PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : همکلاسی هاي!!!!!!!!!!!!!! پيام نوري (آشنايي با دانشجويان پيام نور)



صفحه ها : 1 2 3 [4]

elili
04-03-2010, 12:59 PM
مژی جون ما که مشهدی نیستیم!:45:

moo2010
04-03-2010, 01:04 PM
:234::234::234::234::234::234::234:
:108::108::108::108::108::108::108::108::108::108:
:256::256::256::256::256::256::256::256::256::256: :256::256:
:235::235::235::235::235::235::235:

مژگان
04-03-2010, 01:16 PM
سلام
شیما هستم ورودی 86 نرم افزار


خیلی خیلی خوش اومدید

مژی جون ما که مشهدی نیستیم!:45:


عیبی نداره جیگر طلا ...بیا اونجا چون به روز تره واخبارش هم داغ تر:85:

صوفیا
04-03-2010, 01:32 PM
سلام خدمت همکلاسیهای گل سال نوتان مبارک تعطیلات خوش گذشت

elili
04-03-2010, 01:36 PM
خیلی خیلی خوش اومدید



عیبی نداره جیگر طلا ...بیا اونجا چون به روز تره واخبارش هم داغ تر:85:

چشم مژی جون از این به بعد میام اونجا:228:

مژگان
04-08-2010, 12:09 PM
این خیلی خوبه منتظر فعالیت خوب شما هستیم!
این مژی خانوم هم زیاد شوخی میکنه یوقت ازش دلگیر نشین ها!:110:

البته دنیا خانوم هم چون همسایه ایشون هستند با هم هستند ولی در کل این مژی خانوم یکم شیطون تر از دنیا خانوم هستند!:300:

واییی.......وای من چیا گفتم!:68:


:69::69::69:

من چی؟:100:
نه بابا من داشتم از مژی خانوم تعریف و تمجدید میکردم و توانایی های ایشون را به همه معرفی میکردم:68:

:167::167::167::167::167::167:


سلام
الهيييييييي نه محبوبه خانوم عزيزو. ما به ياد همه هستيم ديگه:15:
خوب محبوبه خانوم از خودت بيشت بگيد.چطور اين باشگاه رو يافتيد؟



خوش آمد ميگ به آتنا خانوم عزي خيلي خوب كاري مي كني و ما همه منتظره حضور سبز شما هستيم


به به جناب مدير كل هم راه افتادند.عالي است:100:


اي ناقلاها مژي خانوم كم بود اها دنيا خانوم هم بهش پيوست چه شود ديگر:68:
:167:

خیلی خوبه!!:226:
اینو درست میگین:110:
ما هم خوشحالیم که شما هم به جمع ما پیوستین! در باشگاه جنسیت برای هیچ کس مهم نیست! اینجا همه با هم دوست هستند!:36:

با احترام مدیریت باشگاه


آره راست می گه همه با هم دوست هستیم


سلام به همه .:47:
اقايون و خانوما اين يكي را قبول ندارم . اسم تايپيك عوض كرديد:100:. پس منم بايد تموم پستام حذف كنمااااااااااااا:290:
ظا هرا محبوبه جونم پيا م نوري نيست:247:. شما پيام نوريها ما را مظلوم گير اورديد . :237:
کب جرات کرده عزیزم ؟




کلا دخترا مظلوم نیستن!:110:

اگر هم دختری رو دیدی مظلوم هست بدون از همه نا مظلوم تره!:247:
:59::59:

اخه چرا؟ یک مدیر گل و مظلوم گیر اوردین بازم راضی نیستین؟:110:
:59::59:

مژی خانوم خبری نیست! دهنتان آب نیافته حلوا پخش نمیکنند!:110:


ای بابا چرا فاز منفی میدی مژی جون:264:
منظورت که من نبودم نه؟:179:
:15:

مژگان
04-08-2010, 12:34 PM
سلام خدمت همکلاسیهای گل سال نوتان مبارک تعطیلات خوش گذشت


جای همه خالی همه چی عالی بود:84:

Borna66
04-08-2010, 01:10 PM
سلام
شیما هستم ورودی 86 نرم افزار
با سلام
خوش امديد به باشگاه
حتما به بخش
کامپیوتر(نرم افزار) (http://pnu-club.com/pnu.4.html)
سر بزنيد

موفق باشيد
روزگار خوش

Atish pare
06-29-2010, 08:05 PM
سلام من ندا هستم
ورودی 86:109:

آرزو_م
06-30-2010, 04:28 PM
سلام بچه ها من آرزو هستم
اینجا خوزستانی هم هست؟؟؟؟؟؟:88:

mehrdad-pc
06-30-2010, 09:09 PM
سلام من مهرداد ام از تهران .
ورودی 86 it ، پیام نور اراک.

sunyboy
06-30-2010, 09:12 PM
سلام من مهرداد ام از تهران .
ورودی 86 it ، پیام نور اراک.


خيلي خوش امديد!:8:



با احترام مديريت باشگاه

sunyboy
06-30-2010, 09:13 PM
سلام من ندا هستم
ورودی 86:109:


خيلي خوش اومديد اميدوارم شما هم عين بچه هاي گل باشگاه موندگار باشيد و فعاليت خوبي داشته باشيد.:38:


با احترام مديريت باشگاه

sunyboy
06-30-2010, 09:14 PM
سلام بچه ها من آرزو هستم
اینجا خوزستانی هم هست؟؟؟؟؟؟:88:


نميدونم شايد باشه ما شاالله انقدر اعضاي باشگاه زياد شده كه امار از دستمون در رفته:8:




با احترا م مديريت باشگاه

یه دوست
08-06-2010, 09:07 PM
چه فرقی میکنه کی هستم:57:
رشته حسابداری
ورودی 86
از تاپیک باحالتم خوشم اومد داش حمید گل
ایییییییییییییول دمت گرم:104:

یه دوست
08-06-2010, 09:15 PM
سلام
......................

fatemeh_jon
09-02-2010, 07:03 AM
من از خودم شروع میکنم.
حمید دانشجوی رشته مهندسی مدیریت پروژه ورودی 86 از مشهد


من فاطمه
خونمون نزدیک دانشگاه
22 ساله
فوتبالی نیستم
کریم باقری رو ولی دوست دارم
تهرون زندگی میکنم (البته شهرستانش)
رشته حسابداری میرم ترم سوم
تنهام
راستی من یک جورایی اصلیتم به مشهدیا برمیگرده نصف فامیلامن اونجاست منم میشم همشهری http://pnu-club.com/imported/mising.jpg:26:

Borna66
09-02-2010, 09:29 AM
من فاطمه
خونمون نزدیک دانشگاه
22 ساله
فوتبالی نیستم
کریم باقری رو ولی دوست دارم
تهرون زندگی میکنم (البته شهرستانش)
رشته حسابداری میرم ترم سوم
تنهام
راستی من یک جورایی اصلیتم به مشهدیا برمیگرده نصف فامیلامن اونجاست منم میشم همشهری http://pnu-club.com/imported/mising.jpg:26:

سلام دوست عزيز
خوش امديد به باشگاه و منتظره حضور و فعاليت مفيد و قشنگتون در باشگاه هستيم
موفق باشيد

روزگار خوش

harley
09-19-2010, 07:07 PM
سلام بچه ها من آرزو هستم
اینجا خوزستانی هم هست؟؟؟؟؟؟:88:

من هستم
احساس تنهايي نكن ;)

حیدری مجید
02-12-2012, 03:27 PM
مجید ورودی 88 رشته حقوق:109:

na3h
02-12-2012, 10:51 PM
man naseham bax bem migan nasi:39: injaneb voorodie 90am va va vaaaaaaaaaaaaaaa va chi? neydonam chi begam , salamatie hamatoon biain nimbuzz bahale, montazeramaa, mokhe pc ham hastam kari dashtin dar khedmatam brb:45:

negar92
02-12-2012, 11:01 PM
نگار
دانشجو زبان
خراسانیم

خوشحالم اینجاااااام

petra_na
02-16-2012, 11:04 PM
ندا،ورودی بهمن86تربیت بدنی و علوم ورزشی،، البته حالا فارغ التحصیل شدم
خرمشهر

arash900
03-18-2012, 02:31 PM
سلام بچه ها من آرشم دانشجوی مهندسی کشاورزی ورودی90استان کرمان شهرستان جیرفت

جوان ایرونی
06-29-2012, 11:48 AM
خوب اسم منم وحید ورودی 90 پیام نور نجف آباد....
اومدم که بمونم....:36:

mom_021
06-29-2012, 06:01 PM
سلام منم محمدرضا هستم رشته برق الکترونیک دانشجوی مرکز شمیرانات (تهران مرکز)
ورودی 90 نیمسال اول:26:

یکی مثل خودت
07-02-2012, 01:02 PM
مرسی داش کامی بیا اینم با هم بخوریم:173:

مال کدوم دیاری؟ تو کجا خونه داری؟ ...:123:
ببخشید اشتباه شد...بچه اون تلویزیون رو خاموش کن ... بله کجا بودیم ؟؟؟ آهان ...الان خودمو معرفی میکنم:
اهل كاشانم
روزگارم بد نيست.
تكه ناني دارم ، خرده هوشي، سر سوزن ذوقي.
مادري دارم ، بهتر از برگ درخت.
دوستاني ، بهتر از آب روان.

و خدايي كه در اين نزديكي است:
لاي اين شب بوها، پاي آن كاج بلند.
روي آگاهي آب، روي قانون گياه.

من مسلمانم.
قبله ام يك گل سرخ.
جانمازم چشمه، مهرم نور.
دشت سجاده من.
من وضو با تپش پنجره ها مي گيرم.
در نمازم جريان دارد ماه ، جريان دارد طيف.
سنگ از پشت نمازم پيداست:
همه ذرات نمازم متبلور شده است.
من نمازم را وقتي مي خوانم
كه اذانش را باد ، گفته باد سر گلدسته سرو.
من نمازم را پي "تكبيره الاحرام" علف مي خوانم،
پي "قد قامت" موج.

كعبه ام بر لب آب ،
كعبه ام زير اقاقي هاست.
كعبه ام مثل نسيم ، مي رود باغ به باغ ، مي رود شهر به شهر.

"حجر الاسود" من روشني باغچه است.

اهل كاشانم.
پيشه ام نقاشي است:
گاه گاهي قفسي مي سازم با رنگ ، مي فروشم به شما
تا به آواز شقايق كه در آن زنداني است
دل تنهايي تان تازه شود.
چه خيالي ، چه خيالي ، ... مي دانم
پرده ام بي جان است.
خوب مي دانم ، حوض نقاشي من بي ماهي است.

اهل كاشانم
نسبم شايد برسد
به گياهي در هند، به سفالينه اي از خاك "سيلك".
نسبم شايد، به زني فاحشه در شهر بخارا برسد.

پدرم پشت دو بار آمدن چلچله ها ، پشت دو برف،
پدرم پشت دو خوابيدن در مهتابي ،
پدرم پشت زمان ها مرده است.
پدرم وقتي مرد. آسمان آبي بود،
مادرم بي خبر از خواب پريد، خواهرم زيبا شد.
پدرم وقتي مرد ، پاسبان ها همه شاعر بودند.
مرد بقال از من پرسيد : چند من خربزه مي خواهي ؟
من از او پرسيدم : دل خوش سيري چند؟

پدرم نقاشي مي كرد.
تار هم مي ساخت، تار هم مي زد.
خط خوبي هم داشت.

باغ ما در طرف سايه دانايي بود.
باغ ما جاي گره خوردن احساس و گياه،
باغ ما نقطه برخورد نگاه و قفس و آينه بود.
باغ ما شايد ، قوسي از دايره سبز سعادت بود.
ميوه كال خدا را آن روز ، مي جويدم در خواب.
آب بي فلسفه مي خوردم.
توت بي دانش مي چيدم.
تا اناري تركي برميداشت، دست فواره خواهش مي شد.
تا چلويي مي خواند، سينه از ذوق شنيدن مي سوخت.
گاه تنهايي، صورتش را به پس پنجره مي چسبانيد.
شوق مي آمد، دست در گردن حس مي انداخت.
فكر ،بازي مي كرد.
زندگي چيزي بود ، مثل يك بارش عيد، يك چنار پر سار.
زندگي در آن وقت ، صفي از نور و عروسك بود،
يك بغل آزادي بود.
زندگي در آن وقت ، حوض موسيقي بود.

طفل ، پاورچين پاورچين، دور شد كم كم در كوچه سنجاقك ها.
بار خود را بستم ، رفتم از شهر خيالات سبك بيرون دلم از غربت سنجاقك پر.

من به مهماني دنيا رفتم:
من به دشت اندوه،
من به باغ عرفان،
من به ايوان چراغاني دانش رفتم.
رفتم از پله مذهب بالا.
تا ته كوچه شك ،
تا هواي خنك استغنا،
تا شب خيس محبت رفتم.
من به ديدار كسي رفتم در آن سر عشق.
رفتم، رفتم تا زن،
تا چراغ لذت،
تا سكوت خواهش،
تا صداي پر تنهايي.

چيزهايي ديدم در روي زمين:
كودكي ديم، ماه را بو مي كرد.
قفسي بي در ديدم كه در آن، روشني پرپر مي زد.
نردباني كه از آن ، عشق مي رفت به بام ملكوت.
من زني را ديدم ، نور در هاون مي كوفت.
ظهر در سفره آنان نان بود ، سبزي بود، دوري شبنم بود، كاسه داغ محبت بود.
من گدايي ديدم، در به در مي رفت آواز چكاوك مي خواست و سپوري كه به يك پوسته خربزه مي برد نماز.

بره اي ديدم ، بادبادك مي خورد.
من الاغي ديدم، ينجه را مي فهميد.
در چراگاه " نصيحت" گاوي ديدم سير.

شاعري ديدم هنگام خطاب، به گل سوسن مي گفت: "شما"

من كتابي ديدم ، واژه هايش همه از جنس بلور.
كاغذي ديدم ، از جنس بهار،
موزه اي ديدم دور از سبزه،
مسجدي دور از آب.
سر بالين فقهي نوميد، كوزه اي ديدم لبريز سوال.

قاطري ديدم بارش "انشا"
اشتري ديدم بارش سبد خالي " پند و امثال".
عارفي ديدم بارش " تننا ها يا هو".

من قطاري ديدم ، روشنايي مي برد.
من قطاري ديدم ، فقه مي برد و چه سنگين مي رفت .
من قطاري ديدم، كه سياست مي برد ( و چه خالي مي رفت.)
من قطاري ديدم، تخم نيلوفر و آواز قناري مي برد.
و هواپيمايي، كه در آن اوج هزاران پايي
خاك از شيشه آن پيدا بود:
كاكل پوپك ،
خال هاي پر پروانه،
عكس غوكي در حوض
و عبور مگس از كوچه تنهايي.
خواهش روشن يك گنجشك، وقتي از روي چناري به زمين مي آيد.
و بلوغ خورشيد.
و هم آغوشي زيباي عروسك با صبح.

پله هايي كه به گلخانه شهوت مي رفت.
پله هايي كه به سردابه الكل مي رفت.
پله هايي كه به قانون فساد گل سرخ
و به ادراك رياضي حيات،
پله هايي كه به بام اشراق،
پله هايي كه به سكوي تجلي مي رفت.

مادرم آن پايين
استكان ها را در خاطره شط مي شست.

شهر پيدا بود:
رويش هندسي سيمان ، آهن ، سنگ.
سقف بي كفتر صدها اتوبوس.
گل فروشي گل هايش را مي كرد حراج.
در ميان دو درخت گل ياس ، شاعري تابي مي بست.
پسري سنگ به ديوار دبستان مي زد.
كودكي هسته زردآلو را ، روي سجاده بيرنگ پدر تف مي كرد.
و بزي از "خزر" نقشه جغرافي ، آب مي خورد.

بند رختي پيدا بود : سينه بندي بي تاب.

چرخ يك گاري در حسرت واماندن اسب،
اسب در حسرت خوابيدن گاري چي ،
مرد گاري چي در حسرت مرگ.

عشق پيدا بود ، موج پيدا بود.
برف پيدا بود ، دوستي پيدا بود.
كلمه پيدا بود.
آب پيدا بود ، عكس اشيا در آب.
سايه گاه خنك ياخته ها در تف خون.
سمت مرطوب حيات.
شرق اندوه نهاد بشري.
فصل ول گردي در كوچه زن.
بوي تنهايي در كوچه فصل.

دست تابستان يك بادبزن پيدا بود.

سفر دانه به گل .
سفر پيچك اين خانه به آن خانه.
سفر ماه به حوض.
فوران گل حسرت از خاك.
ريزش تاك جوان از ديوار.
بارش شبنم روي پل خواب.
پرش شادي از خندق مرگ.
گذر حادثه از پشت كلام.

جنگ يك روزنه با خواهش نور.
جنگ يك پله با پاي بلند خورشيد.
جنگ تنهايي با يك آواز:
جنگ زيبايي گلابي ها با خالي يك زنبيل.
جنگ خونين انار و دندان.
جنگ "نازي" ها با ساقه ناز.
جنگ طوطي و فصاحت با هم.
جنگ پيشاني با سردي مهر.

حمله كاشي مسجد به سجود.
حمله باد به معراج حباب صابون.
حمله لشگر پروانه به برنامه " دفع آفات".
حمله دسته سنجاقك، به صف كارگر " لوله كشي".
حمله هنگ سياه قلم ني به حروف سربي.
حمله واژه به فك شاعر.

فتح يك قرن به دست يك شعر.
فتح يك باغ به دست يك سار.
فتح يك كوچه به دست دو سلام.
فتح يك شهر به دست سه چهار اسب سواري چوبي.
فتح يك عيد به دست دو عروسك ، يك توپ.

قتل يك جغجغه روي تشك بعد از ظهر.
قتل يك قصه سر كوچه خواب .
قتل يك غصه به دستور سرود.
قتل يك مهتاب به فرمان نئون.
قتل يك بيد به دست "دولت".
قتل يك شاعر افسرده به دست گل يخ.

همه روي زمين پيدا بود:
نظم در كوچه يونان مي رفت.
جغد در "باغ معلق " مي خواند.
باد در گردنه خيبر ، بافه اي از خس تاريخ به خاور مي راند.
روي درياچه آرام "نگين" ، قايقي گل مي برد.
در بنارس سر هر كرچه چراغي ابدي روشن بود.

مردمان را ديدم.
شهرها را ديدم.
دشت ها را، كوه ها را ديدم.
آب را ديدم ، خاك را ديدم.
نور و ظلمت را ديدم.
و گياهان را در نور، و گياهان را در ظلمت ديدم.
جانور را در نور ، جانور را در ظلمت ديدم.
و بشر را در نور ، و بشر را در ظلمت ديدم.


اهل كاشانم، اما
شهر من كاشان نيست.
شهر من گم شده است.
من با تاب ، من با تب
خانه اي در طرف ديگر شب ساخته ام.
من در اين خانه به گم نامي نمناك علف نزديكم.
من صداي نفس باغچه را مي شنوم.
و صداي ظلمت را ، وقتي از برگي مي ريزد.
و صداي ، سرفه روشني از پشت درخت،
عطسه آب از هر رخنه سنگ ،
چكچك چلچله از سقف بهار.
و صداي صاف ، باز و بسته شدن پنجره تنهايي.
و صداي پاك ، پوست انداختن مبهم عشق،
متراكم شدن ذوق پريدن در بال
و ترك خوردن خودداري روح.
من صداي قدم خواهش را مي شنوم
و صداي ، پاي قانوني خون را در رگ،
ضربان سحر چاه كبوترها،
تپش قلب شب آدينه،
جريان گل ميخك در فكر،
شيهه پاك حقيقت از دور.
من صداي وزش ماده را مي شنوم
و صداي ، كفش ايمان را در كوچه شوق.
و صداي باران را، روي پلك تر عشق،
روي موسيقي غمناك بلوغ،
روي آواز انارستان ها.
و صداي متلاشي شدن شيشه شادي در شب،
پاره پاره شدن كاغذ زيبايي،
پر و خالي شدن كاسه غربت از باد.

من به آغاز زمين نزديكم.
نبض گل ها را مي گيرم.
آشنا هستم با ، سرنوشت تر آب، عادت سبز درخت.

روح من در جهت تازه اشيا جاري است .
روح من كم سال است.
روح من گاهي از شوق ، سرفه اش مي گيرد.
روح من بيكار است:
قطره هاي باران را، درز آجرها را، مي شمارد.
روح من گاهي ، مثل يك سنگ سر راه حقيقت دارد.

من نديدم دو صنوبر را با هم دشمن.
من نديدن بيدي، سايه اش را بفروشد به زمين.
رايگان مي بخشد، نارون شاخه خود را به كلاغ.
هر كجا برگي هست ، شور من مي شكفد.
بوته خشخاشي، شست و شو داده مرا در سيلان بودن.

مثل بال حشره وزن سحر را مي دانم.
مثل يك گلدان ، مي دهم گوش به موسيقي روييدن.
مثل زنبيل پر از ميوه تب تند رسيدن دارم.
مثل يك ميكده در مرز كسالت هستم.
مثل يك ساختمان لب دريا نگرانم به كشش هاي بلند ابدي.

تا بخواهي خورشيد ، تا بخواهي پيوند، تا بخواهي تكثير.

من به سيبي خوشنودم
و به بوييدن يك بوته بابونه.
من به يك آينه، يك بستگي پاك قناعت دارم.
من نمي خندم اگر بادكنك مي تركد.
و نمي خندم اگر فلسفه اي ، ماه را نصف كند.
من صداي پر بلدرچين را ، مي شناسم،
رنگ هاي شكم هوبره را ، اثر پاي بز كوهي را.
خوب مي دانم ريواس كجا مي رويد،
سار كي مي آيد، كبك كي مي خواند، باز كي مي ميرد،
ماه در خواب بيابان چيست ،
مرگ در ساقه خواهش
و تمشك لذت ، زير دندان هم آغوشي.


زندگي رسم خوشايندي است.
زندگي بال و پري دارد با وسعت مرگ،
پرشي دارد اندازه عشق.
زندگي چيزي نيست ، كه لب طاقچه عادت از ياد من و تو برود.
زندگي جذبه دستي است كه مي چيند.
زندگي نوبر انجير سياه ، كه در دهان گس تابستان است.
زندگي ، بعد درخت است به چشم حشره.
زندگي تجربه شب پره در تاريكي است.
زندگي حس غريبي است كه يك مرغ مهاجر دارد.
زندگي سوت قطاري است كه در خواب پلي مي پيچد.
زندگي ديدن يك باغچه از شيشه مسدود هواپيماست.
خبر رفتن موشك به فضا،
لمس تنهايي "ماه"، فكر بوييدن گل در كره اي ديگر.

زندگي شستن يك بشقاب است.


زندگي يافتن سكه دهشاهي در جوي خيابان است.
زندگي "مجذور" آينه است.
زندگي گل به "توان" ابديت،
زندگي "ضرب" زمين در ضربان دل ما،
زندگي "هندسه" ساده و يكسان نفسهاست.

هر كجا هستم ، باشم،
آسمان مال من است.
پنجره، فكر ، هوا ، عشق ، زمين مال من است.
چه اهميت دارد
گاه اگر مي رويند
قارچهاي غربت؟

من نمي دانم
كه چرا مي گويند: اسب حيوان نجيبي است ، كبوتر زيباست.
و چرا در قفس هيچكسي كركس نيست.
گل شبدر چه كم از لاله قرمز دارد.
چشم ها را بايد شست، جور ديگر بايد ديد.
واژه ها را بايد شست .
واژه بايد خود باد، واژه بايد خود باران باشد.

چترها را بايد بست.
زير باران بايد رفت.
فكر را، خاطره را، زير باران بايد برد.
با همه مردم شهر ، زير باران بايد رفت.
دوست را، زير باران بايد ديد.
عشق را، زير باران بايد جست.
زير باران بايد با زن خوابيد.
زير باران بايد بازي كرد.
زير بايد بايد چيز نوشت، حرف زد، نيلوفر كاشت
زندگي تر شدن پي در پي ،
زندگي آب تني كردن در حوضچه "اكنون"است.

رخت ها را بكنيم:
آب در يك قدمي است.

روشني را بچشيم.
شب يك دهكده را وزن كنيم، خواب يك آهو را.
گرمي لانه لكلك را ادراك كنيم.
روي قانون چمن پا نگذاريم.
در موستان گره ذايقه را باز كنيم.
و دهان را بگشاييم اگر ماه در آمد.
و نگوييم كه شب چيز بدي است.
و نگوييم كه شب تاب ندارد خبر از بينش باغ.

و بياريم سبد
ببريم اين همه سرخ ، اين همه سبز.

صبح ها نان و پنيرك بخوريم.
و بكاريم نهالي سر هر پيچ كلام.
و بپاشيم ميان دو هجا تخم سكوت.
و نخوانيم كتابي كه در آن باد نمي آيد
و كتابي كه در آن پوست شبنم تر نيست
و كتابي كه در آن ياخته ها بي بعدند.
و نخواهيم مگس از سر انگشت طبيعت بپرد.
و نخواهيم پلنگ از در خلقت برود بيرون.
و بدانيم اگر كرم نبود ، زندگي چيزي كم داشت.
و اگر خنج نبود ، لطمه ميخورد به قانون درخت.
و اگر مرگ نبود دست ما در پي چيزي مي گشت.
و بدانيم اگر نور نبود ، منطق زنده پرواز دگرگون مي شد.
و بدانيم كه پيش از مرجان خلائي بود در انديشه درياها.

و نپرسيم كجاييم،
بو كنيم اطلسي تازه بيمارستان را.

و نپرسيم كه فواره اقبال كجاست.
و نپرسيم چرا قلب حقيقت آبي است.
و نپرسيم پدرهاي پدرها چه نسيمي، چه شبي داشته اند.
پشت سر نيست فضايي زنده.
پشت سر مرغ نمي خواند.
پشت سر باد نمي آيد.
پشت سر پنجره سبز صنوبر بسته است.
پشت سر روي همه فرفره ها خاك نشسته است.
پشت سر خستگي تاريخ است.
پشت سر خاطره موج به ساحل صدف سر دسكون مي ريزد.

لب دريا برويم،
تور در آب بيندازيم
و بگيريم طراوت را از آب.

ريگي از روي زمين برداريم
وزن بودن را احساس كنيم.

بد نگوييم به مهتاب اگر تب داريم
(ديده ام گاهي در تب ، ماه مي آيد پايين،
مي رسد دست به سقف ملكوت.
ديده ام، سهره بهتر مي خواند.
گاه زخمي كه به پا داشته ام
زير و بم هاي زمين را به من آموخته است.
گاه در بستر بيماري من، حجم گل چند برابر شده است.
و فزون تر شده است ، قطر نارنج ، شعاع فانوس.)
و نترسيم از مرگ
(مرگ پايان كبوتر نيست.
مرگ وارونه يك زنجره نيست.
مرگ در ذهن اقاقي جاري است.
مرگ در آب و هواي خوش انديشه نشيمن دارد.
مرگ در ذات شب دهكده از صبح سخن مي گويد.
مرگ با خوشه انگور مي آيد به دهان.
مرگ در حنجره سرخ - گلو مي خواند.
مرگ مسئول قشنگي پر شاپرك است.
مرگ گاهي ريحان مي چيند.
مرگ گاهي ودكا مي نوشد.
گاه در سايه است به ما مي نگرد.
و همه مي دانيم
ريه هاي لذت ، پر اكسيژن مرگ است.)

در نبنديم به روي سخن زنده تقدير كه از پشت چپر هاي صدا مي شنويم.

پرده را برداريم :
بگذاريم كه احساس هوايي بخورد.
بگذاريم بلوغ ، زير هر بوته كه مي خواهد بيتوته كند.
بگذاريم غريزه پي بازي برود.
كفش ها را بكند، و به دنبال فصول از سر گل ها بپرد.
بگذاريم كه تنهايي آواز بخواند.
چيز بنويسد.
به خيابان برود.

ساده باشيم.
ساده باشيم چه در باجه يك بانك چه در زير درخت.

كار ما نيست شناسايي "راز" گل سرخ ،
كار ما شايد اين است
كه در "افسون" گل سرخ شناور باشيم.
پشت دانايي اردو بزنيم.
دست در جذبه يك برگ بشوييم و سر خوان برويم.
صبح ها وقتي خورشيد ، در مي آيد متولد بشويم.
هيجان ها را پرواز دهيم.
روي ادراك فضا ، رنگ ، صدا ، پنجره گل نم بزنيم.
آسمان را بنشانيم ميان دو هجاي "هستي".
ريه را از ابديت پر و خالي بكنيم.
بار دانش را از دوش پرستو به زمين بگذاريم.
نام را باز ستانيم از ابر،
از چنار، از پشه، از تابستان.
روي پاي تر باران به بلندي محبت برويم.
در به روي بشر و نور و گياه و حشره باز كنيم.

كار ما شايد اين است
كه ميان گل نيلوفر و قرن
پي آواز حقيقت بدويم.
خوبید؟؟؟؟؟:173::173::173::93::82:

yalda pn
08-27-2012, 12:49 AM
سلام
منم یلداهستم
دانشجوی شیمی محض
ورودی 90
مشهدی هستم
امیدوارم همیشه فرومتون پابرجاباشه:74:

fardad0151
11-23-2012, 03:05 AM
fardad am 22 sale bache sari....mohandesi sanaye,,,,,
:272:

reza2kn
11-23-2012, 10:18 PM
سلام به همه بچه ها
رضا هستم دانشجو رشته مترجمی زبان
شیراز...

raniya
11-25-2012, 02:14 PM
رانیا
ورودی 88 ایشالا ترم بعد تموم میشه دیگه
رشته م مدیریت دولتی
گرگان

Bahar1988
02-16-2013, 11:28 PM
بهار ترم 3 رشته مدیریت بازرگانی ورودی 90 دانشگاه تهران غرب:57:

javad jan
02-17-2013, 10:02 AM
سلام بهار منم تهران غربمارشد مدیریت اجراییمحمد جواد2 ترم دیگه تمومه ایشالا

javad jan
02-17-2013, 10:07 AM
سلام بهار منم تهران غربم ارشد مدیریت اجرایی محمد جواد 2 ترم دیگه تمومه ایشالا

Bahar1988
02-19-2013, 03:12 PM
یعنی رشته مدیریت بازرگانی دختر کسی نیس؟!!!!!!!!!!!!!!!!:169:

emolove
03-27-2013, 10:04 PM
سلااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا اااااااااام

alangcity
05-28-2013, 10:55 AM
سلام

راضیه رحیمی ، دانشجوی كارشناسی ارشد مهندسی نرم افزار از دانشگاه پیام نور واحد شمیرانات و در حال گذراندن واحد پایان نامه هستم.

دوستان عزیزم اگر لطف کنید و این فرم رو برام پر کنید ممنوم میشم . ( فقط چند ثانیه وقت شما رو میگیره ) . اگر حوصله دارید بقیه متنم رو هم بخونید تا در جریانش باشید .

لطفا در این قسمت با من همکاری کنید .چند ثانيه است (http://www.pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fpnusocial.a-w.ir%2F%25D9%2581%25D8%25B1%25D9%2585-%25D8%25AB%25D8%25A8%25D8%25AA-%25D9%2585%25D8%25B4%25D8%25AE%25D8%25B5%25D8%25A7 %25D8%25AA-%25D8%25AF%25D8%25A7%25D9%2586%25D8%25B4%25D8%25AC %25D9%2588%25DB%258C%25D8%25A7%25D9%2586-%25D9%25BE%25DB%258C%25D8%25A7%25D9%2585-%25D9%2586%25D9%2588%25D8%25B1%2F)



به این وبلاگ برید . ( توضیح دادم كامل )


(http://www.pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fpnusocial.blogfa.c om)امکانسنجی ایجادشبکه اجتماعی خدمات دانشجو (http://www.pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fpnusocial.blogfa.c om)

نیازمند همكاری صمیمانه شما دانشجویان عزیز پیام نوری هستم .
نگران اطلاعات خودتون هم نباشید كاملا محرمانه می مونه . فقط و فقط یه كار تحقیقاتیه همین .

نكته : پر كردن فیلدهای نام و نام خانوادگی و آدرس ایمیل (بدون ستاره ها ) كاملا اختیاریه و می تونید این گزینه رو خالی بذارید .

اگر سوالی داشتید در خدمتتون هستم .


با تشکر

هم نفسم
05-28-2013, 12:37 PM
راضیه،دانشجوی رشته مدیریت دولتی،ورودی90،زنجان:39:

پورحمید
06-13-2013, 08:49 PM
فریبا هستم. مهندسی پلیمر. رشت. ورودی 91:272::272::272: