PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چگونه از تمام توانایی‌های ذهنی خود استفاده كنیم



مژگان
05-10-2010, 07:11 PM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg


مغز خود را فریب دهید!
آیا هیچ‌وقت این تجربه را داشته‌اید كه وقتی در آخر هفته، به هفته گذشته نگاه می‌كنید می‌بینید كلی كار كه برای آن هفته در نظر گرفته بودید، ناتمام مانده یا اصلا شروع نشده است؟ وقتی شروع به كاری می‌كنید، زمان، ذی‌قیمت‌ترین چیزی است كه در دست دارید و نتایج حاصله مستقیما ناشی از چگونگی سپری كردن زمان خواهد بود. شما نمی‌توانید بیش از زمانی كه در اختیار هر كسی است، زمان بخرید و زمان همواره در عبور و گذر است. اما با این زمان محدود و حجم زیادی از كارها كه بر سرتان ریخته چه باید كرد؟ بهترین روش این است كه كارایی خود را بیشتر كنید تا در زمان كمتر، نتایج موثرتری به دست آورید.

اولین قدم برای مدیریت بهتر این نعمت ارزشمند، یعنی زمان، فهمیدن این قضیه است كه در حال حاضر چگونه وقت خود را سپری می‌كنید. اگر برای مدت یك روز، صورت كارهایی را كه انجام داده‌اید همراه با زمان دقیق یادداشت كنید، نتایج فوق‌العاده‌ای درخصوص نحوه سپری كردن زمان خود به دست می‌آورید. سعی كنید یك روز كامل، زمان آغاز و پایان هر كاری را یادداشت كنید و فاصله زمانی هر عملی را به دست آورید. می‌توانید این كار را در ساعات كاری یا حتی در كل طول روز انجام دهید. در پایان روز، كل زمان‌های خود را در چند گروه كلی دسته‌بندی كنید. به این وسیله درمی‌یابید كه چند درصد از زمان شما به هر نوع كاری اختصاص یافته است. اگر می‌خواهید نتایجتان دقیق‌تر باشد، برای یك هفته این كار را انجام داده و درصد كل زمان گذرانده شده روی هر نوع فعالیت را به دست آورید. تا جایی كه می‌توانید به جزئیات توجه كنید.


ممكن است با به كارگیری این روش، با كمال تعجب متوجه شوید كه تنها كسر كوچكی از زمان كاری خود را صرف كاری كه واقعا باید انجام دهید می‌كنید و در واقع زمان مفید كاری شما در طول روز چند دقیقه بیشتر نیست.

حال زمان آن است كه نتایج حاصله را تحلیل كنید. ببینید كه چند ساعت در طول هفته واقعا كار می‌كنید و بقیه زمان خود را صرف چه كارهایی می‌كنید؟ چك كردن پست الكترونیكی، صحبت با همكاران، غذا خوردن، روزنامه خواندن یا كارهای غیرضروری دیگر.
راندمان شخصی خود را محاسبه كنید. درواقع نتایج حاصله و درآمد شما ناشی از تعداد ساعات كمی است كه كار می‌كنید سپس باید تصمیم بگیرید كه شروع به ثبت راندمان روزانه خود كنید به این صورت كه مقدار زمان سپری شده روی كار واقعی را بر كل زمان گذرانده شده در محل كار تقسیم كرده و عدد حاصله را به عنوان راندمان و كارایی خود به حساب آورید.
با این كار احتمالا خواهید دید كه مثلا كارایی شما 25 درصد یا حتی كمتر است و با صرف زمان بیشتر در محل كار، درواقع زمان خود را به راحتی هدر داده‌اید.
اگر شما تاكنون سعی كرده‌اید قوانینی برای خود وضع كنید تا كاری كه انگیزه‌ای برای آن ندارید انجام دهید، احتمالا همواره شكست خورده‌اید. خیلی وقت‌ها تصمیم به سخت‌تر كار كردن، حتی موجب كاهش راندمان فردی می‌شود. یك راه جالب وجود دارد و آن فریب دادن مغز است. مثلا به خود بگویید من از فردا به جای 8 ساعت، تنها 5 ساعت در محل كار به فعالیت شغلی خواهم پرداخت و بقیه روز اصلا كار نمی‌كنم.
با كمال تعجب خواهید دید كه تمام این 5ساعت را به طور تقریبا كامل كار خواهید كرد و راندمان شما به بالای 90 درصد خواهد رسید. با این كار در ساعات كاری كمتر، به راندمان بیشتری دست خواهید یافت. وقتی مغزتان درك كند كه ساعات كاری شما كمتر است، به طور ناگهانی كارایی‌تان بیشتر می‌شود چون باید این اتفاق بیفتد. درواقع وقتی مغز، زمان كمتری را پیش‌روی خود ببیند، عملكردش بیشتر از وقتی خواهد بود كه زمان نامحدودی در پیش رویش باشد. حال كم‌كم ساعات خود را افزایش دهید در حالی كه راندمان خود را بالا نگه داشته‌اید. پس از چند هفته با افزودن تدریجی زمان كاری خود می‌توانید به راندمان‌های بالای 80 درصد دست یابید.

قدرت شفافیت هدف
یكی از افراد موفق در زمینه مسائل مالی كه از یك ورشكسته كامل به یك میلیونر تبدیل شد، عنوان می‌كند كه برای موفقیت دو چیز لازم است: اول این كه باید تصمیم بگیرید كه دقیقا چه چیزی می‌‌خواهید چرا كه بیشتر افراد در كل زندگی خود واقعا این موضوع را نمی‌دانند و دوم این كه شما باید تعیین كنید كه چه هزینه‌ای باید برای دستیابی به آن موفقیت خاص بپردازید و سپس تصمیم به پرداخت این هزینه بگیرید.
اهداف و آرزوهای واضح برای دستیابی به موفقیت در هر كاری لازم است‌. اگر شما وقت كافی صرف روشن كردن این مطلب كه واقعا چه می‌خواهید، نكنید، هرگز به خواسته خود نمی‌رسید. در غیاب یك مسیر روشن در زندگی، شما به بیراهه خواهید رفت. ممكن است كارهای جالبی انجام داده و به ثروت برسید اما در نهایت به آنچه كه واقعا تمایل داشته‌اید نخواهید رسید و احساس خواهید كرد كه راه درستی را انتخاب نكرده‌اید و در آخر از خود می‌پرسید: چرا من اینجا هستم؟
شاید كسی تاكنون به شما نیاموخته باشد كه اهداف خود را روشن كنید. یك مانع مهم در تعیین اهداف، ترس از اشتباه است. شما باید تصمیم‌ بگیرید، حتی اگر آن تصمیمی نادرست باشد. بدترین اتفاق ممكن، این است كه شما هیچ تصمیمی نگیرید. تعیین هر هدفی، هرگونه كه باشد، بهتر از انتخاب نكردن راه است. اگر ندانید كه به كجا می‌روید هر روز شما توام با یك خطا خواهد بود. اكثر افراد بیشتر وقت خود را صرف كارهایی می‌كنند كه منجر به موفقیت دیگران می‌شود. اگر شما تصمیم نگیرید كه واقعا چه می‌خواهید، در واقع تصمیم گرفته‌اید كه آینده خود را در دست دیگران قرار دهید و این یك اشتباه بزرگ است. با كنترل خود و این‌كه بدانید به كجا می‌روید، به حس فوق‌العاده‌ای از كنترل كه بیشتر افراد در كل طول زندگی‌شان تجربه نمی‌كنند، خواهید رسید.
اهداف واقعی را می‌توان به صورت بله و خیر بیان كرد یعنی اگر از شما پرسیده شود كه به هدف «پول بیشتری به دست آوردن» رسیده‌اید، شما نمی‌توانید یك پاسخ بله یا خیر بگویید چون این یك امر نسبی است اما اگر از شما بپرسند كه به بالای برج ایفل رسیده‌اید یا نه می‌توانید با بله یا خیر پاسخ دهید.
اهداف باید به شكل مثبت و در زمان حال نوشته شوند. هدفی كه نوشته نشود، بیشتر جنبه تخیل دارد. اهدافتان را به شكل چیزهایی كه می‌خواهید، بنویسید نه چیزهایی كه نمی‌خواهید. اگر روی آنچه نمی‌خواهید تمركز كنید، آن چیزها را به سمت خود جذب می‌كنید. اگر اهداف خود را به زمان آینده بنویسید، ذهن، همواره آن را به آینده ارجاع می‌دهد. باید هدف را به زمان حال بیان كنید تا ذهن در جهت عملی كردن آن در زمان حال تلاش كند. سعی كنید از كلمات قاطعانه استفاده كنید و از كلماتی مثل «احتمالا، می‌تواند، ممكن است» اجتناب كنید.
نشستن و منتظر اتفاقات خوب بودن، بدون كوچك‌ترین اقدامی، تنها یك خواب و خیال است. شما علاوه بر انتخاب آگاهانه اهداف روشن باید برای رسیدن به‌ آنها به طور فیزیكی هم تلاش كنید.
وقتی شما اهداف روشنی برای خود اختیار می‌كنید، تصمیم‌گیری‌هایتان نیز سریع‌تر و راحت‌تر خواهد شد؛ چراكه می‌دانید به كدام سمت می‌روید و كدام تصمیمات شما را به اهدافتان نزدیك‌تر و كدام یك شما را از آنها دورتر می‌سازد. با این روش اهداف خود را با قدرت تمركزتان، بیشتر به واقعیت بدل كنید.