Fahime.M
03-01-2010, 04:23 PM
عضو هیئت علمی دانشگاه بوعلی سینا، همدان
دکتر محمد راسخ مهند - قید یکی از قدیمیترین اجزای کلام در تقسیمبندی کلمات است. بسیاری از دستورنویسان آن را کلمهای تعریف کردهاند که «مفهوم فعل یا صفت یا کلمهای دیگر را به چیزی از قبیل زمان، مکان، حالت و چگونگی مقید میسازد.» (قریب و دیگران ۱۸۹:۱۳۶۸). در این مقاله کوشیدهایم تقسیمبندی جدیدی از مقولهی قید، بر حسب اینکه آیا فعل یا جمله را مقید میسازد، به دست دهیم. برای این منظور، ابتدا به دیدگاه متیوز (۱۹۸۱) دربارهی تقسیمبندی عناصر درون جمله اشاره خواهیم کرد و با استفاده از الگوی وی برای تمایز فعل و قید جمله در فارسی بعضی ملاکهای معنایی و نحوی را معرفی خواهیم کرد.
۱. الگوی متیوز از عناصر درون جمله
اگر جمله را به طور سنتی به نهاد و گزاره تقسیم کنیم، گزاره میتواند علاوه بر فعل عناصر دیگری نیز در خود داشته باشد. از میان این عناصر، برخی اسم یا گروه اسمی هستند که فعل بود و نبود آنها را تعیین میکند و در شمار موضوع (arguments)های فعل هستند (مانند مفعول صریح و مفعول غیر صریح)، اما برخی عناصر دیگر نیز هستند که اسم یا گروه اسمی نیستند و فعل نیز وجود آنها را تعیین نمیکند. این عناصر فعل یا کل جمله را مقید میسازد و قید یا گروه قیدی هستند (متیوز ۱۲۱:۱۹۸۱). متیوز، با بررسی جملات مختلف، الگوی (۱) را برای تقسیمبندی عناصر درون گزاره پیشنهاد میکند (همان: ۱۴۰).
(۱)
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
بر طبق این تقسیمبندی، عناصر غیرحاشیهای که وجود آنها در جمله لازم است، شامل متممها و غیرمتممها هستند، در حالی که برخی دیگر عناصر حاشهای هستند، یعنی نبود آنها جمله را غیر دستوری نمیسازد و یا تاثیر قابل ملاحظهای در معنا جمله ندارد. برای ملموستر شدن این الگو، جمله (۲) را در نظر بگیرید.
(۲) دیروز احمد کتاب را یواشکی برداشت.
در این جمله «کتاب» مفعول صریح است که طبق تقسیمبندی مذکور در طبقهی (۱)، یعنی طبقهی متممها قرار میگیرد. قید «یواشکی» نیز از عناصر غیرحاشیهای است. زیرا نبود آن در جمله باعث ایجاد تمایز معنایی قابل ملاحظهای میشود. یعنی بین «کتاب را برداشت» و «کتاب را یواشکی برداشت» تفاوت معنایی مشخصی وجود دارد. «یواشکی برداشتن» می تواند در معنی «دزدیدن» به کار رود. پس باید «یواشکی» را در طبقه (۲) قرار داد، که گرچه متمم نیست عنصری حاشیهای نیز نیست. و قید «دیروز» را باید در ردیف عناصر حاشیهای آورد که رابطهی (۳) را با بقیهی عناصر جمله دارد.
بر طبق این الگو میتوان «یواشکی» را قید فعل دانست، چون مستقیما" در معنای فعل دخالت میکند. اما «دیروز» را باید قید جمله به حساب آورد، چون به کل جمله مربوط میشود. پس با این تعاریف، هر گاه قید دارای ربطه (۲) باشد قید فعل و هر گاه دارای رابطه (۳) باشد قید جمله است. در دو بخش بعد برای تمایز این دو نوع قید به بررسی ملاکهای معنایی و ملاکهای نحوی میپردازایم.
۲. ملاکهای معنایی
جملات زیر را در نظر بگیری:
(۳) خوشبختانه همهی کتاب را خواندم.
(۴) سنگپشت آهسته راه میرود.
(۵) دیروز نامهات را کلمه به کلمه خواندم.
در جملات فوق «خوشبختانه، آهسته، دیروز و کلمه به کلمه» قید هستند. باید توجه داشت که رابطهی این کلمات با فعل از نوع رابطهی (۱)، یعنی رابطهی متممی نیست. برای مثال «خوشبختانه» قید است و متمم نیست، چون (الف) فعل خواندن نیاز به دو موضوع دارد که یکی فاعل (شناسه) و دیگری مفعول صریح (کتاب) است؛ (ب) بین فعل و متمم در این جمله محدودیت همآیی وجود دارد (به همین علت گل را خواندم جملهای عجیب است)، اما بین قید «خوشبختانه» و فعل محدودت همآیی دیده نمیشود (خوشبختانه/دیروز/به سختی همهی کتاب را خواندم)؛ (ج) حذف مفعول در این جمله فقط در بافت امکانپذیر است و مفعول محذوف باید از بافت قابل درک باشد، ولی قید «خوشبختانه» را به سادگی میتوان حذف کرد و از بافت قابل حدس نیست؛ (د) میتوان به این جمله قیدهای دیگری افزود و جمله باز هم دتور باقی خواهد ماند، اما اضافه کردن هر مفعول صریح دیگری باعث غیردستوری شدن جمله میشود. پس مجموعهی استدلالهای فوق ما را به این نکته میرساند که «خوشبختانه» در جمله (۳) قید است و متمم نیست. از همین استدلال میتوان بهره گرفت و نشان داد که در جملات (۴ و ۵) نیز «آهسته، دیروز و کلمه به کلمه» قید هستند.
اما نکتهی مورد نظر بحث ما به تمایز بین دو نوع قید، یعنی قید جمله که کل جمله را مقید میکند و قید فعل که فعل را مقید میکند، بر میگردد. قیدهای «خوشبختانه و دیروز» قید جمله به حساب میآیند، در حالی که «آهسته و کلمه به کلمه» قید فعل هستند. برخی ملاکهای معنایی که میتواند این تمایز را نشان دهد از این قرارند:
نخست اینکه دو گزارهی «خواندن» و «کلمه به کلمه خواندن» به لحاظ معنایی با هم متفاوت هستند، گزارهی دوم نوعی خواندن است. همین طور بین «رفتن» و «آهسته رفتن» نیز میتوان تمایز معنایی نهاد و «آهسته رفتن» را نوعی رفتن دانست، اما نمیتوان گفت که «خوشبختانه خواندن» و «دیروز خواندن» نیز نوعی خواندن هستند. پس قیدهای گروه دوم گزارهای با معنای متفاوت ایجاد نمیکنند.
معیار دوم این است که «آهسته رفتن» و «کلمه به کلمه خواندن» دارای مصداقی در جهان خارج نیستند. به همین خاطر برای گزارههای گروه اول می توان گزارههای متضادی مانند «تند رفتن» یا «بیدقت خواندن» را در نظر گرفت، اما برای گزارههای گروه دوم نمیتوان «متاسفانه خواندن» یا «فردا خواندن» را به عنوان گزارههای متضاد نقل کرد. در واقع «خوشبختانه خواندن» و «دیروز خواندن» اصلا ترکیبات قابل قبولی نیستند، زیرا قیدهای به کار رفته افعال را مقید نمیکنند، اما «آهسته رفتن» و «کلمه به کلمه خواندن» را قابل قبول میدانیم و میتوانیم به کار ببریم، چون قیدهای به کار رفته افعال را مقید میکنند.
ملاک دیگر معنایی این است که قیدهای جمله (خوشبختانه و دیروز) میتوانند در اکثر جملات و با فعلهای مختلف ظاهر شوند، یعنی بین آنها و افعال رابطهی یک به یک وجود ندارد تا محدودتی در کاربرد آنها ایجاد کند (جملات ۶)، در حال که قیدهای فعل (آهسته و کلمه به کلمه) را نمیتوان مانند قیدهای جمله در هر جملهای به کار برد و با هر فعلی همراه آورد. به عبارت دیگر بین معنای آنها و معنای فعل جمله رابطه وجود دارد و باعث محدودیت در کاربرد این قیدها میشود (جملات۷).
(۶) الف خوشبختانه دیروز آریا آرش را زد.
ب خوشبختانه آریا دیروز قصه را گفت.
ج خوشبختانه آریا دیروز آرش را دید.
(۷) الف آریا دیروز آرش را؟ آهسته/؟ کلمه به کلمه زد.
ب آریا دیروز قصه را آهسته/کلمه به کلمه گفت.
ج آریا آرش را؟ آهسته/؟کلمه به کلمه ملاقات کرد.
(علامت سوال نشان میدهد جمله به لحاظ معنایی قابل قبول نیست).
مجموعه استدلالهای معنایی فوق نشان میدهد که میتوان بین قید فعل که گروه فعلی را مقید میکند و قید جمله که جمله را مقید میکند تفاوت نهاد. برخی استدلالهای نحوی نیز این موضوع را تائید میکند که در بخش بعد به آنها اشاره میشود.
۳. ملاکهای نحوی
برای تمایز قید فعل از قید جمله ملاکهای نحوی نیز وجود دارد. ملاک اول را میتوان در ساخت همپایه جستجو کرد. به این ترتیب که میتوان دو قید فعل را در ساخت همپایه قرار داد (۸ الف)، اما نمیتوان قید فعل را با قید جمله در این ساخت قرار داد (۸ ب). این معیار نشان میدهد که این دو نوع قید دارای ویژگیهای متفاوتی هستند و به همین خاطر نمیتوان آنها را در ساختی همپایه قرار داد.
(۸) الف من کتاب را آهسته و کلمه به کلمه خواندم.
ب ؟ من کتاب را خوشبختانه و کلمه به کلمه خواندم.
ملاک نحوی دیگر مربوط به استفاده از ترکیب قید+مصدر به جای اسم میشود میدانیم که اگر «تصادف کردن» را مصدر فعل مرکب در نظر بگیریم، میتوانیم آن را بهصورت اسم به کار ببریم (جمله ۹) (البته در مورد افعال ساده نیز چنین است). به همین ترتیب میتوان ترکیب قید فعل + مصدر را به جای اسم به کار ببریم. مثلا «آهسته رفتن» و «کلمه به کلمه خواندن» را در (۱۰) به جای اسم به کار بردهایم. اما نمیتوان ترکیب قید جمله+مصدر را به جای اسم به کار برد (۱۱).
(۹) تصادف کردن احمد ما را ناراحت کرد.
(۱۰) الف آهسته رفتن در بزرگراه خوب نیست.
ب کلمه به کلمه خواندن این نامه را توصیه میکنم.
(۱۱) الف *خوشبختانه خواندن کتاب خوب است.
ب *دیروز رفتن در بزرگراه خوب نیست.
معیار آخر مربوط به آزادی جابهجایی قید در جمله است. به این ترتیب که قید جمله میتواند در جایگاههای مختلف درون جمله ظاهر شود (۱۱) و محدودیت چندانی در محل حضور آن وجود ندارد.
(۱۱) الف همهی کتاب را خوشبختانه خواندم.
ب همهی کتاب را خواندم خوشبختانه.
ج خوشبختانه همهی کتاب را خواندم.
اما در مورد جایگاه قید فعل محدودیت بیشتری وجود دارد. در واقع این گونه قیدها نسبت به قید جمله از امکان جابهجایی کمتری برخوردار هستند. برای مثال به جایگاه قید فعل «مردانه» در جملات (۱۲) توجه کنید.
(۱۲) الف در طی جنگ رزمندگان مردانه جنگیدند.
ب ؟ در طی جنگ مردانه رزمندگان جنگیدند.
ج ؟؟ مردانه در طی جنگ رزمندگان جنگیدند.
جملات (۱۲) نشان میدهد که هر قدر قید فعل به فعل نزدیکتر باشد، جمله قابل قبولتری حاصل میشود، ولی هر قدر فاصلهی آنها دورتر باشد باعث نامقبولتر شدن جمله میشود. البته این بحث نیازمند پژوهش بیشتر است، اما به نظر میرسد میتوان این گونه نتیجه گرفت که قیدهای جمله را میتوان به سادگی در جمله جابهجا کرد، اما این آزادی عمل برای قیدهای فعل وجود ندارد و جایگاه بینشان آنها نزدیک فعل است.
۴. نتیجهگیری
با جمعبندی نکات مطرح شده میتوان این گونه نتیجه گرفت که طبق الگوی متیوز از عناصر درون جمله (۱)، قیدهای فعل در جملات فارسی در گروه دوم این تقسیم بندی قرار میگیرد، یعنی آنها بخشی از عناصر غیرحاشیهای هستند که وجود آنها در جمله لازم است و با فعل رابطه دارند، هر چند رابطه آنها از نوع رابطهی متممی نیست، اما قیدهای جمله را باید در گروه سوسم این تقسیمبندی قرار داد که به عناصر حاشیهای اختصاص دارد و آنها با فعل رابطه ندارند بلکه با کل جمله در ارتباط هستند.
کتابنامه
خیامپور، عبدالرسول، ۱۳۷۵، دستور زبان فارسی، چاپ دهم، تبریز، انتشارات کتابفروش تهران.
قریب، عبدالعظیم و دیگران، ۱۳۶۸، دستور زبان فارسی، تهران، انتشارات اشراقی.
ناتل خانلری، پرویز، ۱۳۶۶، دستور زبان فارسی، چاپ هشتم، تهران، توس.
Haliday, M. A. K., 1994. An introduction to funtional grammar. Second edition. Edward Arnold
Methews, P. H. , 1981. Syntax. Cambrige, Cambrige Univarsity Press
برگرفته از: مجله زبانشناسی، سال هجدهم، شماره اول، بهار و تابستان 1382
دکتر محمد راسخ مهند - قید یکی از قدیمیترین اجزای کلام در تقسیمبندی کلمات است. بسیاری از دستورنویسان آن را کلمهای تعریف کردهاند که «مفهوم فعل یا صفت یا کلمهای دیگر را به چیزی از قبیل زمان، مکان، حالت و چگونگی مقید میسازد.» (قریب و دیگران ۱۸۹:۱۳۶۸). در این مقاله کوشیدهایم تقسیمبندی جدیدی از مقولهی قید، بر حسب اینکه آیا فعل یا جمله را مقید میسازد، به دست دهیم. برای این منظور، ابتدا به دیدگاه متیوز (۱۹۸۱) دربارهی تقسیمبندی عناصر درون جمله اشاره خواهیم کرد و با استفاده از الگوی وی برای تمایز فعل و قید جمله در فارسی بعضی ملاکهای معنایی و نحوی را معرفی خواهیم کرد.
۱. الگوی متیوز از عناصر درون جمله
اگر جمله را به طور سنتی به نهاد و گزاره تقسیم کنیم، گزاره میتواند علاوه بر فعل عناصر دیگری نیز در خود داشته باشد. از میان این عناصر، برخی اسم یا گروه اسمی هستند که فعل بود و نبود آنها را تعیین میکند و در شمار موضوع (arguments)های فعل هستند (مانند مفعول صریح و مفعول غیر صریح)، اما برخی عناصر دیگر نیز هستند که اسم یا گروه اسمی نیستند و فعل نیز وجود آنها را تعیین نمیکند. این عناصر فعل یا کل جمله را مقید میسازد و قید یا گروه قیدی هستند (متیوز ۱۲۱:۱۹۸۱). متیوز، با بررسی جملات مختلف، الگوی (۱) را برای تقسیمبندی عناصر درون گزاره پیشنهاد میکند (همان: ۱۴۰).
(۱)
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
بر طبق این تقسیمبندی، عناصر غیرحاشیهای که وجود آنها در جمله لازم است، شامل متممها و غیرمتممها هستند، در حالی که برخی دیگر عناصر حاشهای هستند، یعنی نبود آنها جمله را غیر دستوری نمیسازد و یا تاثیر قابل ملاحظهای در معنا جمله ندارد. برای ملموستر شدن این الگو، جمله (۲) را در نظر بگیرید.
(۲) دیروز احمد کتاب را یواشکی برداشت.
در این جمله «کتاب» مفعول صریح است که طبق تقسیمبندی مذکور در طبقهی (۱)، یعنی طبقهی متممها قرار میگیرد. قید «یواشکی» نیز از عناصر غیرحاشیهای است. زیرا نبود آن در جمله باعث ایجاد تمایز معنایی قابل ملاحظهای میشود. یعنی بین «کتاب را برداشت» و «کتاب را یواشکی برداشت» تفاوت معنایی مشخصی وجود دارد. «یواشکی برداشتن» می تواند در معنی «دزدیدن» به کار رود. پس باید «یواشکی» را در طبقه (۲) قرار داد، که گرچه متمم نیست عنصری حاشیهای نیز نیست. و قید «دیروز» را باید در ردیف عناصر حاشیهای آورد که رابطهی (۳) را با بقیهی عناصر جمله دارد.
بر طبق این الگو میتوان «یواشکی» را قید فعل دانست، چون مستقیما" در معنای فعل دخالت میکند. اما «دیروز» را باید قید جمله به حساب آورد، چون به کل جمله مربوط میشود. پس با این تعاریف، هر گاه قید دارای ربطه (۲) باشد قید فعل و هر گاه دارای رابطه (۳) باشد قید جمله است. در دو بخش بعد برای تمایز این دو نوع قید به بررسی ملاکهای معنایی و ملاکهای نحوی میپردازایم.
۲. ملاکهای معنایی
جملات زیر را در نظر بگیری:
(۳) خوشبختانه همهی کتاب را خواندم.
(۴) سنگپشت آهسته راه میرود.
(۵) دیروز نامهات را کلمه به کلمه خواندم.
در جملات فوق «خوشبختانه، آهسته، دیروز و کلمه به کلمه» قید هستند. باید توجه داشت که رابطهی این کلمات با فعل از نوع رابطهی (۱)، یعنی رابطهی متممی نیست. برای مثال «خوشبختانه» قید است و متمم نیست، چون (الف) فعل خواندن نیاز به دو موضوع دارد که یکی فاعل (شناسه) و دیگری مفعول صریح (کتاب) است؛ (ب) بین فعل و متمم در این جمله محدودیت همآیی وجود دارد (به همین علت گل را خواندم جملهای عجیب است)، اما بین قید «خوشبختانه» و فعل محدودت همآیی دیده نمیشود (خوشبختانه/دیروز/به سختی همهی کتاب را خواندم)؛ (ج) حذف مفعول در این جمله فقط در بافت امکانپذیر است و مفعول محذوف باید از بافت قابل درک باشد، ولی قید «خوشبختانه» را به سادگی میتوان حذف کرد و از بافت قابل حدس نیست؛ (د) میتوان به این جمله قیدهای دیگری افزود و جمله باز هم دتور باقی خواهد ماند، اما اضافه کردن هر مفعول صریح دیگری باعث غیردستوری شدن جمله میشود. پس مجموعهی استدلالهای فوق ما را به این نکته میرساند که «خوشبختانه» در جمله (۳) قید است و متمم نیست. از همین استدلال میتوان بهره گرفت و نشان داد که در جملات (۴ و ۵) نیز «آهسته، دیروز و کلمه به کلمه» قید هستند.
اما نکتهی مورد نظر بحث ما به تمایز بین دو نوع قید، یعنی قید جمله که کل جمله را مقید میکند و قید فعل که فعل را مقید میکند، بر میگردد. قیدهای «خوشبختانه و دیروز» قید جمله به حساب میآیند، در حالی که «آهسته و کلمه به کلمه» قید فعل هستند. برخی ملاکهای معنایی که میتواند این تمایز را نشان دهد از این قرارند:
نخست اینکه دو گزارهی «خواندن» و «کلمه به کلمه خواندن» به لحاظ معنایی با هم متفاوت هستند، گزارهی دوم نوعی خواندن است. همین طور بین «رفتن» و «آهسته رفتن» نیز میتوان تمایز معنایی نهاد و «آهسته رفتن» را نوعی رفتن دانست، اما نمیتوان گفت که «خوشبختانه خواندن» و «دیروز خواندن» نیز نوعی خواندن هستند. پس قیدهای گروه دوم گزارهای با معنای متفاوت ایجاد نمیکنند.
معیار دوم این است که «آهسته رفتن» و «کلمه به کلمه خواندن» دارای مصداقی در جهان خارج نیستند. به همین خاطر برای گزارههای گروه اول می توان گزارههای متضادی مانند «تند رفتن» یا «بیدقت خواندن» را در نظر گرفت، اما برای گزارههای گروه دوم نمیتوان «متاسفانه خواندن» یا «فردا خواندن» را به عنوان گزارههای متضاد نقل کرد. در واقع «خوشبختانه خواندن» و «دیروز خواندن» اصلا ترکیبات قابل قبولی نیستند، زیرا قیدهای به کار رفته افعال را مقید نمیکنند، اما «آهسته رفتن» و «کلمه به کلمه خواندن» را قابل قبول میدانیم و میتوانیم به کار ببریم، چون قیدهای به کار رفته افعال را مقید میکنند.
ملاک دیگر معنایی این است که قیدهای جمله (خوشبختانه و دیروز) میتوانند در اکثر جملات و با فعلهای مختلف ظاهر شوند، یعنی بین آنها و افعال رابطهی یک به یک وجود ندارد تا محدودتی در کاربرد آنها ایجاد کند (جملات ۶)، در حال که قیدهای فعل (آهسته و کلمه به کلمه) را نمیتوان مانند قیدهای جمله در هر جملهای به کار برد و با هر فعلی همراه آورد. به عبارت دیگر بین معنای آنها و معنای فعل جمله رابطه وجود دارد و باعث محدودیت در کاربرد این قیدها میشود (جملات۷).
(۶) الف خوشبختانه دیروز آریا آرش را زد.
ب خوشبختانه آریا دیروز قصه را گفت.
ج خوشبختانه آریا دیروز آرش را دید.
(۷) الف آریا دیروز آرش را؟ آهسته/؟ کلمه به کلمه زد.
ب آریا دیروز قصه را آهسته/کلمه به کلمه گفت.
ج آریا آرش را؟ آهسته/؟کلمه به کلمه ملاقات کرد.
(علامت سوال نشان میدهد جمله به لحاظ معنایی قابل قبول نیست).
مجموعه استدلالهای معنایی فوق نشان میدهد که میتوان بین قید فعل که گروه فعلی را مقید میکند و قید جمله که جمله را مقید میکند تفاوت نهاد. برخی استدلالهای نحوی نیز این موضوع را تائید میکند که در بخش بعد به آنها اشاره میشود.
۳. ملاکهای نحوی
برای تمایز قید فعل از قید جمله ملاکهای نحوی نیز وجود دارد. ملاک اول را میتوان در ساخت همپایه جستجو کرد. به این ترتیب که میتوان دو قید فعل را در ساخت همپایه قرار داد (۸ الف)، اما نمیتوان قید فعل را با قید جمله در این ساخت قرار داد (۸ ب). این معیار نشان میدهد که این دو نوع قید دارای ویژگیهای متفاوتی هستند و به همین خاطر نمیتوان آنها را در ساختی همپایه قرار داد.
(۸) الف من کتاب را آهسته و کلمه به کلمه خواندم.
ب ؟ من کتاب را خوشبختانه و کلمه به کلمه خواندم.
ملاک نحوی دیگر مربوط به استفاده از ترکیب قید+مصدر به جای اسم میشود میدانیم که اگر «تصادف کردن» را مصدر فعل مرکب در نظر بگیریم، میتوانیم آن را بهصورت اسم به کار ببریم (جمله ۹) (البته در مورد افعال ساده نیز چنین است). به همین ترتیب میتوان ترکیب قید فعل + مصدر را به جای اسم به کار ببریم. مثلا «آهسته رفتن» و «کلمه به کلمه خواندن» را در (۱۰) به جای اسم به کار بردهایم. اما نمیتوان ترکیب قید جمله+مصدر را به جای اسم به کار برد (۱۱).
(۹) تصادف کردن احمد ما را ناراحت کرد.
(۱۰) الف آهسته رفتن در بزرگراه خوب نیست.
ب کلمه به کلمه خواندن این نامه را توصیه میکنم.
(۱۱) الف *خوشبختانه خواندن کتاب خوب است.
ب *دیروز رفتن در بزرگراه خوب نیست.
معیار آخر مربوط به آزادی جابهجایی قید در جمله است. به این ترتیب که قید جمله میتواند در جایگاههای مختلف درون جمله ظاهر شود (۱۱) و محدودیت چندانی در محل حضور آن وجود ندارد.
(۱۱) الف همهی کتاب را خوشبختانه خواندم.
ب همهی کتاب را خواندم خوشبختانه.
ج خوشبختانه همهی کتاب را خواندم.
اما در مورد جایگاه قید فعل محدودیت بیشتری وجود دارد. در واقع این گونه قیدها نسبت به قید جمله از امکان جابهجایی کمتری برخوردار هستند. برای مثال به جایگاه قید فعل «مردانه» در جملات (۱۲) توجه کنید.
(۱۲) الف در طی جنگ رزمندگان مردانه جنگیدند.
ب ؟ در طی جنگ مردانه رزمندگان جنگیدند.
ج ؟؟ مردانه در طی جنگ رزمندگان جنگیدند.
جملات (۱۲) نشان میدهد که هر قدر قید فعل به فعل نزدیکتر باشد، جمله قابل قبولتری حاصل میشود، ولی هر قدر فاصلهی آنها دورتر باشد باعث نامقبولتر شدن جمله میشود. البته این بحث نیازمند پژوهش بیشتر است، اما به نظر میرسد میتوان این گونه نتیجه گرفت که قیدهای جمله را میتوان به سادگی در جمله جابهجا کرد، اما این آزادی عمل برای قیدهای فعل وجود ندارد و جایگاه بینشان آنها نزدیک فعل است.
۴. نتیجهگیری
با جمعبندی نکات مطرح شده میتوان این گونه نتیجه گرفت که طبق الگوی متیوز از عناصر درون جمله (۱)، قیدهای فعل در جملات فارسی در گروه دوم این تقسیم بندی قرار میگیرد، یعنی آنها بخشی از عناصر غیرحاشیهای هستند که وجود آنها در جمله لازم است و با فعل رابطه دارند، هر چند رابطه آنها از نوع رابطهی متممی نیست، اما قیدهای جمله را باید در گروه سوسم این تقسیمبندی قرار داد که به عناصر حاشیهای اختصاص دارد و آنها با فعل رابطه ندارند بلکه با کل جمله در ارتباط هستند.
کتابنامه
خیامپور، عبدالرسول، ۱۳۷۵، دستور زبان فارسی، چاپ دهم، تبریز، انتشارات کتابفروش تهران.
قریب، عبدالعظیم و دیگران، ۱۳۶۸، دستور زبان فارسی، تهران، انتشارات اشراقی.
ناتل خانلری، پرویز، ۱۳۶۶، دستور زبان فارسی، چاپ هشتم، تهران، توس.
Haliday, M. A. K., 1994. An introduction to funtional grammar. Second edition. Edward Arnold
Methews, P. H. , 1981. Syntax. Cambrige, Cambrige Univarsity Press
برگرفته از: مجله زبانشناسی، سال هجدهم، شماره اول، بهار و تابستان 1382