MIN@MAN
12-16-2009, 03:35 PM
حدود صد میلیون سال پیش یعنی هنگامی که زمین کم کم داشت حرارت خود را از دست می داد، در اندرون آن توده ای از سنگ گداخته و داغ، نهفته بود.
در آن جا بر اثر حـرارت فوق العاده و فشار، مولکول ها به صورت بلورهایی روشن و در هم فشرده کنار هم قرار گرفتند. آن ها همان مولکول های زغال، یعنی در واقع کربن بودند که بر اثر فشار بی نهایت زیاد، به جسمی سخت تبدیل شدند و الماس نام گرفتند.
نخسـتین بار الماس از بستر رودخانه ها در هندوستان به دست آمد. سپس برای مدتی طولانی، تحقیقات دامنه داری در اطراف برخی از رودهای دیگر، در نقاط پراکنده جهان، صورت گرفت.
در نیمه قرن 19، الماس در آفریقا هم کشف شد. ولی نه تنها در کنار بستر رودها می بود، بلکه حتی فرسنگ ها دورتر از رودخانه و در اعماق نوعی رس که رنگی زرد مایل به سبز می داشت. این کشف، راه جـدیدی برای جستجوی الماس گشود. یعنی راه حفاری و یافتن الماس در اعماق معدن ها از آن جا شروع شد.
وقتی که لایه های فوقانی رس را به صورت حفـره های دایره واری برداشتند، به خاک زرد رنگی رسیدند که در آن هر چه بیشتر می رفتند تخته سنگ های آبی مایل به سبزی پدیدار می شدند. در همین جا بود که الماس ها نهفته بودند.
آن گاه در این قسـمت حفاری همچنان ادامه یافت و بیش از هزار متر به اعماق زمین فرو رفتند و سر انجام الماس ها را بیرون کشیدند.
این بود سر آغاز شیوه های جدید برای استخراج معدن های الماس.
امروزه عقیده بر آن است که منبع واقـعی المـاس در زیر کوه های قدیمی آتشفشان نهفته است. نام چنین کوه هایی را تنوره های الماس نهاده اند. زیرا به صورت تنوره تا به اعماق زمین راه می یابند و چه بسا که روزی، گریزگاه مواد آتشفشانی بوده باشند. سنگ هایی که در این تنوره ها یافت می شوند آبی رنگ بوده و به همین دلیل، آن ها را «زمین آبی» نام نهاده اند.
نخست، چاهی حفر می کنند و سپس از دیواره هایش تونل هایی انشـعاب می دهند. این تونل ها ما را در بیرون آوردن الماس از هر سو به « زمین آبی » رهنمون می شوند. آن گاه به کمک مته های برقی، سنگ های آبی را از جا کنده و با جرثـقیل به سطح زمین بالا می آوردند. سپس آن ها را خرد کرده فقط اجزای بسیار سختشان را در اختیار می گیرند.
در پایان، این اجزای سخت را به یک جریان آب می سپارند تا از روی یک میز آهنی که قشـری از چربی آن را پوشانده، بگذرند.
الماس ها به لایه ی چربی می چسبند، ولی مواد دیگر با جریان آب به دور ریخته می شوند.
در آن جا بر اثر حـرارت فوق العاده و فشار، مولکول ها به صورت بلورهایی روشن و در هم فشرده کنار هم قرار گرفتند. آن ها همان مولکول های زغال، یعنی در واقع کربن بودند که بر اثر فشار بی نهایت زیاد، به جسمی سخت تبدیل شدند و الماس نام گرفتند.
نخسـتین بار الماس از بستر رودخانه ها در هندوستان به دست آمد. سپس برای مدتی طولانی، تحقیقات دامنه داری در اطراف برخی از رودهای دیگر، در نقاط پراکنده جهان، صورت گرفت.
در نیمه قرن 19، الماس در آفریقا هم کشف شد. ولی نه تنها در کنار بستر رودها می بود، بلکه حتی فرسنگ ها دورتر از رودخانه و در اعماق نوعی رس که رنگی زرد مایل به سبز می داشت. این کشف، راه جـدیدی برای جستجوی الماس گشود. یعنی راه حفاری و یافتن الماس در اعماق معدن ها از آن جا شروع شد.
وقتی که لایه های فوقانی رس را به صورت حفـره های دایره واری برداشتند، به خاک زرد رنگی رسیدند که در آن هر چه بیشتر می رفتند تخته سنگ های آبی مایل به سبزی پدیدار می شدند. در همین جا بود که الماس ها نهفته بودند.
آن گاه در این قسـمت حفاری همچنان ادامه یافت و بیش از هزار متر به اعماق زمین فرو رفتند و سر انجام الماس ها را بیرون کشیدند.
این بود سر آغاز شیوه های جدید برای استخراج معدن های الماس.
امروزه عقیده بر آن است که منبع واقـعی المـاس در زیر کوه های قدیمی آتشفشان نهفته است. نام چنین کوه هایی را تنوره های الماس نهاده اند. زیرا به صورت تنوره تا به اعماق زمین راه می یابند و چه بسا که روزی، گریزگاه مواد آتشفشانی بوده باشند. سنگ هایی که در این تنوره ها یافت می شوند آبی رنگ بوده و به همین دلیل، آن ها را «زمین آبی» نام نهاده اند.
نخست، چاهی حفر می کنند و سپس از دیواره هایش تونل هایی انشـعاب می دهند. این تونل ها ما را در بیرون آوردن الماس از هر سو به « زمین آبی » رهنمون می شوند. آن گاه به کمک مته های برقی، سنگ های آبی را از جا کنده و با جرثـقیل به سطح زمین بالا می آوردند. سپس آن ها را خرد کرده فقط اجزای بسیار سختشان را در اختیار می گیرند.
در پایان، این اجزای سخت را به یک جریان آب می سپارند تا از روی یک میز آهنی که قشـری از چربی آن را پوشانده، بگذرند.
الماس ها به لایه ی چربی می چسبند، ولی مواد دیگر با جریان آب به دور ریخته می شوند.