Borna66
04-05-2009, 10:55 PM
هفت اشکال عمده سفرهای استانی دولت نهم از زبان روحانی
http://pnu-club.com/imported/2009/04/1681.jpg
حسن روحانی تاکید کرد که «تصمیمگیریها و مصوبات فلهای که نمونه آن ٢٠٠ مصوبه ظرف ٢ ساعت میباشد»، «بیخاصیت کردن مدیران محلی و استانداران در برنامهریزیهای کلان استان خود»، «افراط در رودرویی با مردم که تبدیل به تظاهر می شود» و «تحمیل هزینههای اضافی بر بودجه کشور» از جمله اشکالات عمده سفرهای استانی در دولت نهم است که بایستی هر چه زودتر برطرف گردد
حسن روحانی تاکید کرد که «تصمیمگیریها و مصوبات فلهای که نمونه آن ٢٠٠ مصوبه ظرف ٢ ساعت میباشد»، «بیخاصیت کردن مدیران محلی و استانداران در برنامهریزیهای کلان استان خود»، «افراط در رودرویی با مردم که تبدیل به تظاهر می شود» و «تحمیل هزینههای اضافی بر بودجه کشور» از جمله اشکالات عمده سفرهای استانی در دولت نهم است که بایستی هر چه زودتر برطرف گردد.
روحانی در این گفتگو که بخش عمده آن در ویژهنامه نوروزی روزنامه خراسان منتشر شد و متن کامل آن روز یکشنبه در اختیار رسانهها قرار گرفت همچنین یادآور شد که در صورت حضور احتمالی در انتخابات، منابع مالی فعالیتهای تبلیغاتی خود را برای اطلاع عموم منتشر خواهد کرد و از نامزدهایی که «اموال دولتی و بیتالمال را در اختیار دارند» خواست حتماً منابع مالی انتخاباتی خود را اعلام کنند.
متن کامل این گفتگو به شرح زیر است:
اصلی ترین مشکل کشور از نظر جنابعالی چیست؟ و چه راهکارهایی را برای رفع آن توصیه میکنید؟
روحانی: البته این سؤال بسیار کلی است؛ زیرا ما نمیتوانیم برای هر یک از مشکلات در حوزههای مختلف وزن خاصی را تعیین کنیم و سپس اصلی ترین را مشخص کنیم. ولی اگر بخواهم بطور کلی به سؤال شما پاسخ دهم ما در دو حوزه اقتصادی و سیاست خارجی اصلیترین مشکلها و چالشها را در حال داریم. مشکلاتی مثل ناامنی اقتصادی، عدم ثبات در تصمیمگیریهای اقتصادی و سیاسی و متعاقب دادن آمارهای غلط و تحلیلهای نادرست و غیرکارشناسی در این دو حوزه مشکلات را دو چندان کرده است. همچنین عدم صداقت، عوام فریبی، هزینه کردن غیر ضروری از صندوق ذخیره ارزی، حذف سازمان مدیریت و برنامهریزی بعنوان ناظر بر مخارج دولت و عدم عقلانیت در حوزه سیاست خارجی از جمله مشکلاتی است که در این حوزه به چشم میخورد.
در حالیکه بعداز گذشت سی سال از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران نیروهای شایسته و با تجربهای برای کشور تربیت شدهاند، همچنین در حالیکه در هیچ زمانی به اندازۀ این دوران کشور از منابع مالی برخوردار نبوده است و در هیچ مقطعی تا به این حد اهداف ملی در چشم انداز بلند مدت نظام و سیاستهای کلی متناسب با آن و برنامههای عملیاتی آن برای اجرا قانونمند نشده بود و در واقع همه چیز برای یک جهش به سمت توسعه فراهم شده بود که به رغم همه این امکانات و فرصتها کشور از آنها بهرهمند نشد. چرا؟ آیا باید با داشتن بیش از حداقل ١٩٨ میلیارد دلار درآمد نفتی فقط طی سه سال و ضرورت رشد ٨ درصدی سالانه برای کشور، متأسفانه رشد اقتصادی کشور به ٥/٦ درصد هم نرسیده باشد و یا در قبال رشد سرمایهگذاری که حداقل میبایست ٢/١٢ درصد باشد، در سه سال گذشته کمتر از ٨/٤ درصد بوده. همۀ اینها معلول عدم استفاده کشور از توانمندیها و منابع خودش میباشد و تنها راهکار برون رفت فراهم کردن سازوکار برخوردار از همه ظرفیتهاست.
از الگوهای مطرح شده در فضای انتخابات مثل دولت وحدت ملی و کابینه ائتلاف ملی کدامیک را قبول دارید؟ در زمان مطرح شدن بحث دولت وحدت ملی بسیاری این طرح را مبتنی بر اجماع برروی شما عنوان کردند لطفاً توضیح بفرمایید.
روحانی: متأسفانه در ایران تاکنون ما سابقه و تجربه خوبی در این خصوص نداشتهایم. در کشور ما بدلیل روحیه به شدت فردگرایی هرگز قادر نبودهایم کار جمعی کنیم و در نتیجه در داخل یک حزب، گروه یا تشکیلات ضمن نقد یکدیگر نظر جمع را بپذیریم و در چارچوب تعریف شده جمع حرکت کنیم. این وضعیت را کاملاً در بین دو جناح حاکم بر کشور شاهد هستیم. مثال خوبی در این مورد وجود دارد که میگویند در کشورهای جهان سوم جدا از هم حرکت میکنیم. ولی با هم شکست میخوریم. باید چارهای اندیشید تا کشور به چند دستهگی و جنگ قدرت به هر قیمتی مبتلا نشود. البته وجود گروهها و نظرات مختلف و چند صدایی بودن جامعه و کشور خـــوب است به شرطــــی که این امــر به سیستم تاراج (Spoil System) منجر نشود. یکدیگر را به دلیل انتقادات و نقد سازنده حذف نکنیم. متأسفانه این روند در کشور ما در حال شکل گرفتن است و بسیاری از نیروهای باوفا و راستین و کارآمد انقلاب در این میان از صحنه رقابت حذف شدهاند.
دقیقاً طرح الگوی دولت «وحدت ملی» یا کابینه «ائتلاف ملی» که به آن اشاره کردید، به نظرم بهترین و مناسبترین عنوان بجای آنها، شکلگیری «دولت فراگیر» است.
چون دولت «ائتلاف ملی» یا «وحدت ملی» هر کدام در ترمینولوژی سیاسی تعاریف و کارکرد خاصی دارند، شاید با توجه به وضعیت اجتماعی و سیاسی ایران «دولت فراگیر» مناسبترین عنوان برای آن باشد...
در «دولت فراگیر» از همۀ جناحها و جریانهای سیاسی و شخصیتهای منفرد صرفاً براساس شایستگی آنها در کابینه استفاده میشود.
در این صورت میتوان از همۀ توانمندیهای نیروی انسانی و مدیریتی جامعه و همچنین از ظرفیتهای مالی کشور به نحو مطلوب در جهت تحقق اهداف ملی و اجرائی نمودن سیاستها و برنامههای توسعه برخوردار شد.
شعار انتخاباتی شما در صورت حضور در عرصه انتخابات چه خواهد بود و مبتنی بر چه مؤلفههایی است؟
چون توسعه یافتگی و استقرار جمهوری اسلامی ایران به جایگاه نخست اقتصادی، علمی و فناوری از اهداف ملی است. بنابراین شعار انتخاباتی که برگرفته از برنامههای اجرایی برای دستیابی به اهداف ملی باید باشد باید متناسب با توسعه و ارتقای جایگاه اقتصادی کشور شکل گیرد. یعنی رشد اقتصادی و افزایش تولید ناخالص داخلی که این نیز بر محوریت «تولید» استوار خواهد بود.
بنابراین با تلفیق مؤلفههای سایر اهداف با محوریت «تولید» که مبیّن توسعه، رفاه و امنیت و عدالت است شعار اصلی انتخاباتی را میتوان مطرح کرد.
از نظر شما در شرایط فعلی کشور از میان مباحثی چون توسعه سیاسی، آزادی بیان، فعالیت حزبی و مسائل اقتصادی کدامیک در اولویت است؟
قطعاً برای تحقق توسعه یافتگی باید به همۀ عرصههای توسعه سیاسی، آزادی بیان فعالیتهای حزبی و مسائل اقتصادی توجه شود اما با توجه به شرایط امروز ایران و اهداف ملی در سند چشمانداز فکر میکنم برای حل مسائل اقتصادی نیاز به تلاش بیشتری داشته باشیم.
با توجه به سمت قبلی شما و حضور در مذاکرات هستهای روند فعلی مذاکرات هستهای را چگونه ارزیابی میکنید و آیا این تحلیل را قبول دارید که ایران باید یک دوره موقت تعلیق غنی سازی در حد صنعتی (نه آزمایشگاهی و تحقیقاتی) را بپذیرد؟
روحانی: خُب، همانطور که مستحضرید مسائل عمده سیاست خارجی ما تا حدودی تحت تأثیر حل این مسئله قرار گرفته است و موضعگیری کشورهایی حتی مثل روسیه و چین که دارای مناسبات خوبی در سطح بینالمللی با آنها هستیم نیز به حل این پرونده گره خورده است و همین امر باعث شده است که رفتارهای سینوسی و گاه غیر قابل انتظاری را از این دو کشور که عضو دائم شورای امنیت هستند شاهد باشیم (نمونهاش تصویب چند قطعنامه علیه ایران) بنابراین اولین نکته در این خصوص مسأله هستهای انتخابات مسیر درست دستگاه دیپلماسی ج.ا.ا. میباشد و این به آن معنا است که مسئولین تصمیم گیرنده در مسئلهی هستهای ایران خود را موظف به حل دیپلماتیک بن بست موجود بدانند. بنظر نمیرسد که تعلیق موقت پس از تصویب چند قطعنامه در شرایط کنونی مشکلی از این پرونده را حل کند.
بسیاری از منتقدان شما پذیرش ٢ سال تعلیق غنیسازی و موافقت پاریس را از نقاط ضعف عملکرد تیم قبلی هستهای دولت اصلاحات میدانند اولاً چه دفاعی در برابر این انتقاد دارید؟ و ثانیاً مکانیسم تصمیمگیری برای پذیرش مسألهای چون تعلیق غنیسازی چگونه است؟
روحانی: اولاً به این نکته توجه کنید که دوران مسئولیت اینجانب کلاً یکسال و ١٠ ماه بوده و بنابراین سخن از تعلیق ٢ ساله ناصحیح است. ثانیاً تعلیق در دوران مسئولیت اینجانب و در دولت هشتم شکسته شد. ثالثاً دوران تعلیق طبق موافقتنامه پاریس کلاً ٧ ماه بیشتر نبود، رابعاً، باید با توجه به شرایط حاکم بر آن زمان این سؤال را پاسخ داد. شرایطی که آمریکا در کنار مرزهای ما بود با تصرف عراق به بهانه وجود تسلیحات هستهای در این کشور بیم حملات نیروهای متحد به کشور در شرایطی که اصلاً درگیر شدن به یک جنگ همه جانبه به صلاح کشور نبود و از سوی دیگر برای جلوگیری از اجماع جهانی علیه ایران در شرایطی که اروپا اعلام کرده بود که میخواهد با ایران مذاکره کند و این گونه وانمود میشد که حتی آمریکا هم حامی راه حل دیپلماتیک در پروندهی هستهای ایران است و حتی روسیه و چین به عنوان کشورهای عضو دائم شورای امنیت از این روند حمایت میکردند، در صورت عدم پذیرش، میتوانست اجماع علیه ایران حاصل شود. بنابراین به نظر میرسید که برای برون رفت از بحران دستگاه دیپلماسی ایران زبان و لحن مناسبی برای پاسخ به بستهی پیشنهادی استفاده نماید و در عمل آن را به موضعگیریهای رسمی به نمایش بگذارد. چنانچه حضور فعال ایران در عرصهی جهانی دقیقاً در زمانی که با بحران هستهای اجماعی علیه ایران در حال شکلگیری بود دستگاه دیپلماسی و تصمیمگیرندگان با استفاده از دیپلماسی تعامل سازنده و مؤثر، خود را به عنوان بازیگری فعال در عرصۀ جهانی تثبیت نمودند.
خامساً کاری که ما کردیم این بودکه نطنز را تعلیق کردیم ولی کار در اصفهان را ادامه دادیم. زیرا د ر اصفهان ما هنوز به نتیجه نرسیده بودیم و هنوز در حال نصب تجهیزات بودیم.
ما در سال ١٣٨٢ سه شیفت کار کردیم و در سال ١٣٨٣ در اصفهان به نتیجه رسیدیم و توانستیم UF6 را تولید کنیم. تعلیق ساخت سانتریفیوژ را ما قبول نکردیم و آنرا ادامه دادیم. چون تعداد سانتریفیوژ ما کم بود و نیاز به تعدادی زیادی داشتیم. در عین حال اروپاییها قول قطعی دادند که در مقابل آمریکا خواهند ایستاد و به هیچ عنوان نگذارند این پرونده به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع شود. همچنین قرار شد ما با هم همکاری کنیم و در این همکاری از یک طرف ما به آنها اطمینان بدهیم که به دنبال سلاح هستهای نیستیم و آنها هم متقابلاً کمک کنند که در آژانس پرونده هستهای به حل و فصل نهایی برسد.
به هر صورت این توافق فراز و نشیب فراوانی داشت و فرصت نیست که من همه آن را توضیح بدهم. نهایتاً ما با اروپاییها به یک توافق و چهارچوبی رسیدیم. ما این چارچوب رادر فروردین ١٣٨٤ به اروپاییها تحویل دادیم. این یک طرح چند مرحلهای بود که ابتدا U.C.F اصفهان فعال میشد و بعد از چند ماه یک سایت کوچک در نطنز فعالیت خود را آغاز میکرد. در مرحله سوم ما به سه هزار سانتریفیوژ میرسیدیم و در مرحله چهارم به ٥٤ هزار سانتریفیوژ فعال میشدند. این طرحی بود که اجرای مرحله آن برای یکسال تنظیم شده بود.
اروپاییها این طرح را به عنوان طرحی که مورد مذاکره قرار بگیرد پذیرفتند، اما از قبول آن در آن جلسه امتناع کردند، مخصوصاً در مورد تعداد سانتریفیوژها بحث داشتند. اگر بیاد داشته باشید در فروردین ١٣٨٤ خبرگزاری رویترز خبری را مخابره کرد و گفت که اروپاییها حاضرند با ایران توافق کنند که ٥٠٠ سانتریفیوژ در ایران فعال شود. البته در جلسات مقامات اروپایی میگفتند که ١٠٠٠ سانتریفیوژ بیشتر نباشد، و بحثهایی از این قبیل داشتیم. نهایتاً در خرداد سال ١٣٨٤ در ژنو با وزرای خارجه و آقای سولانا جلسهای داشتیم. چون اعلام کرده بودیم U.C.F اصفهان بزودی شروع به فعالیت خواهد کرد، در این جلسه آنها به ما گفتند که شما دو ما صبر کنید تا ما یک طرح کامل به شما بدهیم. ما هم گفتیم اگر در طرح پیشنهادی شما بحث غنی سازی نباشدما پیشاپیش میگوییم که آن طرح را رد خواهیم کرد. اروپاییها اواخر تیر یا اوایل مرداد ماه طرحی را به ما دادند که موضوعات مختلفی در آن مطرح شده اما بحث غنی سازی نبود و از ما خواسته شده بود که تعلیق را همچنان ادامه دهیم.
لذا ما طرح پیشنهادی آنها را رد کردیم و نامه تندی هم به سه وزیر اروپایی نوشتم. یک جمله آن این بود که طرح شما توهین به ملت ایران است و ما به هیچ عنوان آنرا نمیپذیریم و اصفهان نیز بزودی فعال خواهد شد و خبر فعالیت U.C.F اصفهان را هم طی نامهای به آژانس اطلاع دادیم.
سادساً، تعلیق در آن مقطع، حاصل خرد جمعی نظام بوده است. صورت جلسه نشست سران نظام وجود دارد همه تصمیمات مهم صرفاً شفاهی نبوده و تصمیمات به صورت کتبی سندش وجود دارد.
توجه داشته باشید که چنین تصمیمات مهمی را هیچگاه فرد نمیتواند در کشور اتخاذ کند. همه تصمیمات اتخاذ شده و اقدامات انجام شده تصمیم جمعی سران نظام بوده است. البته خوب در آن زمان هم بحثهایی بود که بعضی به ما میگفتند اروپاییها میگویند اگر به توافق نرسیم پرونده به شورای امنیت سازمان ملل خواهد رفت، شما توجه نکنید. حرف اروپاییها صرفا بلوف سیاسی است. هیچگاه پرونده ما به شورای امنیت نخواهد رفت. حتی این بحثها در روزنامهها هم منعکس شد. حتی سرمقالهای تحت عنوان «بلوف سیاسی» هم در یک روزنامه کثیرالانتشار آن زمان منتشر شد.
اما همان زمان من معتقد بودم که اگر ما حساب شده در این خصوص عمل نکنیم، احتمال اینکه این پرونده به شورای امنیت برود قویاً وجود دارد و بلوف نیست. اما عدهای هم بودند که میگفتند، پرونده ما به شورای امنیت نخواهد رفت. ما هم آرزو میکردیم که چنین نشود و البته من هم دیگر در آن زمان در خصوص پرونده هستهای مسئولیتی نداشتم. البته باز هم تصمیمات در جلسه سران بحث میشد و من هم در جلسه سران حضور داشتم ولی مسئولیت اجرایی به عهده دیگران بود.
بهرصورت امیدوارم بتوانیم غنی سازی را با قدرت ادامه دهیم چون واقعاً زحمت زیادی برای آن کشیده شده است. من از روز اول و آغاز این فعالیت در جریان آن بودهام که مربوط به بیش از ٢٠ سال پیش است. در جریان تمام مراحل مختلف آن بودهام. دولتهای متعدد برای آن زحمات زیادی کشیدهاند و واقعاً کار بسیاری بزرگی است. من امید دارم که هم بتوانیم غنیسازی را ادامه بدهیم و به نقطه مطلوبی برسانیم که بتوانیم سوخت یک نیروگاه را خودمان تولید کنیم و انشاا... در آینده بتوانیم حتی نیروگاه هستهای را هم خودمان بسازیم. نقطه دومی هم که باید به آن دست یافت آن است که بتوانیم پرونده خود را از شورای امنیت خارج کنیم و اجازه ندهیم که کشور دچار فشاری شود که به طریقی به زندگی مردم برگردد و مردم تحت فشار قرار نگیرند.
با توجه به حضور اوباما در کاخ سفید امکان مذاکره (برابر) با آمریکا را محتمل میدانید؟ به نظر شما حوزههای چالش اصلی ما با آمریکا کجاست و طرفین تا چه حد حاضر به انعطاف در این حوزهها خواهند بود؟ سیاست خارجی مطلوب شما چه ویژگیهایی دارد؟ ادبیات آن چگونه است؟ به نظر شما اولویتهای ارتباطات ما باید با چه کشورهایی و چه حوزههایی باشد؟
این مسأله در سیاست خارجی ما بارها تکرار شدهاست و هر بار بینتیجه مانده است.اما بنظر میرسد که این بار آمریکاییها کمی متفاوت عمل کردهاند و احتمالاً قصد تغییر دارند. نباید به گونهای عمل کنیم که این بار نیز خواست آنها را با شعار پاسخ دهیم. چالش ما با آمریکا بیشتر در اطراف خودمان یعنی منطقه خاورمیانه در عراق، در مسأله فلسطین و از همه مهمتر مسأله هستهای است. اما اینکه این تغییرات چگونه خواهد بود، هنوز خود آنها هم نمیدانند. دولت آقای اوباما تازه به قدرت رسیده است، در وزارت خارجه خانم کلینتون تازه مسئولیت را بر عهده گرفته است. آنها چند ماهی فرصت لازم دارند تا بحث و گفتگو کنند تا به نتیجهای برسند. به اعتقاد من حرف آنها هم در حال حاضر در حد یک شعار است نه بیشتر.
قبلاً میگفتند که با ایران با پیش شرط مذاکره میکنیم و حالا میگویند بدون پیش شرط معنای این حرف اینست که اگر امروز 1+5 جلسه مذاکرهای با ایران تشکیل بدهد نماینده آمریکا هم حضور خواهد داشت و با ایران مذاکره میکند.
اما اینکه در همه زمینههای مورد اختلاف با کاخ سفید، به یک نتیجه برسیم نمیتوان خوش بین بود. مسئله ما با آمریکا، پیچیدهتر از این حرفهاست که بتوان با چند ماه و چند سال حل کرد. یک فاصله سی ساله را با سه روز یا سه ماه یا حتی سه سال نمیتوان حل و فصل کرد. معضلات متعددی میتواند از سوی ما و آمریکاییها وجود داشته باشد. ما در مقام عمل، یک حرکت مثبت و فوقالعادهای را از سوی دولت آقای اوباما هنوز مشاهده نکردهایم. مثلاً در منطقه خاورمیانه یا در خصوص فلسطین شاهد یک تغییر و تحول باشیم. حتی زمانی که آقای اوباما با فلسطینیها تلفنی صحبت میکند با ابومازن صحبت میکند. یعنی حاضر نیست با اسماعیل هنیه یا حماس صحبت کند.
یا مثلاً درخصوص ایران آقای بایدن در کنفرانس مونیخ زمانی که صحبت میکند، میگوید ایران دو راه بیشتر ندارد، یا برنامه هستهای خود را کنار میگذارد و با مشوقهای ما مواجه میشود، یا ادامه میدهد و با تحریمها و انزوای بیشتر مواجه میشود. یعنی سیاست اصلی هنوز تغییر نکرده اما در ظاهر میگویند سیاست ما سیاست تغییر است و حاضریم بدون پیش شرط مذاکره کنیم اما دنبال چه هدفی هستند، خیلی مشخص نیست.
اما نسبت به بخش دوم سؤال، باید بگویم سیاست خارجی مطلوب ما سیاست خارجی است که ضمن حفظ آرمانهای اصلی انقلاب توأم با عقلانیت و توجه به اصل تعامل در روابط با کشورها اتخاذ شود. در این راستا باید عرض کنم که اساساً دستیابی به اهداف کلان سیاست خارجی بدون همکاری با سایر کشورها میسر نیست. این مهم هنگامی به نحو مطلوبتر تحقق پیدا میکند که همکاری ابعاد گستردهتری به خود بگیرد و به نوعی ائتلاف تبدیل شود و این امر در پرتو ایجاد توازن و آشتی میان دو طرز تفکر یعنی تفکر مبتنی بر حفظ حاکمیت ملی و جهانی فکر کردن قابل تحقق میباشد. در حالی که به نظر میرسد دیپلماسی تعامل سازنده و مؤثر در دولت نهم دچار مشکلات عدیدهای شده است و دولت با سیاستهای کج دار و مریزش در عرصه دیپلماسی در قبال کشورهای اروپایی، اعراب حوزه خلیج فارس نتوانسته است نقش منطقهای ایران به عنوان یک کشور استراتژیک با پتانسیل بالا را بخوبی ایفا نماید.
نظرتان در مورد سفرهای استانی چیست؟
روحانی: سفرهای استانی گرچه آثار مثبتی داشته اما چند اشکال عمده هم داشته:
1. مداخله در تصمیمهای منطقهای که توسط مدیران منطقهای طراحی و برنامه ریزی شده است.
2. تصمیمگیریها و مصوبات فلهای که نمونه آن ٢٠٠ مصوبه ظرف ٢ ساعت میباشد.
3. بیخاصیت کردن مدیران محلی و استانداران در برنامهریزیهای کلان استان خود.
4. بیاعتمادی سیستم مرکزی از مدیران منطقهای است که مدیر رده ٢ و ٣ هرگونه تصمیمگیری را منوط به تصمیمهای استانی میکند.
5. رو در رو بودن با مردم بسیار مطلوب است اما زمانی که تبدیل به افراط بشود تبدیل به تظاهر میگردد.
6. هزینههای اضافی بر بودجه کشور تحمیل میکند. طبق برآوردها در هر سفر استانی بین ٥ تا ٨ میلیارد تومان هزینه میشود.
7. تأخیر در اجرای پروژهها بسیاری از پروژههای آماده اجرا، معطل میماند تا سفر استانی انجام شود و در تصمیمات آن سفر گنجانده شود و بعد از آن اجرا شود.
مدل اقتصادی مطلوب شما چیست؟ آیا طرح اقتصادی و خاصی برای اداره کشور دارید؟
روحانی: همانطور که مطلع هستید، اصطلاح «مدل اقتصادی» در ادبیات اقتصاد و توسعه دارای مفهوم و تعریف خاصی است که قطعاً مورد نظر جنابعالی در این سؤال آن مفهوم علمی و آکادمیک نیست.
من با این برداشت که قاعدتاً منظور شما از مدل اقتصادی و یا طرح اقتصادی چگونگی سازوکارهایی است که برای ساماندهی وضعیت اقتصاد کشور و برون رفت از مشکلات اقتصادی است به این سؤال پاسخ میگویم.
همانطور که اشاره کردم، چون توسعه یافتگی وارتقای ج.ا.ا. به جایگاه نخست اقتصادی منطقه وابسته به رشد اقتصادی است و این رشد با افزایش تولید حاصل میشود بنابراین برای افزایش تولید به سرمایهگذاری نیازمند خواهیم بود پس باید بر روی چگونگی افزایش سرمایهگذاری و رفع موانع سرمایهگذاری تأکید کنیم.
چون نامناسب بودن فضای کسب و کار مهمترین مانع سرمایهگذاری است. پس باید نسبت به بهبود این فضا اقدام نمود. و این کار هم برای کشور بسیار ضروری است چون رتبه ایران در مقایسه با کشورهای دیگر بسیار نگران کننده است. طبق گزارش بانک جهانی جایگاه ایران از نظر فضای کسب کار در سال ٢٠٠٧ بین ١٧٨ کشور در رتبه ١٣١ بوده که در سال ٢٠٠٨ با ٤ رتبه سقوط به رتبه ١٣٥ رسیده است.
بنابراین نسبت بهبود به هر یک از ده مؤلفه این شاخص باید اقدام شود که برای هر یک از آنها یک سازوکار و برنامه ریزی ویژه مورد نیاز است که در برنامه ارائه خواهد شد.
نظرتان در مورد طرح تحول اقتصادی مواردی چون پرداخت نقدی یارانهها چیست؟
روحانی: طرح پرداخت نقدی یارانهها یا طرح هدفمند کردن یارانهها از تکالیف قانون برنامه چهارم در بند «ب» مادۀ ٣٣ بوده. هم، در جزء (٣ـ٣٤) سیاستهای کلی برنامه پنجم مورد تأکید مقام معظم قرار گرفته است که قطعاً برای اجرایی شدن آن در برنامۀ پنجم توسعه احکام قانونی آنرا از سوی مجلس شورای اسلامی خواهیم داشت، چون این طرح صرف نظر از تأکید آن در اسناد فرادستی و قانونی کشور یک ضرورت اقتصادی و اجتماعی است قطعاً باید مجدانه در دولت دهم اجرایی شود. ضمناً از تحرکات اخیر دولت چنین برمیآید که ظاهراً دولت هم در حال عقب نشینی از طرح تحول است.
روند اجرای اصل ٤٤ را چگونه ارزیابی میکنید؟
بنظرم سیاستهای کلی اصل ٤٤ قانون اساسی که از آن به مثابه یک انقلاب اقتصاد یاد میشود و اجرایی شدن آن یک ضرورت اجتناب ناپذیر برای توسعه یافتگی است در حالیکه این سیاستها، هم اکنون تحت الشعاع توزیع سهام عدالت قرار گرفته است. به طوریکه در سال ١٣٨٥ از مبلغ ٢٧ هزار میلیارد ریال سهام شرکتهای دولتی واگذار شده که ٢٣ هزار میلیارد آن مربوط به سهام عدالت بوده. در سال ١٣٨٦ هم از 298 هزار میلیارد سهام عرضه شده 232 هزار میلیارد ریال آن از طریق واگذاری سهام عدالت بدست آمده پس نه تنها بندهای الف و ب از سیاستهای کلی اصل ٤٤ قانون اساسی عملکرد چشمگیری نداشته است. آنچه هم از بند ج اجرا شده همانطور که ملاحظه شد مربوط میشود به واگذاری سهام عدالت. پس باید قبول کنیم که واگذاری سهام به اقشار کم درآمد ودهکهای پایین که اقدامی خوب و در جهت عدالت اجتماعی است ولی واگذاری آن به این حد و در شرایطی که با این واگذاری فقط مالکیت منتقل میشود و تحولی در مدیریت حاصل نمیشود بنابراین سایر اهداف سیاستهای کلی اصل ٤٤ قانون اساسی از جمله ارتقای کارایی بنگاههای اقتصادی و بهرهوری منابع مادی و انسانی و فناوری .... عملاً اتفاق نمیافتد. باید بپذیریم وقتی سیاستهای کلی اصل ٤٤ قانون اساسی یک انقلاب اقتصادی است که با اجرای همۀ اهداف برشماری شده در این سیاستها تحقق یابد بنابراین نیازمند یک بازنگری جدی در چگونگی اجرای آن هستیم.
برای رسیدن به الگوی توسعه ایرانی ـ اسلامی که دربرنامه توسعه پنج ساله به آن تأکید شده است چه برنامهای دارید؟
روحانی: کشور ما ایران دارای پتانسیلهای بالقوهای است که به جرأت میتوان گفت با این امکانات قادر به انجام هر برنامه توسعه البته با تدبیر هستیم. انشاا... در زمان مناسب در صورت شرکت در صحنه انتخابات ریزبرنامهها در راستای سند چشمانداز بیست ساله نظام را اعلام خواهم کرد. در ضمن پاسخ به سؤالات قبلی نیز تا حدی به چارچوب برنامه اشاره کردم.
درصورت حضور در انتخابات آیا حاضرید منابع مالی فعالیتهای تبلیغی انتخاباتی خود را به طور شفاف اعلام کنید؟
بله. فکر میکنم مناسب است همه کاندیداها، منابع مالی را اعلام کنند بویژه آنهایی که اموال دولتی و بیتالمال را در اختیار دارند.
وضعیت فرهنگ جامعه را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا مدل فرهنگی خاصی رادر نظر دارید؟
ابتدا باید عرض کنم که بسیار خوشحالم که روزنامهها در کشور ما ضابطهمند شده و با طرح سؤالات خوب و هدفمند در راستای تنویر افکار عمومی حرکت میکنند. در پاسخ به سؤال شما باید عرض کنم که مدل فرهنگی موجود باید همه جانبه و کل نگر باشد و به ابعاد مختلف توأماً توجه گردد؛ چرا که تجربه نشان داده است که هرگونه سیاستگذاری ـ حتی مثبت و سازنده ـ اگر به صورت تک ساختی و مستقل طراحی و دنبال شود، تأثیرات و پیامدهای مناسبی در پی نخواهد داشت. بنابراین باید دارای شرایط زیر باشد:
١ـ تعمیق فرهنگ اسلامی در جامعه و مبارزه با هرگونه تحجر و غربزدگی.
٢ـ تقویت هویت و وحدت ملی با توجه به پیشینه مشترک تاریخی به ویژه همزیستی دائمی و حضور تاریخی همه اقوام در حاکمیت ملی.
٣ـ فراهم آوردن بستر مناسب برای شکوفایی استعدادها و فراگیر کردن فضائل اخلاقی در جامعه
٤ـ استقلال فرهنگی در کنار تعامل و تبادل فرهنگی سازنده با سایر فرهنگها.
٥ـ ارتقاء فرهنگ عمومی در جهت تقویت ایمان و تقوا، قانونگرائی، مشارکت اجتماعی وجدان کاری، روحیه جمع گرائی واعتماد عمومی و احترام به حفظ کرامت و حقوق انسانها.
٦ـ مبارزه با خرافه گرایی، بیعدالتی، افراطیگری، افکار التقاطی و فقر فرهنگی
٧ـ ارتقاء سطح سواد و رشد آموزش و پرورش.
٨ـ تدوین استانداردهای لازم جهت تولیدات فرهنگی و تقویت زیرساختهای فرهنگی کشور
٩ـ ترویج و تعمیق فضای گفتگو و تماس مستقیم میان نخبگان و فعالان علمی در جلسات رودر رو، همایشها، کارگاههای آموزشی، نمایشگاههای علمی، فرهنگی، هنری و حتی سیاسی.
http://pnu-club.com/imported/2009/04/1681.jpg
حسن روحانی تاکید کرد که «تصمیمگیریها و مصوبات فلهای که نمونه آن ٢٠٠ مصوبه ظرف ٢ ساعت میباشد»، «بیخاصیت کردن مدیران محلی و استانداران در برنامهریزیهای کلان استان خود»، «افراط در رودرویی با مردم که تبدیل به تظاهر می شود» و «تحمیل هزینههای اضافی بر بودجه کشور» از جمله اشکالات عمده سفرهای استانی در دولت نهم است که بایستی هر چه زودتر برطرف گردد
حسن روحانی تاکید کرد که «تصمیمگیریها و مصوبات فلهای که نمونه آن ٢٠٠ مصوبه ظرف ٢ ساعت میباشد»، «بیخاصیت کردن مدیران محلی و استانداران در برنامهریزیهای کلان استان خود»، «افراط در رودرویی با مردم که تبدیل به تظاهر می شود» و «تحمیل هزینههای اضافی بر بودجه کشور» از جمله اشکالات عمده سفرهای استانی در دولت نهم است که بایستی هر چه زودتر برطرف گردد.
روحانی در این گفتگو که بخش عمده آن در ویژهنامه نوروزی روزنامه خراسان منتشر شد و متن کامل آن روز یکشنبه در اختیار رسانهها قرار گرفت همچنین یادآور شد که در صورت حضور احتمالی در انتخابات، منابع مالی فعالیتهای تبلیغاتی خود را برای اطلاع عموم منتشر خواهد کرد و از نامزدهایی که «اموال دولتی و بیتالمال را در اختیار دارند» خواست حتماً منابع مالی انتخاباتی خود را اعلام کنند.
متن کامل این گفتگو به شرح زیر است:
اصلی ترین مشکل کشور از نظر جنابعالی چیست؟ و چه راهکارهایی را برای رفع آن توصیه میکنید؟
روحانی: البته این سؤال بسیار کلی است؛ زیرا ما نمیتوانیم برای هر یک از مشکلات در حوزههای مختلف وزن خاصی را تعیین کنیم و سپس اصلی ترین را مشخص کنیم. ولی اگر بخواهم بطور کلی به سؤال شما پاسخ دهم ما در دو حوزه اقتصادی و سیاست خارجی اصلیترین مشکلها و چالشها را در حال داریم. مشکلاتی مثل ناامنی اقتصادی، عدم ثبات در تصمیمگیریهای اقتصادی و سیاسی و متعاقب دادن آمارهای غلط و تحلیلهای نادرست و غیرکارشناسی در این دو حوزه مشکلات را دو چندان کرده است. همچنین عدم صداقت، عوام فریبی، هزینه کردن غیر ضروری از صندوق ذخیره ارزی، حذف سازمان مدیریت و برنامهریزی بعنوان ناظر بر مخارج دولت و عدم عقلانیت در حوزه سیاست خارجی از جمله مشکلاتی است که در این حوزه به چشم میخورد.
در حالیکه بعداز گذشت سی سال از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران نیروهای شایسته و با تجربهای برای کشور تربیت شدهاند، همچنین در حالیکه در هیچ زمانی به اندازۀ این دوران کشور از منابع مالی برخوردار نبوده است و در هیچ مقطعی تا به این حد اهداف ملی در چشم انداز بلند مدت نظام و سیاستهای کلی متناسب با آن و برنامههای عملیاتی آن برای اجرا قانونمند نشده بود و در واقع همه چیز برای یک جهش به سمت توسعه فراهم شده بود که به رغم همه این امکانات و فرصتها کشور از آنها بهرهمند نشد. چرا؟ آیا باید با داشتن بیش از حداقل ١٩٨ میلیارد دلار درآمد نفتی فقط طی سه سال و ضرورت رشد ٨ درصدی سالانه برای کشور، متأسفانه رشد اقتصادی کشور به ٥/٦ درصد هم نرسیده باشد و یا در قبال رشد سرمایهگذاری که حداقل میبایست ٢/١٢ درصد باشد، در سه سال گذشته کمتر از ٨/٤ درصد بوده. همۀ اینها معلول عدم استفاده کشور از توانمندیها و منابع خودش میباشد و تنها راهکار برون رفت فراهم کردن سازوکار برخوردار از همه ظرفیتهاست.
از الگوهای مطرح شده در فضای انتخابات مثل دولت وحدت ملی و کابینه ائتلاف ملی کدامیک را قبول دارید؟ در زمان مطرح شدن بحث دولت وحدت ملی بسیاری این طرح را مبتنی بر اجماع برروی شما عنوان کردند لطفاً توضیح بفرمایید.
روحانی: متأسفانه در ایران تاکنون ما سابقه و تجربه خوبی در این خصوص نداشتهایم. در کشور ما بدلیل روحیه به شدت فردگرایی هرگز قادر نبودهایم کار جمعی کنیم و در نتیجه در داخل یک حزب، گروه یا تشکیلات ضمن نقد یکدیگر نظر جمع را بپذیریم و در چارچوب تعریف شده جمع حرکت کنیم. این وضعیت را کاملاً در بین دو جناح حاکم بر کشور شاهد هستیم. مثال خوبی در این مورد وجود دارد که میگویند در کشورهای جهان سوم جدا از هم حرکت میکنیم. ولی با هم شکست میخوریم. باید چارهای اندیشید تا کشور به چند دستهگی و جنگ قدرت به هر قیمتی مبتلا نشود. البته وجود گروهها و نظرات مختلف و چند صدایی بودن جامعه و کشور خـــوب است به شرطــــی که این امــر به سیستم تاراج (Spoil System) منجر نشود. یکدیگر را به دلیل انتقادات و نقد سازنده حذف نکنیم. متأسفانه این روند در کشور ما در حال شکل گرفتن است و بسیاری از نیروهای باوفا و راستین و کارآمد انقلاب در این میان از صحنه رقابت حذف شدهاند.
دقیقاً طرح الگوی دولت «وحدت ملی» یا کابینه «ائتلاف ملی» که به آن اشاره کردید، به نظرم بهترین و مناسبترین عنوان بجای آنها، شکلگیری «دولت فراگیر» است.
چون دولت «ائتلاف ملی» یا «وحدت ملی» هر کدام در ترمینولوژی سیاسی تعاریف و کارکرد خاصی دارند، شاید با توجه به وضعیت اجتماعی و سیاسی ایران «دولت فراگیر» مناسبترین عنوان برای آن باشد...
در «دولت فراگیر» از همۀ جناحها و جریانهای سیاسی و شخصیتهای منفرد صرفاً براساس شایستگی آنها در کابینه استفاده میشود.
در این صورت میتوان از همۀ توانمندیهای نیروی انسانی و مدیریتی جامعه و همچنین از ظرفیتهای مالی کشور به نحو مطلوب در جهت تحقق اهداف ملی و اجرائی نمودن سیاستها و برنامههای توسعه برخوردار شد.
شعار انتخاباتی شما در صورت حضور در عرصه انتخابات چه خواهد بود و مبتنی بر چه مؤلفههایی است؟
چون توسعه یافتگی و استقرار جمهوری اسلامی ایران به جایگاه نخست اقتصادی، علمی و فناوری از اهداف ملی است. بنابراین شعار انتخاباتی که برگرفته از برنامههای اجرایی برای دستیابی به اهداف ملی باید باشد باید متناسب با توسعه و ارتقای جایگاه اقتصادی کشور شکل گیرد. یعنی رشد اقتصادی و افزایش تولید ناخالص داخلی که این نیز بر محوریت «تولید» استوار خواهد بود.
بنابراین با تلفیق مؤلفههای سایر اهداف با محوریت «تولید» که مبیّن توسعه، رفاه و امنیت و عدالت است شعار اصلی انتخاباتی را میتوان مطرح کرد.
از نظر شما در شرایط فعلی کشور از میان مباحثی چون توسعه سیاسی، آزادی بیان، فعالیت حزبی و مسائل اقتصادی کدامیک در اولویت است؟
قطعاً برای تحقق توسعه یافتگی باید به همۀ عرصههای توسعه سیاسی، آزادی بیان فعالیتهای حزبی و مسائل اقتصادی توجه شود اما با توجه به شرایط امروز ایران و اهداف ملی در سند چشمانداز فکر میکنم برای حل مسائل اقتصادی نیاز به تلاش بیشتری داشته باشیم.
با توجه به سمت قبلی شما و حضور در مذاکرات هستهای روند فعلی مذاکرات هستهای را چگونه ارزیابی میکنید و آیا این تحلیل را قبول دارید که ایران باید یک دوره موقت تعلیق غنی سازی در حد صنعتی (نه آزمایشگاهی و تحقیقاتی) را بپذیرد؟
روحانی: خُب، همانطور که مستحضرید مسائل عمده سیاست خارجی ما تا حدودی تحت تأثیر حل این مسئله قرار گرفته است و موضعگیری کشورهایی حتی مثل روسیه و چین که دارای مناسبات خوبی در سطح بینالمللی با آنها هستیم نیز به حل این پرونده گره خورده است و همین امر باعث شده است که رفتارهای سینوسی و گاه غیر قابل انتظاری را از این دو کشور که عضو دائم شورای امنیت هستند شاهد باشیم (نمونهاش تصویب چند قطعنامه علیه ایران) بنابراین اولین نکته در این خصوص مسأله هستهای انتخابات مسیر درست دستگاه دیپلماسی ج.ا.ا. میباشد و این به آن معنا است که مسئولین تصمیم گیرنده در مسئلهی هستهای ایران خود را موظف به حل دیپلماتیک بن بست موجود بدانند. بنظر نمیرسد که تعلیق موقت پس از تصویب چند قطعنامه در شرایط کنونی مشکلی از این پرونده را حل کند.
بسیاری از منتقدان شما پذیرش ٢ سال تعلیق غنیسازی و موافقت پاریس را از نقاط ضعف عملکرد تیم قبلی هستهای دولت اصلاحات میدانند اولاً چه دفاعی در برابر این انتقاد دارید؟ و ثانیاً مکانیسم تصمیمگیری برای پذیرش مسألهای چون تعلیق غنیسازی چگونه است؟
روحانی: اولاً به این نکته توجه کنید که دوران مسئولیت اینجانب کلاً یکسال و ١٠ ماه بوده و بنابراین سخن از تعلیق ٢ ساله ناصحیح است. ثانیاً تعلیق در دوران مسئولیت اینجانب و در دولت هشتم شکسته شد. ثالثاً دوران تعلیق طبق موافقتنامه پاریس کلاً ٧ ماه بیشتر نبود، رابعاً، باید با توجه به شرایط حاکم بر آن زمان این سؤال را پاسخ داد. شرایطی که آمریکا در کنار مرزهای ما بود با تصرف عراق به بهانه وجود تسلیحات هستهای در این کشور بیم حملات نیروهای متحد به کشور در شرایطی که اصلاً درگیر شدن به یک جنگ همه جانبه به صلاح کشور نبود و از سوی دیگر برای جلوگیری از اجماع جهانی علیه ایران در شرایطی که اروپا اعلام کرده بود که میخواهد با ایران مذاکره کند و این گونه وانمود میشد که حتی آمریکا هم حامی راه حل دیپلماتیک در پروندهی هستهای ایران است و حتی روسیه و چین به عنوان کشورهای عضو دائم شورای امنیت از این روند حمایت میکردند، در صورت عدم پذیرش، میتوانست اجماع علیه ایران حاصل شود. بنابراین به نظر میرسید که برای برون رفت از بحران دستگاه دیپلماسی ایران زبان و لحن مناسبی برای پاسخ به بستهی پیشنهادی استفاده نماید و در عمل آن را به موضعگیریهای رسمی به نمایش بگذارد. چنانچه حضور فعال ایران در عرصهی جهانی دقیقاً در زمانی که با بحران هستهای اجماعی علیه ایران در حال شکلگیری بود دستگاه دیپلماسی و تصمیمگیرندگان با استفاده از دیپلماسی تعامل سازنده و مؤثر، خود را به عنوان بازیگری فعال در عرصۀ جهانی تثبیت نمودند.
خامساً کاری که ما کردیم این بودکه نطنز را تعلیق کردیم ولی کار در اصفهان را ادامه دادیم. زیرا د ر اصفهان ما هنوز به نتیجه نرسیده بودیم و هنوز در حال نصب تجهیزات بودیم.
ما در سال ١٣٨٢ سه شیفت کار کردیم و در سال ١٣٨٣ در اصفهان به نتیجه رسیدیم و توانستیم UF6 را تولید کنیم. تعلیق ساخت سانتریفیوژ را ما قبول نکردیم و آنرا ادامه دادیم. چون تعداد سانتریفیوژ ما کم بود و نیاز به تعدادی زیادی داشتیم. در عین حال اروپاییها قول قطعی دادند که در مقابل آمریکا خواهند ایستاد و به هیچ عنوان نگذارند این پرونده به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع شود. همچنین قرار شد ما با هم همکاری کنیم و در این همکاری از یک طرف ما به آنها اطمینان بدهیم که به دنبال سلاح هستهای نیستیم و آنها هم متقابلاً کمک کنند که در آژانس پرونده هستهای به حل و فصل نهایی برسد.
به هر صورت این توافق فراز و نشیب فراوانی داشت و فرصت نیست که من همه آن را توضیح بدهم. نهایتاً ما با اروپاییها به یک توافق و چهارچوبی رسیدیم. ما این چارچوب رادر فروردین ١٣٨٤ به اروپاییها تحویل دادیم. این یک طرح چند مرحلهای بود که ابتدا U.C.F اصفهان فعال میشد و بعد از چند ماه یک سایت کوچک در نطنز فعالیت خود را آغاز میکرد. در مرحله سوم ما به سه هزار سانتریفیوژ میرسیدیم و در مرحله چهارم به ٥٤ هزار سانتریفیوژ فعال میشدند. این طرحی بود که اجرای مرحله آن برای یکسال تنظیم شده بود.
اروپاییها این طرح را به عنوان طرحی که مورد مذاکره قرار بگیرد پذیرفتند، اما از قبول آن در آن جلسه امتناع کردند، مخصوصاً در مورد تعداد سانتریفیوژها بحث داشتند. اگر بیاد داشته باشید در فروردین ١٣٨٤ خبرگزاری رویترز خبری را مخابره کرد و گفت که اروپاییها حاضرند با ایران توافق کنند که ٥٠٠ سانتریفیوژ در ایران فعال شود. البته در جلسات مقامات اروپایی میگفتند که ١٠٠٠ سانتریفیوژ بیشتر نباشد، و بحثهایی از این قبیل داشتیم. نهایتاً در خرداد سال ١٣٨٤ در ژنو با وزرای خارجه و آقای سولانا جلسهای داشتیم. چون اعلام کرده بودیم U.C.F اصفهان بزودی شروع به فعالیت خواهد کرد، در این جلسه آنها به ما گفتند که شما دو ما صبر کنید تا ما یک طرح کامل به شما بدهیم. ما هم گفتیم اگر در طرح پیشنهادی شما بحث غنی سازی نباشدما پیشاپیش میگوییم که آن طرح را رد خواهیم کرد. اروپاییها اواخر تیر یا اوایل مرداد ماه طرحی را به ما دادند که موضوعات مختلفی در آن مطرح شده اما بحث غنی سازی نبود و از ما خواسته شده بود که تعلیق را همچنان ادامه دهیم.
لذا ما طرح پیشنهادی آنها را رد کردیم و نامه تندی هم به سه وزیر اروپایی نوشتم. یک جمله آن این بود که طرح شما توهین به ملت ایران است و ما به هیچ عنوان آنرا نمیپذیریم و اصفهان نیز بزودی فعال خواهد شد و خبر فعالیت U.C.F اصفهان را هم طی نامهای به آژانس اطلاع دادیم.
سادساً، تعلیق در آن مقطع، حاصل خرد جمعی نظام بوده است. صورت جلسه نشست سران نظام وجود دارد همه تصمیمات مهم صرفاً شفاهی نبوده و تصمیمات به صورت کتبی سندش وجود دارد.
توجه داشته باشید که چنین تصمیمات مهمی را هیچگاه فرد نمیتواند در کشور اتخاذ کند. همه تصمیمات اتخاذ شده و اقدامات انجام شده تصمیم جمعی سران نظام بوده است. البته خوب در آن زمان هم بحثهایی بود که بعضی به ما میگفتند اروپاییها میگویند اگر به توافق نرسیم پرونده به شورای امنیت سازمان ملل خواهد رفت، شما توجه نکنید. حرف اروپاییها صرفا بلوف سیاسی است. هیچگاه پرونده ما به شورای امنیت نخواهد رفت. حتی این بحثها در روزنامهها هم منعکس شد. حتی سرمقالهای تحت عنوان «بلوف سیاسی» هم در یک روزنامه کثیرالانتشار آن زمان منتشر شد.
اما همان زمان من معتقد بودم که اگر ما حساب شده در این خصوص عمل نکنیم، احتمال اینکه این پرونده به شورای امنیت برود قویاً وجود دارد و بلوف نیست. اما عدهای هم بودند که میگفتند، پرونده ما به شورای امنیت نخواهد رفت. ما هم آرزو میکردیم که چنین نشود و البته من هم دیگر در آن زمان در خصوص پرونده هستهای مسئولیتی نداشتم. البته باز هم تصمیمات در جلسه سران بحث میشد و من هم در جلسه سران حضور داشتم ولی مسئولیت اجرایی به عهده دیگران بود.
بهرصورت امیدوارم بتوانیم غنی سازی را با قدرت ادامه دهیم چون واقعاً زحمت زیادی برای آن کشیده شده است. من از روز اول و آغاز این فعالیت در جریان آن بودهام که مربوط به بیش از ٢٠ سال پیش است. در جریان تمام مراحل مختلف آن بودهام. دولتهای متعدد برای آن زحمات زیادی کشیدهاند و واقعاً کار بسیاری بزرگی است. من امید دارم که هم بتوانیم غنیسازی را ادامه بدهیم و به نقطه مطلوبی برسانیم که بتوانیم سوخت یک نیروگاه را خودمان تولید کنیم و انشاا... در آینده بتوانیم حتی نیروگاه هستهای را هم خودمان بسازیم. نقطه دومی هم که باید به آن دست یافت آن است که بتوانیم پرونده خود را از شورای امنیت خارج کنیم و اجازه ندهیم که کشور دچار فشاری شود که به طریقی به زندگی مردم برگردد و مردم تحت فشار قرار نگیرند.
با توجه به حضور اوباما در کاخ سفید امکان مذاکره (برابر) با آمریکا را محتمل میدانید؟ به نظر شما حوزههای چالش اصلی ما با آمریکا کجاست و طرفین تا چه حد حاضر به انعطاف در این حوزهها خواهند بود؟ سیاست خارجی مطلوب شما چه ویژگیهایی دارد؟ ادبیات آن چگونه است؟ به نظر شما اولویتهای ارتباطات ما باید با چه کشورهایی و چه حوزههایی باشد؟
این مسأله در سیاست خارجی ما بارها تکرار شدهاست و هر بار بینتیجه مانده است.اما بنظر میرسد که این بار آمریکاییها کمی متفاوت عمل کردهاند و احتمالاً قصد تغییر دارند. نباید به گونهای عمل کنیم که این بار نیز خواست آنها را با شعار پاسخ دهیم. چالش ما با آمریکا بیشتر در اطراف خودمان یعنی منطقه خاورمیانه در عراق، در مسأله فلسطین و از همه مهمتر مسأله هستهای است. اما اینکه این تغییرات چگونه خواهد بود، هنوز خود آنها هم نمیدانند. دولت آقای اوباما تازه به قدرت رسیده است، در وزارت خارجه خانم کلینتون تازه مسئولیت را بر عهده گرفته است. آنها چند ماهی فرصت لازم دارند تا بحث و گفتگو کنند تا به نتیجهای برسند. به اعتقاد من حرف آنها هم در حال حاضر در حد یک شعار است نه بیشتر.
قبلاً میگفتند که با ایران با پیش شرط مذاکره میکنیم و حالا میگویند بدون پیش شرط معنای این حرف اینست که اگر امروز 1+5 جلسه مذاکرهای با ایران تشکیل بدهد نماینده آمریکا هم حضور خواهد داشت و با ایران مذاکره میکند.
اما اینکه در همه زمینههای مورد اختلاف با کاخ سفید، به یک نتیجه برسیم نمیتوان خوش بین بود. مسئله ما با آمریکا، پیچیدهتر از این حرفهاست که بتوان با چند ماه و چند سال حل کرد. یک فاصله سی ساله را با سه روز یا سه ماه یا حتی سه سال نمیتوان حل و فصل کرد. معضلات متعددی میتواند از سوی ما و آمریکاییها وجود داشته باشد. ما در مقام عمل، یک حرکت مثبت و فوقالعادهای را از سوی دولت آقای اوباما هنوز مشاهده نکردهایم. مثلاً در منطقه خاورمیانه یا در خصوص فلسطین شاهد یک تغییر و تحول باشیم. حتی زمانی که آقای اوباما با فلسطینیها تلفنی صحبت میکند با ابومازن صحبت میکند. یعنی حاضر نیست با اسماعیل هنیه یا حماس صحبت کند.
یا مثلاً درخصوص ایران آقای بایدن در کنفرانس مونیخ زمانی که صحبت میکند، میگوید ایران دو راه بیشتر ندارد، یا برنامه هستهای خود را کنار میگذارد و با مشوقهای ما مواجه میشود، یا ادامه میدهد و با تحریمها و انزوای بیشتر مواجه میشود. یعنی سیاست اصلی هنوز تغییر نکرده اما در ظاهر میگویند سیاست ما سیاست تغییر است و حاضریم بدون پیش شرط مذاکره کنیم اما دنبال چه هدفی هستند، خیلی مشخص نیست.
اما نسبت به بخش دوم سؤال، باید بگویم سیاست خارجی مطلوب ما سیاست خارجی است که ضمن حفظ آرمانهای اصلی انقلاب توأم با عقلانیت و توجه به اصل تعامل در روابط با کشورها اتخاذ شود. در این راستا باید عرض کنم که اساساً دستیابی به اهداف کلان سیاست خارجی بدون همکاری با سایر کشورها میسر نیست. این مهم هنگامی به نحو مطلوبتر تحقق پیدا میکند که همکاری ابعاد گستردهتری به خود بگیرد و به نوعی ائتلاف تبدیل شود و این امر در پرتو ایجاد توازن و آشتی میان دو طرز تفکر یعنی تفکر مبتنی بر حفظ حاکمیت ملی و جهانی فکر کردن قابل تحقق میباشد. در حالی که به نظر میرسد دیپلماسی تعامل سازنده و مؤثر در دولت نهم دچار مشکلات عدیدهای شده است و دولت با سیاستهای کج دار و مریزش در عرصه دیپلماسی در قبال کشورهای اروپایی، اعراب حوزه خلیج فارس نتوانسته است نقش منطقهای ایران به عنوان یک کشور استراتژیک با پتانسیل بالا را بخوبی ایفا نماید.
نظرتان در مورد سفرهای استانی چیست؟
روحانی: سفرهای استانی گرچه آثار مثبتی داشته اما چند اشکال عمده هم داشته:
1. مداخله در تصمیمهای منطقهای که توسط مدیران منطقهای طراحی و برنامه ریزی شده است.
2. تصمیمگیریها و مصوبات فلهای که نمونه آن ٢٠٠ مصوبه ظرف ٢ ساعت میباشد.
3. بیخاصیت کردن مدیران محلی و استانداران در برنامهریزیهای کلان استان خود.
4. بیاعتمادی سیستم مرکزی از مدیران منطقهای است که مدیر رده ٢ و ٣ هرگونه تصمیمگیری را منوط به تصمیمهای استانی میکند.
5. رو در رو بودن با مردم بسیار مطلوب است اما زمانی که تبدیل به افراط بشود تبدیل به تظاهر میگردد.
6. هزینههای اضافی بر بودجه کشور تحمیل میکند. طبق برآوردها در هر سفر استانی بین ٥ تا ٨ میلیارد تومان هزینه میشود.
7. تأخیر در اجرای پروژهها بسیاری از پروژههای آماده اجرا، معطل میماند تا سفر استانی انجام شود و در تصمیمات آن سفر گنجانده شود و بعد از آن اجرا شود.
مدل اقتصادی مطلوب شما چیست؟ آیا طرح اقتصادی و خاصی برای اداره کشور دارید؟
روحانی: همانطور که مطلع هستید، اصطلاح «مدل اقتصادی» در ادبیات اقتصاد و توسعه دارای مفهوم و تعریف خاصی است که قطعاً مورد نظر جنابعالی در این سؤال آن مفهوم علمی و آکادمیک نیست.
من با این برداشت که قاعدتاً منظور شما از مدل اقتصادی و یا طرح اقتصادی چگونگی سازوکارهایی است که برای ساماندهی وضعیت اقتصاد کشور و برون رفت از مشکلات اقتصادی است به این سؤال پاسخ میگویم.
همانطور که اشاره کردم، چون توسعه یافتگی وارتقای ج.ا.ا. به جایگاه نخست اقتصادی منطقه وابسته به رشد اقتصادی است و این رشد با افزایش تولید حاصل میشود بنابراین برای افزایش تولید به سرمایهگذاری نیازمند خواهیم بود پس باید بر روی چگونگی افزایش سرمایهگذاری و رفع موانع سرمایهگذاری تأکید کنیم.
چون نامناسب بودن فضای کسب و کار مهمترین مانع سرمایهگذاری است. پس باید نسبت به بهبود این فضا اقدام نمود. و این کار هم برای کشور بسیار ضروری است چون رتبه ایران در مقایسه با کشورهای دیگر بسیار نگران کننده است. طبق گزارش بانک جهانی جایگاه ایران از نظر فضای کسب کار در سال ٢٠٠٧ بین ١٧٨ کشور در رتبه ١٣١ بوده که در سال ٢٠٠٨ با ٤ رتبه سقوط به رتبه ١٣٥ رسیده است.
بنابراین نسبت بهبود به هر یک از ده مؤلفه این شاخص باید اقدام شود که برای هر یک از آنها یک سازوکار و برنامه ریزی ویژه مورد نیاز است که در برنامه ارائه خواهد شد.
نظرتان در مورد طرح تحول اقتصادی مواردی چون پرداخت نقدی یارانهها چیست؟
روحانی: طرح پرداخت نقدی یارانهها یا طرح هدفمند کردن یارانهها از تکالیف قانون برنامه چهارم در بند «ب» مادۀ ٣٣ بوده. هم، در جزء (٣ـ٣٤) سیاستهای کلی برنامه پنجم مورد تأکید مقام معظم قرار گرفته است که قطعاً برای اجرایی شدن آن در برنامۀ پنجم توسعه احکام قانونی آنرا از سوی مجلس شورای اسلامی خواهیم داشت، چون این طرح صرف نظر از تأکید آن در اسناد فرادستی و قانونی کشور یک ضرورت اقتصادی و اجتماعی است قطعاً باید مجدانه در دولت دهم اجرایی شود. ضمناً از تحرکات اخیر دولت چنین برمیآید که ظاهراً دولت هم در حال عقب نشینی از طرح تحول است.
روند اجرای اصل ٤٤ را چگونه ارزیابی میکنید؟
بنظرم سیاستهای کلی اصل ٤٤ قانون اساسی که از آن به مثابه یک انقلاب اقتصاد یاد میشود و اجرایی شدن آن یک ضرورت اجتناب ناپذیر برای توسعه یافتگی است در حالیکه این سیاستها، هم اکنون تحت الشعاع توزیع سهام عدالت قرار گرفته است. به طوریکه در سال ١٣٨٥ از مبلغ ٢٧ هزار میلیارد ریال سهام شرکتهای دولتی واگذار شده که ٢٣ هزار میلیارد آن مربوط به سهام عدالت بوده. در سال ١٣٨٦ هم از 298 هزار میلیارد سهام عرضه شده 232 هزار میلیارد ریال آن از طریق واگذاری سهام عدالت بدست آمده پس نه تنها بندهای الف و ب از سیاستهای کلی اصل ٤٤ قانون اساسی عملکرد چشمگیری نداشته است. آنچه هم از بند ج اجرا شده همانطور که ملاحظه شد مربوط میشود به واگذاری سهام عدالت. پس باید قبول کنیم که واگذاری سهام به اقشار کم درآمد ودهکهای پایین که اقدامی خوب و در جهت عدالت اجتماعی است ولی واگذاری آن به این حد و در شرایطی که با این واگذاری فقط مالکیت منتقل میشود و تحولی در مدیریت حاصل نمیشود بنابراین سایر اهداف سیاستهای کلی اصل ٤٤ قانون اساسی از جمله ارتقای کارایی بنگاههای اقتصادی و بهرهوری منابع مادی و انسانی و فناوری .... عملاً اتفاق نمیافتد. باید بپذیریم وقتی سیاستهای کلی اصل ٤٤ قانون اساسی یک انقلاب اقتصادی است که با اجرای همۀ اهداف برشماری شده در این سیاستها تحقق یابد بنابراین نیازمند یک بازنگری جدی در چگونگی اجرای آن هستیم.
برای رسیدن به الگوی توسعه ایرانی ـ اسلامی که دربرنامه توسعه پنج ساله به آن تأکید شده است چه برنامهای دارید؟
روحانی: کشور ما ایران دارای پتانسیلهای بالقوهای است که به جرأت میتوان گفت با این امکانات قادر به انجام هر برنامه توسعه البته با تدبیر هستیم. انشاا... در زمان مناسب در صورت شرکت در صحنه انتخابات ریزبرنامهها در راستای سند چشمانداز بیست ساله نظام را اعلام خواهم کرد. در ضمن پاسخ به سؤالات قبلی نیز تا حدی به چارچوب برنامه اشاره کردم.
درصورت حضور در انتخابات آیا حاضرید منابع مالی فعالیتهای تبلیغی انتخاباتی خود را به طور شفاف اعلام کنید؟
بله. فکر میکنم مناسب است همه کاندیداها، منابع مالی را اعلام کنند بویژه آنهایی که اموال دولتی و بیتالمال را در اختیار دارند.
وضعیت فرهنگ جامعه را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا مدل فرهنگی خاصی رادر نظر دارید؟
ابتدا باید عرض کنم که بسیار خوشحالم که روزنامهها در کشور ما ضابطهمند شده و با طرح سؤالات خوب و هدفمند در راستای تنویر افکار عمومی حرکت میکنند. در پاسخ به سؤال شما باید عرض کنم که مدل فرهنگی موجود باید همه جانبه و کل نگر باشد و به ابعاد مختلف توأماً توجه گردد؛ چرا که تجربه نشان داده است که هرگونه سیاستگذاری ـ حتی مثبت و سازنده ـ اگر به صورت تک ساختی و مستقل طراحی و دنبال شود، تأثیرات و پیامدهای مناسبی در پی نخواهد داشت. بنابراین باید دارای شرایط زیر باشد:
١ـ تعمیق فرهنگ اسلامی در جامعه و مبارزه با هرگونه تحجر و غربزدگی.
٢ـ تقویت هویت و وحدت ملی با توجه به پیشینه مشترک تاریخی به ویژه همزیستی دائمی و حضور تاریخی همه اقوام در حاکمیت ملی.
٣ـ فراهم آوردن بستر مناسب برای شکوفایی استعدادها و فراگیر کردن فضائل اخلاقی در جامعه
٤ـ استقلال فرهنگی در کنار تعامل و تبادل فرهنگی سازنده با سایر فرهنگها.
٥ـ ارتقاء فرهنگ عمومی در جهت تقویت ایمان و تقوا، قانونگرائی، مشارکت اجتماعی وجدان کاری، روحیه جمع گرائی واعتماد عمومی و احترام به حفظ کرامت و حقوق انسانها.
٦ـ مبارزه با خرافه گرایی، بیعدالتی، افراطیگری، افکار التقاطی و فقر فرهنگی
٧ـ ارتقاء سطح سواد و رشد آموزش و پرورش.
٨ـ تدوین استانداردهای لازم جهت تولیدات فرهنگی و تقویت زیرساختهای فرهنگی کشور
٩ـ ترویج و تعمیق فضای گفتگو و تماس مستقیم میان نخبگان و فعالان علمی در جلسات رودر رو، همایشها، کارگاههای آموزشی، نمایشگاههای علمی، فرهنگی، هنری و حتی سیاسی.