ebieconom
01-19-2010, 02:29 PM
ارتباط ميان يهوديان و فرشهاي دستباف ايران، به دوران بسيار قديم باز ميگردد. نشانهها و ردپاي اين ارتباط به حدود 3500 سال قبل ميرسد. بعد از مهاجرت بنياسرائيل از مصر، يهوديان در زندگي چادرنشيني خود از «گليم» براي پوشاندن كف زمين و ديوارهاي چادرها استفاده ميكردند. اين نكته در كتاب «مهاجرتنامه» (Le Livre Del’exode) و بعد از آن در كتاب «تمثيلها» (Proverbes) آورده شده است. در كتاب «وقايعنگاري» (Le Livre Del’exode) از حضرت سليمان و فرشهاي متعلق به او و رنگهاي گوناگون مورد استفاده در بافت آن فرشها : آبي، سفيد، قرمز و شنگرف ياد شده است. در اين كتاب همچنين آمده است كه نقش و نگار اين فرشها از يك طرف نشاندهنده ده احكام خداوند توسط حضرت موسي و شيرها و از طرف ديگر، نمايانگر تصوير عقابها ميباشد. تار و پود و بافت شهرها نيز شباهت بسياري به بافت فرشهايي دارد كه در حال حاضر درميان قبايل دورهگرد صحراي سينا مورد استفاده قرار ميگيرد. Barber در مقدمه كتاب خود تحت عنوان «مطالعه درباره تاريخچه نساجي» مينويسد كه فرشهاي مورد بحث در حقيقت اولين فرشهاي شناخته شده به شمار ميروند. يهوديان در انتخاب طرحها و نقشهاي مختلف فرشها از موضوعات كتاب مقدس و از سمبولهاي يهوديت از جمله ستاره داود، شير يهودا، حضرت موسي، حضرت هارون، حضرت ابراهيم و حضرت اسحق و ... الهام گرفتهاند. قرن هشتم قبل از ميلاد، سرآغاز تاريخ طولاني زندگي يهوديان ايران است كه، با پراكندگي آنها، ارتباط مستقيم دارد. به موجب تحقيقات انجام شده توسط Antone Felton يهوديان ايران در قرن ششم قبل از ميلاد مسيح، فرشهايي به افتخار كوروش بزرگ بافته بودند كه از آنها نيز براي تزئين آرامگاه وي استفاده كردهاند. اين فرشها، كار قاليبافان شهرهاي همدان، شيراز و اصفهان بوده است كه گفتهاند حدود 2 قرن بعد توسط اسكندر مقدوني از روي آرامگاه كوروش بزرگ به غارت برده شد. اسكندر مقدوني علاوه بر اين، تمامي طلاكاريها و اشياء گرانبهاي ديگري را كه مزين كننده آرامگاه كوروش بود را نيز به همراه خود برد و باز هم بنا به گفته Feltopn نشانههاي اين غارتگريها در كتاب Flavius Josephe مورخ و تاريخنويس يهودي و يكي از بزرگترين چهرههاي شناخته شده ادبيات يهود تأثير گرفته از يونان، مشهود است و اين ظاهراً تنها شواهدي است كه در مورد فرشهاي دستبافت يهوديان از دوران قديم به دست ما رسيده است.
نقش يهوديان در فرهنگ ايران:
وابستگي يهوديان به فرهنگ ايران، نقش به سزايي در انتقال يك ميراث فرهنگي ويژه داشته است. نظريه «ناخودآگاهي جمعي» كه توسط روانشناس مشهور يونگ Jung مورد بحث قرار گرفته است، خود توجيهكننده وضع يهوديان آن دوران است. يهوديان براساس يك اعتقاد سمبوليك، همواره خواستار آن بودهاند كه تشابهي ميان فرهنگ يهوديت و فرهنگ ايران برقرار سازند. بر اين اساس نوع بافت فرشها با تار و پود و نسوج ابريشمي زربفت، با الهام از موضوعات مذهبي، به گونهاي سنتي و نسل اندر نسل از مادر به دختر انتقال يافته است. به عقيده Levi Strauss «هر فرهنگي را ميتوان مانند مجموعهاي از سيستمهاي سمبوليك در نظر گرفت كه در راس آن، پديدههاي هنر، علم و مذهب قرار دارند». جلوههاي ظاهري اين فرهنگ در نزد يهوديان ايران به ويژه در مورد موسيقي و قاليبافي بسيار چشمگير است. اولين فرشهاي بافته شده توسط يهوديان، يك فرش ديواري Tapisserie مربوط به قرن چهارم بعد از ميلاد مسيح ميباشد كه در شهر اسكندريه به دست آمده است. بعد از آن، در دوران حكومت سلسله ساسانيان نيز، به صنفهاي قاليبافان يهودي، اشاره شده است. پس از تاريخ ورود اسلام به ايران، در حدود اواخر قرن هفتم، هيچگونه اشارهاي به قاليبافان يهودي ايران نشده. كار قاليبافان يهودي بين قرن دهم و سيزدهم، در نقاط ديگر يعني خارج از ايران و به ويژه در قاهره و دمشق، چشمگير بوده است. تعداد قاليبافان يهودي كه در كارگاههاي قاليبافي سلطنتي كشور سوريه مشغول به كار بودند نيز بيشمار بوده است. كار قاليبافان ايراني يهودي، علاوه بر اين در شهر Tyr واقع در كشور اسپانيا كه به تصرف اعراب (Maures) درآمد و همچنين در آفريقاي شمالي و فلسطين نيز ديده شده. از قرن يازدهم به بعد، كنيساها با فرشهاي بافته شده توسط يهوديان تزئين ميشدند. دو كنيسا واقع در شهر قديمي قاهره به گونه چشمگيري با كار قالي قاليبافان يهودي، تزئين شده و اين دو كنيسا با برخورداري از فرشهاي گرانبها و باشكوه، به مذهبيون و طرفداران كنيسا، امكان نشستن بر زمين را فراهم ميآورد.
يهوديان ايران:
بنيامين تودولايي Benjamin De Tudele جهانگرد و رباي يهودي اسپانيايي (سال وفات 1173) اطلاعات سودمند و ارزندهاي درباره يهوديان ايران گردآوري كرده است. او به هنگام مسافرتهاي بسياري كه به كشورهاي مختلف از جمله مشرق زمين و آفريقاي شمالي داشته، به مطالعه درباره وضعيت جمعيتهاي يهودي پرداخته و در روايتهاي خود چنين مينويسد: در اواخر قرن دوم ميلادي، قسمت اعظم توليد و بافت قاليهاي ايران، حاصل كار جمعيتهاي يهودي ساكن شهرهاي همدان، اصفهان و شيراز بوده است.
بنا به گفته يكي ديگر از معاصرين او، جمعيتهاي يهودي شوشتر (شوش قديم) كه تقريباًٌ بالغ بر پانزده هزار يهودي بوده است، عملاً داد و ستد فرشهاي اين منطقه را عهدهدار بودهاند. از طرف ديگر ميدانيم كه به موجب نوشتههاي تاريخنويسان و مورخين ايراني و عرب، منطقه ميان اصفهان و شوش قديم «يهوديستان» ناميده ميشد. از قرن شانزدهم به بعد و در اوائل قرن هفدهم ميلادي يعني در دوران حكومت سلسله صفويه، بافت پارچه رواج بسياري داشته است و مهمترين مراكز توليد پارچه در آن زمان شهرهاي اصفهان، يزد و كاشان بوده و كارگاههاي ابريشمبافي و قاليبافي، نقش مؤثري در داد و ستد خارجي ايران به ويژه با كشورهاي اروپايي داشتهاند. در اين دوره، يهوديان در زمينههاي مربوط به هنرهاي برودري دوزي Broderie نقشاندازي روي پارچه و پارچههاي زربفت (پارچههاي ابريشمي مزين به طلا و نقره) و همچنين بافت پارچههاي ويژه روتختي، كاغذ ديواري و مجلد كردن كتابها، به اوج شكوفايي رسيدند. شاه عباس اول (1629-1587) كه خود از دوستداران كار قاليبافي بوده است، تعدادي از يهوديان و ارامنه را به همراه خود به پايتخت جديدش «اصفهان» برد. يهوديان علاوه بر اين، در كار رنگرزي پشم و ابريشم، از مهارت بسياري برخوردار بودند و در رديف يكي از مهمترين اصناف در زمينه بافندگي و نساجي به شمار ميرفتند.
نقش يهوديان در بافت قاليهاي ايران:
دوران شكوفايي توليد و بافت فرش در ميان جمعيتهاي يهودي در اوائل قرن نوزدهم ميلادي به اوج خود ميرسد و كار قاليبافان يهودي در شهرهاي كاشان، اصفهان، كرمان، تبريز و سراب، بيش از هر زمان ديگري چشمگير بوده است. مونههايي از اين فرشهاي بسيار ظريف در موزههاي مختلف در سراسر دنيا، به يادگار حفظ شده است. به عنوان مثال در موزه Beth Zedek در شهر تورنتو واقع در كانادا، حدود يك دوجين از اين آثار برجسته قاليبافي وجود دارد. به ويژه يك نمونه فرش كاشان كه بافت آن مربوط به سال 1850 ميلادي بوده و شرح حال قوم يهود را در دوران حضرت سليمان و دوره عهد عتيق به تصوير ميكشد. اين فرش منحصر به فرد، داراي بيش از 2000 گره ميباشد. فرش ديگري كار قاليبافان يهودي شهر كاشان كه بافت آن مربوط به حدود 1890 م. ميباشد و توسط ناصرالدينشاه (1896-1848 م.) به قاليبافان يهودي سفارش داده شده بود تا به پزشك يهودياش به نام حكيم نورمحمد هديه دهد. در زمينه اقتصادي با توجه به جايگاه محكم يهوديان در كار توليد، داد و ستد و صادرات فرش در ايران، طبيعي است كه يهوديان در اين كشور، موقعيت ممتازي در كار تجارت فرشهاي مشرقزمين به دست آوردند. George Curzon زماني درباره يهوديان ايران نوشت كه آنان در امر تجارت و داد و ستد شهرت به سزايي دارند. در قرن نوزدهم Anton Felton نيز به نوبه خود مينويسد كه ميزان توليد فرشهاي ايران به حدي بالاست كه ميتواند پاسخگوي نيازهاي بازارهاي اروپا باشد. يك روزنامهنگار انگليسي موسوم به Mac Lean در سال 1904، نقش يهوديان در زمينه واردات پنبه از منچستر و همچنين جايگاه ويژه آنها در امر تجارت در شهرهاي كرمانشاه، همدان و (خرمشهر) را يادآور شده است. شهر كاشان، به دليل وجود يهوديان، در اين شهر از يك تاريخ ويژه و قديمي برخوردار بوده و اين شهر در حقيقت محل اقامت يهوديان رانده شده از اسپانيا در دروان تفتيش عقايد ميباشد و همانگونه كه Anton Felton مينويسد، بنا بر اسناد تاريخي موجود، شهر كاشان «مركز فرهنگي يهوديان ايران» بوده است و فرشهاي بافته شده توسط يهوديان در اين شهر، خود گواه اين امر است. در آن سوي كشور ايران، در خطه آذربايجان نيز فرشهاي معروف بافت شيروان، بادكوبه و قرهباغ قابل ذكر است. مارتن ژيلبر Martin Gilbert ، نويسنده كتاب «اطلس تاريخ يهودا» به ويژه مينويسد: جنوب قفقاز، بين ايران و تركيه، منطقه ممتازي براي قاليبافي بوده است. يهوديان و همسايگان مسلمان آنها، فرشهاي بسيار زيبا، با رنگها و نقش و نگارهاي بسيار ظريفي كه در نوع خود، از ويژگيهاي خاصي برخوردارند، بافته و عرضه كردهاند. Anton Felton تاييد ميكند كه يهوديان ساكن مناطق كوهستاني كه زبان و گويش محلي آنها يكي از لهجههاي زبان فارسي است، از خط عبري استفاده ميكردند.
نقش يهوديان در فرهنگ ايران:
وابستگي يهوديان به فرهنگ ايران، نقش به سزايي در انتقال يك ميراث فرهنگي ويژه داشته است. نظريه «ناخودآگاهي جمعي» كه توسط روانشناس مشهور يونگ Jung مورد بحث قرار گرفته است، خود توجيهكننده وضع يهوديان آن دوران است. يهوديان براساس يك اعتقاد سمبوليك، همواره خواستار آن بودهاند كه تشابهي ميان فرهنگ يهوديت و فرهنگ ايران برقرار سازند. بر اين اساس نوع بافت فرشها با تار و پود و نسوج ابريشمي زربفت، با الهام از موضوعات مذهبي، به گونهاي سنتي و نسل اندر نسل از مادر به دختر انتقال يافته است. به عقيده Levi Strauss «هر فرهنگي را ميتوان مانند مجموعهاي از سيستمهاي سمبوليك در نظر گرفت كه در راس آن، پديدههاي هنر، علم و مذهب قرار دارند». جلوههاي ظاهري اين فرهنگ در نزد يهوديان ايران به ويژه در مورد موسيقي و قاليبافي بسيار چشمگير است. اولين فرشهاي بافته شده توسط يهوديان، يك فرش ديواري Tapisserie مربوط به قرن چهارم بعد از ميلاد مسيح ميباشد كه در شهر اسكندريه به دست آمده است. بعد از آن، در دوران حكومت سلسله ساسانيان نيز، به صنفهاي قاليبافان يهودي، اشاره شده است. پس از تاريخ ورود اسلام به ايران، در حدود اواخر قرن هفتم، هيچگونه اشارهاي به قاليبافان يهودي ايران نشده. كار قاليبافان يهودي بين قرن دهم و سيزدهم، در نقاط ديگر يعني خارج از ايران و به ويژه در قاهره و دمشق، چشمگير بوده است. تعداد قاليبافان يهودي كه در كارگاههاي قاليبافي سلطنتي كشور سوريه مشغول به كار بودند نيز بيشمار بوده است. كار قاليبافان ايراني يهودي، علاوه بر اين در شهر Tyr واقع در كشور اسپانيا كه به تصرف اعراب (Maures) درآمد و همچنين در آفريقاي شمالي و فلسطين نيز ديده شده. از قرن يازدهم به بعد، كنيساها با فرشهاي بافته شده توسط يهوديان تزئين ميشدند. دو كنيسا واقع در شهر قديمي قاهره به گونه چشمگيري با كار قالي قاليبافان يهودي، تزئين شده و اين دو كنيسا با برخورداري از فرشهاي گرانبها و باشكوه، به مذهبيون و طرفداران كنيسا، امكان نشستن بر زمين را فراهم ميآورد.
يهوديان ايران:
بنيامين تودولايي Benjamin De Tudele جهانگرد و رباي يهودي اسپانيايي (سال وفات 1173) اطلاعات سودمند و ارزندهاي درباره يهوديان ايران گردآوري كرده است. او به هنگام مسافرتهاي بسياري كه به كشورهاي مختلف از جمله مشرق زمين و آفريقاي شمالي داشته، به مطالعه درباره وضعيت جمعيتهاي يهودي پرداخته و در روايتهاي خود چنين مينويسد: در اواخر قرن دوم ميلادي، قسمت اعظم توليد و بافت قاليهاي ايران، حاصل كار جمعيتهاي يهودي ساكن شهرهاي همدان، اصفهان و شيراز بوده است.
بنا به گفته يكي ديگر از معاصرين او، جمعيتهاي يهودي شوشتر (شوش قديم) كه تقريباًٌ بالغ بر پانزده هزار يهودي بوده است، عملاً داد و ستد فرشهاي اين منطقه را عهدهدار بودهاند. از طرف ديگر ميدانيم كه به موجب نوشتههاي تاريخنويسان و مورخين ايراني و عرب، منطقه ميان اصفهان و شوش قديم «يهوديستان» ناميده ميشد. از قرن شانزدهم به بعد و در اوائل قرن هفدهم ميلادي يعني در دوران حكومت سلسله صفويه، بافت پارچه رواج بسياري داشته است و مهمترين مراكز توليد پارچه در آن زمان شهرهاي اصفهان، يزد و كاشان بوده و كارگاههاي ابريشمبافي و قاليبافي، نقش مؤثري در داد و ستد خارجي ايران به ويژه با كشورهاي اروپايي داشتهاند. در اين دوره، يهوديان در زمينههاي مربوط به هنرهاي برودري دوزي Broderie نقشاندازي روي پارچه و پارچههاي زربفت (پارچههاي ابريشمي مزين به طلا و نقره) و همچنين بافت پارچههاي ويژه روتختي، كاغذ ديواري و مجلد كردن كتابها، به اوج شكوفايي رسيدند. شاه عباس اول (1629-1587) كه خود از دوستداران كار قاليبافي بوده است، تعدادي از يهوديان و ارامنه را به همراه خود به پايتخت جديدش «اصفهان» برد. يهوديان علاوه بر اين، در كار رنگرزي پشم و ابريشم، از مهارت بسياري برخوردار بودند و در رديف يكي از مهمترين اصناف در زمينه بافندگي و نساجي به شمار ميرفتند.
نقش يهوديان در بافت قاليهاي ايران:
دوران شكوفايي توليد و بافت فرش در ميان جمعيتهاي يهودي در اوائل قرن نوزدهم ميلادي به اوج خود ميرسد و كار قاليبافان يهودي در شهرهاي كاشان، اصفهان، كرمان، تبريز و سراب، بيش از هر زمان ديگري چشمگير بوده است. مونههايي از اين فرشهاي بسيار ظريف در موزههاي مختلف در سراسر دنيا، به يادگار حفظ شده است. به عنوان مثال در موزه Beth Zedek در شهر تورنتو واقع در كانادا، حدود يك دوجين از اين آثار برجسته قاليبافي وجود دارد. به ويژه يك نمونه فرش كاشان كه بافت آن مربوط به سال 1850 ميلادي بوده و شرح حال قوم يهود را در دوران حضرت سليمان و دوره عهد عتيق به تصوير ميكشد. اين فرش منحصر به فرد، داراي بيش از 2000 گره ميباشد. فرش ديگري كار قاليبافان يهودي شهر كاشان كه بافت آن مربوط به حدود 1890 م. ميباشد و توسط ناصرالدينشاه (1896-1848 م.) به قاليبافان يهودي سفارش داده شده بود تا به پزشك يهودياش به نام حكيم نورمحمد هديه دهد. در زمينه اقتصادي با توجه به جايگاه محكم يهوديان در كار توليد، داد و ستد و صادرات فرش در ايران، طبيعي است كه يهوديان در اين كشور، موقعيت ممتازي در كار تجارت فرشهاي مشرقزمين به دست آوردند. George Curzon زماني درباره يهوديان ايران نوشت كه آنان در امر تجارت و داد و ستد شهرت به سزايي دارند. در قرن نوزدهم Anton Felton نيز به نوبه خود مينويسد كه ميزان توليد فرشهاي ايران به حدي بالاست كه ميتواند پاسخگوي نيازهاي بازارهاي اروپا باشد. يك روزنامهنگار انگليسي موسوم به Mac Lean در سال 1904، نقش يهوديان در زمينه واردات پنبه از منچستر و همچنين جايگاه ويژه آنها در امر تجارت در شهرهاي كرمانشاه، همدان و (خرمشهر) را يادآور شده است. شهر كاشان، به دليل وجود يهوديان، در اين شهر از يك تاريخ ويژه و قديمي برخوردار بوده و اين شهر در حقيقت محل اقامت يهوديان رانده شده از اسپانيا در دروان تفتيش عقايد ميباشد و همانگونه كه Anton Felton مينويسد، بنا بر اسناد تاريخي موجود، شهر كاشان «مركز فرهنگي يهوديان ايران» بوده است و فرشهاي بافته شده توسط يهوديان در اين شهر، خود گواه اين امر است. در آن سوي كشور ايران، در خطه آذربايجان نيز فرشهاي معروف بافت شيروان، بادكوبه و قرهباغ قابل ذكر است. مارتن ژيلبر Martin Gilbert ، نويسنده كتاب «اطلس تاريخ يهودا» به ويژه مينويسد: جنوب قفقاز، بين ايران و تركيه، منطقه ممتازي براي قاليبافي بوده است. يهوديان و همسايگان مسلمان آنها، فرشهاي بسيار زيبا، با رنگها و نقش و نگارهاي بسيار ظريفي كه در نوع خود، از ويژگيهاي خاصي برخوردارند، بافته و عرضه كردهاند. Anton Felton تاييد ميكند كه يهوديان ساكن مناطق كوهستاني كه زبان و گويش محلي آنها يكي از لهجههاي زبان فارسي است، از خط عبري استفاده ميكردند.