m.rosoukhi
07-22-2010, 06:22 PM
http://pnu-club.com/imported/2010/05/1009.jpg
یکی از بهترین و دقیقترین کتاب های اخلاقی، شرح چهل حدیث حضرت امام راحل (ره) است. صدای امام(ره) در این کتاب، صدای معلم اخلاقی نصیحتگر و حکایتگو نیست، صدای مردی است که در درجه اول میخواهد خودش را درست کند و همان حرفهایی را که به نفس خودش میزند بلند بلند برای بقیه هم میگوید.
«چهل حدیث» امام خمینی (ره)، کتابی است که اگر کسی با سلیقه و دقت، آن را ویراستاری میکرد، طوری که به سیاق و لحن امام لطمه نخورد و ملاحتی که در جملات هست از دست نرود، کتابی محبوبتر و دوست داشتنیتر میشد(شبیه همان کاری که جعفر مدرس صادقی برای کتابهای قدیمی کرده است).
این توصیف ویژه نامه «داستان» گروه مجلات همشهری از کتاب گرانقدر امام است. این مجله در شماره تیرماه خود در بخش داستان روز ، برشی از کتاب چهل حدیث امام را ارائه داده است.
در ادامه توضیح ابتدای این مطلب آمده است : نوعی نکته بینی و شیرینی در تعابیر و توصیفهای این کتاب هست که آن را از بقیه کتابهای اخلاقی و اعتقادی، متفاوت میکند. نوعی زندگی در این کتاب هست که خواننده را به هم ذات پنداری و نزدیک شدن به روح نویسنده میرساند.
نگاهِ از بالا و توصیه گرانه نیست. بیشتر از آنکه حکایتوار و پندآموز باشد، موشکافانه و هوشمندانه است و دقیقا به همین دلیل، در آن نوعی تخیل و تصویرسازی به کار رفته که شکل نویی از کاربرد قصه در اخلاق است. برای توضیح این ویژگی چهل حدیث، برشی از مبحث ریا جدا کردهایم. نویسنده، با نوعی روایت عجیب، خودش را جای آدمهای مختلف یک صف جماعت میگذارد و تخیل میکند که شیطان در ذهن هر کدامشان چه میگوید. توضیح این که عناوین داخل کروشه را ما به متن اضافه کردهایم و در متن اصلی نیست.
[ زاویه دید امام جماعت]
یکى از عبادات بزرگ اسلام، «جماعت» است و از این جهت، شیطان در این عبادت بزرگ بیشتر رخنه مىکند و با امام جماعت بیشتر دشمن است و لهذا وارد مىشود در قلب بعضى امامها از طرق مختلف. مثلا امام جماعت مىبیند فلان آدم مقدس آمده به نماز جماعت او، براى جلب توجه او خضوع در نمازش را بیشتر میکند. در مجالس مختلف که مینشیند، براى اینکه به غایبین نماز جماعتش مقام خود را نشان دهد، ذکرى از آن آدم مقدس به میان مىکشد یا یک طورى به مردم مىرساند که فلانى در جماعات من حاضر شده. در قلب خود هم به طورى به این شخص ارادت پیدا کرده که در نماز او حاضر شده است و اظهار حب و اخلاص به او مىکند که در عمرش به خداى تعالى و اولیاء او یک لحظه نکرده، خصوصا اگر از تجار محترم باشد! و اگر خداى نخواسته یکى از اشراف، راه را گم کرده به صف جماعت ملحق شود مصیبت زیادتر مىگردد! این، مال امام جماعتِ پرجمعیت!
در عین حال، شیطان از امام جماعتِ کم جمعیت نمىگذرد. پیش او رفته به او مىگوید به مردم بفهمان که من از دنیا گذشتهام و در مسجد کوچک محله با فقرا و ضعفا مىگذرانم! این هم مثل آن یا بدتر است، زیرا که شیطان موفق میشود رذیله حسد را هم در قلب او بارور کند. امام جماعت کم جمعیت، از دنیا که بهرهاى ندارد، مایه آخرت را هم با این مکر، شیطان از او مىگیرد، ورشکست در دنیا و آخرت مىشود.
قلب بعضى امامها از طرق مختلف. مثلا امام جماعت مىبیند فلان آدم مقدس آمده به نماز جماعت او، براى جلب توجه او خضوع در نمازش را بیشتر میکند
[زاویه دید صف اول]
http://pnu-club.com/imported/2010/07/669.jpg
شیطان به امام تنها اکتفا نکرده، از جهنمى شدن او نایره شهوتش فرو ننشسته، وارد صف مامومین مىشود. صف اول چون فضلش بیشتر و میامن صفوف از میاسر بیشتر، آنها را بیشتر مورد هدف خود قرار مىدهد. بیچاره مقدس را از منزل دور کشیده در صف اول در طرف یمین نشانده، با او وسوسه مىکند که این فضیلت را به چشم مردم بکش! این بیچاره هم نفهمیده از کجا مىخورد با یک عشوه و نازى اظهار فضل خود را مىکند! شرک باطن را بروز داده عمل را به سجین مىفرستد.
[زاویه دید صف دوم به بعد]
شیطان از آنجا به دیگر صفوف رفته آنها را وادار مىکند از صف اول با کنایه و اشاره تکذیب کرده، مقدس بیچاره را مورد سهام طعن و شتم قرار دهند و خود را از اطوار آن منزه شمارند.
[زاویه دید صف آخر]
گاهى دیده مىشود یک شخص محترمى را خصوصا اگر از اهل فضل و علم باشد، شیطان دستگیرى کرده به صف آخر مىنشاند، براى اینکه بفهماند با اینکه من با این مقام نباید با این شخص نماز کنم، و لیکن از بس از دنیا گذشتهام و هواى نفس ندارم آمدهام در صف آخر هم نشستهام! بعضى از این قبیل اشخاص را در صف اول ملاقات نخواهید کرد.
[زاویه دید آنکه اصلا به مسجد نمیآید]
در همین حال، شیطان دست از گریبان من و شما که دستمان از جماعت کوتاه است و از غم بىآلتى افسرده هستیم برنداشته و ما را وادار مىکند به جماعت مسلمین خدشه کرده، طعن به آنها زده و عیوبى براى جماعت تراشیده، جماعت نداشتن خود را کنارهگیرى قلمداد کنیم و خود را از دنیا گذشته و منزه از حب جاه و نفس معرفى نماییم. ما از این دو طایفه بدتریم! نه دنیاى تام دسته اول و نه دنیاى ناقص دسته دوم و نه آخرت داریم. در صورتى که ما هم اگر دستمان برسد، از آن دو دسته جاهطلبتریم و حب شرف و مال را بیشتر داریم.
به نقل از مجله همشهری جوان
یکی از بهترین و دقیقترین کتاب های اخلاقی، شرح چهل حدیث حضرت امام راحل (ره) است. صدای امام(ره) در این کتاب، صدای معلم اخلاقی نصیحتگر و حکایتگو نیست، صدای مردی است که در درجه اول میخواهد خودش را درست کند و همان حرفهایی را که به نفس خودش میزند بلند بلند برای بقیه هم میگوید.
«چهل حدیث» امام خمینی (ره)، کتابی است که اگر کسی با سلیقه و دقت، آن را ویراستاری میکرد، طوری که به سیاق و لحن امام لطمه نخورد و ملاحتی که در جملات هست از دست نرود، کتابی محبوبتر و دوست داشتنیتر میشد(شبیه همان کاری که جعفر مدرس صادقی برای کتابهای قدیمی کرده است).
این توصیف ویژه نامه «داستان» گروه مجلات همشهری از کتاب گرانقدر امام است. این مجله در شماره تیرماه خود در بخش داستان روز ، برشی از کتاب چهل حدیث امام را ارائه داده است.
در ادامه توضیح ابتدای این مطلب آمده است : نوعی نکته بینی و شیرینی در تعابیر و توصیفهای این کتاب هست که آن را از بقیه کتابهای اخلاقی و اعتقادی، متفاوت میکند. نوعی زندگی در این کتاب هست که خواننده را به هم ذات پنداری و نزدیک شدن به روح نویسنده میرساند.
نگاهِ از بالا و توصیه گرانه نیست. بیشتر از آنکه حکایتوار و پندآموز باشد، موشکافانه و هوشمندانه است و دقیقا به همین دلیل، در آن نوعی تخیل و تصویرسازی به کار رفته که شکل نویی از کاربرد قصه در اخلاق است. برای توضیح این ویژگی چهل حدیث، برشی از مبحث ریا جدا کردهایم. نویسنده، با نوعی روایت عجیب، خودش را جای آدمهای مختلف یک صف جماعت میگذارد و تخیل میکند که شیطان در ذهن هر کدامشان چه میگوید. توضیح این که عناوین داخل کروشه را ما به متن اضافه کردهایم و در متن اصلی نیست.
[ زاویه دید امام جماعت]
یکى از عبادات بزرگ اسلام، «جماعت» است و از این جهت، شیطان در این عبادت بزرگ بیشتر رخنه مىکند و با امام جماعت بیشتر دشمن است و لهذا وارد مىشود در قلب بعضى امامها از طرق مختلف. مثلا امام جماعت مىبیند فلان آدم مقدس آمده به نماز جماعت او، براى جلب توجه او خضوع در نمازش را بیشتر میکند. در مجالس مختلف که مینشیند، براى اینکه به غایبین نماز جماعتش مقام خود را نشان دهد، ذکرى از آن آدم مقدس به میان مىکشد یا یک طورى به مردم مىرساند که فلانى در جماعات من حاضر شده. در قلب خود هم به طورى به این شخص ارادت پیدا کرده که در نماز او حاضر شده است و اظهار حب و اخلاص به او مىکند که در عمرش به خداى تعالى و اولیاء او یک لحظه نکرده، خصوصا اگر از تجار محترم باشد! و اگر خداى نخواسته یکى از اشراف، راه را گم کرده به صف جماعت ملحق شود مصیبت زیادتر مىگردد! این، مال امام جماعتِ پرجمعیت!
در عین حال، شیطان از امام جماعتِ کم جمعیت نمىگذرد. پیش او رفته به او مىگوید به مردم بفهمان که من از دنیا گذشتهام و در مسجد کوچک محله با فقرا و ضعفا مىگذرانم! این هم مثل آن یا بدتر است، زیرا که شیطان موفق میشود رذیله حسد را هم در قلب او بارور کند. امام جماعت کم جمعیت، از دنیا که بهرهاى ندارد، مایه آخرت را هم با این مکر، شیطان از او مىگیرد، ورشکست در دنیا و آخرت مىشود.
قلب بعضى امامها از طرق مختلف. مثلا امام جماعت مىبیند فلان آدم مقدس آمده به نماز جماعت او، براى جلب توجه او خضوع در نمازش را بیشتر میکند
[زاویه دید صف اول]
http://pnu-club.com/imported/2010/07/669.jpg
شیطان به امام تنها اکتفا نکرده، از جهنمى شدن او نایره شهوتش فرو ننشسته، وارد صف مامومین مىشود. صف اول چون فضلش بیشتر و میامن صفوف از میاسر بیشتر، آنها را بیشتر مورد هدف خود قرار مىدهد. بیچاره مقدس را از منزل دور کشیده در صف اول در طرف یمین نشانده، با او وسوسه مىکند که این فضیلت را به چشم مردم بکش! این بیچاره هم نفهمیده از کجا مىخورد با یک عشوه و نازى اظهار فضل خود را مىکند! شرک باطن را بروز داده عمل را به سجین مىفرستد.
[زاویه دید صف دوم به بعد]
شیطان از آنجا به دیگر صفوف رفته آنها را وادار مىکند از صف اول با کنایه و اشاره تکذیب کرده، مقدس بیچاره را مورد سهام طعن و شتم قرار دهند و خود را از اطوار آن منزه شمارند.
[زاویه دید صف آخر]
گاهى دیده مىشود یک شخص محترمى را خصوصا اگر از اهل فضل و علم باشد، شیطان دستگیرى کرده به صف آخر مىنشاند، براى اینکه بفهماند با اینکه من با این مقام نباید با این شخص نماز کنم، و لیکن از بس از دنیا گذشتهام و هواى نفس ندارم آمدهام در صف آخر هم نشستهام! بعضى از این قبیل اشخاص را در صف اول ملاقات نخواهید کرد.
[زاویه دید آنکه اصلا به مسجد نمیآید]
در همین حال، شیطان دست از گریبان من و شما که دستمان از جماعت کوتاه است و از غم بىآلتى افسرده هستیم برنداشته و ما را وادار مىکند به جماعت مسلمین خدشه کرده، طعن به آنها زده و عیوبى براى جماعت تراشیده، جماعت نداشتن خود را کنارهگیرى قلمداد کنیم و خود را از دنیا گذشته و منزه از حب جاه و نفس معرفى نماییم. ما از این دو طایفه بدتریم! نه دنیاى تام دسته اول و نه دنیاى ناقص دسته دوم و نه آخرت داریم. در صورتى که ما هم اگر دستمان برسد، از آن دو دسته جاهطلبتریم و حب شرف و مال را بیشتر داریم.
به نقل از مجله همشهری جوان