PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ادبیات فرانسه



sara.it69
08-12-2010, 02:37 PM
«هر زبان نماینده روحیات ملتی است که بدان سخن می گوید و مکنونات ضمیر خود را بوسیله آن فاش می سازد. کلام را با فکر رابطه ی مستقیم و نزدیک است و بر حسب تسلط و اقتدار گوینده، این دو کم و بیش با یکدیگر منطبق می شوند. باین ترتیب لطف یا انسجام کلام زیر و بم فکر و احساسات را بیان می کند.
از طرف دیگر ظرافت طبع و بلندی پایه ی فکر هر قوم در ادبیات و آثار هنری آن قوم متجلی می گردد. پس دلبستگی بادبیات جهانی و مطالعه آن بر صاحبدلی واجبست»
(واندری یس)

مقدمه

تاریخ ادبیات فرانسه از قرن دهم میلادی آغاز می گردد.

پیش از آن وحدت ملی و نژادی فرانسه در حال تحول و زبان فرانسه نیز در دوره کودکی بوده است.

این نکته هنوز بتحقق نپیوسته که نژاد ملت فرانسه بیشتر از چه عناصری تشکیل یافته است. همینقدر مسلم است که سکنه ی اولیه این کشور از اقوام «سلت»(1) بوده اند و سپس رومیها آنرا فتح کرده سازمان امپراطوری را در فرانسه برقرار نمودند. پس از آنها هم قبایل ژرمن که فرانسویان آنها را «باربار» (2) می خوانند برای این ناحیه مانند دیگر کشورهای امپراطوری رم هجوم آور شدند.

تنها در قرن نهم میلادی پادشاه نیرومندی بنام «شارلمانی»(3) وحدت سازمان باین کشور داد و در این قرن است که کشور فرانسه بمعنی واقعی بوجود آمد.



فرهنگ فرانسوی بمرور زمان از عوامل گوناگون تشکیل یافته و در حقیقت معجونی است از:

1- آثار تفکر جوانمردی(4) و پهلوانی که همواره جوانان و سلحشوران فرانسوی را بمبارزه با ظلم و بیدادگری، حمایت از ضعفا و طرفداری حق و عدالت بدون بیم از خطر یا امیدی سودی برمی انگیخته.

2- عقل سلیم هشیار و شوخ که از هرگونه هیجانهای افراطی و زیاده روی اجتناب ورزیده.

3- ایمان بآئین مسیحیت

بدین مناسبت فرهنگ قرون وسطی جنبه های گوناگون دارد: پهلوانی – روحانی – توده . در طی قرن شانزدهم با جنبش «رنسانس»(5) یا احیای فرهنگ رم و یونان قدیم روح فرانسوی بفرهنگ قدیم دست یافت. باین ترتیب با معرفت بآثار علما و فلاسفه کهن فرهنگ فرانسوی ثروتمند گردید و در ادبیات کلاسیک (6) (قرن هفدهم) متجلی گشت.


زبان فرانسه از لاتین مشتق است که در نیم قرن پیش از میلاد بوسیله ی رومیها (فتح گل بتوسط ژول سزار) وارد این کشور شده و بآسانی و تندی جانشین زبان بومی گردید. علت اساسی این پیشرفت سریع این بود که فاتحین رومی آنرا در سازمان جدید کشور گل بطور رسمی و اداری و تجاری و ریشه های تحمیل نمودند. بدین جهت زبان لاتین از همان دقایق اولیه چنان ریشه های نیرومند دوانید که السنه ی طوایف مهاجم شمالی نه تنها بانهدام آن قادر نیامدند بلکه خود آن عشائر و قبایل وحشی که در آن سرزمین رحل اقامت افکندند آن را چون زبان رسمی خویش پذیرفتند. در اینجا لازم است تذکر دهیم که دخالت عناصر سلت و ژرمن در تکمیل و تحول زبان فرانسه ناچیز است و در حقیقت زبان فرانسه همان زبان لاتین می باشد.

لیکن باید در نظر گرفت که زبان ارتش رم زبان نویسندگان کلاسیک لاتین قدیم نبوده بلکه زبان توده ملت یعنی لاتین عامیانه بود. این زبان مصطلح دو حالت فاعلیت و مفعولیت را حفظ نموده و جمله مصدری را برای سهولت عمل حذف کرده بود. پس از مدت کوتاهی اهالی گل بر حسب عادت و قریحه ی محلی جزء صدادار کلمه را تلفظ نموده و اجزا بیصدا را بتلفظ نمی آورند. بدین ترتیب زبان اولیه قیافه نوینی بخود گرفته و بزبان «رمان»(7) معروف گشت نخستین آثار نوشته به زبان رمان لو گلو سر دورایشنو(8) (قرن هفتم) و عهدنامه استرازبورک(9) می باشد که در سال 842 میلادی بدست پسران «لوئی لود بونر» (10) منعقد گردید. نخستین آثار ادبی زبان رمان لوکاتیلن دوسنت اولالی(11) (قرن دهم) و سیرت سنت الکسی (12) (قرن یازدهم) می باشند.

بزودی دو جریان اصلی در زبان رمان بظهور پیوست: (لالانگ دک)(13) در جنوب فرانسه و (لالانگ دوبل) (14) در شمال. لالانگ دک پس از دوره ی بسیار درخشانی بدرجه ی لهجه محلی سقوط یافت و لالانگ دویل زبان رسمی کشور فرانسه شناخته شد.

تاریخ ادبیات فرانسه به پنج دوره تقیسم می شود:

1- قرون وسطی (از ابتدای قرن یازدهم تا پایان قرن پانزدهم)

2- عصر رنسانس یا دوره احیای ادبیات و فرهنگ (قرن شانزدهم)

3- دوره ی کلاسیک (قرن هفدهم)

4- قرن هیجدهم

5- دوره جدید و معاصر (قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم)