مژگان
09-20-2010, 10:48 AM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
از 10 فیلم پرفروش تابستان امسال در آمریکای شمالی پنج فیلم خانوادگی بودند. در واقع، بازار فیلمهای خانوادگی اواخر ژوئیه حسابی شلوغ شد...
تابستان 2010 برای سینماروها یکی از بدترین تابستانهای سینمایی بود و بسیاری از آنها با نادیده گرفتن فیلمهایی که امید زیادی به موفقیت آنها میرفت این مسئله را ثابت کردند.
به گزارش خبرآنلاین، برابر با آمار آسوشیتدپرس تابستان امسال درآمد حاصل از فروش بلیتهای سینما در بازار آمریکای شمالی حدود 100 میلیون دلار بیشتر از فروش رکوردشکن پارسال بود و این خبر خوب برای کسانی است که پیگیر فروش فیلمهای هالیوود هستند.
اما این همه ماجرا نیست و خبر بدی هم برای این افراد وجود دارد؛ این افزایش درآمد به خاطر بیشتر شدن قیمت بلیت سینما در آمریکا و کانادا و افزایش قیمت بلیت سینماهای سهبعدی و آیمکس است و نه به خاطر افزایش تعداد تماشاگران.
آمار فروش فیلمها در تابستان سینمایی امسال؛ هفته اول ماه مه تا هفته اول سپتامبر (اواسط اردیبهشت تا اواسط شهریور) هنوز به طور رسمی اعلام نشده، اما پیشبینی میشود رقمی درحدود 35/4 میلیارد دلار باشد، در حالی که پارسال این رقم 25/4 میلیارد دلار بود. به لحاظ فروش بلیت هم تقریباً 552 میلیون نفر به سینما رفتهاند که 5/2 درصد کمتر از 566 میلیون نفر در تابستان 2009 است.
با این حال تابستان امسال در کنار بازندگان سرشناس برندگانی هم داشت که در ادامه میآید.
برندگان
استودیوهای پارامونت و دیسنی: برابر با آمار هالیوود ریپورتر، استودیو پارامونت بیشترین سهم را از فروش تابستانی داشت و از هر پنج دلار فروش یک دلار آن متعلق به این استودیو بود. پارامونت 20 درصد سهم فروش کلی را در اختیار داشت و دیسنی با چهار رقم کمتر در رده دوم قرار گرفت.
البته این ارقام تمام داستان نیست. گذشته از این، «آیرون من 2» پرفروشترین فیلم پارامونت در تابستان (1/312 میلیون دلار) تولید استودیو مارول است. بنابراین بخش زیادی از سود حاصل از فروش این فیلم به دیسنی صاحب جدید این استودیو میرسد.
با این حال، پارامونت از فروش بلاکباسترهایی چون «شرک برای همیشه» (تولید دریمورکس) و «آخرین مامور کنترل هوا» سود میبرد. دیسنی هم از فروش «داستان اسباببازی 3» سود میبرد که با 9/408 میلیون دلار میلیون دلار پرفروشترین فیلم تابستان و با احتساب فروش بینالمللی با رقمی در حدود بیش از یک میلیارد دلار پرفروشترین فیلم انیمیشن تاریخ سینماست. دیسنی از «آلیس در سرزمین عجایب» دیگر فیلم میلیارد دلاری سال 2010 هم سود میبرد.
سونی: این استودیو به لحاظ داشتن سهم در بازار فروش تنها یک رقم کمتر از دیسنی دارد. سونی تابستان امسال چند فیلم پرفروش مانند «کاراته کید»، «آدمبزرگها»، «سالت»، «آدمهای دیگر» و «قاپزنها» را روانه سینماها کرد که فیلم آخر میتواند تا پاییز در فهرست پرفروشها باقی بماند.
سامیت: این استودیو رومانس خونآشامی «ماجرای دنبالهدار گرگ و میش: خسوف» را روانه سینماها کرد که با 8/298 میلیون دلار سومین فیلم پرفروش تابستان بود. سامیت در کنار فیلم جدید «گرگ و میش» مسئولیت توزیع رومانتیک پرفروش «نامههایی به جولیت» را هم به عهده داشت.
استیو کارل: اگر کمدی رومانتیک «شب قرار» را که از آوریل به سینماها آمد، اما ماه مه هم موفق بود به حساب بیاوریم، این کمدین تابستان امسال سه فیلم موفق داشت که بیش از 400 میلیون دلار فروش داشتند. (دو فیلم دیگر «ضیافت احمقها» و کارتون «من نفرتانگیز» هستند.) او با «من نفرتانگیز» که با 5/241 میلیون دلار ششمین فیلم پرفروش تابستان بود ثابت کرد برای کودکان هم جذابیت دارد.
لئوناردو دیکاپریو: ستاره «تایتانیک» بار دیگر سلطان فیلمهایی شد که مردم دوست دارند بارها ببینند. این بار مردم نه فقط صرفاً به خاطر صورت بچهگانه دیکاپریو بلکه برای سر درآوردن از داستان پازلوار و معماهای فلسفی فیلم «آغاز» به سینماها رفتند. (نقش کریستوفر نولان نویسنده و کارگردان را هم نباید در این مورد نادیده گرفت. او پس از «شوالیه تاریکی» بار دیگر ثابت کرد بلاکباسترهای تابستانی میتوانند متفکرانه و تیره و تار هم باشند نه صرفاً بدون فکر و نشاطآور.) دیکاپریو با «آغاز» و «شاتر آیلند» که زمستان پارسال اکران شد سال خوبی را پشت سر گذاشت، یک سال خوب 500 میلیون دلاری.
سهبعدی و آیمکس: منتقدان همچنان منتظر (یا امیدوار؟ ) هستند یک فیلم سهبعدی پیدا کنند که از آن ایراد بگیرند، اما هنوز چنین فیلمی نیامده است. تابستان 2010 دهها فیلم به طور گسترده در سینماهای مجهز به سیستم سهبعدی اکران شدند و بالا بودن قیمت بلیت این سینماها (همین طور سالنهای آیمکس) کمک کرد مجموع فروش تابستانی فیلمها 35/4 میلیارد دلاری شود.
اکشنهای به سبک قدیم: از قهرمانان اکشن دهه هشتادی فیلم «گوشتهای دم توپ» گرفته تا جاسوسبازیها از نوع دوران جنگ سرد در «سالت»، از رویاروییهای دوباره انسانها با بیگانگان در «غارتگران» گرفته تا بازسازی فیلم رزمی «کاراته کید»؛ تماشاگران ثابت کردند ضرورتی نمیبینند قهرمانانشان لزوما نقاب بزنند یا مقابل پردههای سبز ورجهوورجه کنند. (و جلوههای کامپیوتری بعدا اضافه شود). حتی فیلم The A-Teamکه جلوههای کامپیوتری را به یک مجموعه دهه هشتادی اضافه کرده 77 میلیون دلار فروخت.
بچهها: از 10 فیلم پرفروش تابستان امسال در آمریکای شمالی پنج فیلم خانوادگی بودند. در واقع، بازار فیلمهای خانوادگی اواخر ژوئیه حسابی شلوغ شد: «من نفرتانگیز»، «داستان اسباببازی 3»، «شاگرد جادوگر»، «رامونا و بیزس» و «آخرین مامور کنترل هوا»، همه هر هفته در فهرست 10 فیلم پرفروش جایی برای خود داشتند.
مستقلها: نه اینکه بگوییم تابستان امسال فیلمی مستقل برای دیدن نبود، اما باید فیلمهای اکشن نوستالژیک یا آثار استودیی تیزهوش مانند «آغاز» را کنار میزدید تا آنها را میدیدید. «حال بچهها خوب است»، City Island، «سایروس»، «مرد تنها»، «دختری که با آتش بازی کرد»، «راز درون چشمان آنها»، «استخوان زمستان» و Get Low فیلمهای مستقلی بودند که فروش نسبتا خوبی داشتند.
بازندگان
ستارههای درجه یک: این روزها خیلیها اعتقاد دارند در عصری که میتوان بر مبنای عناوین آشنا یا جلوههای ویژه سهبعدی برای فیلمها بازاریابی کرد، حضور ستارهها نه تنها غیرضروری است، بلکه آنها دیگر نمیتوانند تضمینی برای فروش در گیشه باشند. این مسئله تابستان امسال هم مصداق داشت و نمونه آن عملکرد ضعیف ستارههایی چون نیکلاس کیج ( «شاگرد جادوگر»)، جیک جیلنهال ( «شاهزاده پارس: شنهای زمان»)، جنیفر آنیستن ( «جابهجا کردن») و تام کروز و کامرون دیاز ( «شوالیه و روز») بود.
راسل کرو (که «رابین هود» فیلم پرهزینه او در ایالات متحده به زحمت 100 میلیون دلار فروخت، هرچند در فروش آن در سطح بینالمللی دو برابر این رقم بود) و جولیا رابرتز (که «بخور عبادت کن عشق بورز» با بازی او در پنج هفته اول اکران 4/76 میلیون دلار فروخت) تا حدی از این قاعده مستثنا هستند.
جری بروکهایمر: فیلمهای اکشن پرخرج و مملو از جلوههای ویژه این تهیهکننده (از همه معروفتر مجموعه سینمایی «دزدان دریایی کارائیب») میلیاردها دلار فروش داشتهاند، اما تابستان امسال فرمول او با دو فیلم ناموفق «شاهزاده پارس: شنهای زمان» و «شاگرد جادوگر» نه یک بار بلکه دو بار شکست خورد. آیا تماشاگران در کنار صحنههای حادثهای عملاً کمی داستان و شخصیتپردازی هم میخواهند یا اینکه واقعاً نمیشود هر بازی ویدیویی یا یک بخش کوتاه کارتونی را به فیلمهایی با بودجه سنگین تبدیل کرد؟
بازسازیها یا دنبالههای کسلکننده: نمونههای خوب ( «آیرون من 2»، «داستان اسباببازی 3»، «کاراته کید» و «گرگ و میش») موفق ظاهر شدند، اما این چند فیلم در مقابل انبوه نمونههای ملالآور به حساب نمیآیند. تماشاگران ثابت کردند ترجیح میدهند در خانه بمانند تا به دیدن فیلمهایی چون «رابین هود»، «جنسیت و شهر 2»، «گربهها و سگها: انتقام کیتی گالور»، «شاگرد جادوگر» و «مکگروبر» بروند، همین طور دنبالهها یا بازسازیهایی چون «او را به گریک ببر»، The A-Team، «ضیافت احمقها» و «شرک برای همیشه». (بله، «شرک» 4/238 میلیون دلار فروخت، اما این رقم کمتر از فیلمهای قبلی است.)
از سوی دیگر، فیلمهای تازه مانند «آغاز»، «من نفرتانگیز»، «آدمبزرگها»، «سالت»، «آدمهای دیگر» و «گوشتهای دم توپ» عملکرد خوبی داشتند. به عبارت دیگر، یک عنوان آشنا که قبلا خوب فروخته لزوما نمیتواند مجوزی برای چاپ پول باشد و داشتن یک چیز جدید و بدیع هم به معنای مرگ در بازار نیست.
کمدی: بجز «آدمبزرگها» و «آدمهای دیگر» تابستان امسال دست هالیوود در زمینه کمدی تقریباً خالی بود. نه خیلیها به دیدن «او را به گریک ببر» یا «ضیافت احمقها» رفتند و هیچ کس هم به «مکگروبر» نخندید که فقط 5/8 میلیون دلار فروخت و اکران آن بعد از سه هفته متوقف شد.
ترسناک: تابستان امسال تقریباً هیچ فیلم ترسناکی روی پرده نرفت. اگر خونآشامها و گرگنماهای «گرگ و میش» یا فیلمهای هیولایی چون «غارتگران» یا «پیرانا سهبعدی» را کنار بگذارید، «پیوند» با بازی آدرین برودی میماند که تنها 17 میلیون دلار فروخت و «آخرین جنگیری» که در سه هفته اول اکران 2/39 میلیون دلار به دست آورد.
زنان: به شکل سنتی تابستان یعنی اکشن به این معنی که فیلمها بیشتر مردان را مخاطب قرار میدهند. گاهی اوقات فیلمهای هوشمندانهای از راه میرسند که میتوانند زنان را جلب خود کنند، اما تابستان امسال این طور نبود و زنان خیلی حق انتخاب نداشتند.
«ماجرای دنبالهدار گرگ و میش: خسوف» فیلمی زنانه بود، اما بیشتر برای زنان بزرگسال جذابیت داشت. «سالت» با بازی آنجلینا جولی هم همین طور. (البته اگر اساساً بتوان «سالت» را فیلمی زنانه به حساب آورد) «بخور عبادت کن عشق بورز» با واکنش نصفه و نیمه مواجه شد و «فقط رایت» با بازی کوئین لطیفه با 22 میلیون دلار به کار خود پایان داد. «جنسیت و شهر 2» هم تقریباً به اندازه فیلم قبلی خود فروخت. فقط «نامههایی به جولیت» با بازی آماندا سایفرید و ونسا ردگریو فراتر از انتظارات ظاهر شد.
فیلم ساختهشده از روی کتابهای مصور: تبلیغات درمورد این فیلمها در گردهمایی سالانه و پرطرفدار «کامیک-کان» لزوما به این معنا نیست که همه قرار است از آن استقبال کنند. ظاهراً هالیوود میخواهد هر کتاب مصور که تاکنون نوشته شده به فیلم برگرداند. در این بین عناوین آشنا چون «آیرون من» خوب عمل میکنند و کتابهای کمتر خواندهشده مانند «کیک-اس»، «جونا هکس» و «اسکات پیلگریم» موفق نیستند.
«کیک-اس» و «اسکات پیلگریم» با استقبال منتقدان روبهرو شدند و تبلیغات درمورد آنها هم زیاد بود، اما غیر از طرفداران پر و پا قرص خود نتوانستند تماشاگران زیادی را به سینماها بکشانند. «جونا هکس» آنقدر بد بود که حتی حضور مگان فاکس هم نتوانست کمکی برای فروش باشد.
از 10 فیلم پرفروش تابستان امسال در آمریکای شمالی پنج فیلم خانوادگی بودند. در واقع، بازار فیلمهای خانوادگی اواخر ژوئیه حسابی شلوغ شد...
تابستان 2010 برای سینماروها یکی از بدترین تابستانهای سینمایی بود و بسیاری از آنها با نادیده گرفتن فیلمهایی که امید زیادی به موفقیت آنها میرفت این مسئله را ثابت کردند.
به گزارش خبرآنلاین، برابر با آمار آسوشیتدپرس تابستان امسال درآمد حاصل از فروش بلیتهای سینما در بازار آمریکای شمالی حدود 100 میلیون دلار بیشتر از فروش رکوردشکن پارسال بود و این خبر خوب برای کسانی است که پیگیر فروش فیلمهای هالیوود هستند.
اما این همه ماجرا نیست و خبر بدی هم برای این افراد وجود دارد؛ این افزایش درآمد به خاطر بیشتر شدن قیمت بلیت سینما در آمریکا و کانادا و افزایش قیمت بلیت سینماهای سهبعدی و آیمکس است و نه به خاطر افزایش تعداد تماشاگران.
آمار فروش فیلمها در تابستان سینمایی امسال؛ هفته اول ماه مه تا هفته اول سپتامبر (اواسط اردیبهشت تا اواسط شهریور) هنوز به طور رسمی اعلام نشده، اما پیشبینی میشود رقمی درحدود 35/4 میلیارد دلار باشد، در حالی که پارسال این رقم 25/4 میلیارد دلار بود. به لحاظ فروش بلیت هم تقریباً 552 میلیون نفر به سینما رفتهاند که 5/2 درصد کمتر از 566 میلیون نفر در تابستان 2009 است.
با این حال تابستان امسال در کنار بازندگان سرشناس برندگانی هم داشت که در ادامه میآید.
برندگان
استودیوهای پارامونت و دیسنی: برابر با آمار هالیوود ریپورتر، استودیو پارامونت بیشترین سهم را از فروش تابستانی داشت و از هر پنج دلار فروش یک دلار آن متعلق به این استودیو بود. پارامونت 20 درصد سهم فروش کلی را در اختیار داشت و دیسنی با چهار رقم کمتر در رده دوم قرار گرفت.
البته این ارقام تمام داستان نیست. گذشته از این، «آیرون من 2» پرفروشترین فیلم پارامونت در تابستان (1/312 میلیون دلار) تولید استودیو مارول است. بنابراین بخش زیادی از سود حاصل از فروش این فیلم به دیسنی صاحب جدید این استودیو میرسد.
با این حال، پارامونت از فروش بلاکباسترهایی چون «شرک برای همیشه» (تولید دریمورکس) و «آخرین مامور کنترل هوا» سود میبرد. دیسنی هم از فروش «داستان اسباببازی 3» سود میبرد که با 9/408 میلیون دلار میلیون دلار پرفروشترین فیلم تابستان و با احتساب فروش بینالمللی با رقمی در حدود بیش از یک میلیارد دلار پرفروشترین فیلم انیمیشن تاریخ سینماست. دیسنی از «آلیس در سرزمین عجایب» دیگر فیلم میلیارد دلاری سال 2010 هم سود میبرد.
سونی: این استودیو به لحاظ داشتن سهم در بازار فروش تنها یک رقم کمتر از دیسنی دارد. سونی تابستان امسال چند فیلم پرفروش مانند «کاراته کید»، «آدمبزرگها»، «سالت»، «آدمهای دیگر» و «قاپزنها» را روانه سینماها کرد که فیلم آخر میتواند تا پاییز در فهرست پرفروشها باقی بماند.
سامیت: این استودیو رومانس خونآشامی «ماجرای دنبالهدار گرگ و میش: خسوف» را روانه سینماها کرد که با 8/298 میلیون دلار سومین فیلم پرفروش تابستان بود. سامیت در کنار فیلم جدید «گرگ و میش» مسئولیت توزیع رومانتیک پرفروش «نامههایی به جولیت» را هم به عهده داشت.
استیو کارل: اگر کمدی رومانتیک «شب قرار» را که از آوریل به سینماها آمد، اما ماه مه هم موفق بود به حساب بیاوریم، این کمدین تابستان امسال سه فیلم موفق داشت که بیش از 400 میلیون دلار فروش داشتند. (دو فیلم دیگر «ضیافت احمقها» و کارتون «من نفرتانگیز» هستند.) او با «من نفرتانگیز» که با 5/241 میلیون دلار ششمین فیلم پرفروش تابستان بود ثابت کرد برای کودکان هم جذابیت دارد.
لئوناردو دیکاپریو: ستاره «تایتانیک» بار دیگر سلطان فیلمهایی شد که مردم دوست دارند بارها ببینند. این بار مردم نه فقط صرفاً به خاطر صورت بچهگانه دیکاپریو بلکه برای سر درآوردن از داستان پازلوار و معماهای فلسفی فیلم «آغاز» به سینماها رفتند. (نقش کریستوفر نولان نویسنده و کارگردان را هم نباید در این مورد نادیده گرفت. او پس از «شوالیه تاریکی» بار دیگر ثابت کرد بلاکباسترهای تابستانی میتوانند متفکرانه و تیره و تار هم باشند نه صرفاً بدون فکر و نشاطآور.) دیکاپریو با «آغاز» و «شاتر آیلند» که زمستان پارسال اکران شد سال خوبی را پشت سر گذاشت، یک سال خوب 500 میلیون دلاری.
سهبعدی و آیمکس: منتقدان همچنان منتظر (یا امیدوار؟ ) هستند یک فیلم سهبعدی پیدا کنند که از آن ایراد بگیرند، اما هنوز چنین فیلمی نیامده است. تابستان 2010 دهها فیلم به طور گسترده در سینماهای مجهز به سیستم سهبعدی اکران شدند و بالا بودن قیمت بلیت این سینماها (همین طور سالنهای آیمکس) کمک کرد مجموع فروش تابستانی فیلمها 35/4 میلیارد دلاری شود.
اکشنهای به سبک قدیم: از قهرمانان اکشن دهه هشتادی فیلم «گوشتهای دم توپ» گرفته تا جاسوسبازیها از نوع دوران جنگ سرد در «سالت»، از رویاروییهای دوباره انسانها با بیگانگان در «غارتگران» گرفته تا بازسازی فیلم رزمی «کاراته کید»؛ تماشاگران ثابت کردند ضرورتی نمیبینند قهرمانانشان لزوما نقاب بزنند یا مقابل پردههای سبز ورجهوورجه کنند. (و جلوههای کامپیوتری بعدا اضافه شود). حتی فیلم The A-Teamکه جلوههای کامپیوتری را به یک مجموعه دهه هشتادی اضافه کرده 77 میلیون دلار فروخت.
بچهها: از 10 فیلم پرفروش تابستان امسال در آمریکای شمالی پنج فیلم خانوادگی بودند. در واقع، بازار فیلمهای خانوادگی اواخر ژوئیه حسابی شلوغ شد: «من نفرتانگیز»، «داستان اسباببازی 3»، «شاگرد جادوگر»، «رامونا و بیزس» و «آخرین مامور کنترل هوا»، همه هر هفته در فهرست 10 فیلم پرفروش جایی برای خود داشتند.
مستقلها: نه اینکه بگوییم تابستان امسال فیلمی مستقل برای دیدن نبود، اما باید فیلمهای اکشن نوستالژیک یا آثار استودیی تیزهوش مانند «آغاز» را کنار میزدید تا آنها را میدیدید. «حال بچهها خوب است»، City Island، «سایروس»، «مرد تنها»، «دختری که با آتش بازی کرد»، «راز درون چشمان آنها»، «استخوان زمستان» و Get Low فیلمهای مستقلی بودند که فروش نسبتا خوبی داشتند.
بازندگان
ستارههای درجه یک: این روزها خیلیها اعتقاد دارند در عصری که میتوان بر مبنای عناوین آشنا یا جلوههای ویژه سهبعدی برای فیلمها بازاریابی کرد، حضور ستارهها نه تنها غیرضروری است، بلکه آنها دیگر نمیتوانند تضمینی برای فروش در گیشه باشند. این مسئله تابستان امسال هم مصداق داشت و نمونه آن عملکرد ضعیف ستارههایی چون نیکلاس کیج ( «شاگرد جادوگر»)، جیک جیلنهال ( «شاهزاده پارس: شنهای زمان»)، جنیفر آنیستن ( «جابهجا کردن») و تام کروز و کامرون دیاز ( «شوالیه و روز») بود.
راسل کرو (که «رابین هود» فیلم پرهزینه او در ایالات متحده به زحمت 100 میلیون دلار فروخت، هرچند در فروش آن در سطح بینالمللی دو برابر این رقم بود) و جولیا رابرتز (که «بخور عبادت کن عشق بورز» با بازی او در پنج هفته اول اکران 4/76 میلیون دلار فروخت) تا حدی از این قاعده مستثنا هستند.
جری بروکهایمر: فیلمهای اکشن پرخرج و مملو از جلوههای ویژه این تهیهکننده (از همه معروفتر مجموعه سینمایی «دزدان دریایی کارائیب») میلیاردها دلار فروش داشتهاند، اما تابستان امسال فرمول او با دو فیلم ناموفق «شاهزاده پارس: شنهای زمان» و «شاگرد جادوگر» نه یک بار بلکه دو بار شکست خورد. آیا تماشاگران در کنار صحنههای حادثهای عملاً کمی داستان و شخصیتپردازی هم میخواهند یا اینکه واقعاً نمیشود هر بازی ویدیویی یا یک بخش کوتاه کارتونی را به فیلمهایی با بودجه سنگین تبدیل کرد؟
بازسازیها یا دنبالههای کسلکننده: نمونههای خوب ( «آیرون من 2»، «داستان اسباببازی 3»، «کاراته کید» و «گرگ و میش») موفق ظاهر شدند، اما این چند فیلم در مقابل انبوه نمونههای ملالآور به حساب نمیآیند. تماشاگران ثابت کردند ترجیح میدهند در خانه بمانند تا به دیدن فیلمهایی چون «رابین هود»، «جنسیت و شهر 2»، «گربهها و سگها: انتقام کیتی گالور»، «شاگرد جادوگر» و «مکگروبر» بروند، همین طور دنبالهها یا بازسازیهایی چون «او را به گریک ببر»، The A-Team، «ضیافت احمقها» و «شرک برای همیشه». (بله، «شرک» 4/238 میلیون دلار فروخت، اما این رقم کمتر از فیلمهای قبلی است.)
از سوی دیگر، فیلمهای تازه مانند «آغاز»، «من نفرتانگیز»، «آدمبزرگها»، «سالت»، «آدمهای دیگر» و «گوشتهای دم توپ» عملکرد خوبی داشتند. به عبارت دیگر، یک عنوان آشنا که قبلا خوب فروخته لزوما نمیتواند مجوزی برای چاپ پول باشد و داشتن یک چیز جدید و بدیع هم به معنای مرگ در بازار نیست.
کمدی: بجز «آدمبزرگها» و «آدمهای دیگر» تابستان امسال دست هالیوود در زمینه کمدی تقریباً خالی بود. نه خیلیها به دیدن «او را به گریک ببر» یا «ضیافت احمقها» رفتند و هیچ کس هم به «مکگروبر» نخندید که فقط 5/8 میلیون دلار فروخت و اکران آن بعد از سه هفته متوقف شد.
ترسناک: تابستان امسال تقریباً هیچ فیلم ترسناکی روی پرده نرفت. اگر خونآشامها و گرگنماهای «گرگ و میش» یا فیلمهای هیولایی چون «غارتگران» یا «پیرانا سهبعدی» را کنار بگذارید، «پیوند» با بازی آدرین برودی میماند که تنها 17 میلیون دلار فروخت و «آخرین جنگیری» که در سه هفته اول اکران 2/39 میلیون دلار به دست آورد.
زنان: به شکل سنتی تابستان یعنی اکشن به این معنی که فیلمها بیشتر مردان را مخاطب قرار میدهند. گاهی اوقات فیلمهای هوشمندانهای از راه میرسند که میتوانند زنان را جلب خود کنند، اما تابستان امسال این طور نبود و زنان خیلی حق انتخاب نداشتند.
«ماجرای دنبالهدار گرگ و میش: خسوف» فیلمی زنانه بود، اما بیشتر برای زنان بزرگسال جذابیت داشت. «سالت» با بازی آنجلینا جولی هم همین طور. (البته اگر اساساً بتوان «سالت» را فیلمی زنانه به حساب آورد) «بخور عبادت کن عشق بورز» با واکنش نصفه و نیمه مواجه شد و «فقط رایت» با بازی کوئین لطیفه با 22 میلیون دلار به کار خود پایان داد. «جنسیت و شهر 2» هم تقریباً به اندازه فیلم قبلی خود فروخت. فقط «نامههایی به جولیت» با بازی آماندا سایفرید و ونسا ردگریو فراتر از انتظارات ظاهر شد.
فیلم ساختهشده از روی کتابهای مصور: تبلیغات درمورد این فیلمها در گردهمایی سالانه و پرطرفدار «کامیک-کان» لزوما به این معنا نیست که همه قرار است از آن استقبال کنند. ظاهراً هالیوود میخواهد هر کتاب مصور که تاکنون نوشته شده به فیلم برگرداند. در این بین عناوین آشنا چون «آیرون من» خوب عمل میکنند و کتابهای کمتر خواندهشده مانند «کیک-اس»، «جونا هکس» و «اسکات پیلگریم» موفق نیستند.
«کیک-اس» و «اسکات پیلگریم» با استقبال منتقدان روبهرو شدند و تبلیغات درمورد آنها هم زیاد بود، اما غیر از طرفداران پر و پا قرص خود نتوانستند تماشاگران زیادی را به سینماها بکشانند. «جونا هکس» آنقدر بد بود که حتی حضور مگان فاکس هم نتوانست کمکی برای فروش باشد.