m.rosoukhi
05-22-2010, 02:07 PM
خواهشا این مطلب رو تا انتها مطالعه کنید !!!!
روزی شخصی در حال نماز خواندن در راهی بود و مجنون بدون این كه متوجه شود از بین او و مُهرش عبور كرد.
مرد نمازش را قطع كرد و داد زد هی چرا بین من و خدایم فاصله انداختی.
مجنون به خود آمد و گفت: من كه عاشق لیلی هستم تو را ندیدم، تو كه عاشق خدای لیلی هستی چگونه دیدی كه من بین تو و خدایت فاصله انداختم؟ ....
نماز موضوعی است که متدیان، بسیار با آن سر و کار دارند اما مواجههی افراد مختلف با آن متفاوت است. نماز برای بسیاری دغدغه است اما دغدغهای آزار دهنده که تا پایان وقت با آنهاست و در آن لحظات پایانی که آن را به جا میآورند گویا که بار بزرگی را از دوش برداشتهاند.
گروه دیگری نیز به نماز عادت کردهاند و چندان ارتباطی با آن نداشته و هیچ دغدغهای برایشان ندارد و از سر عادت دیر یا زود آن را به جا میآورند.
اما در این میان هستند افرادی که نماز جور دیگری برایشان دغدغه است. این افراد توانستهاند ارتباطی با آن برقرار کنند و دغدغه آنها این است که آن را به نحو صحیحی به جای آورند.
اما چگونه نماز برای انسان شیرین میشود؟
نماز عبادتی که در ابتدای راه، نیاز به تمرین دارد تا عادت شده و مشقت آن هموار شود. از این روست که آموزههای تربیتی دین، گویای این است که کودکان از هفت سالگی به نماز فرا خوانده شوند تا کم کم با آن خو بگیرند. اما قدم بعد، ستیز با عادت شدن آن است. و تمام مشکل اینجاست که یا نماز برای افراد عادت نمی شود و یا تبدیل به عادت میگردد.
عادت نکردن افراد به نماز در ابتدای سنین تکلیف موجب کسالت و مشقت برای آنان در سنین بالاتر شده و باقی ماندن در عادت موجب عدم ارتباط با آن میگردد. اما نمازی که "قربانُ کلِ تقی" است و "معراج مومن" است، فراتر از تکرار واژهها و انجام منظم حرکات است.
از قدیم انسانها دنبال جادو، ذکر، ختم، رمز و کیمیا بودهاند تا یکباره ترقی کنند. امروز هم کم نیستند افرادی که ذکر میدهند و آدمهایی که دنبال آن هستند و خود شما نیز قطعا نمونههای دینی آن را تجربه کردهاید. حتی منابع اسلامی نیز پر است از این دست ختوم و اذکار. اما کماند افرادی که با این روشها گرهای گشوده باشند حتی با شیوههای دینی. اما چرا؟
علت عدم تأثیر عمده این موارد، عدم ارتباط با معناست. چرا که الفاظ منشاء اثر نیستند و آنچه سیراب میکند خود آب است نه اسم آن. گذشته از اینکه بسیاری از موارد غیر دینی آن شیوهها، تهی از معنا هستند.
نماز نیز یکی از همان اکسیرهاست که به فرمودهی اولیای دین قربان و معراج است یعنی بال پرواز و ترقی. و آنچه گفته آمد همه برای این بود که عرض گردد نماز بهترین و تضمینیترین ذکر و ختم و رمز برای ترقی و رسیدن به آرزوها و پر کشیدن به اوج آسمانهاست. اما نه ظاهر نماز و نه الفاظ آن، بل روح و معنای آن، که داستان نماز و روحش همان داستان آب و اسم آب است.
اما تنها راه عادت کردن به نماز و عادی نشدن نماز؛ تنها و تنها با توجه به آن و گذشتن از ظاهر آن و رسیدن به معنا و ارتباط با روح آن است که در تعابیر دیگر به این توجه حضور قلب نیز گفته میشود.
برای دست یابی به حضور قلب باید به نماز اهمیت داد. از وقت نماز گرفته تا مقدمات و اعمال و اذکار آن. بنابر این بهتر است نمازگزار موارد زیر را مراعات کند:
1- اهتمام به نماز اول وقت داشته و سعی کند دغدغهاش این باشد که تا اذان گفته شد هر جا که هست در پی خواندن نمازش رود.
2- قبل از نماز حتما اذان و اقامه را بگوید و خود را برای نماز مهیا کرده و ذهنش را از امور روزمره و مشغلههای زندگی خالی کند.
3- قبل از نماز همیشه به خود توجه دهد که میخواهد در پیشگاه خدای بزرگی بایستد که او را میبیند و فراتر از آن، کسی است که او را و همه عالم را آفریده و هستی به دست اوست و شنوا و دانا و مهربان است.
4- حتما معنای اذکار نماز و آیاتی که در آن تلاوت میکند را بداند و توجه داشته باشد که دارد با خدای خود صحبت میکند.
5- بعد از نماز حتما چند دقیقهای بنشیند و ارتباط خود را ادامه دهد و در آن بیندیشد.
التماس دعا
روزی شخصی در حال نماز خواندن در راهی بود و مجنون بدون این كه متوجه شود از بین او و مُهرش عبور كرد.
مرد نمازش را قطع كرد و داد زد هی چرا بین من و خدایم فاصله انداختی.
مجنون به خود آمد و گفت: من كه عاشق لیلی هستم تو را ندیدم، تو كه عاشق خدای لیلی هستی چگونه دیدی كه من بین تو و خدایت فاصله انداختم؟ ....
نماز موضوعی است که متدیان، بسیار با آن سر و کار دارند اما مواجههی افراد مختلف با آن متفاوت است. نماز برای بسیاری دغدغه است اما دغدغهای آزار دهنده که تا پایان وقت با آنهاست و در آن لحظات پایانی که آن را به جا میآورند گویا که بار بزرگی را از دوش برداشتهاند.
گروه دیگری نیز به نماز عادت کردهاند و چندان ارتباطی با آن نداشته و هیچ دغدغهای برایشان ندارد و از سر عادت دیر یا زود آن را به جا میآورند.
اما در این میان هستند افرادی که نماز جور دیگری برایشان دغدغه است. این افراد توانستهاند ارتباطی با آن برقرار کنند و دغدغه آنها این است که آن را به نحو صحیحی به جای آورند.
اما چگونه نماز برای انسان شیرین میشود؟
نماز عبادتی که در ابتدای راه، نیاز به تمرین دارد تا عادت شده و مشقت آن هموار شود. از این روست که آموزههای تربیتی دین، گویای این است که کودکان از هفت سالگی به نماز فرا خوانده شوند تا کم کم با آن خو بگیرند. اما قدم بعد، ستیز با عادت شدن آن است. و تمام مشکل اینجاست که یا نماز برای افراد عادت نمی شود و یا تبدیل به عادت میگردد.
عادت نکردن افراد به نماز در ابتدای سنین تکلیف موجب کسالت و مشقت برای آنان در سنین بالاتر شده و باقی ماندن در عادت موجب عدم ارتباط با آن میگردد. اما نمازی که "قربانُ کلِ تقی" است و "معراج مومن" است، فراتر از تکرار واژهها و انجام منظم حرکات است.
از قدیم انسانها دنبال جادو، ذکر، ختم، رمز و کیمیا بودهاند تا یکباره ترقی کنند. امروز هم کم نیستند افرادی که ذکر میدهند و آدمهایی که دنبال آن هستند و خود شما نیز قطعا نمونههای دینی آن را تجربه کردهاید. حتی منابع اسلامی نیز پر است از این دست ختوم و اذکار. اما کماند افرادی که با این روشها گرهای گشوده باشند حتی با شیوههای دینی. اما چرا؟
علت عدم تأثیر عمده این موارد، عدم ارتباط با معناست. چرا که الفاظ منشاء اثر نیستند و آنچه سیراب میکند خود آب است نه اسم آن. گذشته از اینکه بسیاری از موارد غیر دینی آن شیوهها، تهی از معنا هستند.
نماز نیز یکی از همان اکسیرهاست که به فرمودهی اولیای دین قربان و معراج است یعنی بال پرواز و ترقی. و آنچه گفته آمد همه برای این بود که عرض گردد نماز بهترین و تضمینیترین ذکر و ختم و رمز برای ترقی و رسیدن به آرزوها و پر کشیدن به اوج آسمانهاست. اما نه ظاهر نماز و نه الفاظ آن، بل روح و معنای آن، که داستان نماز و روحش همان داستان آب و اسم آب است.
اما تنها راه عادت کردن به نماز و عادی نشدن نماز؛ تنها و تنها با توجه به آن و گذشتن از ظاهر آن و رسیدن به معنا و ارتباط با روح آن است که در تعابیر دیگر به این توجه حضور قلب نیز گفته میشود.
برای دست یابی به حضور قلب باید به نماز اهمیت داد. از وقت نماز گرفته تا مقدمات و اعمال و اذکار آن. بنابر این بهتر است نمازگزار موارد زیر را مراعات کند:
1- اهتمام به نماز اول وقت داشته و سعی کند دغدغهاش این باشد که تا اذان گفته شد هر جا که هست در پی خواندن نمازش رود.
2- قبل از نماز حتما اذان و اقامه را بگوید و خود را برای نماز مهیا کرده و ذهنش را از امور روزمره و مشغلههای زندگی خالی کند.
3- قبل از نماز همیشه به خود توجه دهد که میخواهد در پیشگاه خدای بزرگی بایستد که او را میبیند و فراتر از آن، کسی است که او را و همه عالم را آفریده و هستی به دست اوست و شنوا و دانا و مهربان است.
4- حتما معنای اذکار نماز و آیاتی که در آن تلاوت میکند را بداند و توجه داشته باشد که دارد با خدای خود صحبت میکند.
5- بعد از نماز حتما چند دقیقهای بنشیند و ارتباط خود را ادامه دهد و در آن بیندیشد.
التماس دعا