m.rosoukhi
09-08-2010, 10:08 AM
دانشمندان جهان از خدا می گویند http://pnu-club.com/imported/2010/09/567.jpg
شايد احتياج به تذكّر نباشد كه بسيارى از دانشمندان علوم طبيعى، در صف اوّل خداپرستان قرار گرفته و با كمال صراحت، اعتقاد خود را به خدا و مبدأ اعلام نموده اند و چه بسا معرفت و پافشارى آنان نسبت به خدا و مبدأ هستى ـ بر اساس گفته هايشان ـ بيش از ديگران بوده است. درست است كه بعضى از آنها به خاطر دلايلى ـ كه خواهد آمد ـ به طور آشكار عقيده خود را در اين باره اظهار نداشته اند، ولى از لابه لاى گفته هاى آنها مى توان به عقيده توحيدى آنها پى برد. بنابراين مى توان گفت كه اكثريّت دانشمندان علوم طبيعى، خدا پرستند و طرفداران ماترياليسم (مادّى گرى) در ميان آنها در اقليّت هستند.
براى نمونه گفتار چند نفر از سرشناسان آنها را يادآور مى شويم:
لف) «هرشل» كه از دانشمندان معروف هيئت است مى گويد:
«هر قدر دايره علم وسيع تر مى گردد، دلايل دندان شكن و قوى ترى براى وجود خداوند ازلى و ابدى به دست مى آيد.
در واقع علماى زمين شناسى، رياضى دان ها، دانشمندان فلكى و طبيعى دان ها دست به دست هم داده اند تا كاخ علم (كاخ عظمت خدا) را محكم بر پاسازند».
ب) «رابرت موريس پيچ» معاون اسبق قسمت الكترونيك آزمايشگاه اداره دريانوردى ايالات متّحده مى گويد:
«هنگامى كه انسان، ارتباطى را ـ كه بايد ميان آدمى و خدا موجود باشد ـ مورد مطالعه قرار دهد و نيز در شرايطى تحقيق كند ـ كه آدمى بايد تحقيق كند ـ تا اين ارتباطات برقرار شود و همچنين به طور جدّى و از دل و جان براى برقرارى اين شرايط اقدام كند، ارتباط با خدا چنان تأثير عظيمى در زندگى او مى گذارد كه ديگر جاى هيچگونه شكّى در ذهن او باقى نمى ماند. در آن زمان خدا به صورت واقعيّت شخصى در مى آيد و اين واقعيّت، چنان عظيم و نزديك به جان آدمى است كه ايمان به خدا را به صورت علم و معرفت مثبت در مى آورد».(1)
ج) «مونت نل» در دائرة المعارف خود مى گويد:
«اهميّت علوم طبيعى تنها از اين نظر نيست كه عقل ما را سير مى كند (و احتياجات مادّى ما را تأمين مى نمايد) بلكه بيشتر اهميّت آن از اين جهت است كه عقل ما را به اندازه اى بالا مى برد كه عظمت خدا را درك مى كنيم و ما را به احساسات اعجاب و اجلال ذات او زينت مى دهد».(2)
د) «دونالد هانرى پورتر» دانشمند فيزيك و رياضى مى گويد:
«خلقت به هر صورتى كه انجام شده، به دست خالق بوده و وجود خداى متعال، پايه اساسى هر فرضيّه است و جواب سؤالاتى كه تا به حال پاسخى به آنها داده نشده فقط يك كلمه است و آن كلمه خدا است».(3)
هـ) «نيوتن» كاشف قانون جاذبه عمومى ـ كلمات مفصّلى دارد كه در ضمن آن مى گويد:
«ما با مطالعه گوش، مى فهميم كه سازنده آن، قوانين مربوط به صوت را به طور كامل مى دانسته ]با مطالعه چشم مى فهميم كه [سازنده چشم، قوانين پيچيده مربوط به نور و رؤيت را مى دانسته و از مطالعه نظم افلاك به آن حقيقت بزرگ ـ كه آنها را طبق نظم مخصوص اداره مى كند ـ پى مى بريم».(4)
و) «ارستد» كه از دانشمندان معروف فيزيك است مى گويد:
«عالم به واسطه يك عقل كل و ابدى، اداره و منظّم و مرتّب مى گردد و اين عقل كل، نتايج و آثار آن را در قوانين بدون تغيير طبيعت، آشكار مى سازد».(5)
ز) ليته يكى از طبيعى دان هاى معروف كه در موضوع ساختمان نباتات، كشفيّات و تحقيقات قابل توجّهى دارد مى گويد:
«خداى جاودانى، خداى ازلى و بزرگ، خداوند با خبر از آشكار و نهان، قادر متعال از مقابل چشمان من عبور كرده و من نتوانستم او را در مقابل خود ببينم، ولى پرتو عظمت و قدرت او در روى صفحه روحم تابيد و منعكس گرديد!
و در نتيجه اين انعكاس، روح را در بهت، تعجّب و حيرت انداخته! من آثار او را در تمام مخلوقات و موجودات مشاهده نمودم و در تمام اين موجودات و مخلوقات، حتّى در كوچك ترين آنها، در آن موجوداتى كه هرگز به چشم ديده نمى شوند، چه قدرت و قوّتى به كار رفته؟ چه عقلى؟ چه كمال غير قابل وصفى در آنها ديده مى شود؟».(6)
ح) «پاسكال» فيلسوف معروف مى گويد:
«هيچ چيز جز عقيده به خدا، سوز درون و تشنگى روح ما را فرو نمى نشاند».(7)
ط) «ادوارد لوتركيل» دانشمند جانور شناس; حشره شناس و رئيس اسبق اداره زيست شناسى در دانشگاه سانفرانسيسكو مى گويد:
«در سال هاى اخير در نتيجه مطالعات علمى، دلايل جديدى براى اثبات آفريدگار به دست آمده كه دلايل فلسفى سابق را تأييد و تقويت مى كند، البتّه دلايل گذشته براى ايمان به خدا كافى و براى كسى كه تعصّب را كنار مى گذاشت، بيش از اندازه، مورد نياز و لزوم بودند ولى من ـ به عنوان يك شخص مؤمن ـ به خاطر دو جهت از اضافه شدن دلايل جديد به دلايل قديمى خشنودم.
نخست اينكه دلايل مزبور از صفات خداوندى، مفاهيم روشن ترى ارائه مى دهند.
و ديگر اينكه چشم عدّه اى از دانشمندان با وجدان ولى بدبين را باز كرده و آنها ر ا مجبور مى كنند كه به خدا ايمان بياورند.
به تازگى در كشور ما نهضتى در توجّه به مذهب ايجاد شده و مذهب براى خود راه وسيع ترى باز نموده. اين راه نه تنها در خلاف جهت علوم نيست، بلكه درست به موازات راهى است كه علوم در آن پيشرفت مى كنند و مسلّم است كه دلايل علمى جديد كه وجود آفريدگار را ثابت و ايجاب مى كنند در اين مورد مؤثّر بوده اند».(8)
ى) «هربرت اسپنسر» مى گويد:
«ما از ميان اين همه اسرار ـ كه هر چه بيشتر تحقيق كنيم بر پيچيدگى و ابهام آن افزوده مى شود ـ يك حقيقت واضح و قطعى را درك مى كنيم و آن حقيقت اين است
كه برتر از انسان،يك نيروى ازلى و ابدى وجود دارد كه همه اشيا از او پديد آمده اند».(9)
ك) «لامنه» مى گويد:
«كلمه اى كه در انكار خالق گفته شود لب گوينده را مى سوزاند».(10)
ل) «لوكورديز» مى گويد:
«خدا همان خورشيد يگانه اى است كه اشعّه جاودانيش موجودات را مدد و حيات مى بخشد».(11)
م) «قيو» مى گويد:
«خدا داناى همه چيز و متصرّف در همه چيز است و به عنوان پروردگار مطلق، همه چيز را تدبير و اداره مى كند».
ن) «پرودون» فيلسوف اقتصادى ـ به طورى كه دائرة المعارف قرن نوزدهم از او نقل مى كند ـ مى گويد:
«خدا آن حقيقتى است كه به ادراك و وصف نمى گنجد ولى با وجود اين وجودش ضرورى و غير قابل انكار است».
باز همين فيلسوف مى گويد:
«پيش از آنكه عقول ما وجود خدا را كشف كند، دل هاى ما به وجود او گواهى داده است».(12)
س) «والتر اوسكارلند برگ» عالم فيزلوژى و بيوشيمى مى گويد:
«ايمان به خدا مايه مسرّت و روشنى قلب هر فرد بشر است. امّا دانشمندان ـ كه علاوه بر دلايل روحانى، در نتيجه مطالعه پديده هاى طبيعى، دلايل علمى نيز براى درك مفهوم آفريدگار به دست مى آورند ـ مسرّت و حظّ بيشترى نصيبشان مى گردد».(13)
ع) «داروين» صاحب فرضيّه تحوّل انواع جانداران، در بعضى از نامه هاى خود به دانشمندان چنين مى نويسد:
«بر عقل رشيد محال است با ديدن اين نظام و هماهنگى عجيب بگويد كه دنيا مبدأ ندارد».(14)
ف) «مارلين بوكس كريدر» عالم فيزيولوژى مى گويد:
«آلبرت اينشتين كه وجود يك قدرت خالق را قبول داشت آن را چنين تعريف مى كند كه در عالم مجهول، نيروى عاقل و قادرى وجود دارد كه جهان، گواه، وجود اوست و چنانكه در اوّل مقاله متذكّر شدم من اسم اين نيرو را خدا گذاشته ام.
من در اين دنيا، مادّه و نيروى ازلى نمى بينم و آفرينش جهان را نتيجه تصادف نمى دانم. به نظر من در آفرينش جهان، هيچ عامل مجهول، حتّى مرموز وجود ندارد.
من در آفرينش جهان، اراده پروردگار قادر متعال را مى بينم و بس و عقيده من شايد غير منطقى نباشد. آيا بشر ـ كه هوش و استعدادش محدود است ـ مى تواند بگويد كه فلان موضوع با عقل و حق مطابق است و فلان موضوع مطابق نيست؟!
در هر صورت من عقيده خود را ابراز نمودم و هميشه در اين عقيده ثابت خواهم بود».(15)
ص) «جوردن» مى گويد:
«خدا همان ناموس ازلى است كه همه موجودات، وجود و ترقّى خود را از او مى گيرند».
اين بود مختصرى از كلمات رسا، پرمغز و زنده دانشمندان طبيعى كه اعتقاد آشكار و عميق آنها را نسبت به خداوند يگانه و پافشارى آنها را در اين عقيده مى رساند.
تنظیم برای تبیان حسن رضایی گروه حوزه علمیه
منبع آفریدگار جهان
1 . اثبات وجود خدا، ص 23.
2 . فريد وجدى; دائرة المعارف.
3 . اثبات وجود خدا، ص 43.
4. فريد وجدى، دائرة المعارف.
5. كاميل فلاماريون; خدا در طبيعت، ص 89،چاپ جديد.
6. كاميل فلاماريون; خدا در طبيعت، ص 206. (كلمات اين دانشمند بسيار مفصّل است و براى اختصار به همين اندازه اكتفا شد.)
7. فريد وجدى; دائرة المعارف.
8. اثبات وجود خدا، ص 44.
9. فرهنگ قصص قرآن، ص 60.
10. فريد وجدى; دائرة المعارف، ص 482.
11. فريد وجدى; دائرة المعارف.
12. فريد وجدى; دائرة المعارف، ص 482.
13. اثبات وجود خدا، ص 54.
14. داروين ; اصل الانواع، ص 16.
15. اثبات وجود خدا. (تأليف 40 تن از دانشمندان بزرگ معاصر)
شايد احتياج به تذكّر نباشد كه بسيارى از دانشمندان علوم طبيعى، در صف اوّل خداپرستان قرار گرفته و با كمال صراحت، اعتقاد خود را به خدا و مبدأ اعلام نموده اند و چه بسا معرفت و پافشارى آنان نسبت به خدا و مبدأ هستى ـ بر اساس گفته هايشان ـ بيش از ديگران بوده است. درست است كه بعضى از آنها به خاطر دلايلى ـ كه خواهد آمد ـ به طور آشكار عقيده خود را در اين باره اظهار نداشته اند، ولى از لابه لاى گفته هاى آنها مى توان به عقيده توحيدى آنها پى برد. بنابراين مى توان گفت كه اكثريّت دانشمندان علوم طبيعى، خدا پرستند و طرفداران ماترياليسم (مادّى گرى) در ميان آنها در اقليّت هستند.
براى نمونه گفتار چند نفر از سرشناسان آنها را يادآور مى شويم:
لف) «هرشل» كه از دانشمندان معروف هيئت است مى گويد:
«هر قدر دايره علم وسيع تر مى گردد، دلايل دندان شكن و قوى ترى براى وجود خداوند ازلى و ابدى به دست مى آيد.
در واقع علماى زمين شناسى، رياضى دان ها، دانشمندان فلكى و طبيعى دان ها دست به دست هم داده اند تا كاخ علم (كاخ عظمت خدا) را محكم بر پاسازند».
ب) «رابرت موريس پيچ» معاون اسبق قسمت الكترونيك آزمايشگاه اداره دريانوردى ايالات متّحده مى گويد:
«هنگامى كه انسان، ارتباطى را ـ كه بايد ميان آدمى و خدا موجود باشد ـ مورد مطالعه قرار دهد و نيز در شرايطى تحقيق كند ـ كه آدمى بايد تحقيق كند ـ تا اين ارتباطات برقرار شود و همچنين به طور جدّى و از دل و جان براى برقرارى اين شرايط اقدام كند، ارتباط با خدا چنان تأثير عظيمى در زندگى او مى گذارد كه ديگر جاى هيچگونه شكّى در ذهن او باقى نمى ماند. در آن زمان خدا به صورت واقعيّت شخصى در مى آيد و اين واقعيّت، چنان عظيم و نزديك به جان آدمى است كه ايمان به خدا را به صورت علم و معرفت مثبت در مى آورد».(1)
ج) «مونت نل» در دائرة المعارف خود مى گويد:
«اهميّت علوم طبيعى تنها از اين نظر نيست كه عقل ما را سير مى كند (و احتياجات مادّى ما را تأمين مى نمايد) بلكه بيشتر اهميّت آن از اين جهت است كه عقل ما را به اندازه اى بالا مى برد كه عظمت خدا را درك مى كنيم و ما را به احساسات اعجاب و اجلال ذات او زينت مى دهد».(2)
د) «دونالد هانرى پورتر» دانشمند فيزيك و رياضى مى گويد:
«خلقت به هر صورتى كه انجام شده، به دست خالق بوده و وجود خداى متعال، پايه اساسى هر فرضيّه است و جواب سؤالاتى كه تا به حال پاسخى به آنها داده نشده فقط يك كلمه است و آن كلمه خدا است».(3)
هـ) «نيوتن» كاشف قانون جاذبه عمومى ـ كلمات مفصّلى دارد كه در ضمن آن مى گويد:
«ما با مطالعه گوش، مى فهميم كه سازنده آن، قوانين مربوط به صوت را به طور كامل مى دانسته ]با مطالعه چشم مى فهميم كه [سازنده چشم، قوانين پيچيده مربوط به نور و رؤيت را مى دانسته و از مطالعه نظم افلاك به آن حقيقت بزرگ ـ كه آنها را طبق نظم مخصوص اداره مى كند ـ پى مى بريم».(4)
و) «ارستد» كه از دانشمندان معروف فيزيك است مى گويد:
«عالم به واسطه يك عقل كل و ابدى، اداره و منظّم و مرتّب مى گردد و اين عقل كل، نتايج و آثار آن را در قوانين بدون تغيير طبيعت، آشكار مى سازد».(5)
ز) ليته يكى از طبيعى دان هاى معروف كه در موضوع ساختمان نباتات، كشفيّات و تحقيقات قابل توجّهى دارد مى گويد:
«خداى جاودانى، خداى ازلى و بزرگ، خداوند با خبر از آشكار و نهان، قادر متعال از مقابل چشمان من عبور كرده و من نتوانستم او را در مقابل خود ببينم، ولى پرتو عظمت و قدرت او در روى صفحه روحم تابيد و منعكس گرديد!
و در نتيجه اين انعكاس، روح را در بهت، تعجّب و حيرت انداخته! من آثار او را در تمام مخلوقات و موجودات مشاهده نمودم و در تمام اين موجودات و مخلوقات، حتّى در كوچك ترين آنها، در آن موجوداتى كه هرگز به چشم ديده نمى شوند، چه قدرت و قوّتى به كار رفته؟ چه عقلى؟ چه كمال غير قابل وصفى در آنها ديده مى شود؟».(6)
ح) «پاسكال» فيلسوف معروف مى گويد:
«هيچ چيز جز عقيده به خدا، سوز درون و تشنگى روح ما را فرو نمى نشاند».(7)
ط) «ادوارد لوتركيل» دانشمند جانور شناس; حشره شناس و رئيس اسبق اداره زيست شناسى در دانشگاه سانفرانسيسكو مى گويد:
«در سال هاى اخير در نتيجه مطالعات علمى، دلايل جديدى براى اثبات آفريدگار به دست آمده كه دلايل فلسفى سابق را تأييد و تقويت مى كند، البتّه دلايل گذشته براى ايمان به خدا كافى و براى كسى كه تعصّب را كنار مى گذاشت، بيش از اندازه، مورد نياز و لزوم بودند ولى من ـ به عنوان يك شخص مؤمن ـ به خاطر دو جهت از اضافه شدن دلايل جديد به دلايل قديمى خشنودم.
نخست اينكه دلايل مزبور از صفات خداوندى، مفاهيم روشن ترى ارائه مى دهند.
و ديگر اينكه چشم عدّه اى از دانشمندان با وجدان ولى بدبين را باز كرده و آنها ر ا مجبور مى كنند كه به خدا ايمان بياورند.
به تازگى در كشور ما نهضتى در توجّه به مذهب ايجاد شده و مذهب براى خود راه وسيع ترى باز نموده. اين راه نه تنها در خلاف جهت علوم نيست، بلكه درست به موازات راهى است كه علوم در آن پيشرفت مى كنند و مسلّم است كه دلايل علمى جديد كه وجود آفريدگار را ثابت و ايجاب مى كنند در اين مورد مؤثّر بوده اند».(8)
ى) «هربرت اسپنسر» مى گويد:
«ما از ميان اين همه اسرار ـ كه هر چه بيشتر تحقيق كنيم بر پيچيدگى و ابهام آن افزوده مى شود ـ يك حقيقت واضح و قطعى را درك مى كنيم و آن حقيقت اين است
كه برتر از انسان،يك نيروى ازلى و ابدى وجود دارد كه همه اشيا از او پديد آمده اند».(9)
ك) «لامنه» مى گويد:
«كلمه اى كه در انكار خالق گفته شود لب گوينده را مى سوزاند».(10)
ل) «لوكورديز» مى گويد:
«خدا همان خورشيد يگانه اى است كه اشعّه جاودانيش موجودات را مدد و حيات مى بخشد».(11)
م) «قيو» مى گويد:
«خدا داناى همه چيز و متصرّف در همه چيز است و به عنوان پروردگار مطلق، همه چيز را تدبير و اداره مى كند».
ن) «پرودون» فيلسوف اقتصادى ـ به طورى كه دائرة المعارف قرن نوزدهم از او نقل مى كند ـ مى گويد:
«خدا آن حقيقتى است كه به ادراك و وصف نمى گنجد ولى با وجود اين وجودش ضرورى و غير قابل انكار است».
باز همين فيلسوف مى گويد:
«پيش از آنكه عقول ما وجود خدا را كشف كند، دل هاى ما به وجود او گواهى داده است».(12)
س) «والتر اوسكارلند برگ» عالم فيزلوژى و بيوشيمى مى گويد:
«ايمان به خدا مايه مسرّت و روشنى قلب هر فرد بشر است. امّا دانشمندان ـ كه علاوه بر دلايل روحانى، در نتيجه مطالعه پديده هاى طبيعى، دلايل علمى نيز براى درك مفهوم آفريدگار به دست مى آورند ـ مسرّت و حظّ بيشترى نصيبشان مى گردد».(13)
ع) «داروين» صاحب فرضيّه تحوّل انواع جانداران، در بعضى از نامه هاى خود به دانشمندان چنين مى نويسد:
«بر عقل رشيد محال است با ديدن اين نظام و هماهنگى عجيب بگويد كه دنيا مبدأ ندارد».(14)
ف) «مارلين بوكس كريدر» عالم فيزيولوژى مى گويد:
«آلبرت اينشتين كه وجود يك قدرت خالق را قبول داشت آن را چنين تعريف مى كند كه در عالم مجهول، نيروى عاقل و قادرى وجود دارد كه جهان، گواه، وجود اوست و چنانكه در اوّل مقاله متذكّر شدم من اسم اين نيرو را خدا گذاشته ام.
من در اين دنيا، مادّه و نيروى ازلى نمى بينم و آفرينش جهان را نتيجه تصادف نمى دانم. به نظر من در آفرينش جهان، هيچ عامل مجهول، حتّى مرموز وجود ندارد.
من در آفرينش جهان، اراده پروردگار قادر متعال را مى بينم و بس و عقيده من شايد غير منطقى نباشد. آيا بشر ـ كه هوش و استعدادش محدود است ـ مى تواند بگويد كه فلان موضوع با عقل و حق مطابق است و فلان موضوع مطابق نيست؟!
در هر صورت من عقيده خود را ابراز نمودم و هميشه در اين عقيده ثابت خواهم بود».(15)
ص) «جوردن» مى گويد:
«خدا همان ناموس ازلى است كه همه موجودات، وجود و ترقّى خود را از او مى گيرند».
اين بود مختصرى از كلمات رسا، پرمغز و زنده دانشمندان طبيعى كه اعتقاد آشكار و عميق آنها را نسبت به خداوند يگانه و پافشارى آنها را در اين عقيده مى رساند.
تنظیم برای تبیان حسن رضایی گروه حوزه علمیه
منبع آفریدگار جهان
1 . اثبات وجود خدا، ص 23.
2 . فريد وجدى; دائرة المعارف.
3 . اثبات وجود خدا، ص 43.
4. فريد وجدى، دائرة المعارف.
5. كاميل فلاماريون; خدا در طبيعت، ص 89،چاپ جديد.
6. كاميل فلاماريون; خدا در طبيعت، ص 206. (كلمات اين دانشمند بسيار مفصّل است و براى اختصار به همين اندازه اكتفا شد.)
7. فريد وجدى; دائرة المعارف.
8. اثبات وجود خدا، ص 44.
9. فرهنگ قصص قرآن، ص 60.
10. فريد وجدى; دائرة المعارف، ص 482.
11. فريد وجدى; دائرة المعارف.
12. فريد وجدى; دائرة المعارف، ص 482.
13. اثبات وجود خدا، ص 54.
14. داروين ; اصل الانواع، ص 16.
15. اثبات وجود خدا. (تأليف 40 تن از دانشمندان بزرگ معاصر)