donya88
01-07-2010, 02:52 AM
پول ونظام بانكي
پول آن قدر عادي و مسلم تلقي مي شود، كه به ندرت از خود مي پرسـيم چرا پول مي خواهيم وپول چه مي تواند بكند. همه مي دانيم، پول در زندگي شخصي ما، كارهاي مهمي مي تواند انجام دهد، اما سوال مهمتر اين است : پول در كل اقتصاد ملي چه مي كند؟
نه تنها لازم است بدانيم پول چگونه كار مي كند ، كه لازم است بدانيم چگونه مي تواند بدكار كند، زيرا كار كرد نادرست پول موجد فاجعه هاي اقتصادي بوده ، وحتي كشورها وامپراتوري ها را به نابودي كشانده است.
نقش پول
به نظر مي رسد همه پول مي خواهند، اما در زمانهاي خاصي در بعض كشورها هيچ كس پول نمي خواسته است، زيرا پول را بي ارزش تلقي مي كرده اند.در واقع ، اينكه هيچ كس پول را قبول نمي كرد، آنرا بي ارزش مي ساخت . وقتي نمي توانيد با پول چيزي بخريد ، پول به تكه هاي كاغذ يا قطعات فلز بي فائده تبديل مي شود.در دهه 1790 ، دولت فرانسه مايوسانه قانوني را به تصويب رساندكه تصريح مي داشت هر كس از فروش در ازاي پول امتناع ورزد، به مرگ محكوم خواهد شد. اين نكته حاكي از آن است كه صرف چاپ پول از طرف دولت ، براي آنكه به عنوان پول عمل كند، كافي نيست . بنابراين ، اگر مي خواهيم به نقطه كاركرد بد پول نرسيم ، نحوه كاركرد خوب پول را درك كنيم.
در گذشته دور ، بسياري از اقتصادها بدون پول عمل مي كردند؛ بدين منظور ، مردم را وامي داشتند محصولات وكارشان رابه صورت تهاتري با يكديگر مبادله كنند. اما اين اقتصادها معمولا" كوچك وساده بودند، وچيزهاي نسبتا" كمي براي دادوستد داشتند،زير اغلب مردم باراسا" غذا ، سرپناه وپوشاك خود را تامين مي كردند، اما براي طيف محدودي از وسائل رفاهي يا تجملي با يكديگر معامله م يكردند.
تهاتر دست وپاگير است . اگر شما صندلي را با يك صندلي را با يك سيب مبادله كنيد، واحتمالا" به آن تعداد سيب كه معادل ارزش يك صندلي باشد، نيازي نداريد. اما اگر بتوان سيب وصندلي را در ازاي چيزي مبادله كرد كه مقادير بسيار كوچك قابل تقسيم باشد، در آن صورت ، مي توان مبادله بيشتر ي انجام داد ، كه هم براي صندي ساز وپرورش دهنده سيب وهم براي هر كس ديگر ، نفع داشته باشد. تنها كاري كه آن مردم بايد بكنندتوافق بر روي چيزي است كه به عنوان وسيله واسطه مبادله به كار خواهد رفت، وآن وسيله مبادله پول است.
بعضي جوامع صدف دريايي را به عنوان پول به كار برده اند، برخي از طلا يا نقره، و بعض ديگر نيز از تكه هاي خاص كاغذ چاپ شده توسط دولت ، استفاده كرده اند. چيزي كه از همه آنها پول مي سازد آن است كه مردم آنها را به عنوان بهاي كالاها وخدماتي كه در حقيقت ثروتي واقعي است، مي پذيرند. پول براي هر فرد معادل ثروت است ، تنها بدان دليل كه ديگر افراد با اين پول كالاها و خدماتي واقعي مورد نياز او را تامين مي نمايند. اما از ديدگاه كل اقتصاد ملي ، پول ثروت نيست. پول تنها روشي است براي انتقال ثروت يا براي انگيزش مردم به توليد ثروت.
نظام بانكداري
از مهمترين وظائف بانك : خدمت به مثابه واسطه در انتقال پس انداز بعضي مردم به بعضي ديگر كه نياز به وام دارند. , اين كار نه تنها در ميان نسلها , كه در ميان انواع افراد و سازمانهايي كه به آنها پول قرض داده ميشود , انجام ميگيرد. دانشجويي كه به تازگي از دانشكده دندانپزشكي فارغ التحصيل شده , براي خريد همه تجهيزات و وسائل مورد نياز براي شروع به كار به عنوان دندانپزشك , به ندرت نقد كافي در دست دارد.
حتي باز كردن يك خواربارفروشي كوچك مستلزم خريد كالا براي پر كردن قفسهها , و نيز اجاره فضا , پرداخت بابت آب و برق و مانند آن , و شايد استخدام كارمند است. معدودي از مردم رأساً پول كافي براي انجام همه اين كارها در دست دارند , بنابراين , از پول مدرم ديگر استفاده ميكنند : قرض از خويشاوندان و دوستان يا از بانك , يا تركيبي از آنها , تقريباً هيچ كس پول نقد كافي براي خريد خانه دردست ندارد و بيشتر مردم بايد با پرداخت اقساط اتومبيل بخرند. نوعاً فروشنده خانه يا اتومبيل قيمت كامل را بالافاصله دريافت ميكند , البته نه از خريدار , بلكه از واسطه مالي كه خريدار بايد اين مبلغ را به صورت قسطي به او تأديه كند.
اما وظيفه بانكهاي امروزي بيش از انتقال پول نقد است. هر بانكي ممكن است فرداً اين كار را انجام دهد , اما نظام بانكي كلاً كاري بيش از اين انجام ميدهد. بانك اعتبارهايي ايجاد ميكند كه از طريق روشي موسوم به «بانكداري به روش ذخيره جزئي» در حقيقت عرضه پول را افزايش ميدهد. ارائه تاريخ مختصري از نحوه پيدايش اين رويه ميتواند به روشتر شدن اين فرايند
كمك كند.
قرنهاست زرگران مجبور بودهاند مكان امني براي نگهداري فلز گرانبهاي مورد استفاده براي ساخت جواهرات و چيزهاي ديگر , داشته باشند. وقتي زرگران خزانه يا انبارهاي امن ديگري ايجاد كردند , ساير مردم , به جاي آنكه هزينه ايجاد تأسيسات امن نگهداري خاص خود را بر عهده بگيريد , اغلب طلاي خود را نزد زرگران انبار كردند. به عبارت ديگر , در انبار كردن طلا در خزانه يا جاهاي امن ديگر , صرفه جوييهاي مقياس وجود داشت , بنابراين , زرگران در نهايت به انبار كردن طلاي ديگران , علاوه بر طلاي خودشان پرداختند.
طبيعتاً زرگران به صاحبان طلا رسيد ميدادند كه به آنها حق ميداد هر وقت مايلند در خواست استرداد طلايشان را بنمايند. از آنجا كه اين رسيدها قابل تبديل به طلا بود , در حقيقت « به قدر طلا ارزش داشت » و همچون پول گردش ميكرد , و با دست به دست شدن آنها , كالا و خدمات خريد و فروش ميشد.
زرگران , از تجربيات خود دريافته بودند كه به ندرت مجبورند همه طلايي را كه در يك زمان معين در انبار آنها بود , مسترد نمايند. اگر زرگري اطمينان حاصل ميكرد كه در هيچ زمان معين نبايد بيش از يك سوم طلاي اماني ديگران را مسترد نمايد , در آن صورت , ميتوانست دوسوم بقيه را قرض بدهد و بابت آن سود بگيرد. از آنجا كه در عين حال , رسيدهاي طلا و دوسوم طلاها در گردش بودند , زرگر در حقيقت , كل عرضه پول را افزايش ميداد.
بدين ترتيب , دو ويژگي از ويژگيهاي عمده بانكداري امروزي به وجود آمد : (1) نگه داشتن تنها كسري از ذخيره كه براي پوشاندن سپردهها لازم است , و (2) اضافه كردن به كل عرضه پول , از آنجا كه همه سپردهگذاران پولشان را در يك زمان نميخواهند , بانك بيشتر آنرا به مردم ديگر قرض ميدهد , تا بهره آن قرضها را نصيب خود سازد. بانك با پرداخت سود بر حساب بانكي مردم , بخشي از اين سود را با سپرده گذاران تقسيم ميكنند. به علاوه , سپردهگذاران از حسابشان چك ميكشند در حالي كه بخشي از پول حساب آنها به عنوان قرض پرداختي به مردم ديگر گردش ميكند ؛ نظام بانكي نيز در حقيقت به عرضه پول ملي , در واراي پول چاپ شده توسط
دولت , ميافزايد.
يكي از دلائل موفقيت اين سيستم آن است كه عملاً هيچ گاه از كل نظام بانكي خواسته نشده براي پرداخت همه چكهاي نوشته شده توسط سپرده گذاران پول نقد عرضه كند. در عوض , اگر بانك اكمي معادل پول ميليون دلار چك صادر شده توسط سپردهگذاران صاحب حساب در بانك زيبرا دريافت دارد , بانك اكمي اين يك ميليون دلار را از بانك زيبرا درخواست نميكند , بكله آنرا با چكهاي صادر شده توسط سپرده گذاران بانك اكمي كه به دست بانك زيبرا ميافتد , تراز ميكند
مثلاً , اگر سپردهگذاران بانك اكمي معادل 1.200.000 دلار چك براي كساني صادر كرده باشند كه آن چكها را به بانك زيبرا سپردهاند , در آن صورت بانك اكمي فقط اختلاف دو مبلغ را پرداخت خواهد كرد , يعني با استفاده از 200.000 دلار بيش از معادل 2 ميليون دلار چك نوشته شده از حسابهاي موجود در دو بانك را تصفيه خواهد نمود. هر دوبانك مي توانند كسري از سپردههايشان را به صورت نقد نگه دارند , زيرا همه سپردهگذارن پولشان را در يك زمان نخواهد خواست , و علاوه بر آن چكهاي نوشته شده در همه بانكها تنها به كسري از مبلغ چك , و نه تمام آن , براي تصفيه ما به التفاوت ميان بانكها احتياج دارند.
اين شيوه موسوم به « بانكداري به روش ذخيره جزئي » در زمان عادي موفق بود. اما در زمانهايي كه سپرده گذاران بسياري في المجلس پول نقد فوري ميخواستند , بسيار آسيبپذير بود. اگر چه در شرايط عادي بيشتر سپردهگذاران در يك زمان پولشان را نخواهند خواست , اما در بعض شرايط , سپردهگذاران به تعدادي بيشتر از توانايي بانك براي تأمين پول , پول خود را مطالبه مينمايند. معمولاً اين وضعيت وقتي پيش مي آيد كه سپردهگذاران از اينكه نتوانند پولشان را پس بگيرند , نگران باشند. مثلاً , سرقت از بانك باعث خواهد شد همه سپردهگذاران , از ترس آنكه بانك مجبور به بستن شود , همزمان به بانك بشتابند و بكوشند قبل از آنكه بانك سقوط كند , پولشان را از آن خارج سازند. اگر بانك تنها يك سوم كل مبلغي را كه سپردهگذاران به آن محقند داشته باشد و يك دوم سپردهگذاران پولشان را بخواهند , در آن صورت موجودي پول در بانك تمام ميشود و بانك سقوط ميكند , و بقيه سپردهگذاران همه چيز خود را از دست ميدهند.
در اين نظام بانكداري به روش ذخيره جزئي , هرچيزي كه باعث هجوم به بانك گردد , ميتواند موجب سقوط بانك شود , اگر اين اتفاق در يك زمان در تعداد معيني از بانكها رخ دهد , نه تنها بسياري از سپردهگذاران پس اندازشان را از دست ميدهند , كه كل عرضه پول كشور نيز ناگهان افت ميكند. گذشته از اينها , بخشي از عرضه پول , شامل اعتبارات است كه توسط نظام بانكي در طول فرآيند قرض دادن پول ايجاد ميشود. وقتي آن اعتبارات از دست رفت , ديگر پول كافي براي خريد همه چيزهايي كه توليد ميشود , دست كم به قيمتهاي تعيين شده در زمان عرضه پول بيشتر , وجود نخواهد داشت. اين اتفاقي بود كه در زمان ركورد بزرگ دهه 1930 اتفاق افتاد , كه در مدت يك سال عملاً صدها بانك در ايالات متحده سقوط كرد و كل عرضه پول كشور به ميزان يك سوم انقباض يافت.
به منظور جلوگيري از تكرار اين فاجعه , شركت فدرال بيمه سپرده ايجاد شد , كه جبران خسارت سپرده گذران در يك بانك بيمه شده را , در صورت سقوط آن بانك , توسط دولت تضمين مينمود. از اين پس , ديگر دليلي براي آنكه سپرده گذاران به بانك بشتابند وجود نداشت , بنابراينب معدودي از بانكها سقوط كردند , و كاهش ناگهاني و فاجعه آميز عرضه كل پول در كشور احتمال كمتري داشت.
اگر چه شركت فدرال بيمه سپرده نوعي ديوار دفاعي براي جلوگيري از سرايت شكست بانكها به تمام نظامها به تمام نظام است , ولي مسير بهتر تلاش براي كنترل عرضه ملي پول و اعتبار از فدرال ريز رو سيستم ميگذرد. فدرال ريزرو يك بانك مركزي براي كنترل همه بانكهاي خصوصي است , و توسط دولت اداره ميشود. فدرال ريزرو اختيار آنرا دارد كه به بانكها بگويد چه كسري از سپردههايشان بايد به عنوان ذخيره حفظ شود , و تنها باقي مانده آنرا ميتوانند به قرض بدهند , به علاوه , فدرال ريزرو سيستم با تعيين نرخ بهره پولي كه به بانك ها قرض ميدهد , به طور غير مستقيم نرخ بهرهاي را كه بانكها از مردم مطالبه خواهند كرد , كنترل ميكند. تأثير همه اين اقدامات در نهايت آن است كه فدرال ريزرو تا حدودي ميتواند كل مبلغ پول و اعتبار را در كل اقتصاد كنترل كند.
به خاطر تأثير قدرتمند فدرال ريزرو سيستم , بانكداران و سرمايه گذاران اعلاميههاي عمومي رئيس هيئت مديره فدرال ريزرو را با دقت بررسي مينمايند تا نشانههاي حاكي از كاهش يا افزايش احتمالي عرضه پول توسط فدرال ريزرو را در آن بيابند. يك اظهار نظر نسنجيده يا هر اظهار نظري كه موجد تعبير نادرستي در ميان متخصصان امور ماليه گردد , ميتواند باعث هراس در وال استريت شود كه آن نيز به نوبه خود موجب سقوط قيمت سهام ميگردد. اما اگر لحن كلام رئيس هيئت مديره فدرال ريزرو و خوش بينانه باشد , قيمت سهام احتمالاً افزايش خواهد يافت. با توجه به اين بازتاب هاي تأثيرگذار , كه ميتواند بازارهاي مالي در سراسر جهان را متأثر سازد , رؤساي هيئت مديره فدرال ريزرو در طول سالها ياد گرفتهاند , به عباراتي بسيار سنجيده و سربسته سخن گويند و شنوند گانشان را در مورد منظور واقعي خود رد ابهام نگه دارند.
در ارزيابي نقش فدرال ريزرو , و نيز هرارگان دولتي ديگر , بايد ميان هدفهاي اعلام شده آنها و عملكرد يا تأثير واقعيشان تمايزي قاطع قائل شد. فدرال ريزرو سيستم , در سال 1914 , در نتيجه ترس از اين گونه پي آمدهاي اقتصادي , مانند انقباض پولي و شكست بانكها , تأسيس شد. با اين وجود بدترين انقباض پولي و بدترين شكست بانكها در تاريخ كشور بعد از تأسيس فدرال ريزرو به وقوع پيوست.
پول آن قدر عادي و مسلم تلقي مي شود، كه به ندرت از خود مي پرسـيم چرا پول مي خواهيم وپول چه مي تواند بكند. همه مي دانيم، پول در زندگي شخصي ما، كارهاي مهمي مي تواند انجام دهد، اما سوال مهمتر اين است : پول در كل اقتصاد ملي چه مي كند؟
نه تنها لازم است بدانيم پول چگونه كار مي كند ، كه لازم است بدانيم چگونه مي تواند بدكار كند، زيرا كار كرد نادرست پول موجد فاجعه هاي اقتصادي بوده ، وحتي كشورها وامپراتوري ها را به نابودي كشانده است.
نقش پول
به نظر مي رسد همه پول مي خواهند، اما در زمانهاي خاصي در بعض كشورها هيچ كس پول نمي خواسته است، زيرا پول را بي ارزش تلقي مي كرده اند.در واقع ، اينكه هيچ كس پول را قبول نمي كرد، آنرا بي ارزش مي ساخت . وقتي نمي توانيد با پول چيزي بخريد ، پول به تكه هاي كاغذ يا قطعات فلز بي فائده تبديل مي شود.در دهه 1790 ، دولت فرانسه مايوسانه قانوني را به تصويب رساندكه تصريح مي داشت هر كس از فروش در ازاي پول امتناع ورزد، به مرگ محكوم خواهد شد. اين نكته حاكي از آن است كه صرف چاپ پول از طرف دولت ، براي آنكه به عنوان پول عمل كند، كافي نيست . بنابراين ، اگر مي خواهيم به نقطه كاركرد بد پول نرسيم ، نحوه كاركرد خوب پول را درك كنيم.
در گذشته دور ، بسياري از اقتصادها بدون پول عمل مي كردند؛ بدين منظور ، مردم را وامي داشتند محصولات وكارشان رابه صورت تهاتري با يكديگر مبادله كنند. اما اين اقتصادها معمولا" كوچك وساده بودند، وچيزهاي نسبتا" كمي براي دادوستد داشتند،زير اغلب مردم باراسا" غذا ، سرپناه وپوشاك خود را تامين مي كردند، اما براي طيف محدودي از وسائل رفاهي يا تجملي با يكديگر معامله م يكردند.
تهاتر دست وپاگير است . اگر شما صندلي را با يك صندلي را با يك سيب مبادله كنيد، واحتمالا" به آن تعداد سيب كه معادل ارزش يك صندلي باشد، نيازي نداريد. اما اگر بتوان سيب وصندلي را در ازاي چيزي مبادله كرد كه مقادير بسيار كوچك قابل تقسيم باشد، در آن صورت ، مي توان مبادله بيشتر ي انجام داد ، كه هم براي صندي ساز وپرورش دهنده سيب وهم براي هر كس ديگر ، نفع داشته باشد. تنها كاري كه آن مردم بايد بكنندتوافق بر روي چيزي است كه به عنوان وسيله واسطه مبادله به كار خواهد رفت، وآن وسيله مبادله پول است.
بعضي جوامع صدف دريايي را به عنوان پول به كار برده اند، برخي از طلا يا نقره، و بعض ديگر نيز از تكه هاي خاص كاغذ چاپ شده توسط دولت ، استفاده كرده اند. چيزي كه از همه آنها پول مي سازد آن است كه مردم آنها را به عنوان بهاي كالاها وخدماتي كه در حقيقت ثروتي واقعي است، مي پذيرند. پول براي هر فرد معادل ثروت است ، تنها بدان دليل كه ديگر افراد با اين پول كالاها و خدماتي واقعي مورد نياز او را تامين مي نمايند. اما از ديدگاه كل اقتصاد ملي ، پول ثروت نيست. پول تنها روشي است براي انتقال ثروت يا براي انگيزش مردم به توليد ثروت.
نظام بانكداري
از مهمترين وظائف بانك : خدمت به مثابه واسطه در انتقال پس انداز بعضي مردم به بعضي ديگر كه نياز به وام دارند. , اين كار نه تنها در ميان نسلها , كه در ميان انواع افراد و سازمانهايي كه به آنها پول قرض داده ميشود , انجام ميگيرد. دانشجويي كه به تازگي از دانشكده دندانپزشكي فارغ التحصيل شده , براي خريد همه تجهيزات و وسائل مورد نياز براي شروع به كار به عنوان دندانپزشك , به ندرت نقد كافي در دست دارد.
حتي باز كردن يك خواربارفروشي كوچك مستلزم خريد كالا براي پر كردن قفسهها , و نيز اجاره فضا , پرداخت بابت آب و برق و مانند آن , و شايد استخدام كارمند است. معدودي از مردم رأساً پول كافي براي انجام همه اين كارها در دست دارند , بنابراين , از پول مدرم ديگر استفاده ميكنند : قرض از خويشاوندان و دوستان يا از بانك , يا تركيبي از آنها , تقريباً هيچ كس پول نقد كافي براي خريد خانه دردست ندارد و بيشتر مردم بايد با پرداخت اقساط اتومبيل بخرند. نوعاً فروشنده خانه يا اتومبيل قيمت كامل را بالافاصله دريافت ميكند , البته نه از خريدار , بلكه از واسطه مالي كه خريدار بايد اين مبلغ را به صورت قسطي به او تأديه كند.
اما وظيفه بانكهاي امروزي بيش از انتقال پول نقد است. هر بانكي ممكن است فرداً اين كار را انجام دهد , اما نظام بانكي كلاً كاري بيش از اين انجام ميدهد. بانك اعتبارهايي ايجاد ميكند كه از طريق روشي موسوم به «بانكداري به روش ذخيره جزئي» در حقيقت عرضه پول را افزايش ميدهد. ارائه تاريخ مختصري از نحوه پيدايش اين رويه ميتواند به روشتر شدن اين فرايند
كمك كند.
قرنهاست زرگران مجبور بودهاند مكان امني براي نگهداري فلز گرانبهاي مورد استفاده براي ساخت جواهرات و چيزهاي ديگر , داشته باشند. وقتي زرگران خزانه يا انبارهاي امن ديگري ايجاد كردند , ساير مردم , به جاي آنكه هزينه ايجاد تأسيسات امن نگهداري خاص خود را بر عهده بگيريد , اغلب طلاي خود را نزد زرگران انبار كردند. به عبارت ديگر , در انبار كردن طلا در خزانه يا جاهاي امن ديگر , صرفه جوييهاي مقياس وجود داشت , بنابراين , زرگران در نهايت به انبار كردن طلاي ديگران , علاوه بر طلاي خودشان پرداختند.
طبيعتاً زرگران به صاحبان طلا رسيد ميدادند كه به آنها حق ميداد هر وقت مايلند در خواست استرداد طلايشان را بنمايند. از آنجا كه اين رسيدها قابل تبديل به طلا بود , در حقيقت « به قدر طلا ارزش داشت » و همچون پول گردش ميكرد , و با دست به دست شدن آنها , كالا و خدمات خريد و فروش ميشد.
زرگران , از تجربيات خود دريافته بودند كه به ندرت مجبورند همه طلايي را كه در يك زمان معين در انبار آنها بود , مسترد نمايند. اگر زرگري اطمينان حاصل ميكرد كه در هيچ زمان معين نبايد بيش از يك سوم طلاي اماني ديگران را مسترد نمايد , در آن صورت , ميتوانست دوسوم بقيه را قرض بدهد و بابت آن سود بگيرد. از آنجا كه در عين حال , رسيدهاي طلا و دوسوم طلاها در گردش بودند , زرگر در حقيقت , كل عرضه پول را افزايش ميداد.
بدين ترتيب , دو ويژگي از ويژگيهاي عمده بانكداري امروزي به وجود آمد : (1) نگه داشتن تنها كسري از ذخيره كه براي پوشاندن سپردهها لازم است , و (2) اضافه كردن به كل عرضه پول , از آنجا كه همه سپردهگذاران پولشان را در يك زمان نميخواهند , بانك بيشتر آنرا به مردم ديگر قرض ميدهد , تا بهره آن قرضها را نصيب خود سازد. بانك با پرداخت سود بر حساب بانكي مردم , بخشي از اين سود را با سپرده گذاران تقسيم ميكنند. به علاوه , سپردهگذاران از حسابشان چك ميكشند در حالي كه بخشي از پول حساب آنها به عنوان قرض پرداختي به مردم ديگر گردش ميكند ؛ نظام بانكي نيز در حقيقت به عرضه پول ملي , در واراي پول چاپ شده توسط
دولت , ميافزايد.
يكي از دلائل موفقيت اين سيستم آن است كه عملاً هيچ گاه از كل نظام بانكي خواسته نشده براي پرداخت همه چكهاي نوشته شده توسط سپرده گذاران پول نقد عرضه كند. در عوض , اگر بانك اكمي معادل پول ميليون دلار چك صادر شده توسط سپردهگذاران صاحب حساب در بانك زيبرا دريافت دارد , بانك اكمي اين يك ميليون دلار را از بانك زيبرا درخواست نميكند , بكله آنرا با چكهاي صادر شده توسط سپرده گذاران بانك اكمي كه به دست بانك زيبرا ميافتد , تراز ميكند
مثلاً , اگر سپردهگذاران بانك اكمي معادل 1.200.000 دلار چك براي كساني صادر كرده باشند كه آن چكها را به بانك زيبرا سپردهاند , در آن صورت بانك اكمي فقط اختلاف دو مبلغ را پرداخت خواهد كرد , يعني با استفاده از 200.000 دلار بيش از معادل 2 ميليون دلار چك نوشته شده از حسابهاي موجود در دو بانك را تصفيه خواهد نمود. هر دوبانك مي توانند كسري از سپردههايشان را به صورت نقد نگه دارند , زيرا همه سپردهگذارن پولشان را در يك زمان نخواهد خواست , و علاوه بر آن چكهاي نوشته شده در همه بانكها تنها به كسري از مبلغ چك , و نه تمام آن , براي تصفيه ما به التفاوت ميان بانكها احتياج دارند.
اين شيوه موسوم به « بانكداري به روش ذخيره جزئي » در زمان عادي موفق بود. اما در زمانهايي كه سپرده گذاران بسياري في المجلس پول نقد فوري ميخواستند , بسيار آسيبپذير بود. اگر چه در شرايط عادي بيشتر سپردهگذاران در يك زمان پولشان را نخواهند خواست , اما در بعض شرايط , سپردهگذاران به تعدادي بيشتر از توانايي بانك براي تأمين پول , پول خود را مطالبه مينمايند. معمولاً اين وضعيت وقتي پيش مي آيد كه سپردهگذاران از اينكه نتوانند پولشان را پس بگيرند , نگران باشند. مثلاً , سرقت از بانك باعث خواهد شد همه سپردهگذاران , از ترس آنكه بانك مجبور به بستن شود , همزمان به بانك بشتابند و بكوشند قبل از آنكه بانك سقوط كند , پولشان را از آن خارج سازند. اگر بانك تنها يك سوم كل مبلغي را كه سپردهگذاران به آن محقند داشته باشد و يك دوم سپردهگذاران پولشان را بخواهند , در آن صورت موجودي پول در بانك تمام ميشود و بانك سقوط ميكند , و بقيه سپردهگذاران همه چيز خود را از دست ميدهند.
در اين نظام بانكداري به روش ذخيره جزئي , هرچيزي كه باعث هجوم به بانك گردد , ميتواند موجب سقوط بانك شود , اگر اين اتفاق در يك زمان در تعداد معيني از بانكها رخ دهد , نه تنها بسياري از سپردهگذاران پس اندازشان را از دست ميدهند , كه كل عرضه پول كشور نيز ناگهان افت ميكند. گذشته از اينها , بخشي از عرضه پول , شامل اعتبارات است كه توسط نظام بانكي در طول فرآيند قرض دادن پول ايجاد ميشود. وقتي آن اعتبارات از دست رفت , ديگر پول كافي براي خريد همه چيزهايي كه توليد ميشود , دست كم به قيمتهاي تعيين شده در زمان عرضه پول بيشتر , وجود نخواهد داشت. اين اتفاقي بود كه در زمان ركورد بزرگ دهه 1930 اتفاق افتاد , كه در مدت يك سال عملاً صدها بانك در ايالات متحده سقوط كرد و كل عرضه پول كشور به ميزان يك سوم انقباض يافت.
به منظور جلوگيري از تكرار اين فاجعه , شركت فدرال بيمه سپرده ايجاد شد , كه جبران خسارت سپرده گذران در يك بانك بيمه شده را , در صورت سقوط آن بانك , توسط دولت تضمين مينمود. از اين پس , ديگر دليلي براي آنكه سپرده گذاران به بانك بشتابند وجود نداشت , بنابراينب معدودي از بانكها سقوط كردند , و كاهش ناگهاني و فاجعه آميز عرضه كل پول در كشور احتمال كمتري داشت.
اگر چه شركت فدرال بيمه سپرده نوعي ديوار دفاعي براي جلوگيري از سرايت شكست بانكها به تمام نظامها به تمام نظام است , ولي مسير بهتر تلاش براي كنترل عرضه ملي پول و اعتبار از فدرال ريز رو سيستم ميگذرد. فدرال ريزرو يك بانك مركزي براي كنترل همه بانكهاي خصوصي است , و توسط دولت اداره ميشود. فدرال ريزرو اختيار آنرا دارد كه به بانكها بگويد چه كسري از سپردههايشان بايد به عنوان ذخيره حفظ شود , و تنها باقي مانده آنرا ميتوانند به قرض بدهند , به علاوه , فدرال ريزرو سيستم با تعيين نرخ بهره پولي كه به بانك ها قرض ميدهد , به طور غير مستقيم نرخ بهرهاي را كه بانكها از مردم مطالبه خواهند كرد , كنترل ميكند. تأثير همه اين اقدامات در نهايت آن است كه فدرال ريزرو تا حدودي ميتواند كل مبلغ پول و اعتبار را در كل اقتصاد كنترل كند.
به خاطر تأثير قدرتمند فدرال ريزرو سيستم , بانكداران و سرمايه گذاران اعلاميههاي عمومي رئيس هيئت مديره فدرال ريزرو را با دقت بررسي مينمايند تا نشانههاي حاكي از كاهش يا افزايش احتمالي عرضه پول توسط فدرال ريزرو را در آن بيابند. يك اظهار نظر نسنجيده يا هر اظهار نظري كه موجد تعبير نادرستي در ميان متخصصان امور ماليه گردد , ميتواند باعث هراس در وال استريت شود كه آن نيز به نوبه خود موجب سقوط قيمت سهام ميگردد. اما اگر لحن كلام رئيس هيئت مديره فدرال ريزرو و خوش بينانه باشد , قيمت سهام احتمالاً افزايش خواهد يافت. با توجه به اين بازتاب هاي تأثيرگذار , كه ميتواند بازارهاي مالي در سراسر جهان را متأثر سازد , رؤساي هيئت مديره فدرال ريزرو در طول سالها ياد گرفتهاند , به عباراتي بسيار سنجيده و سربسته سخن گويند و شنوند گانشان را در مورد منظور واقعي خود رد ابهام نگه دارند.
در ارزيابي نقش فدرال ريزرو , و نيز هرارگان دولتي ديگر , بايد ميان هدفهاي اعلام شده آنها و عملكرد يا تأثير واقعيشان تمايزي قاطع قائل شد. فدرال ريزرو سيستم , در سال 1914 , در نتيجه ترس از اين گونه پي آمدهاي اقتصادي , مانند انقباض پولي و شكست بانكها , تأسيس شد. با اين وجود بدترين انقباض پولي و بدترين شكست بانكها در تاريخ كشور بعد از تأسيس فدرال ريزرو به وقوع پيوست.