PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : فرسایش وراههای مقابله باآن



ahoo
11-11-2009, 05:22 PM
فهرست



1- مقدمه. 3 (http://pnu-club.com/newthread.php?do=newthread&f=336#_Toc138278125)
2- اهميت فرسايش... 4 (http://pnu-club.com/newthread.php?do=newthread&f=336#_Toc138278126)
3- انواع فرسايش... 5 (http://pnu-club.com/newthread.php?do=newthread&f=336#_Toc138278127)
4- مراحل مختلف فرسايش... 7 (http://pnu-club.com/newthread.php?do=newthread&f=336#_Toc138278130)
5- اشكال مختلف فرسايش... 8 (http://pnu-club.com/newthread.php?do=newthread&f=336#_Toc138278134)
6- اثر و نتيجه فرسايش... 14 (http://pnu-club.com/newthread.php?do=newthread&f=336#_Toc138278142)
7- مبارزه با فرسايش خاك.... 17 (http://pnu-club.com/newthread.php?do=newthread&f=336#_Toc138278144)
8- مبارزه با فرسايش آبي.. 18 (http://pnu-club.com/newthread.php?do=newthread&f=336#_Toc138278145)
9- مبارزه با فرسايش بادي.. 29 (http://pnu-club.com/newthread.php?do=newthread&f=336#_Toc138278146)
10- منابع و مراجع.. 37 (http://pnu-club.com/newthread.php?do=newthread&f=336#_Toc138278147)

1- مقدمه


فرسايش كه به آلماني Abtrag وبه فرانسه وانگليسي Erosion گفته مي‌‌شود، از كلمه لاتين Erodere گرفته شده وعبارت است از فرسودگي و از بين رفتگي مداوم خاك سطح زمين (انتقال يا حركت آن از نقطه اي به نقطه ديگر در سطح زمين) توسط آب يا باد[1].
خاك يكي از مهمترين منابع طبيعي هر كشور است. امروزه فرسايش خاك به عنوان خطري براي رفاه انسان و حتي براي حيات او به شمار مي‌رود. در مناطقي كه فرسايش كنترل نمي‌شود، خاك ها به تدريج فرسايش يافته، حاصلخيزي خود را از دست مي دهند.
فرسايش نه تنها سبب فقير شدن خاك و متروك شدن مزارع مي گردد و از اين راه خسارات زياد و جبران ناپذيري را به جا مي گذارد، بلكه با رسوب مواد در آبراهه ها، مخازن سدها، بنادر و كاهش ظرفيت آبگيري آنها نيز زيانهاي فراواني را سبب مي‌گردد. بنابر اين نبايد مساله حفاظت و حراست خاك را كوچك و كم اهميت شمرد.
اگر استفاده خاك بر اساس شناسايي استعداد و قدرت توليدي آن ومبتني بر رعايت اصول صحيح و علمي باشد، خاك از بين نمي رود[2]. فقط در سايه حمايت پوشش نباتي(درختان يا ساير گياهان) بوده كه فرسايش خاك بسيار كند شده و تعادلي در تشكيل و فرسايش خاك ايجاد گرديده است.
اين تعادل مساعد كه تحت تاثيرشرايط طبيعي حكمروا شده بود،از زماني كه بشر زمين را به منظور تهيه محصول وبدست آوردن غذا و ديگر مايحتاج خود ،موردكشت و زرع قرار داد تا از آن به عنوان مرتع استفاده كرد، بر هم خورد و زمين ها در معرض فرسايش شديد و وسيع قرار گرفت .
بنابراين فرسايش قبل از آنكه مورد بهره برداري انسان قرارگيرد نيز اتفاق مي‌افتاده(فرسايش طبيعي) ولي از وقتي‌كه انسان در آن به كشت و زرع پرداخت باعث فرسايش بيش از حد(فرسايش سريع وشديد) خاك شده است.

2- اهميت فرسايش


درست است كه از خاك هايي كه در نتيجه‌ فرسايش آبي شديد ازنقاط مرتفع‌تربه نقاط پست‌تر يا چاله‌ها وپشت سد‌ها منتقل مي‌شود، باز زمين به وجود مي­آيد واين گونه زمين‌ها اغلب امكان دارد زمين‌هاي رسوبي يا آبرفتي حاصلخيزي باشد(كما‌‌‌ اينكه زمين‌هاي حاصلخيز را در اكثر موارد همين زمين‌هاي رسوبي يا آبرفتي تشكيل مي‌دهد) ولي از آنجا كه مقدار زميني‌كه بر اثر رسوب و تجمع مواد بوجود مي‌آيد در مقابل سطح‌هايي‌كه خاك آن فرسايش يافته است، ويران مي‌شود، تا اين رسوبات را بوجود آورد،آنقدر ناچيز و بي‌ارزش است،كه به منظور جلوگيري از تخريب و زيان‌هاي بيشتر و همچنين حفظ تعادل طبيعت بايد با اقدامات سريع وجدي تا آنجا كه ممكن است مانع از فرسايش خاك شد.
طبق محاسباتي كه صورت گرفته است، بطوركلي براي تشكيل يك سانتي‌متر‌خاك 500 تا 800 سال زمان لازم است، و‌ اگر حساب كنيم كه خاك زراعتي 25 سانتي‌متر عمق داشته باشد پس اين ضخامت خاك، طي 20 هزار سال‌كارمداوم طبيعت بوجود آمده است.

3- انواع فرسايش


3-1- بر اساس انواع عوامل فرسايشي


در طبيعت دو نيرو، يا دو عامل وجود دارد كه باعث جابجايي خاك يا به عبارت ديگر فرسايش خاك مي‌شود: آب و باد[1].
يكي از مهمترين فرايندهاي طبيعي در مناطق خشك و نيمه‌خشك و فرا خشك فرسايش بادي است.اين فرايند در شرايطي رخ مي‌دهد كه علاوه بر وجود خاك حساس، باد داراي حاكميت و سرعت قابل توجه باشد. انتقال ذرات خاك به صورت‌هاي مختلف معلق، جهشي و خزشي انجام مي‌گيرد وباعث خسارت‌هاي جدي به محيط زيست مي‌شود[3]. فرسايش آبي در بند 8 مفصلا شرح داده خواهد شد.


3-2- بر اساس تاثير طبيعت و دخالت انسان


فرسايش طبيعي يا بطئي كه فرسايش عادي هم ناميده مي‌شود پيوسته در طبيعت بوسيله آب يا باد صورت گرفته و مي‌گيرد و نتيجه قوه ثقل، سرازيري دامنه ها، جريان آب سطحي روي زمين،وجود نهرها و رودها و يخچال‌ها وغيره است.
عمل اين نوع فرسايش كند و هماهنگ با توليد خاك است بدين معني كه از يك طرف خاك تشكيل مي‌شود و از طرف ديگر امكان دارد فرسايش يابد.عوامل طبيعي مؤثر در فرسايش سبب فرسايش يافتن قلل مرتفع وكاهش ارتفاع آنها و همچنين پر كردن دره‌ها و چاله‌ها مي‌شود كه نتيجه آن صاف و هموار شدن سطح زمين است.
در اين نقل وانتقال خاك، در صورتي كه عمل خاكسازي بيش از فرسايش باشد، موجب افزوده شدن وگسترش خاكها مي‌شود، اگر متعادل باشد،يك هماهنگي بين فرسايش و خاكسازي بوجود مي‌آيد ولي چنانچه تخريب سريع و شديد وعمل خاكسازي ضعيف باشد، تعادل طبيعي بر هم مي‌خورد.
در چنين وضعي كه زمين بشدت فرسايش مي‌يابد سنگهاي مادر ظاهر مي‌گردد وچهره زمين به صورت لخت و باير درمي‌آيد. مبارزه بااين فرسايش بسيار مشكل و در بسياري از موارد غير ممكن است. فرسايش سريع يا مخرب همانطور كه ذكر شد نتيجه تاثير اعمال بشر است.

4- مراحل مختلف فرسايش


فرسايش چه توسط باد صورت گيرد چه توسط آب، خواه عادي باشد خواه سريع، داراي سه مرحله است: مرحله كنده شدن خاك، مرحله انتقال خاك و مرحله انباشته شدن و تجمع خاك.

4-1- مرحله كنده شدن خاك از جاي خود


در اين مرحله، ابتدا خاكدانه­ها بر اثر از بين رفتن هوموس و كلوئيدهاي خاك، چسبندگي خود را از دست مي­دهند و از هم مي­پاشند. در نتيجه خاك آماده فرسايش مي­شود. در چنين وضعي، خاك سطح­الارض كه حاصلخيزترين قسمت خاك است، به طور ناگهاني يا بتدريج بوسيله آب يا باد از جاي خود كنده مي­شود.

4-2- مرحله حمل يا انتقال خاك بوسيله آب يا باد


چون ذرات خاك چسبندگي خود را از دست داده­اند، نمي­توانند در مقابل جريانهاي شديد آبها يا بادهاي تند مقاومت كنند، در نتيجه از جاي خود كنده مي­شوند و به نقطه ديگر منتقل مي­گردند.
در مورد فرسايش آبي معمولا مواد از منطقه مرتفع­تر به محل پست­تر منتقل مي­گردند. مسافتي را كه آب يا باد مواد را با خود مي­برد به عوامل مختلفي بستگي دارد، از آن جمله مي­توان در مورد آب، شدت آب، شيب زمين، ريز و درشتي آبرفت­ها( شن، رس و غيره)، و در مورد فرسايش بادي شدت باد، قطر بادرفتها و همچنين مسطح و وسيع بودن جلگه­ها و دشتها را نام برد.

4-3- مرحله تجمع و انباشته شدن مواد


بادرفتها (موادي كه توسط باد حمل مي­گردند) هر جا به مانعي (گياه، ديوار، سنگ و غيره) برخورد كند فورا بر روي زمين مي­افتد و درآنجا رويهم انباشته مي­شوند. اين مواد در شرايط فوق­العاده تشكيل تپه­هاي بزرگ و حتي توده­هاي عظيم شني يا ماسه­اي شبيه كوه را ميدهد.
آبرفتها بتدريج كه از شدت جريان آب و شيب زمين كاسته مي­شود از حركت بازمي­ماند و در سطح زمين رسوب مي­كند (ابتدا ذرات درشت­تر و بعد ذرات ريزتر). در بعضي موارد تجمع مواد آبرفتي بقدري زياد است كه يك طبقه رسوبي قابل توجهي را تشكيل مي­دهد.


5- اشكال مختلف فرسايش


شكل ظاهري فرسايش آبي با شكل ظاهري فرسايش بادي فرق دارد. بعلاوه فرسايش آبي يا بادي خود بر اثر شدت و ضعف عوامل فرسايشي و مساعد بودن يا نامساعد بودن شرايط محيطي براي فرسايش به اشكال مختلف در مي­آيد. روي همين اصول است كه در نقاط مختلف و در شرايط مختلف، زمين به درجات مختلف و به اشكال مختلف فرسايش يافته است.

5-1- فرسايش سطحي يا سفره­اي


عمل عامل فرسايشي در اين فرسايش، در تمام سطح زمين است. اين شكل فرسايش بيشتر منشا بادي دارد، ولي طبيعي است كه فرسايش آبي نيز ابتدا به طور سطحي اتفاق مي­افتدكه به علت فرسايش يكنواخت در تمام سطح كمتر محسوس مي­گردد.
اين نوع تخريب با ظهور لكه­هاي سفيد و روشن در سطح نمودار مي­شود و نشان دهنده تخريب و از بين رفتن سطحي­ترين قسمت زمين، آن هم به صورت لكه­لكه است. اختلاف رنگ بين قسمتهاي فرسايش يافته و فرسايش نيافته علامت اين تخريب است، زيرا قسمت رويي به علت دارا بودن مواد آلي، غالبا تيره رنگ مي­باشد. علامت ديگر اين فرسايش وجود ريگ و سنگريزه­هاي آزاد در سطح زمين است. در اين نقاط باد ذرات ريز را با خود برده و ريگ و سنگريزه در سطح زمين باقي مانده است.
5-2- فرسايش شياري يا آبراهه­اي


منشا اين تخريب اغلب باران است و در پيدايش آن عامل، شيب بسيار موثر مي­باشد. فرسايش شياري يا آبراهه­اي، در دامنه كوهها و حتي در سطح زمينهاي كم شيب نيز به سهولت ديده مي­شود. اين شكل فرسايش، پيشرفته­تر از فرسايش سفره­اي بوده و ممكن است به صورت خطوط موازي نيز ظاهر شود كه ابتدا كم عمق است ولي به سرعت عميق­تر مي­شود. اين شكل فرسايش، تا زماني كه سنگ مادر ظاهر نشده است، بنام فرسايش شياري خوانده مي­شود.

5-3- فرسايش چاله­اي


اين شكل فرسايش بيشتر منشا بادي دارد. چاله­ها در نتيجه توسعه فرسايش سطحي و بزرگتر شدن چاله­هاي كوچك نخستين، بوجود مي­آيد. در بسياري از نقاط دشت لوط و حواشي دشت كوير سطح­هاي وسيعي از زمين ديده مي­شود كه بر اثر باد بصورت چاله چاله در آمده است. اين چاله­ها نشانه فرسايش بادي شديد در اين نواحي است. بادهاي شديد موادي را كه از كندن اين چاله­ها بدست مي­آورد، كيلومترها با خود مي­برد.

5-4- فرسايش خندقي يا نهري


منشا اين فرسايش، آب است. در اين فرسايش عمق و عرض زمينهاي فرسايش يافته بيشتر از فرسايش شياري است.
اين شكل فرسايش، بر اثر پيشرفت فرسايش شياري بوجود مي­يد، به اين نحو كه شيارها به هم مي­پيوندند، در نتيجه زمين بيشتر شسته مي­شود و نهرها يا خندقهايي در سطح زمين تشكيل مي­گردد. در اين تخريب، سنگ مادر ظاهر مي­شود و آنقدر عميق و عريض است كه گاوآهن قادر به عبور از آنها نيست. اين خندقها يا نهرها تدريجا عميق­تر مي­شوند. عمق خندقها به يك متر يا بيشتر مي­رسد و بتدريج شكل آنها تغيير مي­كند. اين عمل در صخره­هاي سست، خاكهاي رسي و رسي آهكي بيشتر ديده مي­شود. اين فرسايش اغلب در محدوده آب و هواي خشك و در نواحي كه تغييرات درجه حرارت در فصول مختلف در آنجا شديد است ظاهر مي­گردد. البته اين شكل تخريب در زمينهاي جنگل­كاري شده نيز ديده مي­شود و ساختمان زمين­شناسي خاك هم در اين فرسايش بي­تاثير نيست.
با توسعه خندقها و عريض­تر شدن آنها، آب علاوه بر خاك سطح­الارضي، خاك زيري و خاك تحت­الارضي را نيز از جا مي­كند و با خود مي­برد. فرسايش خندقي علاوه بر ويراني خاك زراعتي، سبب وارد آمدن خسارات زيادي به راهها،‌ جاده­ها، خطوط ارتباطي و مجاري آبها و همچنين موجب افزايش هزينه نگهداري تاسيسات مزبور نيز مي­شود. شخم زدن شيبهاي تند و چراي بيش از حد و لگدكوب شدن خاك مراتع طبيعي توسط احشام، باعث از بين رفتن پوشش نباتي و كنده شدن خاك و در نتيجه پيدايش آبراها­ها و خندقها مي­گردد(شكل1).






شكل1- فرسايش خندقي در پايين دست اراضي كشاورزي

5-5- فرسايش سيلابي


فرسايش سيلابي يك تخريب ساده نيست. در مناطق كوهستاني و حتي در زمينهاي سست جلگه­اي فرسايش شياري و خندقي ممكن است به فرسايش سيلابي تبديل گردد. در اين فرسايش جريان آب بويژه آبهاي گل­آلود، حامل ريگ و شن و غيره، موجب شسته شدن اطراف آن و حمل مواد بيشتر با خود مي­گردد. با اين عمل، زمينهاي ديواره بستر، استحكام و قدرت خود را از دست مي­دهد و بتدريج و در مواقع جاري شدن سيلابهاي شديد حتي به طور ناگهاني ريزش مي­كند و امكان دارد كه موجب تخريب و ويراني مزارع و دهاتي كه در جوار اين مسيل­ها واقع شده­اند، بشود. با افزايش مواد خاكي در آب، وزن مخصوص آن بيشتر و قدرت و نيروي درهم كوبنده آن زيادتر مي­گردد.

5-6- فرسايش توده­اي


اين نوع فرسايش در روي زمين اغلب به شكل عوارض زمين كه معرف حركات خاك در گذشته است ظاهر مي­گردد. اين حركات عبارتست از تورم و بالا آمدن خاك، سرخوردگي، خزيدن زمين و ريزش خاك (حركت يخچالها).
در فرسايش توده­اي قسمتي از خاك دامنه كوهها به حركت در مي­آيد كه يا ممكن است بر اثر اشباع شدن خاك طبقه رويي از آب و نفوذپذيري خاك طبقه زيري، خاك رويي به حركت در آيد، يا ممكن است بر اثر لغزش اين عمل اتفاق افتد، به اين معني كه توده­اي از كوه از محل اوليه خود جدا مي­شود و در محل ديگري قرار مي­گيرد، يا ممكن است در نتيجه ريزش باشد كه در اين حالت قسمتي از كوه ريزش مي­كند و در سطح­هاي پايين­تر روي هم انباشته مي­شود[1].

5-7- فرسايش تونلي


يكي از جالبترين و نادرترين اي فرسايشها، فرسايش تونلي مي باشد. اين فرسايش در اين ناهمواري اشكالي را شبيه به لانه روباه بوجود آورده است كه به نام اشكال فرسايش تونلي معروف هستند. اشكال فرسايش تونلي مطالعه شده در منطقه ساختاري ساده داشته و شامل تعدادي حفره يا گودالهاي قيفي شكل با ابعاد گوناگون و يك شبكه زهكشي زيرزميني بوده كه اين شبكه توسط خروجي هايي به شكبه زهكشي سطحي متصل است. عليرغم ساختمان فيزيكي ساده اين اشكال، مكانيسم تشكيل آنها بسيار پيچيده مي باشد[4].

6- اثر و نتيجه فرسايش


فرسايش داراي اثرات نامطلوب و عواقب شومي است كه در زمينه­هاي مختلف باعث خسارات و ناراحتيهاي فراوان مي­گردد.

6-1- اثر فرسايش در كاهش حاصلخيزي خاك


بر اثر فرسايش، خاك رو كه از نظر كشاورزي فعالترين و بارخيزترين قسمت پوسته جامد زمين است، فرسوده مي­شود و از بين مي­رود و در نتيجه حاصلخيزي آن كاهش مي­يابد. فرسايش چنانچه شديد باشد، بكلي بارخيزي خاك را از بين مي­برد.
چنانچه قابليت نفوذ آب يا هوا در خاك، بر اثر كم شدن يا از بين رفتن ماده آلي و تاثير ساير عوامل كاهش يابد، خاكدانه­ها متلاشي و از هم جدا مي­شود، در نتيجه، ساختمان خاك متراكم مي­گردد. در چنين حالتي در فصل مرطوب، محيط نامساعد و خفه­كننده­اي در خاك بوجود مي­آيد. چون در اين صورت هوا و آب نمي­تواند در خاك نفوذ كند و همچنين خاك قادر نيست آّب را براي فصل خشكي در خود ذخيره نمايد، از نظر شيميايي و بيولوژيكي شرايط در خاك بسيار نامساعد مي­گردد. در چنين محيطي بتدريج موجودات كوچك خاك­زي (ميكروارگانيزم­ها) از بين مي­روند و هوموس خاك تلف مي­شود. بر اثر از بين رفتن مواد آلي (هوموس)، كمبود مواد ازتي خاك نيز ظاهر مي­گردد. با از بين رفتن هوموس و موجودات زنده، خاك حاصلخيزي خود را بكلي از دست مي­دهد.
چنانچه فرسايش بسيار شديد و عميق باشد، ترميم خرابي­ها مستلزم صرف وقت و هزينه زياد است و در شرايط فوق­العاده حتي بعيد به نظر مي­رسد.
حاصلخيزي خاك نه تنها بر اثر فرسايش كاهش مي­يابد،بلكه بر اثر تجمع آبرفتهاي نامرغوب و بادرفتهاي شور در سطح زمينهاي داير نيز در معرض خطر قرار مي­گيرد. اغلب مشاهده شده است كه زمين بسيار حاصلخيز بوده ولي بر اثر جاري شدن سيلاب يا سيلابهاي شور يا بادرفتهاي شور در سطح آن، حاصلخيزي خود را از دست داده است.

6-2- اثر فرسايش بر روي كاهش آبهاي زيرزميني

پوشش گياهي نه تنها خاك را حفظ مي­كند و مانع از فرسايش آن مي­شود، بلكه در حفظ آب نيز بسيار موثر است. در نقاطي كه زمين پوشش گياهي دارد (كه اين پوشش مانع از فرسايش آن مي­شود)، به هنگام بارندگي قطرات آب به هنگام فرود آمدن ابتدا به اندام گياه برخورد مي­كند و بصورت ذرات ريز در مي­آيد كه بهتر جذب زمين مي­گردد. از طرف ديگر ريشه­هاي گياه و هوموس موجود در خاك، آبي را كه به زمين مي­رسد جذب مي­كند و به اين طريق مانع از جاري شدن آن در سطح زمين مي­گردد. آبي كه به طريق مذكور در خاك حفظ مي­شود بعدها بصورت آب چشمه­سار از كف دره­ها بيرون مي­آيد و آبهاي دائمي را تشكيل مي­دهد يا به عنوان آب زيرزميني در آن محل يا نقاط دورتر از آنها بهره­برداري مي­شود.
بعكس، كوهها يا زمينهاي شيبداري كه پوشش گياهي ندارد و فرسايش يافته است، قادر نيست آبهاي برف و باران را در خود نگه دارد. چون به همين علت منابع آبهاي زيرزميني تغذيه كافي نمي­شود، در فصول خشكي قناتها دچار كم آبي و در شرايط فوق­العاده حتي خشك مي­گردد.

6-3- اثر فرسايش در پر شدن سريع سدها

در حفظ خاكهاي حوزه آبريز رودهايي كه بر روي آنها سد بسته شده است، نسبت به رودهايي كه بر روي آنها سد بسته نشده است بايد بيشتر دقت بشود و عمليات حفاظتي به منظور جلوگيري از فرسايش خاك سريع­تر و جدي­تر و موثرتر باشد، زيرا وجود سد خود در واقع در حكم يك صافي است كه مانع عبور مواد محموله آب مي­شود. هرچه خاكهاي حوزه آبريز رود مربوط بيشتر فرسايش يابد، به همان نسبت مواد بيشتري در پشت سدها جمع و روي هم انباشته مي­شود و در نتيجه عمر سد يعني مدت بهره­برداري از آن كوتاهتر مي­گردد.



6-4- اثر فرسايش در ايجاد سيلابهاي خطرناك

در مناطقي كه زمين پوشش گياهي كم دارد يا بكلي فاقد آن است، در موقع بارندگي­هاي شديد يا ذوب شدن برفها، آب زيادي در دامنه كوهها جاري مي­شود كه اغلب تشكيل سيلهاي خطرناكي را مي­دهد. با فرسايش خاك و گل­آلود شدن آب و وجود مواد ديگري از قبيل ريگ و قلوه­سنگ و سنگ در سيلابها، قدرت خراب كننده آب فرسايش مي­يابد و با نيروي زيادتري باعث كنده شدن بستر رودخانه­ها و كناره­هاي مسيل مي­گردد و حتي خانه­هاي مجاور رودخانه­ها و مسيلها را نيز ويران مي­كند و از اين راه خسارات زيادي وارد مي­سازد[5].

7- مبارزه با فرسايش خاك


همانطور كه قبلا شرح داده شد، خاك توسط آب و باد فرسايش مي­يابد. پوشش گياهي و هوموس در جلوگيري از هر دو نوع فرسايش (آبي و بادي) بسيار موثر است.
براي جلوگيري از فرسايش خاك در درجه اول بايد هدف ايجاد پوشش گياهي باشد. اما بديهي است كه در بعضي نقاط، شرايط طبيعي طوري است كه امكان روييدن گياه نيست ولي در هر حال بايد اقداماتي در زمينه جلوگيري از فرسايش خاك صورت گيرد. در اين شرايط بايستي از فكر ايجاد پوشش گياهي در آن منطقه منصرف شد و روشهاي ديگري را براي نفوذ دادن آب در زمين (در فرسايش آبي) و تثبيت خاك در فرسايش آبي و بادي در پيش گرفت. به عنوان مثال حفر جويها يا بانكت­ها در دامنه كوهها در جلوگيري از فرسايش آبي و استعمال مالچ نفتي در تثبيت ماسه­هاي روان و ديگر اقدامات كه ذيلا به شرح آنها خواهيم پرداخت.
لازم به ذكر است كه اقدامات لازم درباره جلوگيري از فرسايش خاك و انتخاب روش و بكار بردن وسيله صحيح براي مبارزه با آن بايد با مطالعات و بررسيهاي دقيق و توجه به وضع اقليمي و جغرافيايي و حتي اجتماعي منطقه مربوطه صورت گيرد نه آنكه يك فرمول و يك دستورالعمل براي مبارزه با فرسايش بادي براي كليه نقاط بكار برده شود.

8- مبارزه با فرسايش آبي


8-1- مبارزه با فرسايش خاك در آبخيزها (آبخيزداري)

معمولا براي حفظ خاك و مبارزه با فرسايش دو راه وجود دارد: مبارزه مستقيم و مبارزه غير مستقيم. اين دو روش مبارزه نمي­توانند جايگزين يكديگر شوند، بلكه بصورت مكمل مي­باشند. استفاده از فعاليتهاي مديريتي (Best Management Practices)، در قالب مديريت جامع حوزه­هاي آبخيز، روشي مناسب در كنترل و كاهش ميزان فرسايش و رسوب است[2].



1- مبارزه غير مستقيم:

در مبارزه غير مستقيم هدف ايجاد پوشش گياهي يا بيشتر كردن آن است. براي نتيجه گيري بهتر، بايستي روش بهره­برداري از زمين با حفظ خاك متناسب باشد و به جهت ايجاد تعادل بين خاك و گياه و زمينهاي مرتعي و جنگلي و زراعتي مشخص گردد تا نقاطي كه استعداد جنگل را دارد، جنگل­كاري، و قسمتهايي كه براي مرتع­داري مناسب است، در آنجا پوشش مرتعي ايجاد يا توسعه داده شود و خلاصه سطح­هايي كه براي كشاورزي مستعد است، گياهان زراعتي مناسب با آن محل بويژه از خانواده لگومينوز كاشته بشود. هر چند گياهان زراعتي خاك را به خوبي مرتع و جنگل در برابر عوامل فرسايشي حفظ نمي­كنند، اما چون خاك استعداد كشاورزي دارد، چنانچه از روي اصول صحيح كشت و زرع گردد، هم از لحاظ اقتصادي مقرون به صرفه است و هم خاك حفظ خواهد شد.
در بهره­برداري صحيح از خاك در نقاط كوهستاني معمولا بايد نكات ذيل مراعات بشود:
زمينهايي كه شيب آنها زياد و صخره­اي است و همچنين سطحهايي كه خاكش كم است، مانند قله كوهها را بايد به احداث جنگل اختصاص داد تا حساسيت خاك در مقابل فرسايش كم شود و زمينهايي كه داراي خاك نرم و مرطوب و كوهپايه­اي است و نسبت به زمينهاي جنگلي شيب كمتري دارد در آنها مرتع بوجود آورد و خلاصه اراضي كه خاكش خوب و شيب آن كم است و دسترسي به آب آبياري لازم هم هست، با احتياط و از روي اسلوب صحيح كشاورزي بشود.
در اينجا قابل ذكر است كه بسياري از كارشناسان كه برنامه آبخيزداري را اجرا مي­كنند معتقدند در نقاطي كه منظور حفظ خاك است،‌ به هيچ وجه نبايد زراعت بشود، كمااينكه در ايران در كليه حوزه­هاي آبخيزداري بكلي مانع بهره­برداري از زمين بصورت كشاورزي و براي دامداري مي­شوند، زيرا شخم زدن زمين و همچنين بدون پوشش گياهي ماندن آن براي مدتي از سال به فرسايش خاك كمك مي­كند.

2- مبارزه مستقيم:

مبارزه غير مستقيم يعني ايجاد پوشش گياهي يا تقويت پوشش زنده خاك بيشتر به منظور پيشگيري صورت مي­گيرد، در صورتيكه مبارزه مستقيم هنگامي شروع مي­شود كه خاك فرسايش يافته باشد و بايد اقداماتي انجام داد كه خاك بيش از اين فرسايش نيابد و امكاناتي فراهم كرد تا سطوح فرسايش يافته ترميم گردد. بنابراين در مبارزه مستقيم وضع خاك از نظر فرسايش از مرحله پيشگيري به مرحله استعلاجي مي­رسد كه انجام اين امر مستلزم صرف هزينه زياد است و اصل اقتصادي آن بايستي مراعات گردد.
فرسايش آبي موقعي اتفاق مي­افتد كه سرعت آبهاي جاري از سرعت آستانه فرسايش تجاوز كند. سرعت آستانه فرسايش، حداقل سرعتي است كه آب بتواند ذرات خاك را با خود حمل كند. در مبارزه مستقيم با فرسايش آبي، هدف نفوذ دادن آب بيشتر در زمين، يا هدايت آبهاي اضافي به طرف مجاري خروجي و خلاصه جلوگيري از سرعت آبهاي جاري در سطح زمين است تا به سرعت آستانه فرسايش نرسد كه موجب فرسايش خاك گردد.
مبارزه مستقيم با فرسايش را معمولا از طريق ايجاد بانكت­هاي افقي در امتداد خطوط تراز و ايجاد سكوهاي محافظ و حايل و ديگر اقداماتي كه ذيلا به آنها اشاره خواهد شد، انجام مي­دهند[6].

الف) شخم حفاظتي

شخم مناسب، زبري سطح زمين را افزايش داده، سبب نفوذپذيري و كاهش ميزان رواناب مي­شود. اثر شخم به ميزان رطوبت موجود نيز بستگي دارد. شخم حفاظتي بستر كشتي است كه حداقل 30 درصد سطح خاك با بقاياي گياهي براي كاهش فرسايش آبي، بعد از كشت پوشيده شود.
شخم حفاظتي داراي انواع گوناگوني مي­باشد: شخم مالچي، شخم نواري، شخم مرزي و شخم شكافي.
شخم­هاي مرزي و نواري و شكافي از انواع روشهاي شخم در مزرعه در امتداد رديف­هاست كه درهم ريختگي بقاياي كشت بين رديف­ها را به حداقل مي­رساند. مزيت اصلي شخم حفاظتي، حفاظت خاك با استفاده از بقاياي كشت است.
در طي تحقيقات مشخص شده كه با 9 تا 16 درصد افزايش در پوشش بقاياي گياهي، فرسايش به ميزان 50 درصد كاهش يافته است . منافع ديگر شخم حفاظتي عبارتست از: افزايش نفوذپذيري، حفاظت از فرسايش بادي، كاهش تبخير، افزايش مواد آلي خاك و ... .

ب) كشت روي خطوط تراز

كشت روي خطوط تراز يك روش موثر جهت كنترل فرسايش در زمينهايي با شيب كم تا متوسط مي­باشد و به مبناي كشت روي زمين شيب­دار است، كه آماده­سازي زمين، كشت و برداشت گياه بر روي خطوط تراز انجام مي­گيرد.
اين كشت سبب حفاظت در برابر فرسايش ورقه­اي و شياري مي­شود و در مواقعي داراي بهترين عمل حفاظتي است كه رگبارهايي با شدت كم تا متوسط بر روي شيبهاي ملايم پديد آيند.
اين روش، روشي مديريتي است. كشت كنتوري سبب افزايش نفوذ و كاهش رواناب سطحي مي­شود و سبب نگهداري آبهاي دريافت شده با حفظ منابع خاك مي­شود كه در توليد محصول ضروري است. در مواقع وقوع رگبارهايي با شدت بالا و بر شيبهاي تند، اين روش داراي كمترين حفاظت است. موقعي كه شدت رگبار بيشتر از ميزان نفوذ شود، تجمع آب در پشت فاروها، سبب سرريز شدن مي­شود و آب از يك فارو به فاروي ديگر مي­رود و سبب تخريب زمين مي­گردد. اين تخريب ممكن است سبب فرسايش موضعي شديد به شكل گالي­ها شود.
كشت روي خطوط تراز نيازمند توسعه نقشه­هاي توپوگرافي جزيي است كه خطوط كنتوري را روي زمين مشخص كنند. كشاورزان از اين اطلاعات براي ايجاد رديفهاي كشت بر زمين استفاده مي­كنند. ايجاد رديفهاي كشت بستگي به اندازه زمين و عرض تجهيزات دارد. توجه اصلي كشاورز بايد منوط به كاهش رديفهاي نشانه باشد. رديفهاي نشانه مناطقي در زمين هستند كه عرض آنها كمتر از عرض تجهيزات است.
كارايي اين روش به خصوصيات خاك، بارندگي و توپوگرافي بستگي زيادي دارد. كارايي آن در خاكهاي با زهكشي ضعيف، بارندگي­هاي شديد و شيب­هاي زياد كم است. شيب مناسب معمولا بين 3 تا 8 درصد است. نتايج 12 سال آزمايش در مورد كشت روي خطوط تراز نشان داد كه اين كشت نسبت به كشت در جهت شيب حدود 21 درصد افزايش محصول داشته است[7].

ج) كشت نواري

براي تكميل كشت كنتوري مي­توان از كشت نواري استفاده نمود. براي استفاده از كشت نواري دو روش وجود دارد: كشت نواري در امتداد تراز كه محصولات بر نوارهاي در امتداد خطوط تراز در مزرعه كاشته مي­شود در امتداد خطوط تراز در مزرعه كاشته مي­شود؛ روش دوم كشت نواري در مزرعه است كه به معناي كشت محصولات در نوارهايي است كه به صورت عمودي بر شيب عمومي مزرعه جاي گرفته­اند.
هر دو روش كشت نواري سبب حفاظت در برابر فرسايش مي­شوند، اما كشت نواري بر خطوط تراز حفاظت بيشتري نسبت به كشت نواري در مزرعه دارد. پتانسيل سرريز شدن رواناب در كشت نواري روي خطوط تراز كمتر است. هر دو روش بصورت مديريتي طبقه­بندي مي­شود و عمل آنها كاهش منبع رسوب است و انتقال رسوب در مزرعه را متوقف مي­كنند.
در اين نوع كشت نيز مشكل رديف­هاي نشانه وجود دارد كه با كشت نواري در مزرعه تعديل مي­شود. انتخاب يكي از اين دو روش بستگي به شاخصهاي ويژه موجود در مزرعه دارد. عموما كشت نواري بر روي خطوط تراز در مناطقي كه شيب مزرعه تند باشد مورد استفاده قرار مي­گيرد. كشت نواري سبب نفوذ رواناب سطحي مي­شود و رسوبات مازاد در نوارهاي كشت نهشته مي­شوند. بيشترين اثر كشت نواري در كاهش فرسايش خاك است. طبق بررسي­هاي انجام شده، كشت نواري نسبت به كشت روي خطوط تراز، فرسايش را حدود 50 درصد كاهش مي­دهد.

د) تناوب كشت حفاظتي

تناوب كشت حفاظتي مي­تواند سبب افزايش منافع اقتصادي و حفظ محيط­زيست شود. تناوب كشت حفاظتي ، عملكرد مديريتي كاهش منبع مي­باشدكه به معناي كشت انواع مختلف محصول در ترتيب­هاي مشخص در مزرعه است كه چندين منفعت دارد. تناوب محصول عمدتا براي كاهش فرسايش خاك، بخصوص فرسايش ورقه­اي طرح­ريزي مي­گردد. تناوب محصول سبب نگهداري مواد آلي خاك مي­شود. انتخاب گياهان جهت كنترل فرسايش خاك بر اساس مقدار بيومس موجود مي­باشد. تناوب كشت حفاظتي بستگي به شرايط محلي مانند نوع خاك و يا توپوگرافي دارد.
تغيير تناوب كشت سبب تشخيص كمبود يا ازدياد مواد غذايي در مزرعه مي­شود. اثرات اقتصادي و زيست محيطي اين روش بستگي زيادي به نوع محصول انتخاب شده دارد. بايد مدنظر داشت كه كشت تناوبي براي جلوگيري از فرسايش خاك، به تنهايي كافي نيست و اين تناوب بايد از مديريت صحيح نيز برخوردار باشد. در صورت استفاده مناسب از علفها و گياهان مرتعي در تناوب، فرسايش خاك به مقدار قابل ملاحظه­اي كاهش مي­يابد.


ه) نواحي بافر

نواحي بافر از بهترين فعاليتهاي مديريتي مي­باشند كه سبب كاهش انتقال رسوب مي­شوند و بمعناي كشتها يا تيپهاي طبيعي يا مصنوعي پوشش گياهي است كه بين منبع برداشت رسوب و منطقه تجمع يا انتقال قرار مي­گيرند. عمل اصلي اين نوارهاي علفي، كاهش سرعت رواناب و ته نشيني رسوبات است. ممكن است بصورت تركيبي از نوارهاي باريك بافر باشد كه بطور متناوب با نوارهاي عريض محصول كشت مي­شوند. نوارهاي بافر عرض متفاوتي دارند و معمولا زير كشت گياهان دائمي مقاوم به فرسايش، مانند گراسها و لگومها قرار مي­گيرند و ممكن است در آنها درخت كاشته شود. عرض نوارها را طوري انتخاب مي­كنند كه ميزان تلفات خاك به كمترين مقدار برسد. بطور كلي عرض نوارها بر حسب شرايط محلي متفاوت است و به درجه، طول شيب، فرسايش­پذيري خاك، نوع گياه كشت شده در نوارها و خصوصيات بارندگي بستگي دارد. همچنين سرعت جريان در نوارهاي بافر بايد متناسب باشد.
نمونه­اي از نوارهاي بافر، بافرهاي حاشيه رودخانه­ها مي­باشد كه منافع زيست­محيطي زيادي همراه با بهبود كيفيت آب دارند. اين بافرها انتقال رسوب از زمينهاي كشاورزي حاشيه رودخانه­ها را قطع مي­كنند. به­هرحال تاثير بافرها در جريانهاي سطحي كوتاه مانند جريان ورقه­اي بيشتر است[8].
و) سكوبندي

سكوبندي در نواحي شيبدار صورت مي­گيرد و منظور از ايجاد سكو، از بين بردن شيب زمين بوسيله پله­بندي است. چون غرض از مبارزه با فرسايش آبي، جلوگيري از شدت جريان آب در سطح زمين و نفوذ دادن بيشتر آن در خاك است، دامنه كوهها را كه ممكن است شيب ملايم داشته باشد، بصورت پله­هاي پهن يا تخت­هايي كه همان سكوها باشد در مي­آورند و سطح هر پله را هموار مي­كنند تا آبهاي جاري نتواند به كمك شيب زمين، بشدت جريان يابد. به اين وسيله آبها در سكوها يا زمينهاي تخت شده جمع مي­شود كه در نتيجه بهتر و بيشتر در زمين آن نفوذ مي­كند. در روي همين سكوها كه به حفظ خاك و استفاده بيشتر از آب كمك مي­كند، درخت يا گياه ديگري مي­كارند.
ديواره سكوها را معمولا سنگ­چين مي­كنند، اما در نقاطي كه سنگ كم است به طريق ديگر نيز مي­توان عمل كرد. به عنوان مثال مي­توان ديواره سكوها را از خاكهايي كه از كندن دامنه كوه حاصل مي­شود، ساخت. در اين روش بايد گياهان (درخت يا بوته) را با فاصله كم از هم در روي ديواره پايين و تكيه­گاه سكو كاشت تا به اين طريق از تخريب خاك و شسته شدن ديواره خاكي جلوگيري به عمل آيد.

ز) چپرسازي و شمع­كوبي و سنگ­چيني

اين روش بيشتر براي نقاطي از سطح كوه كه شيب آن زياد و جنس زمين طوري است كه دائم تخريب مي­شود و ريزش مي­كند (مثل تشكيلات شيستي) مناسب مي­باشد. البته در روش سكوبندي هم گاهي بجاي ديواره سنگ­چين در پاي سكوها از شمع استفاده مي­­شود؛ با اين تفاوت كه در آنجا براي جلوگيري از ريزش خاك سكو، ولي در اينجا (در روش چپرسازي و شمع­كوبي) كه معمولا امكان ايجاد سكو نيست، وسيله­اي براي جلوگيري از ريزش خاك و سنگ دامنه­هاي پرشيب كوه است. چپر و شمعها را بيشتر سرشاخه­هاي درختان تشكيل مي­دهد. بر اثر ريزش كوه و جمع شدن مواد در پشت اين چپرها و شمعها، بطور طبيعي تقريبا يك سكو بوجود مي­آيد كه سطح آن مثل سطح سكوهاي ساخته شده صاف نيست.

ح) احداث سدهاي خشكه­چين

در نواحي كه سنگ زياد است معمولا براي جلوگيري از فرسايش زمين و همچنين مرمت سطح­هاي فرسايش يافته در دامنه كوهها از سنگهاي آن محل، سدهاي كوچكي در نقاط فرسايش يافته بويژه در داخل آبراهه­ها مي­سازند كه به سد خشكه­چين معروف است. در لابلاي سنگها مواد چسبنده از قبيل گل يا گچ يا آهك و غيره نمي­ريزند، از اين­رو آنها را خشكه­چين مي­گويند. اين سدهاي كوچك كه فقط با قرار دادن سنگها بر روي هم در روي خطوط ميزان احداث مي­شوند، مانع از جريان شديد آب مي­شود و با ايستادن آب در پشت آن به نفوذ دادن آب در زمين كمك مي­كند كه در نتيجه مانع از فرسايش خاك هم مي­شود[6].

9- مبارزه با فرسايش بادي


باد مانند آبهاي جاري، ولي به مقياس كوچكتر، شكل سطح زمين را تغيير مي­دهد. اين عمل بخصوص در مناطق خشك و صحرايي كه تغيير سريع دماي هوا موجب تشكيل بادهاي قوي و دائمي مي­شود، شدت بيشتري دارد. تغيير شكل سطح زمين بوسيله باد طي سه مرحله فرسايش، حمل و رسوبگذاري انجام مي­شود.
فرسايش بادي به دو صورت "روبش يا بادروبي" و "سايش" است. در جاهايي از سطح زمين كه پوشيده از ذرات ريز و ناپيوسته و عاري از رطوبت و پوشش گياهي است، جريان هوا مي­تواند ذرات را با خود حمل كند. بادبردگي تا رسيدن به سطح ايستايي ادامه مي­يابد. در جاهايي كه زمين از ذرات ريز (ماسه و لاي) و درشت (شن و قلوه­سنگ) درست شده است، باد بطور انتخابي ذرات ريز را حمل مي­كند و ذرات درشت به تدريج بصورت پوشش ممتدي درمي­آيند كه اصطلاحا "سنگفرش بيابان" ناميده مي­شود. اين پوشش از فرسايش بيشتر سطح زمين توسط باد جلوگيري مي­كند.
ذراتي كه بوسيله باد حمل مي­شوند پس از برخورد به موانعي كه بر سر راه آنها قرار دارند، موجب سايش سطح آنها مي­شوند. قطعات و تكه سنگهاي پراكنده، بيرون­زدگيها و حتي موانع مصنوعي مثل ساختمانها، ديوارها، تيرهاي برق يا تلفن ممكن است در معرض سايش بادي قرار گيرند. سايش معمولا بر اثر برخورد ذراتي كه نزديك سطح زمين حركت مي­كنند، انجام مي­گيرد. مبارزه با فرسايش بادي نيز مانند فرسايش آبي به دو طريق صورت مي­گيرد:

1- مبارزه غير مستقيم:

در مبارزه غير مستقيم با فرسايش بادي يا پيشگيري و ممانعت از اثر فرسايشي باد از اثر حفاظتي گياه و هوموس استفاده مي­شود. افزايش پوشش گياهي و هوموس هم از جمله به طرق زير صورت مي­گيرد: جلوگيري از چراي بي­موقع و بيش از حد احشام در مراتع و مزارع، استفاده از اراضي بر حسب استعداد آنها، كشت گياهان مناسب،‌ بويژه گياهان بومي منطقه و همچنين دادن هوموس به زمين.

2- مبارزه مستقيم:

در نقاطي كه باد، خاك را رفته و باعث خرابي شده و مي­شود، بايد اقدامات جدي­تر و موثرتري براي جلوگيري از اثرهاي تخريبي آن و همچنين مرمت خاكهاي فرسايش يافته صورت گيرد. چون شدت فرسايش و ديگر اثرهاي تخريبي باد، با سرعت باد رابطه مستقيم دارد پس ضروري است كه عمل مبارزه در درجه اول در جهت كاهش سرعت باد باشد. ازاين­رو در مبارزه مستقيم، همواره سعي بر اين است كه از سرعت باد تا به حدي كه قدرت حمل نداشته باشد، كاسته شود. براي اين منظور موانعي در سر راه باد بوجود مي­آورند تا شدت آن را به كمتر از سرعت آستانه فرسايش برسانند. اين موانع بادشكن نام دارد.
بادشكن­ها ديوارهاي مخصوصي از رديف درختان هستند كه براي كاهش سرعت و شدت باد و خسارات ناشي از آن ساخته مي­شوند. بادشكن را نسبت به شرايط و امكانات، از موجودات زنده (گياه) يا از مواد غير زنده درست مي­كنند. بادشكن زنده از يك يا چند رديف درخت تشكيل شده­است كه بطور عمود به جهت باد كاشته مي­شوند. در نقاطي كه شرايط محيط اجازه رشد به گياهان را نمي­دهد يا زمينهاي مورد حمله باد و هجوم از ماسه مساحت زيادي نداشته باشد يا احتياج به موانع بلند نباشد، از موانع غير زنده مانند حصير، ني، سرشاخه درخت، بشكه، تخته­هاي بلند و غيره به عنوان بادشكن و براي جلوگيري از حركت ماسه و همچنين فراهم شدن امكانات جهت سبز شدن بذر و رشد گياه استفاده مي­شود[9].
براي نتيجه­گيري بهتر از احداث بادشكن، بايد بويژه نكات ذيل را مورد توجه قرار داد:
- انتخاب نوع درخت بادشكن با توجه به شرايط اقليمي و جغرافيايي محل.
- بررسي وضع خاك بويژه از لحاظ ساختمان و ريزي و درشتي خاكدانه­ها به منظور تعيين آستانه فرسايش و همچنين درجه شوري و PH آن.
- تعيين حداكثر سرعت باد و پيدا كردن جهت موثر و خطرناك آن.
- تعيين جهت بادشكن، فاصله دو بادشكن، طول و عرض و تراكم بادشكن.
بادشكن­ها موجب كاهش سرعت و شدت باد مي­شود و از قدرت حمل بار آن مي­كاهد. باد هنگام برخورد به بادشكن، از سرعتش كاسته مي­شود. اما پس از پيمودن مسافتي مجددا سرعتش زياد مي­شود.
3- تثبيت ماسه­هاي روان:
ماسه­هاي روان به توده يا تپه­هاي ماسه­اي اطلاق مي­شود كه بر اثر فرسايش بادي يا به عبارت ديگر طوفانهاي ماسه­اي بوجود آمده و فاقد پوشش گياهي است.
عاري بودن اين تپه­ها از گياه يا پوشش زنده سبب مي­شود كه توده­هاي ماسه­اي نتوانند در مقابل اثر فرسايشي بادهاي شديد ثابت بماند، در نتيجه با وزش باد جابجا مي­شود (ماسه­هاي روان).
همزمان با اجراي برنامه­هايي به منظور تثبيت ماسه­هاي روان، بايد حتي­الامكان اقداماتي نيز در جهت تعديل طوفانهاي ماسه­اي و همجنين جلوگيري از حركت ماسه­ها در منشا صورت گيرد تا ماسه­ها اصولا نتوانند حركت كنند و تپه­هاي ماسه­اي يا ماسه­هاي روان را بوجود بياورد كه ما دائم مجبور به تثبيت كردن آنها بشويم.
منظور از تثبيت، جلوگيري از حركت ماسه­هاست كه معمولا به دو طريق صورت مي­گيرد: يكي از طريق ايجاد موانع غيرزنده (پرده­ها و چيزهايي از حصير، ني، سرشاخه درختان يا شبكه­هايي از تخته يا توركيسه­هاي ماسه و غيره) و پوشش گياهي و ديگر از طريق استفاده از ماده نفتي بخصوص به نام مالچ نفتي.
الف) تثبيت ماسه­هاي روان از طريق ايجاد موانع غير زنده و پوشش گياهي
همانطور كه اشاره شد، بهترين روش براي تثبيت ماسه­هاي روان همان ايجاد پوشش گياهي در روي آنهاست. اما چون مدتي طول مي­كشد تا گياه رشد بكند و در تثبيت موثر واقع بشود يا همچنين اگر شرايط طوري باشد كه گياه نتواند برويد يا نتواند به آساني برويد، پرده­ها يا چپرها يا بطوركلي موانعي از مواد مختلف، مانند ني، سرشاخه، حصير و غيره در سطح تپه­هاي ماسه­اي بوجود مي­آورند تا جلوي حركت ماسه­ها را بگيرد و در ضمن شرايط را براي سبز شدن بذر يا رشد گياه فراهم سازد.
در نقاطي كه شرايط براي ايجاد پوشش گياهي مساعد است، بهتر است به جاي ايجاد پرده يا چپر، گياهاني كه رشد سريع و اثر تثبيت كننده قوي دارند و با شرايط جغرافيايي منطقه مورد نظر سازگار هستند، در درجه اول گياهان بومي آن منطقه را كاشت.
ب) تثبيت ماسه­هاي روان با استفاده از مالچ نفتي
مالچ كلمه­اي است انگليسي به معني "پوشش" كه بيشتر در كشاورزي به كاربرده مي­شود و به مواردي اطلاق مي­گردد كه مي­تواند ايجاد پوشش محافظي بر روي زمين يا در اطراف ريشه گياه بكند.
مالچ ماده جديدي نيست، بلكه قدمت آن به موقعي مي­رسد كه حفظ ريشه گياهان در مقابل تاثير عوامل خارجي و همچنين كمك به رشد گياه از طريق ايجاد يك پوشش نازك از موادي چون كاه، خاك اره، برگ در سطح زمين (به نام مالچ) امكان پذير بوده است. اين مواد كه بصورت يك پوشش نازك و مجزا سطح خاك را مي­پوشاند، از جهات مختلف خاك، آب و گياه را حفظ مي­كند.
در سالهاي اخير بشر كموفق شده است ماده جديد ديگري به عنوان مالچ كشف كند و در كشاورزي و تثبيت ماسه­هاي روان مورد بهره­برداري قرار دهد. اين ماده، مالچ نفتي نام دارد.
مالچ نفتي از فراورده­هاي سنگين نفت است. اين مواد ابتدا بصورت امولسيون درمي­آيند. آنگاه با وسايل مخصوصي بر روي زمين مورد نظر پاشيده مي­شوند. پخش فراورده­هاي سنگين نفت بصورت امولسيون در آب سهل­تر صورت مي­گيرد و امكان مي­دهد كه بتوانيم يك پرده يا قشر نازكي از آن را در سطح زمين بگسترانيم. اين ماده امولسيونه (مالچ نفتي) پس از آنكه در سطح زمين پاشيده شد و با سطح خاك تماس پيدا كرد، آب خود را از دست مي­دهد و قشر نازكي از ماده اصلي آن در سطح زمين بر جاي مي­ماند.
مالچ نفتي با ايجاد قشري بر روي زمين، بخش فوقاني خاك را در مقابل عوامل گوناگون چون باد باران حفظ مي­كند و موجب كاهش تبخير مي­گردد و بعنوان پرده عايق در جلوگيري از تغييرات ناگهاني دما و حفظ رطوبت خاك بسيار موثر است.
معمولا مالچ نفتي را در تثبيت ماسه­هاي روان در شرايط ذيل بكار مي­برند:
- تپه­هاي ماسه­اي كه به سرعت جابجا مي­شوند و احتمال خطر جاني و مالي فراوان وجود دارد. بنابراين براي جلوگيري از آن بايد بطور مستقيم در اسرع وقت مبارزه شود (مالچ در سطح توده­ها يا تپه­هاي ماسه­اي پاشيده شود).
- به علت نامساعد بودن شرايط آب و هوايي، امكان ايجاد پوشش گياهي نيست، پس بايد با پاشيدن مالچ مانع از حركت ماسه­ها شد.
- امكان روييدن گياه هست ولي استفاده از مالچ به سبز شدن بذر و رشد گياه در روي تپه­ها يا توده­هاي ماسه­اي متحرك، كمك مي­كند.
بنابراين مالچ نفتي هم در مبارزه مستقيم و هم در مبارزه غير مستقيم با حركت ماسه­هاي روان بكاربرده مي­شود[1].

10- نتيجه­گيري

همانطور كه گفته شد خاك يكي از مهمترين منابع طبيعي هر كشور است و امروزه فرسايش خاك به عنوان خطري براي رفاه انسان و حتي براي حيات او به شمار مي‌رود. در مناطقي كه فرسايش كنترل نمي‌شود، خاك ها به تدريج فرسايش يافته، حاصلخيزي خود را از دست مي دهند.
براي مبارزه با فرسايش هدف اول معمولا ايجاد پوشش گياهي است ولي در شرايطي كه امكان ايجاد پوشش گياهي نيست براي مبارزه با فرسايش آبي در مناطقي با شيب كم تا متوسط از كشت روي خطوط تراز و در مناطق پر شيب ازسكوبندي و كشت نواري استفاده مي‌كنيم.
نتايج كشت روي خطوط تراز، نشان داد كه اين كشت نسبت به كشت در جهت شيب حدود 21 درصد افزايش محصول داشته است و همچنين كشت نواري نسبت به كشت روي خطوط تراز، فرسايش را حدود 50 درصد كاهش مي­دهد.
در مبارزه با فرسايش بادي، در صورت نبودن امكان براي ايجاد پوشش گياهي از تثبيت ماسه­ها با مالچ نفتي يا استفاده از موانع غير زنده مانند حصير، ني، سرشاخه درخت، بشكه، تخته­هاي بلند و غيره به عنوان بادشكن و براي جلوگيري از حركت ماسه استفاده مي­شود.
10- منابع و مراجع


1- كردواني، پرويز(1376)، حفاظت خاك، انتشارات دانشگاه تهران،صفحه169-97
2- موسوي، سيد اسماعيل(1380)، خاك و مكانيزم فرسايش و تدابر حفاظتي،نشريه تبيان ،شماره40، صفحه 47-45
4- كريمپور، مجيد و ناصر مشهدي(1382)، بررسي ويژگي هاي فيزيكي و شيمايي سازند قرمز بالايي در ايجاد و توسعه اشكال فرسايش تونلي (Piping)، نشريه بيابان، شماره18،صفحه23-20
5- مرتضوي، علي(1377)، خاك و فرسايش و نتايج آن، نشريه تبيان، شماره33، صفحه
13-9
6- امامقلي­زاده، حميد(1384)، روشهاي مبارزه با فرسايش آبي، نخستين همايش مديريت رسوب، اهواز(كدP118)
7- يزداني، محمدرضا . ستار چاوشي و محمود متين(1384)، مديريت جامع حوزه­هاي آبخيز بالادست سدها جهت كنترل فرسايش و رسوب با استفاده از بهترين روشهاي مديريتي، نخستين همايش مديريت رسوب، اهواز(كدP126)
8- رابط، عليرضا(1384)، نقش انسان در تعديل خسارت ناشي از فرسايش، نخستين همايش مديريت رسوب، اهواز(كدP140)
9-حسين،معماريان(1374)،زمين شناسي براي مهندسين،انتشارات دانشگاه تهران،صفحه 220-210