MIN@MAN
02-19-2010, 11:49 AM
خلاصه:علت پوسيدگي سنگها بويژه سنگهاي آهكي بخصوص درطي نيم قرن اخير، آلودگي هوا، قابليت "سولفات شدن" درسنگ، خواص آب باران، علت ازهم پاشيدگي ابنيه تاريخي: نفوذ آب درجرسها و ديوارها، تغييرات جوي، وجود موجودات ذرهبيني، اثر فضولات حيواني بر روي نما، خرابيهاي ناشي ازبادها توام با گردوخاك و راههاي مقابله باهريك از موارد بالا، اسامي پارهاي از آزمايشگاههاي مخصوص براي مرمت و حفاظت ابنيه تاريخي و اشياء عتيقه در كشورهاي مختلف دنيا.
سنگها هم مي ميرند
با استفاده از انتشارات يونسكو
چگونه آثار برجسته هنري و شاهكارهاي فني معماري بوسيله عوامل طبيعي و صنعتي مورد تهديد قرار ميگيرند.
در طي سالهاي اخير در اغلب كشورها متوجه اين نكته شدهاند كه ميراث معماري جهاني رو به زوال گذارده است. كلماتي نظير(خوره يا بيماري سنگها) اغلب به گوش ميرسد، علايم اين بيماري مضمحل كننده مرتباً رو به تزايد است و تقريباً غير قابل علاج به نظر ميرسد. آثار و بناهاي تاريخي كه ضمن قرون متمادي از دستبرد زمانه مصون مانده بودند در طي نيم قرن اخير آسيبهاي فراوان ديدهاند. علت اين امر را بايد در آلودگي هواي شهرها و مراكز صنعتي جستجو كرد زيرا هواي اين مناطق غالباً با دود حاصل از سوخت كورهها و منازل اشباع شده است. از ميان مواد مضري كه از سوختن نفت و ذغال در هوا منتشر ميشود ميتوان دوده و گازهايي نظير انيدريد كربنيك و انيدريد سولفورو را نام برد. گاز اخير در آب و مه و باران و برف حل شده بدواً به اسيد سولفورو و بتدريج به اسيد سولفوريك تبديل ميشود كه همگان تا حدودي از خواص مخرب و خورنده آنها آگاه ميباشند. بطور متوسط شش درصد (6%) وزن سوختهاي معمولي تبديل به دوده ميشود و از دوده نيز تا پنج درصد (5%) اسيد سولفوريك بدست ميآيد . معمولاً هوايي كه در هر متر مكعبش به طور متوسط پنچ ميلي گرم انيدريد سولفورو يافت شود هواي آلوده به شمار ميآيد. بايد در نظر داشت كه در نتيجه سوخت هر گيلوگرم ذغال بيست گرم انيدريد سولفورو متصاعد ميشود وبه اين ترتيب می توان پيش بينی نمود که در مراکز صنعتی ساليانه چه مقدار معتنابهی از اين گاز در هوا منتشر ميگردد و وجود همين گاز است كه سنگهاي آهكي را به تدريج به سنگ گچ تبديل مينمايد. خوشبختانه فقط مقدار كمي از اين گاز با مواد آهكي ابنيه مجاور ميشود زير قسمت اعظم آن در آب باران حل مي گردد. در مراكز صنعتي در طي سال به طور متوسط در حدود پنج تا ده تن اسيد سولفوريك به وسيله باران در هر كيلومتر مربع پخش ميشود.
مصرف روزافزون روغنهاي سنگين مانند مازوت و نفت سياه و غيره وضعيت را وخيمتر نموده است زيرا ميزان انيدريد سولفوروي حاصل از سوختن آنها به مراتب بيشتر از ذغال ميباشد و در حقيقت با توجه به ارقام بالا ميتوان ادعا كرد كه مراكز صنعتي و شهرهاي بزرگ به منزله يك كارخانه و منبع بزرگ توليد كننده اسيد سولفوريك ميباشد.
به هر حال در هواي آلوده روي سنگهاي آهكي كه به سبب موقعيت خاص كمتر با آب باران شسته ميشوند. معمولاًقشر غير قابل نفوذ و سختي از دوده و گرد و خاك تشكيل ميشود كه داراي مقدار زيادي گچ ميباشد. تشكيل اين لايه سياه رنگ و بدنما اولين قدم خرابي و فساد است دومين مرحله [31] آن هنگامي شروع ميشود كه فساد به علت نفوذپذيري لايه مزبور از آن تجاوز كرده و به طبقات زيرين برسد و در نتيجه تبلور مواد مختلف در زير اين قشر اتصال آن به سنگ سالم از بين رفته و بتدريج جدا ميشود. وقتي سنگي نتواند در مقابل دود و مواد متشكله آن مقاومت کند ميگويند سنگ قابليت «سولفات شدن» پيدا كرده است و به مرور زمان قشر سولفاتي به شكل تاولها وفلسهايي در آمده و بتدريج پوستهپوسته شده و ميريزد و طبقهايكه از زير آن نمايان ميگرددكمكم باآب باران شسته شده يا بوسيله باد به آساني سائيده مي شود.
با وجود اينكه آلودگي هوا عامل مهم از بين رفتن سنگهاي آهكي بشمار ميآيد معذالك بايد توجه داشت كه عوامل ديگري از قبيل چگونگي جريان آب باران، جنس و خواص هر قطعه سنگ و موقعيت بخصوص هر يك در بنا نيز در اين مورد دخالت دارند و به همين جهت تمام قطعات سنگي يك بنا يكسان فاسد و مضمحل نميشوند.
عدهاي از محققين تغييرات درجه حرارت را عامل اصلي كنده شدن قشررويي از قسمتهاي زيرين ميدانندزيرا ضريب انبساط قشرمزبور بيش از ضريب انبساط سنگهاي سالم است و تكرار انقباض و انبساط كه در نتيجه تغييرات درجه حرارت محيط صورت مي گيرد منجر به جدا شدن ورقه رويي از سنگ سالم ميگردد.
عدهاي ديگر تشكيل ورقه سولفاتي را به فعاليت حياتي موجودات ذرهبيني مربوط ميدانند ولي بايد در نظر داشت كه بر خلاف انتظار هجوم اين موجودات بر سنگهاي سالم بيشتر از سنگهاي آسيب ديده ميباشند. [32]
بهر حال مطالعات زيادي براي افزايش مقاومت سنگهاي آهكي در مقابل «سولفات شدن» انجام ميگيرد ولي تاكنون هيچ وسيله موثر و در عين حال عملي براي رسيدن به اين هدف كشف نشده است فقط اين نكته مسلم شده سنگهايي که بوسيله آب باران شسته ميشوند معمولاً سالمتر ميمانند و تشكيل قشر گچي و لايه هاي قابل تورق بيشتر در قسمتهايي ديده ميشود كه باران به آنها نميرسد، به همين جهت سعي ميشود حتيالامكان اين نقيصه را با پاشيدن آب جبران نموده و بر مقاومت مصالح بيفزايد.
سنگ ساختماني كه در اثر عوامل مخرب موجود در هوا متخلخل شده و به صورت فوق در آمده است .
ضمناً دانشمندان به اين نتيجه رسيدهاند كه تصفيه هواي شهرها از دود و گرد و خاك طريقه بسيار موثري براي حفظ ابنيه ميباشد و بدين سبب كوشش ميشود كه حتيالمقدور كورهها و كارخانههاي بزرگ را به خارج شهرهايي كه داراي ابنيه و آثار تاريخي متعدد و با ارزشي ميباشند منتقل نمايند.
موضوع قابل توجه ديگر اين است كه تاولها و قشرهاي سولفاتي نه تنها بر سنگهاي آهكي تشكيل ميشود، بلكه سنگهاي سيليسي متخلخل نيز دچار اين عارضه ميگردند مخصوصاً اگر نماي بنا با سنگهاي آهكي مفروش و مزين شده باشد. عين همين پديده كه «آلودگي» ناميده ميشود بر آجرها و خشتهاييكه زير سنگهاي آهكي قرار دارند نيز ديده ميشود.
غالباً مشاهده شده است كه سنگها بوسيله نمكهاي ديگري غير از سولفات كلسيم نيز آلوده ميشوند اين املاح مانند نيتراتها و كلرورها و سولفاتهاي قليائي خاكي عموماً در خاك يافت ميشوند و چون اكثر آنها محلول ميباشند ميتوانند در هنگام تبلور نيروي كافي ايجاد كنند كه مقاومت سنگها و مصالح ساختماني را در هم شكسته و آنها را از هم بگسلد.
با مطالعه انواع مصالح ساختماني و ارتباط سرعت فساد با مواد متشكله آنها و همچنين آزمايش قشرهاي تشكيل شده و آثاري كه از نمكهاي محلول به جاي ميماند به اين نتيجه رسيدهاند كه نفوذ جريان آب در خلل و فرج مصالح ساختماني اثر قطعي در فساد و از هم پاشيدگي ابنيه دارد مثلاً كمدوامي و عدم استقامت مجسمهها و ابنيه آشوري را كه از مرمر سفيد (كربنات كلسيم) ساخته شدهاند به اين طريق توجيه ميكنند كه «كربنات كلسيم» غير محلول به مرور زمان تبديل به «بيكربنات كلسيم» محلول گرديده و با جريان آب از بين رفته است.
در نواحي استوائي و در مناطق گرمي كه ميزان بارندگي زياد است قسمت اعظم مواد متشكله سنگها به تدريج به صورت محلول از آنها خارج ميشود و تشكيل گل و لاي قرمز رنگي را ميدهد كه حاكي از وجود تركيبات آهن ميباشد.
يخبندان نيز در نواحي مرطوب و در نقاط سرد و كوهستاني يكي از عوامل مهم خرد شدن سنگها بشمار ميآيد. چه بطوريكه همه ميدانند اگر آب ليوان شيشهاي يخ ببندد باعث تركيدن آن ميشود زيرا در اثر يخ بستن نه درصد (9%) به حجم آب افزوده ميگردد و همين عمل يخ بستن آب موجود در خلل و فرج سنگهاست كه سبب از هم گسيختگي آنها ميشود از اينرو غالباً عبارت «سرما و يخبنداني كه سنگ را ميتركاند» را نيز براي تشريح و توصيف يخبندانهاي سخت بكار ميبرند.
براي اطلاع يادآوري ميشود كه اگر درجه حرارت را بطور ناگهاني به پنج درجه زير صفر تقليل دهند فشاريكه در نتيجه يخ بستن آب بر هر سانتيمتر مربع وارد ميشود بالغ بر پانصد كيلوگرم (نيم تن) ميگردد و اين مقدار فشار ميتواند اغلب سنگهاي معمولي را بتركاند.
معمولاً سنگهايي كه داراي خلل و فرج متوسطه ميباشند بيش از سنگهاي كاملاً متخلخل به سبب يخبندان در معرض انهدام قرار ميگيرند زيرا كاهش ناگهاني درجه حرارت فرصتي براي خروج ذرات يخ از لابلاي آنها باقي نميگذارد همچنين سنگهاي نواحي مرطوب كه اشباع از آب ميباشند به هنگام سرما بيشتر از سنگهاي نقاط خشك شكاف برداشته و ميتركند.
عواملي نظير اختلاف درجه حرارت روز و شب يا سطوح رو به آفتاب و پشت به آن (واقع در سايه) و همچنين مصالح ساختماني كه در اثر تابش خورشيد گرم شده و در نتيجه نزول ناگهاني باران درجه حرارتشان كم شود ممكن است در انهدام سنگها موثر باشد زيرا اغلب سنگها [33] نميتوانند حرارت را خوب هدايت نمايند و در نتيجه اختلافي كه ميان انبساط و انقباض سطوح قشري و قسمتهاي دروني سنگ پديدار ميشود نيروئي بوجود ميآيد كه قادر است سنگها را از هم بپاشد. بعلاوه همين عامل بطوري سبب تغيير شكل اشيا مرمري ميشود كه اغلب شگفتانگيز ميباشد.
گاهي تغيير ماهيت بعضي موادي كه در مصالح ساختماني وجود دارند باعث از هم گسيختگي آنها ميشود مثلاً مرمرها و آجرهاييكه داراي تركيباتي نظير سولفور آهن (پيريت Pyrite يا ماركاسيت Marcassite ) ميباشند در مجاورت هواي مرطوب توليد سولفات آهن و اسيد سولفوريك ميكنند و جسم اخير نيز به نوبه خود سبب تجزيه ساير مواد ميشود.
در نواحي گرم و مرطوب وفور موجودات ذرهبيني مانند كفكها و قارچها و خزهها و اسيدهايي كه در نتيجه فعاليت حياتي آنها توليد ميشود يكي از عوامل مهم فساد مصالح ساختماني بشمار ميآيد.
گياهان عاليتر نيز ممكن است در خرابي ابنيه سهيم باشند ولي اثر آنها بيشتر جنبه مكانيكي دارد مانند شكافتن سنگها در اثر رشد و نمو ريشه و تنه درختان قطور و نظاير آن.
اثر فضولات حيواني مخصوصاً پرندگان و خفاشها نظير اثر هواي آلوده ميباشد چه اسيدهاي موجود در آن واكنشهاي شبيه «سولفات شدن» بوجود ميآورد.
خرابيهاي ناشي از بادهاي توام با گرد و خاك را كه در مجاورت كويرها و درمناطق باير [34] ميوزد نبايد از نظر دور داشت و براي جلوگيري با توجه به وضع و موقعيت هر بنا ميتوان به نردهها يا پرچينهاي فلزي و پلاستيكي متوسل شد و حتي با كاشتن درختان مقاومي از برخورد مستقيم و ساينده باد بر نماي ساختمانها كاست.
قطعه سنگ حجاري شدهاي كه در ابتدا صيقلي بوده ولي در اثر عوامل جوي پوستهپوسته شده و سطح صيقلي آن به كلي ريخته است.
بطور كلي ميتوان گفت كه خرابي و فساد سنگها مربوط به عوامل جوي از قبيل آب و هوا ودرجه حرارت ميباشد كه غالب اوقات آثار ناشي از فعاليت موجودات زنده نيز بدان ضميمه ميشود.
البته ساختمانداخلي و نوع سنگ نيز در پيشرفت و سرعت فساد ناشي از عوامل نامبرده بالا موثر ميباشد مثلا مقاومت سنگهاي سيليسي در مناطق صنعتي (هواي آلوده به گازهاي گوگردي و دوده) بيش از سنگهاي آهكي است، همچنين سنگهايي كه از دانههاي درشتي تشكيل شدهاند بيشتر از سنگهاي با ذرات ريز آسيب ميبيند و بالاخره وجود لايههاي مطبقي مانند ميكا Mica در سنگها راه نفوذ آب را آسانتر كرده و سبب تسريع فساد ميشود. البته در اين بحث خرابيهاي ناشي از قهر طبيعت مانند زمينلرزه و آتشفشاني يا خسارت حاصل از جنگ و انواع خرابيكاريهاي ديگر نوع بشر مورد توجه قرار نگرفتهاند.
هر چند آزمايشهاي متعددي براي محافظت مصالح سنگي از يك قرن پيش در كشورهاي مختلف آغاز شده ولي متاسفانه تاكنون نتايج عملي بدست نيامده است و بايد اعتراف كرد كه دانش فعلي بشر در اين مورد با صد سال قبل چندان تفاوتي نكرده است فقط توصيه ميشود كه شستشوي نماي ساختمانبا آب براي جلوگيري از تشكيل قشر سولفاتي بر سنگهاي آهكي كه باران به آنها نميرسد. و همچنين ايجاد كانال و زه كشي مناسب به منظور جلوگيري از نفوذ آب و رطوبت بداخل ساختمانها را نبايد از نظر دور داشت.
به هنگام مرمت آثار تاريخي محافظت نقوش و تزيينات داخلي و خارجي آنها اهميت خاصي را دارا ميباشد و اين كار بايد تحت نظر و بدست كارشناسان كار آزمودهاي انجام گيرد.
بايد بطرق مختلف به مردم گوشزد شودکه آثار تاريخی تعلق به بشريت دارد و بسيار بجاست كه براي نگاهداري و حفظ چنين آثاري از كمكهاي مالي و معنوي دريغ نورزند.
در سالهاي اخير آزمايشگاههاي خاصي براي مرمت و حفاظت ابنيه تاريخي و اشيا عتيق در اغلب كشورها تاسيس و داير شده است كه با موسسات بينالملي از قبيل كميته بينالملي براي حفظ ابنيه Le Comite International pour Les Monuments شوراي بينالملي موزهها(ICOM)Conseil International des Musees
مركز بينالملي براي مطالعه در طرق نگاهداري و مرمت اموال فرهنگي (در رم)
.Le Centre International Pour I Etude de La Preservation et de restauration des biens culturels a Rome
Institut Royal du Patrimine Artistique de Bruxelles انستيتوي پادشاهي بلژيك براي محافظت ميراث هنري (در بروكسل)
تماس داشته و در موارد مهم از راهنماي هاي اين موسسات برخوردار ميشوند. بايد متذكر گرديد كه چون اكثر موسسات نامبرده بالا وابسته به سازمان يونسكو (UNESCO) ميباشند. لذا گاهگاهي كارشناسي هم از طرف سازمان مزبور براي همكاري و ارايه طريق به كشورهاي ذيعلاقه محلي گذارده ميشود چنانكه در چند سال اخير بنا بر درخواست دولتها منجمله دولت ايران هيئتهايي مركب از كارشناسان يونسكو به كشورهاي ذينفع اعزام شده و با كارشناسان محلي براي مرمت و احياي آثار باستاني همكاري كردهاند. كارشناساني كه بدين منظور به ايران آمدهاند بيشتر درباره تخت جمشيد و پاسارگاد و بناهاي تاريخي اصفهان مطالعه كرده و گزارش خود را به مقامات ايراني و يونسكو تسليم كردهاند كه فعلاً مورد استفاده و استناد ميباشد. اميد است بتواند در مقاله جداگانهاي
سنگها هم مي ميرند
با استفاده از انتشارات يونسكو
چگونه آثار برجسته هنري و شاهكارهاي فني معماري بوسيله عوامل طبيعي و صنعتي مورد تهديد قرار ميگيرند.
در طي سالهاي اخير در اغلب كشورها متوجه اين نكته شدهاند كه ميراث معماري جهاني رو به زوال گذارده است. كلماتي نظير(خوره يا بيماري سنگها) اغلب به گوش ميرسد، علايم اين بيماري مضمحل كننده مرتباً رو به تزايد است و تقريباً غير قابل علاج به نظر ميرسد. آثار و بناهاي تاريخي كه ضمن قرون متمادي از دستبرد زمانه مصون مانده بودند در طي نيم قرن اخير آسيبهاي فراوان ديدهاند. علت اين امر را بايد در آلودگي هواي شهرها و مراكز صنعتي جستجو كرد زيرا هواي اين مناطق غالباً با دود حاصل از سوخت كورهها و منازل اشباع شده است. از ميان مواد مضري كه از سوختن نفت و ذغال در هوا منتشر ميشود ميتوان دوده و گازهايي نظير انيدريد كربنيك و انيدريد سولفورو را نام برد. گاز اخير در آب و مه و باران و برف حل شده بدواً به اسيد سولفورو و بتدريج به اسيد سولفوريك تبديل ميشود كه همگان تا حدودي از خواص مخرب و خورنده آنها آگاه ميباشند. بطور متوسط شش درصد (6%) وزن سوختهاي معمولي تبديل به دوده ميشود و از دوده نيز تا پنج درصد (5%) اسيد سولفوريك بدست ميآيد . معمولاً هوايي كه در هر متر مكعبش به طور متوسط پنچ ميلي گرم انيدريد سولفورو يافت شود هواي آلوده به شمار ميآيد. بايد در نظر داشت كه در نتيجه سوخت هر گيلوگرم ذغال بيست گرم انيدريد سولفورو متصاعد ميشود وبه اين ترتيب می توان پيش بينی نمود که در مراکز صنعتی ساليانه چه مقدار معتنابهی از اين گاز در هوا منتشر ميگردد و وجود همين گاز است كه سنگهاي آهكي را به تدريج به سنگ گچ تبديل مينمايد. خوشبختانه فقط مقدار كمي از اين گاز با مواد آهكي ابنيه مجاور ميشود زير قسمت اعظم آن در آب باران حل مي گردد. در مراكز صنعتي در طي سال به طور متوسط در حدود پنج تا ده تن اسيد سولفوريك به وسيله باران در هر كيلومتر مربع پخش ميشود.
مصرف روزافزون روغنهاي سنگين مانند مازوت و نفت سياه و غيره وضعيت را وخيمتر نموده است زيرا ميزان انيدريد سولفوروي حاصل از سوختن آنها به مراتب بيشتر از ذغال ميباشد و در حقيقت با توجه به ارقام بالا ميتوان ادعا كرد كه مراكز صنعتي و شهرهاي بزرگ به منزله يك كارخانه و منبع بزرگ توليد كننده اسيد سولفوريك ميباشد.
به هر حال در هواي آلوده روي سنگهاي آهكي كه به سبب موقعيت خاص كمتر با آب باران شسته ميشوند. معمولاًقشر غير قابل نفوذ و سختي از دوده و گرد و خاك تشكيل ميشود كه داراي مقدار زيادي گچ ميباشد. تشكيل اين لايه سياه رنگ و بدنما اولين قدم خرابي و فساد است دومين مرحله [31] آن هنگامي شروع ميشود كه فساد به علت نفوذپذيري لايه مزبور از آن تجاوز كرده و به طبقات زيرين برسد و در نتيجه تبلور مواد مختلف در زير اين قشر اتصال آن به سنگ سالم از بين رفته و بتدريج جدا ميشود. وقتي سنگي نتواند در مقابل دود و مواد متشكله آن مقاومت کند ميگويند سنگ قابليت «سولفات شدن» پيدا كرده است و به مرور زمان قشر سولفاتي به شكل تاولها وفلسهايي در آمده و بتدريج پوستهپوسته شده و ميريزد و طبقهايكه از زير آن نمايان ميگرددكمكم باآب باران شسته شده يا بوسيله باد به آساني سائيده مي شود.
با وجود اينكه آلودگي هوا عامل مهم از بين رفتن سنگهاي آهكي بشمار ميآيد معذالك بايد توجه داشت كه عوامل ديگري از قبيل چگونگي جريان آب باران، جنس و خواص هر قطعه سنگ و موقعيت بخصوص هر يك در بنا نيز در اين مورد دخالت دارند و به همين جهت تمام قطعات سنگي يك بنا يكسان فاسد و مضمحل نميشوند.
عدهاي از محققين تغييرات درجه حرارت را عامل اصلي كنده شدن قشررويي از قسمتهاي زيرين ميدانندزيرا ضريب انبساط قشرمزبور بيش از ضريب انبساط سنگهاي سالم است و تكرار انقباض و انبساط كه در نتيجه تغييرات درجه حرارت محيط صورت مي گيرد منجر به جدا شدن ورقه رويي از سنگ سالم ميگردد.
عدهاي ديگر تشكيل ورقه سولفاتي را به فعاليت حياتي موجودات ذرهبيني مربوط ميدانند ولي بايد در نظر داشت كه بر خلاف انتظار هجوم اين موجودات بر سنگهاي سالم بيشتر از سنگهاي آسيب ديده ميباشند. [32]
بهر حال مطالعات زيادي براي افزايش مقاومت سنگهاي آهكي در مقابل «سولفات شدن» انجام ميگيرد ولي تاكنون هيچ وسيله موثر و در عين حال عملي براي رسيدن به اين هدف كشف نشده است فقط اين نكته مسلم شده سنگهايي که بوسيله آب باران شسته ميشوند معمولاً سالمتر ميمانند و تشكيل قشر گچي و لايه هاي قابل تورق بيشتر در قسمتهايي ديده ميشود كه باران به آنها نميرسد، به همين جهت سعي ميشود حتيالامكان اين نقيصه را با پاشيدن آب جبران نموده و بر مقاومت مصالح بيفزايد.
سنگ ساختماني كه در اثر عوامل مخرب موجود در هوا متخلخل شده و به صورت فوق در آمده است .
ضمناً دانشمندان به اين نتيجه رسيدهاند كه تصفيه هواي شهرها از دود و گرد و خاك طريقه بسيار موثري براي حفظ ابنيه ميباشد و بدين سبب كوشش ميشود كه حتيالمقدور كورهها و كارخانههاي بزرگ را به خارج شهرهايي كه داراي ابنيه و آثار تاريخي متعدد و با ارزشي ميباشند منتقل نمايند.
موضوع قابل توجه ديگر اين است كه تاولها و قشرهاي سولفاتي نه تنها بر سنگهاي آهكي تشكيل ميشود، بلكه سنگهاي سيليسي متخلخل نيز دچار اين عارضه ميگردند مخصوصاً اگر نماي بنا با سنگهاي آهكي مفروش و مزين شده باشد. عين همين پديده كه «آلودگي» ناميده ميشود بر آجرها و خشتهاييكه زير سنگهاي آهكي قرار دارند نيز ديده ميشود.
غالباً مشاهده شده است كه سنگها بوسيله نمكهاي ديگري غير از سولفات كلسيم نيز آلوده ميشوند اين املاح مانند نيتراتها و كلرورها و سولفاتهاي قليائي خاكي عموماً در خاك يافت ميشوند و چون اكثر آنها محلول ميباشند ميتوانند در هنگام تبلور نيروي كافي ايجاد كنند كه مقاومت سنگها و مصالح ساختماني را در هم شكسته و آنها را از هم بگسلد.
با مطالعه انواع مصالح ساختماني و ارتباط سرعت فساد با مواد متشكله آنها و همچنين آزمايش قشرهاي تشكيل شده و آثاري كه از نمكهاي محلول به جاي ميماند به اين نتيجه رسيدهاند كه نفوذ جريان آب در خلل و فرج مصالح ساختماني اثر قطعي در فساد و از هم پاشيدگي ابنيه دارد مثلاً كمدوامي و عدم استقامت مجسمهها و ابنيه آشوري را كه از مرمر سفيد (كربنات كلسيم) ساخته شدهاند به اين طريق توجيه ميكنند كه «كربنات كلسيم» غير محلول به مرور زمان تبديل به «بيكربنات كلسيم» محلول گرديده و با جريان آب از بين رفته است.
در نواحي استوائي و در مناطق گرمي كه ميزان بارندگي زياد است قسمت اعظم مواد متشكله سنگها به تدريج به صورت محلول از آنها خارج ميشود و تشكيل گل و لاي قرمز رنگي را ميدهد كه حاكي از وجود تركيبات آهن ميباشد.
يخبندان نيز در نواحي مرطوب و در نقاط سرد و كوهستاني يكي از عوامل مهم خرد شدن سنگها بشمار ميآيد. چه بطوريكه همه ميدانند اگر آب ليوان شيشهاي يخ ببندد باعث تركيدن آن ميشود زيرا در اثر يخ بستن نه درصد (9%) به حجم آب افزوده ميگردد و همين عمل يخ بستن آب موجود در خلل و فرج سنگهاست كه سبب از هم گسيختگي آنها ميشود از اينرو غالباً عبارت «سرما و يخبنداني كه سنگ را ميتركاند» را نيز براي تشريح و توصيف يخبندانهاي سخت بكار ميبرند.
براي اطلاع يادآوري ميشود كه اگر درجه حرارت را بطور ناگهاني به پنج درجه زير صفر تقليل دهند فشاريكه در نتيجه يخ بستن آب بر هر سانتيمتر مربع وارد ميشود بالغ بر پانصد كيلوگرم (نيم تن) ميگردد و اين مقدار فشار ميتواند اغلب سنگهاي معمولي را بتركاند.
معمولاً سنگهايي كه داراي خلل و فرج متوسطه ميباشند بيش از سنگهاي كاملاً متخلخل به سبب يخبندان در معرض انهدام قرار ميگيرند زيرا كاهش ناگهاني درجه حرارت فرصتي براي خروج ذرات يخ از لابلاي آنها باقي نميگذارد همچنين سنگهاي نواحي مرطوب كه اشباع از آب ميباشند به هنگام سرما بيشتر از سنگهاي نقاط خشك شكاف برداشته و ميتركند.
عواملي نظير اختلاف درجه حرارت روز و شب يا سطوح رو به آفتاب و پشت به آن (واقع در سايه) و همچنين مصالح ساختماني كه در اثر تابش خورشيد گرم شده و در نتيجه نزول ناگهاني باران درجه حرارتشان كم شود ممكن است در انهدام سنگها موثر باشد زيرا اغلب سنگها [33] نميتوانند حرارت را خوب هدايت نمايند و در نتيجه اختلافي كه ميان انبساط و انقباض سطوح قشري و قسمتهاي دروني سنگ پديدار ميشود نيروئي بوجود ميآيد كه قادر است سنگها را از هم بپاشد. بعلاوه همين عامل بطوري سبب تغيير شكل اشيا مرمري ميشود كه اغلب شگفتانگيز ميباشد.
گاهي تغيير ماهيت بعضي موادي كه در مصالح ساختماني وجود دارند باعث از هم گسيختگي آنها ميشود مثلاً مرمرها و آجرهاييكه داراي تركيباتي نظير سولفور آهن (پيريت Pyrite يا ماركاسيت Marcassite ) ميباشند در مجاورت هواي مرطوب توليد سولفات آهن و اسيد سولفوريك ميكنند و جسم اخير نيز به نوبه خود سبب تجزيه ساير مواد ميشود.
در نواحي گرم و مرطوب وفور موجودات ذرهبيني مانند كفكها و قارچها و خزهها و اسيدهايي كه در نتيجه فعاليت حياتي آنها توليد ميشود يكي از عوامل مهم فساد مصالح ساختماني بشمار ميآيد.
گياهان عاليتر نيز ممكن است در خرابي ابنيه سهيم باشند ولي اثر آنها بيشتر جنبه مكانيكي دارد مانند شكافتن سنگها در اثر رشد و نمو ريشه و تنه درختان قطور و نظاير آن.
اثر فضولات حيواني مخصوصاً پرندگان و خفاشها نظير اثر هواي آلوده ميباشد چه اسيدهاي موجود در آن واكنشهاي شبيه «سولفات شدن» بوجود ميآورد.
خرابيهاي ناشي از بادهاي توام با گرد و خاك را كه در مجاورت كويرها و درمناطق باير [34] ميوزد نبايد از نظر دور داشت و براي جلوگيري با توجه به وضع و موقعيت هر بنا ميتوان به نردهها يا پرچينهاي فلزي و پلاستيكي متوسل شد و حتي با كاشتن درختان مقاومي از برخورد مستقيم و ساينده باد بر نماي ساختمانها كاست.
قطعه سنگ حجاري شدهاي كه در ابتدا صيقلي بوده ولي در اثر عوامل جوي پوستهپوسته شده و سطح صيقلي آن به كلي ريخته است.
بطور كلي ميتوان گفت كه خرابي و فساد سنگها مربوط به عوامل جوي از قبيل آب و هوا ودرجه حرارت ميباشد كه غالب اوقات آثار ناشي از فعاليت موجودات زنده نيز بدان ضميمه ميشود.
البته ساختمانداخلي و نوع سنگ نيز در پيشرفت و سرعت فساد ناشي از عوامل نامبرده بالا موثر ميباشد مثلا مقاومت سنگهاي سيليسي در مناطق صنعتي (هواي آلوده به گازهاي گوگردي و دوده) بيش از سنگهاي آهكي است، همچنين سنگهايي كه از دانههاي درشتي تشكيل شدهاند بيشتر از سنگهاي با ذرات ريز آسيب ميبيند و بالاخره وجود لايههاي مطبقي مانند ميكا Mica در سنگها راه نفوذ آب را آسانتر كرده و سبب تسريع فساد ميشود. البته در اين بحث خرابيهاي ناشي از قهر طبيعت مانند زمينلرزه و آتشفشاني يا خسارت حاصل از جنگ و انواع خرابيكاريهاي ديگر نوع بشر مورد توجه قرار نگرفتهاند.
هر چند آزمايشهاي متعددي براي محافظت مصالح سنگي از يك قرن پيش در كشورهاي مختلف آغاز شده ولي متاسفانه تاكنون نتايج عملي بدست نيامده است و بايد اعتراف كرد كه دانش فعلي بشر در اين مورد با صد سال قبل چندان تفاوتي نكرده است فقط توصيه ميشود كه شستشوي نماي ساختمانبا آب براي جلوگيري از تشكيل قشر سولفاتي بر سنگهاي آهكي كه باران به آنها نميرسد. و همچنين ايجاد كانال و زه كشي مناسب به منظور جلوگيري از نفوذ آب و رطوبت بداخل ساختمانها را نبايد از نظر دور داشت.
به هنگام مرمت آثار تاريخي محافظت نقوش و تزيينات داخلي و خارجي آنها اهميت خاصي را دارا ميباشد و اين كار بايد تحت نظر و بدست كارشناسان كار آزمودهاي انجام گيرد.
بايد بطرق مختلف به مردم گوشزد شودکه آثار تاريخی تعلق به بشريت دارد و بسيار بجاست كه براي نگاهداري و حفظ چنين آثاري از كمكهاي مالي و معنوي دريغ نورزند.
در سالهاي اخير آزمايشگاههاي خاصي براي مرمت و حفاظت ابنيه تاريخي و اشيا عتيق در اغلب كشورها تاسيس و داير شده است كه با موسسات بينالملي از قبيل كميته بينالملي براي حفظ ابنيه Le Comite International pour Les Monuments شوراي بينالملي موزهها(ICOM)Conseil International des Musees
مركز بينالملي براي مطالعه در طرق نگاهداري و مرمت اموال فرهنگي (در رم)
.Le Centre International Pour I Etude de La Preservation et de restauration des biens culturels a Rome
Institut Royal du Patrimine Artistique de Bruxelles انستيتوي پادشاهي بلژيك براي محافظت ميراث هنري (در بروكسل)
تماس داشته و در موارد مهم از راهنماي هاي اين موسسات برخوردار ميشوند. بايد متذكر گرديد كه چون اكثر موسسات نامبرده بالا وابسته به سازمان يونسكو (UNESCO) ميباشند. لذا گاهگاهي كارشناسي هم از طرف سازمان مزبور براي همكاري و ارايه طريق به كشورهاي ذيعلاقه محلي گذارده ميشود چنانكه در چند سال اخير بنا بر درخواست دولتها منجمله دولت ايران هيئتهايي مركب از كارشناسان يونسكو به كشورهاي ذينفع اعزام شده و با كارشناسان محلي براي مرمت و احياي آثار باستاني همكاري كردهاند. كارشناساني كه بدين منظور به ايران آمدهاند بيشتر درباره تخت جمشيد و پاسارگاد و بناهاي تاريخي اصفهان مطالعه كرده و گزارش خود را به مقامات ايراني و يونسكو تسليم كردهاند كه فعلاً مورد استفاده و استناد ميباشد. اميد است بتواند در مقاله جداگانهاي