donya88
07-29-2010, 01:37 AM
كلمه بازی كه در میان عامه مردم استفاده میشود، دربرگیرنده مفاهیمی همچون بازیهای ورزش، انواع قمار، شطرنج و شرطبندی است و كمتر در حوزههای سیاسی، اقتصادی، روابط كار و ... استفاده میشود. در بازیهای عامیانه فوق حداقل دو نفر(دو طرف) حضور دارند و هر یك از دو طرف برای برد تلاش میكند، اما نتیجه ممكن است برد، باخت یا مساوی باشد. آنچه در نظریه بازیها به آن بازی اطلاق میشود عبارت است از: تعاملاتی(روابط متقابل) كه در آن بین تصمیم دوطرف(یا بیشتر) وابستگی و ارتباط متقابل وجود داشته باشد؛ به عبارت دیگر میتوان گفت: هرگاه مطلوبیت، سود، درآمد، رفاه و هر آنچه كه فرد بازیكن به دنبال آن است، نه تنها متأثر از تلاش و تصمیم خود او باشد، بلكه تحت تأثیر(مثبت یا منفی) تلاش و تصمیم طرف دیگر نیز باشد، به آن بازی اطلاق میشود.
ویژگی عمده تصمیمگیری در شرایط بازی این است كه هر بازیكن قبل از تصمیمگیری و انتخاب باید واكنش و عكسالعمل دیگران را نسبت به انتخاب و تصمیم خود مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد و آنگاه تصمیمی را اتخاذ كند كه برایش بهترین است. به تعبیر دیگر برای او باید بیشترین عایدی را با در نظر گرفتن واكنش طرف مقابل، داشته باشد.
محیطی كه در آن چنین تأثیر و واكنش متقابل میان تصمیمات افراد وجود دارد را محیط استراتژیك میگویند. هر یك از تصمیمگیران در محیط استراتژیك نیز ((بازیگر(Player))) نامیده میشوند. فرض اساسی این است كه در محیط استراتژیك بازیكن عاقلانه رفتار میكند؛ یعنی با در نظر گرفتن تأثیر احتمالی تصمیم خود بر دیگران، آن تصمیمی را اتخاذ میكند كه بیشترین منافع را در بر داشته باشد.
در هر بازی با نسبتهای مختلف، شانس، مهارت و استراتژی نقش دارند. برای مثال بازی پرتاب سكه(شرطبندی) یك بازی كاملاى شانسی است. در بازی پرتاب سكه دو بازیكن ((الف)) و ((ب)) با هم شرطبندی می كنند كه یكی سكه را پرتاب كند؛ شیر آمد فرد ((الف)) A ریال به فرد ((ب)) بپردازد و اگر خط آمد بالعكس. یكی از آنها سكه را پرتاب میكند، اما آمدن شیر یا خط كاملاً تصادفی و احتمالی است و دست هیچكدام از آنها نیست. بنابراین گفته میشود كه بازی پرتاب سكه كاملاً شانسی است مگر اینكه شخص پرتاب كننده مهارت خاصی در پرتاب سكه داشته باشد. ولی بازی شطرنج یك بازی كاملاً مهارتی است، هر چند در مراحلی از بازی ممكن است شانس نیز تأثیرگذار باشد، اما كسی كه مهارت بیشتر دارد احتمال برندهشدنش بیشتر است. در واقع كسی كه برنده میشود تأثیر مهارت را در برندهشدن نشان میدهد.
استراتژی نیز نوعی مهارت ذهنی و مغزی برای خوب بازیكردن در یك بازی است. مثلاً در یك بازی ورزشی ممكن است یك بازیكن مهارتهای فیزیكی خوبی داشته باشد ولی اینكه هر مهارت فیزیكی را در كجا و كی استفاده كند مستلزم یك محاسبه و تفكر است كه براساس آن بهترین عمل یا عكسالعمل را در مقابل عمل حرف انجام دهد. این محاسبه و به تبع آن تعیین رفتار و عمل را استراتژی میگویند. در بازی فوتبال مهارتهای فیزیكی بازیكنان، نگهداشتن توپ، دریبل كردن، پاس دادن و شوت زدن است، ولی اینكه چه موقع باید از این مهارتها استفاده كرد، مستلزم شناخت نقاط قوّت و ضعف تیم مقابل است. كسی كه میتواند با شناخت از مهارت بازیكنان خود و ضعفهای بازیكنان حریف به بازیكنان بگوید كه چگونه در مقابل تیم حریف ظاهر شوند و بازی كنند، مربی است. این كار مربی فراتر از در نظرگرفتن توانایی و مهارتهای فیزیكی بازیكنان است، لذا به آن استراتژی گفته میشود.
پس استراتژی عبارت است از: ((بكارگیری بهینه مهارت در بازی)). به عبارت دیگر ((استراتژی مهارت خوب بازیكردن و یا محاسبه بكارگیری مهارت به بهترین وجه است)). وقتی بازیكنی برای اجرای تصمیمات و انتخابهایش محاسبات دقیق از تواناییها و تصمیمات خود و همچنین واكنش حریف نسبت به رفتار و تصمیمات خود داشه باشد گفته میشود كه او ((تفكر استراتژیك)) دارد. تفكر استراتژیك، فكركردن و اندیشیدن درباره نحوه تعامل با حریف در یك بازی یا حدسزدن رفتار احتمالی حریف در مقابل هر رفتار قابل انتخاب از سوی خود فرد است، یك بازیكن وقتی كه تفكر استراتژیك دارد باید بداند كه حرف او نیز همانند او در بازی تفكر و اندیشه میكند و در تصمیمات و انتخابهای خود واكنش او را مدنظر قرار میدهد. تصمیمات عملی در بازی با در نظر داشتن این تعاملات و تأثیرات متقابل اتخاذ میشود.
با توجه به مطالب فوق نظریه بازیها عبارت است از: ((علمی كه به مطالعه تصمیمگیری افراد در شرایط تعامل با دیگران میپردازد)). به تعبیر دیگر نظریه بازیها علم مطالعه تعارضها(تضاد منافع)، همكاریهای بین بازیكنان عاقل است. هدف اصلی نظریه بازیها دادن نگرش و دیدگاه است كه براساس آن بازیكنان بایستی عاقلانه رفتار كنند. منظور از عاقلانه رفتاركردن این است كه انسان قبل از اینكه دست به عملی بزند، بهطور عمیق درباره آن فكر كند و هدف، ترجیحات و قیود خود را درنظر بگیرد؛ سپس عمل را مبتنی بر قاعدهای انتخاب كند كه در راستای منافع او باشد. نظریه بازیها میگوید وقتی كه انسان در تعامل با دیگران است، چگونه رفتار عقلایی در پیش گیرد. نظریه بازیها نمیخواهد اسرار محرمانهای بیاموزد كه در تعامل با دیگران هرگز دچار ضرر نشویم، زیرا حریف نیز میتواند نظریه بازیها را مطالعه كند. نظریه بازیها ادعا دارد كه میتواند اصول عمومی را به فرد آموزش دهد تا با توجه به عوامل تأثیرگذار در یك بازی، براساس آن اصول، تصمیم مناسبی را اتخاذ كند.
تاریخچه نظریه بازیها
اولین كسی كه نظریه بازیها را مورد بحث قرار داد جیمز والدگراو(1713) بود. او در مقاله خود را حل Min-Max(مینیمم-ماكسیمم) را برای یك بازی دو نفری ارائه داد. تا زمان اكوستین كورنات، كه در سال 1838 در مقالهای تحت عنوان ((تحقیقاتی در باب اصول ریاضی نظریه ثروت)) نظریه بازیها را به صورت عمومی دنبال كرد، كسی نظریه بازیها را دنبال نكرد. در این مقاله كورنات انحصار دوجانبه را مورد بررسی قرار داد و راهحلی را ارائه كرد كه همان تعادل نش(Nash) در بازی انحصار دوجانبه بود.
وان نیومن با نگارش یك سری مقالات در سال 1928 نظریه بازیها را به عنوان یك شاخه مستقل معرفی كرد. البته قبل از آن بورل ریاضیدان فرانسوی نیز در این زمینه كارهایی انجام داده بود. وان نیومن فیزیكدانی بود كه نقش اساسی در تكامل نظریه مجموعهها، جبر، بمب اتم و كامپیوتر داشت. كارهای او و اسكار مورگنسترن در نظریه بازیها، در كتابی تحت عنوان ((نظریه بازیها و رفتار اقتصادی)) در سال 1944 منتشر گردید. در این كتاب روش یافتن پاسخ بهینه به یك بازی دونفره با جمع صفر ارائه شد. در این دوره عمده كارها به نظریه بازیها همكارانه متمركز بود.
در سال 1950 بازی معمای زندانی مطرح شد و تحقیقات آزمایشگاهی در این زمینه آغاز گردید. در همین زمان جان نش تعریف استراتژی بهینه را تعمیم داد كه بوسیله آن میشد در هر بازی غیرهمكارانه تعادل را پیدا كرد. این تعادل به تعادل نش معروف شد. در دهد 1950 نظریه بازیها بهطور گسترده ای دنبال گردید و بسیاری از موضوعات مربوط به بازیهای تكاملی، فرم بسط یافته بازی و بازیهای تكراری ارائه شد و كاربرد وسیعی در فلسفه و علوم سیاسی پیدا كرد. در سال 1965 رینهارت سلتن، تعادل كامل بازی فرعی را مطرح كرد و تعادل نش را گسترش بیشتر داد. در سال 1967، جان هاریزانی مفهوم اطلاعات كامل و بازی بیزین را وارد عرصه نظریه بازیها كرد.
در دهه 1970 نظریه بازیها كاربرد وسیعی در زیستشناسی پیدا كرد كه آغازگر آن جان مینارد اسمیت بود. علاوه بر این مفاهیمی همچون تعادلهای زنجیرهای و دانش عمومی وارد تجزیه و تحلیلها گردید. در دهه 1970 همچنین مجلههای تخصصی علمی نظریه بازی ها مثل مجله ((فصلنامه بینالمللی نظریه بازی ها)) پا به عرصه وجود گذاشت.
در دهه 1980 نظریه بازیها بیشتر متمركز به بازنگری و تكامل اندیشههای گذشته شد كه از جمله آنها میتوان به بازنگری بازیهای تكراری توسط آیمان و نظریه تعادل نش كامل، توسط كرپس و ویلسون و نظریه چانهزنی توسط رابینشتین اشاره كرد. در این دهه كاربردهای نظریههای بازیها در زمینههای مختلف همچون بازار كار و بهداشت رشد چشمگیری پیدا كرد. در این دهه هاریزانی و سلتن كتابی را انتشار دادند كه در آن نظریه عمومی انتخاب تعادل را در نظریه بازیها ارائه دادند. در این دهه همچنین فصلنامه تخصصی بازیها و رفتار اقتصادی پا به عرصه علم گذاشت.
در دهه 1990 اتفاقات قابل توجهی را در نظریه بازیها نمیتوان مشاهده كرد. در این دهه بیشتر چندین كتاب تخصصی معتبر در زمینه نظریه بازی ها و كاربرد آن انتشار یافت. علاوه بر آن قدمهایی كه در دهه 1980 در زمینه تكامل نظریههای قبلی نظریه بازیها برداشته شده بود تداوم پیدا كرد كه از جمله میتوان به تحقیقات ارزشمند فادنبرگ و تیرل در زمینه تعادلهای كامل اشاره كرد.
ویژگی عمده تصمیمگیری در شرایط بازی این است كه هر بازیكن قبل از تصمیمگیری و انتخاب باید واكنش و عكسالعمل دیگران را نسبت به انتخاب و تصمیم خود مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد و آنگاه تصمیمی را اتخاذ كند كه برایش بهترین است. به تعبیر دیگر برای او باید بیشترین عایدی را با در نظر گرفتن واكنش طرف مقابل، داشته باشد.
محیطی كه در آن چنین تأثیر و واكنش متقابل میان تصمیمات افراد وجود دارد را محیط استراتژیك میگویند. هر یك از تصمیمگیران در محیط استراتژیك نیز ((بازیگر(Player))) نامیده میشوند. فرض اساسی این است كه در محیط استراتژیك بازیكن عاقلانه رفتار میكند؛ یعنی با در نظر گرفتن تأثیر احتمالی تصمیم خود بر دیگران، آن تصمیمی را اتخاذ میكند كه بیشترین منافع را در بر داشته باشد.
در هر بازی با نسبتهای مختلف، شانس، مهارت و استراتژی نقش دارند. برای مثال بازی پرتاب سكه(شرطبندی) یك بازی كاملاى شانسی است. در بازی پرتاب سكه دو بازیكن ((الف)) و ((ب)) با هم شرطبندی می كنند كه یكی سكه را پرتاب كند؛ شیر آمد فرد ((الف)) A ریال به فرد ((ب)) بپردازد و اگر خط آمد بالعكس. یكی از آنها سكه را پرتاب میكند، اما آمدن شیر یا خط كاملاً تصادفی و احتمالی است و دست هیچكدام از آنها نیست. بنابراین گفته میشود كه بازی پرتاب سكه كاملاً شانسی است مگر اینكه شخص پرتاب كننده مهارت خاصی در پرتاب سكه داشته باشد. ولی بازی شطرنج یك بازی كاملاً مهارتی است، هر چند در مراحلی از بازی ممكن است شانس نیز تأثیرگذار باشد، اما كسی كه مهارت بیشتر دارد احتمال برندهشدنش بیشتر است. در واقع كسی كه برنده میشود تأثیر مهارت را در برندهشدن نشان میدهد.
استراتژی نیز نوعی مهارت ذهنی و مغزی برای خوب بازیكردن در یك بازی است. مثلاً در یك بازی ورزشی ممكن است یك بازیكن مهارتهای فیزیكی خوبی داشته باشد ولی اینكه هر مهارت فیزیكی را در كجا و كی استفاده كند مستلزم یك محاسبه و تفكر است كه براساس آن بهترین عمل یا عكسالعمل را در مقابل عمل حرف انجام دهد. این محاسبه و به تبع آن تعیین رفتار و عمل را استراتژی میگویند. در بازی فوتبال مهارتهای فیزیكی بازیكنان، نگهداشتن توپ، دریبل كردن، پاس دادن و شوت زدن است، ولی اینكه چه موقع باید از این مهارتها استفاده كرد، مستلزم شناخت نقاط قوّت و ضعف تیم مقابل است. كسی كه میتواند با شناخت از مهارت بازیكنان خود و ضعفهای بازیكنان حریف به بازیكنان بگوید كه چگونه در مقابل تیم حریف ظاهر شوند و بازی كنند، مربی است. این كار مربی فراتر از در نظرگرفتن توانایی و مهارتهای فیزیكی بازیكنان است، لذا به آن استراتژی گفته میشود.
پس استراتژی عبارت است از: ((بكارگیری بهینه مهارت در بازی)). به عبارت دیگر ((استراتژی مهارت خوب بازیكردن و یا محاسبه بكارگیری مهارت به بهترین وجه است)). وقتی بازیكنی برای اجرای تصمیمات و انتخابهایش محاسبات دقیق از تواناییها و تصمیمات خود و همچنین واكنش حریف نسبت به رفتار و تصمیمات خود داشه باشد گفته میشود كه او ((تفكر استراتژیك)) دارد. تفكر استراتژیك، فكركردن و اندیشیدن درباره نحوه تعامل با حریف در یك بازی یا حدسزدن رفتار احتمالی حریف در مقابل هر رفتار قابل انتخاب از سوی خود فرد است، یك بازیكن وقتی كه تفكر استراتژیك دارد باید بداند كه حرف او نیز همانند او در بازی تفكر و اندیشه میكند و در تصمیمات و انتخابهای خود واكنش او را مدنظر قرار میدهد. تصمیمات عملی در بازی با در نظر داشتن این تعاملات و تأثیرات متقابل اتخاذ میشود.
با توجه به مطالب فوق نظریه بازیها عبارت است از: ((علمی كه به مطالعه تصمیمگیری افراد در شرایط تعامل با دیگران میپردازد)). به تعبیر دیگر نظریه بازیها علم مطالعه تعارضها(تضاد منافع)، همكاریهای بین بازیكنان عاقل است. هدف اصلی نظریه بازیها دادن نگرش و دیدگاه است كه براساس آن بازیكنان بایستی عاقلانه رفتار كنند. منظور از عاقلانه رفتاركردن این است كه انسان قبل از اینكه دست به عملی بزند، بهطور عمیق درباره آن فكر كند و هدف، ترجیحات و قیود خود را درنظر بگیرد؛ سپس عمل را مبتنی بر قاعدهای انتخاب كند كه در راستای منافع او باشد. نظریه بازیها میگوید وقتی كه انسان در تعامل با دیگران است، چگونه رفتار عقلایی در پیش گیرد. نظریه بازیها نمیخواهد اسرار محرمانهای بیاموزد كه در تعامل با دیگران هرگز دچار ضرر نشویم، زیرا حریف نیز میتواند نظریه بازیها را مطالعه كند. نظریه بازیها ادعا دارد كه میتواند اصول عمومی را به فرد آموزش دهد تا با توجه به عوامل تأثیرگذار در یك بازی، براساس آن اصول، تصمیم مناسبی را اتخاذ كند.
تاریخچه نظریه بازیها
اولین كسی كه نظریه بازیها را مورد بحث قرار داد جیمز والدگراو(1713) بود. او در مقاله خود را حل Min-Max(مینیمم-ماكسیمم) را برای یك بازی دو نفری ارائه داد. تا زمان اكوستین كورنات، كه در سال 1838 در مقالهای تحت عنوان ((تحقیقاتی در باب اصول ریاضی نظریه ثروت)) نظریه بازیها را به صورت عمومی دنبال كرد، كسی نظریه بازیها را دنبال نكرد. در این مقاله كورنات انحصار دوجانبه را مورد بررسی قرار داد و راهحلی را ارائه كرد كه همان تعادل نش(Nash) در بازی انحصار دوجانبه بود.
وان نیومن با نگارش یك سری مقالات در سال 1928 نظریه بازیها را به عنوان یك شاخه مستقل معرفی كرد. البته قبل از آن بورل ریاضیدان فرانسوی نیز در این زمینه كارهایی انجام داده بود. وان نیومن فیزیكدانی بود كه نقش اساسی در تكامل نظریه مجموعهها، جبر، بمب اتم و كامپیوتر داشت. كارهای او و اسكار مورگنسترن در نظریه بازیها، در كتابی تحت عنوان ((نظریه بازیها و رفتار اقتصادی)) در سال 1944 منتشر گردید. در این كتاب روش یافتن پاسخ بهینه به یك بازی دونفره با جمع صفر ارائه شد. در این دوره عمده كارها به نظریه بازیها همكارانه متمركز بود.
در سال 1950 بازی معمای زندانی مطرح شد و تحقیقات آزمایشگاهی در این زمینه آغاز گردید. در همین زمان جان نش تعریف استراتژی بهینه را تعمیم داد كه بوسیله آن میشد در هر بازی غیرهمكارانه تعادل را پیدا كرد. این تعادل به تعادل نش معروف شد. در دهد 1950 نظریه بازیها بهطور گسترده ای دنبال گردید و بسیاری از موضوعات مربوط به بازیهای تكاملی، فرم بسط یافته بازی و بازیهای تكراری ارائه شد و كاربرد وسیعی در فلسفه و علوم سیاسی پیدا كرد. در سال 1965 رینهارت سلتن، تعادل كامل بازی فرعی را مطرح كرد و تعادل نش را گسترش بیشتر داد. در سال 1967، جان هاریزانی مفهوم اطلاعات كامل و بازی بیزین را وارد عرصه نظریه بازیها كرد.
در دهه 1970 نظریه بازیها كاربرد وسیعی در زیستشناسی پیدا كرد كه آغازگر آن جان مینارد اسمیت بود. علاوه بر این مفاهیمی همچون تعادلهای زنجیرهای و دانش عمومی وارد تجزیه و تحلیلها گردید. در دهه 1970 همچنین مجلههای تخصصی علمی نظریه بازی ها مثل مجله ((فصلنامه بینالمللی نظریه بازی ها)) پا به عرصه وجود گذاشت.
در دهه 1980 نظریه بازیها بیشتر متمركز به بازنگری و تكامل اندیشههای گذشته شد كه از جمله آنها میتوان به بازنگری بازیهای تكراری توسط آیمان و نظریه تعادل نش كامل، توسط كرپس و ویلسون و نظریه چانهزنی توسط رابینشتین اشاره كرد. در این دهه كاربردهای نظریههای بازیها در زمینههای مختلف همچون بازار كار و بهداشت رشد چشمگیری پیدا كرد. در این دهه هاریزانی و سلتن كتابی را انتشار دادند كه در آن نظریه عمومی انتخاب تعادل را در نظریه بازیها ارائه دادند. در این دهه همچنین فصلنامه تخصصی بازیها و رفتار اقتصادی پا به عرصه علم گذاشت.
در دهه 1990 اتفاقات قابل توجهی را در نظریه بازیها نمیتوان مشاهده كرد. در این دهه بیشتر چندین كتاب تخصصی معتبر در زمینه نظریه بازی ها و كاربرد آن انتشار یافت. علاوه بر آن قدمهایی كه در دهه 1980 در زمینه تكامل نظریههای قبلی نظریه بازیها برداشته شده بود تداوم پیدا كرد كه از جمله میتوان به تحقیقات ارزشمند فادنبرگ و تیرل در زمینه تعادلهای كامل اشاره كرد.