PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : امواج درمانی



مژگان
10-06-2010, 10:11 PM
مکتب درمانی خوزه سيلوا


خوزه سيلوا در سال 1914 در لارودي تكزاس به دنيا آمد و در چهار سالگي پدر خود را از دست داد و پس از ازدواج مجدد مادرش براي زندگي نزد مادر بزرگش رفت و ناچار شد از شش سالگي براي امرارمعاش شروع به كار كند.
اولين شغل او واكس زدن كفش ها بود و بعد نظافتچي و روزنامه فروش و رفتگر شد و در هفت سالگي روزي يك دلار درآمد داشت، ولي چون در كار خود لياقت و كفايت بسيار نشان داد به زودي درآمدش به روزي دو دلار رسيد.
او به خاطر وضع بد مالي خانواده اش به مدرسه نرفت و در دوازده سالگي رانندگي آموخت و به خريد و فروش پرداخت.
در هفده سالگي درآمدش به حدي رسيد كه توانست اتومبيلي براي خود بخرد و ضمن كار كردن با آن از خواهرش خواست تا درس هائي را كه در مدرسه ميخواند به او بياموزد.
او ضمن كار كردن به مطالعات خود ادامه داد و در حاليكه فرصت نشستن پشت ميز كلاس درس را نداشت،يك دوره دروس الكترونيك را از طريق مكاتبه گذراند.
سپس وارد خدمت نظام وظيفه شد و در هنگام مصاحبه ورودي با روانشناس ارتش به رشته روانشناسي علاقمند گرديد و در زمان خدمت نظام وظيفه مطالعات خود را به رشته روانشناسي و هيپنوتيزم متمركز نمود و پس از آن سالها در اين زمينه تحقيق كرد.
اين مطالعات 22 سال ادامه يافت و در پايان اين مدت خوزه سيلوا هيپنوتيزم را كنار گذاشت و كارهاي خود را روي فعاليت مغز متمركز نمود.
مردم او را يك دانشمند مردمي مي خواندند زيرا هرگز تحصيلات كلاسيك نداشت و به دانشگاه نرفت.
خوزه سيلوا سرانجام پس از سالها نتيجه مطالعات خود را تدوين نمود و به نام روش معالجه سيلوا به جهانيان ارائه كرد.
او كلاس هاي متعدد تشكيل داد و به هزاران نفر روش درمان خودرا آموخت و اين روش درماني به تدريج جهانگير شد و در سرتاسر دنيا طرفداران بسياري پيدا كرد.


http://pnu-club.com/imported/2010/10/467.jpg


خوزه سيلوا مي گويد مغز انسان هم درست مثل قلب ارتعاش دارد با اين تفاوت كه اين ارتعاشات در مغز تواتر بيشتري دارند.
ضربان قلب بر حسب سيكل در دقيقه و ارتعاشات مغز بر حسب سيكل در ثانيه محاسبه ميشوند و ارتعاشات مغزي با وضعيت روحي فرد تغيير ميكند.
امواج مغزي فردي كه بيدار است معمولاً حدود 20 سيكل در ثانيه است.
هر موجي كه بالاي 14 نوسان در ثانيه باشد موج "بتا" ناميده ميشود ، امواج بتا براي ارتباط با دنياي فيزيكي خارج هستند و با اين امواج از حواس معمولي استفاده ميكنيم و از زمان و مكان آگاهي ميابيم.
ارتعاشات كندتر بين 7 تا 14 سيكل در ثانيه امواج "آلفا" و امواج بين 4 تا 7 سيكل در ثانيه امواج "تتا" و امواج 3 سيكل در ثانيه و كندتر از آن امواج "دلتا" ناميده ميشوند.
امواج آلفا و تتا و دلتا براي ارتباط با دنياي مادي و فيزيكي نيستند و هنگامي از آنان استفاده ميكنيم كه آگاه از زمان و مكان نيستيم ؛ از اين امواج براي ديدن رويا و ارتباط روحي و شهود استفاده ميشود كه با آگاهي دروني ما مرتبط است.
پائين ترين تواتر كه در خواب به آن بر مي خوريم امواج دلتا است ، وقتي كه مغز در جنين تكامل پيدا ميكند و در ابتداي تولد فقط امواج دلتا وجود دارند.
با رشد كودك و استفاده از مغز تدريجاً امواج با فركانس بيشتر پيدا ميشوند به طوري كه بيشتر امواج مغزي از 3 تا 6 سالگي را امواج تتا تشكيل مي دهند.
از حدود يك و نيم سالگي امواج آلفا نيز كم و بيش پيدا ميشوند كه با تكامل اين امواج قدرت فراگيري مغز بيشتر ميشود و نيمكره راست مغز بيشتر مورد استفاده قرار ميگيرد.
امواج آلفا در 6 و 7 سالگي بيشترين امواج مغز هستند و اگر در همين سنين به كودك بياموزيم كه از هر دو نيمكره مغز براي فكر كردن استفاده كند اين قدرت براي تمامي عمر نزد او باقي خواهد ماند ولي معمولاً كودك چنين شانسي ندارد و استفاده او از نيمكره راست به تدريج كم ميشود، به نحوي كه 90 درصد انسان ها در سنين بلوغ و پس از آن فقط از نيمكره چپ مغز براي فكر كردن استفاده ميكنند.
در حالت آرامش فركانس امواج مغز ما بيشتر شامل امواج آلفا يعني 7 تا 14 سيكل در ثانيه است و در اين حالت هردو نيمكره مغز فعاليت دارند و داراي بهره هوشي بالاتري هستيم و مشكلات را راحت تر ميتوانيم حل كنيم.


http://pnu-club.com/imported/2010/10/468.jpg


خوزه سيلوا ثابت كرده است كه با به كارگيري روش او مغز وارد مرحله آلفا ميشود و سمت راست مغز كه غريزي و شهودي و خلاق است به كار مي افتد.
او كه يك مسيحي مومن و معتقد است در طي مطالعات خود به اين نتيجه رسيده است كه قدرت خارج كردن هياهوي مسائل دنياي خارج و پرداختن به درون همان است كه مسيح (ع) گفت كه "بهشت در درون ما است".
خوزه سيلوا به اين نتيجه رسيده است كه جهان هستي بوسيله يك نيروي متفكر و آگاه ساخته شده و به همين دليل كساني كه در دانش متافيزيك كار ميكنند در ميابند كه روز به روز فاصله بين علم و مذهب كوتاهتر ميشود.
او معتقد است كه قدرت مسيح (ع) در استفاده از نوعي انرژي بوده است كه با آن ميتوانسته دردها و بيماري ها را از بين ببرد.
اساس كار خوزه سيلوا نيز انتقال انرژي است كه اين كار را مي توان هم بر بالين بيمار و هم از راه دور انجام داد.
او ميگويد: "مي توان از انرژي روحي براي تغيير ماده استفاده كرد ... آنچه كه مهم است آنست كه هرگز نميتوان از اين انرژي براي مقاصد منفي استفاده نمود، زيرا چنين كاري برخلاف قوانين حاكم بر طبيعت است."




انواع روش های درمانی طبق روش خوزه سيلوا



درمان طبق روش خوزه سيلوا بر دو نوع است ؛ اول درمان بر روي خود و دوم درمان بر روي ديگران و درمان بر روي ديگران نيز شامل دو نوع درمان از نزديك و درمان از راه دور ميشود.


http://pnu-club.com/imported/2010/10/469.jpg



اول : درمان بر روی خود


وزه سيلوا ميگويد: "ما از كودكي مي آموزيم كه چگونه بيمار شويم، يعني مغز ما را براي اين كار برنامه ريزي ميكنند.
مثلاً اين جمله كه اگر پاهايت را خيس كني سرما ميخوري يك برنامه ريزي است يا مثلاً وقتي كه ميبينيم ديگران بيمار شده اند و بيماريشان را در خودمان به تصوير ميكشيم نگراني هم نوعي برنامه ريزي است.
بايد بدانيم كه برنامه ريزي هاي منفي نتايج ناخوشايندي دارند، در حاليكه برنامه ريزي هاي مثبت نتايج سازنده ميتوانند داشته باشند.
اگر ميخواهيد به نتايج مثبتي برسيد، این کارها را به مدت چهل روز دنبال كنيد:
وقت بيداري صبح خود را طوري برنامه ريزي كنيد كه پس از شستن دست و رو و اجراي دستوراتي كه ميگويم وقت كافي براي خوردن صبحانه و رفتن به سر كار خود داشته باشيد.
شروع كار به اين ترتيب است كه چشم هاي خود را ببنديد و سر را در زاويه حدود بيست درجه با افق قرار دهيد.
سپس به آهستگي از صد تا يك بشماريد، به طوري كه فاصله بين هر دو شماره حدود يك ثانيه باشد.
به شماره يك كه رسيديد تصويري از خود را كه جوان و شاداب و سالم و جذاب است در فكر مجسم كنيد و به خود بگوئيد "من هميشه مغز و بدني سالم خواهم داشت. حالا از يك تا پنج ميشمارم. وقتي كه به شماره پنج رسيدم چشم هايم را باز كرده و در سلامتي كامل خواهم بود".
وقتي كه شمارش از يك تا پنج را شروع كرديد، به شماره دو كه رسيديد تكرار ميكنيد "وقتي كه به شماره پنج رسيدم چشم هايم را باز كرده و در سلامتي كامل خواهم بود".
وقتي كه به شماره پنج رسيديد چشم هايتان را باز كرده بگوئيد "من كاملاً بيدارم. احساس كامل بودن و سالم بودن ميكنم."
اين كار براي چهل روز انجام ميشود ؛ ده روز اول از صد تا يك بشماريد و ده روز دوم از پنجاه تا يك بشماريد و ده روز سوم از بيست وپنج تا يك و ده روز آخر از ده تا يك شمارش كنيد و پس از چهل روز همين روش را فقط با شمارش از پنج تا يك ادامه دهيد.
با انجام دستورات خوزه سيلوا در اين چهل روز مغز عادت مي كند كه در فركانس آلفا عمل كند و شخص بهبود دلخواه را به دست خواهد آورد.
البته مسئله هميشه به اين سادگي نيست و در اين مسير به تمركز احتياج داريم و براي از بين بردن يك بيماري خاص بايد تصور خلاق داشته باشيم.
مثلاً براي از بين بردن سنگ كيسه صفرا ميتوانيم تجسم كنيم كه سنگ هارا در دست خود گرفته و خرد ميكنيم تا به راحتي از كيسه صفرا دفع شود.

خوزه سيلوا كليد موفقيت را در آرامش عضلاني و روحي ميداند او ماجراي يكي از بيمارانش را به اين شرح در كتاب خود نوشته است:
در آوريل 1975 م.ب. 24 ساله براي جراحي در يكي از بيمارستان هاي فيلادلفيا آماده ميشد و پزشكان تشخيص داده بودند كه توموري در نخاع او در ناحيه گردن وجود دارد كه او را به تدريج فلج ميكند.
پس از جراحي دكترش اين خبر بد را به او داد كه نتوانسته تومور را بيرون بياورد چون به نخاع چسبيده است و فقط توانسته اند از تومور تكه برداري كنند.
تكه برداري نشان داد كه تومور سرطاني است و به او گفتند كه حد اكثر يكسال بيشتر زنده نخواهد ماند ولي يكسال بعد، در سالگرد عمل تكه برداري، دكترها در معاينه آثاري از تومور پيدا نكردند.
آنها فكر ميكردند كه در تشخيص قبلي اشتباهي رخ داده است، ولي اينطور نبود ؛ م.ب. براي معالجه از روش سيلوا استفاده كرده بود.
او ده ماه پس از جراحي با اين روش آشنا شد و يك دوره آموزشي ديد و دو ماه به آنچه كه آموزش ديده بود عمل كرد.
او ميگويد: سه بار در روز، هر بار 15 دقيقه، هنگام بيدار شدن از خواب و بعد از نهار و قبل از خواب شب عميقاً به خود آرامش ميدادم. اين كار را از شل كردن عضلات سر شروع كرده و سپس عضلات گردن و شانه و به تدريج تمام بدن را آرام مي كردم.
وقتيكه كاملاً آرام مي شدم بدن خود و تومور را مجسم مي كردم و در ذهن خود ميديدم كه تومور كوچكتر ميشود.
در هر دوره از اين آرامش تومور را كوچكتر ميديدم ، همچنين دستگاه ايمني بدنم را مجسم ميكردم كه گلبول هاي سفيد به سلول هاي سرطاني هجوم برده آنها را از بين ميبرند و سپس به خود ميگفتم كه سلول هاي سرطاني دارند از بدن من خارج ميشوند و مرتب به خودم تكرار ميكردم كه حال من روز به روز بهتر ميشود.
وقتيكه م.ب. اين تمرينات فكري را براي پزشكان خود تعريف مي كرد آنان از اطاق بيرون رفتند.
آنان حتي حاضر نبودند به آنچه كه ميگفت گوش كنند، زيرا اين پديده براي آنان كاملاً ناشناخته و غير قابل قبول بود.
تعداد خيلي كمي از پزشكان هستند كه باور دارند مغز ما ميتواند بدن ما را درمان كند ؛ اين اصول هنوز وارد كتب دانشگاهي نشده و هنوز در دانشكده هاي پزشكي تدريس نميشود.

خوزه سيلوا در بخش هفتم كتابش مينويسد: دكتر روپرت شلدريك يكي از چند دانشمندي است كه در حال تحقيق در اين زمينه است و معتقد است كه همه ما داراي يك ميدان آگاهي هستيم كه او آن را ميدان شكل ساز مي نامد ؛ آزمايشات زيادي وجود اين ميدان را تأييد كرده اند ؛ اين ميدان ميتواند باعث سلامت خودمان و ديگران شود.


http://pnu-club.com/imported/2010/10/470.jpg


دوم : درمان بر روی ديگران


روش درماني سيلوا بر روي ديگران شامل دو نوع درمان از راه دور و درمان از نزديك است .

در روش درمان از راه دور :
۱ . ابتدا وارد مرحله آلفا شويد.
۲ . خواسته خود را مبني بر ياري و كمك ، بر اساس اعتقادات خود در فكر مجسم كنيد و با كلمات ادا نمائيد.
۳ . خواسته خود را با تجسم و تخيل تقويت كنيد ،نبايد موضوع ديگري را در خيال خود مجسم كنيد يا به چيز ديگري فكر كنيد ؛ مثلاً اگر دوست يا فاميلتان بيمار است، در فكرتان قوياً آرزو كنيد كه او بهبود ميابد ؛ تأكيد كنيد كه اين واقعه در حال وقوع است. اين كار را ميتوانيد در دو مرحله انجام دهيد:
¤ عضو بيمار را مجسم كنيد ¤ مجسم كنيد كه اين عضو به حالت اول و سلامت برگشته است.

در روش درمان از نزديك :
در این روش خوزه سيلوا به شاگردانش مي آموزد كه ارتعاشات مغزي خود را روي دست هاي خود نيز ايجاد كنند.
يعني ارتعاش دست خود را به ده سيكل در ثانيه برسانند و در اين حالت دست و مغز شفاگر هماهنگ ميشوند و هاله شفاگر با اين فركانس به ارتعاش در می آيد و او ميتواند با گذاشتن دست خود روي عضو بيمار آن را معالجه كند.
او ميگويد هنگام انتقال انرژي از طريق مستقيم بهتر است كه هم شفاگر و هم بيمار در فركانس آلفا باشند و اگر بيمار با اين روش آشنا نيست فقط چشم هاي خود را ببندد.
خوزه سيلوا ميگويد: "ما مي توانيم با استفاده از مغزمان زندگي طولاني تر و شاداب تري داشته باشيم. روش سيلوا جادوگري نيست و در بدن ما هيچ مسئله جادوئي وجود ندارد.
مهم آشنا كردن مردم با قدرت فكري خودشان است، تا همگي بتوانند از محدوديت هاي فكري موجود رها شده و عادات بيهوده خود را ترك كنند و به سطوح بالاتري از موفقيت و خلاقيت برسند."