yamahdi
05-01-2010, 11:19 PM
:156:عطیّه عوفی کیست؟
در سراسر تاریخ خون بار تشیع بسیار آزادمردان وشیر زنانی بوده اند که با جان ، مال وهستی خود برای حفظ حریم شیعه و حفظ آیین راستین رسول الله تلاش نموده اند و به همان اندازه که تلاش آنان فراوان بوده است وجود و خاطره آنان نیز دار گمنامی به سرمی برد. با شناخت و رد یابی مسیر زندگی این بزرگان حقیقتی بزرگ برای ما روشن می گردد ودر می یابیم که عقبه اسن تشیع پاک چه تلاشها ومجاهدت های نهفته است و این سوال را در ذهن حاضر می نماید که : ما وارث چه خونها ی پاکی هستیم که در پای درخت تناور تشیع ریخته شده است.
عطیّه عوفی کیست؟
در لا به لای اوراق زرّین تاریخ اسلام چهرههای درخشانی در سکوت مرگبار ستمِ فرمانروایان غاصب مکتوم مانده است. کاش تاریخ نویسان، به جای آن همه کتابها که در باره اهل دوزخ نوشتهاند، در راه شناساندن تندیسهای زهد و پاکی و الگوی مقاومت تلاش میکردند. بیتردید اگر چنین بود، فریادگران بیداری را در سکوت تاریک تاریخ فراموش نمیکردیم.
این نوشتار به معرفی یکی از چهرههای ناشناخته تاریخ پرداخته است. آن که نامش را امیر مؤمنان علیهالسلام برگزید؛ همراه جابربن عبداللّه انصاری از اولین زائران حرم امامحسین علیهالسلام بود؛ خطبه فدک و زیارت اربعین را روایت کرد و در شمار مبارزان شجاع جای گرفت.
ولادت
با طلوع خورشید حکومت علوی در کوفه، غنچهای شکوفا شد تا تماشاگر آفتاب امامت باشد.
گرچه تاریخ دقیق این واقعه مشخص نیست؛ ولی میتوان گفت:
در سالهای 36 ـ 40 قمری، روزی سعد بن جناده به آستان حضرت علی علیهالسلام شرفیاب شد؛ ولادت فرزندش را به عرض حضرت رساند و تقاضای نامگذاری کرد. حضرت نوزاد را در آغوش گرفت و فرمود: «هذا عطیّة اللّه» این نوزاد عطا و موهبت الهی است.(1)
حضرت علی علیهالسلام بعد از مراسم نامگذاری، برای عطیه صد درهم حقوق ماهانه تعیین فرمود و پدرش با دریافت حقوق برای کودک غذا تهیه کرد.(2)
خاندان عطیّه
عطیه عوفی در یکی از خاندانهای معروف عرب که ازطایفه بکالی بود، چشم به گیتی گشود. بکالی تیرهای از قبیله بنی عوف بن امرؤالقیس شمرده میشد و در بین قبایل عرب شأن و منزلتی خاص داشت. چون عطیّه از قبیله بنی عوف بود، به او عطیه عوفی میگویند.(3)
گویا مادرش در شمار اسرای آزاد شده رومی جای داشت و همسر سعد شمرده میشد.(4)
مقام علمی عطیة
عطیه، از نظر طبقات رجالی، در گروه تابعین جای دارد؛ یعنی از طبقهای است که پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله را ندیده و بدون واسطه سخنی از وی نقل نکرده است. او از اصحاب حضرت علی علیهالسلام و امامان بعد از او تا امام محمد باقر علیهالسلام به شمار میآید.(5) عطیه از دانشمندان بزرگ و اسلام شناس عصر خویش شمرده میشد و از چنان مقام علمی برخوردار بود که حتی دانشمندان اهل سنت نیز او را مورد اعتماد میدانستند و دانش تفسیری و حدیثیاش را تأیید میکردند.(6)
اساتید و شاگردان عطیه
عطیه استادانی برجسته داشت که در اسلام و تشیع از جایگاهی والا برخوردار بودند. کتاب «تهذیب التهذیب» نام هشت تن از استادان وی را بر میشمارد. کتاب «طبقات» شش تن از استادانش را معرفی کرده و از دیگران نام نبرده عبداللّه ابن عباس و جابرابن عبداللّه انصاری از معروفترین استادان او شمرده میشوند.(7)
این شخصیت علمی شاگردان بسیاری تربیت کرد. کتاب «تهذیب التهذیب» نام شانزده تن از آنها را ثبت کرده است. اعمش و پسران عطیه (حسن و عمر و علی) در این گروه جای دارند.(8) علی بن عطیه از اصحاب امام صادق علیهالسلام نیز به شمار میآید.(9)
آثار علمی
1 ـ تفسیر قرآن
عطیه دست پرورده استادی بزرگ چون ابن عباس بود و پنج جلد تفسیر قرآن نگاشت.(10) دانشمندان اهل تسنن از این تفسیر بهرههای فراوان بردهاند.
آثار عطیه نزد علمای اهل سنت معتبر است.(11) و بزرگانی چون طبری، خطیب بغدادی از آثار این دانشور بزرگ بهره فراوان بردند.(12)
عشق عطیه به علوم قرآنی و انس وی با قرآن به اندازهای بود که خودش میگوید: من سه دوره تفسیر کامل قرآن را نزد ابن عباس آموختم و قرآن را نیز هفتاد بار در کنارش خواندم.(13)
2 ـ خطبه فدک
دومین اثر جاودان عطیه خطبه فدک حضرت زهرا علیهاالسلام است. حضرت این خطبه را در مسجد النبی ایراد فرمود. عطیه آن را برای عبداللّه ابن حسن مثنی، پسر امام حسن مجتبی علیهالسلام نقل کرد و در تاریخ به یادگار نهاد.(14)
3 ـ زیارت اربعین
یادگار جاودان دیگر عطیه زیارت گرانقدر و با عظمت اربعین اباعبداللّه الحسین علیهالسلام است. او همراه جابر ابن عبداللّه انصاری، صحابی بزرگ پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در اربعین شهادت امام حسین علیهالسلام کنار تربت مطهر آن حضرت حضور یافت، اشک ماتم ریخت و نامش را به عنوان نخستین زائر کوی حسین جاودانه ساخت.(15)
جایگاه زیارت اربعین چنان والاست که امام حسن عسکری علیهالسلام فرمود: یکی از علامتهای مؤمن زیارت اربعین سیدالشهدا است.(16)
ابعاد شخصیت سیاسی عطیه
1 ـ زبان گویای ولایت علوی
عطیه، که پرورش یافته مکتب تشیع راستین بود، آموختههایش را با زبانی گویا برای جامعه اسلامی و تاریخ بیان کرد و به یادگار گذاشت. آن بزرگوار به شیوهای زیبا به دفاع از حریم ولایت علوی پرداخت. بدین جهت نامش در سند بسیاری از روایاتی که منزلت و فضایل حضرت علی علیهالسلام را بیان میکند، دیده میشود.(17)
عطیه از کسانی است که حدیث غدیرخم را به دورترین نفاط بلاد اسلامی رساند. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در حجة الوداع در غدیرخم دست حضرت علی علیهالسلام را گرفت و به مردم فرمود: ای مردم، آیا نمیدانید که من از خود مؤمنین به آنها سزاوارترم؟
گفتند: آری، یا رسول اللّه.
سپس فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»(18)
عطیه در باره شأن نزول آیه شریف «یا ایهاالرسول بلّغ ما انزل الیک من ربک»(19) میگوید:
«نزلت هذه الایه علی رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله فی علی بن ابیطالب علیهالسلام )(20)
این آیه در منزلت حضرت علی ابن ابیطالب نازل شد.
بیان چنین احادیثی در باره شخصیت حضرت، در زمانی که آشکارا بدان بزرگوار ناسزا میگفتند، دارای ارزشی والا بود؛ زیرا در باریان آگاه و مردم نا آگاه دشنام دادن بدان حضرت در هر قنوت و خطبه را از فرایض مسلمانان میدانستند. در چنین فضای آشوب زدهای، عطیه به افشاگری پرداخت و با نقل فضایل علی علیهالسلام کوشید ولایت را در جامعه تثبیت کند.
2 ـ زیارت اربعین و اقدامی انقلابی
زیارت اربعین عطیه و جابر بن عبداللّه در آن زمان حساس از بعد سیاسی اهمیت بسیار دارد.(21) زمانی که یزید بن معاویه ریختن خون سیّد الشهدا و اصحابش را افتخار میدانست و شیعیان آن حضرت در خفقان شدید به سر میبردند، بازمانده یاران پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به زیارت تربت امام علیهالسلام شتافت. او در واقع فرستاده خاتم المرسلین به شمار میآمد؛ زیرا رسول خدا به وی وصیّت کرده بود
«یا جابر زُر قبرالحسین فانّ زیارته تعدل مأة حجةٍ»(22)
ای جابر، قبر فرزندم حسین را زیارت کن. چون ثواب زیارتش با ثواب صد حج برابر است.
جابر بعد از شهادت امام حسین علیهالسلام و یارانش از این فاجعه تاریخی آگاه شده، با چشمان نابینا و دلی روشن و ضمیری پاک راه کوفه پیش گرفت و خود را به دست پرورده مکتب علوی یعنی عطیه عوفی رساند. این دو بزرگمرد در اربعین شهادت اباعبداللّه الحسین علیهالسلام و اصحابش در سرزمین مقدس کربلا حضور یافتند. و این افتخار را به دست آوردند که از اولین زائران حرم حسینی شوند.(23)
آنچه به زیارت اربعین جلوهای خاص از شهامت و شجاعت میدهد حرکت قهرمانانه این دو زائر در آن موقعیت حساس است؛ زیرا بعد از شهادت امام حسین علیهالسلام یزید کسی را مانع ظلم و فساد خود نمیدید و تمام سعی خودش را به کار برد تا با خفه کردن صدای هر مخالفی قیام عاشورا را امری عادی و غیر الهی جلوه دهد. بدین سبب، نگرش جامعه به نهضت امامحسین علیهالسلام در ابتدا نگرشی همراه با بی تفاوتی گاه اعتراض آمیز بود. در آن موقعیت، حرکت جابر از مدینه و عطیه از کوفه برای زیارت سیدالشهدا تأییدی بر قیام آن حضرت بود.(24) به ویژه این که این زیارت با رسیدن بانوان اهل بیت و اسرا از شام و بر پایی سه روز سوگواری برای سالار شهیدان و یارانش مقارن بود.(25) این حرکت انقلابی به شعله ورشدن نهضت حسینی و افشای جنایات دژخیمان بنی امیه انجامید و عطیه و جابر از بنیانگزاران قیامهایی شدند که در دفاع از قیام کربلا به وسیله توابین و دیگران شگل گرفت.
مقاومت عطیه
عطیه چون پرستویی عاشق و بلبلی نغمه سرا در هر کوی و برزن ترانه عشق علی میخواند و لحظهای آرام نمیگرفت. هیچ تازیانهای نتوانست ندای این فریادگر عرفان و عدالت را خاموش سازد. تاریخ هرگز مبارزه سیاسی این دانشمند بزرگ را از یاد نمیبرد. مبارزه سیاسی عطیه عوفی در زمان حکومت جبار عبدالملک مروان، پنجمین خلیفه اموی، در مقابل حجاج بن یوسف ثقفی، که دستانش به خون شیعیان علوی آغشته بود، همچنان جاودانه ماند. در زمان فرمانروایی این ستمگر اموی در کوفه قیامهای متعددی شگل گرفت که یکی از آنها قیام عبدالرحمان بن محمد بن اشعث در سال 80 ه·· ق بود. این نهضت از خراسان آغاز شد. عبدالرحمان، بعد از چندین بار درگیری با لشکر حجاج، سرانجام در سال 83 در بصره دستگیر شد. نکته جالب توجه در این قیام آن است که عدهای از بزرگان و دانشمندان شیعه و قاریان عراق مانند سعید بن جبیر و ابراهیم نخعی و عطیه عوفی، در رکاب عبدالرحمان بودند.
وقتی عبدالرحمان شکست خورد، عطیه به سمت فارس گریخت. حجاج در فرمانی، محمد بن قاسم ثقفی به فرماندار فارس، نوشت، عطیه را دستگیر کرده، او را وادار سازد به حضرت علی علیهالسلام ناسزا بگوید و اگر امتناع ورزید چهار صد تازیانه بر وی زده، موی سر و محاسنش را بتراشند. فرماندار فارس عطیه را فراخواند و فرمان حجاج را برایش خواند؛ عطیه زیر بار چنین ننگی نرفت؛ با کمال شهامت چون کوهی استوار ماند و سختترین شکنجهها و تازیانههای امویان را تحمل کرد.
این تابعی قهرمان مدتی در فارس اقامت گزید و چون قتیبه بن مسلم بر مسند استانداری خراسان جای گرفت به آنجا رفت و چندی در آن دیار به سر برد. سرانجام وقتی فرمانروایی عراق در دست عمربن هُبیرة قرار گرفت، عطیه نامهای به وی نوشت و خواستار پناهندگی و باز گشت به کوفه شد. عمربن هبیره اجازه داد و عطیه به کوفه باز گشت.
این یاور مخلص اهل بیت علیهمالسلام در سال 111 هجری قمری به سرای جاودانگی شتافت.(27)
1 ـ سفینة البحار، ج 2، ص 206، (چاپ قدیم)؛ طبقات الکبری، ج 6، ص 304؛ ریحانة الادب، ج 4، ص 218.
2 ـ طبقات الکبری، ج 6، ص 304.
3 ـ سفینة البحار، ج 6، ص 296؛ ریحانة الادب، ج 4، ص 218.
4 ـ طبقات الکبری، ج 6، ص 304؛ جابربن عبداللّه انصاری، ص 208.
5 ـ رجال شیخ طوسی، ص 51؛ تنقیح المقال، ج 2، ص 253؛ سفینة البحار، ج 6، ص 296.
6 ـ تهذیب التهذیب، ج 7، ص 226؛ تاریخ التراث العربی، ج 1، جزء اول، ص 73؛ طبقات، ج 6، ص 304.
7 ـ تهذیب التهذیب، ج 7، ص 225؛ طبقات الکبری، ج 6، ص 246؛ سفینة البحار، ج 6، ص 296.
8 ـ ریحانة الادب، ج 4، ص 218؛ تهذیب التهذیب، ج 7، ص 225؛ سفینة البحار، ج 6، ص 295.
9 ـ سفینة البحار، ج 6، ص 294؛ تنقیح المقال، ج 2، ص 299.
10 ـ ریحانة الادب، ج 4، ص 218؛ سفینة البحار، ج 6، ص 296؛ تنقیح المقال، ج 2، ص 253.
11 ـ تاریخ التراث العربی، ج 1، جزء اول، ص 73.
12 ـ همان
13 ـ سفینة البحار، ج 6، ص 296؛ ریحانة الادب، ج 4، ص 218؛ تنقیح المقال، ج 2، ص 253.
14 ـ بلاغات النساء، ص 12؛ سفینة البحار، ج 6، ص 296؛ بررسی تاریخ عاشورا، ص 246.
15 ـ ریحانة الادب، ج 4، ص 218؛ سفینة البحار، ج 6، ص 295؛ بشارة المصطفی، ص 89.
16 ـ بحار الانوار، ج 101، ص 106؛ کامل الزیارات، باب 28: ص 90.
17 ـ سفینة البحار، ج 6، ص 294؛ ریحانة الادب، ج 4، ص 218.
18 ـ بحار الانوار، ج 37، ص 185.
19 ـ مانده، آیه 67.
20 ـ بحار الانوار، ج 37، ص 190.
22 ـ جابرابن عبداللّه انصاری، ص 205.
23 ـ بحار الانوار، ج 68، ص 130؛ مصباح المتهجّد، ص 730.
24 ـ اعیان الشیعه، ج 15، ص 143؛ مصباح المتهجّد، ص 730.
25 ـ سوگنامه
26 ـ تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 277 و 278.
27 ـ سفینة البحار، ج 6، ص 296؛ الاعلام زرکلی، ج 4، ص 237؛ طبقات الکبری، ج 6، ص 304.
عطیّه عوفی الگوی مقاومت علی اصغر بابانیا
در سراسر تاریخ خون بار تشیع بسیار آزادمردان وشیر زنانی بوده اند که با جان ، مال وهستی خود برای حفظ حریم شیعه و حفظ آیین راستین رسول الله تلاش نموده اند و به همان اندازه که تلاش آنان فراوان بوده است وجود و خاطره آنان نیز دار گمنامی به سرمی برد. با شناخت و رد یابی مسیر زندگی این بزرگان حقیقتی بزرگ برای ما روشن می گردد ودر می یابیم که عقبه اسن تشیع پاک چه تلاشها ومجاهدت های نهفته است و این سوال را در ذهن حاضر می نماید که : ما وارث چه خونها ی پاکی هستیم که در پای درخت تناور تشیع ریخته شده است.
عطیّه عوفی کیست؟
در لا به لای اوراق زرّین تاریخ اسلام چهرههای درخشانی در سکوت مرگبار ستمِ فرمانروایان غاصب مکتوم مانده است. کاش تاریخ نویسان، به جای آن همه کتابها که در باره اهل دوزخ نوشتهاند، در راه شناساندن تندیسهای زهد و پاکی و الگوی مقاومت تلاش میکردند. بیتردید اگر چنین بود، فریادگران بیداری را در سکوت تاریک تاریخ فراموش نمیکردیم.
این نوشتار به معرفی یکی از چهرههای ناشناخته تاریخ پرداخته است. آن که نامش را امیر مؤمنان علیهالسلام برگزید؛ همراه جابربن عبداللّه انصاری از اولین زائران حرم امامحسین علیهالسلام بود؛ خطبه فدک و زیارت اربعین را روایت کرد و در شمار مبارزان شجاع جای گرفت.
ولادت
با طلوع خورشید حکومت علوی در کوفه، غنچهای شکوفا شد تا تماشاگر آفتاب امامت باشد.
گرچه تاریخ دقیق این واقعه مشخص نیست؛ ولی میتوان گفت:
در سالهای 36 ـ 40 قمری، روزی سعد بن جناده به آستان حضرت علی علیهالسلام شرفیاب شد؛ ولادت فرزندش را به عرض حضرت رساند و تقاضای نامگذاری کرد. حضرت نوزاد را در آغوش گرفت و فرمود: «هذا عطیّة اللّه» این نوزاد عطا و موهبت الهی است.(1)
حضرت علی علیهالسلام بعد از مراسم نامگذاری، برای عطیه صد درهم حقوق ماهانه تعیین فرمود و پدرش با دریافت حقوق برای کودک غذا تهیه کرد.(2)
خاندان عطیّه
عطیه عوفی در یکی از خاندانهای معروف عرب که ازطایفه بکالی بود، چشم به گیتی گشود. بکالی تیرهای از قبیله بنی عوف بن امرؤالقیس شمرده میشد و در بین قبایل عرب شأن و منزلتی خاص داشت. چون عطیّه از قبیله بنی عوف بود، به او عطیه عوفی میگویند.(3)
گویا مادرش در شمار اسرای آزاد شده رومی جای داشت و همسر سعد شمرده میشد.(4)
مقام علمی عطیة
عطیه، از نظر طبقات رجالی، در گروه تابعین جای دارد؛ یعنی از طبقهای است که پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله را ندیده و بدون واسطه سخنی از وی نقل نکرده است. او از اصحاب حضرت علی علیهالسلام و امامان بعد از او تا امام محمد باقر علیهالسلام به شمار میآید.(5) عطیه از دانشمندان بزرگ و اسلام شناس عصر خویش شمرده میشد و از چنان مقام علمی برخوردار بود که حتی دانشمندان اهل سنت نیز او را مورد اعتماد میدانستند و دانش تفسیری و حدیثیاش را تأیید میکردند.(6)
اساتید و شاگردان عطیه
عطیه استادانی برجسته داشت که در اسلام و تشیع از جایگاهی والا برخوردار بودند. کتاب «تهذیب التهذیب» نام هشت تن از استادان وی را بر میشمارد. کتاب «طبقات» شش تن از استادانش را معرفی کرده و از دیگران نام نبرده عبداللّه ابن عباس و جابرابن عبداللّه انصاری از معروفترین استادان او شمرده میشوند.(7)
این شخصیت علمی شاگردان بسیاری تربیت کرد. کتاب «تهذیب التهذیب» نام شانزده تن از آنها را ثبت کرده است. اعمش و پسران عطیه (حسن و عمر و علی) در این گروه جای دارند.(8) علی بن عطیه از اصحاب امام صادق علیهالسلام نیز به شمار میآید.(9)
آثار علمی
1 ـ تفسیر قرآن
عطیه دست پرورده استادی بزرگ چون ابن عباس بود و پنج جلد تفسیر قرآن نگاشت.(10) دانشمندان اهل تسنن از این تفسیر بهرههای فراوان بردهاند.
آثار عطیه نزد علمای اهل سنت معتبر است.(11) و بزرگانی چون طبری، خطیب بغدادی از آثار این دانشور بزرگ بهره فراوان بردند.(12)
عشق عطیه به علوم قرآنی و انس وی با قرآن به اندازهای بود که خودش میگوید: من سه دوره تفسیر کامل قرآن را نزد ابن عباس آموختم و قرآن را نیز هفتاد بار در کنارش خواندم.(13)
2 ـ خطبه فدک
دومین اثر جاودان عطیه خطبه فدک حضرت زهرا علیهاالسلام است. حضرت این خطبه را در مسجد النبی ایراد فرمود. عطیه آن را برای عبداللّه ابن حسن مثنی، پسر امام حسن مجتبی علیهالسلام نقل کرد و در تاریخ به یادگار نهاد.(14)
3 ـ زیارت اربعین
یادگار جاودان دیگر عطیه زیارت گرانقدر و با عظمت اربعین اباعبداللّه الحسین علیهالسلام است. او همراه جابر ابن عبداللّه انصاری، صحابی بزرگ پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در اربعین شهادت امام حسین علیهالسلام کنار تربت مطهر آن حضرت حضور یافت، اشک ماتم ریخت و نامش را به عنوان نخستین زائر کوی حسین جاودانه ساخت.(15)
جایگاه زیارت اربعین چنان والاست که امام حسن عسکری علیهالسلام فرمود: یکی از علامتهای مؤمن زیارت اربعین سیدالشهدا است.(16)
ابعاد شخصیت سیاسی عطیه
1 ـ زبان گویای ولایت علوی
عطیه، که پرورش یافته مکتب تشیع راستین بود، آموختههایش را با زبانی گویا برای جامعه اسلامی و تاریخ بیان کرد و به یادگار گذاشت. آن بزرگوار به شیوهای زیبا به دفاع از حریم ولایت علوی پرداخت. بدین جهت نامش در سند بسیاری از روایاتی که منزلت و فضایل حضرت علی علیهالسلام را بیان میکند، دیده میشود.(17)
عطیه از کسانی است که حدیث غدیرخم را به دورترین نفاط بلاد اسلامی رساند. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در حجة الوداع در غدیرخم دست حضرت علی علیهالسلام را گرفت و به مردم فرمود: ای مردم، آیا نمیدانید که من از خود مؤمنین به آنها سزاوارترم؟
گفتند: آری، یا رسول اللّه.
سپس فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»(18)
عطیه در باره شأن نزول آیه شریف «یا ایهاالرسول بلّغ ما انزل الیک من ربک»(19) میگوید:
«نزلت هذه الایه علی رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله فی علی بن ابیطالب علیهالسلام )(20)
این آیه در منزلت حضرت علی ابن ابیطالب نازل شد.
بیان چنین احادیثی در باره شخصیت حضرت، در زمانی که آشکارا بدان بزرگوار ناسزا میگفتند، دارای ارزشی والا بود؛ زیرا در باریان آگاه و مردم نا آگاه دشنام دادن بدان حضرت در هر قنوت و خطبه را از فرایض مسلمانان میدانستند. در چنین فضای آشوب زدهای، عطیه به افشاگری پرداخت و با نقل فضایل علی علیهالسلام کوشید ولایت را در جامعه تثبیت کند.
2 ـ زیارت اربعین و اقدامی انقلابی
زیارت اربعین عطیه و جابر بن عبداللّه در آن زمان حساس از بعد سیاسی اهمیت بسیار دارد.(21) زمانی که یزید بن معاویه ریختن خون سیّد الشهدا و اصحابش را افتخار میدانست و شیعیان آن حضرت در خفقان شدید به سر میبردند، بازمانده یاران پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به زیارت تربت امام علیهالسلام شتافت. او در واقع فرستاده خاتم المرسلین به شمار میآمد؛ زیرا رسول خدا به وی وصیّت کرده بود
«یا جابر زُر قبرالحسین فانّ زیارته تعدل مأة حجةٍ»(22)
ای جابر، قبر فرزندم حسین را زیارت کن. چون ثواب زیارتش با ثواب صد حج برابر است.
جابر بعد از شهادت امام حسین علیهالسلام و یارانش از این فاجعه تاریخی آگاه شده، با چشمان نابینا و دلی روشن و ضمیری پاک راه کوفه پیش گرفت و خود را به دست پرورده مکتب علوی یعنی عطیه عوفی رساند. این دو بزرگمرد در اربعین شهادت اباعبداللّه الحسین علیهالسلام و اصحابش در سرزمین مقدس کربلا حضور یافتند. و این افتخار را به دست آوردند که از اولین زائران حرم حسینی شوند.(23)
آنچه به زیارت اربعین جلوهای خاص از شهامت و شجاعت میدهد حرکت قهرمانانه این دو زائر در آن موقعیت حساس است؛ زیرا بعد از شهادت امام حسین علیهالسلام یزید کسی را مانع ظلم و فساد خود نمیدید و تمام سعی خودش را به کار برد تا با خفه کردن صدای هر مخالفی قیام عاشورا را امری عادی و غیر الهی جلوه دهد. بدین سبب، نگرش جامعه به نهضت امامحسین علیهالسلام در ابتدا نگرشی همراه با بی تفاوتی گاه اعتراض آمیز بود. در آن موقعیت، حرکت جابر از مدینه و عطیه از کوفه برای زیارت سیدالشهدا تأییدی بر قیام آن حضرت بود.(24) به ویژه این که این زیارت با رسیدن بانوان اهل بیت و اسرا از شام و بر پایی سه روز سوگواری برای سالار شهیدان و یارانش مقارن بود.(25) این حرکت انقلابی به شعله ورشدن نهضت حسینی و افشای جنایات دژخیمان بنی امیه انجامید و عطیه و جابر از بنیانگزاران قیامهایی شدند که در دفاع از قیام کربلا به وسیله توابین و دیگران شگل گرفت.
مقاومت عطیه
عطیه چون پرستویی عاشق و بلبلی نغمه سرا در هر کوی و برزن ترانه عشق علی میخواند و لحظهای آرام نمیگرفت. هیچ تازیانهای نتوانست ندای این فریادگر عرفان و عدالت را خاموش سازد. تاریخ هرگز مبارزه سیاسی این دانشمند بزرگ را از یاد نمیبرد. مبارزه سیاسی عطیه عوفی در زمان حکومت جبار عبدالملک مروان، پنجمین خلیفه اموی، در مقابل حجاج بن یوسف ثقفی، که دستانش به خون شیعیان علوی آغشته بود، همچنان جاودانه ماند. در زمان فرمانروایی این ستمگر اموی در کوفه قیامهای متعددی شگل گرفت که یکی از آنها قیام عبدالرحمان بن محمد بن اشعث در سال 80 ه·· ق بود. این نهضت از خراسان آغاز شد. عبدالرحمان، بعد از چندین بار درگیری با لشکر حجاج، سرانجام در سال 83 در بصره دستگیر شد. نکته جالب توجه در این قیام آن است که عدهای از بزرگان و دانشمندان شیعه و قاریان عراق مانند سعید بن جبیر و ابراهیم نخعی و عطیه عوفی، در رکاب عبدالرحمان بودند.
وقتی عبدالرحمان شکست خورد، عطیه به سمت فارس گریخت. حجاج در فرمانی، محمد بن قاسم ثقفی به فرماندار فارس، نوشت، عطیه را دستگیر کرده، او را وادار سازد به حضرت علی علیهالسلام ناسزا بگوید و اگر امتناع ورزید چهار صد تازیانه بر وی زده، موی سر و محاسنش را بتراشند. فرماندار فارس عطیه را فراخواند و فرمان حجاج را برایش خواند؛ عطیه زیر بار چنین ننگی نرفت؛ با کمال شهامت چون کوهی استوار ماند و سختترین شکنجهها و تازیانههای امویان را تحمل کرد.
این تابعی قهرمان مدتی در فارس اقامت گزید و چون قتیبه بن مسلم بر مسند استانداری خراسان جای گرفت به آنجا رفت و چندی در آن دیار به سر برد. سرانجام وقتی فرمانروایی عراق در دست عمربن هُبیرة قرار گرفت، عطیه نامهای به وی نوشت و خواستار پناهندگی و باز گشت به کوفه شد. عمربن هبیره اجازه داد و عطیه به کوفه باز گشت.
این یاور مخلص اهل بیت علیهمالسلام در سال 111 هجری قمری به سرای جاودانگی شتافت.(27)
1 ـ سفینة البحار، ج 2، ص 206، (چاپ قدیم)؛ طبقات الکبری، ج 6، ص 304؛ ریحانة الادب، ج 4، ص 218.
2 ـ طبقات الکبری، ج 6، ص 304.
3 ـ سفینة البحار، ج 6، ص 296؛ ریحانة الادب، ج 4، ص 218.
4 ـ طبقات الکبری، ج 6، ص 304؛ جابربن عبداللّه انصاری، ص 208.
5 ـ رجال شیخ طوسی، ص 51؛ تنقیح المقال، ج 2، ص 253؛ سفینة البحار، ج 6، ص 296.
6 ـ تهذیب التهذیب، ج 7، ص 226؛ تاریخ التراث العربی، ج 1، جزء اول، ص 73؛ طبقات، ج 6، ص 304.
7 ـ تهذیب التهذیب، ج 7، ص 225؛ طبقات الکبری، ج 6، ص 246؛ سفینة البحار، ج 6، ص 296.
8 ـ ریحانة الادب، ج 4، ص 218؛ تهذیب التهذیب، ج 7، ص 225؛ سفینة البحار، ج 6، ص 295.
9 ـ سفینة البحار، ج 6، ص 294؛ تنقیح المقال، ج 2، ص 299.
10 ـ ریحانة الادب، ج 4، ص 218؛ سفینة البحار، ج 6، ص 296؛ تنقیح المقال، ج 2، ص 253.
11 ـ تاریخ التراث العربی، ج 1، جزء اول، ص 73.
12 ـ همان
13 ـ سفینة البحار، ج 6، ص 296؛ ریحانة الادب، ج 4، ص 218؛ تنقیح المقال، ج 2، ص 253.
14 ـ بلاغات النساء، ص 12؛ سفینة البحار، ج 6، ص 296؛ بررسی تاریخ عاشورا، ص 246.
15 ـ ریحانة الادب، ج 4، ص 218؛ سفینة البحار، ج 6، ص 295؛ بشارة المصطفی، ص 89.
16 ـ بحار الانوار، ج 101، ص 106؛ کامل الزیارات، باب 28: ص 90.
17 ـ سفینة البحار، ج 6، ص 294؛ ریحانة الادب، ج 4، ص 218.
18 ـ بحار الانوار، ج 37، ص 185.
19 ـ مانده، آیه 67.
20 ـ بحار الانوار، ج 37، ص 190.
22 ـ جابرابن عبداللّه انصاری، ص 205.
23 ـ بحار الانوار، ج 68، ص 130؛ مصباح المتهجّد، ص 730.
24 ـ اعیان الشیعه، ج 15، ص 143؛ مصباح المتهجّد، ص 730.
25 ـ سوگنامه
26 ـ تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 277 و 278.
27 ـ سفینة البحار، ج 6، ص 296؛ الاعلام زرکلی، ج 4، ص 237؛ طبقات الکبری، ج 6، ص 304.
عطیّه عوفی الگوی مقاومت علی اصغر بابانیا