Borna66
04-03-2010, 12:56 PM
از نظر زماني، مورفولوژي شهري را ميتوان در سه دوره مطالعه کرد:
1. تکوين تاريخي
در اين دوره، اوضاع جغرافيايي و زمينههاي تاريخي، تولد شهر را سبب ميشود. شهر بتدريح و تحت تأثير عوامل مختلف دروني و بيروني توسعه مييابد. قلب شهر يا مرکز آن داراي جاذبههاي اداري و مذهبي است.
2. الگو يابي و شکلگيري
در اين دوره، خيابانها و راههاي ايجاد شده، اسکلت شهر به وجود ميآورد و هستههاي مختلف شهر و کارکرد آنها الگويابي خاصي به شهر ميبخشد.
http://pnu-club.com/imported/2010/04/88.jpg http://pnu-club.com/imported/2010/04/11.gif 3. پيکربندي
در اين دوره، مشخصات مورفولوژيک شهر، رابطه ميان کارکرده و مورفولوژي شهر را بروشني تبيين ميکند. دوره پيکربندي شهر، تحت تأثير نيروهاي جاذبه و گريز از مرکز قرار ميگيرد. در دوره جاذبه، ادارهها و بازارها، عمده فروشي، خردهفروشي و زيارتگاهها، باعث ميشود مردم در بخش مرکزي شهر ساکن شوند. اما در دوره گريز از مرکز، چند عامل، توسعه شهري و امر پيکربندي را به دوره پاياني خود نزديک ميکند. اين عوامل که مورفولوژي شهري در مرحله تکاملي خود از آنها شکل ميپذيرد عبارتند از:
1. در دسترس بودن قطعات بزرگ زمين در بيرون از شهرها.
2. ارزان بودن قيمت زمين در منطقه بيروني شهر.
3. وسيع بودن قطعات زمين براي ايجاد کارخانهها، ورزشگاهها، پارکها، ترمينالها، فرودگاهها و گورستانها.
4. وجود چشماندازهاي زيبا و فضاي سبز براي اقامت طبقه پر در آمد شهري.
5. وجود مناطق مختلف در قسمتهاي مختلف شهر براي طبقات شهري.
6. وجود بزرگراهها و حمل و نقل منظم در قسمتهاي مشخص بيرون شهرها.
7. دور بودن از انواع آلودگيها و داشتن محيط زيست سالم.
به طوري که گفتيم خيابانها شبکه مورفولوژيک شهر را به صورت يکپارچه نشان ميدهد. البته عوامل توپوگرافي زمين شهر نيز مثل جلگه، پاي کوه، ميزان شيب زمين و جريان رودخانه، هر کدام به گونهاي در ميزان توسعه خيابانها و کيفيت شبکهبندي آنها مؤثر است.
بعد از شکلگيري خيابانهاي اصلي، کوچهها و خيابانها فرعي با توجه به رشد تأسيسات شهري به وجود ميآيد. خيابانها و کوچههايي که بدون برنامهريزي ايجاد ميشود بيشتر باريک و پرپيچ خم است و گاهي نيز عرض کوچههاي از 3 متر کمتر است. اين قبيل خيابانها و کوچهها بافت و آشفته و نامنظم قديمي شهر را تشکيل ميدهد. عرض خيابانهاي اصلي، خيابانهاي فرعي و کوچههاي بخش جديد برنامهريزي شده شهر از 20 متر تجاوز ميکند. جدايي و مکانيابي فعاليتها و کارکردهاي شهري، باعث کاهش تراکم در بخش برنامهريزي شده شهر ميشود. در اين بخش، مغازهها به واحدهاي مسکوني متصل نيست و بين آنها فضاي باز وجود دارد.
1. تکوين تاريخي
در اين دوره، اوضاع جغرافيايي و زمينههاي تاريخي، تولد شهر را سبب ميشود. شهر بتدريح و تحت تأثير عوامل مختلف دروني و بيروني توسعه مييابد. قلب شهر يا مرکز آن داراي جاذبههاي اداري و مذهبي است.
2. الگو يابي و شکلگيري
در اين دوره، خيابانها و راههاي ايجاد شده، اسکلت شهر به وجود ميآورد و هستههاي مختلف شهر و کارکرد آنها الگويابي خاصي به شهر ميبخشد.
http://pnu-club.com/imported/2010/04/88.jpg http://pnu-club.com/imported/2010/04/11.gif 3. پيکربندي
در اين دوره، مشخصات مورفولوژيک شهر، رابطه ميان کارکرده و مورفولوژي شهر را بروشني تبيين ميکند. دوره پيکربندي شهر، تحت تأثير نيروهاي جاذبه و گريز از مرکز قرار ميگيرد. در دوره جاذبه، ادارهها و بازارها، عمده فروشي، خردهفروشي و زيارتگاهها، باعث ميشود مردم در بخش مرکزي شهر ساکن شوند. اما در دوره گريز از مرکز، چند عامل، توسعه شهري و امر پيکربندي را به دوره پاياني خود نزديک ميکند. اين عوامل که مورفولوژي شهري در مرحله تکاملي خود از آنها شکل ميپذيرد عبارتند از:
1. در دسترس بودن قطعات بزرگ زمين در بيرون از شهرها.
2. ارزان بودن قيمت زمين در منطقه بيروني شهر.
3. وسيع بودن قطعات زمين براي ايجاد کارخانهها، ورزشگاهها، پارکها، ترمينالها، فرودگاهها و گورستانها.
4. وجود چشماندازهاي زيبا و فضاي سبز براي اقامت طبقه پر در آمد شهري.
5. وجود مناطق مختلف در قسمتهاي مختلف شهر براي طبقات شهري.
6. وجود بزرگراهها و حمل و نقل منظم در قسمتهاي مشخص بيرون شهرها.
7. دور بودن از انواع آلودگيها و داشتن محيط زيست سالم.
به طوري که گفتيم خيابانها شبکه مورفولوژيک شهر را به صورت يکپارچه نشان ميدهد. البته عوامل توپوگرافي زمين شهر نيز مثل جلگه، پاي کوه، ميزان شيب زمين و جريان رودخانه، هر کدام به گونهاي در ميزان توسعه خيابانها و کيفيت شبکهبندي آنها مؤثر است.
بعد از شکلگيري خيابانهاي اصلي، کوچهها و خيابانها فرعي با توجه به رشد تأسيسات شهري به وجود ميآيد. خيابانها و کوچههايي که بدون برنامهريزي ايجاد ميشود بيشتر باريک و پرپيچ خم است و گاهي نيز عرض کوچههاي از 3 متر کمتر است. اين قبيل خيابانها و کوچهها بافت و آشفته و نامنظم قديمي شهر را تشکيل ميدهد. عرض خيابانهاي اصلي، خيابانهاي فرعي و کوچههاي بخش جديد برنامهريزي شده شهر از 20 متر تجاوز ميکند. جدايي و مکانيابي فعاليتها و کارکردهاي شهري، باعث کاهش تراکم در بخش برنامهريزي شده شهر ميشود. در اين بخش، مغازهها به واحدهاي مسکوني متصل نيست و بين آنها فضاي باز وجود دارد.