PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بهنام بستان كيست ؟



MIN@MAN
10-01-2010, 03:45 PM
یک روز برای خرید یک گوشی موبایل به فروشگاهی رفتم،هنگام صدور فاکتور، فروشنده نام خانوادگیم را پرسید و من پاسخ دادم: بستان هستم.فروشنده نگاهی به من کرد وگفت : با بهنام بستان نسبتی دارید؟

از روی شیطنت و دستپاچگی جواب دادم: نه.

فروشنده که انگار خیالش راحت شده بود گفت: "آره،گفتم شما آدم با شخصیتی هستی نباید با بهنام بستان نسبتی داشته باشی."

گفتم:مگر بهنام بستان کیست؟ایشان جواب داد:"هیچی بابا می گن یه بیسوادی که ادعای دانشمندی کرده.میگن آدم درستی نیست."

روز دیگری یک پیامک برای تلفن من ارسال شد وقتی آن را مطالعه کردم حیرت کردم در آن پیامک آمده بود:"استاد بزرگواربستان عزیز،افتخار متفکرین ایرانی. امروز شما را در ...... زیارت کردم و با خودم گفتم که دوستانم از من باور نمی کنند اگر بگویم که با شما هم سخن شده ام.این بزرگترین افتخار زندگی من است.شما انسانی فرشته گونه...."

یادم آمد که صبح همان روز، جوانی در......مرا دید و پس از سلام وتعارف شماره موبایل من را خواست.

با خودم فکر می کنم مردم ما چرا افراط و تفریط می کنند؟من نه به آن بدی هستم که آن فروشنده گفت و نه به آن بزرگی که دوست جوانم در پیامکش مطرح کرده بود.

سال 1377 خورشیدی بود که علم دابوت را طراحی کردم .در بدو ارائه این نظریه بودم که با مقاومت اجتماع مواجه شدم.آن زمان مربی کاراته بودم.با اندک درآمدی که از این راه به دست می آمد هم زندگی می کردم و هم سخنرانی هایی را در نقاط مختلف برگزار می کردم.گاهی اوقات می شد که در یک هفته تا پنج سخنرانی هم داشتم .هر جایی که فکرش را بکنید سخنرانی می کردم.مدرسه ها ،باشگاه های ورزشی،موسسات خیریه،گروه های هنری، مساجد،پایگاه های مقاومت بسیج و.... .

عده ای فکر میکردند بهنام بستان بچه پول داریه که با این سخنرانی ها و این هزینه هایی که می کند قصدش این است که عقد ه های درونی خودش را تخلیه کند.اما آنها نمی دانستند که در آن شرایط شاید گاهی اوقات بهنام بستان حتی از عهده هزینه غذا خوردن هم بر نمی آمد.امروز هم خیلی ها که شعبه های دابوت را در اروپا یا امارات و... می بینند فکر می کنند من از اول آدم میلیاردری بودم.

آنها نمی دانستند که من به عقیده ای رسیده ام که برای اشاعه ی آن حاضرم جانم را بدهم.

بهار سال 1378 بود که اولین سخنرانی رسمی خودم را زیر نظر سازمان تربیت بدنی در سالن رفاه کارگران شیراز برگزار کردم.یادم می آید همان روز که خودم سالن را نظافت کردم و خودم صندلی اجاره کردم و در سالن چیدم، ساعت 2 بعد از ظهر بود که خسته و کثیف باید آماده می شدم برای ساعت 4 که سخنرانی داشتم در حالی که لباس مناسب نداشتم .خیلی با شتاب ازیکی از دوستانم به نام جلالی کت و شلوارش را قرض گرفتم و با لباس عاریه ای سخنرانی کردم.آن روز سالن لبریز از مردم شده بود به طوری که عده ای پشت درهای بسته ماندند.ومطبوعات در آن زمان این قضیه را منعکس کردند.(در لینک رسانه ها گزارشهای آن زمان موجود است)

این وضعیت جوانی بود که همشهریا نش او را بچه پول دار می پنداشتند.سخنرانی ها ادامه یافت و هم چنان مخالفان بیشتر می شدند.ظاهرا در کشور ما مردم با شنیدن اسم یک شخص ،شخصیت او نیز به ایشان الهام میشود.چون مخالفان من حتی یک نفرشان هم نمی دانستند دکترین دابوت چیست؟فقط می دانستند باید به همه بد بین باشند و باید مخالفت کنند.به خصوص بعضی ازمدیران شهر که با شنیدن نام من دگرگون می شدند.

پاییز 1378 بود که یک سخنرانی بزرگ با حضور بیش از 3000 نفر در ورزشگاه شهید دستغیب برگزار کردم.از آن به بعد بود که دابوت بیش از پیش مطرح شد.تا سال 1380 بیش از یکصد همایش در سراسر کشور برگزار کردم.و در همین سال بود که انجمن دابوت ایران در خانه مطبوعات فارس زیر نظر اداره فرهنگ و ارشاد واسلامی تشکیل شد.ناگفته نگذارم که بسیاری از سخنرانی های من هم بنا به دلایل بسیار نا موجه تعطیل می شدند.

درهمان سال کتاب ارتباط با خویشتن را نوشته و منتشر کردم ولی توفیق چشم گیری به دست نیاورد.

بنا به دعوت هیئت کاراته به عنوان روانشناس تیم منتخب کاراته فعالیتم را شروع کردم و تاثیر دابوت را روی کاراته کاران بسیار عالی دیدم.تیم کاراته فارس مقام اول کشور را به دست آورد و نوید ساعدی در همان سال به قهرمانی جهان رسید.

چندی بعد به عنوان روانشناس تیم برق شیراز،که درآن زمان دردسته دوم لیگ قرارداشت، به دعوت هیئت مدیره باشگاه ،منسوب شدم .درهمین مقطع بود که تیم برق شیراز پس از سالها به لیگ دسته یک صعود کرد که امروز به آن می گویند لیگ برتر.

روانشناسی تیم مبارزات آزاد ایران و کسب مقام اول در مسابقات بین المللی ترکیه قرارداد بعدی من بود.

درهمان زمان یک سخنرانی بسیار موفق در کوالامپور داشتم که سود مالی خوبی عایدم کرد که با احتساب قراردادهای قبلی وضعیت ملی من را رو به بهبود برد.

هم زمان در بسیاری از سازمانها ،بیمارستانها و شرکت های خصوصی دابوت را آموزش می دادم.

هیچگاه مطالعه و همچنین نوشتن را کنار نگذاشتم ،به طوری که تا تاریخ نگارش این سطور 14 جلد کتاب در حوزه های مختلف تالیف کردم.(لینک کتابها و آثار را ببینید) و بیش از سی مقاله علمی در نشریات داخلی و خارجی تحریر کردم.

در سال 83 به اروپا دعوت شدم که فرصت بسیار مناسبی بود برای معرفی اولین مکتب علوم رفتاری ایرانی به مجامع علمی غرب(لینک مقالات، عنوان دابوت رنسانس علوم رفتاری را ببینید) و بحث و مناظره با ایشان، که البته اینطور نشد واروپائیان این مکتب را بسیار پسندیدند.سخنرانی هایی داشتم در فرانسه، ایتالیا، آلمان، اتریش،هلند و....

در سال 1384 عده ای از مخالفان در خیابان به من سوء قصد کردند که زنده ماندم البته به سختی آسیب دیدم.فشارها گاهی اوقات زیاد می شد تا بالاخره تصمیم گرفتم از ایران مهاجرت کنم چون بر این عقید ه هستم که دگر اندیش باید هجرت کند و راهی جز این ندارد.این هجرت می تواند به درون و انزوا گزیدن باشد یا می تواند هجرت در محیط جغرافیایی باشد.به این صورت شد که مرکز دابوت در امارات عربی را راه انداختیم و همزمان شعبه دابوت در لندن را.و مدتی بعد از ایران رفتیم.

بعد از این که اندکی با فرهنگ اعراب آشنا شدم وضعفهای بیشمار این مردم را دیدم و هنگامی که آب و هوای مه آلود و بارانی لندن مرتب مرا به یاد وطن می انداخت احساس دوری از ایران سخت مرا می آزرد وبه این ترتیب به کشور بازگشتم.البته پس ازبرگزاری برنامه های زیاد. ازهمان روز بازگشتمان به شیراز،استقبال بی نظیری از سوی مردم شدو مرکز دابوت از فروردین86 تا امروز شلوغ ترین و پر رونق ترین روزها را پشت سر می گذارد.

البته در آبانماه 87 که مقرر بود بزرگترین همایش دابوت طی چهار روز برگزار شود پس از تبلیغات بسیار سنگین که از سوی رسانه ها هم حمایت می شد،فرمانداری شیراز به تحریک مخالفان دابوت اقدام به تعطیلی این همایش کرد و ابراهیم عزیزی فرماندار شیراز نیز حسابی به دابوت و این بستان بیچاره تاخت.و هم وطنان روزنامه نگار آتش بیار معرکه شده و "بستان و دابوتش" را تیتر اول روزنامه ها کردند آنها حرفهایی را به تحریر در آوردند که فرماندار عزیزی هرگز به زبان نیاورده بود و بستان را موجودی وحشتناک و خطر ناک جلوه دادند.صدا و سیما و هم وطنان وبلاگ نویس هم با مطبوعات همگام شدند. این بحث به دادگاه کشید که پرونده به نفع من تمام شد و دادگاه حق را به من داد.این سخت ترین برخوردی بود که در دابوت با آن مواجه شدیم.در این جریان اما ،برای من این سود را داشت که دابوت بیش از حد انتظارمان به جامعه ی ایرانی معرفی شد.

و ما می دانیم که فرصتی نیاز است تا حقایق خود را نشان دهد ، در این رابطه با خودم فکر می کنم اگر این روزها را پشت سر نمی گذاشتیم نمی توانستیم ادعا کنیم دابوت یک علم بزرگ است.بزرگی کوه را با متر اندازه می گیرند ولی اندازه مرد را از تعداد حسودانش.

یادم رفت از مدارک تحصیلی خودم بگویم ،عده ای گفته اند بهنام بستان بیسواد است. سیکل یا دیپلم است.(نشریات وخبرگزاریهای ایران که در کنفرانس مطبوعاتی ابراهیم عزیزی فرماندار شیراز که به مناسبت تعطیل کردن بزرگترین همایش دابوت در آبان 87 انجام شد شرکت داشتند.)

عده ای دیگر بهنام بستان را دارای چند دکترا در زمینه های متفاوت معرفی کرده اند(وبلاگهای مهد دابوت یا آقای هوتن سازش در وبلاگ خودش).اما باید بگویم حرف هیچکدام از این دو صحیح نیست.من خودم را دانشجوی دابوت.دانشجوی آزادگی.دانشجوی تکامل و دانشجوی میهن پرستی می دانم.روزی که دابوت دانشگاهی شود قطعا به خودم دکترا می دهم.این که چندین دکترا داشته باشم برایم افتخاری نیست زیرا تئوری دابوت از تمام علوم دانشگاهی مستقل است و تحصیلات من هیچ کمکی به تقویت نظریه ام نمی کند.واینکه هیچ مدرکی نداشته باشم نیز برایم ایرادی محسوب نمی شود. سالانه هزاران دکترا از دانشگاههای کشور فارغا التحصیل می شوند.اگر کسی مرا برای مدرک دکترایم می خواهد بهتر است به یکی از آن هزاران نفر مراجعه کند.همیشه با خودم فکر می کنم انگار این مردم نمی دانند که مدارک تحصیلی چیزی است که عده ای دیگر به ما می دهند.در حالی که من در دابوت کسی را اصلح نمی دانم که بخواهد دکترای دابوت به من بدهد.

متولد هفتم مرداد 1355( 1977 میلادی) از شیراز هستم.متاهلم و همسرم روانشناس بالینی است.ورزش های مورد علاقه ام کاراته، بدمینتون و دوچرخه سواری است که هفته ای دو بار برایم اجباری است(دوستانم می گویند نباید شکمم زیاد جلو بیاد.)

از سیگار و مواد مخدر به شدت متنفرم و اهل مشروبات الکلی نیستم.در کنار دابوت در هیپنوتیزم، تله پاتی، متافیزیک، پرواز روح ،هاله بینی، ان ال پی ، و..... تخصص دارم که غالبا این فنون را در مالزی آموخته ام.

هلو و انار خیلی دوست دارم و از کتابهای کارل پوپر،ایمانوئل کانت، عبدالکریم سروش، ریچارد بندلر، علی رضا قلی خیلی خوشم می آید و جان استوارت میل را تا حد پرستش دوست دارم .

دیگر نمی دانم چه بگویم .

.................................................. ....................

بهنام بستان در سال 1997 زمانی که فقط 21 سال سن داشت مطالعه و تحقیقات خود را در مورد فرهنگ ایرانی ٬ تمدن های دنیا ٬ عملکرد درونی ذهن انسان ها و چند و چون رفتارها و واکنش های انسانی ٬ دلایل عقب ماندگی کشورهایی که خود آنها را تمدن دومی می خواند ٬ شروع کرد . اگر چه بسیاری از نزدیکان ٬ روانشناسان و مدیران در آن هنگام راه او را اشتباه و کارهایش را غیر عادی تلقی می کردند ولی او با بصیرت های شخصی موفق شد نخستین مکتب روانشناسی ایرانی را تحت عنوان دابوت ارائه دهد .

مکتبی که با ترکیب نظریه های روانشناسی و احساسات انسان ها در ارتباط با درک دنیای پیرامونشان ناسخ مکاتب روانشناسی خشک و بی روح سنتی شد .

بهنام بستان پس از بازگشت از اروپا در شیراز ساکن وهم زمان در تهران به فعالیت مشغول است.

هر ساله هزاران نفر از سراسر دنیا برای فراگیری روش دابوت به مراکز آموزش دابوت و به سمینارهای آموزشی مراجعه می کنند و تا به حال هزاران نفر توسط روانشناسی دابوت زندگی و یا سازمان های خود را متحول کرده اند .

طراح روش دابوت که هم زمان با تحقیقات و مطالعات خود مجبور بود با جامعه ی به ظاهر علمی ایران مبارزه کند در حالی که زیر آماج فشارها و تهمت ها بود موفق شد در محیطی مسموم و مبارزه ای نابرابرانه سوابق درخشانی از خود در ایران بر جای بگذارد.



دابوت علمی که تغییرات بزرگ و ماندگار در زندگی افراد ایجاد می کند



از آنجا که عصر حاضر عصر تکنولوژی و سرعت است ٬ هر انسانی بایستی برای همگام شدن با این تحولات گام به گام همراه با صنعت و فن آوری های جدید ٬ سیستم تفکر و باورهای خود را نیز رشد دهد . همه انسان ها در تمام جوامع به دنبال راهها و روشهایی می باشند که به آنان کمک کند تا در زندگی خود موفق باشند . و در این راستا هر شخصی برای رشد و تعالی خویشتن راه و روشی را برگزیده است و در جهت پیشرفت خود تلاش می کند امروزه افرادی که تفکرات و باورهای نوین را سرلوحه کار خویش قرار داده اند از موفق ترین ها به شمار می روند .

دابوت فنی است که از جدیدترین طرح ها ٬ روش ها و یافته های علمی استفاده کرده است و هدف آن رساندن افراد به بالاترین مراتب بازدهی و بهره وری می باشد . این فن که به تازگی متولد شده است ٬ حاصل تلاش بسیار و مطالعات شبانه روزی ٬ تحقیقات ٬ تجارب و مطالعات موردی بسیار می باشد که در عمل خود را به خوبی نشان داده است . در این علم سعی شده است مجموعه تکنیک هایی ارائه شود که توسط آن افراد بتوانند به خلاقیت ٬ تسلط بر خویشتن ٬ خود شکوفایی ٬ نبوغ ٬ خداشناسی ٬ خودشناسی و ... و نهایتا به پیروزی نهایی و بهروزی دست یابند .

دابوت ( دانش ارتباطات٬ بهره وری و تحول ) می باشد و ساختار اصلی اش را علوم ارتباطات ٬ سایکوسایبرنتیک ٬ تصاویر ذهنی وعلوم روانشناسی ٬ نظریه های مختلف مدیریت ٬ بهره وری ٬ آموزش و پرورش ٬ متافیزیک ٬ هیپنوتیزم ٬ سوفرولوژی و... تشکیل می دهد و یکی از مشخصه های دابوت که این علم را از دیگر علوم موفقیت تمیز می دهد نگاه همه جانبه این علم به تمام ابعاد وجودی انسان و توانائیهای بالقوه او می باشد . علمی کاربردی است که توسط آن می توان اشخاص بسیار ٬ سازمان ها و تیم های ورزشی مختلفی را که به موفقیت های بزرگ دست یافته اند ٬ مثال زد و برشمرد و ایضاً سازمان ها و نهادهای بسیار که پس از برگزاری دوره های ویژه آن ابراز رضایت و شادمانی کردند . در طراحی دابوت سعی شده است از طریق منابع انسانی و از طریق ایجاد الگوهای ذهنی نو و کشف دنیایی که توسط چشمهای معمولی قابل دیدن نیست ٬ به افراد در تبیین دنیای پیرامونشان کمک کند .

در گذشته ای نه چندان دورآنچه در مورد نبوغ ٬ خلاقیت و موفقیت نوابغ تصور می شد ٬ بر اساس نگرش نبوغ آمیز بنا شده بود . با این دیدگاه ویژه خلاقیت ٬ موفقیت و پیروزی به مردم ویژه ای تعلق داشت که آنها را خوش شانس ٬ پیشانی بلند ٬ استثنایی و ... می نامیدند . بنابراین موفقیت و کامیابی محبتی آسمانی پنداشته می شد که صرفاً در اختیار معدودی از ورزشکاران قرار گرفته بود که با گذشت زمان و با به صحنه آمدن انسان هایی که درپی یافتن اکسیری برای موفقیت همه جا را درمی نوردیدند بسیاری از مسائل مجهول که باعث رواج باورهای نادرست و خرافه گرایی در مردم شده بود از بین رفت. علومی به وجود آمد که به کمک آنها هر فردی قادر بود به موفقیتی نسبی دست یابد . متأسفانه افسردگی و خمودی و بیماری های روحی و روانی روز به روز بیشتر و بیشتر می شود وعلوم موجود نیز نتوانسته راهگشای خوبی باشد . قرن ما آبستن تحولات مادی و معنوی است .

در راستای این تحولات سرعت حرف اول را برای گفتن دارد . تولید اتومبیل ها و وسایل نقلیه پر سرعت ٬ تسریع در امور درمانی و روان درمانی ٬ سرعت در امر فراگیری و آموزش ٬ سرعت در ساخت و ساز و تولید و حتی رکوردهای تازه سرعت در مسابقات ورزشی همگی گویای این اهمیت است . دابوت علمی است که به ساختار ذهن افراد کار دارد . موفقیت و بهره وری ٬ خلاقیت و غنا همگی ساخته فکر و ذهن ماست . دابوت به ما کمک می کند که در کمترین زمان ممکن به چند و چون و روش های رسیدن به نتایج دلخواه دست یابیم . از دیگر اهداف این فن حال خوب ٬ روحیه قوی ٬ کامیابی ٬رهایی از خاطرات بد ٬ انجام کارها به نحو درست تغییر صدای ملامت گر درونی به صدای دلنشین و دوستانه ٬ تغییر عادت های نا مطلوب ٬ شناخت بیشتر کار ذهن و فرآیند های آن ٬ آشنایی با نیروی کائنات و ... است .

ما معتقدیم که می توان مغز را همانند یک کامپیوتر برنامه ریزی کرد و نتایجی از قبل تعیین شده گرفت . به طوری که در حال حاضر ما مدعی هستیم که می توانیم تیم های ورزشی نه چندان قوی را در حد قهرمانی با الگوهای خاص خود تقویت کنیم . از دیگر برنامه های دابوت برنامه های ویژه مدیران٬ کارمندان ٬ پزشکان ٬ روانشناسان و خلبانان می باشد که در نوع خود می تواند در سطح دنیا بی نظیر باشد . ذهن و جسم ما یک واحد تفکیک ناشدنی و متحد است ٬ با تغییر حالت فیزیکی بدن ٬ حالت روحی و روانی ما نیز تغییر پیدا می کند و پر واضح است که عکس قضیه نیز صادق است و ... نیز در حیطه این فن با شیوه هایی آشنا خواهیم شد که نقش تاثیر هیپنوتیزم در تغییرات فردی ٬ سوفرولوژی ٬ روش کار مغز ٬ مذهب ٬ قوای شهودی و الهام و... در افزایش بهره وری مدیران و کارمندان را بررسی و مورد استفاده قرار می دهد . ما در حال ایجاد فنون جدیدی هستیم که دستورالعمل های ویژه ای برای زندگی های زناشویی ٬ بهره وری فردی و سازمانی ٬ خلاقیت در عرصه هنر و ادبیات ٬ الگوهای جدید در آموزش و پرورش ٬ بالا بردن سطح یادگیری دانشجویان و .... را نیز ارائه بدهد . نگرش به دنیا و خویشتن از زاویه بسیار متفاوت ٬ یکی دیگر از مشخصات دابوت می باشد .

دیری نخواهد پایید که ایرانیان همانند اجداد خود قوم پاک آریا در هر جای دنیا به ایرانی بودن خود افتخارها خواهند کرد و امروز نوبت رشد و اعتلای علمی و فرهنگی مشرق زمین است.

و همچنان ایران٬ ای شیر آسیا پیشرو