مژگان
08-30-2010, 03:49 PM
درمان شناختی رفتاری (cbt)، نوعی رواندرمانی است که به بیماران کمک میکند تا به درک افکار و احساساتی که بر روی رفتارشان تأثیر میگذارد، نایل گردند. درمان شناختی رفتاری در حال حاضر برای درمان تعداد زیادی از اختلالات، از جمله هراسها (فوبیا)، اعتیاد، افسردگی و اضطراب به کار گرفته میشود.
درمان شناختی رفتاری عموماً کوتاه مدت است و بر کمک به بیماران در پرداختن به یک مشکل خاص تمرکز دارد. در خلال دوره درمان، فرد یاد میگیرد که چگونه الگوهای فکری مخرّب یا مزاحمی که دارای تأثیرات منفی بر روی رفتارش هستند راشناسایی کند و تغییر دهد.
اصول درمان شناختی رفتاری
فلسفهای که در پشت درمان شناختی رفتاری قرار دارد این است که افکار و احساسات ما نقش کلیدی و بنیادی در رفتار ما دارند. برای مثال، فردی که زمان زیادی را صرف فکر کردن به سوانح هوایی میکند ممکن است رفته رفته از مسافرتهای هوایی اجتناب کند. هدف درمان شناختی رفتاری آموزش این نکته به بیماران است که با وجودی که آنها نمیتوانند بر تمام جنبههای دنیای پیرامونشان کنترل داشته باشند امّا میتوانند چگونگی تعبیر و تفسیر و پرداختن به چیزهایی که در محیطشان وجود دارد را کنترل کنند.
درمان شناختی رفتاری در سالهای اخیر هم در بین بیماران و هم درمانگران محبوبیت زیادی یافته است. از آنجا که درمان شناختی رفتاری، یک درمان کوتاه مدت است معمولاً کم هزینهتر از سایر گزینههای درمانی است. مزایای این روش درمانی از نظر تجربی به اثبات رسیده و نشان داده شده است که به طور موثری به بیماران در غلبه بر انواع گستردهای از رفتارهای ناسازگارانه کمک میکند.
انواع درمان شناختی رفتاری
طبق تعریف انجمن درمان شناختی رفتاری انگلستان، «رواندرمانی شناختی رفتاری، محدودهای از روشهای درمانی را در بر میگیرد که بر پایه مفاهیم و اصول برآمده از مدلهای روانشناختی هیجانات و رفتارهای انسان قرار دارند. این روشها شامل رویکردهای درمانی متنوعی برای اختلالات هیجانی میباشند.»
سه رویکرد متفاوت در درمان شناختی رفتاری که توسط متخصصان سلامت روان به طور منظم به کار گرفته میشود عبارتند از:
روان درمانی منطقی- هیجانی
روان درمانی چند وجهی
شناخت درمانی
مولفههای درمان شناختی رفتاری
مردم غالباً افکار و احساساتی را تجربه میکنند که باعث تشدید یا تقویت باورهای معیوب و نادرست در آنان میگردد. چنین باورهایی میتواند به رفتارهای مشکلزا منجر گردد و جنبههای مختلف زندگی فرد شامل خانواده، روابط عاطفی، کار و تحصیل را تحت تاثیر قرار دهد. برای مثال، فردی که اعتماد به نفس پائینی دارد ممکن است افکار منفی درباره توانائیها و قابلیتهای خود را تجربه کند. در نتیجه این الگوهای فکری منفی، ممکن است او شروع به کنارهگیری از اجتماعات کند و یا از فرصتهای پیش آمده برای ارتقاء در کار یا مدرسه صرفنظر کند.
درمانگر شناختی رفتاری، برای مبارزه با این افکار و رفتارهای مخرّب، ابتدا به بیمار کمک میکند تا باورهای مشکلزای خود را شناسایی کند. این مرحله که تحلیل عملکردی نام دارد برای یادگیری این که چگونه افکار، احساسات و موقعیتها میتوانند در رفتارهای ناسازگارانه نقش داشه باشند اهمیت دارد. این فرایند ممکن است سخت و پیچیده باشد، به ویژه برای بیمارانی که با دروننگری مشکل دارند، امّا نهایتاً میتواند به شناخت خود و بینشی که بخش اصلی فرایند درمان است منجر گردد.
بخش دوم درمان شناختی رفتاری بر رفتارهای واقعی که در مشکل دخیل هستند تمرکز دارد. بیمار شروع به یادگیری و تجربه مهارتهای جدیدی میکند که میتوانند بعداً در وضعیتها و شرایط واقعی به کار گرفته شوند. برای مثال، فردی که از اعتیاد رنج میبرد ممکن است به تجربه مهارتهای انطباقی و روشهای تمرینی جدیدی برای اجتناب از موقعیتهای اجتماعی که میتواند باعث عود بیماری گردد بپردازد.
در اغلب موارد، درمان شناختی رفتاری یک فرایند تدریجی است که به فرد کمک میکند تا گام به گام به سمت تغییر رفتار حرکت کند. مثال خوبی از رفتار درمانی، کاری است که درمانگر با مراجعه کننده خود برای غلبه او بر هراس از ارتفاع میکند. درمانگر ممکن است فرد را تشویق کند که از طریق آزمایش و تجربه، به تدریج با هراس خود از ارتفاع مواجه گردد. فرد ممکن است ابتدا خود را ایستاده بر بام یک ساختمان بلند و یا سوار بر یک آسانسور تصور کند. سپس فرد خود را به آرامی در معرض سطوح بالاتر و بالاتری از هراس خود قرار میدهد تا آن که سرانجام هراس او به طور کامل از بین برود.
کاربردهای درمان شناختی رفتاری
درمان شناختی رفتاری برای درمان طیف وسیعی از اختلالات، از جمله اضطراب، هراسها، افسردگی، اعتیاد و انواع رفتارهای ناسازگارانه مورد استفاده قرار گرفته است. درمان شناختی رفتاری یکی از روشهای درمانی است که بیشترین پژوهشها را به خود اختصاص داده زیرا این روش درمانی بر هدف مشخصی تمرکز دارد و نتایج آن نسبتاً به سادگی قابل ارزیابی است.
درمان شناختی رفتاری غالباً برای بیمارانی که با دروننگری مشکلی ندارند مناسب است. برای اثربخش بودن درمان شناختی رفتاری، فرد باید آماده و خواستار صرف وقت و تلاش برای تحلیل افکار و احساسات خود باشد. چنین خودکاوی میتواند مشکل باشد امّا روشی عالی برای یادگیری بیشتر درباره چگونگی تاثیر وضعیت درونی بر رفتار بیرونی است.
درمان رفتاری شناختی همچنین برای کسانی مناسب است که در جستجوی گزینههای درمانی کوتاه مدتی هستند که لزوماً مستلزم دارودرمانی نباشد. یکی از بزرگترین مزایای درمان شناختی رفتاری این است که به بیماران در به وجود آوردن مهارتهای انطباقی که هم در حال و هم در آینده میتوانند مفید واقع گردند، کمک میکند.
انتقادهایی بر درمان شناختی رفتاری
برخی بیماران اظهار میکنند که با وجودی که تشخیص میدهند برخی افکار، منطقی و سالم نیستند امّا آگاهی از آن به تنهایی کمکی به متوقف کردن آنها نمیکند. شایان ذکر است که درمان شناختی رفتاری صرفاً به شناسایی الگوهای فکری نمیپردازد بلکه بر استفاده از انواع مختلفی از راهبردها برای کمک به بیمار در غلبه بر این افکار نیز تمرکز دارد. از جمله این راهبردها میتوان به نوشتن یادداشتهای روزانه، نقش بازی کردن، و روشهای آرمش (ریلکس کردن) اشاره کرد.
ترجمه: کلینیک الکترونیکی روانیار
درمان شناختی رفتاری عموماً کوتاه مدت است و بر کمک به بیماران در پرداختن به یک مشکل خاص تمرکز دارد. در خلال دوره درمان، فرد یاد میگیرد که چگونه الگوهای فکری مخرّب یا مزاحمی که دارای تأثیرات منفی بر روی رفتارش هستند راشناسایی کند و تغییر دهد.
اصول درمان شناختی رفتاری
فلسفهای که در پشت درمان شناختی رفتاری قرار دارد این است که افکار و احساسات ما نقش کلیدی و بنیادی در رفتار ما دارند. برای مثال، فردی که زمان زیادی را صرف فکر کردن به سوانح هوایی میکند ممکن است رفته رفته از مسافرتهای هوایی اجتناب کند. هدف درمان شناختی رفتاری آموزش این نکته به بیماران است که با وجودی که آنها نمیتوانند بر تمام جنبههای دنیای پیرامونشان کنترل داشته باشند امّا میتوانند چگونگی تعبیر و تفسیر و پرداختن به چیزهایی که در محیطشان وجود دارد را کنترل کنند.
درمان شناختی رفتاری در سالهای اخیر هم در بین بیماران و هم درمانگران محبوبیت زیادی یافته است. از آنجا که درمان شناختی رفتاری، یک درمان کوتاه مدت است معمولاً کم هزینهتر از سایر گزینههای درمانی است. مزایای این روش درمانی از نظر تجربی به اثبات رسیده و نشان داده شده است که به طور موثری به بیماران در غلبه بر انواع گستردهای از رفتارهای ناسازگارانه کمک میکند.
انواع درمان شناختی رفتاری
طبق تعریف انجمن درمان شناختی رفتاری انگلستان، «رواندرمانی شناختی رفتاری، محدودهای از روشهای درمانی را در بر میگیرد که بر پایه مفاهیم و اصول برآمده از مدلهای روانشناختی هیجانات و رفتارهای انسان قرار دارند. این روشها شامل رویکردهای درمانی متنوعی برای اختلالات هیجانی میباشند.»
سه رویکرد متفاوت در درمان شناختی رفتاری که توسط متخصصان سلامت روان به طور منظم به کار گرفته میشود عبارتند از:
روان درمانی منطقی- هیجانی
روان درمانی چند وجهی
شناخت درمانی
مولفههای درمان شناختی رفتاری
مردم غالباً افکار و احساساتی را تجربه میکنند که باعث تشدید یا تقویت باورهای معیوب و نادرست در آنان میگردد. چنین باورهایی میتواند به رفتارهای مشکلزا منجر گردد و جنبههای مختلف زندگی فرد شامل خانواده، روابط عاطفی، کار و تحصیل را تحت تاثیر قرار دهد. برای مثال، فردی که اعتماد به نفس پائینی دارد ممکن است افکار منفی درباره توانائیها و قابلیتهای خود را تجربه کند. در نتیجه این الگوهای فکری منفی، ممکن است او شروع به کنارهگیری از اجتماعات کند و یا از فرصتهای پیش آمده برای ارتقاء در کار یا مدرسه صرفنظر کند.
درمانگر شناختی رفتاری، برای مبارزه با این افکار و رفتارهای مخرّب، ابتدا به بیمار کمک میکند تا باورهای مشکلزای خود را شناسایی کند. این مرحله که تحلیل عملکردی نام دارد برای یادگیری این که چگونه افکار، احساسات و موقعیتها میتوانند در رفتارهای ناسازگارانه نقش داشه باشند اهمیت دارد. این فرایند ممکن است سخت و پیچیده باشد، به ویژه برای بیمارانی که با دروننگری مشکل دارند، امّا نهایتاً میتواند به شناخت خود و بینشی که بخش اصلی فرایند درمان است منجر گردد.
بخش دوم درمان شناختی رفتاری بر رفتارهای واقعی که در مشکل دخیل هستند تمرکز دارد. بیمار شروع به یادگیری و تجربه مهارتهای جدیدی میکند که میتوانند بعداً در وضعیتها و شرایط واقعی به کار گرفته شوند. برای مثال، فردی که از اعتیاد رنج میبرد ممکن است به تجربه مهارتهای انطباقی و روشهای تمرینی جدیدی برای اجتناب از موقعیتهای اجتماعی که میتواند باعث عود بیماری گردد بپردازد.
در اغلب موارد، درمان شناختی رفتاری یک فرایند تدریجی است که به فرد کمک میکند تا گام به گام به سمت تغییر رفتار حرکت کند. مثال خوبی از رفتار درمانی، کاری است که درمانگر با مراجعه کننده خود برای غلبه او بر هراس از ارتفاع میکند. درمانگر ممکن است فرد را تشویق کند که از طریق آزمایش و تجربه، به تدریج با هراس خود از ارتفاع مواجه گردد. فرد ممکن است ابتدا خود را ایستاده بر بام یک ساختمان بلند و یا سوار بر یک آسانسور تصور کند. سپس فرد خود را به آرامی در معرض سطوح بالاتر و بالاتری از هراس خود قرار میدهد تا آن که سرانجام هراس او به طور کامل از بین برود.
کاربردهای درمان شناختی رفتاری
درمان شناختی رفتاری برای درمان طیف وسیعی از اختلالات، از جمله اضطراب، هراسها، افسردگی، اعتیاد و انواع رفتارهای ناسازگارانه مورد استفاده قرار گرفته است. درمان شناختی رفتاری یکی از روشهای درمانی است که بیشترین پژوهشها را به خود اختصاص داده زیرا این روش درمانی بر هدف مشخصی تمرکز دارد و نتایج آن نسبتاً به سادگی قابل ارزیابی است.
درمان شناختی رفتاری غالباً برای بیمارانی که با دروننگری مشکلی ندارند مناسب است. برای اثربخش بودن درمان شناختی رفتاری، فرد باید آماده و خواستار صرف وقت و تلاش برای تحلیل افکار و احساسات خود باشد. چنین خودکاوی میتواند مشکل باشد امّا روشی عالی برای یادگیری بیشتر درباره چگونگی تاثیر وضعیت درونی بر رفتار بیرونی است.
درمان رفتاری شناختی همچنین برای کسانی مناسب است که در جستجوی گزینههای درمانی کوتاه مدتی هستند که لزوماً مستلزم دارودرمانی نباشد. یکی از بزرگترین مزایای درمان شناختی رفتاری این است که به بیماران در به وجود آوردن مهارتهای انطباقی که هم در حال و هم در آینده میتوانند مفید واقع گردند، کمک میکند.
انتقادهایی بر درمان شناختی رفتاری
برخی بیماران اظهار میکنند که با وجودی که تشخیص میدهند برخی افکار، منطقی و سالم نیستند امّا آگاهی از آن به تنهایی کمکی به متوقف کردن آنها نمیکند. شایان ذکر است که درمان شناختی رفتاری صرفاً به شناسایی الگوهای فکری نمیپردازد بلکه بر استفاده از انواع مختلفی از راهبردها برای کمک به بیمار در غلبه بر این افکار نیز تمرکز دارد. از جمله این راهبردها میتوان به نوشتن یادداشتهای روزانه، نقش بازی کردن، و روشهای آرمش (ریلکس کردن) اشاره کرد.
ترجمه: کلینیک الکترونیکی روانیار