MIN@MAN
01-22-2010, 03:22 PM
اولين دست اندرکاران عکاسي
اولين دست اندرکاران عکاسي در ايران، اروپايياني ازفرانسه، اتريش و ايتاليا بودند که در دارالفنون تدريشميکردند. عکاسي نيز پس از 1860 در برنامه هاي درسي دارالفنون گنجانده شد. احتمالا نخستين خارخيکه در ايران عکس را با روش چاپ نقره اي چاپ کردژول ريشار فرانسوي بود که در حدود سالهاي 1844-1846 ربه ايران آمد و در دارالفنون به تدريس زبان فرانسهپرداخت و پس از آنکه اسلام آورد، نام " ميرزا رضا خان" را براي خود انتخاب کرد و ديگري " کرزيز"اتريشيمعلم توپخانه دارالفنون بود. در کتاب مآثروالآثار تاليف محمد حسن خان اعتماد السلطنه که به سال 1307 قمريتاليف يافته است مطلبي با عنوان ترويج علم و عملعکس به اين شرح آمده است: " عکس که از شعبعلم طبيعي است، در اين عهد ( قاجاريه ) رواج گرفتهو انتشار يافت. اگر چه نمونهً آن در اواخر سلطنت مرحوممحمد شاه به دست ريشارخان سرتيپ، معلم زبان فرانسهو انگليسي و غيره ارائه شد، اما اصل شياع و تکميلصفت و انتشار عمل عکس را که مسيو ريشارخان آوردهو بر روي صفحه نقره اي مي انداختند، اسمش را داگروتيپمي گفتند به اسم شخصي که مخترع آن بود و اينک شمارهًاستادان عکاسي و مواقع عکاسخانه ها در دارالخلافهطهران و ساير بلاد معظمهً ايران اشکالي به کمال داردبدين ترتيب مي توان گفت که عکاسي در اواخر حکومتمحمد شاه قاجار يعني در سالهاي قبل از 1264 قمري که ناصرالدين شاه قاجار به سلطنت رسيد - بيش از 140 سالقبل - وارد ايران شده است. درست بعد از ده سالي که از اختراع دوربين عکاسي گذشته بود، اين پديدهً نوظهور به کشورمان راه پيدا کرد. اما عکاسي به وسيلهً خارجيانيکه در چهار چوب روابط سياسي - نظامي به ايران مي آمدندصورت مي گرفت اولين عکاسخانه عموميدر اوان رواج صنعت عکاسي در ايران، تنها عکاسخانه تهرانعکاسخانهً مبارکهً دولتي بود و همگان به آنجا راه نداشتند. در سال 1285 هجري قمري آمده است: " اعلا نات: چون اغلب مردم زياده از حد مايل و راغب هستند که عکس خود را بياندازندو در عکاسخانهً مبارکهً دولتي همه کس نمي توانست برود و عکس خود را بياندازد، عکاسباشي " عباسعلي بيگ " آدم خودرا، که مدتها در زير دست او بوده و تربيت شده و در عکاسيکمال مهارت را پيدا کرده بود، قرار گذاشت در خيابان جباخانهًمبارکه حجره اي ترتيب و اسباب عکاسي آماده نمايد تا هر کس را ميل انداختن عکس خود باشد، در آنجا رفته عکس بياندازد وقيمت آن هم موقوف به بزرگ و کوچکي عکس است: عکس بزرگ يکي چهار هزار دينار است تا دوازده عدد. پس از آن هرکس زيادتر طالب باشد، يکي سه هزار دينار است، عکس کوچکيکي دوهزار دينار است تا دوازده عدد. بعد از آن هر کس زيادتربخواهد، يکي سي شاهي است." دربارهً نخستين عکاسخانه تهران روايت ديگري نيز در کتاب دارالخلافه تهران و تهران قديم ذکر شده است بدين شرح که: نخستين عکاسخانهً تهران در خيابان علاءالدوله گشايش يافت و متعلق به روسي خان بودو بعد از وي فردي به نام " ماشاءالله " اقدام به برپايي عکاسخانه اي در بازار بين الحرمين نمود که به عکاسخانهً بين الحرمين ماشاءالله شهرت داشت. روسي خان که نخستينعکاسخانه عمومي را در تهران داير نمود اسم اصلي اش مهدي و مدتها شاگرد " ميرزا عبدالله قاجار" بود و بعد از فوت مظفرالدين شاه و در آغاز سلطنت محمد علي شاه مدتينيز رياست بخش عکاسي مدرسهً دارالفنون را بر عهده داشت اولين مقاله درباره هنر عکاسي به زبان فارسيدر سال 1319 هجري قمري يعني حدود شصت سال بعد ازپيدايش هنر عکاسي در ايران، براي اولين بار مقاله اي تحتعنوان آقا احمد ما عکاسي مي کند در کتابي به نام سفينهً طالبي که به کتاب احمد معروف است، توسط " عبدالرحيم بنابوطالب نجار تبريزي" چاپ و منتشر شد که به زباني ساده و همه فهم، نکات علمي و فني عکاسي را به شکلي که در آنزمان رايج بود در قالبي داستان گونه تشريح مي نمود. در قسمتي از اين مقاله آمده است: " احمد آنها را استمالت مي کند که روي کرسي بنشاند و عکس بردارد. هيچکدام راضي نمي شدند ... بالاخره، ماهرخ راضي شده به کرسي نشست. احمد گفت حرکت نکن ... و بعد رفت سرپوش ماهوتدستگاه عکاسي را برداشت و نگاه کرد که ماهرخ چطور نشسته است. بعد يکدفعه پايش را به زمين زد و دستش را تکان داد و همان طور سر پوشيده صدا نمود: خانم آرام باشمرا معطل نکن. ماهرخ گفت: من حرکت نمي کنم. احمد گفتدروغ مي گويي. تا ماهرخ اين حرف قبيح را از برادرش شنيداز کرس پايين آمد و تغير نمود که احمد چرا نسبت دروغگوييبه من داد ... احمد گفت: چون ماهرخ را از همه زياده دوستدارم، مي خواستم عکس او را بردارم و نشاندم به کرسي رفتمنگاه بکنم ديدم معلق نشست ... و عمل مرا ضايع کرد...". دراينجا نويسنده اين مقاله در تشريح دوربين عکاسي، آن را چنينتوصيف نمود: " دستگاه عکاسي که کاميراوبسکور باشد قوطيمربعي است نصفش ثابت و نصف ديگرش را به واسطهً پرده هايفنري مي شود قصير و طويل نمود. در سر سه پايه منصوب است. داخل آن را رنگ سياه زده اند و از تابش روشنايي محفوظميدارند. شيشهً مدوري در منظرهً آن نسب شده است، سرپوشيو پيچي دارد که به واسطه آن شيشه را قبض و بسط مي دهند آن را شيشه جامعه گويند. ذرات شعاع جمع شده منکسراً به شيشهً جاذبه که در مقطع اندروني قوطي مربع است، مي رسدو در آنجا صورت مي بندد ... ". اين مقاله به تحقيق اولين مقاله اي است که به زبان فارسي نوشته شده و داراي جنبهً آموزشي مي باشد و چهارده سال پس از انتشار آن، يعني درسال 1313 هجري قمري اولين کتاب علمي و آموزشي توسطمسيو پاپاريان انتشار يافت که طي آن تشريح فني کاملي از وسائل و تکنيکهاي عکاسي و ظهور فيلم و چاپ عکس به دست آمده و از نظر تاريخي براي کساني که بخواهند دربارهً تاريخ عکاسي ايران مطالعه و تحقيق نمايند جالب و با ارزش است.
اولين دست اندرکاران عکاسي در ايران، اروپايياني ازفرانسه، اتريش و ايتاليا بودند که در دارالفنون تدريشميکردند. عکاسي نيز پس از 1860 در برنامه هاي درسي دارالفنون گنجانده شد. احتمالا نخستين خارخيکه در ايران عکس را با روش چاپ نقره اي چاپ کردژول ريشار فرانسوي بود که در حدود سالهاي 1844-1846 ربه ايران آمد و در دارالفنون به تدريس زبان فرانسهپرداخت و پس از آنکه اسلام آورد، نام " ميرزا رضا خان" را براي خود انتخاب کرد و ديگري " کرزيز"اتريشيمعلم توپخانه دارالفنون بود. در کتاب مآثروالآثار تاليف محمد حسن خان اعتماد السلطنه که به سال 1307 قمريتاليف يافته است مطلبي با عنوان ترويج علم و عملعکس به اين شرح آمده است: " عکس که از شعبعلم طبيعي است، در اين عهد ( قاجاريه ) رواج گرفتهو انتشار يافت. اگر چه نمونهً آن در اواخر سلطنت مرحوممحمد شاه به دست ريشارخان سرتيپ، معلم زبان فرانسهو انگليسي و غيره ارائه شد، اما اصل شياع و تکميلصفت و انتشار عمل عکس را که مسيو ريشارخان آوردهو بر روي صفحه نقره اي مي انداختند، اسمش را داگروتيپمي گفتند به اسم شخصي که مخترع آن بود و اينک شمارهًاستادان عکاسي و مواقع عکاسخانه ها در دارالخلافهطهران و ساير بلاد معظمهً ايران اشکالي به کمال داردبدين ترتيب مي توان گفت که عکاسي در اواخر حکومتمحمد شاه قاجار يعني در سالهاي قبل از 1264 قمري که ناصرالدين شاه قاجار به سلطنت رسيد - بيش از 140 سالقبل - وارد ايران شده است. درست بعد از ده سالي که از اختراع دوربين عکاسي گذشته بود، اين پديدهً نوظهور به کشورمان راه پيدا کرد. اما عکاسي به وسيلهً خارجيانيکه در چهار چوب روابط سياسي - نظامي به ايران مي آمدندصورت مي گرفت اولين عکاسخانه عموميدر اوان رواج صنعت عکاسي در ايران، تنها عکاسخانه تهرانعکاسخانهً مبارکهً دولتي بود و همگان به آنجا راه نداشتند. در سال 1285 هجري قمري آمده است: " اعلا نات: چون اغلب مردم زياده از حد مايل و راغب هستند که عکس خود را بياندازندو در عکاسخانهً مبارکهً دولتي همه کس نمي توانست برود و عکس خود را بياندازد، عکاسباشي " عباسعلي بيگ " آدم خودرا، که مدتها در زير دست او بوده و تربيت شده و در عکاسيکمال مهارت را پيدا کرده بود، قرار گذاشت در خيابان جباخانهًمبارکه حجره اي ترتيب و اسباب عکاسي آماده نمايد تا هر کس را ميل انداختن عکس خود باشد، در آنجا رفته عکس بياندازد وقيمت آن هم موقوف به بزرگ و کوچکي عکس است: عکس بزرگ يکي چهار هزار دينار است تا دوازده عدد. پس از آن هرکس زيادتر طالب باشد، يکي سه هزار دينار است، عکس کوچکيکي دوهزار دينار است تا دوازده عدد. بعد از آن هر کس زيادتربخواهد، يکي سي شاهي است." دربارهً نخستين عکاسخانه تهران روايت ديگري نيز در کتاب دارالخلافه تهران و تهران قديم ذکر شده است بدين شرح که: نخستين عکاسخانهً تهران در خيابان علاءالدوله گشايش يافت و متعلق به روسي خان بودو بعد از وي فردي به نام " ماشاءالله " اقدام به برپايي عکاسخانه اي در بازار بين الحرمين نمود که به عکاسخانهً بين الحرمين ماشاءالله شهرت داشت. روسي خان که نخستينعکاسخانه عمومي را در تهران داير نمود اسم اصلي اش مهدي و مدتها شاگرد " ميرزا عبدالله قاجار" بود و بعد از فوت مظفرالدين شاه و در آغاز سلطنت محمد علي شاه مدتينيز رياست بخش عکاسي مدرسهً دارالفنون را بر عهده داشت اولين مقاله درباره هنر عکاسي به زبان فارسيدر سال 1319 هجري قمري يعني حدود شصت سال بعد ازپيدايش هنر عکاسي در ايران، براي اولين بار مقاله اي تحتعنوان آقا احمد ما عکاسي مي کند در کتابي به نام سفينهً طالبي که به کتاب احمد معروف است، توسط " عبدالرحيم بنابوطالب نجار تبريزي" چاپ و منتشر شد که به زباني ساده و همه فهم، نکات علمي و فني عکاسي را به شکلي که در آنزمان رايج بود در قالبي داستان گونه تشريح مي نمود. در قسمتي از اين مقاله آمده است: " احمد آنها را استمالت مي کند که روي کرسي بنشاند و عکس بردارد. هيچکدام راضي نمي شدند ... بالاخره، ماهرخ راضي شده به کرسي نشست. احمد گفت حرکت نکن ... و بعد رفت سرپوش ماهوتدستگاه عکاسي را برداشت و نگاه کرد که ماهرخ چطور نشسته است. بعد يکدفعه پايش را به زمين زد و دستش را تکان داد و همان طور سر پوشيده صدا نمود: خانم آرام باشمرا معطل نکن. ماهرخ گفت: من حرکت نمي کنم. احمد گفتدروغ مي گويي. تا ماهرخ اين حرف قبيح را از برادرش شنيداز کرس پايين آمد و تغير نمود که احمد چرا نسبت دروغگوييبه من داد ... احمد گفت: چون ماهرخ را از همه زياده دوستدارم، مي خواستم عکس او را بردارم و نشاندم به کرسي رفتمنگاه بکنم ديدم معلق نشست ... و عمل مرا ضايع کرد...". دراينجا نويسنده اين مقاله در تشريح دوربين عکاسي، آن را چنينتوصيف نمود: " دستگاه عکاسي که کاميراوبسکور باشد قوطيمربعي است نصفش ثابت و نصف ديگرش را به واسطهً پرده هايفنري مي شود قصير و طويل نمود. در سر سه پايه منصوب است. داخل آن را رنگ سياه زده اند و از تابش روشنايي محفوظميدارند. شيشهً مدوري در منظرهً آن نسب شده است، سرپوشيو پيچي دارد که به واسطه آن شيشه را قبض و بسط مي دهند آن را شيشه جامعه گويند. ذرات شعاع جمع شده منکسراً به شيشهً جاذبه که در مقطع اندروني قوطي مربع است، مي رسدو در آنجا صورت مي بندد ... ". اين مقاله به تحقيق اولين مقاله اي است که به زبان فارسي نوشته شده و داراي جنبهً آموزشي مي باشد و چهارده سال پس از انتشار آن، يعني درسال 1313 هجري قمري اولين کتاب علمي و آموزشي توسطمسيو پاپاريان انتشار يافت که طي آن تشريح فني کاملي از وسائل و تکنيکهاي عکاسي و ظهور فيلم و چاپ عکس به دست آمده و از نظر تاريخي براي کساني که بخواهند دربارهً تاريخ عکاسي ايران مطالعه و تحقيق نمايند جالب و با ارزش است.