donya88
02-01-2010, 06:50 PM
کشش در علم اقتصاد كه از ترجمه کلمه Elasticity به معنای حساسیت اخذ شده است، برای یافتن حساسیت فاکتوری بر فاکتور دیگر استفاده میشود؛ که در واقع بیانگر نسبت تغییرات یك متغیر روی متغیر دیگر است. اگر اقتصاددان تمایل داشته باشد بداند كه افزایش قیمت كالای الف یابد چه تغییری در مقدار فروش آن ایجاد میكند و یا اینكه تغییرات نهاده كار چه تأثیری بر نهاده سرمایه دارد، باید از کشش استفاده كند.
کشش متقاطع تقاضا حساسیت نسبی مقدار تقاضای یک کالای مفروض را به تغییرات قیمت کالای دیگر كه گمان میرود با همدیگر وابسته است، اندازهگیری میکند. تقسیم تغییر نسبی در مقدار تقاضای کالای X بر تغییر نسبی در قیمت کالای Y، همان کشش متقاطع تقاضا است.
درصد تغییر در قیمت کالایY/ درصد تغییر در مقدار تقاضا برای کالای X=كشش متقابل دو كالایX و Y
در واقع کشش متقاطع به اقتصاددان میگوید که اگر یک درصد افزایش در قیمت کالائی(Y) صورت پذیرد، چه تغییری در خرید کالای X اتفاق خواهد افتاد.
این فرمول به صورت ریاضی به صورت زیر نشان داده میشود:
http://pnu-club.com/imported/2010/02/20.jpgدر فرمول فوق ηxyهمان کشش متقاطع، ∆ نشان دهنده تغییرات، PY قیمت كالای Y، QX مقدار كالای X میباشد.
مفهوم کشش كه با مشتق در ریاضیات مرتبط است توسط اقتصاددان بزرگ آلغرد مارشال(1842- 1924) وارد این علم شدکشش با عناوینی مانند کشش تقاضا، کشش عرضه، کشش درآمدی، کشش متقاطع(با متقابل تقاضا) و... مطرح میگردد.
جایگاه کشش در اقتصاد
فهم روابط میان مؤلفهها، یكی از مهمترین مسایل علم اقتصاد است. تأثیر تغییرات در یك مؤلفه عموما با تأثیر متقابل در فاكتورهای دیگر همراه است به عنوان مثال نمیتوان قیمت كالایی را در بازار بیتأثیر از دیگر كالاها و شرایط كاملا خنثی دانست. فهم این مسأله با تأثیر قیمت بنزین در شرایط فعلی كشورمان به خوبی مشهود است. گویا مؤلفههای زیادی در هم گره خوردهاند. حركت هر یك با تغییرات دیگری همراه است و تا زمانی كه فهم دقیقی از ارتباط این امور با همدیگر بوجود نیاید نمیتوان از سیاستگذاری صحیحی بهره برد.یكی از بهترین مفاهیمی که جهت تأثیرات مؤلفهها بر همدیگر را بررسی میكند كششها هستند.
کالاهای جانشین و مکمل
مقدار کشش تقاطعی تقاضا نوسانی از مثبت بینهایت تا منفی بینهایت دارد. اگر ηxyعلامت مثبت داشته باشد اصطلاحاً کالای جانشین خوانده میشود. كالای جانشین به دسته كالاهایی گفته میشود كه قابلیت جایگزینی با همدیگر را دارند؛ مثل گوشت مرغ و گوشت گوسفند. دانستن اینكه كالای الف با كالای ب جانشین است به سیاستگذار این امكان را میدهد كه با جایگزینی كالاها با همدیگر منابع موجود را به بهترین وجه مدیریت كند؛ البته كالای جانشین در صنعت میتواند نشانگر تعریف محدود صنعت باشد(گروهی از مؤسسات تولیدی که کالاهای مشابه تولید میکنند).
اگر کشش متقاطع، علامت منفی داشته باشد دو كالا را مكمل مینامند كالاهای مكمل كالاهایی هستند كه با همدیگر استفاده میشوند؛ مثل قند و چایی.
لازم به ذكر است كه جانشینی و مكمل بودن گاهی به صورت كامل و گاهی ناقص است؛ یعنی كالای الف میتواند صد در صد جایگزین كالای ب گردد و گاهی نیز اینگونه نیست؛ به عنوان مثال ممکن است دو باهمدیگر فقط 30 درصد قابلیت جاگزینی دارد. اگرباشد، 0=ηxy باشد، یعنی این دو كالا هیچ ارتباطی با همدیگر نداشته و از همدیگر مستقلاند.
ادامه دارد......
کشش متقاطع تقاضا حساسیت نسبی مقدار تقاضای یک کالای مفروض را به تغییرات قیمت کالای دیگر كه گمان میرود با همدیگر وابسته است، اندازهگیری میکند. تقسیم تغییر نسبی در مقدار تقاضای کالای X بر تغییر نسبی در قیمت کالای Y، همان کشش متقاطع تقاضا است.
درصد تغییر در قیمت کالایY/ درصد تغییر در مقدار تقاضا برای کالای X=كشش متقابل دو كالایX و Y
در واقع کشش متقاطع به اقتصاددان میگوید که اگر یک درصد افزایش در قیمت کالائی(Y) صورت پذیرد، چه تغییری در خرید کالای X اتفاق خواهد افتاد.
این فرمول به صورت ریاضی به صورت زیر نشان داده میشود:
http://pnu-club.com/imported/2010/02/20.jpgدر فرمول فوق ηxyهمان کشش متقاطع، ∆ نشان دهنده تغییرات، PY قیمت كالای Y، QX مقدار كالای X میباشد.
مفهوم کشش كه با مشتق در ریاضیات مرتبط است توسط اقتصاددان بزرگ آلغرد مارشال(1842- 1924) وارد این علم شدکشش با عناوینی مانند کشش تقاضا، کشش عرضه، کشش درآمدی، کشش متقاطع(با متقابل تقاضا) و... مطرح میگردد.
جایگاه کشش در اقتصاد
فهم روابط میان مؤلفهها، یكی از مهمترین مسایل علم اقتصاد است. تأثیر تغییرات در یك مؤلفه عموما با تأثیر متقابل در فاكتورهای دیگر همراه است به عنوان مثال نمیتوان قیمت كالایی را در بازار بیتأثیر از دیگر كالاها و شرایط كاملا خنثی دانست. فهم این مسأله با تأثیر قیمت بنزین در شرایط فعلی كشورمان به خوبی مشهود است. گویا مؤلفههای زیادی در هم گره خوردهاند. حركت هر یك با تغییرات دیگری همراه است و تا زمانی كه فهم دقیقی از ارتباط این امور با همدیگر بوجود نیاید نمیتوان از سیاستگذاری صحیحی بهره برد.یكی از بهترین مفاهیمی که جهت تأثیرات مؤلفهها بر همدیگر را بررسی میكند كششها هستند.
کالاهای جانشین و مکمل
مقدار کشش تقاطعی تقاضا نوسانی از مثبت بینهایت تا منفی بینهایت دارد. اگر ηxyعلامت مثبت داشته باشد اصطلاحاً کالای جانشین خوانده میشود. كالای جانشین به دسته كالاهایی گفته میشود كه قابلیت جایگزینی با همدیگر را دارند؛ مثل گوشت مرغ و گوشت گوسفند. دانستن اینكه كالای الف با كالای ب جانشین است به سیاستگذار این امكان را میدهد كه با جایگزینی كالاها با همدیگر منابع موجود را به بهترین وجه مدیریت كند؛ البته كالای جانشین در صنعت میتواند نشانگر تعریف محدود صنعت باشد(گروهی از مؤسسات تولیدی که کالاهای مشابه تولید میکنند).
اگر کشش متقاطع، علامت منفی داشته باشد دو كالا را مكمل مینامند كالاهای مكمل كالاهایی هستند كه با همدیگر استفاده میشوند؛ مثل قند و چایی.
لازم به ذكر است كه جانشینی و مكمل بودن گاهی به صورت كامل و گاهی ناقص است؛ یعنی كالای الف میتواند صد در صد جایگزین كالای ب گردد و گاهی نیز اینگونه نیست؛ به عنوان مثال ممکن است دو باهمدیگر فقط 30 درصد قابلیت جاگزینی دارد. اگرباشد، 0=ηxy باشد، یعنی این دو كالا هیچ ارتباطی با همدیگر نداشته و از همدیگر مستقلاند.
ادامه دارد......