مژگان
08-14-2010, 11:32 AM
دکتر "ویلیام واترمن " و همسرش در یک منزل هشت اطاقه و زیبا نزدیکی شهر " وینزور " از ایالت " ورمونت " بخوبی و خوشی زندگی میکردند, تا اینکه در ماه سپتامبر سال 1975 مشکلاتشان شروع شد . اولین بار که متوجه بحران شدند، وقتی بود که یک روز صبح کشف کردند نوعی شبنم عجیب و سنگین روی اثاث خانه جمع میشود . این شبنم مثل قطرات روشن و درخشان اب یا قطرات عرق روی پوسته درب و روی صندلی ها و همه نوع اثاثیه چوبی جمع میشد. خانواده واترمن کوشیدند تا مسله را با پاک کردن قطرات بوسیله اسفنج رفع کنند . ولی بعد از انکه سیزده سطل اب را طی دو روز خالی کردند، تازه به سر جای اولشان برگشتند و فهمیدند که این کار بی ثمر است !!
نیاز به گفتن نیست که دکتر و همسرش از فهم این امر که چرا چنین چیزی در خانه ای که انها 9 سال بی دردسر را در ان سپری کرده اند اتفاق می افتد.
دکتر گزارش داد یک روز که داشت ظرف محتوی انگور را از اتاقی به اتاق دیگر می برد، در طی همین مدت کوتاه ظرف پر از اب شده بود!!
همانطور که انتظار میرفت انها به استمداد از متخصصین بر امدند، اما هیچ توضیحی برای این اتفاق عجیب نبود.
تنها چیزی که بود تجمع قطرات اب به روی اثاثیه منزل بود که بیشتر و بیشتر میشد.خانواده ابدیده! مجبور شدند تمام البسه و اسباب خانه را از درون منزل خارج کنند و خودشان به یک تریلر نقل مکان کردند. تا این که بالاخره باران داخلی متوقف شد و بار دیگر آن خانه قابل زیست گشت.
نیاز به گفتن نیست که دکتر و همسرش از فهم این امر که چرا چنین چیزی در خانه ای که انها 9 سال بی دردسر را در ان سپری کرده اند اتفاق می افتد.
دکتر گزارش داد یک روز که داشت ظرف محتوی انگور را از اتاقی به اتاق دیگر می برد، در طی همین مدت کوتاه ظرف پر از اب شده بود!!
همانطور که انتظار میرفت انها به استمداد از متخصصین بر امدند، اما هیچ توضیحی برای این اتفاق عجیب نبود.
تنها چیزی که بود تجمع قطرات اب به روی اثاثیه منزل بود که بیشتر و بیشتر میشد.خانواده ابدیده! مجبور شدند تمام البسه و اسباب خانه را از درون منزل خارج کنند و خودشان به یک تریلر نقل مکان کردند. تا این که بالاخره باران داخلی متوقف شد و بار دیگر آن خانه قابل زیست گشت.