PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : طهارت...



m.rosoukhi
05-24-2010, 02:22 PM
طهارت


قرآن كریم فرماید: اَنْ طَهِّرا بَیْتِی لِلطائِفِیْنَ وَ الْعاكِفِیْنَ .( بقره165)
«بیت»هر چه دارد از«طهارت» است .
بیت اگر باشد اما طاهر نباشد آن تأثیر را نخواهد داشت .
«تأثیر بیت»به«طهارت» است؛
هم طهارت ظاهری و هم طهارت باطنی .
همانطوری كه این«نماز»را كه انسان می خواند یك طهارت ظاهری دارد به نام«وضو»و یك طهارت باطنی كه عبارت است از تطهیر«قلب» از صفات و خصال مذموم.
«لحیم كارها»وقتی كه می خواهند چیزی را لحیم كنند، ابتدا جای لحیم را با اسید شستشو می دهند.
چون اگر شستشو داده نشود لحیم را قبول نمی كند .
«تطهیر»به منزله آن اسیدی است كه ابتدا مصرف می كنند .
اگر آن تطهیر واقع نشود آن لحیم صورت نمی گیرد .
«وضو»و همچنین«طهارت قلبی»كه از انسان خواسته شده است به منزله همان اسید است، تا این كلماتی كه انسان در نماز می گوید مثل لحیم با انسان جوش بخورد و فرو نریزد .
اگر«قلب» انسان به كینه ای آلوده باشد كلمات«نماز»با او جوش نمی خورد .
نقل می كنند كه كوزه گری شاگردی داشت، و آن شاگرد رفت و برای خود مغازه ای باز كرد.روزی خواست كه بر روی كوزه های ساخته شده لعاب بكشد، ابتدا تمام كارهایی را كه معمول بود انجام داده، اما همین كه آب لعاب را روی كوزه می ریخت، لعاب بر روی كوزه نمی ماند، و فرو می ریخت، و تمام زحماتش ضایع می شد !
آمد پیش استاد، و دید كه استاد وقتی كه لعاب بر روی كوزه ها می ریزد خوب می ماند، و می چسبد !
هر چه كرد تا علت را بداند نتوانست !
دوباره برگشت پیش استاد و شاگردی كرد،روزی از استاد سوال نمود كه چرا من كه لعاب روی كوزه ای كه خوب هم داغ شده بود می ریختم نمی چسبید، اما وقتی كه شما می ریزید می چسبد !
گفت: من كوزه ها را وقتی كه می خواهم در كوره قرار بدهم اوّل آن را فوت می كنم تا گرد و غباری كه بر روی آن نشسته است از آن جدا شود، آنگاه لعاب میریزم این است كه به كوزه می چسبد، اما تو كوزه را فوت نكرده می گذاری در كوره و آن گرد و خاك، لعاب را از روی كوزه می لغزاند، و به این كار می گویند: فوت كوزه گری .
بله، گاهی تمام كار به یك«فوت» بند است .
اینكه می گویند:فلانی فوت و فن كار را بلد است از همین قبیل است .
اینكه می گویند اگر كسی با كسی قهر باشد نمازش قبول نمی شود، یعنی این حالت«قهری»مثل همان گرد و غباری است كه بر روی دل قرار دارد و در این صورت كلمات به زمین می ریزد و به دل نمی چسبد.حتی انسان وقتی هم كه می خواهد«موعظه»كند اگر یك خطوراتی در موعظه خود داشته باشد حكم گرد و خاك خواهد داشت، و دیگر به دل نخواهد چسبید و از دلها خواهد لغزید .
اگر«انسان»به«قول»خود عمل كند این به آن می ماند كه گرد و خاك را از روی كوزه بردارند. از این جهت است كه اگر عمل به قول نشده باشد می لغزد .
شما مثلا اگر دندان های خود را مسواك نكنی اما به بچه های خود بگویی كه بچه ها ! دندانهایتان را مسواك كنید !
خوب،طبیعی است كه در چنین صورتی بچه ها می شنوند اما عمل نمی كنند . اما اگر شما مقید باشید به اینكه مرتب مسواك كنید این حرف شما بر دل او خواهد نشست، و گویی كه این نصیحت شما با قلب او لحیم خواهد شد و این لعاب كلام تو به كوزه دل او خواهد چسبید .
«نماز»كه انسان می خواند بیشتر برای آن است كه خود را لحیم كاری كند و خود را لعاب بدهد .
بیشتر برای آن است كه این كلمات در قلب او كاشته شود .نماز«كاشتن»كلام خدا در«دل» است .
این«دل» انسان مثل«مزرعه» است،
چطور اگر در مزرعه تخم گیاه بپاشی تبدیل به یك درخت می شود !
در دل انسان نیز اگر«كلمه» ای بكاری«سبز» خواهد شد.
«كلمه»مثل«بذر» است ، و «دل»مثل«زمین» !
در زمین اگر بذر كاشته شود تبدیل به درخت خواهد شد .
در دل هم اگر كلام كاشته شود، همین كلام در دل سبز خواهد شد .
پس یادت باشد كه هر كلمه ای كه در قرآن و یا نماز می خوانی حاوی یك بذری است كه در دل خود می كاریم .
این«دل»ما«بهشت» آینده ماست !
و ما در «آینده»می بایست در«دل»خود زندگی كنیم !
در آینده این دل ما است كه می شود«بهشت»ما !
و همین دل هست كه می شود«جهنم»ما !
یك شاعر تركی شعری به تركی دارد كه مضمونش این است كه:
زاهد، به من دروغ نگو، در جهنم آتش نیست .
آنهایی كه در جهنم می سوزند از اینجا آتش می برند .
بله، انسان در قلب خود«بهشت»یا«جهنم» درست می كند .
هر كلمه ای كه انسان برای هوای نفس بگوید در دل خودش هیزم آتش كاشته است، وهر كاری را كه برای خدا انجام بدهد در دل خودش بذر درختان بهشتی را كاشته است .
و این«اعمال» انسان است كه فردا«مجسم»می شود .
عمل انسان است كه فردا دست مایه عذاب وی خواهد شد !
و عمل اوست كه مایه رحمت است .
و خود«انسان»همیشه در«قلب» خود زندگی می كند .
پس بذری كه انسان می كارد باید نطفه دار باشد، وگرنه چیزی از آن سبز نخواهد شد .
كلامی هم كه انسان می گوید اگر خودش به حرف خودش عمل كند این كلام نطفه دار خواهد بود؛
یعنی وقتی كه كاشته می شود سبز خواهد شد .
اگر «گوینده»عامل به كلام خود نباشد كلام او«بی نطفه» است، یعنی اگر بكاری هم سبز نمی شود .
پس این«طهارتی»كه در آیه ذكر می كند بسیار مهم است .
می گوید:«بیت» اگر بخواهد سازنده باشد با وجود اینكه بیت را خدا ساخته است، و بیت، بیت خداست اما با همه اینها اگر آلوده باشد ثمر نخواهد داد