Y@SiN
11-19-2009, 07:38 PM
مدتهاست با توجه به زياني که فيلمسازان داخلي از دزديده شدن و تکثير فيلمهايشان و تبديل آن به cd هاي ارزان قيمت گلايه مي کنند و از خسارت چندين ميلياردي به صنعت سينما شکايت کرده و کار به تحصن کشيد تا جايي که فکر مي کنم در مورد فيلم اخراجي ها بود که کار به بگير و ببند هم رسيد و نيروي انتظامي دستفروش هاي فيلم را حتي از خيابان جمع مي کرد.
در مذمت تکثير غيرقانوني فيلم شکي نيست، قبول! اما چرا همين اتفاق در مورد نرم افزار نمي افتد؟ چرا؟ چرا کسي به ضرر هايي که يک شرکت نرم افزاري از شکستن قفل نرم افزارش و فروش آن مثل نقل و نبات، نه در دستفروشي ها، بلکه در مغازه هاي تابلو دار بازار رضا و پايتخت و نمي دانم مجتمع کامپيوتر ايران توجه اي نمي کند و برايش اشک نمي ريزد. کسي به ناديده گرفتن حقوق توليد کننده محصول نرم افزاري در بين خريداران توجه نمي کند، چرا کسي به ارزان قيمت بودن نرم افزار در ايران برخلاف همه جاي دنيا توجه نمي کند؟
شايد :
1- از ماست که بر ماست، اگر ما هم مثل سينما گران و بازيگران، شلوغ مي کرديم و تحصني مي کرديم درست مي شد ...
2- فيلم از نان شب واجب تر است و حمايت از سينما گر از آن هم واجب تر، اما نرم افزار به چه درد مي خورد، توليد کننده آن بيشتر!؟
3- فيلم را همه مي بينند، نرم افزار را فقط گروهي؟ ان هم لابد گروه قليلي از جامعه.
4فيلمسازي هنر است اما نرم افزار ساختن که هنر نيست لابد؟
5- دل آدم براي هنرمند مي سوزد، اما لابد مهندس نرم افزار براي لاي جرز ديوار خوب است!؟
6- توليد فيلم پر هزينه است، اما نرم افزار را در خم رنگ رزي مي سازند، لابد!؟
7- فيلمسازان در رسانه ها آشنا دارند و کلي خبرنگار مي شناسند، اما نرم افزاري ها که کسي را ندارند.
8- فيلم ، بيننده را سرگرم مي کند، مي خنداند، مي گرياند، .... اما نرم افزار که خاصيتي ندارد، فقط اعصاب آدم را خورد مي کند و کار آدم را زياد مي کند.
9- رطب خورده منع رطب نمي کند، ما که از سيستم عاملمان تا ابزارهاي تخصصي توليدمان دزدي است، چطور مي توانيم از دزديده شدن نرم افزار خودمان گله کنيم.
10- نرم افزار ساز اگر ناراحت شد، اشکال ندارد مهاجرت مي کند به کانادا و استراليا، آنجا قدرش را مي دانند، اما فيلمساز مال خودمان است، بازيگرمان رافقط در فيلم هاي داخلي بازي مي دهند، فيلم هايمان هم که عموما فقط مصرف داخلي دارند، پس چرا ناراحتشان کنيم.
11- بازيگران خوشتيپ و خوشگل هستند، وضعيت نرم افزار نويسها که معلوم است، موهاي کچل يا آشفته، دست و زانو و کمر پردرد، شکم برآمده، دندانهاي سياه شده از خوردن چايي و يا کشيدن سيگار، تيک هاي عصبي، خودمانيم، اگر ما هم بوديم به هنرپيشه ها بيشتر توجه نمي کرديم؟
11- ساير موارد
خدا، آخر و عاقبت همه ما را به خير کند، فيلمسازان را خوشنود و نرم افزار نويسان را به راه راست هدايت کند....
همين!
پ ن : مي دانم، خيلي از سينما رو ها و علاقه مندان سينما از نوشته من ناراحت خواهند شد، قصدم خداي نکرده توهين به سينماي کشورمان نيست که خودم بسيار دوستش دارم و می دانم در این زمان حساس، نیاز به حمایت دارد تا ورشکسته نشود، شايد مقايسه کردن آن با نرم افزار را مي خواستم پررنگ تر بکنم در اين نوشته و اينکه به همان اندازه به نرم افزار توجه نمي شود، این که اگر به نرم افزار هم توجه نشود همان وضعیت را پیدا می کند، به سبک خود هنرمندان کمي اغراق شد شايد. به دل نگيريد لطفا ....
در مذمت تکثير غيرقانوني فيلم شکي نيست، قبول! اما چرا همين اتفاق در مورد نرم افزار نمي افتد؟ چرا؟ چرا کسي به ضرر هايي که يک شرکت نرم افزاري از شکستن قفل نرم افزارش و فروش آن مثل نقل و نبات، نه در دستفروشي ها، بلکه در مغازه هاي تابلو دار بازار رضا و پايتخت و نمي دانم مجتمع کامپيوتر ايران توجه اي نمي کند و برايش اشک نمي ريزد. کسي به ناديده گرفتن حقوق توليد کننده محصول نرم افزاري در بين خريداران توجه نمي کند، چرا کسي به ارزان قيمت بودن نرم افزار در ايران برخلاف همه جاي دنيا توجه نمي کند؟
شايد :
1- از ماست که بر ماست، اگر ما هم مثل سينما گران و بازيگران، شلوغ مي کرديم و تحصني مي کرديم درست مي شد ...
2- فيلم از نان شب واجب تر است و حمايت از سينما گر از آن هم واجب تر، اما نرم افزار به چه درد مي خورد، توليد کننده آن بيشتر!؟
3- فيلم را همه مي بينند، نرم افزار را فقط گروهي؟ ان هم لابد گروه قليلي از جامعه.
4فيلمسازي هنر است اما نرم افزار ساختن که هنر نيست لابد؟
5- دل آدم براي هنرمند مي سوزد، اما لابد مهندس نرم افزار براي لاي جرز ديوار خوب است!؟
6- توليد فيلم پر هزينه است، اما نرم افزار را در خم رنگ رزي مي سازند، لابد!؟
7- فيلمسازان در رسانه ها آشنا دارند و کلي خبرنگار مي شناسند، اما نرم افزاري ها که کسي را ندارند.
8- فيلم ، بيننده را سرگرم مي کند، مي خنداند، مي گرياند، .... اما نرم افزار که خاصيتي ندارد، فقط اعصاب آدم را خورد مي کند و کار آدم را زياد مي کند.
9- رطب خورده منع رطب نمي کند، ما که از سيستم عاملمان تا ابزارهاي تخصصي توليدمان دزدي است، چطور مي توانيم از دزديده شدن نرم افزار خودمان گله کنيم.
10- نرم افزار ساز اگر ناراحت شد، اشکال ندارد مهاجرت مي کند به کانادا و استراليا، آنجا قدرش را مي دانند، اما فيلمساز مال خودمان است، بازيگرمان رافقط در فيلم هاي داخلي بازي مي دهند، فيلم هايمان هم که عموما فقط مصرف داخلي دارند، پس چرا ناراحتشان کنيم.
11- بازيگران خوشتيپ و خوشگل هستند، وضعيت نرم افزار نويسها که معلوم است، موهاي کچل يا آشفته، دست و زانو و کمر پردرد، شکم برآمده، دندانهاي سياه شده از خوردن چايي و يا کشيدن سيگار، تيک هاي عصبي، خودمانيم، اگر ما هم بوديم به هنرپيشه ها بيشتر توجه نمي کرديم؟
11- ساير موارد
خدا، آخر و عاقبت همه ما را به خير کند، فيلمسازان را خوشنود و نرم افزار نويسان را به راه راست هدايت کند....
همين!
پ ن : مي دانم، خيلي از سينما رو ها و علاقه مندان سينما از نوشته من ناراحت خواهند شد، قصدم خداي نکرده توهين به سينماي کشورمان نيست که خودم بسيار دوستش دارم و می دانم در این زمان حساس، نیاز به حمایت دارد تا ورشکسته نشود، شايد مقايسه کردن آن با نرم افزار را مي خواستم پررنگ تر بکنم در اين نوشته و اينکه به همان اندازه به نرم افزار توجه نمي شود، این که اگر به نرم افزار هم توجه نشود همان وضعیت را پیدا می کند، به سبک خود هنرمندان کمي اغراق شد شايد. به دل نگيريد لطفا ....