asssal66
08-19-2010, 11:41 AM
ایسنا:سکوت نشانه اي است گاهي براي فهميدن. گاهي براي آن چه که ميداني، آن چه كه ميبيني، ميشنوي و گاهي بالاتر، براي آن چه كه با تمام وجود حس ميكني. براي آن چه كه او در تو گم ميشود و تو در او گم ميشوي. آري سكوت گاهي معناي تمام آن چيزي است كه بيان نميشود. گاهي تو ، خود سكوتي. آن چنان كه از خود ميهراسي.
به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگهاي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)- منطقه خراسان، جلال جابري نويسندهي وبلاگ''آشفتگيها'' به نشاني ریاضیات ملکهی علوم (http://www.jalaljaberi.blogfa.com) در مطلبي با عنوان ''سکوت'' آورده است: چه زيباست و چه غريب است اين همدم ديرينه، با تو سخن ميگويد، آن گونه كه نميشنوي. چنان است كه گويي در تو حل مي شود و معنا را با روح تو در ميآميزد. گاهي سكوت سخناني است كه با سنگ بيابان ميگويي و گاه نگاهي است كه از ديگري مي دزدي آري سكوت چنان است كه نميداني. حضورش را وجود تو معنا مي كند و تو، خود، نميداني.
سكوت، اين همدم ديرينه، گاهي گوياترين برهان هستي توست، بلندترين مرتبه كلام است و حاصل دانستن؛ چه سخت است شكستن سكوتي كه در پس آن چيزي نيست و چه محال است شكستن سكوتي كه تو، خود، در پس آني. سكوتي اين چنين آمدني و رفتني نيست. دانستني نيست. داشتني نيست. بودن است و چه باور نكردني! بودن عدم. كاش ميدانستم چگونه است كه ما وجوديم و عين عدم و سكوت عدمي است در مرتبهي بودن. كاش ميدانستم چگونه است كه ما وقتي داشته ميشويم ، هيچيم و سكوت... .
سكوت عدمي است كه خلق شد، بايستهي قدرت او. سكوت نشانهاي است براي ما ، گاهي براي فهميدن
به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگهاي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)- منطقه خراسان، جلال جابري نويسندهي وبلاگ''آشفتگيها'' به نشاني ریاضیات ملکهی علوم (http://www.jalaljaberi.blogfa.com) در مطلبي با عنوان ''سکوت'' آورده است: چه زيباست و چه غريب است اين همدم ديرينه، با تو سخن ميگويد، آن گونه كه نميشنوي. چنان است كه گويي در تو حل مي شود و معنا را با روح تو در ميآميزد. گاهي سكوت سخناني است كه با سنگ بيابان ميگويي و گاه نگاهي است كه از ديگري مي دزدي آري سكوت چنان است كه نميداني. حضورش را وجود تو معنا مي كند و تو، خود، نميداني.
سكوت، اين همدم ديرينه، گاهي گوياترين برهان هستي توست، بلندترين مرتبه كلام است و حاصل دانستن؛ چه سخت است شكستن سكوتي كه در پس آن چيزي نيست و چه محال است شكستن سكوتي كه تو، خود، در پس آني. سكوتي اين چنين آمدني و رفتني نيست. دانستني نيست. داشتني نيست. بودن است و چه باور نكردني! بودن عدم. كاش ميدانستم چگونه است كه ما وجوديم و عين عدم و سكوت عدمي است در مرتبهي بودن. كاش ميدانستم چگونه است كه ما وقتي داشته ميشويم ، هيچيم و سكوت... .
سكوت عدمي است كه خلق شد، بايستهي قدرت او. سكوت نشانهاي است براي ما ، گاهي براي فهميدن