PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : زندگینامه پدر جغرافیای نوین و دانش تجربی (آزمایش)



MIN@MAN
09-15-2010, 02:06 PM
ابوریحان بیرونی
پدر جغرافیای نوین و دانش تجربی (آزمایش)
http://pnu-club.com/imported/2010/09/1072.jpg
ابوریحان بیرونی خوارزمی نابغه‏ی بزرگ ایرانی ، همان کسی است که سده‏ها پیش، پدران اروپاییان به هنگامه‏ی نوزایی(رنسانس)، او را به انگیزه‏ی بهره‏مندی از نگرش‏های دانشی‏اش گرامی داشته اند.
این شگفت ترین مرد روزگاران، به گونه‏ی چشمگیری بر تمامی دانش‏های دانشگاهی روزگار ما همچو: تاریخ، ادبیات، فلسفه، طبیعیات، ریاضیات، هندسه و ستاره شناسی چیرگی داشته است.
«بیرونی بزرگترین نابغه‏ای است که تاریخ نشان داده است.» (ادوارد زاخاو- Edvard saxchau)
1- از هم میهنان بیرونی چه کسی او را می شناسد؟!
ابوریحان محمد پوراحمد بیرونی خوارزمی (362-440ه) نابغه‏ی بزرگ «ایرانی» و نه عرب!، همان کسی است که سده‏ها پیش، پدران اروپاییان به هنگامه‏ی نوزایی(رنسانس)، او را به انگیزه‏ی بهره‏مندی از نگرش‏های دانشی‏اش: «استاد بیرونی» = «maitr ALbiron» می خواندند. و دیدگاه‏هایش را رای پایانی هر گفتگو کارشناسی در اروپا به شمار می بردند. و سال‏ها پیش از آن که ما در این جستار به شناسایی او برای فرزندان امروزیش بپردازیم، تمامی پژوهش‏هایش را با اشتهایی سرشار می بلعیدند؛ و پس از پشت سرگذاشتن دادگاه‏های کلیسیای (انکیزیسیون)، اندیشه‏هایش را دوای توشه‏ی بی خردی و یک‏سونگری (تعصب) می ساختند!
او که در شهر «بیرون» (از بخش‏های خوارزم) دیده به دیدار گشوده بود، شاگردی و پژوهش را در خوارزم به انجام رساند و به گفته‏ی نامه‏ی دانشوران: در تمام مدت تحصیل و تعلیم، نه زبانش از بیان فراغت یافت و نه دستش از قلم. ابوریحان از آموزشدیدگان راستین آموزه‏های ابونصر پور علی پور عراق ریاضی دان نامبردار زمان خود بود. و پس از چندی به دربار شمس المعالی قابوس پور وشمگیر رفته و در نزد او جایگاه ویژه‏ای یافت و نگارش: «آثارالباقیه» را که بسیار از آن خواهیم گفت به نام او (به سال 391) ساخت.
گفته‏اند سالی نیز به همراه محمود غزنوی به دیار هندوستان شد.
نگارنده، درباره‏ی سفر فرزانه‏ی پژوهنده‏ی خوارزمی به هندوستان گمانی ندارم، اما این که در ملازمت محمود نادان ترک نژاد بسر می برده، سخت بیمناکم.
درهرروی، بی‏گمانیم که سرگذشت و پژوهش‏های شگفت ابوریحان در میان هندوکان و بررسی جهانبینی‏های ایشان و آموختن و بررسی سنسکویت، سبب نگارش شاهکاری شگفت آور به نام «تحقیق مااللهند» می گردد؛ که از چگونگی آن نیز خواهیم گفت.
در سرتاسر سرگذشت زندگی ابوریحان بیرونی سخن از پژوهش و سفرو آزمایش است و سخن از چگونگی پژوهش و آزمایش‏های او ورخنه‏ی شگفت انگیزش بر دانش امروز بیشتر از روایت همیشگی فراز و نشیب زندگانی او، شایسته‏ی ارزشی امروزی است.
تردید نکنید!، بیرونی مرد امروز است، نه مرد دوران محمودی.

2- دیدگاه‏های ابوریحان بیرونی :
این شگفت ترین مرد روزگاران، به گونه‏ی چشمگیری بر تمامی دانش‏های دانشگاهی روزگار ما همچو: تاریخ، ادبیات، فلسفه، طبیعیات، ریاضیات، هندسه و ستاره شناسی چیرگی داشته است.
«وی معتقد بوده است که همراه با هر گونه استدلال علمی، آزمونی نیز بایستی انجام شود تا درستی یا نادرستی نقل قول‏ها و برداشت‏ها و استدلال‏ها معلوم گردد به کار گرفتن روش‏های تجربی در علوم که از نوآوری‏های ابوریحان بیرونی است، چندین سده بعد در اروپا توسط دانشمندان دیگری چون بیکن و دِکارت پیشنهاد شد و شالوده‏ی روش علمی امروزی را تشکیل داد.
ابوریحان بیرونی صاحب متجاوز از 113 کتاب و مقاله است که در زمینه‏های علم هیئت، نجوم، فیزیک، دستگاه‏های علمی، گاه شماری، ادبیات و مذهب و غیره نوشته است.»(1)
بیرونی در پژوهشی بسیار ارزشمند با نام «لمعات» (در علم مناظر) در زمینه‏ی دانش نورشناسی (Optic)، به ویژه ساختار نور، بررسی‏های بسیار گرانسنگی را بر دوش دارد.
ابوریحان در چگونگی دیدن اجسام به وسیله‏ی چشم، برابر با نگره‏ی ابن هیثم است که: پرتو نور از جسم دیده شده(مرئی) به چشم باز می گردد. و نکته‏ی شگفت انگیز این که در این بررسی بیرونی سرعت نور را پیش از شتاب آوا(صدا) دانسته که دانش غربی چند سده پس از ابوریحان بدان دست یافت.
او گونه‏ی بالارفتن آب‏ها را از فواره‏ها و چشمه‏ها بیان کرده و روشن کرده است که چگونه چشمه‏ها جوشان می‏شوند و چگونه می توان آب‏ها را از ژرفای چاه‏ها و چشمه‏ها به قلاع و منارها جریان داد.
او برابری و ترازمندی خط روی دریاها و آب‏های زیرزمینی را با اندازه‏ی روی زمین در کانون‏های گوناگون بررسی کرده است.
او اندازه‏ی روی زمین رابه دست آورده و در بخش پایانی کتاب «اسطرلابات» معادله‏هایی برای اندازه گیری نیمکره‏ی زمین آورده که دانشمندان غربی این معادله‏ها را به نام او نوشته‏اند.
او ماه و سال و روزهای هفتگانه را در میان اقوام و تمدن‏های گوناگون بیان کرده و تاریخ بسیاری از کشورها را گزارش داده و درازای سرزمین‏های گوناگون را از روز کسوف ماه و دیدن آن در سرزمین‏های دیگر به دست آورده است.
او نخستین کسی است که همانند دانش امروزی، جغرافیا را بررسی کرده و تجربه و بررسی را در این رشته پذیرفته و اساس علم طبیعی را بر پایه‏ی ریاضی استوار ساخته است.
«بیرونی در زمینه‏ی نقشه برداری نیز روش‏های ابداعی خاصی داشته که بر اساس تلفیق دانش‏های ریاضی و هندسه استوار بوده است. عرض جغرافیایی شهر بلخ که توسط بیرونی اندازه گیری شده برابر 41/36 درجه است که با سنجش امروزی (45/36 درجه) نزدیکی شگفتی دارد. پیش از وی، خوارزمی این عرض جغرافیایی را برابر 40/38 درجه تعیین نموده بوده است. بیرونی اندازه نصف النهار زمین را برابر 4/11062 کیلومتر تعیین نموده که آن نیز با توجه به مقدار دقیق امروزی (0/11110 کیلومتر) دارای دقت فوق العاده‏ای است. روش ابداعی بیرونی در مساحی مبتنی بر تعیین و اندازه گیری زاویه انحطاط افق است. غربیان پیش از آن به این شیوه برخورد کنند ابداع این روش را به شخصی به نام رایت در قرن هفدهم میلادی نسبت می داده‏اند.»(2)
هزار سال پس از بیرونی:«انیشتین معتقد است که جسم از ذرات بسیار ریزی تشکیل شده است و نام آن ذرات را «فوتون» نهاد. و ابوریحان عیناً همین نظر را داده است و نام آن ذرات را «اجزاء لطیفه» نهاده است.»(3)
در همین روند استاد عبدالحمید نیرنوری می نویسد: «ابوریحان به آزادی هر چه تمامتر درباره‏ی امکان گردش زمین به دور خورشید صحبت می کرد و در پاسخ آنهایی که زمین را ساکن می دانستند و استدلال می کردند....، می‏گفت: کسانی که زمین را متحرک و خورشید را ساکن فرض می کنند، گویند علت این که اشیایی که در سطح زمین است به فضا پرتاب نمی شود این است که قوه‏ای در مرکز زمین است که اشیا را به سوی خود جذب و در حین حرکت زمین مانع پرتاب اشیا به فضا می شود... و این گفته مربوط به صدها سال پیش از نیوتون و داستان ساختگی افتادن سیب از درخت و کشف قوه‏ی جاذبه توسط او با همین افتادن سیب از درخت است و چنان که دیده می شود قرن‏ها پیش از کوپرنیک و گالیله موضوع گردش زمین به دور خورشید به آزادی و بدون هیچگونه مخالفتی از طرف روحانیون اسلامی مورد فحص و بحث قرار می گرفت.»(4)
ابوریحان ویرایش‏هایی در گاهشماری انجام داد که از ویرایش‏های پاپ گریگوری که شش سده پس از او انجام گرفت درست تر و برتر است. او به گردش، نیروی گرایش، و گرد بودن زمین و گردندگی آن به دور کانون خود، و گردش سالانه دور خورشید که شش سده پس از آن کپرنیک، کپلر و نیوتون به آن پی بردند، پرداخته است.
قانون وزن ویژه و وزن ویژه‏ی 18 گونه از سنگ‏های گرانبها را در فیزیک نمایان و جدولی در این باره ساخته است. همچنان که او فرهنگ نامه‏ای بزرگ نیز در هیئت و ستاره شناسی و ریاضی دارد که همواره دانش اروپایی از آن بهره‏مند بوده است.
این شگفت ترین نابغه‏ی روزگاران روش سنجش و شمارشِ نتیجه‏ی جمع تصاعدی هندسی را پیدا کرد، روش کار چاه آرتزین(چاه‏های آبفشان – فوراه) را به نیکی بررسی کرد. شعاع دایره‏ی زمین را اندازه گرفت، و شیب مدار خورشید را در برابر سطح استوا با نبود ابزارهای امروزی، 23 درجه و 35 دقیقه اندازه گیری کرده و امروزه 23 درجه و 27 دقیقه اندازه گیری می شود!
و به همین انگیزه‏ها او را مرد امروز می نامیم.
3-نگاهی به برخی از نوشتارهای ابوریحان:
- آثار الباقیه عن القرون خالیه:
که با ترجمه‏ی انگلیسی: chronology of Arcient Nations در اروپا منتشر شده، از بزرگترین شاهکارهای تاریخ‏نویسی جهانی است که همچنین در بخشی از آن به بررسی ریشه‏ها و روش «تسطیح کره»(stereoyraphic projection) نیز پرداخته ودرآن راه پاسخ مبتکرانه و تازه‏ای را برای نگاشتن نقشه‏های جغرافیایی به دست می‏دهد. و برابر با نگارش او آشکار می شود که بی گمان این ابوریحان بوده که نقشه‏ی «مرکاتور» (Gerard kremer mercator) را که پایه‏ی آن تسطیح استوانی است، نخستین بار ساخته است.
و اگر همه‏ی کوشش‏های بیرونی را در این دفتر همچون کاوش در تاریخ وسرگذشت و گاهشماری‏های سرزمین‏های باستانی و.... را کنار گذاریم، تنها همین کار بزرگ، برجستگی اندیشه و دانش او را در بستره‏ی دانش امروز نشان می دهد.
آثارالباقیه در 1887م به وسیله‏ی ادوارد زاخائو در لندن منتشر شد.


- تحقیق ماللهند من مقبوله مقولة فی العقل اومرذولة:
که به راستی نماد پیشرفت شگفت انگیز دانش زمین شناسی در میان دانشمندان مسلمان در روند سفرهای گوناگون آنان به گوشه گوشه‏ی جهان و شناسایی سرزمین‏های گوناگون به شمار می رود و نتیجه‏ی کوشش ابوریحان پیرامون نگرش‏های ریاضی و ستاره شناسی هندی و اندیشه‏ها و جهان بینی‏های هندوکان و ویژه گی‏های جغرافیایی و زمین شناخت این سرزمین است.
نگرش میسیو رینود(m.Reinaud) در 1839م. به این کتاب بر اساس نسخه‏ی خطی بود که به سال 1816 م در آرشیو ملی پاریس شماره خورده بود.
او در6-1844 در روزنامه‏ی آسیایی، جستارهایی با نام: نامه‏های منتشر نشده‏ی جغرافیایی و تاریخی و علمی به عربی و فارسی درباره‏ی هند، منتشر کرده در 1849 آنها را به گونه‏ی یک گفتار جداگانه چاپ کرد. این گفتار دارنده‏ی بخش‏های 18، 40و 41 از «تحقیق ماللهند» است.
ژول مول در 1860 به انجمن آسیایی پاریس پیشنهاد کرد که نشر و ویرایش «ماللهند» رابه چندین تن واگذار کنند.
الکساندر فون‏هامبلت (Alexander von Hambolot) در آلمان نخستین کسی است که فهرستی از دانش‏های تجربی و زیست شناخت و گفتارهای وابسته به آن را با نام «cosmos»(= هماهنگی، نظم) در 1847 به نگارش درآورد و در آن دیدگاه همه کارشناسان و دانشمندان را به تحقیق ماللهند گرایش داد.
و بی گمان به وسیله‏ی این کوشش ابوریحان بود که مغرب زمین به شناخت هندوستان رسید.
چنان که بر نگره‏ی ویلیام دورانت :
«کتاب تاریخ الهند بیرونی یکی از بزرگترین پژوهش‏های علمی ادبیات قرون وسطی می باشد.»(5)

- القانون المسعودی فی الهیئته و النجوم:
یک دانشنامه‏ی ستاره شناسی، جغرافیا، هیئت، و ریاضی در یازده بخش که بهترین گواه پیشرفت علمی دانشمندان ستاره شمار مسلمان به شمار می رود و بیرونی در آن کوشیده تا جنبش پیچیده‏ی سیاره‏ها را بررسی کند.
«بیرونی در کتاب القانون المسعودی به ابتکارهای شگفتی در دانش مثلثات دست زده و معادله‏ای (فرمول) برای بسط سینوس یک زاویه به دست آورده که هرگاه به علایم جدید نمایش دهیم ملاحظه خواهیم کرد که فرمول بیرونی نزدیکی زیادی به معادله‏ی نیوتون دارد و جدایی آن دو بسیار کم است.»(6)
بیرونی در «القانون المسعودی» در هماهنگی اندازه‏های جغرافیایی (Geographilal coordinates) هرگونه بی گمانی و یقین و پیروی و تقلید را کنار زده و تنها بر پایه‏ی آزمایش و پژوهش و تجربه استوار گشته است. به همین انگیزه جدول‏های ساخته شده بسیار شایسته‏ی نگرش‏اند و به همین سبب نیز زکی‏ولید طوفقان (پژوهشگر ترک) بخش جدول‏ها را جداگانه به پیوست بخش‏هایی از چند نامه‏ی دیگر بیرونی منتشر ساخت. وپس از آن دکتر جورج سارتون در نشریه‏ی «Isis» (4-1943، ش 34) آن را از نگاه علمی سنجید.
القانون المسعودی در 1929 م به وسیله‏ی دانشگاه اسلامی علیکره (هند) به انگلیسی ترجمه شد که سبب پژوهش‏هایی در این باره از سوی کارل شوی گشت.
از این کتاب دو نسخه‏ی خطی (در کتابخانه‏ی برلین و گنجینه‏ی بریتانیا) در دست است. ماکس کراوزه
(max Krause) خاورشناس آلمانی با برابری هفت نسخه‏ی قدیمی تر از نسخه‏ی آکسفورد آن را ویرایش و منتشر کرد و همان نسخه به کوشش شادروان مولانا ابولکلام آزاد (وزیر فرهنگ هند) در 6- 1954 در سه دفتر در حیدرآباد (دکن) منتشر شد.

- تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن:
درباره‏ی جغرافیا در رشته‏ی ریاضی بررسی‏هایی شده و در آن به پژوهش‏هایی همچو اندازه گیری شعاع زمین و ویژه گی‏های اندازه‏های جغرافیایی سرزمین‏ها و... پرداخته است.
بنابراین برخی بر این نگره‏اند که او را می باید بنیانگذار دانش «ژئودزی» (Geodesie) بدانیم.
این پژوهش به وسیله‏ی جمیل علی به انگلیسی ترجمه و از سوی دانشگاه امریکایی بیروت در 1968 منتشر شده است.

- کتاب التفهیم لاوائل صناعة التنجیم:
بیرونی درباره‏ی ستاره شناسی و اخترماری به سال 420 هجری در غزنین این پژوهش را به خواهش دختر حسین خوارزمی انجام داد که به راستی درآمدی شگفت بر دانش ستاره شماری است. و در آن چهار دانش کلیدی در نجوم: هندسه، ریاضی، هیئت و احکام (و یک فن کوچک: استرلاب) را به گونه‏ی بسیار ستایش برانگیز بررسی کرده است. و نگرش‏هایی همچو: فراز و فرود خورشید، چگونگی شب و روز، سپیده و شفق، ساعت‏ها، اندازه‏ی میانه‏ی روز، منطقه البروج، اندازه‏ی ویژه زمین، استوا، درازا و پهنای جغرافیایی شهرها، انگیزه‏ی بلندی و کوتاهی شب و روز، سوی نماز(قبله)، خسوف و کسوف و گاهشماری را در آن گنجانده است.
ابوریحان این دفتر را به هر دو زبان دانش آن روز: پارسی و تازی برگردانده است.
این پژوهش گرانسنگ در 1934 م به وسیله‏ی رایت (R.R. Wright) به انگلیسی (درلندن) منتشر شد. و اگر به لاتین نیز بر می گشت بی گمان پایگاهی برابر با قانون بوعلی در اروپا می یافت.

- استیعاب الوجوه الممکنة فی صنعة الاسطرلاب:
در این پژوهش با تیزنگری شگفتی به بررسی پرسش امکان حرکت زمین، حرکت وضعی این کره، و اندازه‏ی تقریبی محیط کره‏ی زمین به وسیله‏ی اتساع افق که امروزه به «قاعده‏ی بیرونی» بنام می باشد، پرداخته است.
این پژوهش ابوریحان به وسیله‏ی ویدمان (E. wiedemann) به آلمانی ترجمه شده است.

- استخرج الاوتار فی الدائره: بخواص خط المنحنی الواقع فیها:
درباره‏ی اندازه‏ی درازی وترها و انگیزه‏های ابوریحان در این باره و گردآوری بررسی‏های ابوسعید سجزی، ابوعلی بطری، ابونصرعراق، ابوالحسن مصری، سلیمان بن عصمة و ابو جعفر خازنی دراین باره آورده شده است.
این دفتر ابوریحان در 11- 1910 م به وسیله‏ی دکتر‏هانری سوتر (Heinirich suter)، با نام:
Das Buch Der Auffindung Der sehnen به آلمانی ترجمه و کوشش‏های برجسته‏ای بر آن شده است. و به تازگی نیز بخش‏هایی از آن به انگلیسی روایت و تفسیر شده است.
و همچنان می توان از دیگر پژوهش‏های ارزشمند او در زمینه‏ی ستاره شناسی نیز «تمهید المستقرلتحقیق معنی الممر» را نام برد. که به سال 1951 به وسیله‏ی دو پژوهشگر عرب به انگلیسی ترجمه شده است.
کلمنت موله نیز، وزن ویژه‏ی بسیاری از جشم‏ها را که بیرونی نمایان ساخته بود به فرانسوی ترجمه کرد :
J.J.Clement mullet, pesanteur de Diversis surstances Miner – ales procde pour 11. obtenir Dapres Abou – rihan albirouny

4- ابوریحان، کاشف راستین قاره‏ی امریکا(7):

برابر با گفتارهای گذشتگان، پیشنیان بر آن بودند که بخش خشکی و شایسته‏ی زیست در زمین ویژه‏ی 4/1 شمالی است که آن را ربع مسکون می نامیدند و تمام 90 درجه‏ی عرض شمالی را خشکی نمی دانستند.
اما ابوریحان بیرونی نخستین دانشمندی است که در ایران زمین با نیروی شگفت انگیز دانش و خرد بر این نگره بود که در نیم کره‏ی جنوبی زمین (ربع شمالی دیگر) درست در کانون برابر قطرهای 4/1 شمالی نیز خشکی هست و دو ربع دیگر زمین را آب فرا گرفته و همین آب‏ها میان دو قاره را جدایی افکنده است.
و این پرسش که چرا نیاکان تنها یک ربع شمالی زمین را دارای خشکی می دانستند، پرسش چهارم از هشت پرسش ابوریحان از پورسینا است.
نگرش ابوریحان را به قاره‏ی نوین در دو جا از «تحقیق ماللهند» و یک جا در قانون مسعودی می توان دید و برابر با آنچه ابوریحان گفته، هر پژوهشگری بی گمان می شود که ربع شمالی (خشکی مقاطر) که ابوریحان با چشم خرد بدو گریسته، همان سرزمینی است که میان دو اقیانوس آرام و اطلس بوده و 462 سال پس از ابوریحان و شش سد سال پیش از این به وسیله‏ی کریستوفر کلمبیوس اسپانیولی (دریانورد یا دزد دریایی؟!) که بی گمان بود به هندوستان رسیده، تنها به گونه‏ی ناگهانی و از روی اشتباه پیدا گشت!
«یک بازرگان فلورانسی: «امریکووسپوس» که جزو همراهانی کریستف کلمب بود، به نام پادشاه پرتغال در 1492 سفری به سرزمین جدید نمود، و نشان داد که دریانوردان اسپانیولی بر خلاف تصورشان به جزیره‏ای در کرانه‏ی جنوب خاوری آسیا نرسیده، بلکه آنها به کرانه‏های قاره‏ی جدید راه یافته بودند. به همین جهت سرزمین جدید به نام «امریکو» خوانده شد، و امریکا نام یافت.»(
بیرونی همچنین در «تحدید نهایات الاماکن» پیرامون این که آیا در نیمکره‏ی جنوبی زمین نیز خشکی هست؟ بررسی‏های بسیار ارزنده‏ای نموده است.

5- نگاه دانشمندان اروپایی به بیرونی:
- جورج سارتون(Georg sarton)، استاد پیشین دانشگاه ‏هاروارد امریکا:
«ابوریحان مردی بود باهوش سرشار و آگاهی‏های گسترده و ژرف، ابوریحان فیلسوفی بزرگ و ریاضی‏دان نیرومند است و د ردانش جغرافیا سرآمد و از تمامی شاخه‏های دانش زمان خویش آگاهی داشت... او مردی پژوهشگر، فیلسوف، ریاضی دان، جغرافی‏دان، چهره‏ای با فرهنگ و دارای آگاهی‏های گسترده بود، که از بزرگان مطالعات اسلامی و از بزرگترین دانشمندان جهان بوده است.»(9)

- اسمیت (D.E. Smith):
«بیرونی درخشانترین چهره‏ی علمی زمان خود و ریاضیات بود و غربیان در آگاهی‏های خود درباره‏ی علوم هند خود را مدیون او می دانند.» (10)

- آلدومییلی (Aldo mieli)، شرق شناسی ایتالیایی:
«شخصیت بیرونی درحقیقت ما را با فرد سرکشی در جهان علم مواجه می کند که با آن که چگونگی دانشی او شایسته ستایش وبزرگداشت فراوان بوده، باز هم آنچنانکه باید و شاید بزرگی او به خوبی نشان داده نشده است.» (11)

- کارادوو (carrade vaux) پژوهنده‏ی دانش اسلام شناسی، در: «متفکران اسلامی» چنین می نویسد:
«اکنون به یک چهره‏ی معنوی و نخستین که پایگاه بلند و ویژه‏ای در یادگارهای علمی قرون و سطی دارد، برمی خوریم و آن بیرونی است. با آن که از دوره‏ی بیرونی سال‏ها گذشته اما اندیشه‏ی او هنوز تازه و جوان است. دارنده‏ی این اندیشه‏ها، به دانشمندان روزگار ما نزدیکتر است تا به دانشمندان زمان خود. روش ذهنی و اوج فکری او همانند شیوه‏ی پژوهش و پیشرفت دانشمندان امروز است.» (12)
و همچنین از دیگر چهره‏های علمی اروپا که به ستایش ابوریحان پرداخته‏اند می توان به میسیورینود که در 1839 نوشتارها و نگرش‏های ابوریحان را بررسی کرده و بسیار او را ستوده اشاره کرد و همچنین پژوهش‏های ارزنده‏ی «م. اسن. موسک» در 1843 که درباره‏ی ابوریحان سخن گفته است.