donya88
11-24-2009, 02:21 PM
مالیات برسود :
این نوع مالیات یعنی گرفتن درصدی از سود محض بنگاه توسط دولت (طبق قانون مالیاتی کشور )
سود محض=
TR-TC
سود متغیر =
TR-TVC
یعنی با توجه به نمودار تا زمانی که
P>ATC0
با شد مالیات بر سود می تواند تعریف شود و گرفته شود و برای غیر از این سود محضی وجود ندارد پس مالیات بر سودی هم توسط دولت بر بنگاه بسته نمی شود . واما محدوده ی انتقال منحنی های هزینه هم از جایی است که
P> ATC0
در غیر اینصورت منحنی های هزینه انتقال نمی یابند .
حال فرض که بنگاه و صنعت به ترتیب در نقاط
E
K
در تعادل به سر می برند. حال مالیات بر سودی با نرخ مالیاتی توسط دولت به صورت زیر بر بنگا هها بسته می شود :
T=t( TR-TC0)=t(pq-TC0)
در نتیجه منحنی های هزینه و تابع سود به صورت زیر تغییر می کند.توجه شود کلیه اندیسهای 1 مربوط به بعد از مالیات می باشد :
π 1=π0- t(pq-TC0)=π0-tπ0=(1-t)π0
TC1=TC0+t( pq-TCO)
ATC1=ATC0+t(p-ATC0)
MC1=MC0+t(p- mc0)
با انتقال منحنی های هزینه به بالا بنگاه طبق شرط حداکثر سازی سود سود خویش را ماکزیمم کرده ودوباره در نقطه ی
E
قرار گرفته و همان
q1
را تولید می کند . اینم دلیل ریاضیش :
P=MC1
P=MC0+t(pq-MC0)
با اندکی ساده سازی مجددابه :
P=MC0
می رسیم که این یعنی تغییر نکردن تولید بنگاه.و چون در دوره ی کوتاه مدت قرار داریم و ورود و خروجی انجام نمی گیرد پس منحنی صنعت که
∑MC
های بنگاهها ست نیز تکان نمی خورد . قیمت هم ثابت می ماند پس تولید صنعت در کوتاه مدت نیز ثابت می ماند. به نمودار توجه کنید .
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
در بلند مدت با فرض اینکه در تعادل بلند مدت صنعت بنگاهها دارای سود اقتصادی صفر می باشند پس مالیات بر سود در بلند مدت تعریف نمی شود.
این نوع مالیات یعنی گرفتن درصدی از سود محض بنگاه توسط دولت (طبق قانون مالیاتی کشور )
سود محض=
TR-TC
سود متغیر =
TR-TVC
یعنی با توجه به نمودار تا زمانی که
P>ATC0
با شد مالیات بر سود می تواند تعریف شود و گرفته شود و برای غیر از این سود محضی وجود ندارد پس مالیات بر سودی هم توسط دولت بر بنگاه بسته نمی شود . واما محدوده ی انتقال منحنی های هزینه هم از جایی است که
P> ATC0
در غیر اینصورت منحنی های هزینه انتقال نمی یابند .
حال فرض که بنگاه و صنعت به ترتیب در نقاط
E
K
در تعادل به سر می برند. حال مالیات بر سودی با نرخ مالیاتی توسط دولت به صورت زیر بر بنگا هها بسته می شود :
T=t( TR-TC0)=t(pq-TC0)
در نتیجه منحنی های هزینه و تابع سود به صورت زیر تغییر می کند.توجه شود کلیه اندیسهای 1 مربوط به بعد از مالیات می باشد :
π 1=π0- t(pq-TC0)=π0-tπ0=(1-t)π0
TC1=TC0+t( pq-TCO)
ATC1=ATC0+t(p-ATC0)
MC1=MC0+t(p- mc0)
با انتقال منحنی های هزینه به بالا بنگاه طبق شرط حداکثر سازی سود سود خویش را ماکزیمم کرده ودوباره در نقطه ی
E
قرار گرفته و همان
q1
را تولید می کند . اینم دلیل ریاضیش :
P=MC1
P=MC0+t(pq-MC0)
با اندکی ساده سازی مجددابه :
P=MC0
می رسیم که این یعنی تغییر نکردن تولید بنگاه.و چون در دوره ی کوتاه مدت قرار داریم و ورود و خروجی انجام نمی گیرد پس منحنی صنعت که
∑MC
های بنگاهها ست نیز تکان نمی خورد . قیمت هم ثابت می ماند پس تولید صنعت در کوتاه مدت نیز ثابت می ماند. به نمودار توجه کنید .
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
در بلند مدت با فرض اینکه در تعادل بلند مدت صنعت بنگاهها دارای سود اقتصادی صفر می باشند پس مالیات بر سود در بلند مدت تعریف نمی شود.