yamahdi
05-16-2010, 02:18 AM
بافتن یا نبافتن؟
مسئله این است!!
http://pnu-club.com/imported/2010/05/285.jpg
مقدمه
فلسفه و عرفان از جمله علومی است که با وجود شخصیت های برجسته ای که آن ها را مورد توجه قرار می داده اند همواره مورد هجمه برخی از افراد قرار گرفته اند. امام خمینی شخصیت همه جانبه ای که در عصر حاضر نمونه کامل یک انسان الهی بود از جمله افرادی است که دستی در فلسفه و عرفان داشت. ایشان فلسفه را به مثابه یک علم رسمی می پذیرفتند و تأکید داشتند همانند سایر علوم بایستی تا جایی بدان پرداخت که مانع غرور و دوری از خداوند نشود. نوشتار حاضر کم و کیف برخی از نظریات امام درباره فلسفه را مورد کندوکاو قرار می دهد.
امام خمینى و فلسفه
امام خمینى با بهرهگیرى از استعداد فوق العاده خویش دروس مقدماتى و سطوح حوزه علمیه را در خمین و اراك با سرعت طى كرده، به قم هجرت كرد و عملاً در تحكیم موقعیت حوزه نو تأسیس قم مشاركتى فعال داشت. زمان چندانى نگذشت كه آن حضرت در شمار فضلاى برجسته این حوزه در عرفان و فلسفه و فقه و اصول شناخته شد به طوری که در این زمینه آثار بسیاری از ایشان باقی مانده است. همچنین شاگردان بسیاری در محضر ایشان کسب فیض نمودند از جمله آیت اللَّه آقاى حاج سید عبد الغنى موسوى اردبیلى، فرزند حجّة الاسلام آقاى حاج سید حسن اردبیلى، متولد 1299 ش. در حدود پنج سال در دروس خارج اصول، فلسفه، عرفان و اخلاق حضرت امام خمینى كسب فیض نمودند. وى از افراد مورد توجه حضرت امام بوده و خوشبختانه بسیارى از مطالب دروس معظم له را به رشته تحریر در آورده و در پارهاى موارد به نظر استاد رسانده است.
من نمىدانم ما كى [مىتوانیم] لا اقل آن طور خودمان را مهذب كنیم كه این علوم رسمى خیلى مانعمان نشود؛ از خدا مانعمان نشود، از ذكر اللَّه مانعمان نشود. این هم خودش یك مسألهاى است.
درباره فلسفه
امام خمینی درباره اصالت فلسفه و حکمت اسلامی معتقد بودند که حكمت و عرفان اسلامى از یونان و یونانیّین نیست، بلكه اصلًا شباهت به آن ندارد. بعضى از حكماى اسلام به منوال حكمت یونانى مشى نموده، مثل شیخ الرّئیس؛ ولى حكمت شیخ در بازار اهل معرفت در باب معرفة الرّبوبیّه و مبدأ و معاد رونقى ندارد و در پیشگاه اهل معرفت ارزشى از براى آن نیست. بالجمله، فلسفه امروز حكماى اسلام را و معارف جلیله اهل معرفت را به حكمت یونان نسبت دادن، از بىاطلاعى بر كتب قوم است - مثل كتب فیلسوف عظیم الشأن اسلامى، صدر المتألّهین قدّس سرّه، و استاد عظیم الشأنش محقق داماد قدّس سرّه، و شاگرد بزرگوار او، فیض كاشانى قدّس سرّه، و شاگرد عظیم الشّأن فیض، عارف جلیل ایمانى، قاضى سعید قمى قدّس سرّه- و نیز از بىاطّلاعى به معارف صحیفه الهیّه و احادیث معصومین سلام اللَّه علیهم است؛ پس، هر حكمتى را به یونان نسبت داده و حكماى اسلامى را تابع حكمت یونان انگاشتهاند (و این صحیح نیست.)
فشار به فلسفه و پرورش شخصیت ها
هنگامى كه رضا خان براى از هم پاشیدن حوزه علمیه قم فرمان برگزارى امتحانات دولتى براى روحانیون را صادر كرد، امام خمینى با افشاى اهداف پشت پرده به مخالفت با آن برخاست و به برخى از علماى صاحبنام قم كه سادهاندیشانه این اقدام را گامى اصلاحى ارزیابى مىكردند هشدار داد. متأسفانه در این ایام روحانیت ایران در پى تبلیغات وسیع رسانههاى دولتى و شرایط پیش آمده و اختلافات و سرخوردگی هاىِ بعد از نهضت مشروطیت دچار انزواگرایى شده بود به گونهاى كه حتى تدریس و تدرّس رشتههایى همچون عرفان و فلسفه كه در نهایت به روشنگرى ضمیرها و بحث از مسائل و مصایب روز منتهى مىشد، نیز از سوى كجاندیشان و راحتطلبان مقدسمآب، مهجور و مطرود معرفى شد. شرایط به گونهاى شد كه امام خمینى براى تعطیل كردن درس فلسفه و عرفان و اخلاق خویش تحت فشار قرار گرفت و ناگزیر از تغییر مكان درس و تدریس در خفا گردید. محصول این تلاش ها پرورش شخصیت هایى همچون علامه شهید آیت الله مطهرى بود.
خط قرمزها!!
http://pnu-club.com/imported/2010/05/286.jpg
با همه تأکیدی که امام بر آموزش فلسفه داشتند اسیر شدن نفس آدمی در حجاب آن را خطری بزرگ می دانستند و می فرمودند: الْعِلْمُ هُوَ الْحِجابُ الْأكْبَرُ؛ یك حجاب بزرگ همین علم است؛ سرگرم مىكند انسان را به همین مفاهیم كلیه عقلیه، و از راه بازش مىدارد.
حجاب است براى اولیا؛ و هر چه علم زیادتر بشود، حجاب غلیظ تر مىشود. علاقه انسان به همان علمى كه دارد. گاهى هم عالم خیال مىكند همهاش همین است. انسان از باب این كه خودخواه هست، مگر این كه از این جلد بیرون برود، هر علمى را كه یافته است، ادراك كرده و خوانده، همه كمالات را منحصر به آن مىداند. فقیه خیال مىكند غیر فقه چیز دیگر نیست در عالم؛ عارف هم خیال مىكند غیر عرفان چیزى نیست؛ فیلسوف هم خیال مىكند غیر فلسفه چیزى نیست؛ مهندس هم خیال مىكند غیر هندسه چیزى نیست. حالا یا علم را فقط عبارت از آن
مىدانند كه با مشاهده و با تجربه و اینها باشد، این را علم مىدانند، مابقى را دیگر علم نمىدانند. [...] این حجاب بزرگى است براى همه.
حجابهاى زیادى هست كه غلیظ تر از همه، همین حجاب علم است؛ یعنى آنچه باید با آن راه را پیدا كند، همان مانع بشود؛ علمى كه باید انسان را هدایت كند، مانع از هدایت بشود؛ و علم هاى رسمى همه همین طورند كه انسان را از آنچه باید باشد، محجوب مىكنند؛ خودخواهى مىآورند.
وقتى علم در یك قلب غیر مهذب وارد بشود، انسان را به عقب مىبرد.
هر چه انباشتهتر باشد، مصایبش زیادتر است. وقتى یك زمین شورهزار [یا] سنگلاخ باشد، هر چه تخم در آن بكارند نتیجه نمىدهد. یك زمین شورهزار، قلب محجوب، غیر مهذب، قلبى كه از اسم خدا هم مىترسد [بىحاصل است.] بعضی ها از مسائل فلسفى - با این كه فلسفه یك علم رسمى است- چنان رم مىكنند كه خیال مىكنند یك مارى است. فیلسوف هم از عرفان، آنطور رم مىكند. عارف هم همین طور است، [تا] بالاتر ...
همه علوم رسمى «سر به سر قیل است و قال».
تدریس و تدرّس رشتههایى همچون عرفان و فلسفه كه در نهایت به روشنگرى ضمیرها و بحث از مسائل و مصایب روز منتهى مىشد، نیز از سوى كجاندیشان و راحتطلبان مقدسمآب، مهجور و مطرود معرفى شد.
و من نمىدانم ما كى [مىتوانیم] لا اقل آن طور خودمان را مهذب كنیم كه این علوم رسمى خیلى مانعمان نشود؛ از خدا مانعمان نشود، از ذكر اللَّه مانعمان نشود. این هم خودش یك مسألهاى است. اشتغال به علم، اسباب این نشود كه از خدا غافل بشویم؛ اشتغال به علم، اسباب این نشود كه یك غرور پیدا بشود كه ما را از مبدأ كمال دور كند. این غرورى كه در ملاها هست، چه آنهایى كه علوم مادى و طبیعى دارند و چه آن هایى كه علوم شرعى دارند یا علوم عقلى دارند. این، اگر قلب مهذب نباشد، یك غرورى مىآورد؛ همان غرورى كه انسان را از خدا بكلى بازمىدارد.
نتیجه گیری
فلسفه و عرفان اسلامی با ماهیتی متفاوت از فلسفه غربی و یونانی می تواند علمی باشد که قوای روحی و عقلی را پرورش می دهد اما همانند سایر علوم باید در فراگیری آن اهداف الهی و خدایی مورد غفلت قرار نگیرند تا سبب شوند انسان مبتلا به حجاب اکبر علم گردد.
گروه دین و اندیشه تبیان
رادفر، کارشناس ارشد فلسفه و حکمت اسلامی
منابع و مآخذ
1- حدیث بیدارى نگاهى به زندگینامه آرمانى- علمى و سیاسى امام خمینى
2- تفسیر سوره حمد امام خمینی
3- آداب الصلوة(آداب نماز) امام خمینی
4- تقریرات فلسفه امام خمینی نوشته عبد الغنى موسوى اردبیلى
5- شرح چهل حدیث امام خمینی
6- شرح دعای سحر امام خمینی
7- شرح جنود عقل و جهل امام خمینی
8- تعلیقات بر شرح فصوص الحکم امام خمینی
مسئله این است!!
http://pnu-club.com/imported/2010/05/285.jpg
مقدمه
فلسفه و عرفان از جمله علومی است که با وجود شخصیت های برجسته ای که آن ها را مورد توجه قرار می داده اند همواره مورد هجمه برخی از افراد قرار گرفته اند. امام خمینی شخصیت همه جانبه ای که در عصر حاضر نمونه کامل یک انسان الهی بود از جمله افرادی است که دستی در فلسفه و عرفان داشت. ایشان فلسفه را به مثابه یک علم رسمی می پذیرفتند و تأکید داشتند همانند سایر علوم بایستی تا جایی بدان پرداخت که مانع غرور و دوری از خداوند نشود. نوشتار حاضر کم و کیف برخی از نظریات امام درباره فلسفه را مورد کندوکاو قرار می دهد.
امام خمینى و فلسفه
امام خمینى با بهرهگیرى از استعداد فوق العاده خویش دروس مقدماتى و سطوح حوزه علمیه را در خمین و اراك با سرعت طى كرده، به قم هجرت كرد و عملاً در تحكیم موقعیت حوزه نو تأسیس قم مشاركتى فعال داشت. زمان چندانى نگذشت كه آن حضرت در شمار فضلاى برجسته این حوزه در عرفان و فلسفه و فقه و اصول شناخته شد به طوری که در این زمینه آثار بسیاری از ایشان باقی مانده است. همچنین شاگردان بسیاری در محضر ایشان کسب فیض نمودند از جمله آیت اللَّه آقاى حاج سید عبد الغنى موسوى اردبیلى، فرزند حجّة الاسلام آقاى حاج سید حسن اردبیلى، متولد 1299 ش. در حدود پنج سال در دروس خارج اصول، فلسفه، عرفان و اخلاق حضرت امام خمینى كسب فیض نمودند. وى از افراد مورد توجه حضرت امام بوده و خوشبختانه بسیارى از مطالب دروس معظم له را به رشته تحریر در آورده و در پارهاى موارد به نظر استاد رسانده است.
من نمىدانم ما كى [مىتوانیم] لا اقل آن طور خودمان را مهذب كنیم كه این علوم رسمى خیلى مانعمان نشود؛ از خدا مانعمان نشود، از ذكر اللَّه مانعمان نشود. این هم خودش یك مسألهاى است.
درباره فلسفه
امام خمینی درباره اصالت فلسفه و حکمت اسلامی معتقد بودند که حكمت و عرفان اسلامى از یونان و یونانیّین نیست، بلكه اصلًا شباهت به آن ندارد. بعضى از حكماى اسلام به منوال حكمت یونانى مشى نموده، مثل شیخ الرّئیس؛ ولى حكمت شیخ در بازار اهل معرفت در باب معرفة الرّبوبیّه و مبدأ و معاد رونقى ندارد و در پیشگاه اهل معرفت ارزشى از براى آن نیست. بالجمله، فلسفه امروز حكماى اسلام را و معارف جلیله اهل معرفت را به حكمت یونان نسبت دادن، از بىاطلاعى بر كتب قوم است - مثل كتب فیلسوف عظیم الشأن اسلامى، صدر المتألّهین قدّس سرّه، و استاد عظیم الشأنش محقق داماد قدّس سرّه، و شاگرد بزرگوار او، فیض كاشانى قدّس سرّه، و شاگرد عظیم الشّأن فیض، عارف جلیل ایمانى، قاضى سعید قمى قدّس سرّه- و نیز از بىاطّلاعى به معارف صحیفه الهیّه و احادیث معصومین سلام اللَّه علیهم است؛ پس، هر حكمتى را به یونان نسبت داده و حكماى اسلامى را تابع حكمت یونان انگاشتهاند (و این صحیح نیست.)
فشار به فلسفه و پرورش شخصیت ها
هنگامى كه رضا خان براى از هم پاشیدن حوزه علمیه قم فرمان برگزارى امتحانات دولتى براى روحانیون را صادر كرد، امام خمینى با افشاى اهداف پشت پرده به مخالفت با آن برخاست و به برخى از علماى صاحبنام قم كه سادهاندیشانه این اقدام را گامى اصلاحى ارزیابى مىكردند هشدار داد. متأسفانه در این ایام روحانیت ایران در پى تبلیغات وسیع رسانههاى دولتى و شرایط پیش آمده و اختلافات و سرخوردگی هاىِ بعد از نهضت مشروطیت دچار انزواگرایى شده بود به گونهاى كه حتى تدریس و تدرّس رشتههایى همچون عرفان و فلسفه كه در نهایت به روشنگرى ضمیرها و بحث از مسائل و مصایب روز منتهى مىشد، نیز از سوى كجاندیشان و راحتطلبان مقدسمآب، مهجور و مطرود معرفى شد. شرایط به گونهاى شد كه امام خمینى براى تعطیل كردن درس فلسفه و عرفان و اخلاق خویش تحت فشار قرار گرفت و ناگزیر از تغییر مكان درس و تدریس در خفا گردید. محصول این تلاش ها پرورش شخصیت هایى همچون علامه شهید آیت الله مطهرى بود.
خط قرمزها!!
http://pnu-club.com/imported/2010/05/286.jpg
با همه تأکیدی که امام بر آموزش فلسفه داشتند اسیر شدن نفس آدمی در حجاب آن را خطری بزرگ می دانستند و می فرمودند: الْعِلْمُ هُوَ الْحِجابُ الْأكْبَرُ؛ یك حجاب بزرگ همین علم است؛ سرگرم مىكند انسان را به همین مفاهیم كلیه عقلیه، و از راه بازش مىدارد.
حجاب است براى اولیا؛ و هر چه علم زیادتر بشود، حجاب غلیظ تر مىشود. علاقه انسان به همان علمى كه دارد. گاهى هم عالم خیال مىكند همهاش همین است. انسان از باب این كه خودخواه هست، مگر این كه از این جلد بیرون برود، هر علمى را كه یافته است، ادراك كرده و خوانده، همه كمالات را منحصر به آن مىداند. فقیه خیال مىكند غیر فقه چیز دیگر نیست در عالم؛ عارف هم خیال مىكند غیر عرفان چیزى نیست؛ فیلسوف هم خیال مىكند غیر فلسفه چیزى نیست؛ مهندس هم خیال مىكند غیر هندسه چیزى نیست. حالا یا علم را فقط عبارت از آن
مىدانند كه با مشاهده و با تجربه و اینها باشد، این را علم مىدانند، مابقى را دیگر علم نمىدانند. [...] این حجاب بزرگى است براى همه.
حجابهاى زیادى هست كه غلیظ تر از همه، همین حجاب علم است؛ یعنى آنچه باید با آن راه را پیدا كند، همان مانع بشود؛ علمى كه باید انسان را هدایت كند، مانع از هدایت بشود؛ و علم هاى رسمى همه همین طورند كه انسان را از آنچه باید باشد، محجوب مىكنند؛ خودخواهى مىآورند.
وقتى علم در یك قلب غیر مهذب وارد بشود، انسان را به عقب مىبرد.
هر چه انباشتهتر باشد، مصایبش زیادتر است. وقتى یك زمین شورهزار [یا] سنگلاخ باشد، هر چه تخم در آن بكارند نتیجه نمىدهد. یك زمین شورهزار، قلب محجوب، غیر مهذب، قلبى كه از اسم خدا هم مىترسد [بىحاصل است.] بعضی ها از مسائل فلسفى - با این كه فلسفه یك علم رسمى است- چنان رم مىكنند كه خیال مىكنند یك مارى است. فیلسوف هم از عرفان، آنطور رم مىكند. عارف هم همین طور است، [تا] بالاتر ...
همه علوم رسمى «سر به سر قیل است و قال».
تدریس و تدرّس رشتههایى همچون عرفان و فلسفه كه در نهایت به روشنگرى ضمیرها و بحث از مسائل و مصایب روز منتهى مىشد، نیز از سوى كجاندیشان و راحتطلبان مقدسمآب، مهجور و مطرود معرفى شد.
و من نمىدانم ما كى [مىتوانیم] لا اقل آن طور خودمان را مهذب كنیم كه این علوم رسمى خیلى مانعمان نشود؛ از خدا مانعمان نشود، از ذكر اللَّه مانعمان نشود. این هم خودش یك مسألهاى است. اشتغال به علم، اسباب این نشود كه از خدا غافل بشویم؛ اشتغال به علم، اسباب این نشود كه یك غرور پیدا بشود كه ما را از مبدأ كمال دور كند. این غرورى كه در ملاها هست، چه آنهایى كه علوم مادى و طبیعى دارند و چه آن هایى كه علوم شرعى دارند یا علوم عقلى دارند. این، اگر قلب مهذب نباشد، یك غرورى مىآورد؛ همان غرورى كه انسان را از خدا بكلى بازمىدارد.
نتیجه گیری
فلسفه و عرفان اسلامی با ماهیتی متفاوت از فلسفه غربی و یونانی می تواند علمی باشد که قوای روحی و عقلی را پرورش می دهد اما همانند سایر علوم باید در فراگیری آن اهداف الهی و خدایی مورد غفلت قرار نگیرند تا سبب شوند انسان مبتلا به حجاب اکبر علم گردد.
گروه دین و اندیشه تبیان
رادفر، کارشناس ارشد فلسفه و حکمت اسلامی
منابع و مآخذ
1- حدیث بیدارى نگاهى به زندگینامه آرمانى- علمى و سیاسى امام خمینى
2- تفسیر سوره حمد امام خمینی
3- آداب الصلوة(آداب نماز) امام خمینی
4- تقریرات فلسفه امام خمینی نوشته عبد الغنى موسوى اردبیلى
5- شرح چهل حدیث امام خمینی
6- شرح دعای سحر امام خمینی
7- شرح جنود عقل و جهل امام خمینی
8- تعلیقات بر شرح فصوص الحکم امام خمینی