ATHENA
12-20-2009, 09:23 PM
يکی از آداب و رسوم ارزشمند ترکمن ها در ترکمنستان ، احترام به سفره و نان است. در اکثر موارد در اين کشور ، در باره ی «سفره» اصطلاح روسی «سِوِتوی» يعنی جايگاه پاک و با ارزش را بکار می برند ، زيرا نعمت خدا يعنی نان در آن قرار می گيرد. آنها پا گذاشتن روی سفره را بی احترامی بزرگی می دانند. در مراسم استقبال از مقامات و روسای جمهوری کشورهای خارج در اين کشور نيز اين موضوع رعايت می شود. به اين ترتيب که در بدو ورود مهمان عاليمقام ، استقبال کنندگان قرصی نان و ظرف کوچکی از نمک را در يک سينی گذاشته و مقابل مهمان می گيرند. رسم بر اين است که مهمان ، اندکی از نان را می کند و آن را می خورد. به نظر می رسد اين امر ـ که سنتی اجدادی است ـ برای نمک گير کردن مهمان صورت می گيرد ؛ به اين معنی که کشورها به تعهداتشان وفادار باشند و احياناً به اين کشور خيانت نکنند.
يکی ديگر از عقايد پسنديده ی مردم اين کشور ، اعتقاد به خواست و مصلحت خدا در تمامی امور زندگی است. آنها در تصميم گيری هايشان برای انجام هر کاری ، آن را منوط به خواست خدا می دانند و برای باريتعالی عباراتی نظير «الله جان» و «خدای جان» بکار می برند. ميزان عقيده ترکمنستانی ها به موضوع تقدير و قسمت چنان است که روايتی را در باره ی آن می گويند که مضمونی شبيه به مطايبه دارد. روايت رايج چنين است: «روزی مرد ترکمن به خانه رسيد و از همسرش خواست پلو بپزد. همسرش گفت: «پلو را می پزم. اگر قسمت باشد ، تو آن را خواهی خورد.» مرد که گرسنه بود ، گفت: «من حتماً آن را خواهم خورد.» پلو پخته شده و سفره پهن می شود. مرد خانه ، تا سر سفره نشست تا پلو را بخورد ، در زدند. شخصی آمده بود و با مرد کاری واجب داشت و به همين خاطر ، او را با خود به بيرون از خانه برد. مرد تا پاسی از شب ، به خانه نيامد. نصف شل بود که به خانه آمد و در زد. همسرش پرسيد: «کيستی؟» مرد گفت: «اگر قسمتم باشد ، شوهرت هستم.»
البته ناگفته نماند که روايتی شبيه به اين ، در مجموعه ی مطايبات ما ايرانيان هم وجود دارد که به ملانصرالدين نسبت می دهند.
يکی ديگر از اين سنت های حسنه ، مربوط به آداب غذا خوردن آنهاست. ترکمنها خوردن غذا را با «بسم ا…» آغاز می کنند و بعد از خوردن نيز منتظر می شوند تا همه ی آنها که در جمع مشغول به خوردن هستند ، کارشان به پايان برسد. بعد يکی از آنها شروع به خواندن آيه و يا آياتی از قرآن می کند و بعد دعا نموده و دست به صورتشان می کشند و می گويند «قبول بولسون!» (يعنی قبول باشد)
ترکمن ها اعتقاد راسخی به نذر و صدقه دارند و به آن اصطلاحاً «صدقه» و يآ «خدا يولی» (راه خدا / و به عبارتی در راه خدا) می گويند. اين گونه مراسم ، به بهانه های مختلف بين مردم برگزار می شود ولی اکثراً در شب های ماه مبارک رمضان ، ايام جمعه (برای شادی روح متوفيان) و يا در مناسبت های مختلف برگزار می شود. در اين گونه مراسم ، غذايی پخته می شود و بين حاضرين در مراسم توزيع می شود. ترکمن ها گاهی اين مراسم را برای رفع بلا و گشايش در کاها برگزار می کنند.
از جمله عادات مردم ترکمنستان ، احترام به برخی از چارپايان است. به عنوان مثال ، ترکمنها با پشم شتر لباس می بافند و لحاف درست می کنند اما با آن ، جوراب نمی بافند و يا تشک يا زيرانداز نمی سازند و معتقدند که جوراب پوشيده می شود و زير پا قرار می گيرد و بر روی تشک می خوابند و به اصطلاح لگدمال می شود.
ترکمن ها هم مثل ديگر اقوام مشرق زمين ، به موضوع چشم زخم اعتقاد زيادی دارند. برای مقابله با چشم زخم ، آنها دو رشته نخ سياه و سفيد را به هم می تابند ـ که به آن «آلاجا» (رنگانگ) می گويند ـ و آن را به گردن کوکان می آويزند و يا به عنوان دستبند ، به مچ دست آنها می بندند.
مواردی که ذکر شد ، نمونه هايی کوتاه از سنت ها و آداب و رسوم رايج بين ترکمن های ترکمنستان است که اکثراً نيز با عقايد دينی آنها در هم آميخته است.
يکی ديگر از عقايد پسنديده ی مردم اين کشور ، اعتقاد به خواست و مصلحت خدا در تمامی امور زندگی است. آنها در تصميم گيری هايشان برای انجام هر کاری ، آن را منوط به خواست خدا می دانند و برای باريتعالی عباراتی نظير «الله جان» و «خدای جان» بکار می برند. ميزان عقيده ترکمنستانی ها به موضوع تقدير و قسمت چنان است که روايتی را در باره ی آن می گويند که مضمونی شبيه به مطايبه دارد. روايت رايج چنين است: «روزی مرد ترکمن به خانه رسيد و از همسرش خواست پلو بپزد. همسرش گفت: «پلو را می پزم. اگر قسمت باشد ، تو آن را خواهی خورد.» مرد که گرسنه بود ، گفت: «من حتماً آن را خواهم خورد.» پلو پخته شده و سفره پهن می شود. مرد خانه ، تا سر سفره نشست تا پلو را بخورد ، در زدند. شخصی آمده بود و با مرد کاری واجب داشت و به همين خاطر ، او را با خود به بيرون از خانه برد. مرد تا پاسی از شب ، به خانه نيامد. نصف شل بود که به خانه آمد و در زد. همسرش پرسيد: «کيستی؟» مرد گفت: «اگر قسمتم باشد ، شوهرت هستم.»
البته ناگفته نماند که روايتی شبيه به اين ، در مجموعه ی مطايبات ما ايرانيان هم وجود دارد که به ملانصرالدين نسبت می دهند.
يکی ديگر از اين سنت های حسنه ، مربوط به آداب غذا خوردن آنهاست. ترکمنها خوردن غذا را با «بسم ا…» آغاز می کنند و بعد از خوردن نيز منتظر می شوند تا همه ی آنها که در جمع مشغول به خوردن هستند ، کارشان به پايان برسد. بعد يکی از آنها شروع به خواندن آيه و يا آياتی از قرآن می کند و بعد دعا نموده و دست به صورتشان می کشند و می گويند «قبول بولسون!» (يعنی قبول باشد)
ترکمن ها اعتقاد راسخی به نذر و صدقه دارند و به آن اصطلاحاً «صدقه» و يآ «خدا يولی» (راه خدا / و به عبارتی در راه خدا) می گويند. اين گونه مراسم ، به بهانه های مختلف بين مردم برگزار می شود ولی اکثراً در شب های ماه مبارک رمضان ، ايام جمعه (برای شادی روح متوفيان) و يا در مناسبت های مختلف برگزار می شود. در اين گونه مراسم ، غذايی پخته می شود و بين حاضرين در مراسم توزيع می شود. ترکمن ها گاهی اين مراسم را برای رفع بلا و گشايش در کاها برگزار می کنند.
از جمله عادات مردم ترکمنستان ، احترام به برخی از چارپايان است. به عنوان مثال ، ترکمنها با پشم شتر لباس می بافند و لحاف درست می کنند اما با آن ، جوراب نمی بافند و يا تشک يا زيرانداز نمی سازند و معتقدند که جوراب پوشيده می شود و زير پا قرار می گيرد و بر روی تشک می خوابند و به اصطلاح لگدمال می شود.
ترکمن ها هم مثل ديگر اقوام مشرق زمين ، به موضوع چشم زخم اعتقاد زيادی دارند. برای مقابله با چشم زخم ، آنها دو رشته نخ سياه و سفيد را به هم می تابند ـ که به آن «آلاجا» (رنگانگ) می گويند ـ و آن را به گردن کوکان می آويزند و يا به عنوان دستبند ، به مچ دست آنها می بندند.
مواردی که ذکر شد ، نمونه هايی کوتاه از سنت ها و آداب و رسوم رايج بين ترکمن های ترکمنستان است که اکثراً نيز با عقايد دينی آنها در هم آميخته است.