MIN@MAN
04-29-2010, 03:10 PM
نام اصلي ايشان پروانه اميرافشاري ميباشد. ايشان متولد 26 اسفند ماه سال 1328 در شهر تهران ميباشند. وي از خانواده بانفوذ و سرشناس اميرافشاري که اصالتي آذري دارند ميباشد. پدر ايشان صاحب 150 شهر و روستا در منطقه شرق ايران و توابع طالقان بودند. از همان کودکي حميرا خانه آنها به افتخار افراد بانفوذ حکومتي شاهد مراسمات بزرگ با حضور هنرمندان نامي آن زمان مثل قمرالملوک وزيري روح انگيز بنان ملوک ضرابي و ... بود که همين انگيزه اوليه دختر خانواده براي رو آوري به آواز شد .حميرا به دوراز چشم پدر و با تشويق همسر روشن فکر و تازه از آلمان بازگشته خودبا نام نويسي در تست صدا در شوراي راديو آن زمان حيرت و تحسين اعضا شورا را سبب شد و پس از آن تحت تعليم استاد علي تجويدي و بانو ملوک ضرابي قرار گرفت. وي دو سال بعد در سن 18 سالگي به يک خواننده تمام عيار تبديل شد. در همان سن آوازي را در دستگاه سه گاه با آهنگسازي علي تجويدي و شعري از رهي معيري به نام صبرم عطا کن را اجرا کردند که در کتاب ترانههاي ماندگار اين اثر به ثبت رسيده است .وي به علت مخالفت پدر با نام مستعار حميرا فعاليت حود را آغاز کرد اما پدر وي صداي دختر خود را ميشناسد و طلاق دختر خود را از همسرش ميگيرد و به مدت يک سال دختر خود در خانه زنداني ميکند بعد يک سال يک سفر اروپا براي جناب اميرافشاري پيش ميآيد حميرا که از حمايت مادر خوذ برخوردار بود دومين اثر خود به نام پشيمانم با آهنگسازي استاد تجويدي و ترانهاي از بيژن ترقي در ذستگاه همايون اجرا ميکند که به علت مدلاسيون اصيل و فراموش شده آن دستگاه باعث تحول عظيمي در موسيقي سنتي ايراني ميشود. پدر وي با آگاهي از اثر جديد دختر خود وي را از خانه طرد و از ارث محروم ميکند بعد از آن وي مدتي را در خانه پسرعمويش که همسر وي هما ميرافشارترانه سراي معروف بودبه سر برد تا آنکه با استاد پرويز ياحقي ازذواج ميکند. صداي ايشان قابليت سوبرآنو از ابتدا تا اوج را دارد که از کميابترين نوع صداها ميباشد .ايشان مدت شش يا هفت سال همسر آهنگساز به نام ايراني پرويز ياحقي بودند که در اين دوره زناشويي آثار ماندگاري با شعرهايي ار بيژن ترقي و آهنگ هاي از ياحقي همچون مرانفريبي هديه عشق بهار نورسيده مراتنها نگداري پنجرهاي به باغ گل و ... اجرا کرده است.وي بعد از انقلاب چند ماه در زندان به سر برد و با پرداخت مالياتي معادل سي هزار دلار آزاد وتا اواسط سال شصت خورشيدي در ايران ماند و بعد از گذراندن مزاحمت هاي فراوان با همسر و دخترش به نام هنگامه از مرز پاکستان از ايران خارج شد و از آنجا به اسپانيا و بعد از آن به کاستاريکا در امريکاي مرکزي رفت وي در کاستاريکا دچار افسردگي شديد شد به صورتي که مدت يک سال تحت درمان روان پزشک بود شوهر وي در اين ميان همسر و دختر خود را ترک و به امريکا مهاجرت کرد .حميرا با کمک همسر پسر عمويش هما مير افشار به ايالت کاليفرنيا مهاجرت و کار هنري خود را از سر گرفت .و در سال هفتاد و هشت خورشيدي به تومور مغزي دچار شد که به صورت معجزه آسايي از اتاق عمل نجات يافت .وي همينک در شهر لوس آنجلس زندگي ميکند.
__________________
__________________