MIN@MAN
04-08-2010, 03:34 PM
شهيد شوشتري،مهندس امنيت نرم افزاري
شهيد شوشتري رفته بود با ابزارهاي فرهنگي امنيت را برقرار كند. او براي ايجاد امنيت در منطقه بلوچستان قايل به نگاهي متفاوت بود؛ نگاهي كه بهجاي آن توپ و تانك، استفاده از وحدت و ايجاد محبت ميان قبايل را بهترين مكانيزم ميدانست.
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
بصيرت:شهيد شوشتري رفته بود با ابزارهاي فرهنگي امنيت را برقرار كند. او براي ايجاد امنيت در منطقه بلوچستان قايل به نگاهي متفاوت بود؛ نگاهي كه بهجاي آن توپ و تانك، استفاده از وحدت و ايجاد محبت ميان قبايل را بهترين مكانيزم ميدانست. نزديك كردن ريشسفيدهاي اين قبايل به يكديگر بهترين ابزار براي ايجاد اين دوستي و وحدت به حساب ميآمد. از اين نظر، شهيد شوشتري آدم نادري بود. با اين هدف بود كه فرمانده قرارگاه مقدم سپاه راهي آن منطقه شد تا به شيوه ريشسفيدي، امنيت آنجا را برقرار كند. او با هديه كردن خون خود به مردم، نشان داد كه تا چه اندازه به ادعاهايي كه داشته، باورمند بوده است.
سيستان و بلوچستان يكي از منطقههايي است كه دشمنان ما در طول سي سال گذشته، سعي كردهاند كه آن را با ناامني گره بزنند. بهويژه آنكه با توجه به شرايط جغرافيايي هممرز بودن با كشورهاي پاكستان و افغانستان بسيار هم مستعد براي ايجاد چنين ناامنيهايي است. شهيد شوشتري و دوست و همرزم او شهيد احمد زارعي با آگاهي از اين مهم، اين وظيفه را بر دوش خود گرفتند كه براي ايجاد امنيت در چنين منطقهاي بايد آستينها را بالا زد و رفت تا با استفاده از شيوههاي تازهاي امنيت را در اين منطق برقرار ساخت. آنها بر اين باور بودند كه بايد در آنجا (سيستان و بلوچستان) كار فرهنگي كنيم و خودمان و انقلابمان را به آنها بشناسانيم. اگر مردم اين منطقه به درك درستي از انقلاب برسند، آغوش آنها بهترين مأمن براي انقلاب خواهد بود و پس از بهوجود آوردن چنين شرايطي از خود آنها در راستاي ايجاد امنيت ميتوان بهره برد.
حالا كه دشمنان انقلاب بهدنبال ايجاد شكاف و تنش بين بلوچستان و نظام هستند، ما دست محبت را با صداقت از سوي انقلاب و نظام بهسمت آنها دراز ميكنيم تا توطئههاي آنها را نقش برآب كنيم و مطمئن هستيم كه اگر اين دست با صداقت و ايمان راسخ به سوي آنها دراز شود، مردم سيستان و بلوچستان آن را خواهند فشرد.
اگر اين دو دست به هم بپيوندد و اين ارتباط برقرار شود، شكاف ايجاد شده از سوي دشمنان خود به خود حذف خواهد شد و آنوقت بلوچستان مأمن انقلاب خواهد بود و امنيت نيز برايش به ارمغان خواهد آمد.
به همينخاطر ايشان كه در طول دو سال گذشته به فرماندهي قرارگاه مقدم شرق كشور، مأموريت يافته بودند، بحث اصلي اين بود كه از يك سو انقلاب را بهدرستي به مردم سيستان و بلوچستان بشناسانند و از آن طرف به درك متقابلي از بلوچستان برسند. چراكه شهيد شوشتري باور داشت كه نه ما توانستيم مردم بلوچستان و شرايط زندگي آنها را بهخوبي بشناسانيم و نه اينكه آنها به شناخت درستي از نظام و انقلاب رسيدهاند و به اين جهت، اين شناسايي و تعامل دوطرفه از اولويتهاي ايشان در دوران مأموريتشان بود. بر اين عقيده بود كه اگر بتوانيم حس امنيت را در ذهن مردم بلوچستان ايجادكنيم، آنوقت زمينههاي بروز ناامني خود به خود از بين خواهد رفت. ايشان در بحث استفاده از ابزار ايجاد امنيت، نه اينكه به هيچ عنوان كار سختافزاري را قبول نداشته باشد اما ميگفت در اين قضيه بار اصلي بر دوش مباحث نرمافزاري است؛ البته فارغ از مباحث آكادميك.
شهيد شوشتري بر اين باور بود كه امنيت اين منطقه بايد بهگونه نرمافزاري برقرار شود و استفاده از زور براي اين منظور جواب نميدهد.
ريخته شدن خون اين عزيزان مقدمهاي خواهد بود براي برقراري اين امنيت نرمافزاري، چراكه هنگام شهادت او برخي از بزرگان قبايل شيعه و سني منطقه نيز به همراه ايشان شهيد شدند كه اين شهادت جمعي، پيوستگي و وحدتي ايجاد ميكند كه مقدمه امنيت منطقه خواهد شد. اين جنس كار و اين نوع برخورد مال صدر سپاه بود، مكانيزمي كه شهيد بروجردي و شهيد همت نيز در كردستان بهكار بردند. اين دنباله همان تفكر بود كه در يكي دو سال اخير داشت در سيستان و بلوچستان پياده ميشد كه خيلي هم نتايج خوبي داشت.
جالب اينكه او بهعنوان يك آدم آكادميك هم اين كار را نميكرد، بهعنوان يك پاسدار تيپيكال اين كار را ميكرد. يعني نسلي از پاسدارها كه نگاهشان به امنيت قبل از آنكه نظامي باشد فرهنگي است و اين نگاهي است كه ما امروز بهشدت محتاج آن هستيم.
البته شهادت ايشان و زحماتي كه ايشان در منطقه كشيد، بار ديگر اين نگاه را مطرح خواهد كرد و اين طرح به ثمر خواهد نشست كه امنيت براساس وحدت شكل ميگيرد.
امنيت يك بحث نرمافزاري حساس است. شما در تهران احساس امنيت ميكنيد، اما در بغداد احساس ناامني وجود دارد، در حاليكه تعداد كشتههاي بغداد، از تعداد كشتههاي سوانح شهر تهران بيشتر نيست. اين يعني اينكه امنيت بيشتر به فضاي رواني حاكم بر جامعه و احساسي كه مردم نسبت به آن دارند، مربوط ميشود تا وقايع بيروني. البته وقايه بيروني بيتأثير نيستند، اما با اين نگاه امنيت يك مقوله نرمافزاري است كه به ذهن و افكار و انديشهها و رفتارها مربوط است.
نگاه سختافزاري به امنيت البته بخشي از امنيت هست، اما همه امنيت نيست. سختافزار بهمعني جنگافزار و نيروهاي نظامي ابزار ايجاد امنيت هستند اما خود امنيت نيستند شايد گاه استفاده از اين ابزار براي امنيت ضروري بهنظر برسد اما در بسياري مواقع نيز ابزار كارآمد در حوزه سختافزار جاي نميگيرند.
نگاهي كه اين شهيد بزرگوار به مسئله امنيت داشت، نگاهي اصيل و مبتني بر دين بود، كه در دنياي امروز آرام آرام در حال رايج شدن است. يعني اينكه بياييم مرزها را ببنديم و ايستهاي بازرسي بگذاريم و آدمها را خلع سلاح كنيم، بياييم ذهنها را امن كنيم تا امنيت خاطر بهوجود آيد. اگر امنيت خاطر ايجاد شود، كمتر كسي دست به سلاح ميبرد، كمتر كسي به سمت شرارت و ياغيگري ميرود.
شهيد شوشتري عقيده داشت اگر برويم در ميان مردم بلوچستان، پيش طوايف و عشيرهها و ريشسفيدهاي آنها و جلسههاي دوستانهاي بگذاريم با هم حرف بزنيم، ميتوان كدورتها، كج فهميها و زمينههاي شكاف و سوءظنها را از بين برد و در واقع عاملي براي اتحاد و تعامل يكي شدن و هماهنگي و درك متقابل بهوجود آورد. ادعاهايي كه شهيد شوشتري در طول اين دو سال داشت را باشهادتش اثبات كرد. اين بزرگوار هشت سال در جبهههاي جنگ حاضر بود، در مسئله افغانستان حضور پررنگي داشت و سالها از اين جبهه به آن جبهه رفت و ظاهرا قرار بود كه سرانجام خون ايشان در سيستان و بلوچستان ريخته شده و اين خون حافط امنيت مردم اين ديار گردد.
با كشته شدن سران قبايل و عشاير به همراه ايشان تروريستها اشتباه سختي را مرتكب شدند، چون حالا نه فقط نظام كه خود مردم منطقه نيز رو در روي آنها هستند و اگر تروريستها گير خود مردم بيفتند، مردم از آنها انتقام خواهند گرفت.
شهيد شوشتري رفته بود با ابزارهاي فرهنگي امنيت را برقرار كند. او براي ايجاد امنيت در منطقه بلوچستان قايل به نگاهي متفاوت بود؛ نگاهي كه بهجاي آن توپ و تانك، استفاده از وحدت و ايجاد محبت ميان قبايل را بهترين مكانيزم ميدانست.
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
بصيرت:شهيد شوشتري رفته بود با ابزارهاي فرهنگي امنيت را برقرار كند. او براي ايجاد امنيت در منطقه بلوچستان قايل به نگاهي متفاوت بود؛ نگاهي كه بهجاي آن توپ و تانك، استفاده از وحدت و ايجاد محبت ميان قبايل را بهترين مكانيزم ميدانست. نزديك كردن ريشسفيدهاي اين قبايل به يكديگر بهترين ابزار براي ايجاد اين دوستي و وحدت به حساب ميآمد. از اين نظر، شهيد شوشتري آدم نادري بود. با اين هدف بود كه فرمانده قرارگاه مقدم سپاه راهي آن منطقه شد تا به شيوه ريشسفيدي، امنيت آنجا را برقرار كند. او با هديه كردن خون خود به مردم، نشان داد كه تا چه اندازه به ادعاهايي كه داشته، باورمند بوده است.
سيستان و بلوچستان يكي از منطقههايي است كه دشمنان ما در طول سي سال گذشته، سعي كردهاند كه آن را با ناامني گره بزنند. بهويژه آنكه با توجه به شرايط جغرافيايي هممرز بودن با كشورهاي پاكستان و افغانستان بسيار هم مستعد براي ايجاد چنين ناامنيهايي است. شهيد شوشتري و دوست و همرزم او شهيد احمد زارعي با آگاهي از اين مهم، اين وظيفه را بر دوش خود گرفتند كه براي ايجاد امنيت در چنين منطقهاي بايد آستينها را بالا زد و رفت تا با استفاده از شيوههاي تازهاي امنيت را در اين منطق برقرار ساخت. آنها بر اين باور بودند كه بايد در آنجا (سيستان و بلوچستان) كار فرهنگي كنيم و خودمان و انقلابمان را به آنها بشناسانيم. اگر مردم اين منطقه به درك درستي از انقلاب برسند، آغوش آنها بهترين مأمن براي انقلاب خواهد بود و پس از بهوجود آوردن چنين شرايطي از خود آنها در راستاي ايجاد امنيت ميتوان بهره برد.
حالا كه دشمنان انقلاب بهدنبال ايجاد شكاف و تنش بين بلوچستان و نظام هستند، ما دست محبت را با صداقت از سوي انقلاب و نظام بهسمت آنها دراز ميكنيم تا توطئههاي آنها را نقش برآب كنيم و مطمئن هستيم كه اگر اين دست با صداقت و ايمان راسخ به سوي آنها دراز شود، مردم سيستان و بلوچستان آن را خواهند فشرد.
اگر اين دو دست به هم بپيوندد و اين ارتباط برقرار شود، شكاف ايجاد شده از سوي دشمنان خود به خود حذف خواهد شد و آنوقت بلوچستان مأمن انقلاب خواهد بود و امنيت نيز برايش به ارمغان خواهد آمد.
به همينخاطر ايشان كه در طول دو سال گذشته به فرماندهي قرارگاه مقدم شرق كشور، مأموريت يافته بودند، بحث اصلي اين بود كه از يك سو انقلاب را بهدرستي به مردم سيستان و بلوچستان بشناسانند و از آن طرف به درك متقابلي از بلوچستان برسند. چراكه شهيد شوشتري باور داشت كه نه ما توانستيم مردم بلوچستان و شرايط زندگي آنها را بهخوبي بشناسانيم و نه اينكه آنها به شناخت درستي از نظام و انقلاب رسيدهاند و به اين جهت، اين شناسايي و تعامل دوطرفه از اولويتهاي ايشان در دوران مأموريتشان بود. بر اين عقيده بود كه اگر بتوانيم حس امنيت را در ذهن مردم بلوچستان ايجادكنيم، آنوقت زمينههاي بروز ناامني خود به خود از بين خواهد رفت. ايشان در بحث استفاده از ابزار ايجاد امنيت، نه اينكه به هيچ عنوان كار سختافزاري را قبول نداشته باشد اما ميگفت در اين قضيه بار اصلي بر دوش مباحث نرمافزاري است؛ البته فارغ از مباحث آكادميك.
شهيد شوشتري بر اين باور بود كه امنيت اين منطقه بايد بهگونه نرمافزاري برقرار شود و استفاده از زور براي اين منظور جواب نميدهد.
ريخته شدن خون اين عزيزان مقدمهاي خواهد بود براي برقراري اين امنيت نرمافزاري، چراكه هنگام شهادت او برخي از بزرگان قبايل شيعه و سني منطقه نيز به همراه ايشان شهيد شدند كه اين شهادت جمعي، پيوستگي و وحدتي ايجاد ميكند كه مقدمه امنيت منطقه خواهد شد. اين جنس كار و اين نوع برخورد مال صدر سپاه بود، مكانيزمي كه شهيد بروجردي و شهيد همت نيز در كردستان بهكار بردند. اين دنباله همان تفكر بود كه در يكي دو سال اخير داشت در سيستان و بلوچستان پياده ميشد كه خيلي هم نتايج خوبي داشت.
جالب اينكه او بهعنوان يك آدم آكادميك هم اين كار را نميكرد، بهعنوان يك پاسدار تيپيكال اين كار را ميكرد. يعني نسلي از پاسدارها كه نگاهشان به امنيت قبل از آنكه نظامي باشد فرهنگي است و اين نگاهي است كه ما امروز بهشدت محتاج آن هستيم.
البته شهادت ايشان و زحماتي كه ايشان در منطقه كشيد، بار ديگر اين نگاه را مطرح خواهد كرد و اين طرح به ثمر خواهد نشست كه امنيت براساس وحدت شكل ميگيرد.
امنيت يك بحث نرمافزاري حساس است. شما در تهران احساس امنيت ميكنيد، اما در بغداد احساس ناامني وجود دارد، در حاليكه تعداد كشتههاي بغداد، از تعداد كشتههاي سوانح شهر تهران بيشتر نيست. اين يعني اينكه امنيت بيشتر به فضاي رواني حاكم بر جامعه و احساسي كه مردم نسبت به آن دارند، مربوط ميشود تا وقايع بيروني. البته وقايه بيروني بيتأثير نيستند، اما با اين نگاه امنيت يك مقوله نرمافزاري است كه به ذهن و افكار و انديشهها و رفتارها مربوط است.
نگاه سختافزاري به امنيت البته بخشي از امنيت هست، اما همه امنيت نيست. سختافزار بهمعني جنگافزار و نيروهاي نظامي ابزار ايجاد امنيت هستند اما خود امنيت نيستند شايد گاه استفاده از اين ابزار براي امنيت ضروري بهنظر برسد اما در بسياري مواقع نيز ابزار كارآمد در حوزه سختافزار جاي نميگيرند.
نگاهي كه اين شهيد بزرگوار به مسئله امنيت داشت، نگاهي اصيل و مبتني بر دين بود، كه در دنياي امروز آرام آرام در حال رايج شدن است. يعني اينكه بياييم مرزها را ببنديم و ايستهاي بازرسي بگذاريم و آدمها را خلع سلاح كنيم، بياييم ذهنها را امن كنيم تا امنيت خاطر بهوجود آيد. اگر امنيت خاطر ايجاد شود، كمتر كسي دست به سلاح ميبرد، كمتر كسي به سمت شرارت و ياغيگري ميرود.
شهيد شوشتري عقيده داشت اگر برويم در ميان مردم بلوچستان، پيش طوايف و عشيرهها و ريشسفيدهاي آنها و جلسههاي دوستانهاي بگذاريم با هم حرف بزنيم، ميتوان كدورتها، كج فهميها و زمينههاي شكاف و سوءظنها را از بين برد و در واقع عاملي براي اتحاد و تعامل يكي شدن و هماهنگي و درك متقابل بهوجود آورد. ادعاهايي كه شهيد شوشتري در طول اين دو سال داشت را باشهادتش اثبات كرد. اين بزرگوار هشت سال در جبهههاي جنگ حاضر بود، در مسئله افغانستان حضور پررنگي داشت و سالها از اين جبهه به آن جبهه رفت و ظاهرا قرار بود كه سرانجام خون ايشان در سيستان و بلوچستان ريخته شده و اين خون حافط امنيت مردم اين ديار گردد.
با كشته شدن سران قبايل و عشاير به همراه ايشان تروريستها اشتباه سختي را مرتكب شدند، چون حالا نه فقط نظام كه خود مردم منطقه نيز رو در روي آنها هستند و اگر تروريستها گير خود مردم بيفتند، مردم از آنها انتقام خواهند گرفت.