yamahdi
03-31-2010, 02:46 PM
جهل و حماقت، زمینه گناه را در انسان به وجود آورده و او را به سوى گناه مىكشاند. جهل به خدا، جهل به هدف از آفرینش، جهل به قوانین خلقت، جهل به زشتى گناه و آثار آن.
چنانكه یك فرد جاهل و بىسواد غذاى آلوده به میكروب را بر اثر جهل، به آسانى مىخورد، ولى یك دكتر میكروب شناس، هرگز آن را نمىخورد.
در دوران جاهلیت كه گناهان گوناگون، سراسر زندگى مردم را گرفته بود، بیشتر بر اثر جهل و حماقت بود. براى توضیح به این آیات توجه كنید:
«قالوا یا موسى اِجعَل لَنا اِلهاً كما لَهم آلِهة قالَ إنّكم قَوم تَجهَلون»1؛
«بنى اسرائیل به موسى گفتند: براى ما معبودى (از بت) قرار بده چنانكه آنها (بت پرستان) معبودانى (از بت) دارند. موسى گفت: شما جمعیتى جاهل و نادان هستید.»
از زبان حضرت لوط (علیهالسلام) خطاب به قومش مىخوانیم:
«ءَاِنّكم لَتَاتون الرّجال شَهوةً مِن دُونِ النِّساء بل انتم قوم تجهلون»2؛ «آیا شما به جاى زنان، به سراغ مردان، از روى شهوت مىروید؟ شما قومى جاهل هستید.»
و در آیه 89 سورهى یوسف مىخوانیم:
«قالَ هَل عَلِمتُم ما فَعَلتُم بِیُوسُفَ و اَخیهِ اِذ اَنتُم جاهِلُون»؛ «یوسف (به برادران خود) گفت: آیا دانستید كه با یوسف و برادرش(بنیامین) چه كردید؟ آنگاه كه جاهل بودید.»
از این آیات به روشنى استفاده مىشود كه جهل و نادانى یكى از زمینههاى گناهان است.
در روایات نیز بسیار آمده كه جهل، زمینه گناه است. در اینجا به ذكر چند نمونه مىپردازیم:
1- امام على (علیهالسلام) در عهدنامهى خود به مالك اشتر مىفرماید:
«لا یجترى على الله الا جاهل شقى»3؛ «گستاخى و جرأت بر (نافرمانى) خدا را جز جاهل و شقى روا نمىدارد.»
2- و نیز از گفتار آن حضرت است:
«الجهل معدن الشر، الجهل اصل كل شر، الجهل یفسدالمعاد»4؛ «جهل مركز زشتى است، جهل ریشه و پایه زشتى است، جهل موجب تباهى معاد انسان است.»
3- چنانكه قبلاً اشاره شد امام صادق (علیهالسلام به سماعة فرمود: عقل و لشكرش را بشناس و همچنین جهل و لشكرش را بشناس. سپس 75 خصلت زشت را به عنوان لشكر جهل برشمرد.5
این روایت جامع بیانگر آن است كه جهل، اساس و محور خصلتهاى زشت و گناهان بزرگى همچون: حرص، خیانت، ربا، نیرنگ، تكبر، آزار به پدر و مادر، پیمان شكنى، بىتابى، شانه خالى كردن از وظیفه جهاد، سبك سرى، كینه و دشمنى و ... است.6
4- حضرت على (علیهالسلام) مىفرماید: «قَصَّمَ ظَهرى رَجُلان: عالِم مُتَهتِّك و جاهِل مُتَنسِّك»7؛
«دو شخص، كمرم را شكستند، دانشمند بى پروا، و جاهل مقدس نما.»
سپس فرمود: جاهل، انسان را با زهدنمائیش مىفریبد، و عالم با گستاخى و بىپروائیش، انسان را مغرور و فریفته خود مىكند.
5 - و نیز فرمود: «ایاكم والجهال من المستعبدین والفجار من العلماء فانهم فتنتة كل مفتون»8 «بپرهیزید از جاهلان عبادت پیشه و از گنهكاران دانشمند، چرا كه اینها مایه فتنه و آشوب هر فتنه شده هستند.»
6- و در سخنى دیگر فرمود: «لاترى الجاهل الا مُفرِطاً او مُفرِّطاً»9؛ «نمىبینى جاهل را مگر این كه یا راه افراط و زیادهروى را مىپیماید و یا راه تفریط و كوتاهى از حد اعتدال را.»
7- و در بیان دیگر فرمود: «الى الله اشكو من معشر یعیشون جهالا و یموتون ضلالا»10؛ «شكایت به خدا مىبرم از گروهى كه در جهل و نادانى زندگى مىكنند.»
8- در قرآن در جریان موسى (علیهالسلام) و ساحران آمده: وقتى كه ساحران طنابهاى خود را انداختند، به نظر مىرسید همه آنها در حركتند؛
«فَاَوجَسَ فى نفسه خِیفَة موسى»11؛ «ناگهان موسى در دل خویش ترس خفیفى احساس كرد.»
امیرمؤمنان(علیهالسلام) در توضیح این مطلب مىفرماید: «لم یُوجِس موسى(علیهالسلام) خیفَةً على نفسه بل اَشفَقَ مِن غَلَبة الجُهّال و دُوَل الضّلال»12؛ «موسى علیهالسلام بر جان خود نترسید بلكه ترس او از این بود كه مبادا جاهلان پیروز گردند و دولتهاى ضلال برنده شوند.»
این سخن نیز از كارهاى انحرافى جاهلان پرده برمىدارد و بیانگر آن است كه جهل، زمینهساز گناهان بزرگى همچون مبارزه علنى با پیامبران به پشتیبانى از طاغوتها مىباشد.
جلوگیرى بنىامیه از تعلیم شرك
از احادیث جالب این كه امام صادق(علیهالسلام) فرمود: «ان بنى امیة اطلقوا للناس تعلیم الایمان ولم یطلقوا تعلیم الشرك لكى اذا حملوهم علیه لم یعرفوه»13؛ «بنى امیه تعلیم ایمان را براى مردم آزاد گزاردند ولى تعلیم شرك را آزاد نگذاردند تا اگر مردم را بر شرك وادار كردند آن را نشناسند. (و در نتیجه از روى جهل قبول شرك نمایند).»
این حدیث بیانگر آن است كه: بنىامیه از شناخت شرك و انواع آن جلوگیرى مىكردند زیرا اگر مردم معنى شرك و انواع آن را مىفهمیدند از بنىامیه كه غوطهور در شرك بودند، روى برمىگرداندند و به امامان اهلالبیت(علیهمالسلام) كه از شرك به دور بودند متوجه مىشدند، آرى رهبران طاغوتى حساسیت داشتند كه مردم از دستورات سازنده و بیداربخش اسلام، آگاه نشوند تا جهل آنها باعث توقف و ركود آنها شود، و زمینه انحراف آنها را فراهم سازد.
منبع: گناه شناسی، محسن قرائتی
گروه دین و اندیشه – مهدی سیف جمالی
چنانكه یك فرد جاهل و بىسواد غذاى آلوده به میكروب را بر اثر جهل، به آسانى مىخورد، ولى یك دكتر میكروب شناس، هرگز آن را نمىخورد.
در دوران جاهلیت كه گناهان گوناگون، سراسر زندگى مردم را گرفته بود، بیشتر بر اثر جهل و حماقت بود. براى توضیح به این آیات توجه كنید:
«قالوا یا موسى اِجعَل لَنا اِلهاً كما لَهم آلِهة قالَ إنّكم قَوم تَجهَلون»1؛
«بنى اسرائیل به موسى گفتند: براى ما معبودى (از بت) قرار بده چنانكه آنها (بت پرستان) معبودانى (از بت) دارند. موسى گفت: شما جمعیتى جاهل و نادان هستید.»
از زبان حضرت لوط (علیهالسلام) خطاب به قومش مىخوانیم:
«ءَاِنّكم لَتَاتون الرّجال شَهوةً مِن دُونِ النِّساء بل انتم قوم تجهلون»2؛ «آیا شما به جاى زنان، به سراغ مردان، از روى شهوت مىروید؟ شما قومى جاهل هستید.»
و در آیه 89 سورهى یوسف مىخوانیم:
«قالَ هَل عَلِمتُم ما فَعَلتُم بِیُوسُفَ و اَخیهِ اِذ اَنتُم جاهِلُون»؛ «یوسف (به برادران خود) گفت: آیا دانستید كه با یوسف و برادرش(بنیامین) چه كردید؟ آنگاه كه جاهل بودید.»
از این آیات به روشنى استفاده مىشود كه جهل و نادانى یكى از زمینههاى گناهان است.
در روایات نیز بسیار آمده كه جهل، زمینه گناه است. در اینجا به ذكر چند نمونه مىپردازیم:
1- امام على (علیهالسلام) در عهدنامهى خود به مالك اشتر مىفرماید:
«لا یجترى على الله الا جاهل شقى»3؛ «گستاخى و جرأت بر (نافرمانى) خدا را جز جاهل و شقى روا نمىدارد.»
2- و نیز از گفتار آن حضرت است:
«الجهل معدن الشر، الجهل اصل كل شر، الجهل یفسدالمعاد»4؛ «جهل مركز زشتى است، جهل ریشه و پایه زشتى است، جهل موجب تباهى معاد انسان است.»
3- چنانكه قبلاً اشاره شد امام صادق (علیهالسلام به سماعة فرمود: عقل و لشكرش را بشناس و همچنین جهل و لشكرش را بشناس. سپس 75 خصلت زشت را به عنوان لشكر جهل برشمرد.5
این روایت جامع بیانگر آن است كه جهل، اساس و محور خصلتهاى زشت و گناهان بزرگى همچون: حرص، خیانت، ربا، نیرنگ، تكبر، آزار به پدر و مادر، پیمان شكنى، بىتابى، شانه خالى كردن از وظیفه جهاد، سبك سرى، كینه و دشمنى و ... است.6
4- حضرت على (علیهالسلام) مىفرماید: «قَصَّمَ ظَهرى رَجُلان: عالِم مُتَهتِّك و جاهِل مُتَنسِّك»7؛
«دو شخص، كمرم را شكستند، دانشمند بى پروا، و جاهل مقدس نما.»
سپس فرمود: جاهل، انسان را با زهدنمائیش مىفریبد، و عالم با گستاخى و بىپروائیش، انسان را مغرور و فریفته خود مىكند.
5 - و نیز فرمود: «ایاكم والجهال من المستعبدین والفجار من العلماء فانهم فتنتة كل مفتون»8 «بپرهیزید از جاهلان عبادت پیشه و از گنهكاران دانشمند، چرا كه اینها مایه فتنه و آشوب هر فتنه شده هستند.»
6- و در سخنى دیگر فرمود: «لاترى الجاهل الا مُفرِطاً او مُفرِّطاً»9؛ «نمىبینى جاهل را مگر این كه یا راه افراط و زیادهروى را مىپیماید و یا راه تفریط و كوتاهى از حد اعتدال را.»
7- و در بیان دیگر فرمود: «الى الله اشكو من معشر یعیشون جهالا و یموتون ضلالا»10؛ «شكایت به خدا مىبرم از گروهى كه در جهل و نادانى زندگى مىكنند.»
8- در قرآن در جریان موسى (علیهالسلام) و ساحران آمده: وقتى كه ساحران طنابهاى خود را انداختند، به نظر مىرسید همه آنها در حركتند؛
«فَاَوجَسَ فى نفسه خِیفَة موسى»11؛ «ناگهان موسى در دل خویش ترس خفیفى احساس كرد.»
امیرمؤمنان(علیهالسلام) در توضیح این مطلب مىفرماید: «لم یُوجِس موسى(علیهالسلام) خیفَةً على نفسه بل اَشفَقَ مِن غَلَبة الجُهّال و دُوَل الضّلال»12؛ «موسى علیهالسلام بر جان خود نترسید بلكه ترس او از این بود كه مبادا جاهلان پیروز گردند و دولتهاى ضلال برنده شوند.»
این سخن نیز از كارهاى انحرافى جاهلان پرده برمىدارد و بیانگر آن است كه جهل، زمینهساز گناهان بزرگى همچون مبارزه علنى با پیامبران به پشتیبانى از طاغوتها مىباشد.
جلوگیرى بنىامیه از تعلیم شرك
از احادیث جالب این كه امام صادق(علیهالسلام) فرمود: «ان بنى امیة اطلقوا للناس تعلیم الایمان ولم یطلقوا تعلیم الشرك لكى اذا حملوهم علیه لم یعرفوه»13؛ «بنى امیه تعلیم ایمان را براى مردم آزاد گزاردند ولى تعلیم شرك را آزاد نگذاردند تا اگر مردم را بر شرك وادار كردند آن را نشناسند. (و در نتیجه از روى جهل قبول شرك نمایند).»
این حدیث بیانگر آن است كه: بنىامیه از شناخت شرك و انواع آن جلوگیرى مىكردند زیرا اگر مردم معنى شرك و انواع آن را مىفهمیدند از بنىامیه كه غوطهور در شرك بودند، روى برمىگرداندند و به امامان اهلالبیت(علیهمالسلام) كه از شرك به دور بودند متوجه مىشدند، آرى رهبران طاغوتى حساسیت داشتند كه مردم از دستورات سازنده و بیداربخش اسلام، آگاه نشوند تا جهل آنها باعث توقف و ركود آنها شود، و زمینه انحراف آنها را فراهم سازد.
منبع: گناه شناسی، محسن قرائتی
گروه دین و اندیشه – مهدی سیف جمالی