توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : میلاد پر سعادت نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و فرزند ایشان امام جعفر صادق (ع) مبارک باد
Borna66
03-03-2010, 09:49 PM
با سلام
http://pnu-club.com/imported/2010/03/2.gif
میلاد پر سعادت پیامبر اکرم ( ص ) وفرزندشان امام جعفر صادق ( ع ) را پیشا پیش بر تمام مسلمین جهان بالخصوص یگانه منجی عالم بشیرت و فرزند ایشان حضرت مهدی (عج) و دوستان عزیزم تبریک و تهنیت عرض می نمایم .
http://pnu-club.com/imported/2010/03/2.gif
اي آفتاب گردان تاري شو و متاب
كز برج دين بتافت يكي روشن آفتاب
آن آفتاب روشن شد جلوه گر كه هست
ايمن ز انكساف و مبرّا ز احتجاب
بنمود جلوه اي و ز دانش فروخت نور
بگشود چهره اي و ز بينش گشود باب
شمس رسل محمد مرسل كه در ازل
از ما سوا الله آمده ذات وي انتخاب
تابنده بُد ز روز ازل نور ذات او
با پرتو و تجلي بي پرده و نقاب
ليكن جهان به چشم خود اندر حجاب داشت
امروز شد گرفته ز چشم جهان حجاب
تا ديد بي حجاب رخي را كه كردگار
بر او بخواند آيت و الشمس 1 در كتاب
رويي كه آفتاب فلك پيش نور او
باشد چنان كه كتّان در پيش ماهتاب 2
شاهي كه چون فراشت لواي پيمبري
بگسسته شد زخيمه پيغمبران طناب
با مهر اوست جنت و با حب او نعيم
با قهر اوست دوزخ و با بغض او عذاب
با مهر او بود به گناه اندرون نويد
با قهر او بود به صواب اندرون عقاب
شيطان به صلب 3 آدم اگر نور او بديد
چندين چرا نمود ز يك سجده اجتناب
زان شد چنين ز قرب خداوندگار دور
كاندر ستوده گوهر او داشت ارتياب 4
مقرون به قرب حضرت بيچون شد آنكه او
سلمان صفت نمود به وصل وي اقتراب
امروز جلوه اي به نخستين نمود و گشت
زين جلوه چشم گيتي انگيخته ز خواب
يرليغي 5 آمدش به دوم جلوه از خداي
كاي دوست سوي دوست به يك ره عنان بتاب
پس برد مركبيش خرامان تر از تذرو
جبريل، همعنانش و ميكال همركاب
بنشست بر بُراق سبك پوي گرم سير
و افلاك در نوشت الي منتهي الجناب
چندان برفت كش رهيان 6 و ملازمان
گشتند بي توان و بماندند بي شتاب
و آنگه به قاب قوسين اندر نهاد رخت
و آمد ز پاك يزدان او را بسي خطاب
چون يافت قرب وصل، دگر باره بازگشت
سوي زمين، ز نه فلك سيمگون قباب 7
اندر ذهاب 8 ، خوابگه خود نهاد گرم
هم خوابگاه خويش چنان يافت در اياب 9
از فرّ پاك مقدمش امروز گشته اند
احباب در تنعّم و اعدا در اضطراب
جشني بود ز مقدم او در نُه آسمان
جشني دگر به درگه فرزند بوتراب 10
ملك الشعراي بهار
Borna66
03-03-2010, 09:49 PM
نگاهي کوتاه به زندگي حضرت محمد ص
نام : محمد ، احمد ، محمود
مقام : خاتم الانبياء
لقب : مصطفي ، حبيب الله و رسول الله . حضرت محمد داراي 103 لقب است
کينه : ابوالقاسم و ابو ابراهيم . حضرت محمد داراي 9 کينه است
نام پدر : عبدالله
نام مادر: آمنه
تاريخ تولد : 17 ربيع الاول عام الفيل
محل تولد : مکه
ساعت تولد : طلوع فجر
روز تولد : جمعه
تاريخ ازدواج : دهم ربيع الاول
سن داماد : 25
سن عروس : 40
فرزندان پيغمبر : قاسم ، عبدالله ، ابراهيم ، زينب ، ام کلثوم ، رقيه ، فاطمه ، بجز ابراهيم همه فرزندان از خديجه بودند و در مکه به دنيا آمدند
مدت عمر : 63 سال
مدت نبوت : 23 سال
اخلاق رسول اکرم ص
از آنجا که کانون خانواده مهمترين جايگاه تربيتي و رشد و تعالي انسانهاست، پيامبر ص در حفظ آرامش آن نهايت دقت را داشت، رافت و مهرباني از يک سو و رفق و مدارا از سوي ديگر به همراه رعايت حقوق همسران شيوه نبي اکرم ص بود و اخلاق نيکو و حسن معاشرت با آنان و گاه تحمل تند خويي و بد زباني آنها موجب تعجب اصحاب مي شد و درباره تند خويي همسران مي فرمود: همه انسانها داراي خصلت هاي نيک و بد هستند و مرد نبايد تنها جنبه هاي ناپسند همسر خود را ببيند و او را ترک کند، زيرا هرگاه از يک خصلت او ناراضي مي شود خلق ديگرش باعث خشنودي اوست و اين دو را روي هم بايد به حساب بياورد
صحيح مسلم ج4، ص178
http://pnu-club.com/imported/2010/03/3.gif
پيامبر ص به خوشرويي در خانه اهميت زيادي مي داد و اصحاب را به مدارا با زنان ترغيب مي نمود و در اخرين لحظات عمر خود به آن سفارش مي کرد و سعي آن حضرت بر آن بود تا مردان رابا مقام و شخصيت والاي زن آشنا کند و به آنان بفهماند که زنان به عنوان برترين مربي انسانها نقش بزرگي در سعادت و بدبختي جوامع بشري دراند. به اين جهت در هر فرصتي که دست مي داد از زن به عنوان مادر و به عنوان همسر مومنه تجليل مي کرد و مي فرمود: بعد از اسلام بهترين چيزي که مسلمانان از آن برخوردر مي شود، همسر مومنه اي است که هرگاه به او نگاه کند مسرور شود و در موقع درخواست کاري از او اطاعت کند و در غياب شوهر خود و مال شوهر را حفظ کند.
طوائف الحکم، ص289
http://pnu-club.com/imported/2010/03/3.gif
همچنين به زنان توصيه مي کرد که مراعات همسران خود بکنند و تقاضاي خريد چيزهايي که قادر بر آن نيستند را نکنند و فرمود (هر زني که با شوهر خود مدارا نکند و از او چيزي را بخواهد که انجام آن در قدرت او نباشد از چنين زني هيچ کاري قبول نخواهد شد و روز قيامت خدا را ملاقات مي کند در حاليکه خداوند بر او غضبناک است
پيامبر ص مردان را به ياري زنان در امور خانه تشويق مي کردند و روزي مه در خانه زهراي مرضيه س ديدند علي ع عدس پاک مي کند و فاطمه س در کنار ديگ نشسته است فرمودند، هر مردي که در امورد خانه به همسر خود کمک مي کند و بر او منت نگذارد، خداوند نام او را در دفتر شهدا مي نويسد
پيامبر اکرم ص با کودکان بسيار مهربان بود، کودکان را در بغل مي گرفت و به آنان احترام مي گذاشت هرگاه در راه با کودکان روبرو ميشد به احترام آنها مي ايستاد، آنها را در اغوش مي گرفت و بر پشت و شانه خود سوار مي کرد و به اصحاب توصيه مي کرد که چنين کنند. کودکان چنان خوشحال مي شدند که هيچگاه خاطره ان را فراموش نمي کردند
گاه مادري کودک خود را به رسول الله ص مي داد تا براي او دعا کند و اتفاق مي افتاد که کودک لباس رسول خدا ص را خيس مي کرد و مادر شرمنده و ناراحت مي شد. در اين هنگام رسول خدا ص مي فرمود (خيس شدن جامه من اهميتي ندارد تطهير مي کنم
بازها رسول خدا ص سفارش کرده و مي فرمود: کودکان خود را دوست بداريد و نسبت به آنها مهربان باشيد و به وعده اي که به آنها داده ايد وفا کنيد، خداوند بر هيچ چيزي خشم نمي گيرد آن چنان که به خاطر زنان و کودکان خشم مي گيرد
رافت پيامبر نسبت به کودکان چنان بود که امام صادق ع فرمود: روزي رسول اکرم ص در حال نماز جماعت ظهر بود که دو رکعت آخر نماز را سريع خواند، اصحاب علت را پرسيدند، پيامبر ص فرمود: آيا گريه کودک را شنيديد؟
و ماجرا آن بود که مادري نيز در مسجد نماز را به جماعت مي خواند و کودک او در رکعت سوم شروع به گريه مي کند و پيامبر ص براي آنکه مادر زودتر از نماز فارغ شود و به کودک خود برسد نماز را سريع مي خواند
Borna66
03-03-2010, 09:50 PM
سيماى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در آيينه وحى
فخر دو جهان خواجه فرخ رخ اسعد
مولاى زمان مهتر صاحبدل امجد
آن سيّد مسعود و خداوند مؤيد
پيغمبر محمود، ابوالقاسم احمد
وصفش نتوان گفت به هفتاد مجلد
اين بس كه خدا گويد:« ما كان محمد» (1)
تولد پربركت حضرت خاتم الانبيا صلى الله عليه وآله كه بنا به اعتقاد علماى اماميه در 17 ربيع الاول سال 570 ميلادى و مطابق با سال عام الفيل به وقوع پيوست، آغاز تولدى نوين و روز اعطاى مدال سعادت و رستگارى از سوى حضرت حق براى جامعه بشريت مىباشد. در آن روز نوزادى به اين عالم خاكى قدم نهاد كه بعد از چهل سال از سوى خداوند به عنوان آموزگار وحى و مربى برترين فرهنگ زيستن به اهل جهان معرفى گرديد. مقارن اين ولادت پر بركت در صحنه گيتى آثار شگفتانگيز و اسرارآميزى رخ داد كه هشدارى براى حاكمان و زور مداران تاريخ به حساب آمد
فرو ريختن چهارده كنگره در ايوان كسرى، خاموش شدن آتشكده فارس، جاري شدن آب در وادى سماوه بعد از سال هاى طولانى خشكى، سرنگون شدن بتها در مكه و ساير نقاط عالم، خشك شدن درياچه ساوه، پرتوافشانى نورى از وجود آن گرامى در آفاق آسمان ها و خواب هاى وحشتناك انوشيروان و موبدان، از جمله علائم خارق العاده و از نشانههاى هشدار دهندهاى بود كه مقارن تولد پيامبر خاتم صلى الله عليه وآله در جهان حادث شد كه در منابع معتبر تاريخى و جوامع مورد اعتماد حديثى از آنها ياد شده است
در مورد زندگى، سيره و سخن و خُلق و خوى آن وجود گرامى آثار و مجموعههاى ارزشمندى از سوى دانشمندان و محققين پديد آمده كه هر يك به نوبه خود قابل تحسين و تقدير است. السيرة النبويه: ابن هشام، السيرة النبويه: ابن كثير، حياة النبى و سيرته، سيرة المصطفى: عبدالزهرا عثمان محمد، سيرة المصطفى: هاشم معروف الحسنى، الصحيح من سيرة النبى الاعظم، نهاية المسئول فى رواية الرسول، سيرى در سيره نبوى، فروغ ابديت، شرف النبى و حياة القلوب، ج2، برخى از اين مجموعههاى نبوى مىباشند كه هر كدام با سليقه خاص مؤلف و از زواياى مختلفى به بررسى ابعاد زندگى و سيره آن حضرت پرداختهاند
در اين نوشتار سعى شده در حد وسع، خلق و خوى حضرتش در پرتو آيات وحيانى قرآن بررسى شود، تا به اين وسيله جان و دل خود را با آيات نور روشنايى بخشيده و از صفات ستوده محمدى صلى الله عليه وآله بهره ور شويم، چرا كه بر اين باوريم: زيباترين و كامل ترين سيماى آن گرامى را بايد در آيينه كلام وحيانى پروردگار به نظاره نشست و خصلت هاى زيباى نبوت را از سرچشمه نور جستجو كرد و اگر قرار است انسان براى بهتر زيستن و به سوى سعادت ابدى رفتن به دنبال الگو و سرمشق باشد، آن را در كامل ترين و مطمئن ترين منابع مىتوان يافت كه صفحات درخشان و زرين آن در بلنداى تاريخ و در تاريكترين لحظات آن، شاهراه انسانيت را روشن نموده است . خداوند متعال فرمود: « لقد كان لكم فى رسول الله اسوة حسنة...»( احزاب/21) ؛ مطمئنا براى شما در[رفتار و گفتار] رسول خدا صلى الله عليه و آله سرمشق نيكو [و كاملى] مىباشد
Borna66
03-03-2010, 09:50 PM
نرمخويى و مهربانى
از منظر قرآن كريم يكى از شاخص ترين ويژگي هاى حضرت رسول صلى الله عليه وآله، اخلاق زيبا و برخورد شفقتآميز با ديگران بود. آن بزرگوار با داشتن اين خصلت ستودنى توانست در طول 23 سال، دل هاى بسيارى را به خود شيفته كرده و به صراط مستقيم هدايت نمايد، در حالى كه هيچ قدرتى توان چنين كار شگفتى را نداشت . خداوند متعال اين عامل اساسى را چنين شرح مىدهد:« فبما رحمة من الله لنت لهم ولو كنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولك»(آل عمران/159) ؛ به بركت رحمت الهى در برخورد با مردم، نرم و مهربان شدى و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو پراكنده مىشدند.
اساساً آن حضرت بر اين باور بود كه فلسفه بعثت براى تكميل مكارم اخلاق است و مىفرمود:"انما بعثت لاتمم مكارم الاخلاق" (2)؛ همانا من براى به سامان رساندن فضائل اخلاقى مبعوث شده
ابراز محبت و مهرورزى آن حضرت نه تنها شامل دوستان و اهل ايمان مىشد، بلكه مخالفين آن بزرگوار نيز از اخلاق نرم و شفقتآميز آن گرامى بهره مند بودند و اين سبب جذب آنان به سوى اسلام مىگرديد . به همين جهت خداوند متعال رسول گرامىاش را تحسين كرده و فرمود: « و انك لعلى خلق عظيم»( قلم/4) ؛ و يقيناً تو داراى اخلاق عظيم و برجستهاى هستى
دلسوزى براى اهل ايمان
كسانى كه خود را وقف اصلاح جامعه كرده و براى سعادت افراد آن از هيچ كوششى فروگذار نمىكنند و با دلسوزى و عشق و علاقه به انجام وظايف محوله مىپردازند، بدون ترديد جايگاه خود را در جامعه و دل هاى مردم تحكيم مي بخشند و ارتباط نزديكترى با مخاطبان خود پيدا مىكنند، در نتيجه مردم به آنان به ديده احترام نگريسته و به ايشان اعتماد كرده و به آسانى گفتهها و خواسته هايشان را مىپذيرند. مردم عاشق كسانى هستند كه بدون هياهو به دنبال اصلاح جامعه و رفع گرفتاري هاى آنان باشند . اگر اين دلسوزى و خدمات بىريا، مخلصانه و فقط براى رضاى خداوند عالم باشد، نتيجه آن مضاعف و توفيق در كار حتمى و قطعى خواهد بود
تو بندگى چو گدايان به شرط مزد مكن
كه خواجه خود روش بنده پرورى داند
اين ويژگى در رهبران الهى و پيشوايان جامعه از اهميت ويژهاى برخوردار است . قرآن مجيد، پيامبر گرامى اسلام را با اين خصلت پسنديده معرفى كرده و مىفرمايد: « لقد جائكم رسول من انفسكم عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم بالمؤمنين رئوف رحيم» (توبه/ 128) ؛ همانا فرستادهاى از خود شما به سويتان آمد كه رنج هاى شما بر او سخت است و اصرار بر هدايت و راهنمايى شما دارد و نسبت به مؤمنان دلسوز و مهربان است
خداوند متعال به كسانى كه دلسوزى و مهربانى رسول اكرم صلى الله عليه وآله را نوعى ساده لوحى قلمداد مىكردند و اغماض و چشم پوشي هاى آن وجود گرامى را در مورد افراد خطاكار، سطحى نگرى انگاشته و سخنانى ناروا در مورد پيامبر به زبان مىآوردند چنين مىفرمايد: « و منهم الذين يؤذون النبى و يقولون هو اذن قل اذن خير لكم يؤمن بالله و يؤمن للمؤمنين و رحمة للذين آمنوا منكم والذين يؤذون رسول الله لهم عذاب اليم»( توبه/61) ؛ از آنها كسانى هستند كه پيامبر را آزار مىدهند و مى گويند: او گوشىاست . ( آدم خوش باورى است!) بگو: خوش باور بودن او به سود شماست، او به خدا ايمان دارد و [تنها] مؤمنان را تصديق مىكند و براى مؤمنان شما رحمت است، اما كسانى كه رسول خدا صلى الله عليه وآله را مىآزارند عذاب دردناكى در پيش دارند
دلسوزى حضرت خاتم الانبياء به حدى بود كه گاهى از شدت غصه و ناراحتى در آستانه هلاكت قرار مىگرفت . رسول مكرم اسلام نه تنها از انحراف و كجروي هاى برخى از مسلمانان آزرده خاطر مىشد، بلكه از گمراهى و نادانى نامسلمانان نيز در رنج و عذاب بود. تا اين كه خداوند متعال از دلسوزى رسول خويش چنين ياد مىكند: « فلعلك باخع نفسك على آثارهم ان لم يؤمنوا بهذا الحديث اسفا»( كهف/6 )؛ گويى مىخواهى به خاطر اعمال [ نارواى] آنان، اگر به اين گفتار ايمان نياوردند، خود را هلاك كنى
Borna66
03-03-2010, 09:51 PM
آشنايى با درد مردم
توفيق در مديريت جامعه به عوامل مختلفى بستگى دارد كه يكى از مهمترين آنها آشنايى با مشكلات و گرفتاري هاى طبقات محروم اجتماع است . پيامبران الهى عموما و پيامبراسلام خصوصاً از چنين خصلت والايى برخوردار بودند . آنان خود را از مردم مىدانستند و هيچگونه امتياز و تفوقى بر خويشتن نسبت به ساير اقشار جامعه قائل نبودند . پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله مىفرمود: «انما انا بشر مثلكم»( فصلت/6 - كهف/110 ) ؛ همانا من هم همانند شما بشر هستم . در آيه ديگرى خداوند متعال مىفرمايد: « لقد جائكم رسول من انفسكم ...»( توبه/ 128) ؛ پيامبرى از خود شما برايتان آمده است
افزون بر مردمى بودن، آشنايى و آگاهى و لمس واقعيت هاى پنهان جامعه از خصلت هاى بارز آن حضرت بود
البته ميان امثال پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله و كسانى كه با شعار محروميت زدايى به عرصههاى رهبرى و هدايت جوامع وارد مىشوند اما خود طعم تلخ محروميت و گرفتارى را نچشيدهاند و درك اين واقعيت ها برايشان سخت و غير ملموس است فرق زيادى وجود دارد. آنان اگر هم بخواهند در اين رابطه درست عمل كنند موفق نخواهند شد، اما كسانى كه اين مشكلات و محروميت ها را از نزديك لمس كردهاند، درد و رنج طبقات محروم جامعه را بهتر و راحت تر درك مىكنند . قرآن كريم مىفرمايد: «الم يجدك يتيما فآوى و وجدك ضالا فهدى و وجدك عائلا فاغنى»( ضحى/6، 7، 8 ) ؛ آيا تو را يتيم نيافت و پناه داد؟! و تو را گمشده يافت و هدايت كرد و تو را فقير يافت و بى نياز نمود
حضرت خاتم الانبياء صلى الله عليه و آله در مقابل مرفهين بى دردى كه از او مىخواستند از طبقات محروم فاصله بگيرد، اين آيه را تلاوت مىكرد: « و ما انا بطارد الذين آمنوا»(هود/ 29) ؛ من هرگز مردم با ايمان را [گر چه در ظاهر محروم و بىچيز و نيازمند باشند] از خود دور نخواهم كرد
آرى رسيدن به مقام نبوت اوصاف برجستهاى مىطلبد كه يكى از آنها مردمى بودن و آشنايى با حقوق محرومان است . كسى كه مىخواهد دين آسمانى او جاودانه بماند و براى هر قوم و ملتى و در هر عصر و زمانى به كار آيد لازم است كه خود با ريشههاى ناعدالتى و فقر و محروميت از نزديك تماس داشته باشد تا در بلنداى تاريخ بتواند نداى عدالت خواهى و محروميت زدايى را به گوش جهانيان برساند . قرآن با يادآورى دوران مشقت بار و سخت زندگى پيامبرصلى الله عليه و آله به آن حضرت سفارش مىكند كه: « فاما اليتيم فلا تقهر. واما السائل فلا تنهر» ( ضحى/9، 10) ؛ يتيم را از خود دور نكن و درخواست كننده را از خود مران
رسول خدا صلى الله عليه وآله در هنگام هجرت به مدينه نيز در مقابل فريادهاى دعوت دهها نفر از اهالى مدينه، در زمينى كه به يتيمان تعلق داشت فرود آمد و كانون اسلام را در همانجا متمركز نمود كه بعدها به مسجدالنبى و مركز حكومت اسلامى تبديل شد و تصميمات مهم جهان اسلام در همانجا اتخاذ گرديد
صبر و بردبارى
گذرى كوتاه به تاريخ پيامبران الهى نشان مىدهد كه آنان در راه اعتلاى كلمه توحيد و انجام رسالت خويش با سخت ترين موانع روبرو بودهاند، همچنان كه امام صادقعليه السلام فرمود: «ان اشد الناس بلاء الانبياء (3) ؛ همانا كه انبياء الهى سخت ترين گرفتاريها را داشتهاند .» اما در اين ميان حضرت خاتم الانبياء صلى الله عليه وآله بيش از ساير انبياء در معرض بلاها و آزمايشات سخت قرار گرفت . آن حضرت در اين مورد مىفرمايد: « ما اوذى نبى مثل ما اوذيت (4) ؛ هيچ پيامبرى همانند من مورد آزار و اذيت قرار نگرفت
اما تحمل و بردبارى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در برابر كوه مشكلات كه از هر سو به آن حضرت روى مىآورد و موانع گوناگونى كه هر يك مىتوانست سد راه اهداف بلند حضرتش باشد، تمام دشمنان و مخالفين سرسخت آن حضرت را به زانو در آورد
استاد شهيد مطهرى رحمة الله در اين زمينه مىنويسد: « اراده و استقامتش بىنظير بود. از او به يارانش نيز سرايت كرده بود دوره 23 ساله بعثتش يكسره درس اراده و استقامت است . او در تاريخ زندگىاش مكرر در شرايطى قرار گرفت كه اميدها از هرجا قطع مىشد، ولى او يك لحظه تصور شكست را در مخيلهاش راه نداد . ايمان نيرومندش به موفقيت، يك لحظه متزلزل نشد .» (5)
گاهى خداوند متعال براى تقويت روحيه صبر و مقاومت رسول گراميش مىفرمود:« فاصبر كما صبر اولوا العزم من الرسل... احقاف/35) ؛ پس صبر و بردبارى پيشه كن، آن گونه كه پيامبران اولوالعزم صبر كردند
رسول اكرم صلى الله عليه وآله در سخن ارزشمندى پايدارى و مقاومت و اراده آهنين خود را در راه هدف به نمايش گذاشت و هنگامى كه حضرت ابوطالب پيشنهاد مشركين را مبنى بر خوددارى آن حضرت از ابلاغ پيام آسمانى خويش به وى بيان كرد، به عمويش ابوطالب چنين فرمود: « ياعم! والله لو وضعوا الشمس فى يمينى والقمر فى يسارى على ان اترك هذا الامر حتى يظهره الله او اهلك فيه، ماتركته (6) ؛ اى عمو! به خدا سوگند اگر آنان خورشيد را در دست راستم و ماه را در دست چپم قرار دهند كه از دعوت آسمانى خود دست بردارم هرگز نخواهم پذيرفت تا اين كه يا خداوند دين مرا پيروز كند و يا اين كه جانم را در راه آن از دست بدهم
و اين چنين بود كه حضرت محمد صلى الله عليه وآله با تحمل مشكلات و صبر و پايدارى توانست دين مبين اسلام را به جهانيان اعلام كند . انواع گرفتاريها و ناملايمات، صدمات جسمى و روحى، قرار گرفتن در معرض انواع اتهامات از قبيل: ساحر، مجنون، آشوبگر و ساير موانع راه پيامبر، با دو عامل ايمان به هدف و استقامت و پشتكار در راه رسيدن به آن، قابل تحمل بود
اميرمؤمنان علىعليه السلام در اين مورد مىفرمايد: « اشهد ان محمدا عبده و رسوله دعا الى طاعته و قاهر اعداءه جهادا عن دينه، لايثنيه عن ذلك اجتماع على تكذيبه و التماس لاطفاء نوره (7) ؛ گواهى مىدهم كه محمد صلى الله عليه وآله بنده و پيامبر اوست، انسان ها را به عبادت خداوند دعوت نمود و با دشمنان خدا در راه دين او پيكار نمود و مغلوبشان كرد . هرگز همداستانى دشمنان كه او را دروغگو خواندند، او را (از آن دعوت به حق و كوشش در راه استقرار دين اسلام) باز نداشت و تلاش آنان براى خاموشى نور رسالت نتيجه نداد
Borna66
03-03-2010, 09:52 PM
عبوديت
بندگى و خضوع در مقابل حق، فضيلتى ستودنى است كه قرآن بارها بر اين صفت زيباى محمدى صلى الله عليه و آله اشاره دارد . خداوند متعال پيامبر گرامىاش را با وصف بندگى - كه تمام اوصاف والاى حضرت خاتم الانبياء صلى الله عليه و آله را تحت الشعاع قرار داده - ياد مىكند و رسول گرامى اسلام نيز به عبوديت خود در پيشگاه حق هميشه افتخار مىكرد
به چند نمونه از آياتى كه حضرت رسول صلى الله عليه وآله را با صفت والاى عبوديت توصيف مىكند اشاره مىكنيم
- « وان كنتم فى ريب مما نزلنا على عبدنا فاتوا بسورة من مثله... »( بقره/ 23) ؛ و اگر در آنچه كه به بنده خودمان نازل كردهايم شك داريد، يك سوره همانند آن را بياوريد
- « ... ان كنتم آمنتم بالله و ما انزلنا على عبدنا يوم الفرقان ...» ( انفال/ 41) ؛ اگر به خدا و به آنچه كه بر بنده خود در روز جدايى [حق از باطل] نازل كردهايم ايمان آوردهايد
- « تبارك الذى نزل الفرقان على عبده ليكون للعالمين نذيرا» ( فرقان/1) ؛ بزرگوار و پر بركت است آن خداوندى كه قرآن را بر بنده [خاص] خود نازل كرد تا بيم دهنده جهانيان باشد
- « فاوحى الى عبده ما اوحى»( النجم/10) ؛ [در شب معراج] آنچه را كه وحى كردنى بود به بندهاش وحى نمود
پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه وآله آنچنان شيفته عبادت و بندگى در بارگاه ربوبى بود كه گاهى خود را فراموش مىكرد و از خود بي خود مىشد، تا اين كه آيه نازل شد: « طه! ما انزلنا عليك القرآن لتشقى»؛ طه! ما قرآن را بر تو نازل نكرديم كه اين قدر به زحمت و مشقت بيافتى
مرحوم فيض كاشانى در ذيل اين آيه مىنويسد: پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله آنچنان در عبادت الهى حريص بود كه از كثرت عبادت پاهاى مباركش متورم شده بود، تا اين كه خداوند متعال اين آيه را فرستاد
امام باقرعليه السلام مىفرمايد: روزى يكى از همسران آن حضرت به وى گفت: يا رسولالله! چرا به خود اينقدر زحمت مىدهى، در حالي كه يك بنده آمرزيده هستى
پيامبرصلى الله عليه وآله پاسخ داد: «اولا اكون عبدا شكورا (8) ؛ آيا بنده شكرگزارى نباشم
خداوند متعال در برخى از آيات براى عبادت و بندگى پيامبر گرامىاش چنين رهنمود مىدهد: « اقم الصلوة لدلوك الشمس الى غسق الليل و قرآن الفجر ان قرآن الفجر كان مشهودا. و من الليل فتهجد به نافلة لك عسى ان يبعثك ربك مقاما محمودا» ( اسراء/78 و79 )؛ نماز را از زوال خورشيد (هنگام اذان ظهر) تا نهايت تاريكى شب (نيمه شب) به پاي دار؛ و همچنين قرآن فجر( نماز صبح) را؛ زيرا قرآن فجر مورد شهادت [فرشتگان شب و روز] است . و پاسى از شب را [از خواب برخيز و قرآن و نماز بخوان و] عبادت كن . اين يك عمل نافله براى توست . اميد است كه خداوند متعال تو را به اين وسيله به مقامى محمود ( و در خور ستايش) برانگيزد
عدالت خواهى
عدالت خواهى يكى از مهمترين اهداف بعثت پيامبران الهى است . خداوند متعال در سوره حديد مىفرمايد: « لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب والميزان ليقوم الناس بالقسط ...»(حديد/ 25) ؛ ما فرستادگان خود را با دلايل روشن فرستاديم و با آنان كتاب آسمانى و ميزان نازل كرديم تا مردم به عدالت قيام كنند
همچنين خداوند متعال از زبان پيامبر گرامى اسلام در سوره شورى مىفرمايد: « ... وامرت لاعدل بينكم ...»( شورى/15) ؛ من براى اجراى عدالت در ميان شما مامور شدهام
و در آيات متعددى قرآن از عدالت خواهى پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله كه يكى از اهداف بعثت آن حضرت نيز مىباشد سخن گفته و مردم را به تبعيت از آن بزرگوار ترغيب و تشويق مىكند
عدالت طلبى در تمام زواياى زندگى انسان نقش دارد و گستره آن به گفتار و رفتار و روابط انسان، معاملات، خانواده، دوستان، فرزندان، همكاران و حتى ساير ملل نيز كشيده مىشود . قرآن كريم مىفرمايد: « واذا قلتم فاعدلوا» ( انعام/152) ؛ و هنگامى كه سخنى مىگوييد، عدالت را رعايت نماييد . پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله آنچنان به اين مسئله حياتى اهميت مىداد كه حتى در نگاه كردن به ديگران عدالت را رعايت مىنمود . امام صادقعليه السلام مىفرمايد: «كان رسول الله يقسم لحظاته بين اصحابه فينظر الى ذا و ينظر الى ذا بالسوية (9) ؛ رسول خدا صلى الله عليه وآله نگاه خود را در ميان اصحاب به طور مساوى تقسيم مىكرد، گاهى به اين و گاهى به آن ديگرى به طور مساوى نگاه مىكرد
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در يك منشور جهانى، عدالت خواهى و تساوى حقوق انسان ها را در جوامع اعلام كرد و ملاك احترام به حقوق بشر را معين نمود . آن منادى راستين عدالت و آزادى هنگامى كه مشاهده كرد يكى از اصحاب عرب وى، سلمان فارسى را به خاطر غير عرب بودن تحقير مىكند، در كلمات حكيمانه و معروفى فرمود: « ان الناس من عهد آدم الى يومنا هذا مثل اسنان المشط، لا فضل للعربى على العجمى ولا للاحمر على الاسود الا بالتقوى (10) ؛ همه مردم از زمان حضرت آدم تا به امروز همانند دانههاى شانه [مساوى و برابر] هستند . عرب بر عجم و سرخ بر سياه برترى ندارد مگر به تقوى
پيامبر اسلام در اجراى قانون عادلانه الهى اهتمام خاصى داشت و اگر كسى از آن حضرت تقاضاى غيرقانونى و غيراصولى مىكرد، شديدا ناراحت مىشد . هنگامى كه بعضى از همسران آن حضرت بعد از جنگ احزاب در مورد تقسيم غنايم جنگى از آن بزرگوار تقاضاى غيرمعقول و خلاف عادت كردند، آن بزرگوار ناراحت شد و 29 روز تمام از آنان فاصله گرفت . خداوند متعال نيز به اين مناسبت آياتى را بر آن حضرت نازل كرد و خطاب به پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: « يا ايها النبى قل لازواجك ان كنتن تردن الحيوة الدنيا و زينتها فتعالين امتعكن واسرحكن سراحا جميلا»( احزاب/ 28) ؛ اى پيامبر! به همسرانت بگو: اگر شما زندگى دنيا و زرق و برق آن را مىخواهيد، بياييد [با هديهاى] شما را بهره مند سازم و شما را به طرز نيكويى رها سازم (11)
و به اين ترتيب پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله حتى به نزديكترين افراد خانوادهاش نيز اجازه نداد از قانون الهى تخطى كنند و عدالت اجتماعى را در حكومت اسلامى آن حضرت خدشه دار سازند
Borna66
03-03-2010, 09:52 PM
راستى و امانتدارى
امانتدارى و صداقت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نه تنها ياران و پيروان آن حضرت را شيفته ايشان نموده بود بلكه دشمنان نيز به اين حقيقت اذعان داشته و صداقت آن بزرگوار را مىستودند . سه سال از بعثت مىگذشت كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله روزى در كنار كوه «صفا» روى سنگ بلندى قرار گرفت و با صداى رسايى قشرهاى مختلف مردم مكه را به سوى خويش فرا خواند، آنگاه خطاب به مشركين و ساير مردم فرمود: اى مردم! هر گاه من به شما گزارش دهم كه پشت اين كوه دشمنان موضع گرفتهاند و قصد جان و مال شما را دارند، آيا مرا تصديق مىكنيد؟ همگى گفتند: آرى، زيرا ما در طول زندگى از تو دروغى نشنيدهايم. (12)
حضرت خديجه نيز هنگامى كه پيشنهاد ازدواج به آن حضرت مىداد و شيفتگى خود را به آن وجود گرامى اعلام مىنمود با تأكيد بر امانت و صداقت آن بزرگوار، چنين گفت: « انى قد رغبت فيك لقرابتك وسطتك فى قومك و امانتك و حسن خلقك و صدق حديثك (13) ؛ به خاطر خويشاونديت و بزرگواريت در ميان قوم خودت و امانتدارى تو و اخلاق نيك و راستگوئيت، مايلم با تو ازدواج كنم
در اين ميان تصريح آيات الهى و تاكيد كلام وحيانى قرآن بر صداقت و راستى و امانتدارى آن حضرت حلاوتى ديگر دارد . برخى از آياتى كه به امانتدارى و راستى پيامبر عظيم الشان اسلام اشاره دارند عبارتند از
1- « قل لا اقول لكم عندى خزائن الله ولا اعلم الغيب ولا اقول لكم انى ملك...» ( انعام/50 ) ؛ بگو: من نمىگويم خزائن خدا نزد من است و من [جز آن كه خدا به من بياموزد] از غيب آگاه نيستم و به شما نمىگويم من فرشتهام
2- « و ما ينطق عن الهوى. ان هو الا وحى يوحى» ( النجم/3 و4) ؛ و هرگز از روى هواى نفس سخن نمىگويد و آنچه مىگويد چيزى جز وحى الهى كه [بر او] نازل مىشود نيست
3- « ما كذب الفؤاد ما راى» (14) ؛ قلب [ پاك حضرت محمد صلى الله عليه وآله] در آنچه ديد هرگز دروغ نگفت .
حضرت محمد صلى الله عليه و آله در امانتدارى آنچنان شهره بود كه حتى دشمنانش بعد از بعثت آن حضرت، با اين كه نقشه قتلش را طراحى مىكردند، همچنان او را با لقب «امين» مىشناختند و در امانتدارىاش لحظهاى ترديد نكردند و در شب هجرت امانت هايى نزد آن گرامى داشتند . رسولالله صلى الله عليه وآله در غار ثور در عين حالى كه از ترس مشركين مكه مخفى شده بود، به امام علىعليه السلام سفارش نمود كه يا على! فردا در اجتماعات مردم مكه، صبح و شام با آواى بلند بگو: « من كان له قبل محمد امانة او وديعة فليات فلنؤد اليه امانته (15) ؛ هر كس نزد محمد امانتى دارد بيايد امانتش را بازستاند
خداوند متعال در مورد ويژگي هاى انسان هاى وارسته و با ايمان مىفرمايد: « والذين هم لاماناتهم وعهدهم راعون» ( مؤمنون/ 8 ) ؛ و آنان كه به امانت ها و عهد و پيمان هاى خود وفا مىكنند .
و پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله اسوه كامل و نمونه بارز انسان هاى وارسته و داراى تمام كمالات ويژه اخلاقى بود
صداقت و امانتدارى از منظر رسول گرامى اسلام آنچنان مهم بود كه به عنوان معيار براى برترى يارانش محسوب مي گرديد . امام صادقعليه السلام در اين مورد فرمودند:«ان علياعليه السلام انما بلغ ما بلغ به عند رسول الله صلى الله عليه و آله بصدق الحديث و اداء الامانة» (16) ؛ يقيناً علىعليه السلام با راستگويى و امانتدارى به آن درجه و عظمت در نزد پيامبرصلى الله عليه وآله رسي
قاطعيت و شهامت
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در مورد اجراى حدود الهى و قاطعيت در برابر قانون شكنان اهتمام خاصى داشت. آن حضرت در عين حالي كه به اهل ايمان و مظلومان و ستمديدگان رئوف و مهربان بود، در مقابل كفار و اشرار، با شجاعت و شهامت تمام ايستادگى مىنمود. خداوند متعال در اين مورد مىفرمايد: « محمد رسول الله والذين معه اشداء على الكفار رحماء بينهم»( فتح/ 29) ؛« محمد صلى الله عليه وآله فرستاده خداست و كسانى كه با او هستند در برابر كفار سرسخت و شديد و در ميان خود مهربان هستند. » داستان زير نشانگر قاطعيت آن حضرت در مقابل م*****ان و قانون شكنان است .
گروهى از طايفه بنى ضبه به حضور پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آمده و ضمن شكايت از بيمارى خود، از آن بزرگوار استمداد كردند. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به آنان فرمود: چند روز در مدينه بمانيد تا با مراقبت مسلمانان بهبودى يافته و به منطقه خود برگرديد . آنان گفتند: يا رسولالله! اگر ما را در خارج از شهر مدينه اسكان دهيد برايمان بهتر است . پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ضمن پذيرش تقاضاى آنان به تنى چند از مسلمانان ماموريت داد تا تعدادى از شتران بيت المال را در چراگاههاى اطراف مدينه نگهدارند و از شير آنها افراد بيمار بنى ضبه را پذيرايى و پرستارى كنند و از آنان مراقبت نمايند .
اين افراد با حمايت پيامبر صلى الله عليه وآله در مدت كوتاهى سلامتى خود را باز يافتند، اما به جاى قدردانى از آن حضرت و يارانش - از آنجايى كه باطنى خبيث و دلى مريض داشتند - سه تن از نگهبانان شترها را كشته و به همراه شتران فرار كردند . هنگامى كه اين خبر ناگوار به پيامبر گرامى رسيد، علىعليه السلام را مامور دستگيرى آنان نمود . اميرمؤمنان علىعليه السلام اين خطاكاران م***** را در نزديكي هاى مرز يمن بازداشت كرده و به حضور پيامبرصلى الله عليه وآله آورد . در اين لحظه پيك وحى نازل شده و احكام آنان را به رسول خدا ابلاغ نموده و فرمود: «انما جزاوا الذين يحاربون الله و رسوله و يسعون فى الارض فسادا ان يقتلوا او يصلبوا او تقطع ايديهم و ارجلهم من خلاف او ينفوا من الارض...» (مائده/33) ؛ كيفر آنان كه با خدا و پيامبرش به جنگ برمىخيزند و در روى زمين اقدام به فساد مىكنند اين است كه اعدام شوند يا به دار آويخته گردند يا دست و پاى آنها به عكس يكديگر بريده شود و يا از سرزمين [خود] تبعيد گردند .»
حضرت خاتم الانبياء صلى الله عليه وآله از ميان اين چهار حكم، قطع دست و پا را انتخاب كرد و دستور داد دست و پاى آنها را بر خلاف يكديگر ( دست راست و پاى چپ يا بالعكس) قطع كنند. (17) .
اصرار بر اجراى قوانين الهى، حياء و ادب، جوانمردى، سرمشق و الگو بودن براى انسان هاى سعادتجو و حقيقت طلب، امى بودن، تواضع، گذشت، ساده زيستى، سخاوت و نيكى به ديگران، كرامت نفس و بشير و نذير بودن، از جمله ساير صفات ستوده حضرت خاتم الانبياء صلى الله عليه وآله است كه در آيات الهى به آنها اشاره شده است
Borna66
03-03-2010, 09:53 PM
http://pnu-club.com/imported/2010/03/163.jpg
Borna66
03-03-2010, 09:55 PM
ندای آسمانی در هنگام ولادت پیامبر اکرم
امام صادق علیه السلام ماجرای ولادت پیامبر اکرم را از زبان آمنه چنین نقل میفرماید:
به خدا سوگند، فرزندم با دستان خود بر زمین فرود آمد. آنگاه سر به سوی آسمان بلند کرد و به آن نگریست. نوری از من ساطع شده بود که همه چیز در پرتوش نورانی بود. شنیدم که منادی صدا زد: « تو بزرگترین مرد جهان را به دنیا آوردی.»
و نیز نقل کردهاند:
آمنه صدایی شنید که میگفت: « تو باردار بزرگ این امت هستی. پس وقتی فرزندت متولد میشود بگو: « اعیذه بالواحد شرّ کل حاسد »؛ او را از گزند همه حسودها به خدای یگانه میسپارم .
سپس او را محمد نام بگذار.»
منابع:
• بحارالانوار، ح15، ص258
• سیرةالنبویه، ج1، ص166
• الکامل، ج1، ص294
• بحارالانوار، ج15، ص261
• بحارالانوار، ج15، ص297، ح35
Borna66
03-03-2010, 09:56 PM
http://pnu-club.com/imported/2010/03/164.jpg
Borna66
03-03-2010, 09:56 PM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
Borna66
03-03-2010, 09:57 PM
نام : جعفر
لقبها : صادق- مصدق - محقق - کاشف الحقايق - فاضل - طاهر - قائم - منجي - صابر
كنيه : ابوعبدالله - ابواسماعيل - ابوموسي
نام پدر : حضرت امام محمد باقر ( ع)
نام مادر : فاطمه ( ام فروه )
زمان تولد : هفدهم ربيع الاول سال 83 هجري (در روز جمعه يا دوشنبه ( بنا بر اختلاف ) در هنگام طلوع فجر مصادف با ميلاد حضرت رسول)
محل تولد : مدينه منوره
عمر شريفش : 65 سال
مدت امامت : 34 سال
قاتل : منصور دوانيقي بوسيله زهر
محل دفن : قبرستان بقيع
ایشان ششمين امام شيعيان، لقب مشهورش «صادق» است. لقبهاى ديگرى نيز دارد، از آن جمله صابر، طاهر، و فاضل. اما چون فقيهان و محدثان معاصر او كه شيعه وى هم نبوده اند، آن حضرت را به درستى حديث و راستگويى در نقل روايت بدين لقب ستوده اند،
پيامبر اكرم ( ص ) در خصوص انتخاب نام و لقب امام ششم فرموده است: وقتي كه فرزندم جعفر متولد شد نام اورا صادق بگذاريد زيرا فرزند پنجمش جعفراست وادعاي
امامت مي كند و او در نظر خداوند جعفر كذاب است .
دوران امامت آن امام 34 سال بوده كه با اواخر حكومت امويان واوايل حكومت عباسيان مصادف مي باشد . آن حضرت با پنج تن از خلفاي بني اميه - هشام بن عبدالملي ، وليد بن يزيد بن عبدالملي ، يزيد بن وليد بن عبدالملي ، ابراهيم بن وليد و مروان بن محمد ملقب به حمار و دو تن از خلفاي بني عباس ابوالعباس ( عبدالله بن محمد ) معروف به سفاح و ابوجعفر معروف به منصور دوانيقي معاصر بود
زندگاني امام جعفر صادق ( ع) رامي توان به سه دسته كلي تقسيم نمود :
1 - زندگاني امام در دوره امام سجاد و امام باقر ( ع) که در اين دوره امام صادق ( ع) از علم و تقوي و كمال و فضيلت آنان در حد كافي بهره مند شد .
2- دراين دوره امام از فرصت مناسبي كه بوجود آمده ، استفاده نمود و مكتب جعفري را به تكامل رساند . در اين مدت ، 4000 دانشمند تحويل جامعه داد و علوم و فنون بسياري را به جامعه اسلامي ارزاني داشت .
3 - هشت سال آخرامام( ع ) قسمت سوم زندگي امام را تشكيل مي دهد . دراين دوره ، امام بسيار تحت فشار و اختناق حكومت منصور عباسي قرار داشت . در اين دوره امام دائما تحت نظر بود و مكتب جعفري عملا تعطيل گرديد .
فرزندان امام :
چنان كه مشهور است فرزندان آن حضرت ده تن بودهاند، هفت پسر به نامهاى اسماعيل، عبد الله، موسى، اسحاق، محمد، عباس و على و سه دختر به نامهاى ام فروه، اسماء و فاطمه.
Borna66
03-03-2010, 09:58 PM
میلاد پیامبر اکرم (ص) و امام جعفر صادق(ع) فرخنده باد.
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
http://pnu-club.com/imported/2010/03/165.jpg
http://pnu-club.com/imported/2010/03/166.jpg
امروز صفا با دل و جان همراه است
هنگام طلوع آفتاب و ماه است
هم جشن ولادت امام صادق
هم عید محمد بن عبدالله است
با تبریک میلاد مسعود پیامبر رحمت، فخر آسمان و زمین، پیامبر آرامش و مهربانی حضرت محمد مصطفی (ص) و امام ششم، امام جعفر صادق (ع) به همه دوستان و دوستداران پیامبر و جانشینان آن حضرت ، در طول تاریخ بشری هیچ شخصیتی همچون پیامبر گرامی اسلام (ص) مورد توجه اندیشمندان و متفکران نبوده است و درباره هیچ انسانی مانند او کتب به رشته تحریر در نیامده بی شک وجود مبارک او که اشرف انبیاء و اشرف مخلوقات است چون نگینی درخشان بر تارک عالم وجود نور افشانی می کند. او که به عقیده دوست و دشمن معلم بزرگ هدایت و معنویت است با اخلاقی نیکو که قرآن از آن تعبیر به خلق عظیم دارد آن چنان سایه مهر و محبتش را بر سر همگان گسترده که نه تنها یارانش شیفته و شیدای اویند که دشمنانش نیز در برابر لطف و رحمت او شرمگین و سر افکنده اند .قرآن شریف او را الگو اسوه تمام آدمیان در همه زمان ها و مکان ها می داند و همگان را به تاسی و پیروی از او فرا می خواند .و هزاران افسوس که پس از قرن ها هنوز حقیقت عظمای محمدی (ص) ناشناخته مانده ، با این وصف همان مقدار اندکی که از سراسر عشق و محبت او به یادگار مانده دلهای مشتاق را به سوی چشمه سار زلال معنویت می کشاند.
امید آنکه دلهایمان با عشق محمدی با یکدیگر انس و الفت گیرد و پرده های حجاب و تیرگی از زندگیمان زدوده گردد
روزگار خوش
50cent
03-04-2010, 02:16 AM
بر همگان این عید مبارک
Powered by vBulletin™ Version 4.2.2 Copyright © 2024 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.