توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : درگذشت ويليام شكسپير
ATHENA
12-30-2009, 10:42 AM
392 سال پيش در روز 23 آوريل سال 1616 ميلادي ويليام شكسپير برجسته ترين نمايشنامه نويس انگلستان و شايد جهان درگذشت.
http://pnu-club.com/imported/2009/12/977.jpg
اين غول ادبيات شخصيت هايي را به بشريت شناساند كه اكنون جنبه واقعي آنها بيش از جنبه تخيلي آنها است: هملت ، اتللو ، لير شاه يا ژوليت.
ويليام شكسپير در يك خانواده بازرگان مرفه در شهر استراتفورد متولد شده بود.
براساس سنت آن زمان ، او در روز 26 آوريل سال 1554 ميلادي در كليساي سنت ترينيتي غسل تعميد داده شد و نامگذاري اش صورت گرفت.
شكسپير در همين شهر استراتفورد در سن 18 سالگي با آن هاتاوي كه 8 سال از او مسنتر بود ، ازدواج كرد كه ثمره اين ازدواج 3 فرزند بود.
5 سال بعد ، ويليام به لندن رفت و نخستين اثر خود ونوس و آدونيس را خلق كرد.
گروه هنري شكسپير ابتدا در تئاتر جديد گلوب در ساحل راست رودخانه تيمز و سپس از سال 1608 در سالن تئاتر بلاك فرايرس نمايشنامه هاي جاودانه او را روي صحنه اجرا مي كردند.
به اين ترتيب ، در روز 23 آوريل سال 1616 ميلادي ويليام شكسپير برجسته ترين شاعر و نمايشنامه نويس انگلستان و يكي از مشهورترين نمايشنامه نويسان جهان درگذشت.
او در حالي كه غرق افتخار بود در شهر زادگاهش استراتفورد در سن 52 سالگي دار فاني را وداع گفت.
ATHENA
12-30-2009, 10:43 AM
وفات دو نابغه قلم در يك روز!
http://pnu-club.com/imported/2009/09/1967.jpgسروانتسhttp://pnu-club.com/imported/2009/09/1968.jpgشكسپير
ميگوئل دو سروانتس ساودرا نويسنده «دون كيشوت» و ويليام شكسپير نويسنده هاملت و «رومئو و ژوليت» 23 آوريل سال 1616 ديده از جهان فرو بستند، شكسپير درست در پنجاه و دومين زادروزش درگذشت!. سروانتس اسپانيايي، و شكسپير انگليسي بود و هر دو در نوشتن نبوغ داشتند. شكسپير در عين حال يك بازيگر تئاتربود. درام نويسي او كم نظير توصيف شده است.
جواني سروانتس مانند شكسپير آرام نبود. وي در جواني به ايتاليا رفته بود، سرباز شده بود و در جنگ دريايي سال 1571، معروف به لپانتو (نزديكي قبرس) كه ميان ائتلافي از اروپاييان و عثماني روي داد شرکت کرده بود. وي در اين جنگ مجروح شد و يك دست او از كار افتاد. در راه بازگشت به وطن، كشتي حامل سروانتس ربوده شد و پنج سال در الجزاير بسر برد و زندگاني بر اوسخت گذشت و همين ماجراها او را به صورت نويسنده اي بزرگ در آورد.
سروانتس از 35 سالگي كار نوشتن را آغاز كرد و داستانها و درامهاي جالب و كهنه نشدني از خود باقي گذارد. سروانتس 69 سال عمر كرد.
ATHENA
12-30-2009, 10:44 AM
دوستان عزیز در صورتی که می توانید این مبحث رو تکمیل کنید مطالب خود را ارسال بفرمایید .
خانم اگنش هلر، در سال 1929 در بوداپست مجارستان به دنيا آمد. او در دهه پنجاه شاگرد و همكار لوكاچ بود، و در دهه هفتاد يكي از اعضا مكتب بوداپست بود كه به استراليا مهاجرت كردند. اگنس هلر از آن زمان تاليف در حوزههاي گوناگون فلسفي را آغاز كرد و تاكنون كتابهاي زيادي منتشر كرده است كه محور مشترك آنها فلسفه تاريخ و فلسفه اخلاق است. از مهمترين آثار او ميتوان به كتابهاي زير اشاره كرد: زندگي روزمره (1970)، فلسفه راديكال (1978)، نظريه تاريخ (1982)، فراسوي عدالت(1987)، و قطعاتي در باب فلسفه تاريخ (1993). خانم هلر در حال حاضر استاد فلسفه در مدرسه عالي تحقيقات اجتماعي نيويورك است و در آنجا، اخلاق كانت و فلسفه ميشل فوكو تدريس ميكند. برنامه خانم هلر در ايران شامل سه سخنراني با موضوعات زير بود : «فوكو و مدرنيته»، «شكسپير و فلسفه تاريخ» و «گذار به دموكراسي در اروپاي شرقي». دو سخنراني اول در دو روز گذشته برگزار شد و سخنراني سوم امروز برگزار خواهد شد. آن چه ميخوانيد گزارشي از سخنراني دوم هلر درباره شكسپير است. خانم هلر پيش از شروع بحث اصلي، در چند جمله گفت به علت كمبود وقت از روي متن نخواهد خواند و خلاصهاي از نوشتههايش را ارائه ميكند. وي بسيار اظهار اميدواري كرد با اين رويكرد جلسه از حالت رسمي درآيد و در پايان پرسش و پاسخي جدي درباره حرفهايش مطرح شود. وي ابتدا گفت كتابي درباره شكسپير با عنوان «زمان ازهم پاشيده است» (Time is out of joint) نوشته است كه اين سخنراني چكيدهاي از مطالب آن است. هلر بحث خود را در پنج محور زير دنبال كرد: 1- مسأله زمان 2- مسأله سلسلهمراتب 3- مسأله امر طبيعي و غيرطبيعي 4- مسأله عليت 5- مسأله شخصيت و موقعيت هلر محور اول بحث خود را چنين آغاز كرد: در شكسپير عليت اهميتي ندارد، آن چه نقش اصلي را بازي ميكند تصادف است. نقل قولي از هملت كه عنوان كتاب خانم هلر را تشكيل ميدهد بيانگر رويكرد شكسپير به زمان است: «زمان ازهم پاشيده است»، هيچ چيز در جاي خود نيست. شكسپير در نمايشنامههاي خود همواره در كار نظم بخشيدن به زمان و قرار دادن چيزها در موقعيت تاريخي درست آنهاست. اما شكسپير همواره در اين كار شكست ميخورد. چيزها به جاي اصلي خود برنميگردند، و همين نيروي محركه نمايشنامههاي اوست. به گفته هلر، با توجه به موقعيت تاريخي خود شكسپير و زندگي او در عصر رنسانس، سه موقعيت تاريخي سنت، حال و دوران مدرن براي او اهميت بهسزايي داشته است. به عنوان مثال ميتوان به تراژديهاي او درباره شاهان اشاره كرد. شاهان و سلاطين در كارهاي او دو دستهاند: شاهاني كه سنت را دودستي حفظ ميكنند و شرايط زندگي مدرن را درك نميكنند، و سلاطيني كه خود را با آرمانهاي جهان مدرن تطبيق ميدهند. به اين ترتيب، سلسلهمراتبي بين شخصيتهاي شكسپير به وجود ميآيد كه محور دوم بحث اگنش هلر را شكل ميدهد. به عنوان مثال، به عنوان سياستمدار موفق ميتوان به اكتاويوس در نمايش انتوني و كلئوپاترا اشاره كرد. او سياستمداري است كه كاملا عقلاني رفتار ميكند، موقعيتها را به خوبي درك ميكند و از آزمونهاي سياسي سربلند بيرون ميآيد. به عقيده هلر، شخصيت اكتاويوس نشاندهنده نزديكي شكسپير با آراء ماكياولي است، ونشان ميدهد شكسپير به احتمال زياد آثار او را خوانده است. اما از سوي ديگر بايد به ريچارد دوم اشاره كرد، سياستمداري كه نميخواهد بپذيرد در دنياي جديد زندگي ميكند و به همين دليل، در همه تصميمهاي خود مرتكب اشتباه ميشود. يا به عنوان نمونه ميتوان به هانري ششم اشاره كرد، سلطاني بسيار خيرخواه كه معتقد است تحت هيچ شرايطي نبايد خوني ريخته شود، و طرفدار صلح و حكومت در آرامش است. به گفته هلر در اينجا ميتوان از مفهوم زمان دروني برگسون كمك گرفت و اين جمله هانري ششم را خواند: «اگر شبان بودم، در زمان طبيعي زندگي ميكردم.» به اين ترتيب، هانري ششم بين زمان كيهاني كه طلوع و غروب خورشيد نشانه آن است و زمان تاريخي و سياسي، زمان كيهاني را برميگزيند، اما به خاطر موقعيتش چارهاي جز زندگي در زمان تاريخي و سياسي ندارد و همين است كه عامل شكست سياسي او ميشود. مقايسهاي بين تراژديهاي يوناني و تراژديهاي شكسپير مفهوم زمان در شكسپير را بهتر نشان ميدهد: در تراژديهاي يوناني زمان، زمان اسطورهاي است نه زمان تاريخي يا سياسي. در يونان همه چيز پيشاپيش تعيين شده است، اسطوره بر همه وقايع مسلط است و گريزي از زمان اسطورهاي نيست. اما در شكسپير، تاريخ در برابر اسطوره ميايستد و زمان تاريخي حرف نهايي را ميزند. اما درباره امر طبيعي و امر غيرطبيعي، از نظر خانم هلر شخصيتهاي شكسپير به دو دسته تقسيم ميشوند: آنان كه در برابر سنت ميايستند و آنان كه با سنت كنار ميآيند. از نظر او تفاوت اين دو دسته در جدال با امر غيرطبيعي در دسته اول و سازش با آن در گروه دوم است. به عنوان مثال ميتوان به شخصيتهاي زن شكسپير نظير افليا، دزدمونا و ژوليت اشاره كرد كه قوانين سنتي را نميپذيرند چون با طبيعت آنان سازگار نيست، و اين قوانين در پي آناند كه امر غيرطبيعي را به جاي امر طبيعي جلوه دهند. قهرمانان زن شكسپير در برابر اين فشار ميايستند و به طبيعت خود وفادار ميمانند. به عنوان مثال ميتوان به ژوليت اشاره كرد كه در يكي از بخشهاي رومئو و ژوليت ميگويد سنت نيز همچون نام يك كلمه است و نميتواند سرنوشت كسي را تعيين كند. سنت نيز مثل نام خانوادگي ژوليت كه عامل جدايي او از رومئو شده است غيرواقعي است، غيرطبيعي است و ارتباطي با زندگي او ندارد. از نظر ژوليت آن چه واقعي است تن مردي است كه او دوست دارد و ميخواهد در كنارش باشد. به اين ترتيب، شخصيتهايي كه خود شكسپير با آن ها قرابت بيشتري دارد، زنان شورشي و مرداني هستند كه در موقعيتي خطير مجبور به انتخاب ميشوند. اما درباره مسأله عليت، خانم هلر معتقد است در شكسپير همه چيز با تصادف گره خورده است و علت قابل اتكايي در نمايشنامههاي او وجود ندارد. آثار شكسپير فاكتها و وقايع انگشتشمارند، آن چه تعيينكننده است تفسيرها هستند. به اين ترتيب، كسي كه به اتللو خبر ميدهد دزدمونا دستمالش را در اختيار شواليه محبوبش قرار داده در واقع دست به تحريف اصل ماجرا زده است، چرا كه از قدرت تفسير بالايي برخوردار نيست. اين عمل دزدمونا در پس ظاهر واقعي خود، معنايي دارد كه ناظر ماجرا بايد موفق به درك آن شود، وگرنه همان طور كه در نمايشنامه اتفاق ميافتد، گزارشي نادرست به اتللو ميدهد. در شكسپير رخدادها معلول تراژدي هستند، نه ضرورت تاريخي. پيشرفت و پسرفت براي شكسپير بياهميت است، آن چه مهم است حركت شخصيتها در حلقههاي زماني است، اما اين شخصيتها در طي مسير خود بر اين حلقه هيچ گاه به جاي اول خود باز نميگردند، و همه پيشبينيها معمولا غلط از آب درميآيد. اما بخش آخر حرفهاي خانم هلر به مفهوم روايت و شخصيت در شكسپير اختصاص داشت. به گفته او مهمترين شكل روايتي كه او براي نمايشنامههايش برميگزيند، داستان كارآگاهي است. در آثار شكسپير در اكثر مواقع قتلي اتفاق ميافتد، و تلاش شخصيتها براي كشف قاتل پيشبرنده روايت است. از اين نظر او آثار شكسپير را با نمونههاي مدرن شاهكارهاي ادبيات جنايي قياس ميكند. به عنوان مثال ميتوان به شباهتهاي انكارناپذير هملت و برادران كارامازوف داستايفسكي اشاره كرد. در هر دو قتلي خانوادگي اتفاق ميافتد و همه به دنبال كشف قاتلاند، و در اين بين هر دو نويسنده گزارشي روان كاوانه و دقيق از شخصيتهاي خود ارائه ميكنند. اما به نظر هلر خود داستان براي شكسپير چندان مهم نيست، و همان طور كه مشخص شده است او بيشتر داستانهاي خود را از ديگران وام گرفته است. آن چه براي شكسپير اهميت اساسي دارد شخصيت است. شخصيتها شكسپير همه مختص به اوست، و اين شكل شخصيتپردازي تا پيش از شكسپير به ندرت وجود داشته است. به گفته خانم هلر شخصيتهاي ادبي تا پيش از شكسپير اكثرا سقراطي («خودت را بشناس») بودهاند، اما در شكسپير شخصيتها هگلي («جوهر خود را بنما») هستند. Behrooz is offline Report Post Reply With Quote Multi-Quote This Message Quick reply to this message Behrooz View Public Profile Send a private message to Behrooz Find More Posts by Behrooz Add Behrooz to Your Buddy List Old 12-31-2005, 11:38 AM #3 Moderator Behrooz مدیر فرهنگ و هنر ، علم Behrooz's Avatar Join Date: Sep 2004 Location: Tehran Posts: 14,103 ترديد درباره شكسپير اخيراً برخى از محققان و نويسندگان در تلاشند تا با ارائه برخى شواهد و مدارك اثبات كنند كه شكسپير نمى توانسته نويسنده چنين نمايشنامه هاى تاثيرگذارى باشد. به نقل از خبرگزارى آسوشيتدپرس، در حالى كه برخى از نويسندگان و محققان ادعا كرده اند كه شكسپير، جوانكى بى تجربه از بخش «استراتفورد آپون آون»، نمى تواند نويسنده نمايشنامه هايى اينچنين تاثيرگذار باشد، عده اى نيز نويسندگانى چون «كريستفر مارلو»، «فرانسيس بيكن» و «ادوارد دى ور»، ارل آكسفورد را نويسندگان حقيقى اين آثار معرفى كرده اند. اخيراً نيز كتابى ادعا كرده است كه «سر هنرى نويل»، يك دربارى انگليسى و يكى از خويشاوند هاى دور شكسپير، شاعر حقيقى اشعار منتسب به شكسپير است. «جيمز»، مدرس ادبيات انگليسى و «رابينستين» استاد تاريخ در دانشگاه والس انگلستان در مباحثه اى با يكديگر درباره شكسپير و آثارش به اين نكته اشاره مى كنند كه شكسپير از استراتفورد با آن چشم انداز و پيشينه معمولى كه هيچ گونه تحصيلات دانشگاهى نداشته است، براى نوشتن چنين نمايشنامه هاى زيبا و قوى، اطلاعات كافى را در زمينه هاى سياست، تاريخ، زبان هاى خارجى و شهرهاى اروپايى نداشته است. آنها در جاى ديگر عنوان مى كنند، برخلاف شكسپير، «نويل» فردى تحصيلكرده و باتجربه اى است كه به اكثر كشورهاى جهان سفر كرده و در حقيقت زندگى اش از لحاظ مكانى- زمانى و موقعيت با آنچه كه در آثار شكسپير آمده كاملاً انطباق و هم خوانى دارد. «رابينستين» گفت: بايد در زندگى نويل هر چه بيشتر تامل كرد و به نكات مشترك بيشترى ميان او و آثار منتسب به شكسپير دست يافت. «جيمز» گفت: من از شش سال پيش، درست زمانى كه در يكى از اشعار شكسپير به رمزى برخورد كردم و پس از گشودن آن به نام «هنرى نويل» برخوردم، تحقيق درباره رابطه ميان شكسپير و نويل را آغاز كردم. وى افزود: با خود انديشيدم كه بايد چيزهاى بيشترى را مورد بررسى قرار دهم، هيچ كس تاكنون نام هنرى نويل را نشنيده بود ولى مسئله تعجب آور براى من اين بود كه تاريخ تولد و مرگ او با شكسپير تقريباً با يكديگر مشابه است. شواهد به دست آمده از تحقيقات بعدى نيز محققان را هر چه بيشتر به سمت «نويل» كه مدتى نيز به عنوان سفير انگلستان در فرانسه بوده، راهنمايى كرده است. به گفته نويسندگان موافق با فرضيه «نويل»، زندگى نويل توضيح دهنده و بازكننده راهى جديد درباب نمايشنامه هاى شكسپير است، (از نمايشنامه هاى تاريخى گرفته تا آثار كمدى و تراژدى). نويل از سال ۱۶۰۱ تا ۱۶۰۳ به دليل شركت در جنبش هايى كه در آن زمان عليه ملكه اليزابت اول صورت مى گرفت، در قلعه لندن زندانى بوده است كه به گفته نويسندگان اين مسئله وجود لحن غم انگيز و سوزناك موجود در نمايشنامه هملت نوشته شده در سال هاى ۱۶۰۱ تا ۱۶۰۲ است. ولى بسيارى از كارشناسان آثار شكسپير اين تئورى را رد مى كنند. ترديد درباره شكسپير اخيراً برخى از محققان و نويسندگان در تلاشند تا با ارائه برخى شواهد و مدارك اثبات كنند كه شكسپير نمى توانسته نويسنده چنين نمايشنامه هاى تاثيرگذارى باشد. به نقل از خبرگزارى آسوشيتدپرس، در حالى كه برخى از نويسندگان و محققان ادعا كرده اند كه شكسپير، جوانكى بى تجربه از بخش «استراتفورد آپون آون»، نمى تواند نويسنده نمايشنامه هايى اينچنين تاثيرگذار باشد، عده اى نيز نويسندگانى چون «كريستفر مارلو»، «فرانسيس بيكن» و «ادوارد دى ور»، ارل آكسفورد را نويسندگان حقيقى اين آثار معرفى كرده اند. اخيراً نيز كتابى ادعا كرده است كه «سر هنرى نويل»، يك دربارى انگليسى و يكى از خويشاوند هاى دور شكسپير، شاعر حقيقى اشعار منتسب به شكسپير است. «جيمز»، مدرس ادبيات انگليسى و «رابينستين» استاد تاريخ در دانشگاه والس انگلستان در مباحثه اى با يكديگر درباره شكسپير و آثارش به اين نكته اشاره مى كنند كه شكسپير از استراتفورد با آن چشم انداز و پيشينه معمولى كه هيچ گونه تحصيلات دانشگاهى نداشته است، براى نوشتن چنين نمايشنامه هاى زيبا و قوى، اطلاعات كافى را در زمينه هاى سياست، تاريخ، زبان هاى خارجى و شهرهاى اروپايى نداشته است. آنها در جاى ديگر عنوان مى كنند، برخلاف شكسپير، «نويل» فردى تحصيلكرده و باتجربه اى است كه به اكثر كشورهاى جهان سفر كرده و در حقيقت زندگى اش از لحاظ مكانى- زمانى و موقعيت با آنچه كه در آثار شكسپير آمده كاملاً انطباق و هم خوانى دارد. «رابينستين» گفت: بايد در زندگى نويل هر چه بيشتر تامل كرد و به نكات مشترك بيشترى ميان او و آثار منتسب به شكسپير دست يافت. «جيمز» گفت: من از شش سال پيش، درست زمانى كه در يكى از اشعار شكسپير به رمزى برخورد كردم و پس از گشودن آن به نام «هنرى نويل» برخوردم، تحقيق درباره رابطه ميان شكسپير و نويل را آغاز كردم. وى افزود: با خود انديشيدم كه بايد چيزهاى بيشترى را مورد بررسى قرار دهم، هيچ كس تاكنون نام هنرى نويل را نشنيده بود ولى مسئله تعجب آور براى من اين بود كه تاريخ تولد و مرگ او با شكسپير تقريباً با يكديگر مشابه است. شواهد به دست آمده از تحقيقات بعدى نيز محققان را هر چه بيشتر به سمت «نويل» كه مدتى نيز به عنوان سفير انگلستان در فرانسه بوده، راهنمايى كرده است. به گفته نويسندگان موافق با فرضيه «نويل»، زندگى نويل توضيح دهنده و بازكننده راهى جديد درباب نمايشنامه هاى شكسپير است، (از نمايشنامه هاى تاريخى گرفته تا آثار كمدى و تراژدى). نويل از سال ۱۶۰۱ تا ۱۶۰۳ به دليل شركت در جنبش هايى كه در آن زمان عليه ملكه اليزابت اول صورت مى گرفت، در قلعه لندن زندانى بوده است كه به گفته نويسندگان اين مسئله وجود لحن غم انگيز و سوزناك موجود در نمايشنامه هملت نوشته شده در سال هاى ۱۶۰۱ تا ۱۶۰۲ است. ولى بسيارى از كارشناسان آثار شكسپير اين تئورى را رد مى كنند.
ATHENA
12-30-2009, 10:44 AM
پرتره شكسپير قلابي است گالري ملي پرتره لندن اعلام كرد پرترهاي كه تصور ميشد ويليام شكسپير باشد تصوير اين نمايشنامهنويس انگليسي نيست. اين در حالي است كه اين پرتره تاکنون بر روي جلد بسياري از كتابهاي مربوط به شكسپير منتشر شده است. 9 ماه تحقيق در اين زمينه و نيز بازسازيهاي كامپيوتري اين اثر نشان داد هيچ دليلي براي اين كه تصور شود اين تابلو تصويري از شكسپير است در دست نيست. اين گالري اعلام كرد پيش از اين تصور ميشد تابلو مربوط به سال 1588 است، يعني زماني كه شكسپير 24 ساله بوده است، ولي تحقيقات نشان ميدهد در آن سن، شكسپير توانايي مالي خريد لباسهاي گرانبهايي نظير آنچه در پرتره است را نداشته است. كارشناسان گالري بر اين اعتقادند كه در آن زمان او تازه ميخواسته به يك گروه تئاتر سيّار بپيوندد. همچنين، در آن زمان به تازگي صاحب دو فرزند دوقلو شده بوده است. بدين ترتيب، ثابت شده كه اين تابلو كه متعلق به بنگاه سلطنتي شكسپير است تقلبي است. اين پرتره رنگروغن كه توسط نقاشي ناشناس كشيده شده، جواني با موهاي قهوهاي و چشمهاي خاكستري را نشان ميدهد كه لباسي از ساتن سرخ پوشيده است؛ لباسي كه بين قرن 15 و 17 ميلادي مردان به تن ميكردهاند. نوشته بالاي تابلو تاريخ 1588 و سنّ 24 سالگي را ذكر كرده، يعني همان زماني كه شكسپير 24 ساله بوده است. دكتر تارنير كوپر، سرپرست آثار متعلق به قرن 16 در گالري پرتره لندن، مي گويد: «به اعتقاد ما شكسپير پس از تولد دوقلوها در سال 1585 استراتفورد را ترك كرده است. يكي از احتمالات اين است كه او به همراه يك گروه تئاتري آنجا را ترك كرده. به هر حال بسيار بعيد است كه شكسپير در آن سال توان خريد چنين لباسهايي را داشته باشد».
ATHENA
12-30-2009, 10:44 AM
مرد نمايشنامه هاي باراني «بودن يا نبودن، مسأله اين است.» جمله هايي كه هملت ادا كرد، در نمايشي كه ويليام شكسپير آن را در ۱۶۰۳ نوشت. شكسپير معروف ترين نمايشنامه نويس انگليسي در تاريخ است. بيشتر مردم دنيا او را مي شناسند اما سؤال اين است كه ويليام شكسپير واقعاً چه كسي بود. شكسپير در ۲۳ آوريل ۱۵۶۴ در استراتفورد انگلستان متولد شد. در آن روزگار خانواده ها پرجمعيت بودند. ويليام ،هفت خواهر و برادر داشت؛ اما والدين او فقير نبودند. پدرش، جان شكسپير، كاسبي موفق در كار خريد و فروش پشم و چرم و مادرش دختر يك مزرعه دار پولدار بود. ويليام در مدرسه، لاتين آموخت و ادبيات روم باستان را مطالعه كرد؛ اما او بيشتر به گروه هنرپيشه هايي كه شهر به شهر سفر مي كردند و در مدرسه ها ، كليساها، تالارها و مكان هاي عمومي نمايش اجرا مي كردند، علاقه مند بود. اين نمايش ها را همه مردم دوست داشتند و ويليام هم بعد از مدرسه به تماشاي آنها مي رفت. وقتي كه شكسپير مدرسه را ترك كرد، نزد پدرش به كار مشغول شد. اما پس از آن به دختر مزرعه داري در همان منطقه علاقه مند شد و در دسامبر ۱۵۸۲ با او عروسي كرد. پس از مدتي، دخترشان سوزانا متولد شد. دقيقاً نمي دانيم كه شكسپير در ده سال بعد چه مي كرد. ما نمي دانيم چرا او شغل خوب تجارت پدرش را رها كرد و به سمت لندن رفت؟ ما نمي دانيم دقيقاً كي يا چرا او هنرپيشه و نمايشنامه نويس شد؟ تنها چيزي كه مي دانيم، اين است كه او در سال ۱۵۹۳ اولين نمايشش را نوشت. بعد از آن خيلي سريع نمايش هايش عمومي شد و او از اين راه پول زيادي به دست آورد. حدود ۴۰۰ سال پيش و در سال ،۱۵۹۹ شكسپير در مركز لندن ساختمان تئاتري به نام «گلاب» ساخت كه يكي از اولين تئاترهاي لندن بود،اين مركز نمايش بنايي گرد و بدون سقف بود ، شبيه تئاترهاي روم باستان و طبيعتاً اين براي روم مناسب بود نه براي لندن سرد و باراني، چون گاهي بر اثر بارندگي همه تماشاچيان و بازيگران خيس مي شدند. شكسپير تئاتر گلاب را در بخش جنوبي رودخانه تايمز ساخت. بيشتر مردم در طرف شمالي رودخانه زندگي مي كردند و براي رسيدن به تئاتر بايد از لاندن بريج عبور مي كردند كه در آن زمان تنها پل رودخانه تايمز بود. نمايش ساعت دو بعد از ظهر شروع مي شد و وقتي كه نمايش آماده براي شروع بود پرچمي در قسمت بالاي تئاتر به حركت در مي آمد. مردم لندن رفتن به تئاتر را دوست داشتند. گلاب ،گنجايش سه هزار نفر را داشت. مردم براي رفتن به داخل محوطه يك پني مي پرداختند، پني بعدي را براي نشستن و پني سوم را براي بالش. بعضي ها نمايش ها را نشسته نگاه مي كردند و بعضي هم در جلوي صحنه مي ايستادند. تماشاچي ها مي توانستند غذا و نوشيدني بخرند. آنها معمولاً شلوغ مي كردند. اغلب دست مي زدند و فرياد مي كشيدند و سر بازيگران داد مي زدند. گاهي حتي دعواها و مزاحمت هايشان باعث مي شد كه تئاتر را تعطيل كنند. در آن زمان فقط از هنرپيشه هاي مرد استفاده مي شد و پسران جوان نقش زن ها را بازي مي كردند.اكنون نيز تئاتر دقيقاً شبيه تئاتر قديم شكسپير بنا شده است. در سال ۱۶۱۰ بعد از اين كه شكسپير حدود ۲۵ سال در لندن بود به استراتفورد بازگشت. او وضع مالي خوب و خانه بزرگي داشت و از زندگي با خانواده و دوستانش لذت مي برد. اما او نوشتن نمايش ها را قطع نكرد. اكنون در استراتفورد سه مركز نمايش وجود دارد كه مي توان هر شب يكي از نمايش هاي شكسپير را ديد. ويليام شكسپير چه نوع نمايش هايي نوشت؟ او ۳۹ سال نمايش نوشت، كه بعضي از آنها كمدي بودند. مثل «روياي شبانه نيمه ظهر» و «كمدي اشتباه ها» . اين نمايش ها پايان شادي دارند. بقيه، داستان هايي از تاريخ انگلستان بودند. مثل داستان هايي درباره پادشاهان انگليس، ملكه اليزابت و... كه بسيار ميهن پرستانه اند. و مابقي نمايشنامه هاي شكسپير هم تراژدي هايي اند چون «هملت» و «مكبث» كه داستان هايي تاريك با فضايي مملو از قتل و كشتار و كينه جويي دارند. تمامي اين نمايشنامه ها به زبان هاي گوناگون ترجمه شده اند و در دنيا معروفند. شكسپير در سال ۱۶۱۶ در سالروز تولد ۵۳ سالگي خود فوت كرد. او در كليساي «ترينتي هُِِِلي» به خاك سپرده شد؛ اما شخصيت هاي نمايش هايش هنوز زنده و با ما هستند.
ATHENA
12-30-2009, 10:45 AM
در نظرسنجي كه از سوي « كمپاني رويال شكسپير » بين 200 هنرپيشه انجام شد، نمايشنامهي « هملت » به عنوان بهترين نمايشنامهي شكسپير انتخاب شد. به گزارش سرويس بينالملل ايسنا، به نقل از روزنامهي هندوستان تايمز، در اين نظرسنجي، نمايشنامهي « شاه لير » ردهي دوم و نمايشنامهي « آنتوني و كلئوپاترا » ردهي سوم را به خود اختصاص دادند. نمايشنامههاي « هنري چهارم »، « شب دوازدهم »، « مكبث »، « اتللو »، « تيتوس آندرونيكوس »، « روياي نيمه شب چهارم » و « توفان » به ترتيب ردههاي چهار تا 10 اين رده بندي را به خود اختصاص دادند. در اين نظرسنجي « پل اسكوفيلد »، هنرپيشه ي 82 سالهي سينما و تئاتر به عنوان بهترين هنرپيشه ايفا كنندهي نقش شاه لير انتخاب شد. از سوي ديگر « پولينا » شخصيت « قصهي زمستان » به عنوان جذابترين و شخصيت « اياگو » در « اتللو » به عنوان ناخوشايندترين شخصيت شكسپير انتخاب شد. تمام اين 200 هنرپيشه معتقد بودند، موضوع نمايشنامهي هملت بسيار به جهان امروز ربط دارد از سوي ديگر شكسپير در اين نمايشنامه شرايط انسان را به خوبي توصيف و موضوعي جهاني ارايه داده است
ATHENA
12-30-2009, 10:45 AM
اصالت ادبى خالق هملت درهاله اى ازابهام! حرف و حديث درباره شكسپير زياداست؛ مردى كه بى شك پدرنمايشنامه نويسى مدرن است و ازمفاخر ادبيات جهان به شمارمى آيد. با اين حال اصالت آثار اين چهره برجسته ادبى و نسبت دادن نمايشنامه ها و مجموعه نوشته هاى او به خودش يعنى فردى به نام «شكسپير» درگذر همه اين سالها به شايعات مختلفى دامن زده است كه به نوعى «شكسپير» را نام مستعار افرادى مى دانند كه خالق اصلى اين آثار درخشان ادبى هستند. به گزارش بى.بى.سى روز پنجشنبه يك محفل ادبى به نام دور يا The De Vere «Society » چهارصدمين سالمرگ نجيب زاده اى را گرامى داشتند كه معتقدند او «شكسپير» واقعى است. اعضاى اين محفل ادبى بر اين باورند كه «ادوارددور» نجيب زاده اى هم عصرملكه اليزابت اول نگارنده بسيارى از اشعار، نوشته ها و سوناتهايى بوده كه امروزه به شكسپير نسبت داده مى شوند و تاريخ ادبيات زبان انگليسى را تحول بخشيده اند. اين انجمن معتقداست شخصى به نام «ادوارددور» كه كنت آكسفورد بوده و درخلال سالهاى ۱۶۰۴ـ۱۵۵۰ مى زيسته از نام «ويليام شكسپير» به عنوان يك اسم مستعار براى سرودن اشعار و نگارش مجموعه اى از ۳۷نمايشنامه استفاده كرده است كه درحال حاضر اين افتخار به اشتباه نصيب فردى به نام شكسپير شده. سخنگوى محفل ادبى «دور» با مطرح كردن اين فرضيه كه شكسپير واقعى فردبى پولى بوده كه وارد لندن مى شود و «دور» به عنوان يك اشراف زاده كه نياز به نام مستعارى براى نوشته هاى خود داشته از نام «شكسپير» استفاده مى كند، مى گويد: «دور» تحصيلات بالاترى داشت وبسيار سفرمى كرد و علاوه بر آن از اعضاى دربار ملكه اليزابت اول بوده درحالى كه شكسپيرى كه ما مى شناسيم متعلق به خانواده اى از طبقه متوسط بود. اين گروه مى افزايد: زمان آن فرارسيده كه قبول كنيم كه نام شكسپير اسم مستعار يك نويسنده نابغه به نام «ادوارد دور» است. فرضيه وجود نويسنده اى به نام «دور» درپشت پرده كارنامه ادبى پربار شكسپير درحقيقت از سال ۱۹۲۰ با چاپ كتابى درباره «دور» به قلم يك مدرس انگليسى به نام جى.توماس. لونى مطرح شد. لونى معتقدبود كه شكسپير هرگز نمى توانسته همه نمايشنامه هاى نسبت داده شده به او را بواسطه سابقه خانوادگى و فقدان موقعيت لازم براى نگارش خود نوشته باشد. جالب آنكه دراين ميان بسيارى ديگر اگرچه مى پذيرند كه خالق آثار شكسپير خود شكسپير نبوده اما «دور» را نيز به رسميت نمى پذيرند. بسيارى از آنان معتقدند «فرانسيس بيكن» نويسنده وفيلسوف معروف «شكسپير» واقعى بوده درحالى كه بسيارى ديگر كريستوفر مارلو، شاعر و نمايشنامه نويس يا چهره هاى مشهور ديگرى همچون بن جانسون و حتى ملكه اليزابت اول! را شكسپير اصلى درپشت اين نقاب دوگانه معرفى مى كنند. همه آنچه كه گفته شد يك روى سكه است و روى ديگر اين سكه كه همه حرف و حديثهاى يادشده راغيرمنطقى و ناموجه مى خواند استدلال بنياد شكسپير در زادگاه او شهر «استراتفورد» بود كه آثار شكسپير را بى چون وچرا به خودشكسپير نسبت مى دهد.استانلى ولز با اشاره به اينكه شواهدزيادى دال بر شهرت شكسپير در زمانه خودش به عنوان يك نويسنده و نمايشنامه نويس صاحب اعتبار وجودداشته، قاطعانه مى گويد: ادوارد دور كارهاى شكسپير را ننوشته بلكه اين خودشكسپير بوده كه آثار منتسب به شكسپير را نوشته بود. ولز معتقداست فرضيه مطرح شده ازسوى محفل ادبى دور كاملاً بى اساس است چرا كه «دور» به گفته خود آنان فردى بسيار پرمشغله بوده و ازهمين رو قطعاً فرصت نوشتن ۴۰ شاهكار ادبى ـ هنرى درخشان راهرگز نداشته و علاوه بر اين پنهان كارى در دنياى كوچك آن زمان كه شايعات به سرعت پخش مى شده اند، امكانپذير نبوده.ولز در پايان سخنان خود بااشاره به اينكه جزئيات چندانى از بيوگرافى و زندگى شخصى شكسپير در دست نيست، خاطرنشان ساخت كه همواره درطول همه اين سالها گروههاى بسيارى با هدف خدشه داركردن چهره شكسپير و نسبت دادن آثار او به نويسنده يا نويسندگانى ديگر شكل گرفته اند. اما درنهايت ادعاى همگى آنان بى اساس تلقى شده است. او مى گويد: وقتى اين گروهها به جاى توجه به شواهد محكم دست به اينگونه ادعاها مى زنند تعصب و خشك مغزى در چشمهاى آنان برق مى زند! پنجشنبه سالروز درگذشت «دور» مدعى تاج و تخت ادبى شكسپير در سال ۲۰۰۴ بود و محفل ادبى «دور» با هدف تجليل از خدمات ارزنده شخصى به نام «دور» به جامعه ادبى درصدد گراميداشت نام و ياد او و برپايى مجموعه اى از برنامه هاى يادبود دراين هفته است. اما آيا براستى شكسپير نام مستعار اين نجيب زاده مدعى است و يا آنكه تاريخ ادبيات با چند ادعاى ساده دچار تحريف شده است؟
ATHENA
12-30-2009, 10:46 AM
ابهام درپرتره شكسپير رفع شد ابهامى كه پيرامون پرتره اى معروف از ويليام شكسپير وجود داشت سرانجام به همت جمعى از كارشناسان هنرى رفع شده است. به گزارش بى بى سى يكى از مواردى كه مورخان در طول تاريخ همواره بر سر آن اختلاف عقيده داشتند تاريخ دقيق كشيده شدن پرتره اى از شكسپير به نام «پرتره فلاور» است. تاريخ حك شده بر روى اين پرتره كه در حال حاضر تحت مالكيت كمپانى سلطنتى شكسپير است ۱۶۰۹ را نشان مى دهد اما كارشناسان هنرى گالرى ملى پرتره در لندن با بررسى علمى و آزمايشگاهى رنگ به كار رفته بر روى اين تابلو نقاشى تاريخ واقعى خلق آن را اوايل قرن نوزدهم دانسته و خودپرتره را يك كپى تشخيص دادند. در بررسى اين پرتره از روشهاى مختلفى همچون اشعه ايكس، اشعه ماوراءبنفش، نمونه بردارى رنگ و... استفاده شده است . بر پايه اين گزارش اين پرتره معروف از شكسپير كه به نام مالك آن سر دزموند فلاور نامگذارى شده است يكى از سه پرتره اى است كه به مناسبت برپايى نمايشگاهى از شكسپير در سال آينده تحت بررسى قرار مى گيرد. يكى از صاحبنظران آثار قرن شانزدهم درباره اين پرتره مى گويد: «اين پرتره در طول سالها بيش از پيش معروف شده. حال مشخص شده است كه تاريخ دقيق خلق آن بين ۱۸۴۰ـ۱۸۱۸ بوده يعنى دقيقاً همان زمانى كه علاقه به نمايشنامه هاى شكسپير به يكباره زياد شده بود.» نمايشگاه «در جست و جوى شكسپير» همزمان با صد و پنجاهمين سال تأسيس گالرى ملى پرتره برگزار خواهد شد..
Powered by vBulletin™ Version 4.2.2 Copyright © 2025 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.