PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نانوای جهنمی



yamahdi
04-30-2010, 06:46 AM
http://pnu-club.com/imported/2010/04/1812.jpg
جعفر بن یونس، مشهور به شبلى از عارفان نامى و پر آوازه قرن سوم و چهارم هجرى است . وى در عرفان و تصوف شاگرد جنید بغدادى، و استاد بسیارى از عارفان پس از خود بود.
در شهرى كه شبلى مى‏زیست، موافقان و مخالفان بسیارى داشت . برخى او را سخت دوست مى‏داشتند و كسانى نیز بودند كه قصد اخراج او را از شهر داشتند. در میان خیل دوستداران او، نانوایى بود كه شبلى را هرگز ندیده و فقط نامى و حكایتهایى از او شنیده بود. روزى شبلى از كنار دكان او مى‏گذشت. گرسنگى، چنان، او را ناتوان كرده بود كه چاره‏اى جز تقاضاى نان ندید. از مرد نانوا خواست كه به او، نانی، نسیه دهد. نانوا برآشفت و او را ناسزا گفت. و شبلى برفت.
در دكان نانوایى، مرد دیگری نشسته بود كه شبلى را مى‏شناخت . آن مرد رو به نانوا كرد و گفت: اگر شبلى را ببینى، چه خواهى كرد؟
نانوا گفت: او را بسیار اكرام خواهم كرد و هر چه خواهد، بدو خواهم داد.
دوست نانوا به او گفت: آن مرد كه الآن از خود راندى و لقمه‏اى نان را از او دریغ كردى، شبلى بود .
نانوا، سخت منفعل و شرمنده شد و چنان حسرت خورد كه گویى آتشى در جانش برافروخته‏اند. از این رو پریشان و شتابان، در پى شبلى افتاد و عاقبت او را در بیابان یافت . نانوای نادم، بى‏درنگ، خود را به دست و پاى شبلى انداخت و از او خواست كه بازگردد تا وى طعامى براى او فراهم آورد .
شبلى، پاسخى نگفت . نانوا، اصرار كرد و افزود: منت بر من بگذار و شبى را در سراى من بگذران تا به شكرانه این توفیق و افتخار كه نصیب من مى‏گردانى، مردم بسیارى را اطعام كنم . شبلى پس از آن همه اصرار نانوا به اكراه دعوتش را پذیرفت.
شب مهمانی فرا رسید . ضیافت عظیمى برپا شد . صدها نفر از مردم بر سر سفره او نشستند . مرد نانوا صد دینار در آن ضیافت هزینه كرد و همگان را از حضور شبلى در خانه خود خبر داد .
آن شب بر سر سفره، اهل دلى روى به شبلى كرد و گفت: یا شیخ! نشان دوزخى و بهشتى چیست؟
شبلى گفت: دوزخى آن است كه یك قرص نان را در راه خدا نمى‏دهد؛ اما براى شبلى كه بنده ناتوان و بیچاره اوست، صد دینار خرج مى‏كند! بهشتى، این گونه نباشد.


برگرفته از الهی نامه عطار نیشابوری، تصحیح فواد روحانی، ص 71
تنظیم و تصرف، گروه دین و اندیشه - عسگری