PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : به دیدار خدا رفتم و شد.



tania
05-01-2010, 02:23 AM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg


با کراوات به ديدار خدا رفتم و شد


بر خلاف جهت اهل ريا رفتم و شد


ريش خود را ز ادب صاف نمودم با تيغ


همچنان آينه با صدق و صفا رفتم و شد


با بوي ادکلني گشت معطر بدنم


عطر بر خود زدم و غالبه سا رفتم و شد


حمد را خواندم و آن مد"ولاالضالين"را


ننمودم ز ته حلق ادا رفتم و شد


يکدم از قاسم و جبار نگفتم سخني


گفتم اي مايه هر مهر و وفا رفتم و شد


همچو موسي نه عصا داشتم و نه نعلين


سرخوش و بي خبر و بي سرو پا رفتم و شد


"لن تراني"نشنيدم ز خداوند چو او


"ارني" گفتم و او گفت "رثا" رفتم و شد


مدعي گفت چرا رفتي و چون رفتي و کي؟


من دلباخته بي چون و چرا رفتم وشد


تو تنت پيش خدا روز و شبان خم شد و راست


من خدا گفتم و او گفت بيا رفتم و شد


مسجد و دير و خرابات به دادم نرسيد


فارغ از کشمکش اين دو سه تا رفتم و شد


خانقاهم فلک آبي بي سقف و ستون


پير من آنکه مرا داد ندا رفتم وشد


گفتم اي دل به خدا هست خدا هادي تو


تا بدينسان شدم از خلق رها رفتم و شد