PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معرفي جامع و كامل رشته ي فلسفه



Borna66
08-01-2010, 04:04 PM
هدف
تربیت محقق آشنا به فلسفه اسلامی و سایر مكتب‌های مهم فلسفیو نیز تربیت مدرسان و استادان فلسفه برایدانشگاههایكشور هدف این رشته است.
رشته فلسفه یك رشته آموزشی است كه كلیه پرسش‌های بنیادی انسان را نسبت به مسائل وجود، هستی، جهان پیرامون انسان و حقیقت انسان بررسی می‌كند پرسش‌هایی كه زمانیبه ارزشهای دینی و معنوی بر می‌گردد كه همان فلسفه دینی است و زمانی مربوط به ارزش های اخلاقی و مبانی ارزش های اخلاقی است كه به عنوان فلسفه اخلاق آن را می‌شناسیم و گاه مبانی نظام حكومتی را در بر می‌گیرد كه همان فلسفه سیاسی است و گاهی نیز شامل مبانی هنر و زیباشناسی و موضوعاتی از این دست می‌شود.
البته در دوره كارشناسی رشته فلسفه، دانشجویان شناخت مفصلی درباره تاریخ فلسفه غرب به دست می‌آورند. یعنی سیر تاریخی فلسفه را از فلسفه یونان تا زمان حاضر بررسی می‌كنند و تا حدودی نیز سیر تاریخی فلسفه اسلامی را مطالعه كرده و به مفاهیم و مسائل اساسی فلسفه اسلامی و پاسخ های فلسفه اسلامی به پرسش های بنیادی فلسفه می‌پردازند. همچنین علاوه بر تاریخ فلسفه، فیلسوفان مهم تاریخ فلسفه را به عنوان تك فیلسوف مورد بررسی قرار می‌دهند و شعب فرعی مباحث فلسفه مثل فلسفه دین، فلسفه اخلاق ، فلسفه علم، معرفت‌شناسی و زمینه‌های گوناگون مسائل فلسفی مانند فلسفه‌های تطبیقی را مطالعه می‌كنند.

Borna66
08-01-2010, 04:05 PM
ماهیت
برای تعریف فلسفه بهتر است كه تفاوت آن را با سایر علوم توضیح داد چرا كه سایر علوم هریك به بخشی از موجودات عالم هستی می‌پردازند و آنها را مورد مطالعه و بررسی قرار می‌دهند. برای مثال یك گیاه‌شناس از بین همه موجودات هستی فقط گیاه را گزینش كرده و درباره آن سخن می‌گوید و یا یك ستاره‌شناس تنها اجرام آسمانی را مطالعه می‌كند. اما فلسفه درباره یك موجود گزینش شده سخن نمی‌گوید بلكه همه امور را در عالم هستی مورد بررسی قرار داده و با تمام موجودات سروكار دارد. مثلا در فلسفه از خدا گرفته تا انسان ، از عالم طبیعت گرفته تا ماوراء طبیعت و از روح انسان و موجودات غیرمادیگرفته تا اجسام ، مورد بحث و گفتگو قرار می‌گیرد.
تفاوت دوم فلسفه با سایر علوم نیز در این است كه در فلسفه مسائلی عام و كلی كه درباره هر موجودی قابل طرح است، مورد مطالعه و تحقیق قرار می‌گیرد. برای مثال این سؤال كه یك موجود مادی است یا غیرمادی، درباره هر موجودی از خدا گرفته تا یك تكه سنگ قابل طرح می‌باشد.
حال این دو فرق اساسی فلسفه با سایر علوم باعث شده كه این علم بتواند به سوالاتی پاسخ دهد كه پاسخش بر عهده هیچكدام از علوم خاص به خصوص علوم تجربی نیست. برای مثال این سوال كه آیا غیر از موجودات مادی كه در عالم می‌بینیم، موجودات غیرمادی نیز در عالم هستند؟ و آیا انسان فقط در همین وجود فیزیكی و بدن مادی خلاصه می‌شود یا هویت دیگری هم دارد كه مادی نیست؟ و مهمتر از همه این كه آیا كل هستیمتكیبه خالقیاست و از او بوجود آمده و یا عالم هستیبی‌نیاز از خالق است؟ و دهها سوال دیگر، در هیچكدام از علوم، بخصوص علوم تجربی پاسخ داده نمی‌شود و در واقع وظیفه این علوم پاسخ به سوالهای فوق نیست.
در حالی كه سوالهای مورد نظر برای انسان كنجكاو مطرح است و نمی‌توان به انسان دستور داد كه درباره این مسائل فكر نكند بلكه دانش خاصی لازم است كه عهده‌دار و پاسخگوی این گونه سوالها باشد و فلسفه همین دانش خاص است یعنی فلسفه به این دسته از سوالهای اساسی كه برای ذهن بشر مطرح است و به نوعی جهان‌بینی هر انسان را می‌سازد، پاسخ می‌دهد و از همین‌جا می‌توان نتیجه گرفت كه برخلاف تصور كسانی كه فكر می‌كنند فلسفه دانش زائد و بیهوده‌ای است و همه نیازهای فكری و علمی بشر را همین علوم و دانش‌های تجربی می‌توانند پاسخ دهند صحیح نیست، بلكه نیاز به فلسفه یك نیاز ذاتی برای ذهن انسان است.

Borna66
08-01-2010, 04:05 PM
توانایی‌های مورد نیاز و قابل توصیه
توانایی علمی: ریاضیات قوی، زیرا ریاضیات پلی مناسب برای رفتن به سوی فلسفه می‌باشد.
توانایی جسمی: صاحب‌نظر باشد یعنی هم قدرت ذهنی و هم خلاقیت داشته باشد.
علاقمندیها: نوعی علاقه ذاتی به فلسفه برای بدست آوردن پاسخ سوالاتی نظیر روابط علت و معلول در جهان هستی، ضروری می‌باشد .
هركس ریاضیات یا هندسه نمی‌داند، وارد نشود!? این جمله بر سر در آكادمیكه افلاطون در زمان خویش تاسیس كرده و در آن فلسفه تعلیم می‌داد، نقش بسته بود. چرا كه ریاضیات نیز مانند فلسفه با مسائل ذهنی، انتزاعی و غیرتجربی سروكار دارد و برای موفقیت در ریاضیات بخصوص ریاضیات جدید نیز باید ذهن خود را از مسائل تجربی دور كرده و در حوزه استدلال تعمق و تفكر كرد.
به همین دلیل یكیاز راههای موفقیت در فلسفه آشنایی اولیه با ریاضیات و مباحث ریاضیاست. یعنی ریاضیات پلی مناسب برای رفتن به طرف فلسفه می‌باشد.

Borna66
08-01-2010, 04:05 PM
علاقمندی به فلسفه یكی دیگر از عوامل موفقیت در این رشته است.
تنها فردی می‌تواند در این رشته موفق گردد و صاحب‌نظریه باشد كه هم قدرت ذهنی و خلاقیت داشته و هم به این رشته بسیار علاقمند باشد.

Borna66
08-01-2010, 04:05 PM
آشنایی كامل با زبان انگلیسی را برای دانشجویان فلسفه غرب و آشنایی با زبان عربی را برای دانشجویان فلسفه اسلامی ضروری می‌داند زیرا كتابهای فلسفه به زبان فارسی بسیار محدود می‌باشد و تازه همین كتابهای محدود نیز اكثرا نامفهوم هستند چون بیشتر مترجمین كتب فلسفی آشنایی دقیق و عمیقی از فلسفه ندارند.
رشته فلسفه اهمیتی بنیادی در ارتقاء سطح فكری جامعه دارد چرا كه هر جامعه نیازمند افرادی است كه اهل تفكر و نقادی باشند و مسائل فرهنگی را فهمیده و مبانی فرهنگی را تشخیص دهند و رشته فلسفه وظیفه پرورش چنین متفكرانی را بر عهده دارد.

Borna66
08-01-2010, 04:05 PM
نقاط اشتراك و افتراق رشته فلسفه با رشته الهیات گرایش فلسفه و كلام اسلامی:
در دفترچه معرفی رشته‌های دانشگاهی آزمون سراسری، با نام فلسفه، در دو رشته برخورد می‌كنیم كه یكی رشته فلسفه به معنای عام آن و دیگر رشته الهیات و معارف اسلامی گرایش فلسفه و كلام اسلامی است. حال سوال اینجاست كه این دو رشته چه تفاوتی با یكدیگر دارند؟
رشته فلسفه بطور سنتی بیشتر به آموزش فلسفه غرب می‌پردازد و هرچند كه در این رشته به موازات فلسفه غرب، فلسفه اسلامی نیز تدریس می‌شود اما فلسفه اسلامی یك گرایش فرعی تلقیمی‌گردد. ولیكن در رشته معارف اسلامی گرایش فلسفه و كلام اسلامی تنها به فلسفه اسلامی پرداخته می‌شود.

Borna66
08-01-2010, 04:06 PM
وضعیت ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر
در مقطع كارشناسی ارشد سه گرایش فلسفه و حكمت اسلامی، فلسفه غرب و منطق وجود دارد.
سیستم آموزش فلسفه اسلامی بر اساس مكاتب فلسفی مثل فلسفه مشاء ،‌ اشراق یا ملاصدرا می‌باشد. هرچند كه دانشجویان هر یك از دو رشته فلسفه اسلامی و فلسفه غرب مطالعات محدودی نیز در زمینه فلسفه دیگر دارند. یعنی دانشجویان فلسفه غرب واحدهایی را در زمینه فلسفه اسلامی و دانشجویان فلسفه اسلامی واحدهایی را در زمینه فلسفه غرب می‌گذرانند.

Borna66
08-01-2010, 04:06 PM
آینده شغلی و بازار كار
فارغ‌التحصیل فلسفه از نظر شغلی یا باید به عنوان استاد یا معلم فلسفه به تدریس فلسفه بپردازد و یا در مراكز پژوهشی مثل دایره‌المعارف‌ها و پژوهشگاه علوم‌انسانی فعالیت بكند كه البته در چنین مراكزی بیشتر فارغ‌التحصیلان فوق‌لیسانس و دكترای فلسفه فعالیت دارند و یك لیسانس فلسفه در صورتیكه فعال و علاقمند باشد، می‌تواند به عنوان دستیار پژوهشگر در بعضی از این مراكز مشغول به كار گردد. متاسفانه این رشته با همه اهمیتش در جامعه ما بسیار مظلوم واقع شده و مورد بی توجهی و بی مهری دست اندرکاران نظام قرار گرفته است تا جایی که فارغ التحصیلان آن حتی موفق به استخدام در آموزش و پرورش که متعارف ترین زمینه کاری برای یک لیسانس فلسفه است نمی شوند و فارغ التحصیلان رشته های دیگر وظیفه تدریس فلسفه را در آموزش و پرورش بر عهده دارند .
یعنی با این که بنیادهای تمام علوم انسانی بر اساس تفکر فلسفی است و علوم دیگر از آنجا شروع میکنند که فلسفه کارش را تمام کرده است و به عبارت دیگر هر انسانی پاسخ به پرسش های اصلی خویش را که مربوط به ماهیت زندگی، دلیل فعالیت و ادامه حیات و اخلاقی بودن یا نبودن اعمال مختلف است ، در فلسفه باید پیدا کند ، اما به نیازهای ابتدایی فارغ التحصیلان این رشته توجهی نمیشود و فارغ التحصیلان این رشته با مشکلات مختلفی روبرو هستند .

Borna66
08-01-2010, 04:07 PM
http://www.up.pnu-club.com/images/u9gs1511ixmdbps8uy4l.jpg

Borna66
08-01-2010, 04:07 PM
http://www.up.pnu-club.com/images/9powew6fgqe40is72twk.jpg