Fahime.M
12-21-2009, 03:46 PM
http://pnu-club.com/imported/2009/12/755.jpg
كردم ز دیده پای سوی مشهد حسین
هست این سفر به مذهب عشاق فرض عین
خدام مرقدش به سرمگر نهند پای
حقا كه بگذرد سرم از فرق فرقدین
از آن زمان كه عشق در مكتب حسین زانو زد و راه و رسم عاشقی را به خط خوننوشتند و نینوا حدیث راه پر خون را از نای بریده نواخت، حدیث عشق و كربلا به یكدیگردر آمیخت و عشق در كربلا تجلّی یافت.
از آن زمان زیارت مرقد او ـ كه سرسلسله عشاق است ـ بر هر آن كس كه طالب دلدادگی است، فرض عین گشت و حسین آموزگار عشق و عاشقی و قتیل عشق:
و این گونه شد كه حدیث عشق و عاشورا و حسین در هم تنید و نام شورانگیزشنمادی از فنای فی الله و بقای الله:
گفت الها، ملكا، داورا
پادشها، ذوالكرما، یاورا
در رهت ای شاهد یكتای من
شمع صفت سوخت سراپای من http://pnu-club.com/imported/2009/12/756.jpg
عشق تو شد جان و تنم فی هواك
نیست بود در نظرم ما سواك
جز تو جهان را عدم انگاشتم
غیر تو چشم از همه برداشتم
كرد ز دل عشق تو هر نقش پاك
ساخت غمت جامه تن چاك چاك
رفت سرم بر سر پیمان تو
محو تو ام واله و حیران تو
گر ارنی گوی به طور آمدم
خواستیم تا به حضور آمدم
بالله اگر تشنهام آبم تویی
بحر من و موج و حبابم تویی
عشق تو شد عقل من و هوش من
گشته همه خلق فراموش من
مهر تو ای شاهد زیبای جان
آمده در پیكر من جای جان
از همان نخستین سالهای ورود اسلام به ایران، عشق به خاندان عصمت وطهارت در میان ایرانیان رو به فزونی نهاد. ایرانیان حقایق دین مبین اسلام را در چهرهسیرت اهل بیت: یافتند و به همین سبب از همان دورههای نخستین به حمایت ازآنان پرداختند. محقق و نویسنده آلمانی «كورت فریشلر» در آغاز كتاب خود با عنوان«امام حسین و ایران» به این موضوع میپردازد و این علاقه را دو سویه میداند:
«خاندان علی(ع) طوری به ایرانیان علاقهمند بودند كه مردم ایران، آنان را بهچشم عرب نمیدیدند.
«بارتو لو مو» نیز عقیده دارد كه
" ایرانیان در سال شصتم هجریآماده شدند تا به امام حسین كمك كنند."
عشق به اهل بیت، موجب شد تا این سرزمین به ملك دوستداران آنان و شیعیانمبدل گردد و حماسه خونین كربلا چنان با جانشان در آمیزد كه سراسر تاریخ و فرهنگآنان شمیمی حسینی یابد و از این نام قداست گیرد.
مدح اهل بیت علیهم السلام از آغازین دورههای نظم و نثر فارسی با آن گره خورد و بعدهاموضوع بسیاری از آثار ادبی گردید كه البته در این مختصر، مجال پرداختن به چرایی وچگونگی آن نیست. اما یكی از وجوه ممتازی كه عمق تاثیر واقعه عاشورا و حماسهحسینی را در ادبیات فارسی نشان میدهد، رمزی شدن و نمادی شدن این نام مقدساست كه سعی میشود ابعاد مختلف این موضوع در این مقال بررسی گردد.
ادبیات عرفانی ادبیات رمزی
یكی از ویژگیهای ادبیات عرفانی، رمزی بودن آن است. از آن جایی كه واژگان رایارای آن نیست، تا مفاهیم بلند عرفانی را در خویش جای دهد و عارف در كشف و شهودنمیداند چگونه هجوم لحظههای ناب را تاب آورد از رمز مدد میجوید، تا بتواند بدانطریق گوشهای از دریافتهایش را بیان كند و عیان نماید. و گاه نیز آرزو دارد حرف گفت، وصورت را بر هم زند، تا به این هر سه، از یار بینشان دم زند، از این رو رمز را در ادبیاتعرفانی این گونه معنا میكنند:
القا معنا و مقصودی با اشاره و ایما، كلمه و سخنی كه با رعایت نوعی تناسب وشباهت و یا حتی بدون تناسب معنایی بعید از آن را اراده كنند و در اصطلاح معنیی باطنیكه مخزون در تحت كلام ظاهری است كه غیر اهل را بدان دسترسی نیست.
نگاهی گذرا به سیر كاربرد واژة مقدس حسین در ادبیات عرفانی فارسی نشاندهندة نمادین شدن و رمزی گشتن این نام است و این نیز خود بیانگر عمق معنا و مفهوماین حادثه عظیم از یك سو و مفاهیم مكنون در آن و وقایع باطنی و مخزون پوستةظاهری آن است. برای آن كه بتوانیم سیر كاربرد این نام مقدس را بررسی نماییم، اینسیر را به چند دوره تقسیم بندی مینماییم:
نام مقدس حسین در نخستین دورههای ادبیات عرفانی (http://www.tebyan.net/literary_Criticism/2009/1/13/83172.html)
رابطه نمادین عشق و حسین در اشعار سدههای میانی (قرن هشتم تایازدهم) (http://www.tebyan.net/literary_criticism/2009/1/13/83172.html)
داستان عشق و حسین(ع) در گنجینه الاسرار عمان سامانی (http://www.tebyan.net/literary_criticism/2009/1/13/83178.html)
تجلی عاشقانه حسین(ع) در شعر معاصر (http://www.tebyan.net/literary_criticism/2009/1/14/83362.html)
عشق، حسین و مقاومت در ادبیات مقاومت (http://www.tebyan.net/literary_criticism/2009/1/15/20856.html)
كردم ز دیده پای سوی مشهد حسین
هست این سفر به مذهب عشاق فرض عین
خدام مرقدش به سرمگر نهند پای
حقا كه بگذرد سرم از فرق فرقدین
از آن زمان كه عشق در مكتب حسین زانو زد و راه و رسم عاشقی را به خط خوننوشتند و نینوا حدیث راه پر خون را از نای بریده نواخت، حدیث عشق و كربلا به یكدیگردر آمیخت و عشق در كربلا تجلّی یافت.
از آن زمان زیارت مرقد او ـ كه سرسلسله عشاق است ـ بر هر آن كس كه طالب دلدادگی است، فرض عین گشت و حسین آموزگار عشق و عاشقی و قتیل عشق:
و این گونه شد كه حدیث عشق و عاشورا و حسین در هم تنید و نام شورانگیزشنمادی از فنای فی الله و بقای الله:
گفت الها، ملكا، داورا
پادشها، ذوالكرما، یاورا
در رهت ای شاهد یكتای من
شمع صفت سوخت سراپای من http://pnu-club.com/imported/2009/12/756.jpg
عشق تو شد جان و تنم فی هواك
نیست بود در نظرم ما سواك
جز تو جهان را عدم انگاشتم
غیر تو چشم از همه برداشتم
كرد ز دل عشق تو هر نقش پاك
ساخت غمت جامه تن چاك چاك
رفت سرم بر سر پیمان تو
محو تو ام واله و حیران تو
گر ارنی گوی به طور آمدم
خواستیم تا به حضور آمدم
بالله اگر تشنهام آبم تویی
بحر من و موج و حبابم تویی
عشق تو شد عقل من و هوش من
گشته همه خلق فراموش من
مهر تو ای شاهد زیبای جان
آمده در پیكر من جای جان
از همان نخستین سالهای ورود اسلام به ایران، عشق به خاندان عصمت وطهارت در میان ایرانیان رو به فزونی نهاد. ایرانیان حقایق دین مبین اسلام را در چهرهسیرت اهل بیت: یافتند و به همین سبب از همان دورههای نخستین به حمایت ازآنان پرداختند. محقق و نویسنده آلمانی «كورت فریشلر» در آغاز كتاب خود با عنوان«امام حسین و ایران» به این موضوع میپردازد و این علاقه را دو سویه میداند:
«خاندان علی(ع) طوری به ایرانیان علاقهمند بودند كه مردم ایران، آنان را بهچشم عرب نمیدیدند.
«بارتو لو مو» نیز عقیده دارد كه
" ایرانیان در سال شصتم هجریآماده شدند تا به امام حسین كمك كنند."
عشق به اهل بیت، موجب شد تا این سرزمین به ملك دوستداران آنان و شیعیانمبدل گردد و حماسه خونین كربلا چنان با جانشان در آمیزد كه سراسر تاریخ و فرهنگآنان شمیمی حسینی یابد و از این نام قداست گیرد.
مدح اهل بیت علیهم السلام از آغازین دورههای نظم و نثر فارسی با آن گره خورد و بعدهاموضوع بسیاری از آثار ادبی گردید كه البته در این مختصر، مجال پرداختن به چرایی وچگونگی آن نیست. اما یكی از وجوه ممتازی كه عمق تاثیر واقعه عاشورا و حماسهحسینی را در ادبیات فارسی نشان میدهد، رمزی شدن و نمادی شدن این نام مقدساست كه سعی میشود ابعاد مختلف این موضوع در این مقال بررسی گردد.
ادبیات عرفانی ادبیات رمزی
یكی از ویژگیهای ادبیات عرفانی، رمزی بودن آن است. از آن جایی كه واژگان رایارای آن نیست، تا مفاهیم بلند عرفانی را در خویش جای دهد و عارف در كشف و شهودنمیداند چگونه هجوم لحظههای ناب را تاب آورد از رمز مدد میجوید، تا بتواند بدانطریق گوشهای از دریافتهایش را بیان كند و عیان نماید. و گاه نیز آرزو دارد حرف گفت، وصورت را بر هم زند، تا به این هر سه، از یار بینشان دم زند، از این رو رمز را در ادبیاتعرفانی این گونه معنا میكنند:
القا معنا و مقصودی با اشاره و ایما، كلمه و سخنی كه با رعایت نوعی تناسب وشباهت و یا حتی بدون تناسب معنایی بعید از آن را اراده كنند و در اصطلاح معنیی باطنیكه مخزون در تحت كلام ظاهری است كه غیر اهل را بدان دسترسی نیست.
نگاهی گذرا به سیر كاربرد واژة مقدس حسین در ادبیات عرفانی فارسی نشاندهندة نمادین شدن و رمزی گشتن این نام است و این نیز خود بیانگر عمق معنا و مفهوماین حادثه عظیم از یك سو و مفاهیم مكنون در آن و وقایع باطنی و مخزون پوستةظاهری آن است. برای آن كه بتوانیم سیر كاربرد این نام مقدس را بررسی نماییم، اینسیر را به چند دوره تقسیم بندی مینماییم:
نام مقدس حسین در نخستین دورههای ادبیات عرفانی (http://www.tebyan.net/literary_Criticism/2009/1/13/83172.html)
رابطه نمادین عشق و حسین در اشعار سدههای میانی (قرن هشتم تایازدهم) (http://www.tebyan.net/literary_criticism/2009/1/13/83172.html)
داستان عشق و حسین(ع) در گنجینه الاسرار عمان سامانی (http://www.tebyan.net/literary_criticism/2009/1/13/83178.html)
تجلی عاشقانه حسین(ع) در شعر معاصر (http://www.tebyan.net/literary_criticism/2009/1/14/83362.html)
عشق، حسین و مقاومت در ادبیات مقاومت (http://www.tebyan.net/literary_criticism/2009/1/15/20856.html)