yamahdi
04-26-2010, 07:27 AM
تاريخ تولد :-/12/1342
نام پدر :علي اكبر
تاریخ شهادت : 25/10/1365
محل تولد :فارس /سپيدان /سنگر
طول مدت حیات :23
محل شهادت :شلمچه
مزار شهید :؟
اسفند ماه سال 1341 در روستاي «سنگر» از توابع استان فارس نوزادي به نام فرشاد متولد شد كه بعدها او را هاشم ناميدند.
دوران طفوليت و كودكي را در جمع صميمانه خواهران و برادرانش با شادي و نشاط سپري نمود.
او ايام را به شوق حضور در پشت مكتبخانههاي مدرسه لحظه شماري ميكرد تا بالاخره با هوش و زيركي خاصي كه داشت توانست پايه ابتدايي را با كسب رتبه شاگرد ممتازي به اتمام رساند.
هاشم براي ادامه تحصيل همراه خانواده به روستاي «حرايجان» در شيراز رفت و دوران دبيرستان را همزمان با اوجگيري انقلاب اسلامي شروع كرد.
وي با تكثير و پخش اعلاميهها و سخنرانيهاي امام و شعارهاي انقلابي در دبيرستان و در سطح شهر، پا به پاي مردم و همراه پدر و برادرش در مبارزات شركت كرد و توانست نقش به سزايي در تسخير ساختمان شهرباني شيراز و همچنين پادگان كازرون ايفا نمايد.
هاشم با پيروزي انقلاب اسلامي به زادگاهش برگشته و فرماندهي كميته مبارزه با اشرار منطقه را بر عهده گرفت.
او با شروع غائله كردستان براي مبارزه عليه دشمن عازم منطقه غرب شد و پس از مدتي مسئول واحد عمليات و اطلاعات تيپ المهدي شده و براي آزادسازي شهرهاي كردنشين و پادگان حاج عمران مسئوليت يكي از محورهاي عملياتي را بر عهده گرفت.
اعتمادي با شركت در اين عمليات (والفجر 2) در منطقه حاج عمران از ناحيه پاي راست مجروح شد.
او پس از بهبودي در سال 1362 با دختري مؤمن و پاكدامن پيماني آسماني بست و با برگزاري مراسمي ساده مدتي پس از ازدواجش دوباره پاي در صحنه پيكار نهاد و به دليل حضور او در عملياتهاي مختلف و كسب تجربه فراوان از طرف قرارگاه كربلا به منظور سازماندهي گردان قائم (عج) به تيپ امام حسن (ع) انتخاب شد و در پاييز 1365 با سمت فرمانده تيپ در جلسه شوراي فرماندهان لشگر شركت نمود.
اعتمادي در عمليات كربلاي چهار، مجدداً مجروح شد اما او روحي خستگي ناپذير داشت و پس از 2 روز مرخصي به جبهه بازگشت.
در عمليات كربلاي 5 مسئوليت يكي از محورهاي عملياتي را بر عهده داشت و در حاليكه چگونگي فتح جاده آسفالته (دوعيمي - بصره ) را به حاج نبي (فرمانده لشگر) گزارش ميكرد بر اثر انفجار گلوله آرپيجي در كنارش از ناحيه دست راست مجروح شد ولي با همان وضعيت به طرف خط مقدم حركت كرد و سرانجام در تاريخ 25/10/65 هنگامي كه براي شناسايي رفته بود هدف گلولههاي دشمن قرار گرفت و با دستي مجروح و چشمي خون آلود همچون قمر بني هاشم در عروج سوار بر اسب سپيد شهادت به پرواز درآمد و از فراز زمين شلمچه به آسمان لايتناهي اوج گرفت.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
کانون گفتمان قرآن کریم
نام پدر :علي اكبر
تاریخ شهادت : 25/10/1365
محل تولد :فارس /سپيدان /سنگر
طول مدت حیات :23
محل شهادت :شلمچه
مزار شهید :؟
اسفند ماه سال 1341 در روستاي «سنگر» از توابع استان فارس نوزادي به نام فرشاد متولد شد كه بعدها او را هاشم ناميدند.
دوران طفوليت و كودكي را در جمع صميمانه خواهران و برادرانش با شادي و نشاط سپري نمود.
او ايام را به شوق حضور در پشت مكتبخانههاي مدرسه لحظه شماري ميكرد تا بالاخره با هوش و زيركي خاصي كه داشت توانست پايه ابتدايي را با كسب رتبه شاگرد ممتازي به اتمام رساند.
هاشم براي ادامه تحصيل همراه خانواده به روستاي «حرايجان» در شيراز رفت و دوران دبيرستان را همزمان با اوجگيري انقلاب اسلامي شروع كرد.
وي با تكثير و پخش اعلاميهها و سخنرانيهاي امام و شعارهاي انقلابي در دبيرستان و در سطح شهر، پا به پاي مردم و همراه پدر و برادرش در مبارزات شركت كرد و توانست نقش به سزايي در تسخير ساختمان شهرباني شيراز و همچنين پادگان كازرون ايفا نمايد.
هاشم با پيروزي انقلاب اسلامي به زادگاهش برگشته و فرماندهي كميته مبارزه با اشرار منطقه را بر عهده گرفت.
او با شروع غائله كردستان براي مبارزه عليه دشمن عازم منطقه غرب شد و پس از مدتي مسئول واحد عمليات و اطلاعات تيپ المهدي شده و براي آزادسازي شهرهاي كردنشين و پادگان حاج عمران مسئوليت يكي از محورهاي عملياتي را بر عهده گرفت.
اعتمادي با شركت در اين عمليات (والفجر 2) در منطقه حاج عمران از ناحيه پاي راست مجروح شد.
او پس از بهبودي در سال 1362 با دختري مؤمن و پاكدامن پيماني آسماني بست و با برگزاري مراسمي ساده مدتي پس از ازدواجش دوباره پاي در صحنه پيكار نهاد و به دليل حضور او در عملياتهاي مختلف و كسب تجربه فراوان از طرف قرارگاه كربلا به منظور سازماندهي گردان قائم (عج) به تيپ امام حسن (ع) انتخاب شد و در پاييز 1365 با سمت فرمانده تيپ در جلسه شوراي فرماندهان لشگر شركت نمود.
اعتمادي در عمليات كربلاي چهار، مجدداً مجروح شد اما او روحي خستگي ناپذير داشت و پس از 2 روز مرخصي به جبهه بازگشت.
در عمليات كربلاي 5 مسئوليت يكي از محورهاي عملياتي را بر عهده داشت و در حاليكه چگونگي فتح جاده آسفالته (دوعيمي - بصره ) را به حاج نبي (فرمانده لشگر) گزارش ميكرد بر اثر انفجار گلوله آرپيجي در كنارش از ناحيه دست راست مجروح شد ولي با همان وضعيت به طرف خط مقدم حركت كرد و سرانجام در تاريخ 25/10/65 هنگامي كه براي شناسايي رفته بود هدف گلولههاي دشمن قرار گرفت و با دستي مجروح و چشمي خون آلود همچون قمر بني هاشم در عروج سوار بر اسب سپيد شهادت به پرواز درآمد و از فراز زمين شلمچه به آسمان لايتناهي اوج گرفت.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
کانون گفتمان قرآن کریم