ATHENA
01-07-2010, 12:49 PM
بناي هارونيه توس و تصاويري از آن
در 25 كيلومترى شمال غربى مشهد در حاشيه غربى جاده مشهد - طوس، بنايى ناشناخته و پررمز و راز قرار دارد. بقعه «هارونيه» بنايى است مكعب شكل و آجرى كه در قلب دشت طوس واقع گرديده است. اين بنا از نظر عظمت، قطر پايهها، قدرت ايستايى در كف و گنبد داراى معمارى خاص است و توجه به اين نكته كه هارونيه يگانه اثر برجاى مانده از شهر باستانى طوس است، اهميت آن را مشخصتر مىسازد.
تاريخچه شهر طوس
طوس نام ولايتى بسيار كهن است. فردوسى در شاهنامه بنيانگذار اين شهر را طوس پسر نوذر معرفى مىكند حال آن كه حمدالله مستوفى بنياد طوس را به جمشيد پيشدادى نسبت مىدهد و نظر مىدهد كه پس از ويران شدن آن شهر، طوس دوباره آن را آباد گردانيد. اين ولايت هميشه مورد توجه جهانگردان بيگانه قرار داشته است و محققان داخلى و خارجى بويژه در خلال صد سال گذشته راجع به بنياد، ترقى و زوال آن سخن راندهاند. از نوشتههاى مهمترين مورخان و جغرافيدانهاى اسلامى چنين برمىآيد كه در نخستين سدههاى اسلامى ناحيه طوس چهار شهر مهم داشته است، رادكان، طابران، بزدغور (طرقبه) و نوغان. بلاى هجوم مغول ولايت طوس را مانند ديگر نواحى خراسان ويران ساخت. ابتدا طابران و نوغان به دست تولى پسر چنگيز با خاك يكسان گرديد، اما چون اكتاى بر سرير پدر تكيه زد و موجهاى قهر و غضب مغولان فرو نشست مهاجمان پيروز به ترميم ويرانيهاى طوس پرداختند و آن ناحيه قرارگاه حكمرانان مغول شد. در دوره تاختوتاز تيمور، طوس يكى از ولاياتى بود كه مردمش دست از جان شسته، در برابر لشگريان تيمور پايدارى ورزيدند. طبق نوشتههاى پارهاى از مورخان در قتلعامى كه به دنبال گشودن دژهاى طابران و نوغان به سال 791 ه . ق . روى داد در حدود ده هزار نفر كشته شدند به طورى كه در كنار دروازه هر يك از شهرهاى طوس منارهاى از سرهاى بريده برپا گرديد. با آن كه در زمان سلطنتشاهرخ و بازماندگان تيمور كوششهايى براى آباد كردن پارهاى از شهرهاى ولايت طوس صورت گرفت، اما مسلما هيچ كدام از شهرهاى چهارگانه آن ولايت از ويرانيهاى ترميمناپذير سال 791 ه . ق كمر راست نكرد، به طورى كه حافظ ابرو كه در اواخر قرن نهم ولايت طوس را ديده است، شهرهاى آن را با عنوان قصبه وصف كرده است.
مردمى كه در برابر سپاهيان درندهخوى ميرانشاه جان سالم بدر برده بودند، به قريه سناباد پناهنده شدند، و ظاهرا از آغاز قرن نهم هجرى طوس ويران شد و مشهد امام هشتم شيعيان به جايش رونق گرفت. با گردانيدن نهرهايى كه به طابران و نوغان مىرفت فناى آن ناحيه حتمى شد. به طورى كه امروز از آن ولايت آباد و باشكوه جز ويرانههاى ارگ طوس، در شمال غربى شهر مشهد، چيزى برجاى نمانده است.
تاريخچه بنا
بناى هارونيه چنان كه گفته شد تنها بناى بازمانده از شهر كهن طوس است. عوام آن را به نام «زندان هارون» مىشناسند و احتمالا به اين دليل «هارونيه» خوانده مىشود، حال آن كه نه تنها بنا از لحاظ شكل و نقشه هيچ گونه شباهتى به زندان ندارد، بلكه طبق مستندات تاريخى نمىتوان هيچ گونه ارتباطى بين اين اثر و هارونالرشيد خليفه عباسى يافت; زيرا هارون در سال193 ه . ق. وفات يافته است در حالى كه اصل بنا را با توجه به شكل معمارى، از دوره ايلخانى (قرن هشتم هجرى) مىدانند كه بخشهايى در دوره تيمورى به آن الحاق شده است. از طرف ديگر به دليل تشابه سبك معمارى بنا به معمارى رازى، اين بنا را مربوط به قرن ششم هجرى مىدانند.
در حفاريهايى كه به سال 1354 در اين بنا صورت گرفت، ضمن پيدا شدن سفالهاى مربوط به دوران سلجوقى، تيمورى و صفوى، جرز بسيار قطورى از سنگ و ملات ساروج كه كاملا يادآور پى بناى آتشكدههاى ساسانى است مشاهده شد و نتايج آثار بدست آمده حاكى است كه پى اين بنا حاكى است كه پى اين بنا سابقهاى خيلى پيش از قرن ششم داشته است.
http://pnu-club.com/imported/2010/01/202.jpg
پس از بررسى بنا و مطالعه نظريات مختلف محققان سؤالى براى نگارنده پيش آمد كه اين بنا از چه زمان و توسط چه كسى هارونيه ناميده شد. بررسى سفرنامهها و نوشتههاى جهانگردان و پژوهشگران داخلى و خارجى كه از حدود صد سال قبل تاكنون در نوشتههاى خود به اين بنا اشاره كردهاند نشان داد كه تنها عوام و مردم بومى بودند كه بنا را نخست نقارهخانه و سپس زندان هارون ناميدند و بر اثر آن نام «گنبد هارون» هم بعدها به كار برده شد. به نظر نگارنده با توجه به اين كه معمولا ساكنان اطراف بناهاى تاريخى و محوطههاى باستانى در مورد آثار مجاور مساكن خويش داستانها و افسانههايى مىسازند كه اغلب با واقعيت مطابقت ندارد، ناميده شدن اين بنا نيز با عنوان هارونيه از طرف ساكنان نمىتواند ارزش تحقيقى يا مبناى تاريخى صحيحى داشته باشد. به همين ترتيب استبرج واقع در لاجيم مازندران كه به يادبود بانويى از سلسله آل باوند بنا گرديده اكنون به نام امامزاده عبدالله شهرت يافته است، يا مقبره ارسلان جاذب سپهسالار دوره غزنويان در سنگبست كه عوام آن را «قبر اياز» مىدانند.
http://pnu-club.com/imported/2010/01/203.jpg
كاربرى بنا
در هدف از احداث بنا و كاربرى آن نيز اختلافنظر وجود دارد، برخى اين مكان را مدرسه يا خانقاه و همچنين مدفن امام محمد غزالى مىدانند (قرن ششم) و برخى ديگر آن را مسجدى مىدانند كه بعد از هجوم مسلمانان به ايران بر روى آتشكده ساسانى ساخته شده است. از آنجا كه در قسمتشمالى بنا، يك رديف اتاق ديده مىشود، اين سؤال در بيننده ايجاد مىشود كه اين مكان بايد محل تدريس و مكان علمى باشد، با اين فرضيه مىتوانيم ارتباط اثر را با امام محمد غزالى دريابيم. چرا كه امام محمد غزالى پس از آن كه تدريس در نظاميه بغداد را نپذيرفت در طوس ماند و همان جا خانقاهى براى صوفيان و مدرسهاى براى طلاب داير كرد و شبانهروز خويش را به عبادت خدا و خدمتبه خلق مىگذراند. هنگامى كه سرگرم اين كار بود ناگهان اجلش فرا رسيد و در طابران طوس كه موطن وى بود بدرود زندگى گفت و در همان جا مدفون گشت. پس از اتمام مرمتساختمان سازمان حفاظت آثار باستانى سنگ مقبرهاى به عنوان يادبود امام محمد در جلو آن نصب كرده است. عبدالحميد مولوى با استناد به برخى منابع تاريخى، هارونيه را خانقاه خواجه عثمان بن هارون استاد معينالدين چشتى قطب صوفيه چشتى در هند مىداند، كه به يادبود پدرش در قرن ششم خانقاهى در طابران طوس ساخته است. وى اين نظريه را كه بنا خانقاه و مقبره امام محمد غزالى بوده رد مىكند چرا كه مورخان و جهانگردانى كه از قرن ششم و هفتم به بعد به طوس سفر كردهاند، مدفن غزالى را خارج از باروى شهر (قبرستان عمومى شهر) ذكر كردهاند حال آن كه برطبق برخى منابع مكتوب، هارونيه داخل حصار طوس قرار داشته است. تحقيق در موقعيت دقيق شهر طوس عهد غزنوى و سلجوقى يا طابران و اختلاف محل آن با طوس مغولى كه به دست پسر تيمور ويران شد و تطبيق حاصل تحقيق بر اراضى فعلى طوس ويران ممكن است محل مدرسه و خانقاه غزالى را به مقبره فعلى فردوسى نزديكتر از محلى نشان بدهد كه امروز در آن جا نشان قبر غزالى را بايد جست. كه لازمه روشن شدن آن حفريات گسترده باستانشناسى در ويرانههاى طوس است. نيز بايد يادآور شد كه ارتباط دادن نامى كه در يكصد سال اخير از طرف عامه مردم مشهد بدون سابقه روايتى مكتوب حتى تا قرن دوازده و سيزدهم هجرى بر اين بناى بىنام و نشان قديمى اطلاق شده و به پس راندنش در تاريخ تا آغاز قرن هفتم و پايان قرن ششم و پيوستنش به اسم پدر مرشدى كه معلوم نيست در كجا مىزيسته و در زندگانى چكاره بوده، آن هم به اعتبار شهرت مريد پسرش كه خود در مقام مرشد سرشناسى در بلاد هند مىزيسته است، و از آن خانقاه هارونيهاى درست كردن كه غزالى در پايان قرن پنجم ه . ق در آن خانقاه به سر برد، درس بدهد، عبادت كند و رياضتبكشد امرى است كه قبول آن خالى از دشوارى نيست.
http://pnu-club.com/imported/2010/01/204.jpg
از مجموعه مطالب تاريخى و خصوصيات معمارى بنا و شباهتسبك آن به سبك رازى و مقايسه با نمونههاى مشابه همچون آرامگاه علاءالدوله در سمنان، مقبره سلطان سنجر در مرو و قبر بابا لقمان در سرخس، به نظر نگارنده در مقبره بودن بنا هيچ شكى وجود ندارد. غير از خصوصيات معمارى طاق كوچكى كه در ضلع شمالى بنا وجود دارد و جمله «الدنيا ساعة» كه بر روى گچبرى آن منقوش است، خود دليل ديگرى استبر مقبره بودن بنا، چون جمله مذكور را فقط در مقابر به كار مىبرند. هر چند حفارى كه در موقع مرمت در اطراف بنا انجام شده و مشخص شدن پى بناهايى كه در مجاورت آن وجود داشته اين گمان را كه اين مكان بخشى از يك مجموعه معمارى بوده تقويت مىكند.
معمارى بنا
بناى هارونيه كلا آجرى است و هيچ گونه تزئين كاشى در آن به كار نرفته است، اين بنا به صورت چهار ضلعى است كه ابعاد آن در اضلاع مختلف به علت وجود قناسى نابرابر است. ابعاد آن به ترتيب ضلع شمالى 5/19 متر، ضلع جنوبى 20 متر، ضلع شرقى 28 متر، ضلع غربى29 متر است. ارتفاع گنبد از كف بنا26 متر، ارتفاع ايوان 21 متر، ارتفاع گنبد كوچك قسمتشمالى 11 متر، طول و عرض گنبدخانه 12×12 متر و ارتفاع كمر پوش بنا از كف9 متر است. داراى يك ورودى در سمت جنوب با سردر فوقالعاده رفيع بدون تزئينات كاشى و تماما آجر است و گنبدخانهاى كه در سطح وسيعى پوشيده است. چهار پلكان مارپيچ در گوشهها و سه اطاق فرعى در ضلع شمالى مىباشد. درون گنبد ساده است مقرنس كاريهايى مربوط به دوره تيمورى در رواق وسطى پشت ضلع شمالى گنبدخانه ديده مىشود.
http://pnu-club.com/imported/2010/01/205.jpg
مقايسه بنا با نمونههاى مشابه
بقعه هارونيه به خاطر اندازه و انفراد و حجم جمع و جورش بنايى بسيار جالب است و آرامگاه سلطان سنجر در مرو را به ياد مىآورد. مقايسه اين دو بنا با بناى جبل سنگ (گنبد جبليه) در كرمان كه از قرن هفتم ه . ق. است و روشنتر از دو بناى مذكور خصلتساسانى در آن آشكار است، پيشرفت معمارى را در مدنظر قرار مىدهد. بناى طوس اگر چه كوچكتر است در تناسب با وقارش به آرامگاه الجايتو شباهت زياد دارد. شيارهاى عمودى كه به نما ظاهرى نيرومند مىدهد سرمشق آن در گنبد سلطانيه است، و پارهاى از اسپرهاى گچبرى مقبره بايزيد در بسطام را به خاطر مىآورد. در مورد شباهت هارونيه با مقبره سلطان سنجر و گنبد سلطانيه مىتوان چنين گفت كه در هر سه بنا بخش انتقالى حساس از گنبدخانه به گنبدى كه در بالاى آن قرار گرفته به طرز زيبايى توسط دهليزهاى گوشهاى كه سه كنجها را پنهان ساخته انجام پذيرفته است و اين حسن عمل برخلاف گنبدهاى اوليه سلجوقى است كه در آنها سه كنجها به صورتى ناهنجار از بيرون نمايان است. قاعده مدور گنبد كه اغلب در دورههاى پيش فقط به صورت هشت گوشه برهنهاى بود، داراى رواقهايى است كه دهليزهاى آنها با آجرچينىهاى مشبك تزيين شده و بدين طريق بدون اين كه چيزى از سادگى كل بنا بكاهد، صلابتحجم آن را تعديل كرده است. همچنین در این بنا موزه تخصصی معماری استان خراسان، به تازگی احداث گردیده است. نمونه هايي برجسته و بارز از معماري ايراني، در معرض ديد علاقه مندان قرار دارد. همچنين در فضاي بيروني و پيراموني هارونيه، سنگ هاي آرامگاهي به نمايش در مي آيند كه شامل تعدادي سنگ قبر از روستاها و شهرهاي اطراف و نمونه هايي از حجاري و سنگ تراشي هستند. در موزه معماري قرار است يك سري ماكت بناهاي تاريخي خراسان، كتيبه هاي سنگي، ضريح هاي چوبي، درهاي ارسي و وسايل و آثار مرتبط با معماري نگهداري شود.
http://pnu-club.com/imported/2010/01/206.jpg
در 25 كيلومترى شمال غربى مشهد در حاشيه غربى جاده مشهد - طوس، بنايى ناشناخته و پررمز و راز قرار دارد. بقعه «هارونيه» بنايى است مكعب شكل و آجرى كه در قلب دشت طوس واقع گرديده است. اين بنا از نظر عظمت، قطر پايهها، قدرت ايستايى در كف و گنبد داراى معمارى خاص است و توجه به اين نكته كه هارونيه يگانه اثر برجاى مانده از شهر باستانى طوس است، اهميت آن را مشخصتر مىسازد.
تاريخچه شهر طوس
طوس نام ولايتى بسيار كهن است. فردوسى در شاهنامه بنيانگذار اين شهر را طوس پسر نوذر معرفى مىكند حال آن كه حمدالله مستوفى بنياد طوس را به جمشيد پيشدادى نسبت مىدهد و نظر مىدهد كه پس از ويران شدن آن شهر، طوس دوباره آن را آباد گردانيد. اين ولايت هميشه مورد توجه جهانگردان بيگانه قرار داشته است و محققان داخلى و خارجى بويژه در خلال صد سال گذشته راجع به بنياد، ترقى و زوال آن سخن راندهاند. از نوشتههاى مهمترين مورخان و جغرافيدانهاى اسلامى چنين برمىآيد كه در نخستين سدههاى اسلامى ناحيه طوس چهار شهر مهم داشته است، رادكان، طابران، بزدغور (طرقبه) و نوغان. بلاى هجوم مغول ولايت طوس را مانند ديگر نواحى خراسان ويران ساخت. ابتدا طابران و نوغان به دست تولى پسر چنگيز با خاك يكسان گرديد، اما چون اكتاى بر سرير پدر تكيه زد و موجهاى قهر و غضب مغولان فرو نشست مهاجمان پيروز به ترميم ويرانيهاى طوس پرداختند و آن ناحيه قرارگاه حكمرانان مغول شد. در دوره تاختوتاز تيمور، طوس يكى از ولاياتى بود كه مردمش دست از جان شسته، در برابر لشگريان تيمور پايدارى ورزيدند. طبق نوشتههاى پارهاى از مورخان در قتلعامى كه به دنبال گشودن دژهاى طابران و نوغان به سال 791 ه . ق . روى داد در حدود ده هزار نفر كشته شدند به طورى كه در كنار دروازه هر يك از شهرهاى طوس منارهاى از سرهاى بريده برپا گرديد. با آن كه در زمان سلطنتشاهرخ و بازماندگان تيمور كوششهايى براى آباد كردن پارهاى از شهرهاى ولايت طوس صورت گرفت، اما مسلما هيچ كدام از شهرهاى چهارگانه آن ولايت از ويرانيهاى ترميمناپذير سال 791 ه . ق كمر راست نكرد، به طورى كه حافظ ابرو كه در اواخر قرن نهم ولايت طوس را ديده است، شهرهاى آن را با عنوان قصبه وصف كرده است.
مردمى كه در برابر سپاهيان درندهخوى ميرانشاه جان سالم بدر برده بودند، به قريه سناباد پناهنده شدند، و ظاهرا از آغاز قرن نهم هجرى طوس ويران شد و مشهد امام هشتم شيعيان به جايش رونق گرفت. با گردانيدن نهرهايى كه به طابران و نوغان مىرفت فناى آن ناحيه حتمى شد. به طورى كه امروز از آن ولايت آباد و باشكوه جز ويرانههاى ارگ طوس، در شمال غربى شهر مشهد، چيزى برجاى نمانده است.
تاريخچه بنا
بناى هارونيه چنان كه گفته شد تنها بناى بازمانده از شهر كهن طوس است. عوام آن را به نام «زندان هارون» مىشناسند و احتمالا به اين دليل «هارونيه» خوانده مىشود، حال آن كه نه تنها بنا از لحاظ شكل و نقشه هيچ گونه شباهتى به زندان ندارد، بلكه طبق مستندات تاريخى نمىتوان هيچ گونه ارتباطى بين اين اثر و هارونالرشيد خليفه عباسى يافت; زيرا هارون در سال193 ه . ق. وفات يافته است در حالى كه اصل بنا را با توجه به شكل معمارى، از دوره ايلخانى (قرن هشتم هجرى) مىدانند كه بخشهايى در دوره تيمورى به آن الحاق شده است. از طرف ديگر به دليل تشابه سبك معمارى بنا به معمارى رازى، اين بنا را مربوط به قرن ششم هجرى مىدانند.
در حفاريهايى كه به سال 1354 در اين بنا صورت گرفت، ضمن پيدا شدن سفالهاى مربوط به دوران سلجوقى، تيمورى و صفوى، جرز بسيار قطورى از سنگ و ملات ساروج كه كاملا يادآور پى بناى آتشكدههاى ساسانى است مشاهده شد و نتايج آثار بدست آمده حاكى است كه پى اين بنا حاكى است كه پى اين بنا سابقهاى خيلى پيش از قرن ششم داشته است.
http://pnu-club.com/imported/2010/01/202.jpg
پس از بررسى بنا و مطالعه نظريات مختلف محققان سؤالى براى نگارنده پيش آمد كه اين بنا از چه زمان و توسط چه كسى هارونيه ناميده شد. بررسى سفرنامهها و نوشتههاى جهانگردان و پژوهشگران داخلى و خارجى كه از حدود صد سال قبل تاكنون در نوشتههاى خود به اين بنا اشاره كردهاند نشان داد كه تنها عوام و مردم بومى بودند كه بنا را نخست نقارهخانه و سپس زندان هارون ناميدند و بر اثر آن نام «گنبد هارون» هم بعدها به كار برده شد. به نظر نگارنده با توجه به اين كه معمولا ساكنان اطراف بناهاى تاريخى و محوطههاى باستانى در مورد آثار مجاور مساكن خويش داستانها و افسانههايى مىسازند كه اغلب با واقعيت مطابقت ندارد، ناميده شدن اين بنا نيز با عنوان هارونيه از طرف ساكنان نمىتواند ارزش تحقيقى يا مبناى تاريخى صحيحى داشته باشد. به همين ترتيب استبرج واقع در لاجيم مازندران كه به يادبود بانويى از سلسله آل باوند بنا گرديده اكنون به نام امامزاده عبدالله شهرت يافته است، يا مقبره ارسلان جاذب سپهسالار دوره غزنويان در سنگبست كه عوام آن را «قبر اياز» مىدانند.
http://pnu-club.com/imported/2010/01/203.jpg
كاربرى بنا
در هدف از احداث بنا و كاربرى آن نيز اختلافنظر وجود دارد، برخى اين مكان را مدرسه يا خانقاه و همچنين مدفن امام محمد غزالى مىدانند (قرن ششم) و برخى ديگر آن را مسجدى مىدانند كه بعد از هجوم مسلمانان به ايران بر روى آتشكده ساسانى ساخته شده است. از آنجا كه در قسمتشمالى بنا، يك رديف اتاق ديده مىشود، اين سؤال در بيننده ايجاد مىشود كه اين مكان بايد محل تدريس و مكان علمى باشد، با اين فرضيه مىتوانيم ارتباط اثر را با امام محمد غزالى دريابيم. چرا كه امام محمد غزالى پس از آن كه تدريس در نظاميه بغداد را نپذيرفت در طوس ماند و همان جا خانقاهى براى صوفيان و مدرسهاى براى طلاب داير كرد و شبانهروز خويش را به عبادت خدا و خدمتبه خلق مىگذراند. هنگامى كه سرگرم اين كار بود ناگهان اجلش فرا رسيد و در طابران طوس كه موطن وى بود بدرود زندگى گفت و در همان جا مدفون گشت. پس از اتمام مرمتساختمان سازمان حفاظت آثار باستانى سنگ مقبرهاى به عنوان يادبود امام محمد در جلو آن نصب كرده است. عبدالحميد مولوى با استناد به برخى منابع تاريخى، هارونيه را خانقاه خواجه عثمان بن هارون استاد معينالدين چشتى قطب صوفيه چشتى در هند مىداند، كه به يادبود پدرش در قرن ششم خانقاهى در طابران طوس ساخته است. وى اين نظريه را كه بنا خانقاه و مقبره امام محمد غزالى بوده رد مىكند چرا كه مورخان و جهانگردانى كه از قرن ششم و هفتم به بعد به طوس سفر كردهاند، مدفن غزالى را خارج از باروى شهر (قبرستان عمومى شهر) ذكر كردهاند حال آن كه برطبق برخى منابع مكتوب، هارونيه داخل حصار طوس قرار داشته است. تحقيق در موقعيت دقيق شهر طوس عهد غزنوى و سلجوقى يا طابران و اختلاف محل آن با طوس مغولى كه به دست پسر تيمور ويران شد و تطبيق حاصل تحقيق بر اراضى فعلى طوس ويران ممكن است محل مدرسه و خانقاه غزالى را به مقبره فعلى فردوسى نزديكتر از محلى نشان بدهد كه امروز در آن جا نشان قبر غزالى را بايد جست. كه لازمه روشن شدن آن حفريات گسترده باستانشناسى در ويرانههاى طوس است. نيز بايد يادآور شد كه ارتباط دادن نامى كه در يكصد سال اخير از طرف عامه مردم مشهد بدون سابقه روايتى مكتوب حتى تا قرن دوازده و سيزدهم هجرى بر اين بناى بىنام و نشان قديمى اطلاق شده و به پس راندنش در تاريخ تا آغاز قرن هفتم و پايان قرن ششم و پيوستنش به اسم پدر مرشدى كه معلوم نيست در كجا مىزيسته و در زندگانى چكاره بوده، آن هم به اعتبار شهرت مريد پسرش كه خود در مقام مرشد سرشناسى در بلاد هند مىزيسته است، و از آن خانقاه هارونيهاى درست كردن كه غزالى در پايان قرن پنجم ه . ق در آن خانقاه به سر برد، درس بدهد، عبادت كند و رياضتبكشد امرى است كه قبول آن خالى از دشوارى نيست.
http://pnu-club.com/imported/2010/01/204.jpg
از مجموعه مطالب تاريخى و خصوصيات معمارى بنا و شباهتسبك آن به سبك رازى و مقايسه با نمونههاى مشابه همچون آرامگاه علاءالدوله در سمنان، مقبره سلطان سنجر در مرو و قبر بابا لقمان در سرخس، به نظر نگارنده در مقبره بودن بنا هيچ شكى وجود ندارد. غير از خصوصيات معمارى طاق كوچكى كه در ضلع شمالى بنا وجود دارد و جمله «الدنيا ساعة» كه بر روى گچبرى آن منقوش است، خود دليل ديگرى استبر مقبره بودن بنا، چون جمله مذكور را فقط در مقابر به كار مىبرند. هر چند حفارى كه در موقع مرمت در اطراف بنا انجام شده و مشخص شدن پى بناهايى كه در مجاورت آن وجود داشته اين گمان را كه اين مكان بخشى از يك مجموعه معمارى بوده تقويت مىكند.
معمارى بنا
بناى هارونيه كلا آجرى است و هيچ گونه تزئين كاشى در آن به كار نرفته است، اين بنا به صورت چهار ضلعى است كه ابعاد آن در اضلاع مختلف به علت وجود قناسى نابرابر است. ابعاد آن به ترتيب ضلع شمالى 5/19 متر، ضلع جنوبى 20 متر، ضلع شرقى 28 متر، ضلع غربى29 متر است. ارتفاع گنبد از كف بنا26 متر، ارتفاع ايوان 21 متر، ارتفاع گنبد كوچك قسمتشمالى 11 متر، طول و عرض گنبدخانه 12×12 متر و ارتفاع كمر پوش بنا از كف9 متر است. داراى يك ورودى در سمت جنوب با سردر فوقالعاده رفيع بدون تزئينات كاشى و تماما آجر است و گنبدخانهاى كه در سطح وسيعى پوشيده است. چهار پلكان مارپيچ در گوشهها و سه اطاق فرعى در ضلع شمالى مىباشد. درون گنبد ساده است مقرنس كاريهايى مربوط به دوره تيمورى در رواق وسطى پشت ضلع شمالى گنبدخانه ديده مىشود.
http://pnu-club.com/imported/2010/01/205.jpg
مقايسه بنا با نمونههاى مشابه
بقعه هارونيه به خاطر اندازه و انفراد و حجم جمع و جورش بنايى بسيار جالب است و آرامگاه سلطان سنجر در مرو را به ياد مىآورد. مقايسه اين دو بنا با بناى جبل سنگ (گنبد جبليه) در كرمان كه از قرن هفتم ه . ق. است و روشنتر از دو بناى مذكور خصلتساسانى در آن آشكار است، پيشرفت معمارى را در مدنظر قرار مىدهد. بناى طوس اگر چه كوچكتر است در تناسب با وقارش به آرامگاه الجايتو شباهت زياد دارد. شيارهاى عمودى كه به نما ظاهرى نيرومند مىدهد سرمشق آن در گنبد سلطانيه است، و پارهاى از اسپرهاى گچبرى مقبره بايزيد در بسطام را به خاطر مىآورد. در مورد شباهت هارونيه با مقبره سلطان سنجر و گنبد سلطانيه مىتوان چنين گفت كه در هر سه بنا بخش انتقالى حساس از گنبدخانه به گنبدى كه در بالاى آن قرار گرفته به طرز زيبايى توسط دهليزهاى گوشهاى كه سه كنجها را پنهان ساخته انجام پذيرفته است و اين حسن عمل برخلاف گنبدهاى اوليه سلجوقى است كه در آنها سه كنجها به صورتى ناهنجار از بيرون نمايان است. قاعده مدور گنبد كه اغلب در دورههاى پيش فقط به صورت هشت گوشه برهنهاى بود، داراى رواقهايى است كه دهليزهاى آنها با آجرچينىهاى مشبك تزيين شده و بدين طريق بدون اين كه چيزى از سادگى كل بنا بكاهد، صلابتحجم آن را تعديل كرده است. همچنین در این بنا موزه تخصصی معماری استان خراسان، به تازگی احداث گردیده است. نمونه هايي برجسته و بارز از معماري ايراني، در معرض ديد علاقه مندان قرار دارد. همچنين در فضاي بيروني و پيراموني هارونيه، سنگ هاي آرامگاهي به نمايش در مي آيند كه شامل تعدادي سنگ قبر از روستاها و شهرهاي اطراف و نمونه هايي از حجاري و سنگ تراشي هستند. در موزه معماري قرار است يك سري ماكت بناهاي تاريخي خراسان، كتيبه هاي سنگي، ضريح هاي چوبي، درهاي ارسي و وسايل و آثار مرتبط با معماري نگهداري شود.
http://pnu-club.com/imported/2010/01/206.jpg