m.rosoukhi
05-20-2010, 01:45 PM
چه کارهایى باید انجام داد تا فرزندان از کوچکى به نماز و مسائل مذهبى علاقهمند شوند؟
دانشمندان و پژوهشگران امر تربیت، بهترین و مؤثرترین راهکار وصول به هدفهاى مطلوب تربیتى، به خصوص در امر تربیت کودکان را پنج چیز مىدانند:
الف) استفاده از روش الگویى یا آموزش رفتارى به جاى گفتارى
ب) تقویت روحیه برترگرایى یا کمال طلبى
ج) تشویق و تمجید
د) استفاده از مکانهاى مقدس و شعایر مذهبى
ه') استفاده از طبیعت در بیدار سازى حس مذهبى
الف) روش الگویى:
روش الگویى بهترین، مؤثرترین و طبیعىترین وسیله براى انتقال ارزشهاى اخلاقى و فرهنگى در خانواده است. باید به جاى گفتار و پند و نصیحت، با رفتار و عمل خویش آموزش دهیم و جوّ خانه را چنان کنیم که زندگى در آن فضاى تربیتى به تربیت فرزندان کمک کند. چون فرزندان بسان درختانى هستند که در آب و خاک خانه رشد مىکنند و معمولاً متناسب با همان آب و خاک میوه مىدهند.
تقلید والدین به نماز اول وقت، انجام عبادت در مکان مشخص و ثابتى در منزل، استفاده از سجّاده، پوشیدن لباس نظیف و معطر، باعث قداست و معنویت بیشتر عبادت و جذب و گرایش فرزندان به این فریضه الهى مىگردد.
ب) معرفى الگوهاى برتر و تقویت روحیه برترگرایى:
یکى از ویژگىهاى فطرى و امیال درونى انسان «روحیه برترگرایى» و یا «کمالطلبى و جمال گرایى» است. انسان بههر کارى، شغلى، علمى و مقصدى و حتى بازى علاقه داشته باشد به «برترینها و قرمانان» آن گرایش و علاقه دارد. با استفاده از ادبایت کودکانه انسان هایى را که «عبادت» و علاقه به نماز و فرهنگ آن، باعث جاودانگى نان درتاریخ بشریت و محبوبیت آنها نزد خدا و انسانهاى شریف شده است. معرفى کنید.
ج) تشویق:
جهت خوشایندسازى دین و مفاهیم و رفتارهاى دینى باید از ابزارهاى مختلف تشویق کلامى و غیر کلامى به خوص در نظار دیگران بهره جست.
د) استفاده از مکانهاى مقدس:
بردن کودک به مساجد و مجالس جشن مذهبى و عزادارى و شنیدن صداى قرآن با صوت دلنشین، و دیدن اقامه نماز بزرگ ترها و مشاهده زمزمههاى عاشقانه انسانها در تلطیف روح کودکان مؤثر است.
ه') استفاده از طبیعت در بیدارى حس مذهبى کودک:
طبیعت سرشار از زیبایىها و پاکىها است. هر قدر افراد، از جامعه آلوده فاصله بگیرند و به همان نسبت به مشاهده داشت و بیابان و دامن طبیعت نزدیک شوند، به صفا و پاکى فطرت نزدیک مىشوند. آنان با نگاه کردن به ستارگان و ماه و مهتاب و کوهها و صخرهها و آبشارها و جویبارها و حیوانات زیبا همانند پرندگان و ماهیان دریا، ضمن دیدن و آشنا شدن با نشانهها و نعمتهاى الهى، و پیدا کردن نشاط و سرور روحى و دست یافتن به لذتهاى طبیعى، از غفلتها و آلودگى هایى که جامعه امروزى براى کودکان و نوجوانان و جوانان فراهم کرده است، دور مىمانند، در نتیجه فطرت خدا جویى آنان در مسیر طبیعى رشد پیدا مىکند و با یکد تلنگر و اشاره مىتوان آنان را به نماز و عبادت و تسبیح موجودات جهان براساس «یسبح للّه ما فى السموات و الارض» آشنا و مأنوس کرد.
بازنگرى در برخى مؤلفههاى ذکر شده
والدین به خصوص مادران زیادى گلههاى خود را از فرزندانشان این گونه بیان مىکنند: کودکان ما قبل از این که به سن بلوغ برسند، در انجام فرائض دینى از ما پیشى مىگیرند، ولى وقتى به سن تکلیف مىرسند، در انجام فرائض دینى دچار سستى شده و در مواردى از انجام آن خوددارى مىکنند. وقتى بزرگترها از آنان مىپرسند که آیا نماز خود را خواندهاید، متوسل به دروغ شده، مىگویند خواندهایم.
برخى به این عقیدهاند که اگر کودکان، پدران و مادران خود را الگو قرار بدهند و بزرگترها همه در انجام وظایف دینى اهتمام و مراقبت کافى داشته باشند، خود به خود کودکان از آنان تبعیت خواهند کرد.
اما باید اعتراف کرد در خانوادههایى که پدران و مادران با اهتمام و دقت، در اول وقت به نماز مىپردازند نیز این مشکل وجود دارد.
بررسىها نشان مىدهد که در چنین مواردى مقصر اصلى والدین و خانوادهاند، زیرا آن چه را به فرزندان خویش آموختهاند، شکل ظاهرى نماز خواندن بوده است.
بدیهى است در دوره کودکى، اساس یادگیرى کودکان بر پایه تقلید است.
کودکان در دوران کودکى، حرکات پدران و مادران خود را تقلید مىکنند و انجام مىدهند و والدین گمان مىکنند آنها با علاقه و عشق به خواندن نماز مىپردازند. البته ممکن است با عشق و علاقه عبادت کنند اما عشقى احساسى، عاطفى و بر پایه تقلید، نه مبتنى بر معرفت و آگاهى. طبیعى است وقتى کودک دوره تقلید را پشت سر مىگذارد و در سنین بلوغ به تفکر و اندیشه مىپردازد، همه امورى را که قبلاً براساس تقلید انجام داده، یکى پس از دیگرى رها مىسازد. پدر و مادر ناگهان احساس مىکنند که کودک نماز خواندن دیروز، امروز از تمام خواندن خوددارى مىکند. علت آن است که پدران و مادران به جاى بیدار ساختن ح دینى و مذهبى در کودکان، به عقل تقلیدى فرزندان خود دلشاد گشته و باور کرده بودند وظیفه خود را انجام دادهاند.
بدیهى است اگر فریضه نماز در دوره کودکى براساس «بیدار حسى دینى» انجام شده باشد، کودک هرگز خواندن آن را ترک نمىکنند.(1)
بنابراین اگر چه روشهاى الگویى و تقلیدى و تشویقى در بُرههاى از زمان مفید و مؤثر است، اما همیشه کارساز نیست، بلکه باید در عرض یا طول آنها (به تناسب استعدادهاى متفاوت بچهها) و از راه بیان حکمتها و هدفهاى آفرینش و عبادتها با رعایت ادبیات کودکانه، حس دینى و مذهبى آنان را بیدار و آگاه ساخت.
پىنوشتها:
1 - مجید رشید پور، ماهنامه پیوند، ش 267، ص 23.
http://www.pasokhgoo.ir/fa/book/print/1664 (http://www.pasokhgoo.ir/fa/book/print/1664)
دانشمندان و پژوهشگران امر تربیت، بهترین و مؤثرترین راهکار وصول به هدفهاى مطلوب تربیتى، به خصوص در امر تربیت کودکان را پنج چیز مىدانند:
الف) استفاده از روش الگویى یا آموزش رفتارى به جاى گفتارى
ب) تقویت روحیه برترگرایى یا کمال طلبى
ج) تشویق و تمجید
د) استفاده از مکانهاى مقدس و شعایر مذهبى
ه') استفاده از طبیعت در بیدار سازى حس مذهبى
الف) روش الگویى:
روش الگویى بهترین، مؤثرترین و طبیعىترین وسیله براى انتقال ارزشهاى اخلاقى و فرهنگى در خانواده است. باید به جاى گفتار و پند و نصیحت، با رفتار و عمل خویش آموزش دهیم و جوّ خانه را چنان کنیم که زندگى در آن فضاى تربیتى به تربیت فرزندان کمک کند. چون فرزندان بسان درختانى هستند که در آب و خاک خانه رشد مىکنند و معمولاً متناسب با همان آب و خاک میوه مىدهند.
تقلید والدین به نماز اول وقت، انجام عبادت در مکان مشخص و ثابتى در منزل، استفاده از سجّاده، پوشیدن لباس نظیف و معطر، باعث قداست و معنویت بیشتر عبادت و جذب و گرایش فرزندان به این فریضه الهى مىگردد.
ب) معرفى الگوهاى برتر و تقویت روحیه برترگرایى:
یکى از ویژگىهاى فطرى و امیال درونى انسان «روحیه برترگرایى» و یا «کمالطلبى و جمال گرایى» است. انسان بههر کارى، شغلى، علمى و مقصدى و حتى بازى علاقه داشته باشد به «برترینها و قرمانان» آن گرایش و علاقه دارد. با استفاده از ادبایت کودکانه انسان هایى را که «عبادت» و علاقه به نماز و فرهنگ آن، باعث جاودانگى نان درتاریخ بشریت و محبوبیت آنها نزد خدا و انسانهاى شریف شده است. معرفى کنید.
ج) تشویق:
جهت خوشایندسازى دین و مفاهیم و رفتارهاى دینى باید از ابزارهاى مختلف تشویق کلامى و غیر کلامى به خوص در نظار دیگران بهره جست.
د) استفاده از مکانهاى مقدس:
بردن کودک به مساجد و مجالس جشن مذهبى و عزادارى و شنیدن صداى قرآن با صوت دلنشین، و دیدن اقامه نماز بزرگ ترها و مشاهده زمزمههاى عاشقانه انسانها در تلطیف روح کودکان مؤثر است.
ه') استفاده از طبیعت در بیدارى حس مذهبى کودک:
طبیعت سرشار از زیبایىها و پاکىها است. هر قدر افراد، از جامعه آلوده فاصله بگیرند و به همان نسبت به مشاهده داشت و بیابان و دامن طبیعت نزدیک شوند، به صفا و پاکى فطرت نزدیک مىشوند. آنان با نگاه کردن به ستارگان و ماه و مهتاب و کوهها و صخرهها و آبشارها و جویبارها و حیوانات زیبا همانند پرندگان و ماهیان دریا، ضمن دیدن و آشنا شدن با نشانهها و نعمتهاى الهى، و پیدا کردن نشاط و سرور روحى و دست یافتن به لذتهاى طبیعى، از غفلتها و آلودگى هایى که جامعه امروزى براى کودکان و نوجوانان و جوانان فراهم کرده است، دور مىمانند، در نتیجه فطرت خدا جویى آنان در مسیر طبیعى رشد پیدا مىکند و با یکد تلنگر و اشاره مىتوان آنان را به نماز و عبادت و تسبیح موجودات جهان براساس «یسبح للّه ما فى السموات و الارض» آشنا و مأنوس کرد.
بازنگرى در برخى مؤلفههاى ذکر شده
والدین به خصوص مادران زیادى گلههاى خود را از فرزندانشان این گونه بیان مىکنند: کودکان ما قبل از این که به سن بلوغ برسند، در انجام فرائض دینى از ما پیشى مىگیرند، ولى وقتى به سن تکلیف مىرسند، در انجام فرائض دینى دچار سستى شده و در مواردى از انجام آن خوددارى مىکنند. وقتى بزرگترها از آنان مىپرسند که آیا نماز خود را خواندهاید، متوسل به دروغ شده، مىگویند خواندهایم.
برخى به این عقیدهاند که اگر کودکان، پدران و مادران خود را الگو قرار بدهند و بزرگترها همه در انجام وظایف دینى اهتمام و مراقبت کافى داشته باشند، خود به خود کودکان از آنان تبعیت خواهند کرد.
اما باید اعتراف کرد در خانوادههایى که پدران و مادران با اهتمام و دقت، در اول وقت به نماز مىپردازند نیز این مشکل وجود دارد.
بررسىها نشان مىدهد که در چنین مواردى مقصر اصلى والدین و خانوادهاند، زیرا آن چه را به فرزندان خویش آموختهاند، شکل ظاهرى نماز خواندن بوده است.
بدیهى است در دوره کودکى، اساس یادگیرى کودکان بر پایه تقلید است.
کودکان در دوران کودکى، حرکات پدران و مادران خود را تقلید مىکنند و انجام مىدهند و والدین گمان مىکنند آنها با علاقه و عشق به خواندن نماز مىپردازند. البته ممکن است با عشق و علاقه عبادت کنند اما عشقى احساسى، عاطفى و بر پایه تقلید، نه مبتنى بر معرفت و آگاهى. طبیعى است وقتى کودک دوره تقلید را پشت سر مىگذارد و در سنین بلوغ به تفکر و اندیشه مىپردازد، همه امورى را که قبلاً براساس تقلید انجام داده، یکى پس از دیگرى رها مىسازد. پدر و مادر ناگهان احساس مىکنند که کودک نماز خواندن دیروز، امروز از تمام خواندن خوددارى مىکند. علت آن است که پدران و مادران به جاى بیدار ساختن ح دینى و مذهبى در کودکان، به عقل تقلیدى فرزندان خود دلشاد گشته و باور کرده بودند وظیفه خود را انجام دادهاند.
بدیهى است اگر فریضه نماز در دوره کودکى براساس «بیدار حسى دینى» انجام شده باشد، کودک هرگز خواندن آن را ترک نمىکنند.(1)
بنابراین اگر چه روشهاى الگویى و تقلیدى و تشویقى در بُرههاى از زمان مفید و مؤثر است، اما همیشه کارساز نیست، بلکه باید در عرض یا طول آنها (به تناسب استعدادهاى متفاوت بچهها) و از راه بیان حکمتها و هدفهاى آفرینش و عبادتها با رعایت ادبیات کودکانه، حس دینى و مذهبى آنان را بیدار و آگاه ساخت.
پىنوشتها:
1 - مجید رشید پور، ماهنامه پیوند، ش 267، ص 23.
http://www.pasokhgoo.ir/fa/book/print/1664 (http://www.pasokhgoo.ir/fa/book/print/1664)