PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نامه ای به خواهرم...



m.rosoukhi
08-01-2010, 09:51 PM
سلام


(( حجاب، شكوفه عفاف و امانت خداست))
خواهرم
می پرسی چرا حجاب؟

چرا پوشاندن سر و رفتن به زیر چادر و مقنعه و نقاب؟
چرا آرایش زنان، موجب هزاران سرزنش و عتاب؟
مگر دیدن چهره زن و زیبایی او بد است؟ اگر شما می گویید بد است ، پس چشمهایتان را به روی گل و دریا و طبیعت زیبا هم ببندید و هیچ نبینید.
می گویی از چادر دلم می گیرد و سیاهی آن روحم را رنجور می سازد و از فعالیت و پیشرفت بازم می دارد.
مگر كشور های متمدن و پیشرفته را نمی بینیدكه زنان بدون هیچ تقید و وابستگی به حجاب ، دوش به دوش مردان در اجتماع ظاهر می شوند. زحمت می كشند و جامعه را به رشد وترقی می رسانند.
و باز می گویی دل باید پاك باشدو برای قلب مریض هوسبازان ، حجاب و غیر حجاب فرقی ندارد.
و....
تو همه اینها را می گویی و من حرفهایت را می شنوم اما چون رایحه پاكی و صمیمت را از كلامت استشمام می كنم ، جوابت را ، جواب تمام سوالهایت را می دهم اگر صبر داشته باشی و همراهم بیایی.
خواهر مسلمانم ، می دانی قبل از هر چیز می خواهم تو را به خاطرات دوران كودكیت بسپارم تویی كه در خانواده ای مسلمان بدنیا آمدی و در بین مردمی مسلمان بزرگ شدی پوشش اسلامی را دیدی اما در گزینش آن به شك و تردید افتادی.
من می خواهم داستان تو را از زمان كودكیت شروع كنم.
یادت هست آنوقت ها كه كوچك بودی و زشتی را هنوز نمی فهمیدی تازه طبیعت اطراف را شناخته بودی و پرندگان و پروانه ها را .
عروسكت را در آغوش می گرفتی و در عالم بچگی برایش مادری می كردی .
پاهای كوچكت خوابگاه عروسكت بود و گوشهایش محل ترنم لالایی ات .
بیاد داری كه آنوقت ها اگر همراه عروسكت ، چادری به سر نكرده بودی ، خود را مادر نمی دانستی. كه چادر نه فقط در عروسك بازی بلكه در خیلی از رفتار های كودكانه تو نقش داشت.
اگر بزرگان خانه هم چادری برای تو در نظر نگرفته بودند‌، روسری مادرت و یا حتی تكه پارچه ای را به سر می كردی و بعد سراغ عروسكت می رفتی وبرایش قصه خوب بودن می گفتی و لالایی خوب ماندن را . وقتی كه كمی بزرگتر شده بودی ، رو به مادرت گفتی : مادر برایم چادر مشكی می دوزی؟
می دانی چه می خواهم بگویم ؟ می خواهم بگوییم تو از كودكی پوشش را دوست داشتی و این دوست داشتن در فطرت تو ریشه داشت.
نیرویی ا ز درون، تو را به سوی پوشش می كشاند و تو با آن آرامش می گرفتی .آنوقت ها هیچ نمی گفتی دلم از چادر می گیردو سیاهی اش روحم را رنج می دهد ... من دیگر از نماز خواندن دلنشین و دوست داشتنی ات نمی گویم كه با چادری كوچك و سفید مثل فرشته های پاك معصوم در كنار مادرت و یا هر نمازگزاری به نماز می ایستادی آن هم چه نمازی؟ سجده را قبل از ركوع و قنوت را در حال نشسته بجا می آوردی و كمی هم در وسط نماز با عروسكت بازی می كردی و بعد باز هم نماز می خواندی.پدر و مادرت چقدر به این شیرین كاریهایت می خندیدند و لذت می بردند.
برای اینكه بیشتر بفهمی كه حجاب ، قبل از آنكه دستور اسلام و حكم خدا باشد، در فطرتت آشیانه كرده است و در ساختار وجودیت ریشه دارد ، از خاطرات كودكیت سری هم به صفحات تاریخ بزن حتما در تاریخ خوانده ای و یا از تاریخ گویان شنیده ای كه قبایل بدوی با اینكه به بسیاری از اصول انسانی پشت پا می زدند ، اما حجاب را در شكل ها و صورتهای گوناگون آن حفظ می كردند و ارزش آن را به مردان نیز تفهیم كرده بودند.
تو در نقشهایی كه از ایران باستان ، در دل صخره های كوه ها و سنگ ها بر جای مانده است ، هیچ صورت و نقشی از زن مبتذل و تصویر برهنه او نمی بینی. در زمان هخامنشیان نیز هرچند زنان فقیر برای معاش و احتیاجات روزمره ، مجبور به آمدن در اجتماع بودند ولی زنان طبقات مرفه با تختی كه روپوش داشت، رفت و آمد میكردند و هیچ گاه با مردان سخن نمی گفتند كه ظاهر شدن در نزد مردان ومعاشرت و خودنمایی به آنان را حقارت و ننگی بزرگ می دانستند.
هندیان قدیم نیز گذشته از عامل فطرت ، به جهت تمایل به ریاضت و دوری از لذتهای دنیوی ، حجاب را در زن تثبیت كرده بودند و زنان این كشش درونی را پاس می داشتند.
تا اینكه ادیان یكی پس از دیگری آمدند و در بین انسانها جا باز كردند و نه به عنوان مبتكر پوشش و حجاب ، بلكه به منزله مؤید و امضاء كننده آن ، در تبلیغ و تصحییح آن كوشیدند .
چه اینكه دین خدا هیچ امر فطری را نمی كوبد بلكه آن را شكوفا ساخته و در راه صحیح هدایت می نمایید تو حرف های من را می فهمی و من صفا و صداقتت را باور دارم. پس باز برایت می گویم می دانم كه این بیت مشهور را بارها شنیده ای و زیاد خوانده ای


ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطا بست---------------------------- ارزنده ترین زینت زن حفظ حجابست
حتما می پرسی : حجابی كه جمال و زیبایی زن را در هاله ای از سیاهی می پوشاند، چگونه می تواند زینت باشد ولی خواهرم ، تو اگر حجاب را بشناسی ، می فهمی كه حجاب ارزش می آورد. و با ارزش، زینت هم می آید كه هیچ ارزنده ای خالی از زینت ظاهری و یا باطنی نیست .
به خودت و به طبیعت اطرافت نگاه كن . تو ارزش بسیاری از پدیده های خداوند را در مقدار پوشش و حجابش می توانی ارزیابی كنی .
ببین همین چشم هایت ! اگر پلكها او را در پوشش و حفاظ خود قرار نداده بودند ، چقدر دوام می آوردند؟ مگر نه اینكه با كمی گرد و غبار از كار می افتادندو هیچ نمی دیدند ؟
هیچ فكر كرده ای كه اگر جدار و دیواره سینه ات قلبت را احاطه نكرده بود و در حجاب خود نگرفته بود، چقدر زنده می ماندی ، مگر نه اینكه با كوچكترین آسیب ، دیگر نمی طپید.
اگر پوستها ، گوشتهایت و گوشتها ، استخوانها و مفاصلت را در حجاب نمی گرفتند، دیگر مجالی نمی یافتی كه جواب سوال های من را بدهی.
تصدیق می كنی كه مقدار ارزش هر عضو تو با حجابش سنجیده می شود و آنكه ارزشمندتر و آسیب پذیرتر است، محجوبتر هم هست اگر بخواهی از طبیعت هم برایت می گویم.
می دانی كه اگر غنچه گل در پوشش كاسبرگها قرار نمی گرفت ، هیچ وقت شكوفا نمی شد و به گل نمی نشست.
قبول داری كه اگر میوه ها از پوست و حجاب در می آمدند، چقدر زود به فساد و نابودی كشیده می شدند وهم می پذیری كه اگر مروارید شفاف و پر قیمت در درون صدف نبود، حوادث گوناگون زیر دریا چقدر زود شفافیت آن را می دزدیدند و از قیمت و ارزش می انداختند.
اگر حرفهایم را فهمیده باشی و از مثالهایم دلگیر نشده باشی مقصود و منظور مرا هم خوب درك كرده ای . چون من میخواهم گل وجودت شكوفا شود و قبل از شكوفایی ، بدست رهگذران هوسباز پژمرده نگردد.می خواهم جسم لطیف و آسیب پذیرت چون مروارید درون صدف باشد تا بدنبالت آیند و سراغت را بگیرند نه اینكه خودت قبل از طلب بیرون آیی و از ارزش بیفتی.
باور داری كه اجتماع از گرگهای هوسباز و مارهای خوش خط و خال خالی نیست .و تو اگر به كانون خانواده ای پا گذاشته ای ، می خواهم چون قلب سالم و با نشاط در كانون خانواده ات در طپش باشی وتمام اعضای خانواده را از شور و نشاط خود لبریز كنی.
تو این خواهش های صادقانه را با فطرتت سازگار می بینی و از من می پذیری!؟ پس باز برایت می گویم .
شنیدم كه از رشد و توسعه تمدن غرب بوسیله زنان بی حجاب می گفتی، زنانی كه همراه و همدوش مردان، شخصیتی قبول برای خود فراهم كرده اند و روز به روز بیشتر مطرح می شوند!
این برداشت تو قصه غم انگیزی از مظلومیت زن دارد كه من نه از زبان خود بلكه از زبان ویل دورنت ، دانشمند و فیسوف بزرگ غرب برایت تعریف می كنم . او در پشت این ظاهر و سراب فریبنده ، حقیقتی تلخ را بیان می كند :
(( انقلاب صنعتی موجب شد سرمایه داران برای آنكه از نیروی زنان در كارخانه ها بهره كشی كنند ، برابری حقوق مرد و زن را مطرح كردند . با تصویب قانون اخلاقی عالی مسیحی توسط كارخانه داران در سال 1882 به این مضمون كه زنان می توانند پول خود را برای خود نگه دارند ، زنان انگلستان را كه كارگران ارزانتری بودند ، از خانه ها به كارخانه ها كشاندند و گرفتار جان كندن در مغازه ها و كارخانه ها كردند. ))
و بدین تر تیب زن را كه به تعبیر حضرت علی (ع) ، ریحانه و گلی خوشبوست ، به میدان فعالیت های سنگین و مردانه كشاندند.
و تازه تو خوب می دانی كه این یك روی سكه بود و من از گفتن آن روی سكه شرم دارم . اما باز هم می گویم؟
خواهرم ، می دانی مظلومیت مدرن و پیشرفته چیست؟
تو حتما شنیده ای كه مردان زمان جاهلیت و جاهلان زمانه ما چقدر به زنان ظلم می كردند و می كنند. او را با كوچكترین بهانه ای به باد كتك گرفته و حیوانیت خود را بروز می دهند تو شنیده ای كه قبل از ظهور دین اسلام داشتن فرزند دختر ننگ بود و حتی بیرحمان آن روز دختران پاك و معصوم را با افتخار زنده بگور می كردند.
در تاریخ از دختری یاد شده است كه پیشانی خاك آلود و عرق كرده پدر خود را در هنگام كندن گور پاك می كرده است و بعد همین دختر در همان گور به دست پدرش ، زنده زنده جای گرفت و جان داد.
این ظلمی بزرگ و آشكار بر زن بود تا آنكه اسلام ظهور كرد و پیامبر (ص) دین رحمت ومحبت را به بشر عرضه كرد . پیامبر گرامی اسلام (ص) بارها بر دست دخترش بوسه زد و آموخت كه از لطافت و عاطفه زن می توان شمیم و رایحه دل انگیز رحمت خدا را بویید و به خدا رسید. از سخنان عرشی پیامبر اكرم (ص) این است :
زنان را جز بزرگواران بزرگ نمی شمارند وجز اشخاص پست وفرومایه به آنها توهین نمی كنند. وسائل الشیعه ج 14 ص 12
امروزدر غرب به شكل مدرن به زن ظلم می كنند و متاسفانه بدون آنكه زن غربی بفهمد ، این ظلم را تحمل می كند . می دانی چگونه ؟
در جهان لجام گسیخته غرب با نام مقدس آزادی ابتدا گوهر حیا و نجابت زن را غارت می كنند و سپس از او در رسیدن به اهداف پلید و غیر انسانی خود بهره می برند.
زن غربی به اعتراف خود غربیها وسیله و كالایی برای اشباع و جوابگویی نیاز های مردان است و این جوابگویی ممكن است در قالب تبلیغ و فروش اجناس مانده و بی ارزش سرمایه داران باشد در كتاب ((نگاه پاك زن و ...))اعترافات زیادی از غربیان در این باره وارد شده كه تو این دو نمونه را می بینی :
دكتر (ا – و ) استاد دانشگاه در امریكا می گوید: ((اساساً زن در امریكا ، ارزش انسانی و عاطفی نداردو او را فقط به عنوان موجودی كه می تواند مرد را ارضاء كند و او را به تمتعی برساند می شناسند و اگر از عهده این وظیفه برنیاید، به سرعت در جامعه مطرود می شود. از این روست كه زن برای ایفا این نقش ، با قدرت تمام به عواملی از قبیل لباس، آرایش به نمایش و خودنمایی پرداخته تا بتواند توجه مردان را به سوی خود جلب كند.))
و نیز خانم (م ، ی ) از آلمان غربی می گوید : ((در اینجا هیچ كالایی تبلیغ نمی شود مگر آنكه زنی معرف آن كالا باشد. حال ، خواه آن كالا غذای سگ باشد یا ماده تمیز كننده توالت ، خواه اتومبیل باشد یا حتی لباسهای مردانه))
و تو ای خواهر مسلمان از همین جا می توانی بفهمی كه ارزش زنان غربی تا چه حد و تا چه هنگام است.
زن غربی تا زمانی محبوب است كه هر روز با ظاهر و آرایش جدید به اجتماع آید و تاحدی مطلوب است كه بتواند بازیچه واقع شودو عشوه گری و طنازی به خرج دهد . ومسلم آنكه پس از رفتن زیبایی از ارزش می افتد و ... تو صدق گفتارمرا در شلوغی خانه های سالمندان اجتماع بی عاطفه می توانی باور كنی.
حضرت امام خمینی (ره) فریاد گر بزرگ اسلام ناب محمدی ، تحقق و اعمال ظلم مدرن و ظلم جاهلیت نسبت به زنان را چنین بیان می فر مایند: (( زن در دو مرحله مظلوم بوده است . یكی درجاهلیت كه مثل حیوان بلكه پایین تر از آن مظلوم بوده و اسلام زن را لجنزار بیرون كشید و دیگری در زمان ما به اسم اینكه می خواهند زن را آزاد كنند ، به زنها ظلم كرده و وی را از آن مقام شرافت معنویت و عزتی كه داشت ، پایین كشیدند)).
مطلوبیت و محبوبیت كه زن غربی با كشف حجاب و به قیمت دفن كردن محبت مادری درسینه خویش بدست می آورد و با تكثیر نسلی نامشروع آن را پرورش می دهد ، حتی در دیدگاه مردان غربی ضد ازش است. ویل دورنت می گوید)): خود داری از انبساط و امساك در بذل و بخشش مهمترین سلاح برای جذب مردان است.... مرد جوان بدنبال چشمان پر حیاست و بی آنكه بداند حس می كند كه این خودداری ظریفانه از یك لطف و رقت عالی خبر می دهد.))
فكر كنم تا اینجا قبول كرده باشی كه حجاب قبل از آنكه یك حق الهی و حكم شرعی باشد . ارزشی است كه از انسانیت شخص سرچشمه می گیرد و برای اینكه ارزش و قداست انسانی زن مصون بماند باید روح عفاف یعنی حجاب را برگزیند .
خواهرم مبادا از گفته های من چنین برداشت كنی كه هر گونه شركت زن در اجتماع ممنوع است و باید زنان در كنج خانه زندانی شوند. نه! دین من و تو یعنی اسلام با این طرز تلقی موافق نیست . او می گوید: تو پاكی و نجابت خود را با حجابت حفظ كن و اگر خواستی می توانی در بیرون از خانه و در صحنه اجتماع ، نیازهای روزمره خود را بر طرف سازی. شهید مطهری در این رابطه مضموما می فرمایند: اسلام با اختلاط مخالف است نه با شركت زن در مجامع ولو با حفظ حریم . اسلام می گوید نه حبس و نه اختلاط بلكه حریم سنت جاری مسلمین از زمان رسول خدا همین بوده است كه زنان از شركت در مجالس و مجامع منع نمی شده اند ولی همواره اصل حریم رعایت شده است.
رسول خدا (ص) به برخی از زنان اجازه می داد كه در جنگ ها برای كمك به سربازان و مجروحین شركت كنند.
قضایای زیادی در تاریخ اسلام در این زمینه هست . پیامبر گرامی اسلام (ص) از زنان بیعت گرفت ولی با آنها مصافحه نكرد. دستور دادند ظرف آبی آورند دست خود را در آن فرو بردند و دستور دادند زنان دست خویش را در آب فرو برند...تا بحال آنچه گفتم ، از دیدگاه و زاویه فطرت و مقام انسانیت بود كه همه انسان های با دین و بی دین و بلكه ضد دین آن را می پذیرند و باور می كنند هر چند در مقام عمل باورهای خود را در بسیاری از موارد پیاده نمی كنند.
همه ما مسلمانیم و هر مسلمانی در زندگی خود از آیات قرآن دستور می گیرد و با بكار بستن آن هدایت می گردد. نمی دانم تو تا به حال در آیات حجاب دقت كرده ای. آیاتی كه صریح و روشن از حجاب و ارزش آن گفته اند و عمل به آنها اساس دین ما را شكل می دهد و هیچ مسلمانی به عنوان یك شخص مسلمان از دستورات آنها نمی تواند سر پیچی كند. خواهرم به من بگو ! می شود كسی بگوید من مسلمانم ولی آیه قرآن را نمی پذیرم.
آیت ا.. جوادی آملی در كتاب ((زن در آئینه جمال و جلال)) می فرمایند: حجاب تنها مربوط به زن نیست تا بگوید من از حق خودم صرفنظر كردم حجاب زن حقی است الهی. حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد . نه مال شوهر و ویژه برادر و فرزندانش می باشد. همه اینها اگر رضایت بدههند ، قرآن راضی نخواهد بود. چون حرمت زن و حیثیت زن بعنوان حق الله مطرح است و خدای سبحان، زن را با سرمایه عاطفه آفریدكه معلم رقت باشد و پیام عاطفه بیاورد.)) تو با خواندن این آیات می فهمی كه قرآن راضی به برداشتن حجاب تو نیست و در می یابی كه خداوند چقدر حجاب تو را مورد عنایت خود قرار داده است.
· و زنان (اطراف) روسری های خود را بر سینه خود افكنند (تا گردن و سینه هایشان پوشانده شود) – سوره نور آیه 31
· و زینت خود را جز آن مقدار كه ظاهر است ( وجه و كفین) آشكار ننماید. – سوره نور آیه 31
· ای پیامبر ! به همسران و دختران خود و به زنان مومنان بگو روسری های بلند خود را بر خویش افكنند. این كار بدان جهت است كه ( به پاكی ) شناخته می شوند و مورد آزار نمی گیرند. سوره احزاب آیه 28
· و به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را ( از نگاه هوس آلود ) فرو گیرند و دامان خویش را حفظ كنند. س نور آیه 31
· و زنان صالح زنانی هستند كه متواضعند و حفظ حقوق شوهرانشان را در مقابل حقوقی كه خداوند برای آنان قرار داده حفظ می كنند. سوره نساء آیه 34
· و زنان در هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان آشكار شود . سوره نور آیه 31
· ای فرزندان آدم ! ما لباسی كه پوشش شما باشد و جامه های زیبا و نرم ، برای شما فرستادیم و بر شما باد به لباس تقوا كه تقوا نیكوترین جامه شما ست . سوره اعراف آیه 26
این آیات كه برایت گفتم . همه آیات حجاب نیست و تو خوب میدانی كه روایات ائمه معصومین (ع) بمثابه شارحین قرآن كریم ، در این باب فراوان است.اسلام با تمام عنایتی كه به امر حجاب دارد و جلوه گری زن را در اجتماع حرام و گناه بزرگ می داند ( تا آنجا كه منكر اصل حجاب را محكوم به كفر می داند مگر اینكه به فتوای حضرت امام (ره) معلوم باشد كه منكر خدا یا رسول (ص) نیست ) . اما در یك مورد خودآرایی و آرایش زن را مطلوب قلمداد كرده است. و آن زمانی است كه زن چشمه احساسات پاك باشد و عواطف الهی خود را در كانون زندگی جاری كند و بنیاد خانواده خود را استحكام بخشد اما تو در جامعه ما می بینی كه برخی زنان به عكس رفتار می كنند. خواهر مسلمان ، آیا تو از این حقیقت تلخ ، متاسف نیستی كه بعضی از زنان ، با حالتی خارج از حریم عفت و پاكی در اجتماع ظاهر می شوندو گذشته از آن كه اعتماد و امنیت را در خانواده خویش از بین می برند .كانون زندگی مردان دیگر را هم در معرض تباهی قرار می دهند زیرا تو خوب می دانی كه جلوه آرایی و خود نمایی چنین زنانی، تعلق قلبی مردان اجتماع را نسبت به همسرانشان ضعیف می گرداند و بلكه روح فعالیت و شور و نشاط را در جامعه از بین می برد.
خواهرم فكر می كنم دیگر این تئوری را رد كنی كه دل باید پاك باشد و برای قلب مریض حجاب و غیر حجاب فرق نمی كند. چه اینكه نداشتن حجاب ، ابتدا قلب را مریض می كند و بعد جامعه را به تباهی می كشاند . فكر می كنم فهمیده باشی كه دیدن چهره باز و زیبایی زن گذشته از آنكه با فطرت و دیدن اسلام سازگار نیست ، بلكه برای خانواده اجتماع فاجعه بار است كه رهگذران هوسباز ، زود گل عفاف را پژمرده می كنند و به روی زمین می ریزند. فكر می كنم معنای سر به زیر انداختن جوانی مومن را در هنگام مواجهه با خود فهمیده باشی كه او با برگرداندن نگاهش از تو،
می گویید : خواهرم از خدا بترس و محیط اجتماع و كانون خانواده و حریم قلب مرا آلوده نساز!
حال اگر اجازهدهی من از تو خواهر مسلمان چند سوالی بپرسم .

آبا نمی خواهی فریاد فطرت و انسانیت و آئینت را لبیك گویی و حجاب را نیز بر تمام خوبیهای دیگر بیفزایی؟
آیا نمی خواهی بذر عفاف و نجابت خود را با حجاب اسلامیت شكوفا سازی؟
آیا نمی خواهی با حفظ امانت عفاف در ظاهر حجاب امین خدا باشی؟
تو را به خدا می سپارم