50cent
01-25-2010, 12:16 PM
فرايندهاي مديريت پروژه و نيز مهندسيارزش، در سه دهه اخير شاهد پيشرفتها و تغييرات عمدهاي بودهاست. عمدهترين تحولاتي كه در عرصه مديريت پروژه به وقوع پيوسته است، تغيير نگرش سنتي در مديريت پروژهها، به نگرش نوين مديريت پروژه بودهاست. كمبود منابع، بزرگي و پيچيدگي سازمان پروژهها، افزايش ابعاد پروژه، تشكيل شركتهاي بزرگ براي انجام پروژههاي بزرگ و ماهيت منحصر به فرد اين پروژهها، از جمله دلايل بهكارگيري شيوههاي نوين براي مديريت پروژه بود. از اينرو، مديران ارشد سازمانها براي اجراي پروژههاي خود، به جاي تمركز بر سختافزار، كنترل عمليات و بهكارگيري روشهاي سختگيرانه و تمركز در تصميمگيري، به سمت تغيير نگرش در توجه به نيروي انساني، توزيع اختيارها و مسووليتها، و برقراري سازوكارهاي خود كنترلي حركت كردند. اين تحولات، در رابطه با پروژههاي ساخت، بيش از ساير پروژهها بودهاست. حاصل تلاشهاي صورت گرفته در دو دهه اخير، تدوين و انتشار فرايندها و استانداردهاي مديريت پروژه بودهاست.
به موازات تغييرات مورد اشاره در بالا، مهندسيارزش نيز به لحاظ كاربرد، شاهد تحولات گسترده و چشمگيري بودهاست. توسعه كاربرد مهندسيارزش، از بخش صنعت به پروژههاي صنعت ساخت، عمدهترين تحولات در اين زمينه است. بررسي تحولات مهندسيارزش به ويژه در سه دهه اخير، حاكي از آن است كه فرايند مهندسيارزش، به لحاظ محتوايي، تكنيكها و شيوه كاربرد، تغييرهاي زيادي نداشتهاست؛ اما به لحاظ شرايط بهكارگيري و توسعه بسترهاي قانوني و رفع موانع اجرا در پروژههاي ساخت، شاهد تحولات زيادي بودهاست. تشكيل شركتهاي ارايهدهنده خدمات مهندسي ارزش، صدور گواهينامه انجام فعاليتهاي حرفهاي براي واحدهاي مهندسيارزش و وضع قوانين الزامآور و تشويقي در بهكارگيري مهندسيارزش، در پروژهها به ويژه پروژههايي كه از بودجه عمومي در جوامع مختلف استفاده نمودهاند، از جمله دستاوردهاي سالهاي اخير است.
هرچند تحولات مرتبط با هر دو فرايند مديريت پروژه و مهندسيارزش، به طور عمده در حوزه كارفرمايان يا در بخشهاي دولتي صورت گرفتهاست، اما تعامل ميان اين دو فرايند، كمتر مورد توجه بودهاست. جدايي دو فرايند مديريت پروژه و مهندسيارزش، نه تنها موجب بروز مشكلات عمده و تحميل هزينههاي سنگين در دوره عمر پروژهها شدهاست، بلكه اين عدم تعامل، خود موجب بروز سوءتفاهمهاي عمده و پديد آمدن موانعي در بهكارگيري مهندسيارزش، در پروژهها شدهاست. از يك سو، سازمانهاي كارفرمايي پروژهها، انجام اقدامهايي از جنس فعاليتهاي مهندسيارزش را جزيي از وظايف حرفهاي مشاوران طرحها پنداشتهاند و معتقد بودهاند كه مشاوران بايد اصول مهندسيارزش را در پروژهها مورد توجه قرار دهند و از سوي ديگر، اين نگراني همواره وجود داشتهاست كه بهكارگيري مهندسيارزش ممكن است موجب عدول از استانداردها و مشخصات فني طرح شود و تحقق هدفهاي زماني پروژه را نيز با مخاطره مواجه نمايد؛ لذا، چنين اقدامهايي را توام با پذيرش ريسك زياد دانستهاند.
مشاوران طراحي نيز به دليل تمايل به داشتن روابط بلند مدت با كارفرما و سوء تفاهمهايي كه از اين ناحيه داشتهاند و به اين گمان كه بهبود طرحها ممكن است به اين روابط و شخصيت حرفهاي آنها خدشه وارد كند، با بهكارگيري مهندسيارزش موافق نبودهاند. در اين بين، بخش پيمانكار اجرا نيز انگيزه كافي براي تغيير طرحها نداشتهاست، زيرا از يك سو هرگونه پيشنهاد تغيير، به مشاور طراحي ارجاع ميگردد و روند تاييد در اين بخش (با وجود سوءتعبيرها) بسيار طولاني است و از سوي ديگر، فعاليتهاي اجرا را با مشكل مواجه کرده و حاشيه سود آنها را كاهش خواهد داد.
هرچند موفقيت فعاليتهاي مهندسيارزش مستلزم كار تيمي است، اما جدايي اين فعاليتها از فرايندهاي مديريت پروژه ميتواند موانع پيشگفته را تقويت کند و در نتيجه، شرايط بهكارگيري مهندسيارزش را در پروژه با مشكل مواجه سازد. رويكردي كه ميتواند موجب تعامل منطقي ميان فرايندهاي مديريت پروژه و مهندسيارزش گردد، با توجه به جايگاه اين دو فرايند در چرخه عمر پروژه، حاصل ميشود. با اين نگرش، بسياري از مشكلات مرتبط با زمان اجراي مهندسيارزش در چرخه عمر پروژه، ارتباط ميان شيوههاي اجراي پروژهها (استراتژي پيمان)، چگونگي بهكارگيري مهندسيارزش، اعمال مديريت پروژه مهمتر از همه توجه به نقش و جايگاه عوامل ذينفع، بهويژه بهرهبرداران (اعم از بهرهبردار فني و كاربر نهايي) و نيز تامينكنندگان مالي پروژهها (به ويژه دولت) در فرايندهاي مديريت پروژه و مهندسيارزش، مرتفع خواهد گرديد.
با اين نگرش، دانش مديريت ارزش در اين كتاب مطرح و فرايند و اركان آن معرفي و تحليل شدهاست. براساس فرايند دانش مديريت ارزش، تمام فرايندهاي مديريت پروژه و مهندسيارزش، در چرخه عمر پروژه از زمان طرح ايده و امكانسنجي اوليه طرح، تا زمان بهرهبرداري و پايان عمر خدمتي پروژه و به ويژه در مراحل مختلف طراحي، به گونهاي با هم در تعامل و در طول يكديگر قرار دارند كه جدايي و تفكيك ميان آنها موجب ناكارآمدي هر دو فرايند مديريت پروژه و مهندسيارزش خواهد گرديد. ورود دادهها و توليد اطلاعات و گردش تكاملي آن در اين فرايند، موجب اثربخشي و كارآيي هر دو فرايند، همافزايي آنها در راستاي تحقق كاركردهاي اصلي پروژه، ارتقاي كيفي پروژهها، كاهش هزينه و زمان اجراي پروژه و مهمتر از همه رفع موانع طراحي و آشكارسازي موارد گنگ و مبهم در مراحل مختلف طراحي خواهد گرديد.
كتاب حاضر، در پاسخ به اين نياز با عنوان "جايگاه مهندسيارزش در مديريت پروژه" و براي رفع كمبود منابع علمي در اين زمينه، تدوين شدهاست. هر يك از نظرياتي كه در اين كتاب در بستر فرايند مديريت ارزش مطرح گرديدهاند، خود ميتواند زمينهساز فعاليتهاي تحقيقاتي و تدوين منابع علمي متعدد باشد. در اين كتاب، تلاش شده با بهرهگيري از جديدترين منابع مرتبط با مباحث اصلي مديريت پروژه و مهندسيارزش و مباحث جنبي مرتبط با آنها، شامل كتابها، مقالههاي علمي و سايتهاي معتبر، روند تدوين كتاب به صورت مناسبي دنبال شود.
همچنين، در تمام فصلهاي كتاب، به ويژه فصلهاي دوم، سوم و چهارم، تلاش شدهاست تا مطالبي كه از منابع مختلف برداشت گرديده، به شكلي بديع ارايه گردد تا براي مخاطبان اين اطمينان حاصل شود كه با مطالعه اين كتاب خواهند توانست به يافتههاي جديدتر و متنوعتري در رابطه با مهندسيارزش و مديريت پروژه، دست يابند. چيدمان مطالب كتاب نيز به گونهاي است كه زمينه لازم را براي تشريح فرايندهاي مديريت ارزش در فصل پنجم و كتاب كار مهندسيارزش را در فصل ششم، فراهم سازد.
ضرورت بهكارگيري مهندسيارزش در فرايند مديريت پروژههاي عمراني، در فصل دوم مورد توجه قرار گرفتهاست. در اين فصل، ضمن معرفي پيشينه تاريخي مهندسي ارزش، با توجه به كاربرد گسترده مهندسيارزش در طرحهاي عمراني، ويژگيهاي اينگونه پروژهها بيان شدهاست. در ادامه، با يادآوري دلايل افزايش هزينه و طول عمر پروژه، دستاوردهاي بهكارگيري مهندسيارزش در طرحهاي عمراني، به استناد تجربههاي موفق از بهكارگيري مهندسيارزش، و با توجه به پتانسيل بالاي صرفهجويي در هزينه پروژهها و هزينه فرصت از دسترفته ناشي از عدم بهكارگيري مهندسيارزش در پروژهها، ارزيابي شدهاست. يكي از موارد مهمي كه در اين فصل مورد تاكيد قرار گرفتهاست، توجه به پتانسيل صرفهجويي ناشي از بهكارگيري مهندسيارزش در مراحل ابتدايي پروژههاست؛ يعني بيشترين سطح تاثير مهندسيارزش در طرحها مربوط به زمان تعيين نيازهاي بخش كارفرما و انتخاب استانداردها و مباني و معيارهاي طراحي، است.
در فصل سوم، فرايند مهندسيارزش معرفي گرديده، در ابتدا، سير تحولات مهندسيارزش به لحاظ دامنه و زمينههاي كاربرد تشريح شدهاست. به دليل اينكه درك درست و بهكارگيري مهندسيارزش نيازمند آشنايي با مفاهيم مرتبط با آن است و اين مفاهيم در مراجع مختلف به صورت منسجم و به هم پيوسته وجود ندارد، لذا در ابتداي اين فصل، مفاهيم مرتبط با مهندسيارزش و تعابير گوناگون آنها، ارايه شدهاست. در همين ارتباط، ضمن تعريف مهندسيارزش و شاخص ارزش، ديدگاهها و رويكردهاي مطرح كه ميتواند موجب بهبود ارزش و ارتقاي شاخص ارزش گردد، تحت عنوان هدفهاي ارزش، ارايه گرديدهاست. در ادامه اين فصل، برنامه كاري مهندسيارزش، معرفي شدهاست. در معرفي برنامه كار مهندسيارزش، استانداردهاي مطرح شامل برنامه پيشنهادي مايلز، روش مرسوم و متداول انجمن بينالمللي مهندسي ارزش، استانداردهاي بسياري از كشورهاي اروپايي و برنامه پيشنهادي دلايسولا براي صنعت ساخت، تشريح گرديده و با يكديگر مقايسه شدهاند. اين مجموعه ارزشمند نيز، از ويژگيهاي كتاب حاضر است. به دنبال اين معرفي، روششناسي ارزش انجمن بينالمللي مهندسيارزش شامل مراحل مطالعات مقدماتي، مطالعات ارزش و مطالعات تكميلي مطرح، با جزييات لازم تشريح شدهاست.
در اين فصل با توجه به خلا موجود در كتابهاي مهندسيارزش، مراحل تحليل كاركرد، خلاقيت و نيز تكنيكهاي اندازهگيري ارزش و محاسبه هزينه دوره عمر كه مرتبط با گامهاي مهندسيارزش است، بهطور كامل تشريح گرديده و براي پرهيز از طولاني شدن مطالب، بخشهايي نيز به پيوست منتقل شدهاست. موضوعات مرتبط با مراحل مهندسيارزش در اين فصل، موجب جامعيت مطالب درباره فرايند مهندسيارزش شده و استفادهكنندگان از اين مجموعه را از مراجعه به ساير منابع بينياز ساخته است. به بيان ديگر، خوانندگان كتاب ميتوانند تمام مطالب مرتبط با گامهاي اجرايي برنامه كاري مهندسيارزش را بدون نياز به ساير مراجع، در اين فصل دنبال كنند.
به موازات تشريح فرايند مهندسيارزش در فصل سوم، فرايند مديريت پروژه در فصل چهارم بررسي شدهاست. در ابتدا، سير تحولات مديريت پروژه، هم به لحاظ تحولات تاريخي و هم به لحاظ تحولاتي كه در رويكرد و كاربرد دانش مديريت پروژه روي دادهاست، بررسي گرديده و سپس، فرايند مديريت پروژه تشريح شدهاست. تاكيد عمده اين فصل، بر مواردي است كه در فصل پنجم ضمن معرفي فرايندهاي دانش مديريت ارزش، كاربرد خواهد داشت. يكي از اين موارد، مطالعات امكانسنجي پروژههاست، زيرا تاكيد فرايند مديريت ارزش اين است كه مهندسيارزش ميتواند و بايد به موازات مطالعات امكانسنجي در پروژهها، دنبال گردد.
از سوي ديگر، يكي از موارد مهم تاثيرگذار بر هر دو فرايند مديريت پروژه و فرايند مهندسيارزش، روشهاي اجراي پروژههاست. اين روشها، در منابعي كه فرايند برنامهريزي و مديريت پروژه را دنبال كردهاند، كمتر مورد توجه قرار گرفتهاست؛ در حاليكه در شيوه اعمال مديريت پروژه و گردش عمليات و تعامل فرايندهاي مديريت پروژه، به ويژه مواردي مانند مديريت كيفيت و مديريت ريسك، در پروژهها تاثيرگذار خواهد بود. توجه به شيوه اجرا در مهندسيارزش نيز، اهميت فوقالعادهاي دارد. لذا در اين فصل شيوههاي اجراي پروژهها، با دستهبندي خاصي دنبال شدهاست.
در ادامه، مديريت ريسك در پروژهها، به دليل كاربرد مهمي كه در فرايند مهندسيارزش دارد، مطرح شدهاست. در مجموع، ميتوان گفت شيوه طرح و ارايه مطالب فصل چهارم، زمينه مساعدي را براي درك فرايندهاي دانش مديريت ارزش، فراهم ساختهاست.
تعيين جايگاه و روش اعمال مهندسيارزش در فرايند مديريت پروژه در طرحهاي عمراني، در فصل پنجم دنبال شدهاست. اين فصل، با سازماندهي مطالعات آغاز ميشود و در ابتدا، نقش و جايگاه عوامل ذينفع در پروژهها، مورد بررسي قرار ميگيرد. در زمينه مديريت عوامل ذينفع، يعني عوامل تاثيرگذار يا تاثيرپذير از پروژه نيز، در منابع كمتر بحث شدهاست؛ در حاليكه اعتبار نتايج مهندسيارزش، تا حد بسيار زيادي به نقش و جايگاه اين عوامل در فرايند اجرايي مهندسيارزش بستگي دارد.
به منظور تكميل مباحث مورد اشاره، معيارهاي انتخاب پروژه و مباني حقوقي و قانوني براي انتخاب پروژه در مسير برنامهريزي و مديريت ارزش، مورد بررسي قرار گرفتهاست. هرچند مباني حقوقي و قانوني مرتبط با اين بحث بايد در تنظيم نظامنامه و آييننامههاي مربوط در سازمانهاي كارفرمايي و دولتي دنبال شود، اما يادآوري كلياتي از اين مباني، در اين بخش از فصل پنجم ضرورت داشتهاست.
در بخش بعدي، جايگاه مهندسيارزش در چرخه عمر پروژه، به صورت كلي مطرح شده است. در اين بخش، مدل مديريت ارزش كه با تلفيق مفاهيم مهندسيارزش و مديريت پروژه حاصل شدهاست، به صورت كلي و سپس در ادامه، با يادآوري جزييات و پردازشهاي مربوط در هر مرحله ارايه شدهاست. در اين فرايند، اركان مختلف برنامهريزي ارزش، تحليل ارزش و كنترل ارزش كه در واقع شوون مختلف اعمال مديريت ارزش در مراحل مختلف پروژه است، معرفي و تشريح شدهاست. در اين فرآيند بر حسب شيوههاي اجراي پروژهها، فرايند مديريت ارزش معرفي شده و اجزاي آن تشريح گرديدهاست. بهعلاوه، ورودي، خروجي، پردازش و متولي اصلي در اجراي هر يك از فرايندهاي مديريت ارزش، در اين فصل دنبال شدهاست. اين توضيحات، همچنين با ارايه مطالبي در زمينه فرايند اجرايي پيشنهاد تغيير به روش مهندسيارزش و جايگاه آن در فرايند مديريت ارزش، كامل شدهاست.
به منظور تشريح فرايندهاي مديريت ارزش و بر مبناي گردش اطلاعات طراحي شده، برگه تشريح پردازش هر يك از فرايندها، طراحي و جزييات آن فرايند و جايگاه آن در تعامل با ساير فرايندها، تعيين شدهاست. اين پردازشها، به گونهاي تشريح شده كه جايگاه هر فرايند را در چرخه تكاملي مديريت پروژه، به وضوح نشان ميدهد و نقش و جايگاه و وظايف رسمي و غير رسمي عوامل ذينفع را در زنجيره ارزش روشن ميسازد. همچنين، با استفاده از اين پردازشها ميتوان فرمهاي مورد نياز را در كتاب كار تفصيلي، كه در فصل ششم دنبال ميشود، طراحي نمود.
در فصل پاياني، نيز مباحث تكميلي تحت عنوان راهنماي بهكارگيري مهندسيارزش در طرحهاي عمراني، ارايه شدهاست. البته براي اختصار و به منظور رعايت هدف اصلي از تدوين اين كتاب، سعي شدهاست که نخست، از يادآوري مباحث تكراري پرهيز شود، و دوم، از ارايه مطالب به شكل راهنماي اجراي كارگاه مهندسيارزش، اجتناب گردد. در اين فصل، پس از مرور مباني و تعاريف مورد استفاده در ادامه فصل، كتاب كار اجمالي و كتاب كار تفصيلي مهندسيارزش، براي تكميل مباحث فصل پنجم (با ديدگاه اجرايي و عملياتي)، تنظيم و ارايه شدهاست. در ادامه اين فصل، براي زمينهسازي انجام تحقيقات و مطالعات بعدي و توسعه دانش مديريت ارزش، مباحثي در رابطه با جايگاه حقوقي خدمات مهندسيارزش، معيارها و ضوابط انتخاب واحد خدمات مهندسيارزش و ساير مباحث تكميلي، با حفظ جهتگيري اصلي بحث، ارايه شدهاست.
كتاب حاضر، علاوه بر مطالب مندرج در فصلهاي ششگانه، حاوي پيوستهاي زير نيز هست. هدف از تنظيم پيوستها، ارايه مطالبي است كه ضرورت طرح آنها وجود داشتهاست، اما يادآوري آنها در ضمن فصلها و بخشهاي مختلف، موجب عدم انسجام و يكپارچگي مطالب ميگرديد:
پيوست 1) برنامههاي آموزشي پيشنهادي مهندسيارزش در ايران.
پيوست 2) مقايسه مهندسيارزش با ساير تكنيكهاي مديريت.
پيوست 3) مدلهاي كاركردي.
پيوست 4) واژهنامه مهندسيارزش.
به موازات تغييرات مورد اشاره در بالا، مهندسيارزش نيز به لحاظ كاربرد، شاهد تحولات گسترده و چشمگيري بودهاست. توسعه كاربرد مهندسيارزش، از بخش صنعت به پروژههاي صنعت ساخت، عمدهترين تحولات در اين زمينه است. بررسي تحولات مهندسيارزش به ويژه در سه دهه اخير، حاكي از آن است كه فرايند مهندسيارزش، به لحاظ محتوايي، تكنيكها و شيوه كاربرد، تغييرهاي زيادي نداشتهاست؛ اما به لحاظ شرايط بهكارگيري و توسعه بسترهاي قانوني و رفع موانع اجرا در پروژههاي ساخت، شاهد تحولات زيادي بودهاست. تشكيل شركتهاي ارايهدهنده خدمات مهندسي ارزش، صدور گواهينامه انجام فعاليتهاي حرفهاي براي واحدهاي مهندسيارزش و وضع قوانين الزامآور و تشويقي در بهكارگيري مهندسيارزش، در پروژهها به ويژه پروژههايي كه از بودجه عمومي در جوامع مختلف استفاده نمودهاند، از جمله دستاوردهاي سالهاي اخير است.
هرچند تحولات مرتبط با هر دو فرايند مديريت پروژه و مهندسيارزش، به طور عمده در حوزه كارفرمايان يا در بخشهاي دولتي صورت گرفتهاست، اما تعامل ميان اين دو فرايند، كمتر مورد توجه بودهاست. جدايي دو فرايند مديريت پروژه و مهندسيارزش، نه تنها موجب بروز مشكلات عمده و تحميل هزينههاي سنگين در دوره عمر پروژهها شدهاست، بلكه اين عدم تعامل، خود موجب بروز سوءتفاهمهاي عمده و پديد آمدن موانعي در بهكارگيري مهندسيارزش، در پروژهها شدهاست. از يك سو، سازمانهاي كارفرمايي پروژهها، انجام اقدامهايي از جنس فعاليتهاي مهندسيارزش را جزيي از وظايف حرفهاي مشاوران طرحها پنداشتهاند و معتقد بودهاند كه مشاوران بايد اصول مهندسيارزش را در پروژهها مورد توجه قرار دهند و از سوي ديگر، اين نگراني همواره وجود داشتهاست كه بهكارگيري مهندسيارزش ممكن است موجب عدول از استانداردها و مشخصات فني طرح شود و تحقق هدفهاي زماني پروژه را نيز با مخاطره مواجه نمايد؛ لذا، چنين اقدامهايي را توام با پذيرش ريسك زياد دانستهاند.
مشاوران طراحي نيز به دليل تمايل به داشتن روابط بلند مدت با كارفرما و سوء تفاهمهايي كه از اين ناحيه داشتهاند و به اين گمان كه بهبود طرحها ممكن است به اين روابط و شخصيت حرفهاي آنها خدشه وارد كند، با بهكارگيري مهندسيارزش موافق نبودهاند. در اين بين، بخش پيمانكار اجرا نيز انگيزه كافي براي تغيير طرحها نداشتهاست، زيرا از يك سو هرگونه پيشنهاد تغيير، به مشاور طراحي ارجاع ميگردد و روند تاييد در اين بخش (با وجود سوءتعبيرها) بسيار طولاني است و از سوي ديگر، فعاليتهاي اجرا را با مشكل مواجه کرده و حاشيه سود آنها را كاهش خواهد داد.
هرچند موفقيت فعاليتهاي مهندسيارزش مستلزم كار تيمي است، اما جدايي اين فعاليتها از فرايندهاي مديريت پروژه ميتواند موانع پيشگفته را تقويت کند و در نتيجه، شرايط بهكارگيري مهندسيارزش را در پروژه با مشكل مواجه سازد. رويكردي كه ميتواند موجب تعامل منطقي ميان فرايندهاي مديريت پروژه و مهندسيارزش گردد، با توجه به جايگاه اين دو فرايند در چرخه عمر پروژه، حاصل ميشود. با اين نگرش، بسياري از مشكلات مرتبط با زمان اجراي مهندسيارزش در چرخه عمر پروژه، ارتباط ميان شيوههاي اجراي پروژهها (استراتژي پيمان)، چگونگي بهكارگيري مهندسيارزش، اعمال مديريت پروژه مهمتر از همه توجه به نقش و جايگاه عوامل ذينفع، بهويژه بهرهبرداران (اعم از بهرهبردار فني و كاربر نهايي) و نيز تامينكنندگان مالي پروژهها (به ويژه دولت) در فرايندهاي مديريت پروژه و مهندسيارزش، مرتفع خواهد گرديد.
با اين نگرش، دانش مديريت ارزش در اين كتاب مطرح و فرايند و اركان آن معرفي و تحليل شدهاست. براساس فرايند دانش مديريت ارزش، تمام فرايندهاي مديريت پروژه و مهندسيارزش، در چرخه عمر پروژه از زمان طرح ايده و امكانسنجي اوليه طرح، تا زمان بهرهبرداري و پايان عمر خدمتي پروژه و به ويژه در مراحل مختلف طراحي، به گونهاي با هم در تعامل و در طول يكديگر قرار دارند كه جدايي و تفكيك ميان آنها موجب ناكارآمدي هر دو فرايند مديريت پروژه و مهندسيارزش خواهد گرديد. ورود دادهها و توليد اطلاعات و گردش تكاملي آن در اين فرايند، موجب اثربخشي و كارآيي هر دو فرايند، همافزايي آنها در راستاي تحقق كاركردهاي اصلي پروژه، ارتقاي كيفي پروژهها، كاهش هزينه و زمان اجراي پروژه و مهمتر از همه رفع موانع طراحي و آشكارسازي موارد گنگ و مبهم در مراحل مختلف طراحي خواهد گرديد.
كتاب حاضر، در پاسخ به اين نياز با عنوان "جايگاه مهندسيارزش در مديريت پروژه" و براي رفع كمبود منابع علمي در اين زمينه، تدوين شدهاست. هر يك از نظرياتي كه در اين كتاب در بستر فرايند مديريت ارزش مطرح گرديدهاند، خود ميتواند زمينهساز فعاليتهاي تحقيقاتي و تدوين منابع علمي متعدد باشد. در اين كتاب، تلاش شده با بهرهگيري از جديدترين منابع مرتبط با مباحث اصلي مديريت پروژه و مهندسيارزش و مباحث جنبي مرتبط با آنها، شامل كتابها، مقالههاي علمي و سايتهاي معتبر، روند تدوين كتاب به صورت مناسبي دنبال شود.
همچنين، در تمام فصلهاي كتاب، به ويژه فصلهاي دوم، سوم و چهارم، تلاش شدهاست تا مطالبي كه از منابع مختلف برداشت گرديده، به شكلي بديع ارايه گردد تا براي مخاطبان اين اطمينان حاصل شود كه با مطالعه اين كتاب خواهند توانست به يافتههاي جديدتر و متنوعتري در رابطه با مهندسيارزش و مديريت پروژه، دست يابند. چيدمان مطالب كتاب نيز به گونهاي است كه زمينه لازم را براي تشريح فرايندهاي مديريت ارزش در فصل پنجم و كتاب كار مهندسيارزش را در فصل ششم، فراهم سازد.
ضرورت بهكارگيري مهندسيارزش در فرايند مديريت پروژههاي عمراني، در فصل دوم مورد توجه قرار گرفتهاست. در اين فصل، ضمن معرفي پيشينه تاريخي مهندسي ارزش، با توجه به كاربرد گسترده مهندسيارزش در طرحهاي عمراني، ويژگيهاي اينگونه پروژهها بيان شدهاست. در ادامه، با يادآوري دلايل افزايش هزينه و طول عمر پروژه، دستاوردهاي بهكارگيري مهندسيارزش در طرحهاي عمراني، به استناد تجربههاي موفق از بهكارگيري مهندسيارزش، و با توجه به پتانسيل بالاي صرفهجويي در هزينه پروژهها و هزينه فرصت از دسترفته ناشي از عدم بهكارگيري مهندسيارزش در پروژهها، ارزيابي شدهاست. يكي از موارد مهمي كه در اين فصل مورد تاكيد قرار گرفتهاست، توجه به پتانسيل صرفهجويي ناشي از بهكارگيري مهندسيارزش در مراحل ابتدايي پروژههاست؛ يعني بيشترين سطح تاثير مهندسيارزش در طرحها مربوط به زمان تعيين نيازهاي بخش كارفرما و انتخاب استانداردها و مباني و معيارهاي طراحي، است.
در فصل سوم، فرايند مهندسيارزش معرفي گرديده، در ابتدا، سير تحولات مهندسيارزش به لحاظ دامنه و زمينههاي كاربرد تشريح شدهاست. به دليل اينكه درك درست و بهكارگيري مهندسيارزش نيازمند آشنايي با مفاهيم مرتبط با آن است و اين مفاهيم در مراجع مختلف به صورت منسجم و به هم پيوسته وجود ندارد، لذا در ابتداي اين فصل، مفاهيم مرتبط با مهندسيارزش و تعابير گوناگون آنها، ارايه شدهاست. در همين ارتباط، ضمن تعريف مهندسيارزش و شاخص ارزش، ديدگاهها و رويكردهاي مطرح كه ميتواند موجب بهبود ارزش و ارتقاي شاخص ارزش گردد، تحت عنوان هدفهاي ارزش، ارايه گرديدهاست. در ادامه اين فصل، برنامه كاري مهندسيارزش، معرفي شدهاست. در معرفي برنامه كار مهندسيارزش، استانداردهاي مطرح شامل برنامه پيشنهادي مايلز، روش مرسوم و متداول انجمن بينالمللي مهندسي ارزش، استانداردهاي بسياري از كشورهاي اروپايي و برنامه پيشنهادي دلايسولا براي صنعت ساخت، تشريح گرديده و با يكديگر مقايسه شدهاند. اين مجموعه ارزشمند نيز، از ويژگيهاي كتاب حاضر است. به دنبال اين معرفي، روششناسي ارزش انجمن بينالمللي مهندسيارزش شامل مراحل مطالعات مقدماتي، مطالعات ارزش و مطالعات تكميلي مطرح، با جزييات لازم تشريح شدهاست.
در اين فصل با توجه به خلا موجود در كتابهاي مهندسيارزش، مراحل تحليل كاركرد، خلاقيت و نيز تكنيكهاي اندازهگيري ارزش و محاسبه هزينه دوره عمر كه مرتبط با گامهاي مهندسيارزش است، بهطور كامل تشريح گرديده و براي پرهيز از طولاني شدن مطالب، بخشهايي نيز به پيوست منتقل شدهاست. موضوعات مرتبط با مراحل مهندسيارزش در اين فصل، موجب جامعيت مطالب درباره فرايند مهندسيارزش شده و استفادهكنندگان از اين مجموعه را از مراجعه به ساير منابع بينياز ساخته است. به بيان ديگر، خوانندگان كتاب ميتوانند تمام مطالب مرتبط با گامهاي اجرايي برنامه كاري مهندسيارزش را بدون نياز به ساير مراجع، در اين فصل دنبال كنند.
به موازات تشريح فرايند مهندسيارزش در فصل سوم، فرايند مديريت پروژه در فصل چهارم بررسي شدهاست. در ابتدا، سير تحولات مديريت پروژه، هم به لحاظ تحولات تاريخي و هم به لحاظ تحولاتي كه در رويكرد و كاربرد دانش مديريت پروژه روي دادهاست، بررسي گرديده و سپس، فرايند مديريت پروژه تشريح شدهاست. تاكيد عمده اين فصل، بر مواردي است كه در فصل پنجم ضمن معرفي فرايندهاي دانش مديريت ارزش، كاربرد خواهد داشت. يكي از اين موارد، مطالعات امكانسنجي پروژههاست، زيرا تاكيد فرايند مديريت ارزش اين است كه مهندسيارزش ميتواند و بايد به موازات مطالعات امكانسنجي در پروژهها، دنبال گردد.
از سوي ديگر، يكي از موارد مهم تاثيرگذار بر هر دو فرايند مديريت پروژه و فرايند مهندسيارزش، روشهاي اجراي پروژههاست. اين روشها، در منابعي كه فرايند برنامهريزي و مديريت پروژه را دنبال كردهاند، كمتر مورد توجه قرار گرفتهاست؛ در حاليكه در شيوه اعمال مديريت پروژه و گردش عمليات و تعامل فرايندهاي مديريت پروژه، به ويژه مواردي مانند مديريت كيفيت و مديريت ريسك، در پروژهها تاثيرگذار خواهد بود. توجه به شيوه اجرا در مهندسيارزش نيز، اهميت فوقالعادهاي دارد. لذا در اين فصل شيوههاي اجراي پروژهها، با دستهبندي خاصي دنبال شدهاست.
در ادامه، مديريت ريسك در پروژهها، به دليل كاربرد مهمي كه در فرايند مهندسيارزش دارد، مطرح شدهاست. در مجموع، ميتوان گفت شيوه طرح و ارايه مطالب فصل چهارم، زمينه مساعدي را براي درك فرايندهاي دانش مديريت ارزش، فراهم ساختهاست.
تعيين جايگاه و روش اعمال مهندسيارزش در فرايند مديريت پروژه در طرحهاي عمراني، در فصل پنجم دنبال شدهاست. اين فصل، با سازماندهي مطالعات آغاز ميشود و در ابتدا، نقش و جايگاه عوامل ذينفع در پروژهها، مورد بررسي قرار ميگيرد. در زمينه مديريت عوامل ذينفع، يعني عوامل تاثيرگذار يا تاثيرپذير از پروژه نيز، در منابع كمتر بحث شدهاست؛ در حاليكه اعتبار نتايج مهندسيارزش، تا حد بسيار زيادي به نقش و جايگاه اين عوامل در فرايند اجرايي مهندسيارزش بستگي دارد.
به منظور تكميل مباحث مورد اشاره، معيارهاي انتخاب پروژه و مباني حقوقي و قانوني براي انتخاب پروژه در مسير برنامهريزي و مديريت ارزش، مورد بررسي قرار گرفتهاست. هرچند مباني حقوقي و قانوني مرتبط با اين بحث بايد در تنظيم نظامنامه و آييننامههاي مربوط در سازمانهاي كارفرمايي و دولتي دنبال شود، اما يادآوري كلياتي از اين مباني، در اين بخش از فصل پنجم ضرورت داشتهاست.
در بخش بعدي، جايگاه مهندسيارزش در چرخه عمر پروژه، به صورت كلي مطرح شده است. در اين بخش، مدل مديريت ارزش كه با تلفيق مفاهيم مهندسيارزش و مديريت پروژه حاصل شدهاست، به صورت كلي و سپس در ادامه، با يادآوري جزييات و پردازشهاي مربوط در هر مرحله ارايه شدهاست. در اين فرايند، اركان مختلف برنامهريزي ارزش، تحليل ارزش و كنترل ارزش كه در واقع شوون مختلف اعمال مديريت ارزش در مراحل مختلف پروژه است، معرفي و تشريح شدهاست. در اين فرآيند بر حسب شيوههاي اجراي پروژهها، فرايند مديريت ارزش معرفي شده و اجزاي آن تشريح گرديدهاست. بهعلاوه، ورودي، خروجي، پردازش و متولي اصلي در اجراي هر يك از فرايندهاي مديريت ارزش، در اين فصل دنبال شدهاست. اين توضيحات، همچنين با ارايه مطالبي در زمينه فرايند اجرايي پيشنهاد تغيير به روش مهندسيارزش و جايگاه آن در فرايند مديريت ارزش، كامل شدهاست.
به منظور تشريح فرايندهاي مديريت ارزش و بر مبناي گردش اطلاعات طراحي شده، برگه تشريح پردازش هر يك از فرايندها، طراحي و جزييات آن فرايند و جايگاه آن در تعامل با ساير فرايندها، تعيين شدهاست. اين پردازشها، به گونهاي تشريح شده كه جايگاه هر فرايند را در چرخه تكاملي مديريت پروژه، به وضوح نشان ميدهد و نقش و جايگاه و وظايف رسمي و غير رسمي عوامل ذينفع را در زنجيره ارزش روشن ميسازد. همچنين، با استفاده از اين پردازشها ميتوان فرمهاي مورد نياز را در كتاب كار تفصيلي، كه در فصل ششم دنبال ميشود، طراحي نمود.
در فصل پاياني، نيز مباحث تكميلي تحت عنوان راهنماي بهكارگيري مهندسيارزش در طرحهاي عمراني، ارايه شدهاست. البته براي اختصار و به منظور رعايت هدف اصلي از تدوين اين كتاب، سعي شدهاست که نخست، از يادآوري مباحث تكراري پرهيز شود، و دوم، از ارايه مطالب به شكل راهنماي اجراي كارگاه مهندسيارزش، اجتناب گردد. در اين فصل، پس از مرور مباني و تعاريف مورد استفاده در ادامه فصل، كتاب كار اجمالي و كتاب كار تفصيلي مهندسيارزش، براي تكميل مباحث فصل پنجم (با ديدگاه اجرايي و عملياتي)، تنظيم و ارايه شدهاست. در ادامه اين فصل، براي زمينهسازي انجام تحقيقات و مطالعات بعدي و توسعه دانش مديريت ارزش، مباحثي در رابطه با جايگاه حقوقي خدمات مهندسيارزش، معيارها و ضوابط انتخاب واحد خدمات مهندسيارزش و ساير مباحث تكميلي، با حفظ جهتگيري اصلي بحث، ارايه شدهاست.
كتاب حاضر، علاوه بر مطالب مندرج در فصلهاي ششگانه، حاوي پيوستهاي زير نيز هست. هدف از تنظيم پيوستها، ارايه مطالبي است كه ضرورت طرح آنها وجود داشتهاست، اما يادآوري آنها در ضمن فصلها و بخشهاي مختلف، موجب عدم انسجام و يكپارچگي مطالب ميگرديد:
پيوست 1) برنامههاي آموزشي پيشنهادي مهندسيارزش در ايران.
پيوست 2) مقايسه مهندسيارزش با ساير تكنيكهاي مديريت.
پيوست 3) مدلهاي كاركردي.
پيوست 4) واژهنامه مهندسيارزش.