یه دوست
08-06-2010, 01:40 PM
برایت آرزوی کافی میکنم ....
دو دوست در حال خداحافظی از هم به یکدیگر گفتند : « برایت آرزوی کافی میکنم » . و از هم جدا شدند
شخصی که آن نزدیکی بود و صحبت آنها را شنیده بود به اون دوستی که مانده بود نزدیک شد و پرسید : شما و دوستتان به هم گفتید برایت آرزوی کافی میکنم ٬ میتوانم بپرسم یعنی چه ؟
او مکثی کرد و در حالی که سعی میکرد جزئیات آنرا به خاطر آورد لبخندی زد و گفت :
وقتی که ما گفتیم «آرزوی کافی برایت میکنم »؛ ما می خواستیم که هر کدام زندگی ای پر از خوبی به اندازه کافی که البته می ماند داشته باشیم . سپس این عبارت ها را بیان کرد :
آرزوی خورشید کافی برایت می کنم که افکارت را روشن نگه دارد بدون توجه به اینکه روز چقدر تیره است .
آرزوی باران کافی برایت می کنم که زیبایی بیشتری به روز آفتابیت بدهد .
آرزوی شادی کافی برایت می کنم که روحت را زنده و ابدی نگه دارد .
آرزوی رنج کافی برایت می کنم که کوچکترین خوشیها به بزرگترین ها تبدیل شود .
آرزوی بدست آوردن کافی برایت می کنم که با هر چه میخواهی راضی باشی .
آرزوی از دست دادن کافی برایت میکنم تا به خاطر هر آنچه داری شکرگذار باشی .
آرزوی سلام های کافی برایت می کنم که بتوانی خداحافظی آخرین راحت تری داشته باشی .
تقدیم به تو دوست عزیزم آرزوی کافی برایت می کنم.
خدا جون .....
تو تنها کسی هستی که:
اگه بخواهم مشکلمو بهت بگم ٬ نیازی نیست از منشیت وقت بگیرم .
اگه بخوام باهات تماس بگیرم ٬ واسم حتی یه ریال هزینه نداره .
اگه ساعت ها باهات حرف بزنم ٬ به ساعتت نگاه نمیکنی که یعنی وقتم داره تموم میشه .
اگه گرهی از کارم باز کنی ٬ لازم نیست با فرستادن تاج گل و .... ازت تشکر کنم .
اگه بیماریمو شفا دادی ٬ لازم نیست با چاپ اعلامیه تو صفحه اول یه روزنامه پر تیراژ ازت تشکر کنم .
اگه هر چی گریه کنم و اشک بریزم و وراجی کنم ٬ بهم نمیگی حوصله ام رو سر بردی ... چقدر پر حرفی !
حتی اگه واسه این همه وقت که بهم دادی ازت تشکر نکنم ٬ بازم هر چقدر بخوام بهم وقت میدی .
خدا جون ازت ممنونم و دوستت دارم
دو دوست در حال خداحافظی از هم به یکدیگر گفتند : « برایت آرزوی کافی میکنم » . و از هم جدا شدند
شخصی که آن نزدیکی بود و صحبت آنها را شنیده بود به اون دوستی که مانده بود نزدیک شد و پرسید : شما و دوستتان به هم گفتید برایت آرزوی کافی میکنم ٬ میتوانم بپرسم یعنی چه ؟
او مکثی کرد و در حالی که سعی میکرد جزئیات آنرا به خاطر آورد لبخندی زد و گفت :
وقتی که ما گفتیم «آرزوی کافی برایت میکنم »؛ ما می خواستیم که هر کدام زندگی ای پر از خوبی به اندازه کافی که البته می ماند داشته باشیم . سپس این عبارت ها را بیان کرد :
آرزوی خورشید کافی برایت می کنم که افکارت را روشن نگه دارد بدون توجه به اینکه روز چقدر تیره است .
آرزوی باران کافی برایت می کنم که زیبایی بیشتری به روز آفتابیت بدهد .
آرزوی شادی کافی برایت می کنم که روحت را زنده و ابدی نگه دارد .
آرزوی رنج کافی برایت می کنم که کوچکترین خوشیها به بزرگترین ها تبدیل شود .
آرزوی بدست آوردن کافی برایت می کنم که با هر چه میخواهی راضی باشی .
آرزوی از دست دادن کافی برایت میکنم تا به خاطر هر آنچه داری شکرگذار باشی .
آرزوی سلام های کافی برایت می کنم که بتوانی خداحافظی آخرین راحت تری داشته باشی .
تقدیم به تو دوست عزیزم آرزوی کافی برایت می کنم.
خدا جون .....
تو تنها کسی هستی که:
اگه بخواهم مشکلمو بهت بگم ٬ نیازی نیست از منشیت وقت بگیرم .
اگه بخوام باهات تماس بگیرم ٬ واسم حتی یه ریال هزینه نداره .
اگه ساعت ها باهات حرف بزنم ٬ به ساعتت نگاه نمیکنی که یعنی وقتم داره تموم میشه .
اگه گرهی از کارم باز کنی ٬ لازم نیست با فرستادن تاج گل و .... ازت تشکر کنم .
اگه بیماریمو شفا دادی ٬ لازم نیست با چاپ اعلامیه تو صفحه اول یه روزنامه پر تیراژ ازت تشکر کنم .
اگه هر چی گریه کنم و اشک بریزم و وراجی کنم ٬ بهم نمیگی حوصله ام رو سر بردی ... چقدر پر حرفی !
حتی اگه واسه این همه وقت که بهم دادی ازت تشکر نکنم ٬ بازم هر چقدر بخوام بهم وقت میدی .
خدا جون ازت ممنونم و دوستت دارم