pnugirl
05-24-2010, 05:58 PM
آنچه از سوی جناب واعظی آشتیانی مدیرعامل محترم باشگاه استقلال در برنامه 90 گفته شد به نوعی کل جامعه ورزش را زیر سوال برد. آنجا که واعظی در پاسخ حرفهای امیر قلعهنویی به معینی گفت: آنها که حوله حمام دست می گیرند تا برخی سیاسیون از سونا بیرون آیند، نباید حرف از حضور سیاسیون در ورزش بزنند.
این حرف در حالی گفته شد که انتقاد قلعهنویی از معینی هم دقیقا همین فضا را داشت که چرا معینی (به درست یا به غلط آن کاری نداریم) برای پست گرفتن به سیاسیون "بله قربان" میگوید؟ اما حرف ما از اینجا به بعد و در نقد این حرف بر 2 قسم میشود.
بخش اول
ورزشکاران و قهرمانان ورزشی نه در ایران که در همه دنیا از دیرباز تاکنون مظهر قدرت، سلامت و پهلوانی بودهاند و به همین دلیل هم هست که ورزشکار در میان مردم اگر قهرمان هم شده باشد جایگاهی بسیار ویژه دارد و در قلب مردم جای میگیرد!
پهلوانهای کشتی، فوتبال و دیگر رشتههای ورزشی در ایران زمین مظهر قدرت یک ملت بودهاند و پیروزی آنها برابر با پیروزی همه مردم و شکست آنها مقابل با شکست همه مردم آن سرزمین قلمداد میشود. این رابطه آنقدر پیچیده است که یک پیروزی در برخی میدانهای ورزشی میتواند موجب غرور میلیونها نفر شود و حتی تأثیر مستیم در راندمان کاری مردم داشته باشد تا جایی که اقتصاد هم از آن منفعت ببرد!
حتی ورزشکاران در بسیاری مواقع افسار سیاست را هم در مجامع بینالمللی در دست میگیرند که از آن نمونهها میتوان از دیپلماسی به پینگپنگ چین و آمریکا نام برد و حتی بازی قرن (ایران - آمریکا) را هم در همین رده جای داد.
در این میان اما جناب واعظی از حوله بدست گرفتن ورزشکار یا ورزشکارانی در رسانه ملی حرف میزند که به دلیل خاص نبودن احتمال عمومیت پیدا کردن دارد و کل ورزش را زیر سوال میبرد!
در این هیچ شکی نیست که برخی از ورزشکاران ما برای رسیدن به پستهایی که حق خودشان است عزت نفس کمتری دارند اما مگر در دنیای سیاسیون چنین نیست؟
مگر در دنیای سیاست، سیاسیون به محض رسیدن انتخابهای مختلف (در تمام دنیا) از همین ورزشکاران و هنرپیشهها نمی خواهندکه با آنها عکس بیاندازند و از آنها حمایت کندن؟
چرا، چون اینها در قلبهای مردم زندگی میکنند و مرز آنها بسیار پیشرفتهتر از دیگرانی است که سعی دارند پستی بدست بیاورند.
آیا در چنین مواردی هم باید ورزشیها از همین لحن برای سیاسیون استفاده کنند؟ حوله حمامی که جناب واعظی به آن اشاره کرد به نوعی زیر سوال بردن کل جامعه ورزش بود، این در حالی است که امروزه بسیاری از ورزشکاران در عالم سیاست وارد شده و به دلیل ارتباط تنگاتنگی که به حکم ورزشکار بودن یا مردم پیدا کردهاند در این عالم موفق هم بودهاند! بسیاری از پهلوانهای کشور خود ما چه در عرصه تحصیلات و چه در مسیر موقعیتهای سیاسی (نمایندگی مجلس یا شورای شهر و...) به درجات بالایی دست پیدا کردهاند که به نسبت تعداد ورود اینها به سیاسیون بسیار موفقیتآمیز بوده است!
آیا اینها برای نماینده شدن هم حوله به دست گرفتند؟ و اصالتا آیا حوله بدست گرفتن کار بسیار زشت و زنندهای است یا آنها که در دنیای سیاست مصاحبههای آنچنانی میکنند و کارهای نکرده را کرده میکنند و از همدیگر جوری تعریف میکنند که انگار آسمان دهان باز کرده و همان یک نفر را که برحسب اتفاق دارای مسند بالاتر از مصاحبهکننده است به زمین فرستاده؟
واعظی آشتیانی البته مقصر نیست، به زعم ما آنهایی مقصرند که سیاسیون جا مانده در عالم سیاست را به ورزش میآورند (شاید ورزشیهای موفق در عالم سیاست جای آنها را تنگ کردهاند) تا چنین ادبیات عجیبی را بشنویم!
برای ما که به نوعی شغلمان وابسته به ورزش است این مسائل کاملا دردآور است! البته مدیرعاملی که اجازه صدور بیانیهای علیه تماشاگران تیم خودش را صادر میکند و آن کلمات عجیب را برای آنها به کار میبرد شاید حق داشته باشد که این حق را به خود بدهد که چنین ادبیاتی را برای جامعه ورزشکاری به کار ببرد! (البته نظر آشتیانی یک نفر خاص بود اما ایشان با رد این مسأله کل جامعه ورزش را زیر سوال برد)
حرف واعظی البته که رو به شخص خاصی بود اما آیا همان شخص خاص برای همین باشگاه که افتخارآفرینی کرده است؟ آیا او شایسته احترام از سوی مدیر همین باشگاه حداقل به عنوان یک پیشکسوت نیست؟
آیا تماشاگر و ورزشکار به طور کلی شایسته چنین ادبیاتی هستند؟
کاش واعظی اندکی و تنها اندکی ادبیات ورزش، حرمت، حکمت و جوانمردی ورزش را رعایت میکرد. این جامعه ورزش میراث تختیها و پوریای ولیهاست! و شایسته تخریب با حوله حمام نیست.
بخش دوم
در این مورد مطلب زیاد به رشته نگارش درآمده و آن مورد همان حضور سیاسیون در ورزش است که تبدیلش کردهاند به حیات خلوت سیاست! و این همان موضوعی بود که پروین 10 روز قبل با ایپنا بیان کرد و آن را به اطلاع رئیسجمهور رساند. به راستی چرا سیاسیون به ورزش میآیند و چرا وقتی که میآیند اصول این ورزش (که احترام به تماشاگر و ورزشکار است) را رعایت نمیکنند و باز هم چرا از چند مقاله که از دل ورزشیها بیرون میآید اینقدر ناراحت میشوند و آن را بیمزه توصیف میکنند.
حضور سیاسیون در ورزش نه تنها بیمزه نیست بلکه بامزه همه شده است! و این مثل آن میماند که پزشک عمومی را در شکافت هسته اتم استفاده کنیم ومتخصص شکافت اتم را به ساختمانسازی ببریم!
باور کنید "بامزه" است نه "بیمزه"!
این حرف در حالی گفته شد که انتقاد قلعهنویی از معینی هم دقیقا همین فضا را داشت که چرا معینی (به درست یا به غلط آن کاری نداریم) برای پست گرفتن به سیاسیون "بله قربان" میگوید؟ اما حرف ما از اینجا به بعد و در نقد این حرف بر 2 قسم میشود.
بخش اول
ورزشکاران و قهرمانان ورزشی نه در ایران که در همه دنیا از دیرباز تاکنون مظهر قدرت، سلامت و پهلوانی بودهاند و به همین دلیل هم هست که ورزشکار در میان مردم اگر قهرمان هم شده باشد جایگاهی بسیار ویژه دارد و در قلب مردم جای میگیرد!
پهلوانهای کشتی، فوتبال و دیگر رشتههای ورزشی در ایران زمین مظهر قدرت یک ملت بودهاند و پیروزی آنها برابر با پیروزی همه مردم و شکست آنها مقابل با شکست همه مردم آن سرزمین قلمداد میشود. این رابطه آنقدر پیچیده است که یک پیروزی در برخی میدانهای ورزشی میتواند موجب غرور میلیونها نفر شود و حتی تأثیر مستیم در راندمان کاری مردم داشته باشد تا جایی که اقتصاد هم از آن منفعت ببرد!
حتی ورزشکاران در بسیاری مواقع افسار سیاست را هم در مجامع بینالمللی در دست میگیرند که از آن نمونهها میتوان از دیپلماسی به پینگپنگ چین و آمریکا نام برد و حتی بازی قرن (ایران - آمریکا) را هم در همین رده جای داد.
در این میان اما جناب واعظی از حوله بدست گرفتن ورزشکار یا ورزشکارانی در رسانه ملی حرف میزند که به دلیل خاص نبودن احتمال عمومیت پیدا کردن دارد و کل ورزش را زیر سوال میبرد!
در این هیچ شکی نیست که برخی از ورزشکاران ما برای رسیدن به پستهایی که حق خودشان است عزت نفس کمتری دارند اما مگر در دنیای سیاسیون چنین نیست؟
مگر در دنیای سیاست، سیاسیون به محض رسیدن انتخابهای مختلف (در تمام دنیا) از همین ورزشکاران و هنرپیشهها نمی خواهندکه با آنها عکس بیاندازند و از آنها حمایت کندن؟
چرا، چون اینها در قلبهای مردم زندگی میکنند و مرز آنها بسیار پیشرفتهتر از دیگرانی است که سعی دارند پستی بدست بیاورند.
آیا در چنین مواردی هم باید ورزشیها از همین لحن برای سیاسیون استفاده کنند؟ حوله حمامی که جناب واعظی به آن اشاره کرد به نوعی زیر سوال بردن کل جامعه ورزش بود، این در حالی است که امروزه بسیاری از ورزشکاران در عالم سیاست وارد شده و به دلیل ارتباط تنگاتنگی که به حکم ورزشکار بودن یا مردم پیدا کردهاند در این عالم موفق هم بودهاند! بسیاری از پهلوانهای کشور خود ما چه در عرصه تحصیلات و چه در مسیر موقعیتهای سیاسی (نمایندگی مجلس یا شورای شهر و...) به درجات بالایی دست پیدا کردهاند که به نسبت تعداد ورود اینها به سیاسیون بسیار موفقیتآمیز بوده است!
آیا اینها برای نماینده شدن هم حوله به دست گرفتند؟ و اصالتا آیا حوله بدست گرفتن کار بسیار زشت و زنندهای است یا آنها که در دنیای سیاست مصاحبههای آنچنانی میکنند و کارهای نکرده را کرده میکنند و از همدیگر جوری تعریف میکنند که انگار آسمان دهان باز کرده و همان یک نفر را که برحسب اتفاق دارای مسند بالاتر از مصاحبهکننده است به زمین فرستاده؟
واعظی آشتیانی البته مقصر نیست، به زعم ما آنهایی مقصرند که سیاسیون جا مانده در عالم سیاست را به ورزش میآورند (شاید ورزشیهای موفق در عالم سیاست جای آنها را تنگ کردهاند) تا چنین ادبیات عجیبی را بشنویم!
برای ما که به نوعی شغلمان وابسته به ورزش است این مسائل کاملا دردآور است! البته مدیرعاملی که اجازه صدور بیانیهای علیه تماشاگران تیم خودش را صادر میکند و آن کلمات عجیب را برای آنها به کار میبرد شاید حق داشته باشد که این حق را به خود بدهد که چنین ادبیاتی را برای جامعه ورزشکاری به کار ببرد! (البته نظر آشتیانی یک نفر خاص بود اما ایشان با رد این مسأله کل جامعه ورزش را زیر سوال برد)
حرف واعظی البته که رو به شخص خاصی بود اما آیا همان شخص خاص برای همین باشگاه که افتخارآفرینی کرده است؟ آیا او شایسته احترام از سوی مدیر همین باشگاه حداقل به عنوان یک پیشکسوت نیست؟
آیا تماشاگر و ورزشکار به طور کلی شایسته چنین ادبیاتی هستند؟
کاش واعظی اندکی و تنها اندکی ادبیات ورزش، حرمت، حکمت و جوانمردی ورزش را رعایت میکرد. این جامعه ورزش میراث تختیها و پوریای ولیهاست! و شایسته تخریب با حوله حمام نیست.
بخش دوم
در این مورد مطلب زیاد به رشته نگارش درآمده و آن مورد همان حضور سیاسیون در ورزش است که تبدیلش کردهاند به حیات خلوت سیاست! و این همان موضوعی بود که پروین 10 روز قبل با ایپنا بیان کرد و آن را به اطلاع رئیسجمهور رساند. به راستی چرا سیاسیون به ورزش میآیند و چرا وقتی که میآیند اصول این ورزش (که احترام به تماشاگر و ورزشکار است) را رعایت نمیکنند و باز هم چرا از چند مقاله که از دل ورزشیها بیرون میآید اینقدر ناراحت میشوند و آن را بیمزه توصیف میکنند.
حضور سیاسیون در ورزش نه تنها بیمزه نیست بلکه بامزه همه شده است! و این مثل آن میماند که پزشک عمومی را در شکافت هسته اتم استفاده کنیم ومتخصص شکافت اتم را به ساختمانسازی ببریم!
باور کنید "بامزه" است نه "بیمزه"!