Borna66
09-13-2010, 10:38 PM
سیگما یكی از حروف الفبای یونانی و در علم آمار از شاخصهای مهم پراكندگی به نام انحراف معیار و در واقع مقیاسی برای سنجش انحراف است ؛ سیگما بیانگر آن است كه یك فرایند چه اندازه از حالت مطلوب خود منحرف شده است ، لذا در واقع استعارهایست برای دقت فوقالعاده در كاهش هزینههای كیفیت . استعارهای كه اهمیت محاسبات دقیق در فرایند تولید و ارایه خدمات را مورد تاكید قرار میدهد . ششسیگما یعنی رسیدن به سطحی از كیفیت تولیدات و ارایه خدمات كه خطای فرایندهای كاری به میزان 3.4 در یك میلیون موقعیت كاهش یابد ؛ این در حالیست كه سطح كیفی سهسیگما كه طی دهههای گذشته مورد قبول بود ، اكنون به دلایل مختلف از جمله افزایش پیچیدگی و حساسیت تكنولوژی و نیز بالا رفتن انتظارات مشتریان ، سطحی قابل قبول به شمار نمیآید . ششسیگما یك استراتژی تحول سازمانی است ؛ استراتژی تحولی ششسیگما ، سیستمی است كه موجب توسعه و گسترش متدهای مدیریتی ، آماری و نهایتا حل مشكلات شده و به كمپانی امكان جهش و تحول را میدهد . احراز كیفیت برتر و افزایش قابلیت اعتماد در محصولات تولیدشده و مونتاژشده نیازمند چارچوبی است كه به قابلیتهای سازمان در زمینههای مدیریت ، كاربرد اطلاعات و تكنولوژی ، یكپارچگی ببخشد ؛ برای استفاده از اطلاعات ، وجود یك سری ابزارهای آماری كه بتوان بوسیله آنها عملكرد فرایندها و تولیدات را بهینه نمود ، بسیار ضروری است . در دنیای رقابتی امروز ، كیفیت خوب یك ویژگی تجملاتی نیست بلكه از دیدگاه تولیدكنندگان و مصرفكنندگان یك نیاز بنیادی است . صرفنظر از تعریفهای متعدد كیفیت ، یك سری ویژگیهای مشترك جهانی برای آن درنظر گرفته شده است كه عبارتند از : عملكرد دقیق ، حداقل تغییر و كمترین هزینه . دانشمندان و مهندسینی كه به طور عمومی و كلی با مسائل برخورد میكنند علاقمند به مورد اول ، آمارگران متمایل به مورد دوم و مدیران تجاری دوستار مورد سوم میباشند ؛ بدیهیست فرایند و یا محصولی موفق است كه برخوردار از همه موارد فوق باشد . ششسیگما فلسفه بهبود مستمر است و به سمت عالی شدن در همه كارها پیش میرود . ششسیگما سیستمی است كه تعیین میكند كجا قرار گرفتهایم ، دوست داریم كجا باشیم ، چگونه به آن مقصد خواهیم رسید و چگونه در طول راه پیشرفت خواهیم نمود . ششسیگما ابزاریست كه برای میزانسازی دقیق ماشین فرایند بكار میرود و اینكار را از طریق مشتریمداری ، بهبود مستمر و درگیر كردن و مشاركت همه اعضا در داخل و خارج سازمان انجام میدهد . در مبحث ششسیگما ، سه حوزه اصلی وجود دارد : حوزه اول فلسفه است كه طریقه حركت ، چشمانداز و جهت حركت سازمان را تعیین میكند . حوزه دوم مقیاس است كه به سازمان این امكان را میدهد تا به طور دقیق نحوه عملكرد فرایندها را مشخص كند . حوزه سوم نیز روششناسی است . روششناسی یك فرایند سیستماتیك است كه موجب شناسایی ، تبیین ، اندازهگیری ، تحلیل ، توسعه و استاندارد شدن یك فرایند میشود . هر چه تعداد ششسیگماها بیشتر باشد میزان خطا كمتر است . هر چه تغییرات كوچكتر باشند هزینه كمتر است . بهترین سازمانها حدود 3 یا 4 سیگما بكار میگیرند كه این تعداد ، احتمال بروز خطا در یك میلیون واحد را به 6200 عدد میرساند . به طور عملی تعداد خطاها میتواند تا 3.4 واحد در هر یك میلیون واحد كاهش پیدا كند و این به معنای میلیونها دلار صرفهجویی است . ششسیگما یك رویكرد تحولی مدیریتی است كه باعث ارتقا و بهبود كیفیت میشود . مسیری روشن در دستیابی به بهبود مستمر و آرمانی است که شرکتها را به تولید بهتر ، سریعتر ، باکیفیتتر و در نهایت با قیمت تمامشده کمتر ترغیب مینماید تا منجر به سودآوری بیشتر گردد . در برنامههای ششسیگما ، به هر آن چیزی كه با رضایتمندی مشتریان و مطلوبیت مدنظر آنها مغایرت داشتهباشد ، ضایعات گفته میشود. استراتژی ششسیگما دربرگیرنده استفاده از ابزارهای آماری در قالب یك روش ساختیافته است تا با دستیابی به دانش موردنیاز در دنیای رقابتی امروز ، تولید محصولات و ارائه خدمات بهتر ، سریعتر و با هزینه كمتری انجام به انجام رسد . ششسیگما رویكردی نظامیافته و پویا برای هدایت اطلاعات و یك متدولوژی برای حذف ضایعات است ؛ با این هدف كه ششسیگما در فاصله مابین حدود مشخصه پایینی و بالایی از مقدار هدف قرار گیرد . برنامههای ششسیگما برای هر فرایندی ، از ساخت و تولید گرفته تا هر فرایند اجرایی و نیز برای سرویسهای خدماتی استفاده میشود . ششسیگما یك استاندارد جهانی است كه علاوه بر تامین نیاز مشتریان باعث توسعه و پیشرفت كاركنان در لایههای جدید میشود و این به منزله یك مسئولیت برای نیروهای انسانی است نه فقط یك فرصت . نیروهای انسانی نیازمند افزایش ارزش عملكردهای خود میباشند كه این كار را با ایفای یك نقش كلیدی و پیاده سازی ششسیگما در سازمان خود انجام میدهند . ششسیگما یك متد آماری است كه نیازهای مشتری را به صورت وظایف جداگانه تعریف كرده و ضمنا یك سری ویژگیهای بهینه در صورتیكه بین آنها عملكردهای فیمابین وجود داشته باشد ، برایشان در نظر میگیرد . همانگونه كه از شواهد پیداست ، گامهایی كه برای نیل به این هدف برداشته میشود تاثیر بسیار عمیقی بر روی كیفیت محصولات ، عملكرد سرویسهای مشتریان و پیشرفتهای حرفهای پرسنل خواهد گذاشت . ششسیگما به دلیل تاكید عمیق بر روی تحلیلهای آماری ، مقیاسهای ارزیابی طراحی ، تولید محصول و فعالیتهای متمركز در حیطه مشتریگرایی ، قادر است احتمال بروز خطا در محصولات و سرویسها را به میزان بیسابقهای كاهش دهد ؛ ششسیگما حاصل پیوند سیستمهای اجتماعی و فنی است . به طور ساده میتوان گفت كه ششسیگما متدی است كه بر اساس داده (data) هدایت میشود و هدف آن دستیابی به كیفیت برتر است . چیزی كه ششسیگما را از سایر اصول كیفیت متمایز میكند پیشگیری قبل از وقوع اشتباهات است ؛ به طور ویژه میتوان گفت ششسیگما یك تلاش نظامیافته است كه فرایندهای تكرارشونده سازمان را در بخشهای طراحی محصولات ، عملكرد تامینكنندگان ، سرویسهای خدماتی و ... را از نزدیك مورد سنجش قرار میدهد .