ATHENA
12-14-2009, 09:40 AM
بيش از يك قرن و نيم از عمر اولين دوربينها و عكاسي ميگذرد و در اين مدت، دنيا شاهد تغيير و تحولات چشمگيري در دنياي عكاسي بوده است. اندازه دوربينها كوچك شده و قابليتهاي آنها افزايش يافته است.
فناوري ساخت لنزها پيشرفت كرده است تا تصاويري با وضوحي به مراتب بهتر از قبل به وسيله دوربينها به ثبت برسد. علم شيمي و فيزيك به قدري پيشرفته شده است كه فيلمهايي با حساسيت حساب شده به نور و با كيفيت بالا ساخته شده است و از همه مهمتر چيزي به نام عكاسي ديجيتال و دوربينهاي ديجيتال مطرح شده است كه اين دنيا را متحول ساخته است.
برخلاف دوربينهاي آنالوگ، تنها با چند دكمه و اهرم سروكار نداريم و بايد مفاهيم و چيزهاي زيادي ياد بگيريم تا بتوانيم از تمام قابليتهاي يك دوربين ديجيتال بهرهمند شويم. از طرفي عكاسي را آنقدر ساده و لذتبخش ساختهاند كه هر كس ميتواند در دست خود يك دوربين براي ثبت لحظات زيباي زندگي داشته باشد. حتي امروزه تلفنهاي همراه نيز به دوربينهاي توانمندي مجهز شدهاند كه شايد در هيچ دورهاي از تاريخ بشريت عكس گرفتن تا اين حد آسان و در دسترس نبوده است.
در دوربينهاي آنالوگ قديمي، تمام فناوريهاي مربوط به گرفتن يك عكس به نور و علم فيزيك مربوط ميشد و بخشي از آن كه با ثبت تصوير در ارتباط بود، مربوط به علم شيمي بود. اما در حال حاضر با ورود صنايع الكترونيك به دنياي عكاسي و ديجيتال شدن اين صنعت، علم شيمي در آن كمرنگ شده و با ساخت و به كارگيري حسگرها، نورسنجها، فاصلهسنجها و وضوحيابها به صورت قطعات الكترونيك بسيار حساس كار عكاسي بسيار دقيقتر و راحتتر شده است. البته ذكر اين نكته نيز لازم است كه بسياري از مفاهيم اساسي در اين زمينه بدون تغيير باقي ماندهاند و فرق چنداني با مفاهيم اوليه نكردهاند.
آنالوگ يا ديجيتال
كار با دوربينهاي آنالوگ در حال حاضر نيز ادامه دارد و اين دوربينها هنوز به طور كامل از دور خارج نشدهاند. عكسبرداريهاي آنالوگ حساب و كتاب داشت. انتخاب سوژهها و ژستها بايد دقيق انجام ميشد تا يكي از 24 يا 36 ظرفيت فيلم درون دوربين به هدر نرود. ضمن آنكه پس از گرفتن عكس واقعا اين امكان وجود نداشت بلافاصله ببينيم عكس خوبي گرفتهايم يا چشم برخي افراد موجود در كادر هنگام باز و بسته شدن شاتر بسته بوده است يا خير! ناچار بوديم تا پر شدن ظرفيت فيلم صبر كنيم يا از باقي ظرفيت صرفنظر كرده، آن را براي ظهور به تاريكخانه ببريم يا تحويل آتليههاي عكاسي بدهيم. در اين ميان، چه بسا صحنههايي كه از دست ميرفتند و ديگر براي عكس گرفتن تكرار نميشدند اما امروزه وضع كاملا متفاوت است. اگر برتريهاي يك دوربين ديجيتال و آنالوگ را كنار هم بگذاريم، صرفنظر از برخي برتريهاي كوچك دوربين آنالوگ، شايد دوربين ديجيتال را محصولي كاملا برتر بشماريم.
با حذف فيلمهايي با ظرفيت محدود و جايگزين شدن آنها با كارتهاي حافظه با گنجايش فراوان، ديگر لازم نيست در عكسبرداري خساست به خرج دهيم. ميتوانيم چندين عكس بگيريم تا بالاخره يكي از آنها باب ميل ما شود و همان لحظه آنها را مشاهده كنيم و بقيه را حذف كنيم تا جا براي گرفتن عكسهاي بيشتر باز شود.
مشاهده عكسهاي گرفته شده در همان لحظه رويايي بوده كه هماكنون به واقعيت پيوسته است. حافظهها هم آنقدر پر ظرفيت هستند كه بعضا ميتوانند هزاران عكس را در خود جاي دهند. پس از پر شدن حافظه نيز ميتوانيم به سهولت و سرعت، عكسهاي خود را به رايانه و آلبوم ديجيتال خود انتقال دهيم. با وجود نرمافزارهاي متعدد و توانمند از جمله فتوشاپ هر كسي ميتواند عكسهاي خود را ويراش كرده، آن را به دلخواه تغيير دهد. از نظر هزينه خريد، ظهور و چاپ فيلمها نيز بسيار به نفع عكاسان شده است.
دنياي پيرامون ما دنياي آنالوگ است. تمام اصوات و تصاوير همگي به صورت آنالوگ تفسير ميشوند. تاكنون انسان موفق نشده است امواج آنالوگ را دقيقا همانطور كه هست به صورت آنالوگ ثبت كند اما تبديل آن به يك سري اعداد و ارقام هم دقت ذخيرهسازي را بالا ميبرد و هم با ثبت يك سري رقم ساده ميتوان اين كار را روي كاغذ روي سيدي يا حافظههاي رايانهاي انجام داد. ضمنا اگر در ثبت و انتقال اين اعداد و ارقام اشتباهي صورت نگيرد هرگز در آنها افت كيفيت نخواهيم داشت، چيزي كه در نوارهاي كاست آنالوگ يا عكسهاي كاغذي يا نگاتيوهاي عكاسي بر اثر مرور زمان مشاهده ميشود.
سرعت در عكاسي
امروزه دوربينهايي به بازار عرضه شدهاند كه قادرند با سرعت زياد به ثبت تصاوير بپردازند. به عنوان مثال به جاي آن كه بعد از گرفتن يك عكس، منتظر رد شدن فيلم و آماده شدن براي گرفتن عكس بعدي شويم اين قابليت وجود دارد كه تا 10 عكس در يك ثانيه در يك حافظه واسط درون دوربين ذخيره شود تا در زمان مناسب به حافظه جانبي منتقل شود. اين امكان براي زماني كه بخواهيم از يك سوژه متحرك چندين عكس ثبت كنيم، مفيد خواهد بود. مسلما در سوژههاي متحرك هر يك از اين تصاوير ثبت شده با ديگري متفاوت خواهد بود و هر يك ارزش خود را خواهد داشت. در كنار سرعت عكسبرداري متوالي مساله ديگري نيز تحت عنوان عكس پرسرعت يا عكسبرداري از سوژه متحرك پرسرعت مطرح ميشود كه با مفهوم قبل متفاوت است. فرض كنيد ميخواهيد از چرخهاي يك ماشين در حال حركت، يك توپ فوتبال شوت شده يا بالهاي يك زنبور در حال پرواز تنها يك عكس بگيريد، دوربيني كه بتواند از هر يك از اين سوژهها يك عكس ثابت بگيرد كه گويي چرخ در حال چرخيدن نيست، توپ در آسمان ثابت و در حال گردش نيست يا زنبور بالهاي خود را ثابت نگه داشته است، دوربيني با قابليت گرفتن عكسهاي پرسرعت است. در حالي كه ممكن است اين دوربين قابليت عكسبرداري پياپي از سوژه را داشته يا نداشته باشد. در واقع مفهوم اول به سرعت باز و بسته شدنهاي متوالي شاتر در يك ثانيه بستگي دارد و مفهوم دوم منوط به اين است كه شاتر هر بار با چه سرعتي باز و بسته شود. هماكنون دوربينهايي وجود دارند كه سرعت باز و بسته شدن شاتر آنها يك هشت هزارم ثانيه است. به اين مفهوم كه اين دوربين ميتواند از سوژههايي كه سرعت تناوب و حركت آنها كمتر از 800 بار در ثانيه است. عكسهاي ثابتي بگيرد كه گويي سوژه كاملا ثابت است و تحركي ندارد!
با پيشرفت روز افزون فناوريهاي عكاسي فاصله عكاسي آماتور و ديجيتال تا حد زيادي كم شده است
ريزش قطرات باران، چرخيدن فرفره، بال زدنهاي يك گنجشك يا پروانه و... ازجمله حركتهايي هستند كه با سرعتي كمتر از 8000 بار در ثانيه انجام ميشوند و در نتيجه با دوربين ياد شده ميتوان از آنها عكسي ثابت گرفت. يقينا از ديدن عكسهايي كه از اين سوژهها گرفته شدهاند، شگفتزده خواهيد شد؛ چراكه چشم انسان هرگز قادر به ديدن آن صحنهها نيست. در واقع هر حركتي كه بيشتر از 15 بار در ثانيه انجام شود، چشم انسان آن را متحرك ميبيند و ديدن پروانه يك بالگرد در آسمان به طور ثابت براي ما جالب خواهد بود، البته تصور اين صحنه براي ما مشكل نيست، زيرا آن همان بالگردي است كه ابتدا روي زمين خاموش بوده و ما آن را ديدهايم، اما برخي صحنهها را انسان هرگز در واقعيت قادر به ديدن آنها نيست، مثل لحظه برخورد تير به هدف، لحظه تركيدن بادكنك يا متلاشي شدن خرده شيشههاي يك ليوان درست پس از برخورد با زمين و شكستن!
حسگر جاي فيلم
چيزي كه امروزه در دوربينهاي ديجيتال جايگزين فيلم شده است، در واقع حسگرهاي الكترونيكي دقيقي هستند كه به نور حساساند. اين حسگرها در برابر نور تاثير ميپذيرند و سپس نتايج حاصل را به صورت دادههاي ديجيتال به پردازنده اصلي دوربين ارسال ميكنند و پردازنده نيز پس از پردازش دادهها، حاصل را به صورت يك فايل تصويري در حافظه جانبي دوربين ذخيره ميكند. حسگرها در مقابل نورهاي مختلف و رنگهاي گوناگون اثرپذيري متفاوتي دارند و هر چه بيشتر در معرض نور قرار گيرند، تصوير حاصل به تصوير سفيد نزديكتر ميشود و اگر به آنها نوري نرسد، تصوير، سياه خواهد بود. اين كه چه ميزان نور به حسگرها برسد، به عواملي همچون سرعت باز و بسته شدن شاتر، ميزان گشادي دريچه ديافراگم و ميزان حساسيت به نور بستگي دارد. ميزان حساسيت به نور چيزي است كه در دوربينهاي ديجيتال پيش از گرفتن هر عكس قابل تنظيم است. اما در عكاسي آنالوگ اين ميزان به فيلم مورد استفاده بستگي دارد. هر فيلم حساسيت خاص خود را دارد و در طول استفاده از آن فيلم اين ميزان همواره ثابت است.
حسگرهاي رايج كنوني در دوربينهاي ديجيتال دو نوع هستند كه به ccd و cmos معروفند. كيفيت تصاوير حاصل از ccd از cmos بهتر است اما سرعت عمل cmos از ccd بيشتر است. ضمن آن كه مصرف انرژي cmos از ccd بسيار كمتر بوده و استفاده مستمر از آن باعث گرماي كمتري ميشود. ظاهرا بجز مساله كيفيت، ساير برتريها از آن cmos است طي چند سال اخير، شركتهاي مطرح دنيا از جمله canon و nikon ، حسگرهاي با كيفيتي برپايه cmos ساختهاند كه تنها عيب اين حسگرها را نيز برطرف كرده است. از اينرو، اكثر دوربينهاي حرفهاي حال حاضر كه نيازمند سرعت، كيفيت و مصرف كم انرژي هستند،
از حسگرها cmos استفاده ميكنند و بيشتر دوربينهاي عكاسي نيمهحرفهاي و خانگي و نيز دوربينهاي تلفنهاي همراه از ccd بهره ميگيرند.
با پيشرفت روز افزون فناوريهاي عكاسي، فاصله عكاسي آماتور و ديجيتال تا حد زيادي كم شده است و توضيح و توصيف جزئيات مربوط به اين زمينه شايد از حد چندين جلدكتاب نيز فراتر رود. تجهيزات وابسته به دنياي عكسبرداري و عكاسي ديجيتال نيز پيشرفتهاي چشمگيري داشته است و افراد با نگاهي گذرا به اين تجهيزات و مشاهده گستردگي و تنوع آنها بعضا ممكن است به اين نتيجه برسند كه ظاهرا كم اهميتترين وسيله در اين شاخه، خود دوربين بوده است! اما آينده چشمانداز هيجانانگيزتري پيشروي اين ابزارها قرارداده است. بزودي تواناييهاي اين ابزارها دگرگون خواهد شد و در پي آن، ديد ما از هنر عكاسي به دانشي در زمينه هنر تغيير خواهد كرد.
فناوري ساخت لنزها پيشرفت كرده است تا تصاويري با وضوحي به مراتب بهتر از قبل به وسيله دوربينها به ثبت برسد. علم شيمي و فيزيك به قدري پيشرفته شده است كه فيلمهايي با حساسيت حساب شده به نور و با كيفيت بالا ساخته شده است و از همه مهمتر چيزي به نام عكاسي ديجيتال و دوربينهاي ديجيتال مطرح شده است كه اين دنيا را متحول ساخته است.
برخلاف دوربينهاي آنالوگ، تنها با چند دكمه و اهرم سروكار نداريم و بايد مفاهيم و چيزهاي زيادي ياد بگيريم تا بتوانيم از تمام قابليتهاي يك دوربين ديجيتال بهرهمند شويم. از طرفي عكاسي را آنقدر ساده و لذتبخش ساختهاند كه هر كس ميتواند در دست خود يك دوربين براي ثبت لحظات زيباي زندگي داشته باشد. حتي امروزه تلفنهاي همراه نيز به دوربينهاي توانمندي مجهز شدهاند كه شايد در هيچ دورهاي از تاريخ بشريت عكس گرفتن تا اين حد آسان و در دسترس نبوده است.
در دوربينهاي آنالوگ قديمي، تمام فناوريهاي مربوط به گرفتن يك عكس به نور و علم فيزيك مربوط ميشد و بخشي از آن كه با ثبت تصوير در ارتباط بود، مربوط به علم شيمي بود. اما در حال حاضر با ورود صنايع الكترونيك به دنياي عكاسي و ديجيتال شدن اين صنعت، علم شيمي در آن كمرنگ شده و با ساخت و به كارگيري حسگرها، نورسنجها، فاصلهسنجها و وضوحيابها به صورت قطعات الكترونيك بسيار حساس كار عكاسي بسيار دقيقتر و راحتتر شده است. البته ذكر اين نكته نيز لازم است كه بسياري از مفاهيم اساسي در اين زمينه بدون تغيير باقي ماندهاند و فرق چنداني با مفاهيم اوليه نكردهاند.
آنالوگ يا ديجيتال
كار با دوربينهاي آنالوگ در حال حاضر نيز ادامه دارد و اين دوربينها هنوز به طور كامل از دور خارج نشدهاند. عكسبرداريهاي آنالوگ حساب و كتاب داشت. انتخاب سوژهها و ژستها بايد دقيق انجام ميشد تا يكي از 24 يا 36 ظرفيت فيلم درون دوربين به هدر نرود. ضمن آنكه پس از گرفتن عكس واقعا اين امكان وجود نداشت بلافاصله ببينيم عكس خوبي گرفتهايم يا چشم برخي افراد موجود در كادر هنگام باز و بسته شدن شاتر بسته بوده است يا خير! ناچار بوديم تا پر شدن ظرفيت فيلم صبر كنيم يا از باقي ظرفيت صرفنظر كرده، آن را براي ظهور به تاريكخانه ببريم يا تحويل آتليههاي عكاسي بدهيم. در اين ميان، چه بسا صحنههايي كه از دست ميرفتند و ديگر براي عكس گرفتن تكرار نميشدند اما امروزه وضع كاملا متفاوت است. اگر برتريهاي يك دوربين ديجيتال و آنالوگ را كنار هم بگذاريم، صرفنظر از برخي برتريهاي كوچك دوربين آنالوگ، شايد دوربين ديجيتال را محصولي كاملا برتر بشماريم.
با حذف فيلمهايي با ظرفيت محدود و جايگزين شدن آنها با كارتهاي حافظه با گنجايش فراوان، ديگر لازم نيست در عكسبرداري خساست به خرج دهيم. ميتوانيم چندين عكس بگيريم تا بالاخره يكي از آنها باب ميل ما شود و همان لحظه آنها را مشاهده كنيم و بقيه را حذف كنيم تا جا براي گرفتن عكسهاي بيشتر باز شود.
مشاهده عكسهاي گرفته شده در همان لحظه رويايي بوده كه هماكنون به واقعيت پيوسته است. حافظهها هم آنقدر پر ظرفيت هستند كه بعضا ميتوانند هزاران عكس را در خود جاي دهند. پس از پر شدن حافظه نيز ميتوانيم به سهولت و سرعت، عكسهاي خود را به رايانه و آلبوم ديجيتال خود انتقال دهيم. با وجود نرمافزارهاي متعدد و توانمند از جمله فتوشاپ هر كسي ميتواند عكسهاي خود را ويراش كرده، آن را به دلخواه تغيير دهد. از نظر هزينه خريد، ظهور و چاپ فيلمها نيز بسيار به نفع عكاسان شده است.
دنياي پيرامون ما دنياي آنالوگ است. تمام اصوات و تصاوير همگي به صورت آنالوگ تفسير ميشوند. تاكنون انسان موفق نشده است امواج آنالوگ را دقيقا همانطور كه هست به صورت آنالوگ ثبت كند اما تبديل آن به يك سري اعداد و ارقام هم دقت ذخيرهسازي را بالا ميبرد و هم با ثبت يك سري رقم ساده ميتوان اين كار را روي كاغذ روي سيدي يا حافظههاي رايانهاي انجام داد. ضمنا اگر در ثبت و انتقال اين اعداد و ارقام اشتباهي صورت نگيرد هرگز در آنها افت كيفيت نخواهيم داشت، چيزي كه در نوارهاي كاست آنالوگ يا عكسهاي كاغذي يا نگاتيوهاي عكاسي بر اثر مرور زمان مشاهده ميشود.
سرعت در عكاسي
امروزه دوربينهايي به بازار عرضه شدهاند كه قادرند با سرعت زياد به ثبت تصاوير بپردازند. به عنوان مثال به جاي آن كه بعد از گرفتن يك عكس، منتظر رد شدن فيلم و آماده شدن براي گرفتن عكس بعدي شويم اين قابليت وجود دارد كه تا 10 عكس در يك ثانيه در يك حافظه واسط درون دوربين ذخيره شود تا در زمان مناسب به حافظه جانبي منتقل شود. اين امكان براي زماني كه بخواهيم از يك سوژه متحرك چندين عكس ثبت كنيم، مفيد خواهد بود. مسلما در سوژههاي متحرك هر يك از اين تصاوير ثبت شده با ديگري متفاوت خواهد بود و هر يك ارزش خود را خواهد داشت. در كنار سرعت عكسبرداري متوالي مساله ديگري نيز تحت عنوان عكس پرسرعت يا عكسبرداري از سوژه متحرك پرسرعت مطرح ميشود كه با مفهوم قبل متفاوت است. فرض كنيد ميخواهيد از چرخهاي يك ماشين در حال حركت، يك توپ فوتبال شوت شده يا بالهاي يك زنبور در حال پرواز تنها يك عكس بگيريد، دوربيني كه بتواند از هر يك از اين سوژهها يك عكس ثابت بگيرد كه گويي چرخ در حال چرخيدن نيست، توپ در آسمان ثابت و در حال گردش نيست يا زنبور بالهاي خود را ثابت نگه داشته است، دوربيني با قابليت گرفتن عكسهاي پرسرعت است. در حالي كه ممكن است اين دوربين قابليت عكسبرداري پياپي از سوژه را داشته يا نداشته باشد. در واقع مفهوم اول به سرعت باز و بسته شدنهاي متوالي شاتر در يك ثانيه بستگي دارد و مفهوم دوم منوط به اين است كه شاتر هر بار با چه سرعتي باز و بسته شود. هماكنون دوربينهايي وجود دارند كه سرعت باز و بسته شدن شاتر آنها يك هشت هزارم ثانيه است. به اين مفهوم كه اين دوربين ميتواند از سوژههايي كه سرعت تناوب و حركت آنها كمتر از 800 بار در ثانيه است. عكسهاي ثابتي بگيرد كه گويي سوژه كاملا ثابت است و تحركي ندارد!
با پيشرفت روز افزون فناوريهاي عكاسي فاصله عكاسي آماتور و ديجيتال تا حد زيادي كم شده است
ريزش قطرات باران، چرخيدن فرفره، بال زدنهاي يك گنجشك يا پروانه و... ازجمله حركتهايي هستند كه با سرعتي كمتر از 8000 بار در ثانيه انجام ميشوند و در نتيجه با دوربين ياد شده ميتوان از آنها عكسي ثابت گرفت. يقينا از ديدن عكسهايي كه از اين سوژهها گرفته شدهاند، شگفتزده خواهيد شد؛ چراكه چشم انسان هرگز قادر به ديدن آن صحنهها نيست. در واقع هر حركتي كه بيشتر از 15 بار در ثانيه انجام شود، چشم انسان آن را متحرك ميبيند و ديدن پروانه يك بالگرد در آسمان به طور ثابت براي ما جالب خواهد بود، البته تصور اين صحنه براي ما مشكل نيست، زيرا آن همان بالگردي است كه ابتدا روي زمين خاموش بوده و ما آن را ديدهايم، اما برخي صحنهها را انسان هرگز در واقعيت قادر به ديدن آنها نيست، مثل لحظه برخورد تير به هدف، لحظه تركيدن بادكنك يا متلاشي شدن خرده شيشههاي يك ليوان درست پس از برخورد با زمين و شكستن!
حسگر جاي فيلم
چيزي كه امروزه در دوربينهاي ديجيتال جايگزين فيلم شده است، در واقع حسگرهاي الكترونيكي دقيقي هستند كه به نور حساساند. اين حسگرها در برابر نور تاثير ميپذيرند و سپس نتايج حاصل را به صورت دادههاي ديجيتال به پردازنده اصلي دوربين ارسال ميكنند و پردازنده نيز پس از پردازش دادهها، حاصل را به صورت يك فايل تصويري در حافظه جانبي دوربين ذخيره ميكند. حسگرها در مقابل نورهاي مختلف و رنگهاي گوناگون اثرپذيري متفاوتي دارند و هر چه بيشتر در معرض نور قرار گيرند، تصوير حاصل به تصوير سفيد نزديكتر ميشود و اگر به آنها نوري نرسد، تصوير، سياه خواهد بود. اين كه چه ميزان نور به حسگرها برسد، به عواملي همچون سرعت باز و بسته شدن شاتر، ميزان گشادي دريچه ديافراگم و ميزان حساسيت به نور بستگي دارد. ميزان حساسيت به نور چيزي است كه در دوربينهاي ديجيتال پيش از گرفتن هر عكس قابل تنظيم است. اما در عكاسي آنالوگ اين ميزان به فيلم مورد استفاده بستگي دارد. هر فيلم حساسيت خاص خود را دارد و در طول استفاده از آن فيلم اين ميزان همواره ثابت است.
حسگرهاي رايج كنوني در دوربينهاي ديجيتال دو نوع هستند كه به ccd و cmos معروفند. كيفيت تصاوير حاصل از ccd از cmos بهتر است اما سرعت عمل cmos از ccd بيشتر است. ضمن آن كه مصرف انرژي cmos از ccd بسيار كمتر بوده و استفاده مستمر از آن باعث گرماي كمتري ميشود. ظاهرا بجز مساله كيفيت، ساير برتريها از آن cmos است طي چند سال اخير، شركتهاي مطرح دنيا از جمله canon و nikon ، حسگرهاي با كيفيتي برپايه cmos ساختهاند كه تنها عيب اين حسگرها را نيز برطرف كرده است. از اينرو، اكثر دوربينهاي حرفهاي حال حاضر كه نيازمند سرعت، كيفيت و مصرف كم انرژي هستند،
از حسگرها cmos استفاده ميكنند و بيشتر دوربينهاي عكاسي نيمهحرفهاي و خانگي و نيز دوربينهاي تلفنهاي همراه از ccd بهره ميگيرند.
با پيشرفت روز افزون فناوريهاي عكاسي، فاصله عكاسي آماتور و ديجيتال تا حد زيادي كم شده است و توضيح و توصيف جزئيات مربوط به اين زمينه شايد از حد چندين جلدكتاب نيز فراتر رود. تجهيزات وابسته به دنياي عكسبرداري و عكاسي ديجيتال نيز پيشرفتهاي چشمگيري داشته است و افراد با نگاهي گذرا به اين تجهيزات و مشاهده گستردگي و تنوع آنها بعضا ممكن است به اين نتيجه برسند كه ظاهرا كم اهميتترين وسيله در اين شاخه، خود دوربين بوده است! اما آينده چشمانداز هيجانانگيزتري پيشروي اين ابزارها قرارداده است. بزودي تواناييهاي اين ابزارها دگرگون خواهد شد و در پي آن، ديد ما از هنر عكاسي به دانشي در زمينه هنر تغيير خواهد كرد.