aram89
09-17-2010, 02:51 PM
http://pnu-club.com/member42034-albums260-942.jpg
بخوان رسول گرامی !بخوان رسول عشق وامید ! بخوان به نام نامی توحید !
آری تو که خواندی آسمانیان زمینیان اهل دل را به پایان شب سیاه بشارت دادند عرشیان که هلهله می کردند فرشیان را مژده آوردند که: قد جائکم من الله نور
نگرانی را جارو کنیدهراس از افتادن را به گوربسپارید بر ظلمت زهر خند بزنید ((یجعل لکم نورا تمشون به)) فراراهتان نوری گسترده است به مدد او راه بیابید ودر پناه او بپویید هر کدام که در اعماق دل و شیارهای ذهن خویش خدارا می جستید اینک نظاره کنیداگرچه همه پیامبران مظهر رحمت خداوند بودند اما کدام گستره محبتی خدارا به تمجید واداشته بود :انک لعلی خلق عظیم...
این چه استقامت بی انتهایی است که خداراحتی به اعتراض وامی دارد
فلعلک باخع نفسک علی آثارهم ان لم یومنوابهذالحدیث اسفا
تو تاکجاپای می فشری پیامبر ؟ مگر جان خویش شمع هدایت کوران و کران کرده ای
برای آنهاکه دست درگوش می گریزندچه می خوانی برای آنهاکه خودنمی خواهندازمن طلب هدایت چه می کنی؟اینان جنبه خورشیدندارندنورنمی فهمندظرفیت روشنی دروجودشان نیست تشعشع وجود تو چشمهایشان راکورکرده است تو باز به دنبالشان می دوی ؟!اینان از نور از روشنی ازتو می گریزندجان خویش فدای هدایت نااهلان مکن پیامبر
وتو که با خواندنت سرنوشت تاریخ رارقم می زدی
...طبیعی بود که تامل کنی
و بلرزی آنچنانکه ضربان قلب تو رافرشتگان آسمان بشنوند...طبیعی بود که عرق پیشانی تورا بالهای تواضع جبرئیل بروبد طبیعی بود که فلق سرخی آن لحظه ی چهره تورا به یادگار همیشه بگیردچرا که تو تنها برای آن زمان و مکان نمی خواندی ...تو خواندی آنچه مارا از خواب غفلت دیرینه برانگیخت ...آنچه رمق شکستن پایه های ظلم را ئر دستهای ما انداخت سلام برتو سلامی به طراوت خونهای جوانان به خلوص مادران داغدارمان حاشاکه ازیادببریم آن منظره ای :را که به ابوذر فرمودی
- ابوذر می دانی چه اندیشه ای مشغولم داشته وپرنده اشتیاق دلم به کدام سوی پرمی کشد؟
- دلم به شوق دیداربرادرانی می تپدکه بعدها خواهندآمد مقامشان هم سنگ مقام انبیاست ومنزلتشان در نزد خدا منزلت شهداست از پدر ومادر وبرادروخواهر خویش به خاطر جلب رضای خدادست می کشند و آنچه مال در خرجین تملک دارندفدای خدا می کنند در مقام خشوع درمقابل خداوند تا اوج ذلت رشد می کنند دل از دنیا و مافیها می کنند ....دلهایشان رو به سوی خدا دارد جانهایشان از خداست و دانششان برای خدا...خداوندا !حفظشان کن و یاریشان فرما در نبرد با دشمنان و چشمم را به دیدارشان در قیامت روشن کن پیامبر عزیز خداوند،معشوق معبود!سلام اوبر تو
تو که قرنها پیش برای این عزیزانت گریستی ودعایشان فرمودی و می دانی که حیات و نصر وفتحشان به پشتوانه دعای توست اکنون در این مخاطرات که رهایشان نمی کنی ای پیا مبر !
این سطور برگرفته از کتاب "خدا کند تو بیایی" اثر سید مهدی شجاعی می باشد
بخوان رسول گرامی !بخوان رسول عشق وامید ! بخوان به نام نامی توحید !
آری تو که خواندی آسمانیان زمینیان اهل دل را به پایان شب سیاه بشارت دادند عرشیان که هلهله می کردند فرشیان را مژده آوردند که: قد جائکم من الله نور
نگرانی را جارو کنیدهراس از افتادن را به گوربسپارید بر ظلمت زهر خند بزنید ((یجعل لکم نورا تمشون به)) فراراهتان نوری گسترده است به مدد او راه بیابید ودر پناه او بپویید هر کدام که در اعماق دل و شیارهای ذهن خویش خدارا می جستید اینک نظاره کنیداگرچه همه پیامبران مظهر رحمت خداوند بودند اما کدام گستره محبتی خدارا به تمجید واداشته بود :انک لعلی خلق عظیم...
این چه استقامت بی انتهایی است که خداراحتی به اعتراض وامی دارد
فلعلک باخع نفسک علی آثارهم ان لم یومنوابهذالحدیث اسفا
تو تاکجاپای می فشری پیامبر ؟ مگر جان خویش شمع هدایت کوران و کران کرده ای
برای آنهاکه دست درگوش می گریزندچه می خوانی برای آنهاکه خودنمی خواهندازمن طلب هدایت چه می کنی؟اینان جنبه خورشیدندارندنورنمی فهمندظرفیت روشنی دروجودشان نیست تشعشع وجود تو چشمهایشان راکورکرده است تو باز به دنبالشان می دوی ؟!اینان از نور از روشنی ازتو می گریزندجان خویش فدای هدایت نااهلان مکن پیامبر
وتو که با خواندنت سرنوشت تاریخ رارقم می زدی
...طبیعی بود که تامل کنی
و بلرزی آنچنانکه ضربان قلب تو رافرشتگان آسمان بشنوند...طبیعی بود که عرق پیشانی تورا بالهای تواضع جبرئیل بروبد طبیعی بود که فلق سرخی آن لحظه ی چهره تورا به یادگار همیشه بگیردچرا که تو تنها برای آن زمان و مکان نمی خواندی ...تو خواندی آنچه مارا از خواب غفلت دیرینه برانگیخت ...آنچه رمق شکستن پایه های ظلم را ئر دستهای ما انداخت سلام برتو سلامی به طراوت خونهای جوانان به خلوص مادران داغدارمان حاشاکه ازیادببریم آن منظره ای :را که به ابوذر فرمودی
- ابوذر می دانی چه اندیشه ای مشغولم داشته وپرنده اشتیاق دلم به کدام سوی پرمی کشد؟
- دلم به شوق دیداربرادرانی می تپدکه بعدها خواهندآمد مقامشان هم سنگ مقام انبیاست ومنزلتشان در نزد خدا منزلت شهداست از پدر ومادر وبرادروخواهر خویش به خاطر جلب رضای خدادست می کشند و آنچه مال در خرجین تملک دارندفدای خدا می کنند در مقام خشوع درمقابل خداوند تا اوج ذلت رشد می کنند دل از دنیا و مافیها می کنند ....دلهایشان رو به سوی خدا دارد جانهایشان از خداست و دانششان برای خدا...خداوندا !حفظشان کن و یاریشان فرما در نبرد با دشمنان و چشمم را به دیدارشان در قیامت روشن کن پیامبر عزیز خداوند،معشوق معبود!سلام اوبر تو
تو که قرنها پیش برای این عزیزانت گریستی ودعایشان فرمودی و می دانی که حیات و نصر وفتحشان به پشتوانه دعای توست اکنون در این مخاطرات که رهایشان نمی کنی ای پیا مبر !
این سطور برگرفته از کتاب "خدا کند تو بیایی" اثر سید مهدی شجاعی می باشد