PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : حسابداران و آشنایی با اقتصاد :



مژگان
08-05-2010, 06:35 PM
حسابداران و آشنایی با اقتصاد :
اقتصاد در معنای کلی آن عبارتست از استفاده بهینه از کلیه منابع موجود در جهت پیشبرد اهداف مورد نظر . اقتصاد یک علم است . علمی که جهت بررسی متغییر های اقتصادی بکار میرود . اقتصاد را می توان از دو دیدگاه کلی مورد بررسی قرار داد :
۱ - اقتصاد خرد : اقتصاد خرد علم بررسی متغییر های اقتصادی در سطح یک بنگاه تولیدی است .
۲ - اقتصاد کلان : علم بررسی متغییرهای اقتصادی در بخش ملی و کلان یک کشور را اقتصاد کلان گویند .
توجه داشته باشید که لازمه بودجه بندی در موسسات ( بدون توجه به نوع فعالیت ) آشنایی داشتن با اقتصاد است . یک پیش بینی خوب نیازمند در نظر گرفتن تمامی متغییر هایی است که ممکن است در سال بعد یا سالهای بعد کاهش یا افزایش داشته باشند و بهای تمام شده خدمات ما را دستخوش تغییر کنند . همانطور که قبلا هم گفته بودم حسابدار خوب یک تحلیلگر خوب است . یک تحلیل اقتصادی نزدیک به واقعیت می تواند باعث پیشی گرفتن موسسه از تمامی رقبایش شود .
جدای از مسئله بودجه بندی یک نکته دیگر هم در این میان خود نمایی می کند . آن هم مسئله سرمایه گذاری می باشد . سرمایه گذاری یکی از با اهمیت ترین مسائلی است که مازاد نقدینگی موسسات را صرف خود می کند . این مسئله که : آیا زمان مناسبی برای سرمایه گذاری انتخاب کرده ایم ؟ آیا موسسه مورد نظر از هجم دارایی ها و سرمایه ( اقتصادی ) خود به خوبی استفاده می کند ؟ بازده موسسه نسبت به بازده در سطح کلان چه نسبتی دارد ؟
تمامی این مسائل و مسائلی از این دست باعث می شود که ما در یک موسسه سرمایه گذاری کنیم یا خیر . پاسخ صحیح دادن به این سوالات موجب پیشرفت موسسه و پاسخ غیر صحیح موجبات متضرر شدن موسسه را فراهم می کند . البته باید یادآوری کنم که پاسخ به این سوالات از وظایف یک مدیر مالی است . پس عدم انجام صحیح وظایف بازتاب بدی برای شخص مدیر مالی دارد . با یک مثال عملی مسئله را روشن می کنیم .
فرض کنید موسسه الف جهت استفاده بهینه از مازاد نقدینگی خود اقدام به خرید سهام می کند تا از محل تغییرات قیمت کسب سود کند . مدیر مالی پیشنهاد خرید سهام شرکت صنعتی دریایی ( صدرا ) که یک سهم معتبر با رتبه نقدشوندگی خوب است را به هیئت مدیره می دهد . موسسه تعداد پنجاه هزار سهم این شرکت را در تاریخ ۱۵/۱۰/۱۳۸۲ به مبلغ هر سهم ۲۲۹۰۳ ریال و مجموعا ۱۱۴۵۱۵۰۰۰۰ ریال خریداری کرد . در تاریخ ۱۶/۱۰/۱۳۸۲ یعنی فردای آن روز قیمت این سهام بشکل عجیبی افزایش یافت و به قیمت هر سهم ۲۴۰۰۲ ریال رسید . مدیر مالی ترجیه داد که این سهام را نفروشد و منتظر افزایش بیشتر قیمتها باشد . اما حدودا بعد از یک ماه و نیم یعنی در ۲۷/۱۱/۸۲ قیمت سهام به ۱۹۰۶۵ریال رسید . مدیر مالی جهت جلوگیری از ضرر بیشتر دستور فروش سهام را صادر نمود . نظر شما درباره این نمونه چیست ؟ به نظر شما این شرکت واقعا چقدر ضرر کرده است ؟
در یک نگاه کاهش مبلغ هر سهم از ۲۲۹۰۳ ریال به ۱۹۰۶۵ ریال را مشاهده می کنیم . در این مرحله موسسه ۱۹۱۹۰۰۰۰۰ ریال از اصل نقدینگی خود را از دست داده است . اما آیا اشتباه مدیر مالی واقعا به همین میزان به ما ضرر زده است ؟ بهتر است کمی بیشتر سخت گیری کنیم . در تاریخ ۱۶/۱۰/۱۳۸۲ مبلغ سهام به ۲۴۰۰۲ ریال رسید . اشتباه مدیر مالی در عدم پیش بینی صحیح موجب شد که موسسه سود بسیار عالی را از دست بدهد . پس اگر ما زیان موسسه را بر اساس این مبلغ محاسبه کنیم می توان گفت که موسسه زیانی به میزان ۲۴۶۸۵۰۰۰۰ ریال را متحمل شده است .
دیدید که یک اشتباه کوچک چه زیانی را متوجه موسسه می کند . پس دقت در تصمیم گیری بسیار با اهمیت است . زیرا در بعضی موارد یک اشتباه به هیچ وجه قابل جبران نیست و می تواند موجبات ورشکستگی موسسه را فراهم کند . پس یا مدیر مالی نشوید یا اگر تصمیم جدی در این کار دارید عواقب آن را نیز تحمل کنید .